بخشی از مقاله

چکیده


تاریخ هنر اسلامی به ویژه در معماري بیانگر نوع نگاه ویژه و خاص مهندسان، معماران و هنرمندان مسلمان به هندسه و کاربرد آن در هنر قدسی است و این معنا نه تنها از میراث هرمسی تغذیه می کند، بلکه علاوه بر آن الگویی قرآنی نیز براي خود داشته است. در قرآن که اصیل ترین منبع اندیشه اسلامی است، صورت فیزیکی و ساختاري عالم در قالب یکی از کلیدي ترین واژه هاي جهان بینی اسلامی یعنی قدر بیان شده است. این واژه دو ویژگی اساسی دارد که بنابه آن مناسب ترین گزینه براي تبیین هویت فرمی هنر اسلامی است: اولاً ارتباطی بسیار وثیق و عمیق با مفاهیمی چون نور، خلق، حسن و زیبایی دارد و ثانیاً در روایات اسلامی، معادل علومی است (چون ریاضیات و هندسه) که از یک سو دقیقاً طراح ساختار کالبدي هنر اسلامی است، به ویژه در معماري اسلامی که خود بستر و مظهر تمامی ابعاد هنر اسلامی است و از

دیگر سو هویتی دارد که کاملاً معادل عالم مثال است.

در این مقاله به بررسی علل اهمیت یافتن هندسه در هنر اسلامی و نحوه بازتاب آن در نقوش تزئینی معماري با توجه به فرهنگ و ارزشهاي حاکم بر جامعه، و شناخت معانی ، ارزش ها و ویژگی هاي نقوش با توجه به مفهوم هندسه در آیات قرآن می پردازیم. پرسش کلیدي آن است که ارتباط بین هندسه ومعماري اسلامی به چه صورت است و آیا این ارتباط بر گرفته از مفاهیم قرآنی است؟ براي پاسخگویی به این پرسشها از از روش مورد پژوهی با بهرهگیري از راهکارهاي ترکیبی و براي گردآوري اطلاعات مورد نیاز از روش کتابخانه اي و فیش برداري از کتب مرجع و تالیفات و مقالات معتبر و خلاصه نویسی استفاده شده است .

واژگان کلیدي: قرآن، قدر، هنر اسلامی، معماري اسلامی، هندسه.

مقدمه

معماري اسلامی برگرفته از زبان قرآن است و عمق و غناي تمدن اسلام را با بهرهگیري از روح معنویت نشان میدهد. این امر به گونهاي است که اعتقاد به توحید و ایمان به تعالیم اسلام به عنوان اندیشه زیباییشناسی دین اسلام در معماري اسلامی تجلی مییابد.

-1 کارشناس ارشد معماري، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رامسرEmail: shimamjd@yahoo.com

-2 کارشناس ارشد معماري، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوي Email:fourough_farazjou@yahoo.com

2602

آنچه که بیشتر از دیگر هنرها توجه انسان را به خود معطوف داشت، معماري و هنرهاي تجسمی بود که انسان بر روي اشیاء یا ساختمانهایی که می ساخت از هنر خود بهره مند می شد و آن را به نمایش می گذاشت. معماري هنري بود که به غیر از تنوعات رنگی، هویت و فرهنگ را نشان میداد؛ به گونهاي که تجلی معماري در تصاویر یا کنده کاریها بخوبی نمایان است. در قصرهاي ساخته شده در زمان امویان کندهکاریهاي رنگی و غیررنگی با عکسهاي قدیمی بسیاري داشت. دستنوشته ها، ظروف و یا اثاثیه هایی که به علت تنوعات رنگی و نوع کار بر روي آنها از اهمیت به سزایی برخوردارند، نشانگر ارتباط و علاقه انسان با هنر است .

بنابراین باید میان معماري و هنر معماري تفاوت قائل شد که دو مفهوم کاملا مجزا هستند. در معماري، منظور ساخت و ساز در راستاي انجام وظیفه اجتماعی و خدمت رسانی است. مانند ساختن اماکن مسکونی، عبادتی و یا تحصیلی. اما در هنر معماري تأکید بر استفاده از شاهکارهاي هنري و دستاوردهاي تزئینی بر روي دیوارها، سقف، ستونها، پنجره ها و درهاست و حتی باغات و حوض ها نیز به گونه اي با هنر معماري ترکیب می شوند تا تأثیرگذاري بنا بر بیننده بیشتر شود.

جایگاه معماري اسلامی در هنر جهان

هنر معماري اسلامی به واسطه وجود معماران زبردست که فعالیتهاي ابداعی انجام می دادند با رعایت یکسري اصول خاص بسط و گسترش یافت که این هنر بر درایت و نوع نگاه دینی شخص صحه می گذاشت؛ در واقع این نوع معماري بر نظرات، تجارب و ابتکاراتی متکی بود که معمار از آن بهره می گرفت. این مسئله منجر به تنوع در معماري اسلامی شد و با توجه به اینکه این معماري از زبان قرآن نشأت می گرفت، عمق و غناي تمدن اسلام را با بهره گیري از روح معنویت نشان می داد .

با وجود تفاوت میان معماري و هنر معماري، معماري اسلامی داراي شاخصه هاي متفاوتی می شود که آن را از سبک و سیاقهاي دیگر بناها جدا می سازد. این مؤلفه ها شامل هندسه علمی و هنرهاي ابداعی بر گرفته از اندیشه هاي معنوي شخص میشود. ابداعی که معمار از آن بهره مند می شد، شیوه اي است که در هنر معماري پیش از این سابقه نداشته است و این به علت ویژگیهاي دینی در اندیشه زیبایی شناسی اسلام است که در هنر معماري اسلامی متجلی شده است .

ارتباط معماري با دین اسلام نشانه اعتقاد به توحید، ایمان و عمل به آموزه ها و تعالیم دین اسلام است. اندیشه توحیدي مبنی بر اعتقاد به خداي واحد سبکی بود که در اکثر هنرهاي اسلامی به عنوان موضوعی بکر به کار می رفت.

2603

معماري اسلامی هنري بود که نه تنها در اماکن دینی چون مساجد مورد استفاده قرار می گرفت، بلکه از آن در مدارس، ضریحها و قصرها و حتی خانه ها و حمامها نیز بهره گرفته می شد .

مقیاسهاي ریاضیات و هندسه در معماري اسلامی بسیار مورد توجه بود. دورانی که معماري اسلامی در اوج رشد و شکوفایی خود بود، ارتباط معنوي شایسته اي با نیازهاي انسان، شرایط زندگی و اجتماعی زمان خود برقرار می کرد. بنابراین می توان گفت که معماري اسلامی با روح تمدن اسلام تطبیق داشت.

هویت معماري اسلامی در همه جهان با وجود تنوعات زبانی و تمدنی یکسان است و این تنوعات از چین تا اقیانوس اطلس با وجود تعدد فرهنگها دیده می شود. اگر چه رومیها و دیگر اقوام نیز داراي معماري بودند، اما معماري اسلامی ویژگی خاص خود را داشت. از دیگر ویژگیهاي هنر معماري اسلامی تزئینات است که مسجد النبی به عنوان اولین بناي اسلامی داراي معماري اسلامی داراي این ویژگی بوده است. اگر چه در زمان نبی اکرم (ص) سقف آن از شاخه هاي نخل بود و با اتکا به عناصر تزئینی ساخته نشد، اما در زمان ولید بن عبدالملک معماري اسلام با استفاده از موزاییکهایی با رنگهاي بسیار زیبا و متنوع معنوي در آن به کار رفت. همچنین اسلام آوردن تمدن هایی از جمله ایران، مصر، عراق و غیره و دارا بودن معماري غنی این تمدنها، معماري اسلامی را چشمگیر می نمود.

در هنر معماري اسلامی آیات قرآن به عنوان برجسته ترین ابداعات هنر اسلامی مورد استفاده قرار می گرفت که نوشتههایی از آیات قرآن بر روي سقفها، دیوارها و یا ستونها استفاده و به شکل خاص تزئین می شد. از برجسته ترین و قدیمی ترین خطوط زیبایی که با هنر معماري اسلامی تزئین شده داخل قبه الصخره است که آیات قرآن با خط کوفی نوشته و با موزاییک تزئین شده است.


شکل :1 قبه الصخره، منبع : نگارنده


2604

شکل :2 قبه الصخره، منبع : p://www.svshyans.rozblog.com/post/60 h

شکل :3 قبه الصخره، منبع : p://www.svshyans.rozblog.com/post/60 h

وحدت و تنوع در معماري اسلامی شاید از برجسته ترین ویژگیهاي آن باشد. این وحدت عامل اساسی توسعه و تکوین هویت معماري اسلامی و تأسیسات دینی به شمار می رود. به طوري که شیوه هاي معماري اسلامی در هر یک از کشورهاي اسلامی متفاوت بوده است، اما وحدت در آنها به خوبی مشاهده می شود. حتی در ساختمانهاي دینی که در پاریس، لندن، مونیخ و دیگر شهرهاي اروپایی به شیوه معماري اسلامی ساخته می شد، هویت اسلامی کاملا مشخص است و نشان می دهد که اسلام در اروپا اشاعه یافته و مسلمانان به ویژه معماران اسلامی بیشترین نقش را در ارائه تمدن و هویت اسلامی داشتند.

2605

معماري هندسه گرا

نشانه هاي فرهنگی، همچون نشانه هاي طبیعی، عام و بی زمان است. نقشهاي هندسی اسلامی، آینه یک تمایل فرهنگی است. این تمایل همان گریز از طبیعت و میل به انتزاع هندسی است. در هم آمیختن نقش و زمینه، بازتاب جهان بینی خاص اسلامی است که قدرت را مختص خداوند متعالی می شمارد که همه مراتب نزد وي یکسان است پس نقشهاي هندسی اسلامی زاده یک مقصود هنري است که نگاره هاي طبیعت گراي کلاسیک را تغییر و به مدار فرهنگی کاملآ متفاوتی وادار کرد.

از میان دانش هاي روز، از جمله ریاضات و هندسه و آن ها که علوم خالص به شمار می آمدند، برخی نقش آفرینی بیشتري یافتند و کار ساز شدند. ریاضیات، به دلیل استحکامی که در ذات خود داشت و به دلیل اتکاء بر عدد نمادهائی از مفهوم برابري را میان افراد جامعه می نمایاند. چنانکه بنیامین فارینگتن میگوید , ل تا نیمه , طعم و بوي دموکراسی می دهد لف ضمن اینکه عدد، موجودیت مفهومی خود که زاده از منطق بود را هرگز در سطح ثانوي یا فرعی قرار نمی داد.

ویلیام موریس می گوید:لمعماري شامل تمام محیط فیزیکی است که زندگی بشري را احاطه می کند و تا زمانی که عضوي از جامعه متمدن هستیم، نمی توانیم از معماري خارج شویم، زیرا معماري عبارت است از مجموعه تغییرات و تبدیلات مثبتی که هماهنگ با احتیاجات بشر روي سطح زمین ایجاد شده است و تنها صحراها از آن مستثنی هستند. همانطور که می دانید شکل کلی فضاي معماري برانگیزاننده ادراك مخاطب خود خواهد بود. هندسه به دلیل نفی هر گونه هرج و مرج فضایی به رشد رسیده را به وجود می آورد و در رشد شخصیت مخاطب خود نقشی ویژه دارد.

شکل :4 برجهاي دو قلو ي پتروناس بر اساس 2 مربع ساده هندسه اسلامی که ستاره اي 8 پر را می سازد. منبع: نگارنده

2606

معماري هندسه گرا

سید حسین نصر در کتابش به نام علم در اسلام بر اهمیت هندسه در معماري اسلامی میگوید: » عشق مسلمانان به ریاضیات، خاصه هندسه و عدد، مستقیمآ به لب پیام اسلام مربوط است، که همانا عقیده توحید است« و افزود »در جهان بینی اسلامی ویژگی تقدس ریاضیات در هیچ جا بیشتر از هنر ظاهر نشده است. در هنر ماده به کمک هندسه و حساب شرافت یافته و فضائی قدسی آفریده شده که در آن حضور همه جایی خداوند مستقیمآ انعکاس یافته است. «

نقشهاي هندسی بی نهایت گسترش پذیر , نمادي است از بعد باطنی اسلام و این مفهوم صوفیانه کثرت پایان ناپذیر خلقت، فیض وجود است که از احد صادر می شود :کثرت در وحدت.

ابن خلدون می گوید »: باید دانست که هندسه ذهن را روشن و فکر را مستقیم می سازد. بعید است که به استدلال هندسی خطا راه یابد، زیرا که سخت قانونمند و منظم است. لذا فکري که پیوسته خود را به هندسه وا می دارد، بعید است که به خطا در افتد. همچنین دانشمندان هندسه را قادر به برانگیختن روح براي تعمق در مراتب عالیتر ادراك می دانند.

بورکهارت در کتاب اصلی خود در زیبا شناسی، که در سال 1967میلادي با نام هنر مقدس در شرق و غرب از فرانسه به انگلیسی ترجمه شد می گوید »: آفت اصلی که باید از آن احتراز کرد این ذهنیت عالمانه است که به همه آثار هنري از قرون گذشته چون پدیده هایی صرفآ تاریخی نظر می کنند که به گذشته تعلق دارد و ارتباط آن با زندگی امروز بسی ناچیز است. باید پرسید در هنر اجداد ما چه چیزي بی زمان است. اگر این را تشخیص دهیم خواهیم توانست از این در ساختار دائمی زندگی عصر خود استفاده کنیم. «

استخراج مفهوم هندسه از آیات قرآن و ارتباط هندسه و معماري اسلامی

در قرآن که اصیل ترین منبع اندیشه اسلامی است، صورت فیزیکی و ساختاري عالم در قالب یکی از کلیدي ترین واژه هاي جهان بینی اسلامی یعنی قدر بیان شده است. این واژه دو ویژگی اساسی دارد که بنابه آن مناسب ترین گزینه براي تبیین هویت فرمی هنر اسلامی است:

اولاً ارتباطی بسیار وثیق و عمیق با مفاهیمی چون نور، خلق، حسن و زیبایی دارد


2607


ثانیاً در روایات اسلامی،معادل علومی است (چون ریاضیات و هندسه) که از یک سو دقیقاً طراح ساختار کالبدي هنر اسلامی است، به ویژه در معماري اسلامی که خود بستر و مظهر تمامی ابعاد هنر اسلامی است و از دیگر سو هویتی دارد که کاملاً معادل عالم مثال است. دلایل این مدعیات در ادامه خواهد آمد اما در ابتدا ضروري است قدر در قرآن را مورد تأمل و بازبینی قرار دهیم.

الف: قدر در قرآن


قدر در قرآن معانی وسیع و گسترده اي دارد که ذیلاً به آنها اشاره می شود:

 الف) علماي لغت آن را در ابتدا قدرت، معنا کرده اند: » القدره اذا وصف بها الانسان« و دلیل قرآنی آن را آیاتی دانسته اند که خداوند را قدیر معرفی کند »: انه علی ماشاء قدیر و نیز آیه عند ملیک مقتدر«
 ب) قدر به معناي تنگ گرفتن که نقطه مقابل بسط و توسعه است: »االله یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر« خدا روزي را براي هر کس که بخواهد وسعت داده و یا تنگ می گیرد. (رعد-(26

 ج) قدر به معناي تقدیر، اندازه و اندازه گیري است.

شاهد مثال این معنا آیات زیر است:

 »قد جعل االله لکل شئ قدرا« خدا براي هر چیزي اندازه اي معین قرار داده است. (طلاق (3

 »انا کل شئ خلقناه بقدر« (قمر (49وفجرنا» الارض عیوناً فالتقی الماء علی امر قد قدر« شکافتیم زمین را به چشمه هایی، پس آب آسمان و زمین به هم رسیدند به نحوي که تقدیر شده بود بدون زیادت و نقصان (قمر(12

 د) قدر به معناي شأن و منزلت، یعنی به عبارتی قدر، تنها بیان کمیت اشیاء محسوس نیست بلکه براي معانی غیرمحسوس نیز به کار می رود و در این راستا به معناي احترام، وقار، عظمت و شأن اجتماعی شخص است. همانند معناي مطرح در آیه »و ما قدرواالله حق قدره اذ قالوا ما انزل االله علی بشر من شئ «

بدین ترتیب قدر در قاموس قرآن، معانی قدرت، اندازه، منزلت و تنگ گرفتن دارد ولی ما از میان این معانی، بنابه تناسب بحث، معناي اندازه گیري و تعین را برگزیده و این معنا را در قاموس قرآن مورد توجه و تأمل قرار می دهیم.


2608

ب: قدر و هندسه

»مهندس« در ساحت هنر اسلامی، باز آفریننده صور عالم مثال در دو بعد تجریدي و مادي است. بعد تجریدي در صور انتزاعی خود را نشان می دهد و بعد مادي در قالب معماري بنا.( به ویژه معماري مسجد و مقبره) زیرا که بنا خود نوعی تأویل و نمادي از معنا است به طور مثال کاربرد عنوانی چون »خانه خدا« براي مسجد جز با رویکرد تأویلی قابل ادراك نیستدقیقاً. بدین دلیل که خانه، مفهومی کاملاً مادي وداخحقیقتی کاملاً ما بعد الطبیعی است. دلایل ما براین ارتباط، دلایل زیر است:

الف: اولین و مهمترین دلیل بر ارتباط میان قدر و هندسه (که اساس معماري قدسی در هنر اسلامی است) حدیثی از امام هشتم است که هندسه را همان قدر می دانند. امام علی بن موسی الرضا(ع) در حدیثی مذکور در اصول کافی خطاب به یونس بن عبدالرحمن می فرمایند: »فتعلم ما القدر«، می دانی که قدر چیست؟ پاسخ می دهد: نه، حضرت می فرمایند: »هی الهندسه و وضع الحدود من البقاء والفناء« قدر همان هندسه و مرزبندي است، مانند مقدار بقا و زمان فنا. همچنین در لغت فصیح قرآنی قدر (به فتح ق و سکون د) مطلق اندازه است و به فتح هر دو (هم ق هم د) اندازه معین:» انا کل شی خلقنا بقدر«، و هرچه در خارج تحقق می یابد با اندازه معین است که آن صورت حساب شده است و خود کلمه خلق، ایجاد به اندازه است.

بنابر این علم هندسه در اسلام، محاکات و تقلید همان تقدیر و تعینی است که حضرت حق در خلق موجودات و کائنات دارند. مفسران قرآن نیز در شرح آیه »و ماننزله الابقدر معلوم« (حجر (21 قدر را »عبارت از خصوصیت وجودي و کیفیت خلقت هر موجود می دانند«

ب: ماهیت انتزاعی هنر اسلامی (که در انعکاس صور نورانی عالم مثال است) ارتباطی تنگاتنگ با ماهیت نیمه تجریدي علوم هندسی و ریاضیات دارد. به عبارت دیگر هندسه و ریاضیات اولاً با عرفان و نگرش اشراقی یونانیان(به ویژه فیثاغورثیان و پس از آنها افلاطون) پیوند خورده و هویتی عارفانه و رازآلودیافته بود و ثانیاً به دلیل همین ماهیت نیمه تجریدي، کاملاً با عالم مثال که منشاء هنر اسلامی بود و خود نیز در میانه عالم معقول و محسوس قرار داشت منطبق بود. به عنوان مثال در شرح برقلس بر اصول اقلیدس آمده بود: »ریاضیات در موضعی میانه مابین عوالم معقول و

محسوس واقع است و درون خود تشابهات زیادي به امور الهیه و هم تماثلات متعدد به نسبت هاي جسمانی دارد. اشکال ریاضی و همه مدرکات بالجمله مواضعی واسط دارند.در انقسام، دون امور عقلی اند لیکن در برائت از ماده وراي


2609

محسوسات اند.« از دیگر سو ساختار تجریدي(به ویژه در رموز عددي قرآن و فرهنگ اسلامی برآن تأکید می شد) این علوم را به علومی قدسی تبدیل ساخته بود که می توانست به عنوان زیربنا براي هر دانشمند و هنرمند مسلمانی مورد استفاده قرار گیرد.

ج: تاریخ هنر اسلامی به ویژه در معماري بیانگر نوع نگاه ویژه و خاص مهندسان، معماران و هنرمندان مسلمان به هندسه و کاربرد آن در هنر قدسی است و این معنا نه الگویی قرآنی براي خود داشت و آن شرح ساخت خانه نحل (زنبور) و اشاره به ظرافت هاي معماري و مهندسی آن در روایات اسلامی بود. به عنوان مثال در جلد 61 بحارالانوار (به عنوان دایره المعارف احادیث اسلامی) در شگفتی هاي مهندسی خانه زنبور روایاتی وارد شده است که بنابه صدور آنها در قرون اول و دوم هجري می توانست به عنوان الگویی، توجه معماران مسلمان را به خود جلب سازد. از نمونه هاي تاریخی بسیار جالب در این الگوگیري تأکید و شرح اخوان الصفا در رساله ریاضی در مورد نوع خانه سازي عنکبوت و استحکام آن است.

ج: هندسه مقدس در معنا و معماري

از اصلی ترین اجزاء تعریف جمال و زیبایی در هنر اسلامی، تناسب است. بر مبناي بحث هندسه مقدس یا کالبد و ساختار فیزیکی هنر اسلامی به ویژه در معماري، باز هم از قرآن آغاز می کنیم زیرا عوامل فوق چنان در این کتاب آسمانی با هم ترکیب یافته و ظهور، وضوح و روشنی یافته اند که خود به تنهایی، غایت بحث را روشن می سازد. در قرآن اصطلاحاتی چون االله، قدر، خلق، نور، صور و حسن (جمال) فضاي دوسویه اي می آفرینند که از یک سو بر خداي خلاق و قادري دلالت می کنند که از جمله صفات جمالی او، نور است و از دیگر سو بر عالمی که تجلی صفات اوست و بنا به اصل تبعیت مجلا از متجلی، جهان، عالمی سراسر نور، زیبایی و تناسب است.

نسبت میان خداوند و مفاهیمی چون قدر، خلق، نور، صور، حسن (فاحسن صورکم) و رنگ (صبغه االله من احسن) که از اجزاي اصلی هنر اسلامی اند و در قرآن بسیار شگفت انگیز است. در ادامه پرداختن به آیات زیر که در کنار هم آورده می شوند، تأئیدي بر مطالب فوق می باشند:

الف) نسبت خلق و قدر

یخلق مایشاء االله علی کل شیء قدیر آ مائده 19

یخلق االله مایشاء االله علی کل شیءقدیر آ نور 45


2610

انا کل شیء خلقناه بقدر آ قمر ،49 ان االله بالغ امره قد جعل االله لکل شیء قدرا آ طلاق 3

ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما نزله الا بقدر معلوم آ 21

ب) نسبت االله، خلق و نور

االله نورالسموات والارض آنور ،35 واشرقت الارض بنور ربها آ زمر 69

اگر تجلی را ظهور نور وجود بدانیم، تناسب (یا همان قدر) قالب و ساختار آن است، بدین معنا که تجلی در نظامی هماهنگ و متناسب جریان می یابد. به دیگر سخن این تناسب و نظم است که وحدت را در ابعاد گسترده کثرت متجلی ساخته و با نظم شگفت انگیزي همزمان دو معنا را روایت می کند:

اولا- تجلی لایتناهی وحدت که در نظم هندسی خود را نمودار می سازد (دقیقا به این دلیل که نظم خود وحدت آفرین و وحدت نما است) و دوم تقارن و تناسب بی نظیري که کثرت را تحویل به وحدت می کند. در وجود و حضور این قدر و توازن، چنانچه خللی وارد شود کثرت قطعا، تمثال و نمودار وحدت نخواهد بود:درست به همان ترتیب که همه اشکال از نقطه و همه اعداد از واحد پدیدار می شود، هر کثرتی نیز از پدیدآورنده جهان به وجود می آید که خود احد و واحد است. چون اعداد و اشکال را به معناي فیثاغورثی آنها (یعنی به عنوان جوانب وجودي وحدت و نه تنها به عنوان کمیت محض) در نظر بگیریم وسیله اي می شوند که با آنها کثرت از وحدت حکایت می کند.

اصل وحدت و معماري قدسی در اندیشه سید حسین نصر

همان طور که معماري، هنري براي نظم بخشیدن به فضا است، معماري قدسی هم به مدد فنون مختلف، هدف اصلی خود را در قرار دادن انسان در محضر پروردگار از طریق تقدس بخشیدن به فضایی که میسازد و به آن نظم میدهد، تحقق میبخشد.

دین اسلام به واسطه سرشت ازلی خود با برخی مذاهب کهن سرخپوستی آمریکاي شمالی، به ویژه آن دسته که ویژگیهاي نخستین خود را حفظ کردهاند، جنبههاي مشترك قابل توجهی دارد. این جنبهها، نه تنها تاکید بر الگوهاي هندسی در هنر را در برمیگیرد بلکه شامل اهمیت متافیزیکی و کیهانشناختی چهار جهت اصلی فضا نیز است.

2611

سرشت ریاضی هنر و معماري اسلامی از تأثیرات خارجی، چه مربوط به ایران باستان یا یونان ناشی نمیشود بلکه برگرفته از قرآن است که ساختار ریاضی خیرهکنندهاي دارد و از ارتباط شگفتانگیز میان امور عقلی و معنوي و ریاضیات پرده برمیدارد. سرشت ریاضی هنر اسلامی نهفته در ساختار قرآن و سمبولیسم عددي، حروف و کلمات آن است.

آزمایشهاي انجام شده به کمک میکروسکوپهاي الکترونی و فنون امروزي شباهتهاي خیرهکنندهاي بین نقشهاي هندسی معماري اسلامی و ساختار درونی و نظم ملکولی موجودات جاندار و بیجان را نشان میدهد. این نقوش از تجزیه و تحلیل ماده به سبک امروزي ناشی نشده بلکه پیامد شهود جهان مثالی، توسط اهل بصیرت و ژرفاندیشانی است که به صنعتگران آموختند چگونه نقشهاي جهان را بر سطوح کاشی و رخامهاي گچی پیاده کنند. این نقوش نشان این است که آنچه در پایینترین سطوح قرار دارد، نمادي از عالیترین سطح است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید