بخشی از مقاله
«مقدمه»
تربيت بدني و ورزش، بخش مهمي از برنامه آموزشي مدرسه و فرايند تربيت و پرورش كودك و نوجوانان را تشكيل مي دهد دستيابي به اهداف آموزشي تربيت بدني در سه حيطه شناختي، عاطفي اجتماعي و رواني –حركتي فقط از راه بررسي آموزشي، هدفمندي، برنامه ريزي و استفاده از طرح درسي امكان پذير است. و يكي از دروسي است كه اگر به طور صحيح برنامه ريزي گردد نقش مؤثري ميتواند در رشد و تكامل دانش آموزان داشته باشد هدف هر معلم از اين برنامه تعليم و تربيتي، بايد كمك به دانش آموز به منظور دست يابي به استعداد خويش و قبول مسئوليت باشد و اين درس جزئي غير قابل تفكيك از جريان تعليم و تربيت است و در تكامل كلي دانش آموز و حتي در روند كلي آموزش سهيم ميباشد.
دستهاي از معلمين كار آزموده ورزش دريافتهاند كه بهبود وضعيت جسماني، بچهها را باهوشتر ساخته و از اين رو بهتر ميتوانند در روند آموزش قرار گيرد.
تعريف تربيت بدني
تربيت بدني جزء لاينفك تعليم و تربيت است كه از طريق انجام فعاليتهاي جسمي به رشد و پرورش انسان در كليه ابعاد وجودي كمك ميكند.
پس با توجه به اين تعريف ميتوانم بگويم كه نبايد ورزش را امري براي سرگرمي تصور كرد بله بايد آن را جزء مهمي از فعاليتهاي زندگي به حساب آورد.
تاريخچة تربيت بدني
در سال 1360 شمسي بر اساس قانوني كه از تصويب مجلس شوراي ملي سابق گذشت درس ورزش و تربيت بدني به صورت رسمي جزء برنامه درسي همة مقاطع تحصيلي قرار گرفت.
اهداف تربيت بدني
«كين» در سال 1973 با مطالعه و جمع بندي بيش از 200 مقاله و تحقيق از اساتيد و كارشناسان نتيجهگيري كه برنامههاي تربيت بدني در مداراهداف نهگانه زير را تعقيب ميكند و در شد و توسعه آنها نقش اساسي دارد «اين اهداف»
1- رشد مهارتهاي حركتي 2- تحقيق استعداد بالقوه و پراكنده فرد 3- گذراندن اوقات فراغت4- رشد اخلاقي 5- كارايي اعضاي بدن
6- رشد شناختي7- احراز صلاحيت اجتماعي8- رشد ادراكي9- شناخت و تحسين زيبايي است.
پس با توجه به اين موارد ميتوان خلاصه كرد كه هدف اصلي تربيت بدني تربيت همه جانبه كودكان به عنوان افراد مفيد و مسئوليت پذير در جامعه است. نقش تربيت بدني در اهداف تربيتي
1- تقويب وضعيت تحصيلي
2- تقويت ذهني
3- آمادگي جهت يادگيري
4- بهبود و تسهيل يادگيري
5- اعتماد به نفس
6- ايجاد انگيزه براي مطالعه
اهميت تربيت بدني
امروزه دانش تربيت بدني و علوم ورزشي در نظام آموزش و پرورش جايگاهي بس مهم و پر اهميت يافته است زيرا آموزش و پرورش صحيح كودكان و نوجوانان به روش علمي صحيح بستگي دارد از اين رو لازم است تربيت بدني و علوم ورزشي جزء جداناشدني نظام آموزشي و تربيت بدني دنياي كنوني است از ارزش ما و روش هاي صحيح برخوردار باشد تا بتواند نيازهاي اساسي دانش آموزان و نوآموزان را برآورده سازد حال ميخواهم نقش تربيت بدني را در يادگيري دانش آموزان ابتدايي روشن سازم.
نقش ورزش در يادگيري دانش آموزان ابتدايي
يكي از مراحل حساس رشد يادگيري، دوران دبستان كه معمولاً از 6 سالگي شروع و تا 11 سالگي ادامه مييابد اگر چه رشد مفاهيم ذهني در اين دوران از جمله اهداف اصلي تعليم و تربيت است اما در واقع حصولاي اهداف بدون داشتن بدون داشتن فرصتهاي مناسب براتي پرداختن بازي و فعاليتهاي حركتي به طور كامل ميسر نميباشد.
پس ميتوان گفت كه تجربيات حركتي در دوران كودكي به ويژه دبستاني در تعليم و تربيت كودكان نقش بسيار مهمي دارد.
به طور كلي اگر برنامههاي حركتي در دوران دبستان متناسب با تواناييهاي دانشآموزان با تأكيد بر الگوهاي حركتي اساسي و بنيادي تنظيم شود و از تنوع لازم براي ايجاد انگيزه در دانشآموزان برخوردار باشد ميتواند با رشد حركات كودكان به رشد رفتارهاي آنان در حوزههاي شناختي،ذهني، عاطفي و اجتماعي نيز كمك كند يا آنها را تسهيل نمايد.
تربيت بدني، پيشرفت تحصيلي و هوش
ارتباط بين هوش و ورزش موضع تازهاي نيست اكثر فلاسفه اسلامي و انديشمندان غربي به نقش تربيت بدني و ورزش بر پرورش قواي ذهني تأكيد داشتهاند (به طوري كه حركت را قلب زندگي و زندگي را مترادف با حركت دانستهاند.)
يكي از اين دانشمندان ابو علي سينا است كه به اهميت ورزش در دورهي ابتدايي عنايب خاصي مبذول داشته و بر اين اعتقاد بوده كه ورزش در تسهيل و تسريع در امر يادگيري كمك ميكند.
(او معتقد است كه هر اندامي ورزش ويژه خود را دارد مثلاً او ورزش گوش را در تقويت حواس موثر ميداند و اين عالم بزرگ
به ورزشهايي در اين قسمت براي حواس از جهت ورزيدگي و تربيت آنها از نظر توجه و دقت بالا بردن حافظه شنوايي از طريق دقت كردن و تمركز حواس و در نهايت تربيت حواس و تقويت آن در بهرهگيري بيشتر آنها در امور روزمره اشاره دارد)
بنابراين بهبود وضعيت جسماني،بچهها را باهوشتر ساخته است و از اين رو بهتر ميتواند در روند آموزشي قرار گيرند.
امام محمد غذالي چنين ميگويد:
(كودك پس از مراجعه مكتب خانه اجازه بازي يابد و با بازي زيبا از رنج مكتب خانه فارغ شودبه طوري كه بازي موجبات رنج او را فراهم نياورد پس اگر كودك از بازي محروم و دائماً به يادگيري الزام گردد قلبش ميرانده و دچار بطان هوش ميشود.
از نظر غذالي چنين ميتوان استنباط كرد كه از طريق بازي قسمتي از فرايند ذهني و شناخت كودك شكل ميگيرد از ديدگاه انديشمندان غربي
(جاكبسون: گزارش داده است كه ورزشكاران داراي نمرات پيشرفت تحصيلي بالاتري نسبت به غير ورزشكاران بودهاند.
باري: ارتباط – چهار عامل،انگيزش،آمادگي حركتي،آمادگي قلبي – عروقي را مورد بر سيقرار داد و نمرات پيشرفت تحصيلي، پرش طول جفت و يك مايل دويدن، ارتباط و همبستگي نشان داد.
روسو هم بر اين اعتقاد است او ميگويد جسم را تربيت كنيد تا هوش را زياد نمايد وفرد را عاقل منطقي بار بياوريد.
تربيت بدني ، حس كنجكاوي
در ورش حس كنجكاوي كودك برانگيخته ميشود و قدرت ابتكار و خلاقيت او به كار ميافتد و روح تازهاي در او دميده ميشود و اين خود موجب ايجاد اعتماد نفس در او ميشود و تمريني براي استقلال اراده و احياي فكر است و راه حل مشكلات را براي دانش آموز آسان ميكند. پس ميتوان گفت كه كنجكاوي فرد و ابتكار و خلاقيت او منجر به شكوفايي استعدادهاي مختلف در دانش آموزان و ارزشهاي فردي و گروهي ميگردد پس مربي بايد با برنامهريزي درست سعي كند كنجكاوي فرد را برانگيخته و قدرت خلاقيت را در او به كار اندازد.
ورزش خود شناسي و ايجاد انگيزه
(ورزش وسيلهي خودشناسي است. برخورد انسان با ورزش هدفمند به او فرصت را ميدهد تا از مرزهاي خود محوري و خودخواهي گذشته به كشف استعدادهاي خود بپردازد و به تجربه بپردازد و به تجربه دريابد كه ابعاد وجودي او به صورت يك كل تفكيك ناپذير با ورزش درگير است.
با توجه به مطالب فوق ميتوان گفت كه دانشآموزان با ورزش به خود آگاهي ميرسند كه اين خودآگاهي نياز دانش آموز است و توسعه آن در روند يادگيري جنبه حياتي دارد و ميتواند موجب يادگيري گردد چون در اين خود شناسي به قدرت ذهني خود پي ميبرد و نسبت به حدود توانايي و استعدادها شناخت صحيحتري پيدا ميكند و در اين شناخت به واقعيت نزديكتر ميشود و اين امر موجب يادگيري ميشود.
ورزش، ايجاد انگيزه و اشتياق
پروفسور مارين و پس در مطالعات خود متوجه شد بين افزايش عزت نفس و ايجاد انگيزه و حضور دانش آموز در فعاليت هاي منظم ورزشي ارتباط وجود دارد مثلاً كودكاني كه توانمندي خود را دست كم ميگيرند در مقايسه با افرادي كه توانمندي خود را باور دارند به طور صحيح از آن بهرهمند ميشوند، علاقه و انگيزهي كمتري دارند و در برخورد با مسايل كمتر از خود اضطراب و نگراني نشان ميدهند.
پروفسور رونالد . ام جزير سكي معتقد است دانش آموزاني كه در فعاليت ورزشي شركت ميكنند، نمرات بهتري را از دروس خود كسب ميكنند،همچنين به حضور به موقع در كلاس درس اهميت ميدهند و غيبتهاي غير موجه نسبت به بقيه دانش آموزان دارند.
بنابراين ورزش علاوه بر اينكه به رشد حركت كمك ميكند موجب ميشود كه دانش آموز در يادگيري دريافت بيشتري داشته باشد البته مربي هم بايد با بهره گيري از كلام خوش و تشويق در انجام فعاليت هاي بدني، اعتماد به نفس دانش آموز را بالا برده و اين به يادگيري او نيز شخصاً كمك ميكند.
گروهي از معلمين ورزش نيز بر اين عقيده اند كه دانش آموزان به دليل درگيري با تجربيات تربيت بدني علائق جديدي در مدارس كسب ميكنند بعلاوه آمادگي جسماني، اعتماد به نفس بيشتر، ثبات روحي و بهداشت رواني بهتري را در فرد باعث ميشود.
بديهي است فعاليت و تمرين، با موضوعات تحصيلي ارتباط بسيار دقيق و ظريفي نيز دارند، هر چند پذيرش رابطه مستقيم، دشوار بوده و اثبات آن به سختي ممكن است با اين وجود مديران مدارس به تدريج دريافتند كه تكامل كلي فرد، لازمه آمادگي براي يادگيري است.
(كودكان نياز به موفقيت دارند آنها نه فقط به كسب موفقيت و كاميابي علاقه دارند بلكه اشتياق زياد دارند تا به وسيله كسب موفقيت مورد توجه قرار گيرد. انتقاد و خرده گيري آنان را رنجو پژمرده ميكند در حاليكه تشويق و پشيماني دوستانة آنها موجب حداكثر پيشرفت و رشد در آنان خواهد شد. و در يادگيري اثر نامطلوب منفي به جاي خواهد گذاشت گاهي حتي شكست موجب تنفر از ورزش و تربيت بدني ميشود و به همين علت آموزش تربيت بدني بايد بر مبناي يك برنامه همه جنبه، شامل اصول و مباني علمي و عملي و به شكلي برنامهريزي شود كه در رشد و پرورش كودكان موثر باشد.
اصول و مباني تربيتي در تدوين يك برنامه مفيد و موثر تربيت بدني و رسيدن به هدفهاي پرورشي كودكان و نوجوانان شايان ذكر است.
الف ) برنامه تربيت بدني بايد به وسيله گروه متخصصان آموزش و پرورش و تربيت بدني در ابعاد وسيع و فراگير با توجه به اختلافات فردي و اقليمي برنامهريزي شود.
ب ) برنامه تربيت بدني بايد جدي و با وجود اين انعطاف پذير باشد و جزئيات آن به روشني تشريح شده باشد.