بخشی از مقاله

دوشنبه ۲۲ آبان ۱۳۸۵

از خرابه هاي شهرهاي باستاني سومريان چنين برمي آيد که سومريان در حدود 2700 سال پيش از ميلاد کتابخانه هاي شخصي ، مذهبي و دولتي بر پا کرده بودند، مشهور است که کتابخانه « تلو» مجموعه اي متجاوز از 30000 لوحه گلين داشته است ، تمدن سومريان از 3500 سال پيش از ميلاد پا گرفت و در عهد طلايي « اور » شکوفا شد .

مورخان سومري ثبت تاريخ جاري و باز سازي داستان گذشته شان را آغاز کردند . کهن ترين نظام نگارش شناخته شده « خط ميخي » است و اعتبار سومري ها به سبب ابداع اين خط و خدمت بزرگ آنها به بشريت است.

براي نوشتن از قلم فلزي و تيزي ( به شکل ميخ ) استفاده مي کردند و بر موادي چون گل نرم، عاج يا چوب مي نوشتند. براي اين منظور کاتباني تربيت شده وجود داشتند و پس از نوشتن گل نرم را مي پختند تا سخت شود قطعات گل پخته به صورت لوحه ، نخستين کتابهايي است که تا کنون کشف کرده اند . چون لوحه هايي ابزار ثبت اطلاعات تجاري ، آثار مذهبي شامل دعا ها ، مناسک، علائم جادويي، افسانه هاي مقدس و حکايات و روايات قومي و ملي بودند.

مي بينيم که براي اين لوحه ادبيات ، انديشه هاي اجتماعي، سياسي و فلسفي خود را حفظ کرده اند و در ميان مواد حفاري شده از خرابه هاي شهرهاي باستاني سومري لوحه هايي وجود دارد که قطعات ادبي هزاران سال کهنتر از ايلياد در آنها نقش بسته است.

سو مريان کهنترين ادبيات شناخته شده انسان را تدوين کردند( موکهر جي،1375،ص81) از تمامي متوني که بر گل يا مواد مناسب نگاشته است و تاکنون به دست آمده در ميابييم که 95 در صد اين متون به امر بازرگاني ، اداري و حقوقي ارتباط دارند .

فرهنگ سومري براي مدتي بيش از 1500 سال يعني از نيمه هزاره چهارم تا آغاز هزاره دوم پيش از ميلاد بر سرزمين« رافدين» سيطره داشت. در ازاي اين تاريخ ، نويسندگان سومري توانستند شمار بسياري از متون را در مو ضوعات مختلف و در نسخه هاي متعدد به نگارش در آورند . برخي از افسانه هاي رايج مانند داستان « دلاور ناکام گيلگمشن » در نسخ هاي فراوان و روايت هاي گوناگون به جا مانده است .(استيويچ1373ص26) .

سومريان اين گل نوشته ها را در معابد يا کاخهاي سلطنتي يا مدارس حفظ مي کردند( همان 1373ص 27) در حقيقت سومريان نخستين کساني بودند که اين دستاوردها را به اين هدف روشن يعني حفظ آن براي نسلهاي آينده ثبت کردند. به عبارت ديگر سومريا ن کساني بودند که به کتاب نقشي اختصاص دادند که تا به امروز با آن در ارتباط است . بدين معنا که دستاوردهاي فرهنگي و فناوري انسان را پاس دارد و پاسخگوي اهداف قانوني و آموزشي و ديگر نيازهاي روزانه او باشد. ( همان1373،ص 29).

پس از سومريان به تمدن بابليان مي رسيم . بابليان نوشتن خط ميخي و همه دانشهاي رياضي و ستاره شناسي و غيره را از سومريان آموختند . کتابخانه هايي در معابد و قصرها وجود داشتند و يکي از مهمترين و بهترين نمونه هاي آنها کتابخانه « بورسيپا » بود که يکي از شاخصترين کتابخانه هاي عصر باستان بود. از مهمترين آثار باقيمانده از تمدن بابليان مي توان « قانون حمورابي» را نام برد.( همان1373،ص31،30) .


کتابخانه هاي آ شوريان


پادشاهي آشوريان همزمان با فرمانروايي بابليان بود. مشهور است که کتابداري به منزله يک پيشه به آن دوران باز مي گردد . آشور بانيپال که از سال 626 تا 668 پيش از ميلاد مي زيست ، نخستين مفسر کار کتابداري در نظر گرفته مي شود وي در شهر نينوا کتابخانه اي بزرگ تأ سيس کرد و کاتباني را به کتابخانه بورسيپا گسيل داشت تا لوحه هاي گلي را استنساخ و نوشته هاي موجود در آنجا به کتابخانه نينوا منتقل کنند.( يتز،1989ص4) .

«آشور بانيپال » را بايد به حق کتابدار پادشاه باستاني تاريخ تمدن ناميد. در تاريخ کتابخانه براي نخستين بار در کتابخانه نينوا به فهرست بر مي خوريم . لوحه ها با نظمي منطقي بر حسب مو ضوع يا نوع مرتب شده و هر يک نشانه شناسايي داشت و سياهه محتوا هر اتاقک يا حجره که بر سر در آن کنده کاري شده بود در فهرست نيز مندرج بود . کتابخانه آشور بانيپال در نينوا تصوير کم و بيش کاملي از رشد و پيشرفت نگارش و شکل و شيوه نگهداري ميراث انساني در فرهنگ سومري ، بابلي و آشوري را طي ادوار آغاز تاريخ در اختيار مي گذارد .

« گيتز» در همين ارتباط اظهار مي دارد که اگر سهم سومريان در تمدن بشر اختراع خط و نگارش و سهم بابليان قانون بود ، عطيه آشوريان به آيندگان کتابخانه سازماندهي شده به شمار ميرود. پس از مرگ آشور بانيپال کتابخانه به حيات خود ادامه داد تا اينکه در سال612 پيش از ميلاد (ميدي کيازاس) نينوا را تخريب کرد و پس از آن شهر تجديد بنا نشد . به همين دليل باستان شناسان توانستند باقيمانده کتابخانه آشوريان را به همان شکلي که سربازان ميدي ترک کرده بودند کشف کنند. ( استيويچ 1373ص 42).


مصريان


تمدن باستان مصريان همزمان با تمدن هاي سومريان و بابلي و آشوريان شکوفا شد اما کار مصريان از نظر شکل کتاب و مواد نوشتني با آنها تفاوت بسيار داشت. ماده نوشتني آن برگ « پاپيروس» بود . از قلم مو مانندي به منزله ابزار نگارش استفاده مي شد و شکل کتاب آنها طومار پاپيروس نام داشت و نگارش آنها به خط تصويري ( هيروگليف) انجام مي گرفت ( موکهرجي 1375ص 82) .

مصريان خود کتاب را چنان بزرگ مي داشتند که گويي آن را مي پرستيدند . براي مثال در يکي از متون ديدگاه ژرفي را پيرامون ارزش در سخن نگارش يافته مي خوانيم :« انسان مي ميرد و جنازه او به خاک تبديل مي شود و همه همروزگاران او چهره در نقاب خاک مي کشند و اين کتاب است که ياد او را از زباني به زبان ديگر انتقال مي دهد . نگارش سودمند تر از يک خانه ساخته شده با يک صومعه در غرب يا از يک قلعه شکست ناپذير يا يک بت در يک معبد است».(1373ص53)

طومارهاي پاپيروس معمولا در کوزه دهان گشاد ( خم) گلي يا استوانه هاي فلزي داراي نشانه هاي شناسايي نگهداري ميشد. قديمي ترين کتاب مصري و مشهور ترين کتاب عالم به نام « پاپيروس پرس» که قبل از سال 2880 پيش از ميلاد به نگارش در آمد ، اکنون در کتابخانه ملي پاريس نگهداري مي شود. ( موکهرجي، 1375، ص83) .

در پرتو آب و هواي بسيار مناسب مصر ، بسياري از طومارهاي پاپيروس بويژه در گورستانها و بقاياي معابد و حتي در خانه هاي شخصي محفوظ مانده است. کتاب نگارش يافته به ورق پاپيروس در مصر شکل طومار داشت( استويچ 1373 ص55).

به نظر ميرسد تنها نوشته هايي که به تعداد فراوان در مصر استنساخ مي شد و به معرض فروش مي آمد مرده نامه ها بود . مرده نامه عبارت بوده است از مجموعه هايي با متون مختلف که به سحر و جادو مربوط مي شد و از آنها انتظار مي رفته است که آسايش مدفون را در گور تامين نمايد. (همان،ص55)

زيباترين نمونه هاي اين مرده نامه ها به نقاشيهاي رنگارنگي زينت يافته بود که مناظري از زندگي انسان مدفون شده را در گور نشان مي داد . بسياري اوقات گفته مي شود که اين مرده نامه ها کهن ترين نگاشته هاي مصور در جهان هستند . اين مرده نامه ها از سوي کاهنان نوشته مي شد. آنها در نسخه هايي که براي فروش در بازار فراهم مي آوردند جايي را خالي مي گذاشتند تا در آن نام شخص متوفا را بنويسد. نسبت مرده نامه به کل کتابها در مصر95% بود.( همان ،ص57).


کتابخانه اسکندريه


شايد بتوان بزرگترين دستاورد تاريخي کتابخانه دوران باستان را تاسيس کتابخانه اسکندريه مصر دانست . ميان کتابخانه ها ي نينوا و اسکندريه شباهتهاي قابل ملاحضه اي وجود دارد ، هر دو نهادهايي با ويژگي جهاني بودند که شاهزادگان حاکم آنها را بنياد نهادند هر چند اختلافات زيادي ميان مواد نوشتني و شکل کتاب آنها به چشم مي خورد . در نينوا لوحه هاي گلي و در اسکندريه طومارهاي پاپيروس وجود داشت و چهار قرن ميان بر پايي آنها فاصله بود .

سابقه تشکيل کتابخانه اسکندريه به زماني بر مي گردد که اسکندر بر مصر تسلط يافت و دستور داد تا در کنار رود نيل شهري بزرگ به نام اسکندريه ايجاد کنند ، به دليل علاقه فراوان وي به کتاب و هنر، بسياري از عالمان و دانشمندان در آنجا جمع شدند . پس از مرگ اسکندر بطلميوس اول جانشين وي شد و دستور داد تا بزرگترين کتابخانه آن زمان در اسکندريه ساخته شود در آنجا دو کتابخانه به وجود آمد اولي در ناحيه اي به نام« موزه» که حدود200 هزار طومار پاپيروس داشت به عنوان بخش اساسي آکادمي دانشمندان و با حمايت بطلميوس اول ساخته شد. مشهور است که هر کشتي اي که در بندر اسکندريه لنگر مي انداخت کتابهاي داخل آن را به کتابخانه برده و پس از استنساخ از روي آن به داخل گشتي بر گردانده مي شد. در هنگام حمله و تسلط روميها ، اين کتابخانه حدود 700 هزار طومار پاپيروس داشت که از سراسر جهان گردآوري وبه زبانهاي مصري ، لاتين و ديگر زبانها نوشته شده بودند- دومين کتابخانه در اسکندريه در ناحيه« سراپيوم » که بطلميوس سوم آن را ايجاد کرده بود در معبد« سراپيس» قرار داشت که در حدود100 هزار طومار پاپيروس داشت.( مزيناني 1379ص98) .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید