بررسی انواع نگارش نامه ها

نامه ها

نوع دیگری از انواع نوشته وجود دارد که مباحثی طولانی خارج از حوصلهٔ این کتاب را دارد و آن مبحث ناهمهٔ هاست  مقصود از نامه، هر نوع نامه ای است که معمولانامه ها را بدو دسته تقسیم میکنند:

منظور از نامه های اخوانی ؛ نامه هائیست که میان افراد مختلف رد و بدل : می شود و هريك از ما در عمر خویش بیش از اندازه دست به نوشتن چنین نامه هائی زدهایم یکی از کارهای بسیار جالب توجهی که در رشتهٔ ادبیات فارسی می توان انجام داد، جمع آوری این نوع نامه ها از از منهٔ قدیم تا کنون است که بنظر من چنین کتابی می تواند یکی از مایه های اصلی جامعه شناسی تاریخی ایران شود . . درهرحال بعقيدة من اگر در نامه های اخوانی هم دانشی وجود نداشته باشد که انسان از خواندن آن بر معلوماتش بیفزاید این ناههها عبث و بیفایده است و شاید از ینده در هر سال بیش از یکی دو نامه دریافت نمیدارم و بیش همین جهت باشد که

یکی دو نامه برای این و آن نمی فرستم این کاراگرچه از تعداد دوستان (دور) انسان

کم میکند ، أما همان دوستان معدودی هم که دارد بحيث تازهای پیش نماید برای

او نامه ای نمی نویسند و وقت او را با سلام رساندن و احوالپرسی نمیگیرند اما منظور از نامه های اداری بسیار روشن وواضح است و نوشتن چنین نامه هائی خود فنی جداگانه است ، زیرا هرقدرکه ادیبان زبان فارسی از وضع نوشتن نامه های اداری گله و شکایت کنند تغییری در این نوع نامه ها بوجود نمیآید و کلیشه ها پا اصطلاحات «مقتضیات اداری» و « طبق نظر بازپرس اقدام شود » و « مذاکره شود » و « با تقدیم احترامات فائقه » و . . . از بین نمیرود و باید هرکس در این مورد به این اصطلاحات وارد شود چون این مبحث بسیار طولانی و محتاج نمونه های فراوان است ، از این نظر تشریح این قسمت را به کتابی دیگر محول میکنیم که اگر مجالی دست داد در آینده

آن را منتشر می کنیم و از جهت دیگر ، کتاب حاضر بیش از حد خویش طولانی شده و

جای بحث طولانی برای آن باقی نمانده است. اما برای حسن ختام این کتاب دو نامهٔ بسیار خواندنی یکی از مرحوم جلال آل احمد و دیگری از آقای سید محمد علی جمال زاده

را نقل میکنیم و متأسفیم که در آخرین لحظات چاپ این کتاب جلال چشم از این

جهان فرو بست و ما را درعزای خویش داغدار کرد . خدای بزراه او را غریق بحر رحمت خویش فرماید . : از خواندن این دو نامه این شعر در ذهن خواننده می آید که همی گفتم که خاقانی دریغا گوی من باشد

دریغا من شدم آخر دریغا گوی خاقانی