بخشی از مقاله

برنامه ريزي روستايي و مديريت زمين

فصل هاي قبلي برنامه هاي روستايي را از ديدگاه بودن برنامه ريزي شده اي بررسي کردند اما در هر فصل مشخص است که بسياري از موضوعات از طريق اندازه گيري برنامه ريزي ها تأثير مي پذيرند، براي مثال سياست جنگلداري طولاني مدت در فصل 3، سياست برقراري در فصل 4 و سياست انتقال روستايي در فصل 6، هدف اين کتاب بررسي تمام حدود و سياستهاي برنامه ريزي روستايي نيست، زيرا اين اهداف در هر جايي به طور کامل بررسي شده اند، اما در عوض

براي فراهم آوردن يک حالت موقتي در مورد اين مناطق است در جائيکه جغرافيدانان روستا بسار فعال بوده اند، نه تنها به عنوان محقق بلکه به عنوان کساني که تغييرات سياسي را به وجود مي آورند يا از طريق کميته هايي که در دولت تشکيل مي دهند يا بسيار ساده تر به عنوان کارمندان دولتي.


با اين وجود جداسازي اثرات واضح برنامه هاي مناطق روستايي بسيار مشکل است، زيرا اندازه هاي برنامه ريزي روستايي بسيار پراکنده است و از هيچ منبعي يا مرجع قانوني منشأ نمي پذيرد و نيز به اين دليل است که در اکثر موارد آنها به صورت دوجانبه اي دربرگيرنده يا متناقض هستند.

 


علي رغم اين مطالب مشخص کردن تعدادي از مضامين اساسي در تنظيم روستايي ممکن است. براي مثال ديويد سون و ديبرلي (1977) برنامه ريزي روستايي را به دو فعاليت تقسيم کردند: (برنامه ريزي براي توسعه کشاورزي)، زمين زراعي و اوقات فراغت و منابع (برنامه ريزي براي حمايت از منابع، حيات وحش و

مناظر). ديگر اهداف برنامه ريزي روستايي در طول 40 سال گذشته در جدول 1-9 نشان داده شده است و از اين جدول مي توان به اين نتيجه رسيد که سه نقش اصلي براي برنامه ريزي روستايي مي تواند تعريف شود: يک نقش توسعه دادن منبع، يک نقش راه حل تضادها، و يک مديريت زمين، نقش احياء و حفاظت از زمين. ارتباط اين نقش ها اکنون مورد بررسي قرار گرفته است. اين بررسي قبل از اينکه به صورت جزيي در ادامه اين فصل مورد بحث قرار گيرد. بصورت سرمقاله در اول فصل 9 آمده است.

 

نقش هاي برنامه ريزي روستايي Rural planning roles
اگرچه هدف کلي برنامه ريزي روستايي بايد خلق موقعيت هايي باشد که تحت آن شرايط فعاليت هاي روستايي بتوانند به وجود بيايند و مبانی حفاظت شوند، علائق و توجهات ديگري نيز وجود دارند که بعضي فعاليت ها را بيشتر از سايرين انعکاس مي دهند، و اينکه شانس هر کدام از سه نقش را که در بالا آمده است در طول 40 سال گذشته به حالت نوسان قرار مي دهد.
با اين وجود بيشتر اين دوره نقش رشد منابع دائمي بوده است. مخصوصاً در متن سايت کشاورزي، در جائيکه بريتانيا و ايالات متحده حجم گسترده اي از نقش حمايت از مزارع و سطح توليد و درآمد زياد از مزارع را پايه ريزي کرده اند.
با اين وجود در اواخر اين دهه، تقريباً ارتباط با سايتهاي توسعه کشاورزي مورد سئوال قرار گرفته است، مانند اثرات جانبي پيشرفت کشاورزي و يک کاهش در ديگر مناطق و اقتصاد روستايي به مرحله ي ظهور رسيده است. علاوه بر اين مشخص است که سياستهاي حمايتي به سمت جائي سوق داده مي شوند که نياز کمتري به وجود آنهاست و در ايالات متحده تخمين زده شده است که تقريباً نيم 2 بيليون دلار در نقص پرداخت در سال 1978 خرج شده است و به 10 درصد از کشاورزان که بيشترين توليد کننده ها بوده اند پرداخت شده است. اگرچه سياست هاي حمايت از کشاورزي هنوز سهم بزرگي از بودجه را به خود اختصاص داده است، برنامه هايي براي اجرا و پيشرفت اجتماعي نيز مهم ترين قسمت پيشرفت منابع روستايي است، مخصوصاً در مناطق دورافتاده و اکثر مناطق بلند، در جاهايي که کشاورزي پرهزينه است، نمي توان اقتصاد روستايي را فراهم آورد.


اقتصاد گسترده تر روستايي يکي از مهمترين نگراني ها است و دومين نقش را در برنامه ريزي روستايي دارد و آن را نقش نزاع برانگيز راه حل مي نامند. سال هاي زيادي هسته ي اصلي مشکل مناطق حومه اي بود و هنوز هم هست که به وسيله ي يک گروه کنترل مي شود، کشاورزاني که طوري کار مي کنند که اغلب با علائق ديگر اعضاء جامعه در ستيز هستند اکثريت بزرگي از جمعيت جاي شگفتي نيست که اين افراد خودشان را در زمينه فشار گروه هايي قرار داده اند که يا با موارد شخصي منازعه دارند يا يک نقش مهم را در فرمول سياسي بازي مي کنند. اما در سال هاي اخير اين نزاع بيشتر شده است و ديگر به همان سادگي گذشته بين زمين هاي زراعي و مناطق شهري نيست، اما بين يک گروه قدرتمند عليه ديگري است، و از يک سيستم با ارزش عليه ديگري است.


علاوه بر اين دولتها اين برنامه را از طريق وزيران تقطيع اراضي (تقسيم اراضي) و آژانس هاي دولتي انجام دادند. بنابراين سياست هاي آنها به سمت دسترسي به اهداف مخصوص در کشاورزي، جنگلداري احياء و حفاظت از طبيعت است. يک راه حل که اغلب در اين بخش پيشنهاد مي شود مسئله احياء يک وزارت کارهاي روستايي است. اما هر دو مورد، دولت محافظه کار و گروه مخالف کارگري اين نظريه را در سال 1980 نپذيرفتند، اگرچه حزب کارگر يک کميته اوليه را براي بررسي اثر سياست هاي دولت بر زمين هاي اطراف روستا پيشنهاد داده است.


يک مشکل اين است که هر وزارت روستايي با مشکلي مواجه است که هيچ موافقتي در مورد نوع محيط روستايي وجود ندارد که ما بخواهيم طراحان روستايي آن را فراهم آورد، اگرچه تماسهاي زيادي با کميته برقرار شده است که آيا موافقت حاصل مي شود يا نه. با اين وجود يک مطلب اصلي وجود دارد و اين است که به نظر رضايت حاصل آمده است، و يک *** روستايي ** دارد که تاکنون مديريت است و به اينکه راه هاي را ارائه دهد ** را بيشتر مي کند. زيرا برانگيختن علاقه در دولتمردان به ** مي رسد به توجه مضاعفي در رسيدن به سطح ريشه هاي گياهي با ارتقاء سياست هاي زمين وجود دارد.


براي اين مسائل از نياز براي احياء هيأت و محافظت از مراتع حفاظت شده منشأ مي گيرد، مخصوصاً در پارک هاي ملي و اين روش براي گنجاندن ** توافق مديريت در کشاورزي و جنگلداري توسعه داده باشد و کاملترين معناي خود را در مفاهيم چندگانه در مورد استفاده از زمين و رشد روستايي را با استفاده از کميته اقتصاد روستايي به دست آورده است.


در ادامه ي اين فصل سه نقش ديگ و *** و با توجه مخصوص به مناسبت خود مسأله، پاسخ سياست که آن و موثر بودن اين پاسخ مخصوصاً از ديدگاه جغرافياي روستايي شرح خواهيم داد.
نقش هاي رشد منابع- سياست کشاورزي
اين زمينه با توجه به مسأله ي سياست کشاورزي بي نهايت از نظر تعداد متغيرهاي مربوط پيچيده و متغير است. از نظر عمومي توافق بر اين است که سياست هاي کشاورزي مورد نياز هستند و در واقع از نظر اخلاقي در هر کشور پيشرفته در جهان (OECD) به علت عوامل زيرين پذيرفته شده است. اول از همه نياز براي غلبه بر نوسازي هايي که در هوا وجود دارد و اين کمبود ** آن حس مي شود و نيز اطمينان طولاني مدت از وضع ثابت هوا مورد نياز است. در ثاني، يک نياز براي مديريت قابل مقايسه محصول در يک مکان نسبت به مکان ديگر براي مثال شير در مناطق معتدل و برعکس نياز براي اختصاص کمک در بنيه مالي به مناطق حاشيه اي احساس مي شود.
سوم اينکه يک نياز براي توليد کشاورزي بيشتر و بنابراين ملي احساس مي شود زيرا بخش کشاورزي اگرچه مستقيماً افراد کمتر و کمتري را استخدام مي کند براي درصد بالاتري از GNP *** مي شود و حداقل 10 درصد از نيروهاي کاري را بطور غيرمستقيم استخدام مي کند و علاوه بر اين *** در مهمترين مورد در اکثر بودجه هاي ** قرار دارد.


چهارم و آخرين مورد يک نياز براي ** امنيت مالي، ** تعادل پرداخت هاي تحت کنترل و در همان زمان تشويق تجارب جهاني در مواد غذايي و غيرغذايي وجود دارد. همانطوري که شکل 1-9 نشان مي دهد، با اين وجود اين موارد تنها اهداف سياست کشاورزي نيستند بلکه معمولي ترين اهداف هستند، همانطوري که بررسي هاي بعدي در مورد پاسخ هاي سياسي کشاورزي در انگلستان، اروپا و آمريکا ** داد.


در بریتانیا 3 دوره ي سياسي وجود دارد. از اين دوره زماني بودک ه روشهاي laissez faire اولين روشهاي تجربي بودند؛ در ابتدا در طول اولين شکست کشاورزي در سال 1930 زماني که نقطه سياستهاي اندکي معرفي شده بودند فقط براي کنترل کامل هادي در سال 1940 به عنوان پاسخي به کمبود غذا در جنگ هاي جهاني اول و عواقب بعدي آن معرفي شد. دوره ي دوم زماني بود که آسودگي بيشتر شد، اما سياست هاي توسعه در 1950 و 1960 بر اساس قانون کشاروزي 1947 قرار داشت و سپس سومين دوره زماني بود که جايگزيني آرام آرام در سال 1970 مانند سياست هاي مزرعه داري، EEC، معرفي شد. بنابراين از سال 1946 تا نيمه 1970 قوانين کشاورزي 1947 برقرار بود که اهداف آنها آنها رشد و نگهداري به وسيله نظارت بر قيمتها و ثبات بازار بود...


توانايي کشاورزي مناسب و ثبات براي توليد غذاي ماست و ديگر توليدات کشاورزي مانند توليدات مورد علاقه مردم که در بريتانيا توليد آن مطلوب بود و ثابت نگهداشتن قيمتها با روش صحيح و شرايط زندگي براي کشاورزان و کارگران در محيط هاي کشاورزي و بازگشت به توسعه ي پايتخت.
اين افراد از طريق بررسي يک قيمت سالانه به دست آمدند که قيمتها را تثبيت مي کند، معرفي قيمت هاي بازار و قيمتهاي نقل شده و از طريق خرد کردن پولها و سوبسيد دادن يا براي اصلاح *** کشاورزي يا براي سوبسيد دادن به محصولات کشاورزي درمناطق حاشيه اي نيز قيمتها تثبيت مي شوند. معمولاً موافقت مي شود که اين ** اصلاحاتي را در هر دو زمينه ي اوليه کشاورزي و خلاقيت در طول سالهاي بعد از جنگ انجام مي دهد و اهداف سياسي سياست کشاورزي افزايش دادن توليد بود و اين که اين سلسله بايد ادامه يابد تا حتي بعد از دسترسي به EEC انجام شود. در EEC مقاله ي The trcaty Rome سياست کشاورزي مشترکي (CAP) را با اهداف زير ارائه مي دهد:


الف) براي افزايش توليد کشاورزي به وسيله ي ارتقاء پيشرفت تکنيک و به وسيله ي اطمينان از رشد منطقي توليد کشاورزي و مصرف مثبت عوامل توليد در کارهاي مخصوص.
ب) بنابراين براي اطمينان حاصل کردن از يک استاندارد مطلوب زندگي براي گروه هاي کشاورزي، به ويژه از طريق افزايش محصول مخصوص افرادي که در بخش کشاورزي شرکت دارند.
ج) براي تثبيت بازار
د) براي اطمينان حاصل کردن از قابليت دسترس بودن ذخاير
ي) براي اطمينان حاصل کردن از رسيدن ذخاير به دست مصرف کننده و با قيمت منطقي اين سياست روشهاي مشابهي را براي کساني که تا سال 1947 در انگلستان در اين بخش استخدام شده اند استفاده مي شود، مخصوصاً يک روش دو-شاخه، که در ابتدا سياستهايي را براي حمايت از قيمت مزارع از طريق قانون بازار اعمال مي کند و در ثاني سياست هايي براي اصلاح ساخت و کشاورزي وجود دارد اما همانطوري که جدول 2-9 نشان مي دهد نظم بازار و قانونمند شدن آن با سهم بزرگتري از بودجه حاصل مي شود. با اين وجود تفاوتهاي عمده اي در روش حمايت از ** وجود دارد، زيرا CAP ترکيبي از خريد مداخله اي ** و سوبسيدهاي صادراتي براي نگهداري قيمتهاي بالا براي کشاورزي است. ترکيب قيمت هاي حمايتي بالا (تا سال 1984 بدون هيچ سهمي هنگام توليد) و يک بازار حمايت کننده مخصوصاً توليد در EEC افزايش يافته است و منجر به سه شکل عمده در هر دو کميته شده است EEC , CAP در ابتدا مازاد بردگي بدست آمد همانطوريکه در جدول 3-9 نشان داده شده است، ثانياً CAP بيشتر از نصف بودجه ي EEC را در بر مي گيرد و در CAP سياست حمايت از قيمت ها بيشتر از بودجه ي CAP است که براي اصلاحات ساختاري در نظر گرفته شده است و سوم اينکه هيچ سياست ارزيابي مشترکي هنوز به وجود نيامده است.
مسأله ي مازاد براي EEC برجسته نيست گروه هاي اروپايي 1984) و جداي از يک دوره ي کوتاه در نيمه ي سال 1970 سياست کشاورزي در ايالت متحده مازاد مواد کشاورزي به جاي کمبود آنها پرداخته است. بنابراين اهداف سياست کشاورزي ايالات متحده نسبتاً متفاوت است و متعادل شده است.
1- اصلاح سهم کميته ي کشاورزي در اقتصاد ملي
2- اعتقاد بر اين است که جايگزين بزرگ غذايي براي همه با قيمت هاي معقول فراهم آيد.
3- اهميت کشاورزي با توجه به تعادل پرداختها


4- ديد عمومي که کشاورزي و مزارع خانوادگي اجزا تشکيل دهنده ي زندگي آمريکايي هستند. قبلاً گفته شده است که تحت چنين شرايط سياسي نه تنها از مزايايي که توليدکنندگان از حمايت قيمتها و درآمد مي برند مصرف کنندگان نيز مزايايي از ذخاير زياد غذايي با قيمتهاي مناسب مي برند. در واقع تا سياستهاي بريتانيا و CAP، سياستها مزرعه داري ايالات متحده به قسمت هايي تقسيم مي شوند: الف) مقياسهاي ساختاري براي اصلاح منابع زراعي اساسي ب)

متغيري از قيمت مزارع و مقياسهاي حمايت از قيمت. اينها از مقياسهايي با تنظيم مازاد مواد مرمت شده اند، روشهايي براي افزايش قيمت سوددهي در بازار، و تقسيم اراضي با توليد زير نظر قانون تعديل کشاورزي در سال 1933 اين قانون اصلي ترين قسمت باقي مانده است تا اينکه کمبود غذا در نيمه 1970 تغييري را بوجود آورد. اين ذخيره و ** کنترل و به سمت افزايش توليد بود. با اين وجود در اوائل 1980 مازاد مواد بوجود آمد و توليد مجدداً کنترل شد، که شامل محدود کردن زمين و پرداخت بين 80 و 90 درصد از هر محصول پيش بيني شده بود و اين پيش بيني با قانون غذا و کشاورزي سال 1977 صورت گرفته است.


يک دليل عمده براي وجود مازاد در ايالات متحده رشد ** مواد غذايي متوسط در EEC و تلاش براي فروش آنها در بازار جهاني است. با اين وجود همانطوريکه جدول 4-9 و 5-9 نشان مي دهد. EEC در تنظيم *** بسيار موثرتر بوده است. زيرا نه تنها کار ** انجام مي شود بلکه هر کارگر مزرعه متحمل مخارج کميسيون مي شود و هنوز بزرگترين ما ** غذا باقي مي ماند (مخصوصاً در مورد غذاهاي ويژه ** به دليل اينکه، بريتانيا يک صادرکننده ي غذاي عمده از کشورهاي مشترک المنافع از قديم باقي مانده است) در حاليکه ايالات متحده بزرگترين صادرکننده و بي رقيب باقي مانده است.


افزايش سياست کشاورزي ديگر ملي نيست، بلکه بر اساس بين المللي استوار است، و تعدادي از جغرافيدانان روستايي اين روند را شناسايي کرده اند. براي مثال ** در سال 1980 نشان داد که چگونه يک نقص در توليدات بين المللي اروپا موجب بي نظمي در CAP شد، و نيز نشان داده است که چگونگي عدم تناسب بين عرضه و تقاضا در بخش شير موجب نقص در نتيجه ي ** شده است. با اين وجود قابل درک ترين خلاصه از اثرات سياست کشاورزي اندازه ** نشان داده شده در جدول 6-9 که به وسيله ي باولر (1979) ارائه شد و نتيجه گرفت که:


1- سياستهاي کشاورزي اثرات معکوس بر تجارت جهان دارد، مخصوصاً براي کشورهاي در حال توسعه.
2- سياستهايي که افزايش توليد را القا کرده اند.
3- قيمتهاي توليدات معيني در ارتباط با قيمتهاي صادراتي تحريف شده اند.


4- هزينه هاي رفاهي و بودجه اي از سياستهاي حمايتي نتيجه گرفته شده اندف و
5- ** درآمد فقط براي بخش هاي مخصوصي از جمعيت مزارع در نظر گرفته شده است. با اين نتايج مي تواند اثرات شديد کشاورزي را در هر دو منظره (قبلاً در فصل 11 توضيح داده شد) و ذخاير (بعداً در اين فصل توضيح داده خواهد شد) و سپس اثر بر گروه هاي روستايي را اضافه کرد. براي مثال در ايالات متحده بوتل نتيجه گرفته است که اصلاحات در توليدات مزرعه در ساختار مزرعه داران در چند معکوس در فصل گرفته شده است،


حرکت مارپيچ- کاهش: در فعاليت اقتصادي گروه هاي روستايي و در بريتانيا، ** اصلي توضيح داد که سياست کشاورزي همان اثر را داشته است مخصوصاً در مناطق حاشيه اي، به ويژه سياست کشاورزي قطع است، در حاليکه ديگر سياستها مخصوصاً سياستهاي استخدامي منطقه اي منقطع هستند. نتيجه ي اين شبکه اين است که يک سياست مزرعه داري از قسمت کار مزرعه داري کمک مي طلبد در حاليکه سياست منطقه اي از جاي ديگر بنابراين ** مي گويد که هدف سياستهاي متناقض و متناسب متعادل سطح پيشرفت منابع است. اين نظريه، بخش بعدي بعضي از تلاشهايي را *** براي رشد روستايي خارج از مبحث کشاورزي باشند را فراهم مي آورد.

 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید