بخشی از مقاله

اکوسیستم نیشابور

(استان خراسان)

این نام بسیار کهن است و در اصل به معنی خاور (شرق) زمین است.

در اوائل قرون وسطی نام خراسان به طور کلی به تمام ایالات اسلامی که در سمت شرق کویرلوت تا کوههای هند واقع بودند، اطلاق می‌گردید. به این ترتیب تمام بلاد ماوراءالنهر را در شمال شرقی شامل می‌شد. حدود خارجی خراسان آن دوره در آسیای مرکزی بیابان چین و یا می رود در سمت هند، جبال هندوکش بود، ولی بعدها این حدود هم دقیقتر و هم کوچکتر گردید.

 

حدود خراسان اصلی در دوران اسلامی و بعد از آن از شمال به رود جیحون محدود گشت ولی همچنان تمام ارتفاعات اطراف هرات را دارا بود.
ایالت خراسان که در دوره خلفای دوم و سوم به تصرف مسلمانان در آمد، از سوی اعراب به چهار قسمت تقسیم گردید که در قرون وسطی شناخته شده بودند: نیشابور، مرو، هرات و بلخ.

بعدها قسمتهایی از ماوراء نهر نیز جزو خراسان محسوب گردید مانند سمرقند. این شهرها هر یک کانونی هم در رشد و پیشرفت علوم و در قرون اولیة اسلامی مهد دانشمندان بزرگی بودند.
در جنگ هرات که در دوره قاجاریه در سال 1249 هجری قمری صورت گرفت، قسمت شرقی خراسان به افغانستان ملحق شد. بعدها قسمت‌های دیگری هم از شمال و جنوب شرقی آن از دست رفت.

امروزه از شهرهای مهم خراسان می توان مشهد، نیشابور، سبزوار، بیرجند و قوچان را نام برد.

سرزمین خراسان سرزمینی متنوع است که در آن می توان کویر، جنگل، کوهستان و دشت های حاصلخیز را مشاهده کرد.


موقعیت جغرافیایی استان خراسان
استان خراسان با مساحتی معادل 313335 کیلومتر مربع، وسیع‌ترین استان کشوراست و در حدود یک پنجم مساحت ایران را تشکیل می‌دهد. این استان از شمال و شمال شرق به جمهوری ترکمنستان، از شرق به کشور افغانستان، از جنوب به استان سیستان و بلوچستان و از غرب و شمال غربی به استان یزد، اصفهان، سمنان و گلستان محدود می‌باشد. بر اساس آخرین تقسیمات کشوری استان خراسان دارای 23 شهرستان، 54 شهر، 24 بخش و 224 دهستان و 7996 آبادی دارای سکنه است.
نیشابور
نيشابور» شهري است در قلب خراسان، ساختن نيشابور را به شاپور اول ساساني نسبت مي دهند و اسم شهر را به معني «نهاده نيك شاپور» مي دانند.
«ابرشهر» نام قديم نيشابور است، احتمال دارد كه اين نام در اصل شهر آپارناك يا آپارني و جايگاه يكي از سه قبيله مهم پارت بوده باشد كه شاهنشاهي نيرومند اشكاني را بنياد كردند.

 

و «ابرشهر؛ تارنگار اطلاع رساني نيشابور»، بر آن است، شناختي ديگر از نيشابور، به وسعت گذشته تا اكنون، در حوزه هاي مختلف تاريخ، فرهنگ، هنر، گردشگري، جاذبه هاي تاريخي و طبيعي، كشاورزي، اقتصاد، صنعت و ...، به روايت منابع (چاپي و الكترونيك) موجود، در اختيار علاقمندان و پژوهشگران اين حوزه قرار دهد.


سازنده شهر نیشابور را اقرسط، شاپور اول، پادشاه ساسانی دانسته‌اند و در زبان پهلوی، آن را نیوشاهپور می‌گویند. نیشابور یکی از چهار شهر بزرگ خراسان قدیم به شمار می‌رفته و در دوره حکومت یزدگرد دوم (457 - 438) مدتی محل اقامت او بوده است.
مسلمانان در دوره خلافت عثمان بن عفان توانستند با مردم این شهر صلح کنند و از این طریق، دین اسلام را وارد نیشابور کردند. در دوره طاهریان و سامانیان، نیشابور موقعیتی ویژه داشت و توانست موقعیت دیرین خود را به دست آورد؛ کتابخانه‌های بزرگ، مدرسه‌های گوناگون و دانشمندان نامی از خصوصیات آن زمان شهر بود. در اواخر حکومت مسعود غزنوی که سلجوقیان به شرق ایران هجوم آوردند، طغرل این شهر را مرکز حکومت خویش ساخت. در دوره حکومت سلطان سنجر، نیشابور مورد هجوم «غزان» قرار گرفت؛ شهر را آتش زدند و بسیاری را کشتند.


سپس یکی از غلامان سنجر به نام مؤید بر نیشابور تسلط یافت و آن را آباد کرد، اما با حمله مغولها در سال 618 میلادی این شهر به گونه‌ای ویران شد که دیگر هرگز موقعیت قبلی خود را باز نیافت. چنگیز خان مغول که شخصا فرماندهی تسخیر را بر عهده داشت، آن را با خاک یکسان کرد.


بسیاری از دانشندان و بزرگان مانند عطار نیشابوری توسط مغولان به قتل رسیدند.

آثار تاریخی نیشابور:
در نیشابور کنونی سه بنای مهم وجود دارد: آرامگاه خیام، عطار و امامزاده محروق.
بنای قبر این امامزاده از آثار قرن هشتم هجری است و معماری بسیار زیبایی دارد.

وضعیت جغرافیایی نیشابور:
نیشابور از شهرهای استان خراسان است؛ در شمال این شهر کوههای بینالود، در غرب آن سبزوار، در شرق آن مشهد و در جنوبش کاشمر قرار دارد.
فاصله آن تا تهران 776 کیلومتر و تا مشهد 137 کیلومتر است و از سطح دریا 1250 متر ارتفاع دارد.

منابع :
لغت نامه دهخدا
ته كوه هاي بينالود
بينالود‌ (Binalud)
بصورت لاتين Binalood نيز آمده است.


موقعيت بينالود
رشته ارتفاعي به طول 125 كيلومتر در حدفاصل شهرستانهاي مشهد و نيشابور كه دهستاهاي سرولايت، ماروسك، مازول، اردوغش و زبرخان در دامنه جنوبي و دهستان هاي پيوه ژن، ارومه، شانديز، گلمكان و چناران در دامنه‌هاي شمالي آن واقع است. اين رشته‌كوه داراي قله‌هاي متعددي است كه بلندترين آنها با 3211 متر، شيرباد 3200متر و قله زرگران با 3100 متر ارتفاع در جنوب قله بينالود قرار دارند. كليه آبريزهاي شمالي اين كوهستان به كشف‌رود و آبريزهاي جنوبي آن به رود كال شور مي‌ريزد. روستاهاي مهمي چون زشك، شانديز، ترقبه،گلمكان در دامنه‌هاي شمالي و روستاهاي بزرگي مانند پيوه‌ژن، دررود و خرو در دامنه‌هاي جنوبي اين كوهستان قرار دارند.
«گيتا شناسي ايران؛جلد اول؛ كوهه و كوهنامه ايران» نوشته عباس جعفري، موسسه جغرافيايي و كارتوگرافي گيتاشناسي، 1379، ص126.

بينالود را «بام خراسان» لقب داده اند.


زمين لرزه هاي نيشابور

ماهي سياه كوچولو در وبلاگ«نيشابور؛ شهر آناهيتا»، در مقاله اي كوتاه،موضوع پراهميت زمين لرزه هاي نيشابور را به رشته بررسي درآورده، و در پايان نيز نتايج و راهكارهايي را ارايه داده است، با هم مقاله مذكور را مي خوانيم:


«زلزلــه های ويران کننـده، همراه با نابــودی سازه ها و مردم، دگرريختی های زمين از جمله زمين لغزه، بطور متواتر بر اين گستره وارد آمده است. تمامی زلزله هايی که بر پيکره ی نيشابور وارد آمده، به دليل نبود دسترسی به اطلاعات و ثبت داده ها، در جدول و نوشتار نيامده است. برخی به خاطر اينکه خرابی به بار نياورده، به ثبت و ضبط نيامده است. بعضی از نواحی نيز به دليل نبود دسترسی و ضعف ارتباطات در ذهن تاريخ هم باقی نمانده است.

چنانچه خليفه ی نيشابور، بر پای حاشيه نويسی نسخه ای از کتاب تاريخ يمينی که به سال حدود 400 هجری قمری نوشته شده، يعنی قرن پنجم هجری، نيشابور از ابتدای بنا تا اين تاريخ 18 بار به زلزله خراب شده است. در صورتی که بررسی های حال حاضر از اين شمار تنها 7 زلزله به ثبت رسيده است و بقيه ی زلزله ها به دست فراموشی سپرده شده است.

 

چنانچه از زلزله هايی که ثبت نشده و آخرين زلزله ای که بدون کشته و زخمی همراه بوده است (آوريل 1949 ميلادی) صرف نظر شود و تنها به 11 زلزله ای که بين سال های 454 ميلادی تا 22 اوت 1928 ميلادی بر اين سرزمين وارد شده است، اکتفا کنيم:

از سال 454 ميلادی تا 1928 ميلادی، طی 1474 سال 11 زلزله ی مخرب يادداشت شده است که ميانگين اين رويداد در اين دوره ی تاريخی، برابر 134 سال می باشد. يعنی به طور ميانگين هر 134 سال يک زلزله ی تخريب کننده بر اين گستره، گذشته است.

اگر اخبار وارده توسط خليفه ی نيشابور (حاشيه ی تاريخ يمينی) مبنی بر اينکه تا قرن يازدهم 18 بار، نيشابور به زلزله خراب شده است، درست باشد و ميانگين سالهای سلطنتی شاپور اول را سال 280 ميلادی در نظر بگيريم، نيشابور از ابتدای بنا تا اوت 1928 ميلادی 26 بار به زلزله خرابی کلی و يا باعث تخريب حداقل نيمی از شهر شده است. با اين وصف ميانگين تعداد زلزله ها طی 1648 سال (از قرن سوم ميلادی) 63 سال می باشد. يعنی نيشابور هر 63 سال يک بار، به زلزله خراب گرديده است.

 

چنانچه تعداد زلزله هايی که از ابتدای بنا ی نيشابور تا سال 1145 ميلادی اتفاق افتاده است، 18 بار در نظر گرفته شود، ميانگين تعداد زلزله ها از نظر فاصله ی زمانی 48 سال خواهد بود. بدين معنی که هر 48 سال يک بار اين شهر به زلزله خراب شده است.

جدول شماره ی(3-1-2) زمين لرزه های عمده در نيشابور

رديف
تاريخ
وقوع
زمين لرزه

اثرات زمين لرزه

فصل
سال

ماه
سال فاصله زمانی
از
زمين لرزه ی قبلی
1 25 ژوئيه 454
ميلادی آسيب به ساختمانها و نابودی بسياری از افراد زمستان بهمن از 280
ميلادی، 174 سال
2 مه 763 ميلادی کوهها از جای کنده شد، دگرريختی بهار ارديبهشت 309
سال
3 22 دسامبر 856
ميلادی تلفات مالی و جاني، نابودی عمارت ها پائيز دی 93
سال
4 1145 ميلادی تلفات مالی و جانی بسيار 289
سال
5 1209 ميلادی ويرانی کامل 64
سال
6 1251 ميلادی نابودی بخشی از شادياخ 42
سال
7 7 اکتبر 1270 ميلادی حومه شادياخ و نابودی چند روستا و 10000 کشته پاييز مهر 19
سال
8 فوريه
1389 ميلادی ويرانی تمام شهر، دگرريختی زمين، زمين لغزه زمستان بهمن 119
سال
9 23 نوامبر 1405 ميلادی ويرانی تمام شهر 30000 تن کشته پائيز آذر 16
سال
10 30 ژوئيه 1673 ميلادی نيمی از شهر فرو ريخت، 1600 تن کشته زمستان بهمن 268
سال
11 22 اوت 1928 ميلادی آسيب به ساختمانها و 10 نفر کشته تابستان شهريور 255
سال
12 23 آوريل 1949 ميلادی آسيب به ساختمانها، بدون کشته بهار ارديبهشت 21
سال


همانطور که در جدول شماره ی (3 – 2) مشاهده می گردد، از نظر فاصله ی زمانی بين دو زلزله، کمترين فاصله ی زمانی 16 سال می باشد که بين زلزله های 1389 و 1405 ميلادی روی داده است. بيشترين فاصله ی زمانی ميان دو زلزله، متعلق به زلزله های 454 ميلادی و 763 ميلادی، 309 سال می باشد.

از آخرين زلزله ی تخريب کننده که همراه با نابودی تعدای از افراد اين شهر بوده است، از سال 1928 ميلادی تاکنون 76 سال می گذرد.

از آخرين زلزله که نيمی از شهر را در هم کوبيده است، ژوئيه ی 1673 تا حال حاضر 331 سال می گذرد. ضمناً به اين مطلب نيز توجه داشته باشيم که بيشترين فاصله ی زمانی ميان دو زمين لرزه 309 سال و بيشترين ميانگين سال های اين رويداد از قرن پنجم ميلادی 134 سال می باشد.

از سال 1928 ميلادی که رويداد زمين لرزه باعث تخريب برخی ساختمان ها و از بين رفتن تعداد 10 نفر از ساکنين نيشابور گرديد، تا حال حاضر زلزله ی ويرانگری اتفاق نيفتاده است. يعنی حدود 76 سال از اين واقعه می گذرد. اما از ژوئيه 1673 ميلادی که باعث ويرانی نيمی از شهر گرديد، تاکنون 331 سال می گذرد ويک دوره ی آرامش در حال سپری شدن است.

با توجه به داده ها و بررسی هايی که انجام شده نشان از اين می باشد که دو زمين لرزه بزرگ 1270 و 1405 در پهنـه ی باختـری نيشـابور روی داده است و از ايـن رو گسله ی 55 کيلو متری فشاری نيشابور می تواند سرچشمه ی اين دو زمين لرزه باشد. دو زمين لرزه 1209 و 1389 ميلادی در پهنه ی خاوری نيشابور روی داده و از اين رو گسله ی 95 کيـلومتری فشاری بينالود می تواند سرچشمه ی اين دو زمين لرزه باشد. اين بررسی پيشنهاد می کند که با رويداد هر يک از اين چهار زمين لـرزه ی بزرگ، هر يک از گسـله های بينـالود و نيـشابور در ازای خود جابه جا شده اند. از آنجا که اين دو گسله خود بخشی از گروه گسله هايی هستند که ديگر گسله هايی چون شمال نيشابور، اسفراين و بوژان را نيز در بر می گيرند، اين امکان نيز وجود دارد که يکی از اين گسله ها و يا گسله ی پوشيده در پهنه ی نيشابور نيز جابه جا شدگی داشته اند.

در هر صورت، لرزه خيزی سرزمين ايران در بسياری نقاط آن بر همگان روشن و واضح است. از طرفی پهنه ی لرزه خيز نيشابور، با توجه به وجود گسل های کاری و فعالی که شرح آن گذشت و تاريخچه ی رويدادهای مخرب آن بيان گرديد، تنها فعاليتی که در اين راستا می توان انجام داد اين است که راه های پيش بينی و کاهش خطرهای ناشی از زمين لرزه را در اين پهنه بررسی نمائيم.

فجايع ناشی از زلزله در حقيقت نمونه ی روشنی از تأثيرات متقابل ميان دو پديده ی طبيعت و انسان است. واقعيت آن است که در زمان وقوع چنين حوادثی، به خاطر اينکه آشنايی درستی از محل سکونتی و فعاليتی خودمان نداريم، دچار چنين آسيب ديدگی های جدی می شويم. بنابراين بهتر است اين حقيقت روشن گردد که بازتاب های سازه های انسانی است که در مقابل اين سانحه ی طبيعی فاجعه می آفريند.

شناخت همه جـانبه و سيستماتيک از محيـط طبيعی و محيطی که بـرای زندگی انتخاب می گردد، نخستين گام در برابر مقابله با چنين حوادثی می تواند باشد. در اين زمينه مکانيسم گسله های موجود در پهنه ی محـل سکونت و دیگر فعاليت های خويش، نظير طول گسل، دوره ی برگشت و ميزان بيشترين پتانسيل لرزه خيزی، بايستی مورد ارزيابی قرار گرفته و مطابق با آن به الگو سازی بناهای سکونتی، صنعتی، تجاری، حمل و نقل و ... بپردازيم.

آنچه در اين بحث به نظر می رسد آن است که فراتر از مقاوم سازی سازه ها، به طور کلی محيط شهريمان را متناسب با شناختی که از محيط داريم طراحی کنيم.

از جمله آن که:

مشخص کردن مکان استقرار، تراکم، ابعاد سکونتگاه ها
اندازه ی شهر و عناصر تشکيل دهنده ی شهری
مکان گزينی کاربری ها
فرم شهر
زيرساخت های شهری
چگونگی رشد شهر و مديريت در توسعه ی شهری
چگونگی و تعيين الگوهای ارتباطات داخلی و حمل و نقل
اجباری کردن استاندارد مصالح و فراورده های ساختمانی
نظارت جدي بر آئين نامه های لازم الاجرا به ويژه آئين نامه ی طراحي ساختمان ها در برابر زلزله
به روز کردن شبکه های لرزه نگاری و تسريع در فرآيند صنعتی شدن ساختمان سازی
ايجاد تفکر سبستمی در کشور»
بیابان
بیابان یکی از اکوسیستمهای اصلی خشکی می‌باشد که از زمینهای بوته‌زاری تشکیل شده است که در آنها گیاهان بسیار پراکنده‌اند و بوسیله خاک لخت و شنی از هم جدا مانده‌اند. بسیاری از بیابانها در مجاورت رشته کوهها واقع هستند.


اطلاعات اولیه
تمامی اکوسیستمهای کره زمین روی هم زیست کره را تشکیل می‌دهند و بخش فیزیکی این بزرگترین واحد اکولوژیک ، محیط زیست کره زمین است. این بخش فیزیکی خود از سه قسمت به هم پیوسته تشکیل شده است: قسمت آب یا آب کره ، قسمت خشکی یا سنگ کره و قسمت گازی یا هوا کره. از آنجا که تعداد اندکی از گونه‌ها می‌توانند بطور همیشگی در هوا بمانند، دو دسته زیستگاهها را زیستگاههای آبی و زیستگاههای خشکی تشکیل می‌دهند. این دو زیستگاه از استوا تا قطب و از چند هزار متر زیر سطح اقیانوس تا چند هزار متر بالای آن ادامه دارد.

محیطهای آبی به دو بخش اکوسیستم آب شیرین و اکوسیستم دریایی تقسیم می‌شوند. اکوسیستم‌های خشکی عموما بر پایه نوع و رستنی غالب در منطقه ، یعنی علف ، بوته و درخت از هم متمایز می‌شوند. اکوسیستمهای اصلی خشکی ، "بیوم" نامیده می‌شوند. تمامی اکوسیستم‌ها چه خشکی و چه آبی از اجتماعات زیستی ، تشکیل شده اند که در مراحل گوناگونی از رشد قرار دارند و هر یک فرایندی کم و بیش منظم را به سوی یک مرحله نهایی خود دوام که اوج اجتماع زیستی (Climax Community) است، می‌پیمایند. مراحل این گونه رشد پیشرونده ، توالی اکولوژیک (ecoligical succession) را شکل می‌دهد. توالی اکولوژیک در خشکیها تا حد زیادی زیر تاثیر اقلیم است.

مشخصات بیابان از نظر آب و هوا
بیابانها ، بیومهای خشکی هستند که بارندگی سالانه آنها از 250 میلیمتر کمتر است. بسیاری از بیابانها در مجاورت رشته کوههایی قرار دارند که هوا را روبه بالا می‌راند و در آنجا ، هوای سردتر ، بخار آب را سرد کرده و باران ایجاد می‌شود. سپس هوا رطوبت از دست داده به سوی منطقه مجاور حرکت کند و اقلیم بیابانها را بوجود می‌آْورد. مثلا توده‌های هوا که از اقیانوس اطلس به سواحل غربی ایالات متحده می‌رسد، غالبا مقدار زیادی بخار آب در خود دارد. همچنان که این توده هوا از رشته کوه "سیراکازاکاد" بالا می‌رود. بیشتر رطوبت آن به صورت باران فرو می‌ریزد.

بسیاری از مناطق غربی این رشته کوهها سالانه 200-150 میلی‌متر ، باران دریافت می‌کنند، اما مناطق بیابانی از شرق این دو رشته کوه گسترش می‌یابد و بیشتر ایالات ایداهو ویتا را در برمی‌گیرد. گاهی هوای مرطوب بطور غیر معمول به این مناطق خشک می‌رسد، اما معمولا این هوا فقط می‌تواند رگباری ایجاد کند. نظیر همین وضعیت را رشته کوههای البرز در قسمت شمال ایران بوجود آورده‌اند، که در نتیجه گیلان و مازندران مرطوب و بخش جنوبی البرز خشک مانده است.

جانوران و سازگاری آنها به خشکی
موجودات زنده بیابانی سازگاری زیادی نسبت به کمبود آب ، نشان می‌دهند. مثلا بسیاری از جانوران تنها در شبها به جستجوی غذا می‌روند و روزها را در سوراخهای زیرزمینی دور از نور مستقیم خورشید به استراحت می‌پردازند. روده و کلیه بسیاری حیوانات بیابانی مقدار زیادی آب را دوباره جذب می‌کند و در نتیجه مدفوع آنها کاملا بدون آب دفع می‌شود. جانوری مانند موش ، کانگورو که جونده‌ای در بیابانهای غربی ایالات متحده است. می‌تواند بطور نامعین بدون عرضه آشکار آب ، زندگی کند. توان جذب و نگهداری آب این جانور به حدی بالاست که می‌توانند آب مورد نیاز خود را از دانه‌هایی که غذای اصلیش را تشکیل می‌دهند، دریافت کند. گربه وحشی ، جانداری است که ویژه بسیاری از بیابانهاست.

گیاهان و سازگاری آنها به خشکی
سازگاری به خشکی در بین گیاهان بیابانی هم دیده می‌شود. بسیاری از گیاهان مانند کاکتوس مقدار زیادی آب را در هنگام بارندگی پراکنده می‌گیرند و در خود ذخیره می‌کنند. دیگر گیاهان ریشه‌هایی دارند که آب را از اعماق زیرزمین می‌گیرند. بعضی از آنها برگهای کوچک دارند، یا بوسیله کوتیکول مومی از هدر رفتن آب جلوگیری می‌کنند. برخی دیگر از گیاهان نیز بعد از بارندگی رشد و نمو سریع حاصل می‌کنند و دوره زندگیشان در چند روز کامل می‌شود. اگر چه چنین گیاهانی پس از پایان دوره باران به سرعت می‌میرند، اما دانه‌هایشان در حالت زندگی نهفته می‌مانند و همین که شرایط دوباره برای رشد سریع مناسب شد، جوانه می‌زنند.

خاک بیابان
خاکهای بیابان غالبا دارای مقدار زیادی مواد معدنی و نمک است، اما مواد آلی آن ناچیز است. بنابراین اگر برای تبدیل بیابان به زمینهای کشاورزی فقط آب به خاک اضافه شود، تلاشها با شکست روبرو می‌شود. مثلا در دهه 1950 میلیونها دلار برای افزایش محصولات غذایی، در آبیاری بیابانهای افغانستان ، خرج شد. بیابان برای یک دوره 2 ساله شکوفا شد. اما مواد غذایی اندک خاک را گیاهان رو به پایان رساندند و به سبب شوره گرفتن سطح خاک گیاهان از بین رفتند و دیگر هم گیاهی سبز نشد.

همچنان که در غرب ایالات متحده به اثبات رسیده می‌توان در آنجا که اتکا یکسره بر روشهای تخصصی نگهداری خاک و انتقال آب با لوله از چاهها و رودهای دور دست است، بیابانها را بارور ساخت. با این همه ، هزینه تغییر اکوسیستمها زیاد است، این کار خطرهای بالقوه‌ای دارد و نیازمند بررسی دقیق علمی است.

اقلیمهای بیابانی
اقلیمهای بیابانی که دارای بارندگی نامنظم و احتمالا گاهی بدون باران سالیانه هستند، شامل تقسیمات زیر است:

اقلیم بیابانی استوایی: بطور کلی گرم و فاقد فصول حرارتی متمایز که در آن روزها و شبها در تمام ایام منظم و به توالی یکدیگر هستند.


اقلیم بیابانی حاره: عموما گرم و دارای فصول حرارتی مشخص ، دارای فتوپریودیسم نامنظم تر از اقلیم بیابانی استوایی می‌باشد.


اقلیم بیابانی معتدل: دارای فصول حرارتی متمایز و فتوپریودیسم روزانه نامساوی و کاملا متمایز است.
علل ایجاد بیابانها
بطور کلی عوامل مختلفی موجب پیدایش مناطق خشک و بیابانی می‌شود. سه عامل مهم در ایجاد بیابانها عبارتند از:

گرم شدن زیاد منطقه بر اثر تابش خورشید
در منطقه بین المدارین (مدار راس السرطان و راس الجدی) به علت تابش عمود آفتاب بیشترین گرما دریافت می‌شود و بیشتر بیابانها نیز در این عرضهای جغرافیایی قرار دارند.

فشار زیاد جنب حاره‌ای
فشار هوا در همه عرضهای جغرافیایی یکسان نیست. وقتی در جایی فشار هوا کم باشد، هوا به علت سبکی بالا رفته و پس از سرد شدن در صورت وجود رطوبت کافی و سایر شرایط لازم موجب بارندگی می‌شود. هوای گرم و مرطوب استوایی پس از ایجاد بارش به اطراف مدار راس السرطان و راس الجدی ، حرکت می‌کند. اما به علت سنگین شدن و تراکم در عرضهای جغرافیایی مذکور فرو می‌نشیند و یک منطقه پر فشار بوجود می‌آورد. این توده هوا با از دست دادن رطوبت خود فرو می‌نشیند (نشست هوا) ، نتیجه این امر ، خشکی و گرمی هوا و صاف بودن آسمان در این مناطق می‌باشد.

جریانهای آب سرد ساحلی اقیانوسها
جریانهای سرد اقیانوسی که از قطب جنوب به سمت استوا حرکت می‌کنند. در برخی نقاط ساحلی به علت ایجاد هوای سرد و نشست هوا ، مانع ایجاد بارش در این نواحی می‌شوند. مانند بیابان "آرتاکاما" و "اریکا" در آمریکای جنوبی و بیابان "نامیب" در آفریقا.

انسان چگونه موجب گسترش بیابانها می‌شود؟
هر سرزمین توازن و ظرفیت معینی دارد. حال اگر میزان بهره وری بیشتر از توازن آن سرزمین باشد تعادل طبیعی به هم می‌خورد و زندگی گیاهی ، جانوری و انسانی در معرض خطر قرار می‌گیرد. نواحی خشک و نیمه خشک از نظر توان طبیعی بسیار ضعیف و حساس هستند. فعالیتهای انسانی نابخردانه توان این نواحی را به سرعت کاهش می‌دهد و موجب گسترش بیابانها می‌شود. بنابراین بیابان زایی فرایند تخریب زمین با تغییر منابع گیاهی ، خاک و ... است که فعالیت‌های انسان عامل مهم این تخریب محسوب می‌شود.
عمر خيام و نيشابور
فردريك چارلز ريچاردز عضو انجمن سلطنتي نقاشان و حكاكان انگلستان . سفرنامه او در انگلستان با استقبال روبرو شد و مجلات و روزنامه هاي آن زمان يكي پس از ديگري آن را مورد تحسين قرار دادند .

مجله ساوت ويلز آرگوس مي نويسد : فصل نيشابور و عمر خيام در اين كتاب از ساير فصول جالب توجه تر شده است .

او در اوايل سلطنت رضا شاه كبير ، به ايران مسافرت كرده است .
باد ديز باد ، قطب آينده انرژي در خراسان رضوي


باد محلي ديزباد از جمله بادهاي مهم در استان خراسان رضوي است كه در قسمتهايي از شهرستانهاي نيشابور و مشهد مي وزد و با توجه به شرايط مناسبي كه دارا مي باشد ، يك باد اقتصادي محسوب مي گردد . اين باد با گسترش تفكر استفاده از انرژي هاي نو در سطح جهان و كشور بعنوان كانون تامين انرژي آينده منطقه مد نظر قرار گرفته است .


نگارنده در اين مقاله كوتاه كه بيشتر آن را از پايان نامه كارشناسي ارشد خود استخراج كرده ؛ قصد دارد تا همكاران گرامي بصورت كوتاه از وضعيت اين باد و شرايط آن براي توليد انرژي آماده شوند . اميد است مورد توجه قرار گرفته و نگارنده را از خطاهاي احتمالي ، آگاه نموده تا ضمن تبادل علمي ، شناخت بيشتر و بهتري نسبت به يكي از پديده هاي جغرافيايي منطقه خود پيدا نماييم .
1- موقعيت جغرافيايي منطقه وزش باد


اين منطقه در جنوب شرقي و جنوب شهرستان نيشابور در جنوب ارتفاعات بينالود واقع شده است و به لحاظ مختصات جغرافيايي بين درجه 35 و 55 دقيقه تا 36 درجه و 10 دقيقه عرض شمالي و درجه 58 و 54 دقيقه تا 59 درجه و 26 دقيقه طول شرقي محدود مي باشد . از نظر آب و هوايي جزو مناطق نيمه بياباني است . ارتفاع متوسط اين منطقه از سطح دريا تقريباً 1300متر مي باشد كه از شرق به غرب بين 1455 تا 1150 متر اختلاف ارتفاع را نشان مي دهد . شرايط توپولوژي منطقه و همجواري آن با رشته كوههاي بينالود در راستاي شرق به غرب در سمت شمال و ارتفاعات منطقه فريمان و تربت حيدريه در جنوب ، يك دالان طبيعي

باد تحت تاثير اختلاف فشار هوا را ايجاد نموده است . اين دالان از حوالي روستاي امام تقي ( بخش احمد آباد مشهد ) شروع مي شود ، در گستره تقريبي خود از جنوب شهرستان هاي نيشابور و سبزوار عبور كرده و به كوير مي پيوندد. اين باد علاوه بر دشت ديز باد ( كه قسمتي از دشت نيشابور است)، بخش هاي زبرخان ، مركزي ، تحت جلگه، ميان جلگه و طاغنكوه نيشابور را تحت تاثير قرار مي دهد . البته در نواحي كوهپايه اي و كوهستاني شمال و جنوب شهرستان نيشابور اين باد سرعت چنداني پيدا نمي كند .


2- ويژگيهاي باد
باد محلي ديزباد يا تيز باد با جهت شرقي – غربي مي وزد و اثرات فرسايشي آن در جنوب دشت نيشابور و تمايل درختان كوچك و بزرگ به سمت غرب نشان از قدمت اين باد دارد .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید