بررسی دیدگاه های مختلف ساختار خانواده

نظریه پردازان انتقادی

ماکس هورکهایمر یکی از اعضای مکتب فرانکفورت است که تحقیقات عمدهای در زمینه اقتدار و خانواده انجام داده است. هورکهایمر معتقد است که اقتدار مقوله مرکزی تاریخ است. او باور دارد که از میان تمام نهادهای اجتماعی که فرد را برای قبول اقتدار آماده میسازد خانواده در مقام اول قرار دارد. زیرا خانواده به عنوان یکی از مهمترین قدرتهای تربیتی از باز تولید و شخصیت انسانها مراقبت میکند و این عمل را همانگونه انجام میدهد که زندگی اجتماعی آن را درخواست میکند. افراد از طریق خانواده، قابلیت قبول رفتارهای اقتداری که موجودیت جامعه بورژوازی به آن وابسته است را کسب میکنند.

از طرف دیگر، او معتقد است که جامعه شناسی خانواده گذشته از آن که روابط اقتداری را به فرد میآموزد تنها مکانی است که افراد آن مشکلات خود را به راحتی بیان میکنند مکانی که روابط افراد براساس قوانین بازار تنظیم نگشته و افراد یکدیگر را به عنوان رقیب در نظر نمیگیرند. او در مقاله مشهور خود اقتدار و خانواده در دوران معاصر اشاره می کند که هرچند در دوران قبل، پدر خانواده به علت مالکیت بر اموال خانواده دارای قدرتی بود، اما در اثر دگرگونیهای اقتصادی جامعه و از میان رفتن واحد تولیدی خانواده، به پدری حقوقبگیر و وابسته به کارفرما تبدیل شده است.

در نتیجه فرزندان بالاخص پسران در سنین نوجوانی متوجه خواهند شد پدر مقتدر خانواده در جامعه خودفردی فرمانبردار است. اما از آنجا که نوجوان به وجود اقتدار انس گرفته است، در جامعه افراد مقتدر را جستوجو میکند. کودک از طریق خانواده اطاعت و سرفرود آوردن در برابر اقتدار را فرا میگیرد(سگالن، (1375 به طور کلی اگر بخواهیم به طور خلاصه دیدگاهها را طبقه بندی کنیم، تفاوتها به صورت زیر است:

کارکردگراها: (مرداک، پارسونز، فلچر، شورتر و ...): بر نقش خانواده در تثبیت و وفاق جامعه تاکید می کنند. نظریهپردازان تضاد: (مارکسیستها و فمنیستها): توجه این گروه به ستم جنسی در خانواده و ایدئولوژی خانواده است.

نظریهپردازان انتقادی: لیچ بر این باور است که پیوندهای عمیق در خانواده یکی از علل اصلی کشمکشهای اجتماعی و روانی است و مردم و زندگیشان را نابود میکند.

کوپر: خانواده نهادی است که مانع رشد روانی و اجتماعی افراد میشود و مانند سری در برابر آزادیهای آنها میایستد ونهایتاً خودهایشان را میکشد.

نینگ و استرسون اذعان میکنند که خانواده نهادی برای استثمار عاطفی است که آسیبهای ایجاد شده در آن در کل جامعه باز تولید میشوند.