بخشی از مقاله

روش حل مسئله



يك روش ديگر باز در قالب الگوي حل مسائل.
قابل تحليل بكارگيري تحت عنوان روش حل مسأله، روش يعني در عمل اجرا كنيم يا گاهي روشهاي مسأله محور نگر مي‎گويند. در اين روش چنانكه در الگو اشاره كردم به هيچ وجه معلم نقش انتقال اطلاعات را مستقيم و غيرمستقيم ندارد بلكه نقش راهنما را دارد. براي اينكه يك مقدار عيني ‎تر شود چون در مباحث گذشته در مورد حل مسأله بحث شد.


حالا عزيزاني كه مي‎خواهند در الگوي حل مسأله مطالعه كنند مي‎توانند آن بحث را دنبال كنند. ولي در اينجا سعي مي‎كنند پراتيكال ،، عملي در مورد اجراي حل مسأله كه اگر مي‎خواهم در مورد آن الگو، روش بكار بگيرم ، چگونه عمل كنم.


در اين روش، روش حل مسأله هميشه هم مي‎شود يادگيري مشاركتي، يادگيري كار كرد. هم مي‎شود گروهي و انفرادي كار كرد ولي اساس كار اين است در مرحله اول وقتي معلم وارد كلاس مي‎شود بجاي انتقال اطلاعات موقعيتي را ايجاد مي‎كند كه براي شاگرد سؤال ايجاد كند يك موقعيت متناقض و متضاد و حتي همراه با تحير و شگفتي و اين موقعيت نامعين با همراه تغيير سبب مي‎شود كه سؤالات زيادي در ذهن شاگرد ايجاد شود.


مثلاً : فرض كنيم مي‎خواهد معلمي درباره برق ، الكتريسيته صحبت كند اون نمي‏آيد كه بگويد برق چيه ؟ الكتريسيته چيه؟ مي‎آيد چراغ روميزي كلاس را جوري سازماندهي كرد .داراي پرده هميشگي است و با يك لامپ روميزي اين روشن مي‎شود .البته لامپهاي كوچك ديگر در كلاس هستند.

معلم به ليستها نگاه مي‎كند يك مرتبه لامپ كلاس مي‎تركد يك موقعيت نامعين . كلايس تاريك يا نيمه تارك مي‎شود . بچه ها سر را بلند مي‎كند .چي شده حتي به طنز ممكن است، بقول يكي از معلمان بزگوار مي‎گويد، يكي از شاگردان به دوستش مي‎گه خنگه مگر نمي‎بيند لامپ منفجر شد.
راستي بچه‏ها لامپ چيست و جريان الكتريسيته چيست ، اصلاً‌چرا لامپ منفجر شده درچه چيزي در كلاس ايجاد مي‏كند .


يا معلم ديگري در علوم اجتماعي درس آن وظايف شهرداري است ، نمي‎خواهد بگويد من وظايف شهرداري را مي‎خواهم درس بدهم موقعيتي ايجاد كنم ميآيد يا يك حلقه فيلم قسمتي از شهر را كه نارسايي دارد مطرح مي‎كند با مصاحبه كوچك از مردم مي‏‎كند بعد روي مي‎كند. در آن محله تان كه شما در آن زندگي مي‎كنيد چه مشكلاتي دارد .آن جلسه را با بچه‎ شروع مي‎كند به بحث كردن .

و هرگروهي از بچه ها مشكلات شهرستان را ياداشت مي‎كند و معلم اينها را يادداشت مي‎كند و حتي ممكن است زماني بگذرد كه بچه ها دقت بيشتري كند.ازطلاعات محلتان را طرح مي‎كنند روي تابلو مي‎نويسند در كلاس.

مرحله دوم :
مرحله دوم سؤال معلم نه راستي بچه ها حل مشكلات به عهده كيست ؟ پس مرحله اول طرح مسأله يا ايجاد يك موقعيت سؤال برانگيز يا جديد نامعين يا متضاد .
در مرحله دوم بحث تبادل نظر است. در مورد آن مسأله، اين مشكلات مال كيست؟ ممكن بچه ها در كلاس مطرح كنند و بحث كنند گروهي عكس است بگذاريد وظيفه استانداري ، فرمانداري، گروهي مي‎گويند وظيفه شهرداري چيست؟


حرفها مختلفي بچه ها مي‎گويند ، معلم همه اينها را مي‎نويسد و مي‎گويد بچه ها اينها را مي‎گويد جزو وظايف آنها است مطمئنيد يا خير مي‎گويند نه خير مي‎گويد براي اينكه شما بتواند دقيق پيش بيني كنيد يا مثل همان لامپ علت چيست : هر كدام دلايل را مي‎گويند . آيا اين دلايلي را كه شما مي‎گوييد : مطمئن هستيد .
بچه ‎ها :‌نه خانم يا آقا همين جوري مي‎گوييم .


مي‎گويد : بارك ا... هميم خوب، اشكالي نداره ،‌ حالا آمديد پيش بيني كرديد اين پيش بيني را فرضيه سازي گويند . راه حلي كه شما داريد پيشنهاد مي‎كنيد. علتي را كه داريد مي‎گوييد ولي هنوز اثبات نشده است بچه ها را در اين جلسه مي‎توانيد گروه‎بندي كيند ، هدايت كنيد بطرف فعاليتي خيل خوب.
حالا مي‎توايند از كتابخانه ، از افراد، از هر جاي كتاب درسي‎تان مطالعه كنيد و پيدا كنيد اين وظايف اين نارسها را پيدا كيند كه مي‎گويد كوچه برق ندارد، وظيفه كيست؟ بچه ها را به كتابها و افراد رجوع مي‎دهد به عنوان يك محقق، اينجا در واقع كمك مي‎كند به آزمايش فرضيه.


اطلاعات را جمع‎آوري مي‎كنند و وقتي اطلاعات را جمع‎آوري مي‎كنند گروه وارد كلاس دورهم مي‎شوند . اطلاعات را روي هم مي‎ريزند و مشورت مي‎كنند.
بعدمعلم از اينها مي‎خواهد كه نماينده گروه بيايد در كلاس بگويد اطلاعاتي كه بدست آورد .
مثلاُ يكي مي‎گويد اين وظيفه شهرداري است.


چرا؟ من فلان كتاب را خواندم .منابع را اشاره مي‎كند .با ذكر منابع .
بعد بحث مي‎كند ممكن است عده‎اي رد مي‎كنند نه خير آقا ، اين منبع ضعيف است .
بچه ‎ها كاملاً در چالشند درباره مسأله‎اي كه معلم برايشان ايجاد كرده . در اثر اين بحث و تبادل گروهي در كلاس همه، كلاس با هم در نهايت آن نظرات كه درست است و جزو وظايف شهرداري وقتي به قوانين شهردار اشاره مي‎كندحتي مسؤليتها ، جمع بند مي‏‎شود .


همين جاست كه گاهي اوقات ممكن است كه دانش آموز بگويد خانم معلم اگر جز وظايف شهرداري است، چرا شهردار نمي‏آيد اين كارها را انجام نمي‎دهد .
معلم نمي‎آيد از خودش بگويد گه چرا ؟ دليل بياوريد .چرا از من مي‎پرسيد از شهردار بپرسيد .


اين سناريوي هست كه دقيقاً در يك كتابهاي غربي دقيقاً‌ مطرح شده در زمينه آمورش مسأله . ميگويند خانم شهردار از كجا مي‎گويد معلم توسط ؟؟؟ مي‎زندبه اداره آموزش و پرورش‎تان شهردار را دعوت كنيد كه باييد . دو سه تا از بچه ها نماينده مي‎شوند دنبال قضيه كار شهرداري بر او دعوت كنند در موضع يك مسأله اجتماعي است.


شهردار دعوت مي‎شود و بچه ها دونه دونه معلم هم اين طرف آنها را تشويق مي‎كند هستند صحبت كنيد ، هدايت تهيه كننده و فيلم تهيه كنند و مطالب خودتان را مطالعه كنند.


شهردار همه اينها را گوش مي‎دهد ، بقول نويسنده بعد مي‎گويد: عزيزان من بله اين وظايف من است و در آيين نامه و در قانون اساسي و شرح وظايف است . ولي من فرصت پيدا نكردم و محدوديت دارم .


يك دفعه دانش آموزي بلند مي‎شود. « آقاي شهردار اگر شما توانايي اين كار را نداريد بگزاريد كسي ديگر اين وظايف را انجام بدهد .»
بقول نويسنده كتاب شهردار آنچنان عصباني مي‎شود كه مدرسه را ترك مي‎كند ولي بچه ها همچنان مصمم ، چرا شهردار اين جوري كرد . چه وظايف‎ش را انجام نمي‎دهد.


معلم مي‎گويد من اينجا نه تنها در كتاب درسي، من وظايف شهرداري را ياد دارم بلك يكه شهروند فعال ترتيب كردن شهروند كه هرگز يادش نمي‎رود وظيفه شهردار چيست و مي‎تواند در سرنوشت خود دخالت كند .
اين نمونه‎اي از يك الگوي يا روش مسأله محور است پس مسأله همان چيزي كه اشاره شد.

طرح مسئله با شيوه هاي مختلف :
با ايجاد سؤال با نشان دادن يك فيلم كوتاه با ايجاد يك بحث گروهي جتي نشان داد چند اسلايد مي‎توانيد معلم اين موقعيت را ايجاد كند .
بعد بچه‎ ها بحث مي‎كنند مطالعات مقدماتي را انجام مي‎دهند. علتها را برخورد به اصلاح مطرح مي‎كنند و بعد راه حلهاي راه و فرضيه مي‎سازند .
بعد به دنبال فرضيه مي‎روند اطلاعات جمع‏آوري شده را تجزيه و تحليل مي‎كنند و در نهايت نتيجه گيري .
سؤال: آيا اين روش در كلاس ما درس ما قابل عمل هست؟


به هيچ وجه.
شما بايد اولاً‌ فرهنگ جامعه را البته من يك نمونه را كه خودم اجرا كردم و در همان مناطقي كه در تهران انجام دادم در زمينه اجتماعي ما مشكل داريم . به عنوان نمونه من مبحثي است در كتاب چهارم علوم بچه هاي چهارم ابتدايي ، به نام نو و بازتاب آن اين را من سناريوي نوشتم . از معلميم خواهش كرديم آنهايي كه با من كار آزمايشي مي‎كردند و گفتم اين فصل را در چند جلسه درس مي‎دهيم . ايشان به من گفتند در سه جلسه گفتم من همين سه جلسه را وقت مي‎گيرم نه زياد ولي دلم مي‎خواهد براساس سناريوي كه من نوشتم حركت كنيد اشاره كردم كه شما اصلاً نگوييد من مي‎خواهم نور و بازتاب را بگويم.

گفتم:«‌ دو تا آينه تخت برايم بياوريد بعد خود كتاب آنها را نگاه كردم در آخرش تمرينهاي داده بود جالب بود براي من .
كلمه آمبولانس را وارونه روي مقوا بنويسيد و جلوي آينه بگيريد اين كه وارونه مي‎شود رحت خوانده مي‎شود من از همين اشاره استفاده كردم.»
گفتيم بچه دو تا آينه تخت بياورند يك دانه مقوا بنويسيد كه حتي يكي از معلمان مدرسه به ما كمك كرد تا اين كلمات را نوشتم


گفتم بجه امروز مي‎خواهم بازي را شروع كنيم در اين كلاس علوم . آمبولانس را هم مستقيم نوشته بوديم همه وارونه .
گفتم اول اين وارونه را بخوانيد . تعدادي از بچه ها نتوانستند بخوانند گفتم حالا مي‎خواهيم ،كاري كنم كه شما راحت بتوانيد بخوانيد . يك آينه بياوريد.گفتم بگيريد جلوي آينه بقيه كه پشت بودند گفتم بخوانيد بعد آن نوشته معمولي است گفتند آقا چرا اين جوري شد . گفتم من نمي‏توانم ؟؟ .
بچه ‎ها : اين توشته وارونه بوديد.ديديدي كه راست شد، مگر شما وارونه بوديد ؟ ممكن است براي من و شما راحتي است استدلال همه يك مرتبه آقا راست مي‎گويد يك ؟؟؟ شد در كلاس


آقا ما كه وارونه نبوديم .ما كه درست بوديم . چرا اين جوري است. همين جا اولين مسأله ايجا شد ؟؟ چرا از ما مي‎پرسيد شما هم در كتاب درسي‎تان فلان فصل ؟؟. ما يك دو تا مجله آورديم در اين كلاس مدرسه اصلاً كتابخانه نداشت.


گفتم از هر معلمي مي‎توانيد بپرسيد از هر كتاب مي‎توانيد استفاده كنيد ولي تا هفته آينده به شما فرصت مي‎دهم . واقعاً‌ آن جلسه آنچنان بحث بود هر جلسه اول براي همين مسأله هر كسي حرف مي‎زد ما مي‎نوشتيم و بعد خيل خوب اين پاسختان را مي‎پذيريم.
شما بايد دليل بياوريد براي من از كتا ب گفتيد از چه منبعي گفتم . ديگري از هر كس مي‎تواند بنويسيد ولي بنويسيد و بگويد از چه منبعي استفاد ه كردند.
هفته بعد اين بود كه بچه ها باز گروهي جمع شدند ، با هم مشورت مي‎كردند روي مطالعات و نوشته ‎هايشان و بعد هر گروه ناچار بود يك گزارش نهايي گروه را تهيه كند و در كلاس ارائه بدهد و باور كنيد وقتي من نگاه مي‏كردم اين عبارت همگرايي، فعاليت و مشورت كردن را گاهي اوقات بايد يكديگر بحث مي‎كرد مثل بحث گروهي .
در جلسه سوم آمديم اين گزارشات را اعلام مطرح كرديم .
خيلي از گروهها اشتباه رفته بودند يكي از گروهها برايم جالب بود. يك گروهي از بچه ها دو نفر از اينها كتاب فيزيك سال سوم دبيرستان را برداشتند مطالعه كردند مفسر گزارش مي‎كردند يكي باباش دبير فيزيك بود .
گفت بابام : آنچنان قشنگ استدلال كردند و حرفهايي كه من مي‎بايست در كلاس مي‎گفتم خود بعدها توضيح دادند .بحث كرديم . كدام نفر درست است . چرا درست. ايشان مي‎گويد از منبع پرسيدم كه منبع مو ؟؟ نيست .
بعد نشستند گزارش كردند ،‌گزارش نهايي در كنار اين ، من سؤالات ديگري كردم و گفتم اين سؤالات را پيدا كنيد.
باور كنيد من وقتي اين كتاب علوم را نگاه مي‎كردم بعضي آنچنان خوانده و زير آن را خط كشيده بودند كه صفحات پاره شده بود . من هرگز نديده بودم بچه ها آنقدر مطالعه داشته باشند.
مي‎شود در بعضي از زمينه ‎ها، بله در زمينه هاي اجتماعي ممكن است ما محدوديتهاي داشته باشم

ما در زمينه‎ هاي تاريخو تعليمات اجتماعي مشكل داريم چون شايد به بعضي از ؟؟ برخورد. اگر اين ؟؟ صورت مي‎شد.
ولي در زمينه‎ علوم .... مي‎توانيم اين كارها را انجام دهيم
اين نمونه يك الگور يك مسأله محور است من عرض كردم. خودم ؟؟ اين را كار كردم. بعد در سراسر تهران اجراء كردم .
اين تاره يك از درسها بود خيلي از درسها ديگر را بر همين اساس البته براي علوم طراحي كردم . من قبول دارم شرايط آموزشي كشورمان فعاليت آنقدر مطلوب نيست . نه معلم محقق باحوصله‎اي داريم ،نه امكانات كتابخانه و آزمايشگاه داريم كه بچه ها را هدايت ، نه زمان كافي داريم . ؟؟؟ است ولي يك شيوه‎اي است فعال اين يك روش مسأله محور است، فوق‎العاده خوب است شاگرد را محقق به بار مي‎آورد با علاقه فعاليت مي‎كنند بعضي از اين شيوه ها را به عنوان روش واحدها كه در عين كتاب مهارتها ذكر شد اشاره مي‎كنيم كه روش واحدها چيه؟
شما اخيراً‌ به شما عزيزان شنيديد درست گروه‎برنامه‎ريزان ما سيميناري تشكيل دارند. تحت عنوان برنامه‎ريزي توافقي .«‌ اين تگريتد »‌
يك بحثي ما داريم كه آيا ؟؟ ما در مدرسه ما كتاب تاريخ داريم جغرافيا داريم رياضي داريم همه درسها جداجدا .
آيا نمي‎شود كه بعضي ار درسها را تلفيق كرد؟ بصورت محوري يا هسته‎اي به قول بعضيها .
مطالعات هسته‎اي اينها را مطرح كرد.
در گذشته عده‎اي هستند كه روش واحدي را مطرح مي‎كنند .حالا روش واحدي چيست. هرگاه ما يكسري از فعاليتها را در رشته هاي مختلف حول يك محور مورد مطالعه قرار دهيم روش محور ناميده مي‎شود.
سه نوع روش واحد هم داريم .روش واحد موضوع داريم، مثل درمورد تاريخ است ولي من در تاريخ هنر هم مي‎توانيم. غيره ادبيات هم مي‎توانم درس بدهم و روابط اساسي مي‎تواند درس بدهم.
چگونه: مثلاً‌ فرض كنيد زندگي در دوران صفويه ، زندگي در دوران صفويه محور فعاليت من است،‌حالا ممكن است زندگي در دوران صفويه از نظر معياري زندگي صفويه در گروه ديگر به عنوان مذهب .
زندگي دوران صفويه ممكن به عنوان روابط خارجي با چه كشورها؟ جنبه هاي مختلف، بچه‎ را گروه بندي كنند .مطالعه كنند اما حول يك محور .
يادگيري هم هنر است هم ادبيات و اقتصاد و سياست. حول يك محور، ياد گيري اينجا خيلي غني‎تر است تفكيك شده از هم نيست
اين را مي‎گويم به اصلاح واحد موضوع. گاهي اوقات واحدتجربي مي‎گويم واحد تجربي چيست ؟
فرض كنيد شاگردان من در يك كلاس بحث مي‎كنند و در يك زمينه تجربه دارد مخصوصاً‌ در سطوح بالاتر .
دانش‎ آموز فرض كنيد تجربه كشاورزي دارد. يك زمينه مطالعات روي آب دارد آن را محور قرار مي‎دهم . اساس كار اين است.
در اولي هم موضوع را معلم تعيين مي‎كند و هم هدايت موضعي با آن است .
در واحد تجربي خود واحد موضوع را شاگرد تعيين مي‎كند، چون اساس كار و علاقه و رغبت شاگرد باشد.
بعد اجراء را خودش انجام مي‎دهد . معلم همكاري و راهنمايي مي‎كند . مي‎آيد در زمينه آب يك سابقه ذهني
يا در مورد كشت گندم . اين سابقه دارد اطلاعات دارد به عنوان يك تجربه سازماندهي مي‎شود فردي يا گروهي اين كار انجام مي‎دهد . مطالعات مي‎كند تحقيقات انجام مي‎دهد.
مثلاً اگر اين آب باشد تنها كشتيراني نيست تركيبات نسبت فعل و انفعال آب از نظر شيميايي نسبت به آلودگي آب، اثر آب در زندگي، اثر آب در سد است،‌اثر آب در روابط، يك مرتبه دانش‎آموز تجربه‎اي كه در اين زمينه داشت. حالا وادارش كردند اين حوزه دانش‎آموز را حول اين محور باز گسترش بدهد.
فرق او با اول اين است كه انتخاب موضوع باز بعهده خود دانش‎آموز است من اين را خودم در كلاس‎هاي ابتدايي در بعضي از مدارس آمريكا بود كه روي بقيه انجام داد.
كدام حيوان را مطالعه كنيد. چه قسمتي را مطالعه كنيد بچه ها مسائل خودشان را مطرح مي‎كردند. اما شكل ديگري از واحد وجود دارد و آن پروژ است . واحد پروژ چيست. در اينجا نه تنها در زمينه تجربي ، علاقه رغبت و تمايل فرد بر اين است. هم زمينه را قبلاً‌ كار كرد وهم شاگرد موضوع را انتخاب مي‎كند
هم زمينه علمي را دارد و هم خودش نظارت دارد . معلم فقط ارزياب است در نهايت ارزياب مي‎كند كار خوب شده يا نه .
مثلاً پروژه كاشت چغندر در اطراف قم . آيا مي‎شود اين كار را كرد اين پروژ را انتخاب مي‎كند فرد دانشگاه مي‎رود اين را انتخاب مي‎كند و اجراء مي‎كند و هر ؟؟ وقت معلم به عنوان ارزشيابي يا در نهايت محصول و نتيجه بدست آمده را به عنوان نتيجه پروژه در سطوح بالا اين هم موضوع دارد در پسش دبستاني‎ها هم مي‎توانيم انجام دهيم.
مثلاً امروز كار كردن با گِل است امروز واحدما پروژمان گُل سازي است. بچه ها با همه با هم كار مي‎كنند در اين زمينه نقش معلم نقش راهنما است . اين هم بار روشهايي است كه امروز در دنيا توصيه مي‎كنند مي‎شود در حول فعاليتهاي بچه ها سازماندهي شود و روز به روز دارد شكل مي‎گيرد و تحت عنوان «اينتگيرتيد كريكروم»‌.

برنامه‎ ريزيهاي تلفيقي شد و وحدت يافته مي‎گويند هم عميق مطلب بيشتر است هم ميزبان يادگيري قوي‎تر است.
اما محدوديت كه امكانات زياد مي‎خواهد. معلم به اندازه كافي آگاه است با روش تحقيق مي‎خواهد و امكانات مطلوب و زمان باز براي اجراي پروژه .
و نكته ديگري كه مي‎شود اشاره كرد ما نمي‎توانم خيلي گسترش بدهيم ناچاريم درباره يك موضوع خاص من فقط اشاره كنم.
همين سيستمي كه دانشگاه انگليس ،‌استراليا يا اقمارشان در پايان نامه ها يا كار دكتر يانجام مي‎دهند آنها واحد ندارند يك موضوع دانشجو انتخاب مي‎كند و در تمام دوره روي آن موضوع كار مي‎كند و طرحش را مي‎دهد با يكي از روشهاي است تحت عنوان مسأله محور يا در قالب روشهاي نوين در دنيا امروزه كاربرد دارد.

بچه هاي خوب ، عادت هاي بد

تعداد زيادي از کودکان عادتهاي بد دارند. برخي پي در پي بيني شان را چين مي دهند، برخي گوشهايشان را مي کشند، بسياري لب پايين شان را مک مي زنند و برخي موها يا لبهايشان را مي جوند. ليست عادتهاي بد دوران کودکي همين طور ادامه دارد، بنابراين امکان پرداختن به همه ي آنها وجود ندارد. ولي با نگاهي ويژه به عادتي نظير انگشت توي بيني کردن، صدا در آوردن از بند انگشتان، ضرب گرفتن با انگشتان، پيچ و تاب دادن پا و جويدن لپ، در اين سلسله مقالات به شما نشان خواهيم داد که تقريباً چگونه هرعادت بدي را مي توان با استفاده از برنامه ها ي ارائه شده از بين برد.

پيشگيري عادت
اکثر عادتها را، اگر از ابتدا به تکرار آنها توجه شود، مي توان تضعيف کرد و از بين برد. در اين مرحله هدف شما کاهش تعداد دفعات عادتي است که همه روزه انجام مي گيرد. اين امر شانش تبديل شدن آن را به يک عادت دايمي کاهش مي دهد. زماني که مي بيند کودکانتان رفتاري را انجام مي دهند که شما مايل به ادامه ي آن نيستيد، توجه خود را به صورت منفي نشان ندهيد. اگر دختر شما دريابد که با انگشت توي بيني کردن مي تواند فوراً فرياد شما را درآورد که «بس است، دستت را از توي بيني ات در بيار!» بعيد است که چنين فرصتهايي را براي جلب توجه شما از دست بدهد. در عوض توجه تان را به زمانهايي که اين عمل را انجام نمي دهد، معطوف کنيد. براي مثال در حين تماشاي تلويزيون به او بگوييد: «چه قدر عالي است که مي بينم برنامه ي تلويزيون را بدون انگشت توي بيني کردن تماشا مي کني.» اگر شما غالباً اين کار را انجام دهيد، کودک شما به زودي از عمل انگشت توي بيني کردن به عنوان وسيله اي براي جلب توجه و تحسين شما، دست خواهد کشيد.
همچنين شما مي توانيد با شيوه ي منحرف کردن مداوم کودکتان از عادت، باعث ضعيف شدن عادت شويد. براي مثال اگر پسر شما از بند انگشتانش صدا درمي آورد، در زماني که احتمال انجام اين عمل مي رود به طرف او يک توپ پرت کنيد، براي او مداد رنگي و کاغذ بياوريد و به او چيزي بدهيد که دستهايش را مشغول به کار نگاه دارد.

همچنين شما مي توانيد با نظارت کردن برخود، از تشکيل عادتهاي بد پيشگيري کنيد. والديني که عادتهاي عصبي نظير ضرب گرفتن با انگشتان يا تکان دادن مداوم پا دارند، براي کودکانشان الگو مي شوند و کودکان ياد مي گيرند که درست به همان شکل از تنش رهايي يابند.

شناسايي محرک
قبل از آن که به کودکانتان بگوييد حالا زمان ترک عادت بدشان فرا رسيده، به مدت يک هفته زمان، مکان و چگونگي انجام دادن رفتار کودکانتان را زير نظر بگيريد.
خودآگاهي
اگر کودکانتان به عادتشان توجه نکنند و آن را احساس ننمايند، هرگز قادر به ترک آن نخواهند بود.
آگاهي با يک گفت و گوي آرام بين او و شما آغاز مي شود. به کودکانتان توضيح دهيد که دقيقاً کدام رفتار به يک عادت تبديل شده است و چرا بهتر است اين عادت ترک شود. براي مثال انگشت توي بيني کردن غيربهداشتي است، لپ جويدن خودآزاري است. به دنبال عاملهايي بگرديد که ترک عادت را براي کودک خوشايند و جذاب کند و سپس برنامه ي ترک عادت را تشريح کنيد. شما براي عملي شدن برنامه به همکاري کودکتان نياز خواهيد داشت. بنابراين تا زماني که لازم است، بحث و تشريح و ترغيب را ادامه دهيد.
سپس با کودکتان در جلوي يک آينه بنشينيد و به او بگوييد که خودش را در حال انجام عادت ،تماشا کند. بذاريد ببيند که در حين انجام اين عادت بدن او چه عملي انجام مي دهد و دقيقاً اين عادت در نزد ساير مردم چگونه به نظر مي رسد، تمرين در آينه را هر روز در طي برنامه ي ترک عادت انجام دهيد.
سپس به کودکتان بگوييد زماني که عادت را انجام مي دهد، او را با اشاره کردن آگاه مي سازيد. در ابتدا کودکتان به شخصي نياز دارد تا اين عادت را در او متوقف سازد، زيرا در اکثر موارد هيچگونه اطلاعي از انجام آن ندارد. وقتي کودکاني که پاهايشان را به طور مداوم تکان مي دهند، انگشت توي بيني شان مي کنند، لبهايشان را مي جوند و از بندهاي انگشتانشان صدا در مي آورند، متوجه عادتشان واقعاً تعجب زده خواهند شد.


در قسمت قبل راهکارهايي در مورد رفتارهاي کودکان به ويژه سرکشي ، نق زدن ، نسنجيده حرف زدن و گاز گرفتن ارائه داديم اينک در ادامه مي خوانيم...
9- حرف گوش نکردن
خودتان شنونده خوبي باشيد.
به فرزندتان نشان دهيد که به حرف هاي همسرتان ، دوستانتان و خود او گوش مي دهيد . اين ضرب المثل قديمي هميشه يادتان باشد ." تنها به يک دليل دو گوش و يک دهان داريم ." بيشتر از آنچه که حرف مي زنيد ، به حرف هاي کودکتان گوش کنيد.
با او با ادب و احترام صحبت کنيد.
- اگر از کودکتان به شدت انتقاد کنيد، يا بر سر او فرياد بکشيد، او داد و فرياد خواهد کرد. از خود بپرسيد: اگر بچه بوديد ، دوست داشتيد چگونه با شما صحبت مي کردند؟
- قبل از اين که صحبت کنيد، توجه کودکتان را جلب کنيد:
- براي اين که مطمئن شويد به شما نگاه مي کند، به آرامي چانه اش را بلند کنيد و بگوييد :" لطفا به من نگاه کن و گوش کن ببين چه مي گويم!"
لحن صدايتان را آرام تر کنيد.
- اگر با لحني ملايم وآرام با کودکتان صحبت کنيد، احتمالاً دست از جار و جنجال برخواهد داشت ، معلم ها به تأثير و کارکرد اين روش اطمينان دارند و از آن استفاده مي کنند.

حرفهايتان را کوتاه و مختصر، با لحني شيرين و خوشايند و واضح و روشن بگوييد.
- اگر بچه ها بدانند که مجبور نيستند به يک سخنراني طولاني گوش دهند، بيشتر پذيرا و شنواي حرف هاي شما خواهند بود. بنابراين حرف هايتان را خيلي مختصر به او بگوييد ؛ گاهي اوقات گفتن تنها يک کلمه ، تأثير بسيار خوبي دارد:
" تکاليف! کارهايت!"
تا سه بشماريد.
بچه ها، قبل از پاسخ دادن به سؤال هاي شما ، نياز به وقت بيشتري براي تفکر درباره آنچه شنيده اند دارند؛ وقتي که سؤالي از آنها مي پرسيد يا خواهشي داريد، حداقل سه ثانيه صبر کنيد تا او آنچه را شنيده ، فرا گيرد ودرک کند.

10- زورگويي
به نوبت کار کردن و بازي کردن را به او بياموزيد :
ترتيبي دهيد که بچه ها طوري بازي کنند تا با قوانين نوبت گيري آشنايي پيدا کنند. مثلاً به او بگوييد: " وقتي که بازي مي کني، حتماً نوبت را رعايت کن . اول تو برو ، بعد نوبت دوستت است."
به او روش هاي منصفانه بازي کردن را بياموزيد.
شير يا خط بيندازيد : وقتي که دو بچه نمي توانند تصميم بگيرند، شير يا خط انداختن به آنها حق انتخاب مي دهد، اين عمل به آنها مي گويد که چه کسي انتخاب کند ، چه کار کنند ، يا چه کسي اول برود.
مثلاً اگر کودک شما ميزبان است ، اول دوستانش انتخاب مي کنند که چه بازي کنند.
قانون تساوي

اين قاعده ساده و عادلانه هميشه کارساز است ، مثلاً بگوييد :" اگر تو اول کيک را مي بري ، بعد ديگري تصميم مي گيرد که کدام تکه را بردارد." اين کار مي تواند به روش هاي بسيار متفاوتي صورت بگيرد، مثلاً بگوييد :" اگر تو ، نوع بازي را انتخاب مي کني ، پس اول دوستت بازي را شروع مي کند."
وقتي که کودکتان قوانين تساوي حقوق را رعايت کرد، براي او توضيح دهيد که چه کار خوبي کرده است ، در اين صورت او بيشتر راغب خواهد بود که دوباره آن را تکرارکند، مثلاً بگوييد :" متوجه شدم که چطور اسباب بازي هايت را قسمت کردي ، حالا تو و دوستت هردو به يک اندازه اسباب بازي داريد."
اگر کودکتان علي رغم تمام تلاش هاي شما ، باز هم به کارهاي اشتباهش ادامه داد، نبايد به او اجازه دهيد که از زير بار تذکرهاي شما شانه خالي کند . شما بايد او را مجبور کنيد تا کاري را انجام دهد که مناسب سنش است.
گاهي لازم است کودکتان را تنبيه کنيد، در اينجا چند تنبيه را که اثرگذار هستند ، ذکر مي کنيم:
پولي – کيفري : روي پيشخوان آشپزخانه ، يک شيشه خالي مربا بگذاريد. هر وقت خطايي از کودکتان سرزد، بايد سکه اي در شيشه بيندازد، وقتي شيشه پر شد آن را به يک مؤسسه خيريه با انتخاب خود او ببريد. اگر کودکتان خردسال است و پول توجيبي ندارد، با کمک خودش ليستي از کارهايي را که مي تواند انجام دهد، به جاي جبران کار اشتباهش تهيه کنيد.
ليستي از کارهاي روزانه ( جارو برقي کشيدن ، گردگيري کردن ، تا کردن لباس هاي شسته ) که خارج از مسئوليت هاي اوست تهيه کنيد؛ به او بفهمانيد که هر خطايي از او سر زند، بايد يکي از اين کارها را انجام دهد.
اگر رفتار بد کودک شما ، ديگري را متأثر کرد، او را مجبور کنيد که به آن شخص، نامه اي بنويسد ، يا گفتگويي رو دررو با او داشته باشد يا براي او هديه اي را که خودش درست کرده است ، بفرستد.
حذف امتيازها : به او اطمينان دهيد که داشتن امتيازها و حقوق ويژه او، تحت اختيار شماست؛ مثل تماشاي تلويزيون ، بازي هاي ويدئويي و صحبت کردن با تلفن.


آموختن
وقتي کودک شما زمان مدرسه اش نيست و در خانه ماندنش لطمه اي به درس نمي زند ، او را مجبور کنيد تا در مقابل خطايي که انجام داده ، زماني را در خانه به عنوان تنبيه بماند – از دو ساعت تا دو روز بسته به اهميت خطايش- و همه حق و حقوق و امتيازهاي اجتماعي اش را از او سلب کنيد.
0

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید