بخشی از مقاله

اشنایی با حضرت زهرا


مقدمه
سرور بانوان بهشت، دختر ختم رسل، حضرت صديقه كبري فاطمه زهرا (س)‌برترين زنان از آفرينش آدم تا قيام قيامت است، بزرگ بانويي كه شناخت او لازمة كمال پيامبران پيشين بوده است و خشم و رضايت او،‌غضب و رضوان خداوند سبحان. بيان ارزش و عظمت اين بانوي گرانقدر،‌كاري است كه تنها از عهده خواص اولياي الهي بر مي آيد. بنابراين بجاست كه عنان سخن به دست صاحبان آن سپرده شود. در اين جزوه گوهرهايي گرانبها از كلمات معصومين (ع) كه قطره اي از درياي فضايل و گوشه اي از حقايق زندگي حضرت فاطمه زهرا (س)‌است.

نامها و لقب هاي حضرت زهرا (س)
حضرت صادق (ع ) فرمودند: براي فاطمه (س) در پيشگاه خداوند نه نام است:
فاطمه، صديقه، مباركه،‌طاهره، زكيه، راضيه، مرضيه، محدثه، زهرا
اينك با بيان احاديث معصومين (ع)‌و سخن دانشمندان وجه تناسب برخي از نامها و لقبهاي آن حضرت با وجود مباركشان بيان مي گردد.

1)‌ فاطمه

امام صادق (ع)‌فرمودند:‌حضرت فاطمه (س) فاطمه ناميده شد زيرا كه مـــــردم از شناخت او بريده شده اند (ناتوانند).
يونس بن ظه بيان مي گويد: حضرت صادق (ع)‌به من فرمود:‌آيا مي داني معني فاطمه چيست؟ گفتم مولاي من شما بفرماييد.
حضرت فرمودند:‌يعني از بديها بريده شده است.


امام صادق (ع) فرمودند: فاطمه زهرا (س) فاطمه ناميده شد زيرا از آنچه براي ساير زنان روي مي دهد بريده و جدا شده است.
امام رضا (ع) به واسطه پدران بزرگوارشان از حضرت علي (ع)‌نقل مي كند كه آن حضرت فرمودند:‌ از رسول خدا (ص)‌شنيدم كه مي فرمود:
من فاطمه (س)‌را فاطمه ناميدم زيرا كه خداوند سبحان او و فرزندانش را از آتش جهنم جدا كرد، ‌آن فرزنداني كه با يگانه پرستي و ايمان به شريعت من، خدا را ملاقات مي كنند. و در حديثي آمده است: دوستداران او را از آتش جهنم جدا كرد.

فضيلت نام فاطمه (س)

سكوني مي گويد:‌خدمت امام صادق (ع) رسيدم در حاليكه به شدت ناراحت و اندوهگين بودم. امــام (ع) به من فرمودند: اي سكوني! چرا اندوهگين هستـي؟‌ عرض كردم:‌دختري برايم متولد شده است.امام (ع)‌فرمودند:‌اي سكوني! سنگيني او بر زمين است و روزي او با خداست. زندگي او از عمر تو نمي كاهد و روزي او از روزي تو جداست.


سكوني مي كگويد: به خدا سوگند آن حضرت اندوه مرا زايل كرد. پس امام (ع) فرمودند: او را چه نام نهادي؟‌عرض كردم:‌فاطمه. حضرت فرمودند:‌آه آه آه. سپس دست مباركشـان را بر پيشاني نهادند. تا اين كه مي گويد: امام فرمودند: اما حال كه او را فاطمه نام نهـادي پس به او ناسزا مگو، او را لعنت نكن و كتك نزن.
سليمان جعفري مي گويد: از امام موسي كاظم (ع)‌ شنيدم كه فرمود:‌ فقر داخل خانه اي نمي شود كه نام فاطمه از اسامي بانوان در آن خانه باشد.

2)‌ زهرا

جابر بن يزيد جعفي مي گويد: به امام صادق (ع)‌عرض كردم: چرا فاطمه زهرا (س)‌زهرا ناميده شده است؟
حضرت فرمودند: چون خداوند عزوجل او را از نور عظمت خودش آفريد. پس هنگــامـي كه نور فاطمه (س) درخشيد، آسمان ها و زمين از نور او روشن شد، چشمان فرشتگــان بسته شد و براي عظمت خداوند به سجده افتادند. سپس گفتند:‌اي خدا!‌و اي مولاي ما! اين چه نوري است؟ خداوند به آنان وحي فرمود: اين نوري از نورهاي من است. او را در آسمان خود جاي داده و از عظمت و بزرگي خود آفريده ام. و اين نور را از صلب پيامبران خود خارج مي سازم كه بر تمامي پيامبران برتري اش مي دهم. از اين نور اماماني را به وجود مي آورم كه امر (دين)‌مرا برپا مي دارند و مردم را به سوي حق – كه منسوب به من است- هدايت مي كنند‍‌‍،‌و آنان را پس از پايان يافتن وحي ام جانشين خود بر روي زمين قرار مي دهم.


ابو هاشم عسكري مي گويد:‌از امام حسن عسكري (ع) پرسيدم:‌چرا حضرت فاطمه (س)‌زهرا ناميده شده است؟ حضرت فرمودند: چون در ابتداي روز صورت آن حضرت مانند خورشيد درخشان، ظهر هنگام بسان ماه تابان و هنگام غروب همانند اختر فروزان براي اميرالمؤمنين (ع) مي درخشيد.
ابن عماره از پدرش نقل مي كند كه گفت از امام صادق (ع)‌پرسيدم: چرا حضرت فاطمه (س)‌زهرا ناميده شد؟‌


حضرت فرمودند:‌زيرا فاطمه (س)‌ هنگامي كه در محراب عبادت خود مي ايستاد نور او براي آسمانيان مي درخشيد، همانگونه كه ستارگان براي اهل زمين مي درخشند.

3)‌ حوراي انسيه

امام صادق (ع)‌از پدران بزرگوارشان نقل كرده اند كه پيامبر گرامي اسلام (ص)‌فرمودند: نور فاطمه قبل از به وجود آمدن آسمان و زمين آفريده شد.
بعضي گفتند: اي پيامبر خدا! پس او از جنس انسان نيست؟ حضرت فرمودند: فاطـــمه حوريه اي است به صورت انسان.

4) صديقه

از امام صادق (ع ) روايت شده است كه فرمودند: او صديقه كبري است و كمال امـــــت هاي گذشته بر اساس شناخت او بوده است.
5)‌ طاهره

امام باقر (ع)‌ به نقل از پدران بزرگوارشان فرمودند:‌همانا فاطمه دختر پيامبر گرامي اسلام طاهره ناميده شد زيرا او از هر ناپاكي و زشتي پاك بود. و هيچ گاه حالاتي كه براي ساير زنان روي مي دهد براي او روي نداد.

6)‌ بتول

پيامبر اكرم (ص)‌فرمودند:‌همانا فاطمه بتول ناميده شد چون از آنچه براي ساير زنان روي مي دهد،‌ بريده و جدا شده است. به اين جهت كه اين امور براي دختران پيامبران عـيب به شمار مي رود.


عبيد هروي در كتابش غريبين مي گويد: حضرت مريم بتول ناميده شد، چون از مردهـا جدا شده بود و با كسي ازدواج نكرد،‌و حضرت فاطمه (س)‌ بتول ناميده شد چون از نظير و همتا بريده شده است (همتايي ندارد)


ابن اثير در كتاب نهايه مي گويد: حضرت فاطمه (س)‌ بتول ناميــده شد چون از بانــوان زمان خويش از جهت فضيلت، ‌ديانت و اصل و نسب بريده و جدا شده بود.
و گفته شده كه آن حضرت بتول ناميده شد چون از دنيا بريده بود و رو به سوي خداوند داشت.

7)‌ محدثه

اسحاق بن جعفر مي گويد: از امام صادق (ع)‌شنيدم كه مي فرمود: همانا فاطمه محدثه ناميده شد زيرا ملائكه از آسمان پايين مي آمدند و آن حضرت را صدا مي زدند همانگونه كه حضرت مريم دختر عمران را صدا مي زدند. پس گفتند: اي فاطمه!‌همانا خداوند تبارك و تعالي تو را انتخاب كرده و پاك گردانيده و بر تمام بانوان جهان برگزيده است. اي فاطمه! خاضعانه پروردگارت را عبادت كن،‌خدا را سجده كن و با ركوع كنندگان به ركوع برود.
پس حضرت فاطمه (س) با ملائكه سخن مي گفت و آنها نيز با آن حضرت گفتگو مي كردند.

ساير نامها و لقب هاي حضرت زهرا (س)

اضافه بر موارد فوق براي آن حضرت، ‌نامها و لقب هاي بسياري نقل شده است كه به برخي اشاره مي شود:
مباركه، راضيه، مرضيه، صديقه،‌شهيده، كوثر، معصومه، منصوره، زكيه، تقيــــه، عفيفه، نوريه، جميله،‌جليله، وحيده، فريده، صادقه، عابده، حانيه،‌شريفه، مطهره، حكيمه،‌ فهيمه، حنانه، ‌صديقه الكبري،‌ريحانه النبي،‌ وديعه الرسول،‌حجه الله الكبري، حبيبه المصطفي و …

كنيه هاي حضرت زهرا (س)

براي حضرت زهرا (س)‌كنيه هاي بسياري نقل شده است. مشهورترين آنها عبارتند از:
ام ابيها،‌ ام الحسن،‌ ام الحسين، ام المحسن،‌ ام السبطين،‌ ام الائمه، ام الخيره،‌ ام البرره، همچنين از كنيه هاي آن حضرت ام المؤمنين است.
فضايل حضرت زهرا (س)‌ در قرآن

1)‌آيه تطهير – عصمت حضرت زهرا (س)

از ابوسعيد خدري نقل است كه گفت: آيه «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجسن اهل البيت … در مورد پنج نفر نازل شده است:
رسول گرامي اسلام(ص)، حضرت علي (ع)،‌حضرت زهرا (س)، امام حسن و امام حسين (ع).

2)‌ سوره دهر – اطعام مكسين و يتيم و اسير

ابن عباس مي گويد: امام حسن و امام حسين (ع) بيمار بودند. پيامبر (ص)‌با جمعي از اصحاب به ملاقات آنان رفتند. بعضي از اصحاب به اميرمؤمنان (ع) گفتند: خوب بود براي شفاي فرزندانت نذري مي كردي. حضرت فرمودند: براي خدا به عهده من است كه اگر فرزندانم خوب شوند،‌به شكرانه بهبودي آنان سه روز روزه بگيرم. حضرت فاطمه (س)‌نيز همين را فرمودند: فضه، خدمتگزار آن حضرت هم همين را گفت.
چون امام حسن و امام حسين (ع) بهبود يافتند، همه اهل خانه روزه گرفتند تا به نذر خود وفا كنند، اما غذايي براي افطار نداشتند. حضرت علي (ع) به نزد شمعون يهودي رفت، سه من جو قرض كرد و آن را به نزد حضرت فاطمه (س)‌آورد. روز اول حضرت زهرا (س)‌يك من جو را آرد كرد و با آن پنج نان پخت. هنگامي كه حضرت علي (ع)‌ از نماز مغرب بازگشت و مي خواستند افطار كنند،
فقيري در زد و گفت: به من غذا بدهيد اهل خانه تمام غذاي خود را به فقير دادند و با آب افطار كردند.
روز دوم كه به پايان رسيد. حضرت زهرا (س) بار ديگر با يك من جو پنج نان پخت. چون حضرت علي (ع) از نماز بازگشتند و براي افطار آماده شدند كودك يتيمي به در خانه آمد و درخواست غذا كرد. روز دوم هم آنان غذاي خود را به يتيم دادند و با آب افطار كردند.
روز سوم هنگام افطار، اسيري از اسراي مسلمانان به در خانه آمد و گفت:‌من نيازمندم، به من غذا بدهيد بار ديگر آنان تمام غذاي خود را به اسير دادند و با آب افطار كردند.
چون روز چهارم رسيد، حضرت علي (ع)‌دو فرزند خود را كه مانند جوجه از گرسنگي مي لرزيدند، به نزد رسول خدا (ص) برد.
پيامبر (ص)‌فرمودند: دخترم كجاست؟
حضرت فرمودند: در محراب عبادت است.
پيامبر (ص)‌برخاستند و به نزد او رفتند. حضرت فاطمه (س)‌را ديدند در حالي كه نشانه هاي ضعف و گرسنگي از چشمهايشان پديدار بود در اين هنگام اين آيــــه شريفه نازل شد:
»يوفون بالنذر و يخافون يوما كان شره مستطيرا و يطعمون الطعام علي حبه مسكينا و يتميا و اسيرا« (دهر/76)
شهاب الدين آلوسي در تفسير خود موسوم به روح المعاني چنين مي گويد:


انسان درباره حضرت علي (ع)‌و حضرت زهرا (س)‌چه مي تواند بگويد جز اين كــه حضرت علي (ع) ‌سرور مؤمنان و وصي پيامبر اكرم (ص) است و حضرت زهرا (س) پاره تن نبي مكرم اسلام است و جزئي از وجود حضرت محمد مصطفي (ص)‌ مــي باشد.


امام حسن و امام حسين (ع) هم روح و ريحان و سرور جوانان اهل بهشت اند. اين سخنان ترك سنت رسول الله نيست بلكه هر چه غير از اين، ‌در نظر من گمراهي است. از نكته هاي لطيف در اين سوره بنابراين كه در شأن اهل بيت (ع)‌ نازل شده، اين است كه خداوند سبحان به احترام حضرت زهرا (س) و روشني چشم رسول خدا (ص) نامي از حورالعين نبرده و تنها به نام ولدان مخلدون (نوجوانان خدمتكار بهشتي)‌تصريح فرموده است.
3)‌ كـوثـر
بسم الله الرحمن الرحيم
» انا اعطيناك الكوثر – فصل لربك وانحر – ان شانئك هو الابتر «
فخر رازي در تفسير خود درباره آيه «انا اعطيناك الكوثر» مي گويد:‌نظر سوم درباره كوثر اين است، چون اين سوره در رد سخن كساني نازل شده است كه به جهت نداشتن فرزند بر آن حضرت عيب مي گرفتند. پس معني آيه اين است كه خداوند به پيامبر اسلام (ص) نسلي عطا مي كند كه در گذر زمان باقي مي ماند. پس بنگر چه بسيار از اهل بيت پيامبر كشته شده اند، اما جهان آكنده از آنهاست، در صورتي كه از بني اميه فردي قابل اعتنا باقي نمانده است! و نيز بنگر در ميان اهل بيت پيامبر (ص)‌چه تعداد از دانشمندان بلند مرتبه بوده اند، همانند:‌باقر،‌صادق،‌ كاظم،‌ رضا (ع)‌ و مانند آنها.


آلوسي در تفسير آيه «ان شانئك هو الابتر » مي گويد: ابتر كسي است كه فرزندي ندارد به طوري كه از او نه نسلي باقي مي ماند و نه يادي نيكو. اما تو اي پيامبر! فرزندانت باقي مي مانند … و اين آيه بر اين مطلب دلالت دارد كه فرزندان دختر، فرزند انسان محسوب مي شوند.

4)‌ درياي ژرف

»مرج البحرين يلتقيان - بينهما برزخ – فباي ءالاء‌ربكما تكذبان - يخرج منها اللؤلؤ ‌و المرجان «
(رحمن /19-22)
امام صادق (ع)‌فرمودند: منظور از قول خداوند سبحان كه مي فرمايد: «مرج البحرين يلتقيان» حضرت علي (ع)‌و حضرت فاطمه (س)‌مي باشد كه دو اقيانوس ژرف هستند و هيچكدام بر ديگري غلبه نمي كنند و در روايت ديگري آمده است كه مراد از «بينهما برزخ» پيامبر گرامي اسلام (ص)‌و مقصود از «يخرج منهما اللؤلؤ و المرجان» امام حسن و امام حسين (ع)‌ مي باشد.


5) شـب قـدر

امام صادق (ع)‌فرمودند: در آيه «انا انزلناه في ليله القدر» ليله فاطمه است و قدر خداوند سبحان. پس هر كس فاطمه را آنگونكه حق معرفت اوست بشناســـد به تحقيق شب قدر را درك كرده است.

آزردن حضرت زهرا (س)

پيامبر گرامي اسلام (ص)‌فرمودند: هركس فاطمه را در زمان زندگي من آزار دهد، همچون كسي است كه بعد از مرگ من او را آزرده باشد، و هركس پس از مــرگ من او را آزار دهد، مانند كسي است كه در زمان زندگي ام آزرده باشد. هــــركس فاطمه را آزار دهد مرا آزرده و هركس مرا آزار دهد خدا را آزار داده اســــت،‌ اين همان قول خداوند است كه فرمود:
» ان الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الاخره و اعد لهم عذابا مهينا«
» آنان كه خدا و پيامبرش را آزار مي دهند خداوند آنها را از رحمت خود در دنيا و آخرت دور ساخته و براي آنها عذاب خواركننده اي آماده كرده است. «
(احزاب / 57)
سعد بن ابي وقاص گويد: ‌از پيامبر گرامي اسلام شنيدم كه مي فرمود:‌فاطمه پاره تن من است هركس او را خشنود سازد مرا خشنود كرده،‌ و هركس او را ناراحـت كند مرا ناراحت كرده. فاطمه عزيزترين مردم نزد من است.
پيامبر گرامي اسلام (ص)‌ فرمودند: فاطمه پاره تن من است. هر كه او را بيازارد مرا مي آزارد و هر كه او را خشنود سازد مرا خشنود مي كند.
ابو حمزه ثمالي مي گويد:‌امام باقر (ع)‌به نقل از پدر و جد گراميشان فرمـــودند كه پيامبر گرامي اسلام فرمودند:‌همانا خداوند از خشم فاطمه خشمگين و از خشنودي او خشنود مي گردد.

خشم اهل بيت از آزردن حضرت زهرا (س)

علي بن اسباط نقل مي كند: مردي از برمكيان بر امام رضا (ع)‌وارد شــــد و به آن حضرت عرض كرد:‌درباره ابوبكر و عمر چه مي گوييد؟
امام فرمودند:
«سبحان الله و الحمد لله و لااله الا الله و الله اكبر»
آن مرد براي گرفتن جواب اصرار كرد.
امام (ع) به او فرمودند: ما اهل بيت مادر صالحه اي داشتيم كه بر آنان خشمگــين بود و بعد از رحلت مادرمان نيز براي ما نقل نشده است كه او از آنان راضــي شده باشد.
ابن ابي الحديد معتزلي با واسطه از داود بن مبارك نقل مي كند كه گفت:‌در بازگشت از سفر حج به همراه گروهي نزد عبداله بن موسي يكي از نوادگان امام حسن مجتبي (ع)‌رفتيم و مسائلي از او پرسيديم. من درباره ابوبكر و عمر از او سؤال كردم. او گفت: همين سؤال را از جدم عبداله بن حسن پرسيدند،‌او پاسخ داد: مادرم حضرت صديق (س)‌دختر پيامبر الهي بود و از دنيا رفت در حالي كه بر شخصي خشمگين بود ما نيز به خاطر ناراحتي او بسيار خشمگين هستيم و هر زمان او خشنود شود ما نيز خشنود مي شويم.
آنگاه ابن ابي الحديد مي گويد:‌سخن درست نزد من آن است كه حضرت فاطمـــه (س) از دنيا رفت در حاليكه بر ابوبكر و عمر خشمگين بود و وصيت كرد كه آنان بر بدنش نماز نگزارند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید