بخشی از مقاله

ورزش و تغذیه

مقدمه
تعدادي از عوامل فيزيولوژيك، زيست شيميايي، روان شناختي و تغذيه اي كه ممكن است محدود كنندة عملكرد ورزشكار باشد تا كنون شناسايي شده است. ورزشكاران و مشاورين علمي و پزشكي آنان جهت نيل به موفقيت درصدد شناسايي اين عوامل و راه هاي به حداقل رساندن اثرات بالقوة آنها هستند. اين امر موجب به كارگيري گستردة راهبردهاي تغذيه اي با توجه به درجات مختلف كارايي شده است .

به غذاها و اجزاي از آن ها كه مي توانند ظرفيت فرد را در اجراي كار بالا ببرند مواد نيروزا گفته مي شود (ويليامز، 1983). در يك سوي طيف مواد نيروزا، غذاهاي طبيعي و در سوي ديگر داروها قرار دارند: با اين همه، در اين بين تركيباتي نيز وجود دارد كه دسته بندي آن ها مشكل تر است، اين اصطلاح به شماري از غذاها، از جمله غذاهاي پركربوهيدرات (ويليامز، 1998)، و نوشابه هاي ورزشي محتوي كربوهيدرات – الكتروليت (مون و ئيروفس، 1998) كه تأثيرشان بر ظرفيت ورزشي قطعي است، اطلاق مي شود. با اين همه، معمولاً اين واژه به مواد يا تركيبات غذايي خاص اطلاق مي شود تا به غذاهاي كامل. ما در اين بخش به اين دسته از مكمل ها مي پردازيم.


ورزشكاري كه مكمل هاي غذايي استفاده مي كند غالباً مقادير زياد از حد آن را مصرف مي كند و معمولاً نگراني اصلي وي در مورد تاثير مكمل هاي مصرفي است: دانستن مقدار و زمان بندي مصرف مكمل ها و شرايط خاص ورزشي براي به حداكثر رساندن اثرات اين مكمل ها امري ضروري است. نگراني دوم به قوانين ممنوع كننده مصرف اين مواد از سوي مراجع حاكم بر ورزش مرتبط است كه مي تواند مانع از شركت ورزشكار در مسابقات شود. سومين، و شايد مهمترين مسئله، موضوع ايمني در مصرف مكمل هاست. اگر چه اين موضوع شايد مهمترين مسئله باشد، اما مصرف داروهايي كه عوارض جانبي زيانبار و شناخته شده اي دارند نشان مي دهد كه اهميت اين مسئله براي ورزشكاران كمتر است.
يك اصل عمومي آن است كه ف

رض كنيم اكثر مكمل هاي موثر با اصول ورزش مغايرت دارند؛ اين دسته شامل داروها و هورمون هاست. اكثر موادي كه ممنوع نيستند موثر هم نيستند؛ اين دسته شامل اكثر ويتامين ها و مكمل هاي معدني و فرآورده هاي گياهي است كه در فروشگاه هاي عرضه كننده مواد غذايي طبيعي فروخته مي شود.

با اين همه، استثناهايي هم در مورد اين قوانين وجود دارد؛ اين دسته شامل كراتين، بيكربنات، و تعدادي از اسيدهاي آمينة منفرد و مواد غذايي آنتي اكسيدان است. همچنين مواد بينابيني نيز وجود دارد كه گاهي به آن ها "غذا داروها" گفته مي شود و از جملة آن ها مي توان به تركيباتي چون كافئين اشاره

كرد كه در غذاهاي معمولي وجود دارد اما از آن به منظور كسب اثرات دارويي استفاده مي شود.
مصرف مكمل ها در ورزش امري رايج است. مطالعه اي جديد دربارة مصرف مكمل ها در بين يكصد ورزشكار سطح ملي نروژ در رشته هاي مختلف ورزشي نشان داد كه 84 درصد آنان بعضي از مكمل هاي ريز مغذي را مصرف كرده اند (رانسن همكاران، 1999) اكثر ورزشكاران از مكمل هاي متعدد استفاده كرده بودند،

هر چند بسياري از آنان عادات غذايي داشتند كه تحت عنوان "نارضايتمندانه" توصيف مي شد و نشان مي داد كه توجه به رژيم غذايي طبيعي ممكن است رويكرد مفيدتري براي اين ورزشكاران باشد. با مرور مقالات منتشر شده در مي يابيم كه مصرف مكمل ها در ورزشكاران (46 درصد) شايع تر از جمعيت عادي (35 – 40 درصد) است، در حالي كه 51 درصد ورزشكاران نخبه از مكمل ها سود مي جويند (سويال و ماركرت، 1994). تمام اين تحقيقات نشان مي دهد كه شيوع كلي و انواع مكمل هاي مورد استفاده بر حسب نوع ورزش، جنسيت ورزشكار، و سطح مسابقات فرق مي كند. در بعضي از تحقيقات، 100 درصد وزنه برداران از بعضي از انواع مكمل هاي غذايي استفاده مي كرده اند (بورك و رد، 1993).
بررسي و مطالعة همة انواع مكمل هاي غذايي مصرفي ورزشكاران امري غير ممكن است، و به طور مشروح نمي توان به جز چند مورد را بررسي كرد. با اين همه، مد نظر قرار دادن بعضي از نمونه هاي خاص، اصول عمومي در ميل شديد به مصرف و ارزيابي كاربرد آن ها را نشان خواهد داد. در اين بازنگري بر سه دستة مهم مكمل ها تأكيد خواهد شد: آن هايي كه بر توليد و سوخت از انرژي تاثير ميگذارند، آن هايي كه ممكن است باعث پرورش عضله و توده كم چرب بدن شوند، و آن هايي كه مي توانند بر سلامت عمومي تاثير گذار باشند. ما در اينجا به مسائل مربوط به مصرف كراتين بيشتري مي پردازيم چرا كه اين توضيحات به بسياري از سوال هاي مرتبط با مصرف همة مكمل ها پاسخ خواهد داد.
مكمل هايي كه ممكن است تودة عضلاني را افزايش دهند


در ورزش هايي كه نياز به قدرت و توان بالايي دارد، داشتن تودة كم چرب بيشتر و خصوصاً وزن عضلاني بيشتر نقطة قوتي قطعي به حساب مي آيد. مصرف مكمل در ورزشكاران رشته هاي قدرتي امري رايج است و انواع مختلفي از مكمل ها در اين سطح مصرف مي شود. بعضي از مكمل هاي رايج به اختصار در زير شرح داده شده است، اما اين فهرست به هيچ عنوان جامع و كامل نيست.
پروتئين و اسيدهاي آمينه
اين ايده كه ورزشكاران به رژيم پر پروتئين نياز دارند في نفسه جذاب است، و در حقيقت شواهدي هم در دست است مبني بر اين كه در فعاليت هاي جسماني نياز به پروتئين افزايش مي يابد (لمون، 1995) بخش اعظمي از عضلات را پروتئين تشكيل مي دهد و در اجراي اكثر ورزش ها نقشي اساسي دارد. همچنين به خوبي مشخص است كه تمرينات منظم ورزشي اثراتي مشخص و ويژه بر سوخت و ساز پروتئين بدن دارد. تمرينات قدرتي منجر به افزايش تودة عضلاني مي شود كه نشان از افزايش ساخت اكتين و ميوزين دارد و چنين فرضي وسوسه انگيز به نظر مي رسد كه اين فرآيند به ميزان پروتئين موجود بستگي دارد. تمرينات استقامتي اثر كمي بر تودة عضلاني دارد، اما سبب افزايش پروتئين هاي ميتوكندريابي عضله به ويژه پروتئين هايي مي شود كه در سوخت و ساز اكسيداتيو سهيم هستند. تمرينات سخت نيز موجب افزايش ميزان آسيب هاي عضلاني، به ويژه در سطح ميكروسكوپي، مي شود و در ايفاي نقش پروتئين در فرآيندهاي ترميم و تجديد قوا مشخصاً مهم است.
تغييرات سازندة اين پاس

خ تطابقي جنبة انتخابي داشته  و نسبت به محرك تمرين حالتي اختصاصي دارند. همچنين اين تغييرات به ميزان پروتئين موجود در رژيم غذايي بستگي دارد. پس مسئله علاقه ورزشكاران به رژيم هاي پر پروتئين ظاهراً پايه و اساس خوبي دارد و اعتقاد گسترده به آن بايد درست باشد. با اين همه، شواهدي قانع كننده وجود دارد مبني بر اين كه استفاده از مكمل هاي پروتئين براي ورزشكاران ضروري نيست. ميزان نياز روزانه افراد عادي به پروتئين موضوع تحقيقات گسترده اي بوده است. امروزه عموماً پذيرفته شده است كه مصرف روزانه 6/0 گرم پروتئين به ازاي هر كيلوگرم وزن بدن در هر روز نيازهاي اكثر افراد را برآورد مي كند به شرط آن كه از منابع گوناگون پروتئين استفاده شده و انرژي مورد نياز فرد تأمين شود (لمون، 1991). با در نظر گرفتن تفاوت هاي فردي گوناگوني پروتئين هاي مصرفي، ميزان توصيه شدة روزانه در اكثر كشورها 8/0 گرم در هر كيلوگرم است.
سهم اكسيداسيون پروتئين ها در توليد انرژي در حين ورزش به حدود 5 درصد كل نياز انرژي كاهش مي يابد. در حال يكه در زمان استراحت به 10 تا 15 درصد (يعني عملكرد طبيعي پروتئين هاي حاد رژيم غذايي) بالغ مي شود، ولي سرعت مطلق سوخت و ساز پروتئين در حين ورزش افزايش مي يابد چرا كه ميزان آمد و شد انرژي در اين حالات بالاست (دوهم، 1986).


همين امر حداقل نياز روزانه به پروتئين را افزايش مي دهد، اما اين نياز وقتي برآورده مي شود كه رژيم غذايي مخلوط و هنجاري كه جوابگوي افزايش هزينه انرژي باشد مصرف شده باشد. با وجود اين رابطة روشن بين ميزان مصرف كلي انرژي و كفايت ميزان مصرف روزانة پروتئين، بسياري از

ورزشكاران مقادير زيادي غذاهاي حاوي پروتئين و مكملهاي گران قيمت پروتئيني مصرف مي كند. مصرف حدود 400 گرم پروتئين در روز در بعضي از ورزش ها ديده شد و در رژيم غذايي بدنسازان سهم معمول پروتئين بيش از 20 درصد كل انرژي مصرفي بوده و گاهي به 40 درصد هم مي رسد (بورك و اينگ، 1994) در اين حالت دفع نيتروژن اضافي در صورتي كه عملكرد كليوي دچار اشكال باشد از نظر تئوري مشكل ايجاد خواهد نمود، اما شواهدي در دست نيست كه نشان دهد مصرف پروتئين اضافي دب ورزشكاران به هر طريق به سلامت آن ها ضربه زده است. (لمون، 1991)


اگر چه پيشنهاد ميزان مصرف پروتئين براي ورزشكاران حدود 2/1 -  7/1 گرم در كيلوگرم در روز است (لمون، 1991) با احتساب ميزان افزايش يافتة كل انرژي مصرفي در آنان مي توان گفت پروتئين مصرفي آنان بر حسب درصد كمتر از حد طبيعي است. در ورزشكاران استقامتي، و به ويژه در دوندگان ماراتن، گاهي مصرف پروتئين كمتر از 10 درصد است و گاهي حتي به كمتر از 8 درصد كل انرژي مصرفي مي رسد. حتي درصدهاي كمتر از اين، شايد كمتر از 5 درصد هم مي تواند

پروتئين كافي را تأمين كند به شرط آن كه ميزان كلي مصرف انرژي بالا باشد. بنابراين، روشن است كه مصرف مكمل هاي پروتئيني براي ورزشكاران جايز نيست، به استثناي ورزشكاراني كه در شرايط نادر ميزان انرژي محدودي دارند. حتي در اين موارد هم محدوديت مصرف انرژي شديداً مدت زمان و شدت فعاليت را محدود نموده و احتمالاً نيازي به مصرف پروتئين اضافه تر از موجودي آن در رژيم

غذايي نيست.
فروش پودرهاي پروتئين كامل بخش اعظمي از فروش مكمل هاي تغذيه اي به ورزشكاران را تشكيل مي دهد، اما مصرف تعدادي از اسيدهاي آمينه هم امروزه رايج شده است. چنين گزارش شده كه آرژينين و ارنيتين باعث تحريك ترشحات هورمون رشد شده و در صورتي كه در يك دوره تمرينات قدرتي تجويز شوند باعث رشد بافت غير چربي مي شوند (بازنگري كلاركسون 1998 را مطالعه فرماييد). چند سند به چاپ رسيده در اين حالت در مقايسه با افزايش حاصل از يك دوره تمرينات

شديد ناچيز بوده است. تعدادي از اسيدهاي آمينه، من جمله هيستيدين، لايزن، متيونين و فنيل آلانين به عنوان «مواد آنابوليك» فروخته مي وند، اما كلاركسون (1998) پس از يك بازنگري در مورد مقالات منتشره چنين تنتيجه گيري كرد كه دلايل كمي در دست است كه ثابت كند مكمل هاي اسيد آمينه باعث افزايش توده عضلاني مي شود.
با وجود فقدان اطلاعات تجربي تأييد كننده اين ادعاها، اكثر ورزشكاران قدرتي بر اين باورند كه يك رژيم غذايي پر پروتئين مي تواند افزايش توده عضلاني را سريعتركند. علم هميشه به مخاطرات هر روش نظر دارد و به دنبال عوارض ناشناخته است. مشخص است كه يك دورة طولاني مدت تمرينات باعث ايجاد تغييرات واقعي در ويژگي هاي ساختاري و عملكردي عضله اسكلتي و ساير بافت ها

مي شود. اگر چه تغييرات عمده اي در عملكرد عضله در پاسخ به دفعات منفرد تمرينات ديده نشده است، ممكن است تغييرات فزاينده كوچكي بين جلسات تمرين روي دهد. شواهد خوبي از تغييرات سازگاري در ساختار عضله و عملكرد آن تنها پس از چند جلسه تمرين مشاهده شده است. (گرين و همكاران، 1991). اين تغييرات جداي از تغييرات رايجي است كه پس از يك دفعه تمرين منفرد روي مي دهد و عمدتاً ازنوع كاتابوليك (سوختي) و به شكل آسيب و درد عضله است (كلاركسون، 1997). به هر ترتيب، بايستي تغييراتي از نوع سازگاري مشتمل بر ساخت پروتئين هاي جديد در پاسخ به هر محرك تمرين در عضله روي دهد. احتمال دارد كه رو

ش هاي موجود براي اندازه گيري اين تغييرات دقت لازم را نداشته باشد و معتبر تلقي نگردد.
در دورة بازگشت، توليد گليكوژن عضله اولويت دارد اما ساخت پروتئين هاي جديد بايستي به همان اندازه مهم يا حتي اهميت بيشتري داشته باشد. به لحاظ اين كه توجه چنداني به اين زمينه نشده است در حال حاضر مشخص نيست كه با دستكاري عوامل بتوان اين فرآيند را تحت تاثير قرار داد.

محيط هورموني يك عامل مشخص است كه مي تواند مهم باشد و وضعيت تغذيه اي مي تواند غلظت برخي از پروتئين ها را كه خواص سازنده دارند و نمونه اعلاي آن ها انسولين است تغيير دهد. با اين همه، هر روز بيشتر از پيش مشخص مي شود كه حجم سلول يك عامل مهم تنظيم كننده فرآيندهاي سوخت وساز است (والدگر و لانگ، 1997؛ لانگ و همكاران، 1998) و امكان

دستكاري آن براي افزايش ساخت بافت وجود دارد. در حين و پس از ورزش ممكن است تغييراتي در حجم سلول ايجاد شود كه ثانويه به تغييرات فشار اسموتيك بر اثر فعاليت سوخت وسازي، تغييرات فشار هيدروستاتيك يا اتلاف عرق مي باشد.
مشخص شده تغييرات مهم سلولي كه بر اثر تغييرات اسمولاليته ايجاد مي شود سرعت ساخت گليكوژن در عضله اسكلتي تغيير مي دهد (لاو و همكاران، 1996) انتقال اسيد آمينه به عضلات

تحت تاثير تغييراتي در حجم سلول است كه با دستكاري اختلاف فشار اسموتيك غشا ايجاد مي شود، جذب گلوتامين در عضلة اسكلتي با تورم سلول تحريك شده و با جمع شدن آن مهار مي شود (لاو و همكاران، 1997) غلظت گلوتامين داخل سلولي نقش مهمي در تعدادي از اين فرآيندها از جمله توليد پروتئين و گليكوژن بازي مي كند (رنين و هممكاران، 1998)، اما اثر مصرف گلوتامين بر اين جنبه ها دورة بازگشت پس از ورزش تا كنون مشخص نيست.


اهميت واقعي اين يافته ها براي فرايند تجديد قوا پس از ورزش و نقشي كه آن ها مي توانند در سازگاري با برناهه تمرينات ايفا كنند بايد بررسي شود (لانگ و همكاران، 1998). دستكاري تعادل مايعات و الكتروليت ها و مصرف دسته اي از مواد فعال اسمزي يا پيش سازه هاي آن ها بالقوه مي تواند اثر بخشي يك برنامه تمريني را نشان دهد.
پيكولينات كروم
كروم يك عنصر كم ياب و ضروري است كه در بدن وظاي

في دارد و چنين گزارش شده كه اثرات انسولين را تقويت مي كند (مرتز، 1999). به دليل اثرات سازندة انسولين، ممكن است چنين انتظار برود كه تشكيل اسيد آمينه در پروتئين عضلات افزايش يافته و سارگاري به تمرينات افزايش يابد. همچنين شواهدي در دست است كه نشان مي دهد كه كروم ادرار پس از ورزش افزايش مي يابد و بيشتر اين نظريه را تقويت مي كند كه ورزشكاران در تمرينات ممكن است پيش از افراد كم تحرك به كروم نياز داشته باشند.


كروم را به عنوان يك مكمل، ورزشكاران قدرتي مصرف مي كنند و معمولاً به شكل مزدوج شده با اسيد پيكولينات عرضه مي گردد، گزارش شده اين تركيب باعث افزايش جذب كروم مي شود. (ايونس، 1989)
همچنين گزاش شده افزودن مكمل هاي پيكولينات كروم به رژيم غذايي باعث تقويت پاسخ تطبيقي نسبت به برنامة تريمنات قدرتي و افزايش تودة كم چرب بدن مي شود (ايونس، 1989) با اين همه، هيچ اندازه گيري مستقيمي بر روي عضله صورت نگرفته و نتايج اين مطالعه بايد با دقت بررسي شود. تعدادي از مطالعات بعدي عمدتاً با استفاده از روش هاي مناسب تر، نتايج مشابهي را در بر نداشت و اثري بر افزايش بافت كم چرب يا عملكرد عضله مشاهده نشد (كلاركسون، 1968، واكر و همكاران، 1998) با اين همه مصرف مكمل هاي كروم هنوز رايج است.


بتاهيدروكسي بتامتيل بوتيرات
بتاهيدروكسي بتامتيل بوتيرات (HMB)  يك متابوليت لوسين است كه مقدار اندكي از آن در بضي از غداها وجود دارد. به نظر مي رسد تنها يك مطالعه چاپ شده در يك نشريه وجود دارد كه اثرات تجويز HMB را بر آزمودني هاي انساني مورد تحقيق قرار داده است (نيسن و همكاران، 1996). اين مقاله نتايج دو مطالعه را بازنگري نموده است كه در آن ها آزمودني ها روزانه 5/1 تا 3 گرم HMB را به مدت 3 تا 7 هفته مصرف كردند و در مقايسه با گروه هاي شاهد، قدرت و تودة كم چرب بيشتري كسب نمودند. اگر چه به راحتي نمي توان خرده اي بر اين مطالعه گرفت، اما شايد نتيجه گيري تنها بر پايه آن و اعلام اين كه مصرف مكمل هاي HMB سودمند است قضاوتي ناپخته باشد. در هر حال، اين مكمل به مقدار زياد در فروشگاه هاي تغذيه ورزشي فروخته مي شود.


تا كنون هيچ اشاره اي به مكمل هايي مثل آهن يا كلسيم يا ويتامين ها كه به طول گسترده در جامعه مصرف مي شود نشده است. اين مشاهده نشان مي دهد كه مصرف اين مكمل ها شايد در ورزشكاران رايج تر از جمعيت عمومي بوده، اما منافع كسب شده براي همگان يكسان باشد. البته آهن براي ورزشكاران مهم تر است چرا كه اهميت هموگلوبين در انتقال اكسيژن مهم است، در حالي كه شيوع كم خوني در ورزشكاران شايعتر از جمعيت عمومي نيست. به هر طريق، اصول يكسان است و مصرف مكمل ها تا وقتي كه كمبود خاصي در زمينة آن ها ديده نشده است توصيه نمي شود.
مكمل هايي كه مم

كن است سلامت عمومي را بهبود بخشد
گلوتامين
ورزش مستمر حتي در سطوح معمولي و غير حرفه اي موجب افزايش احساس سلامتي و كاهش خطر عفونت هاي دستگاه تنفسي فوقاني مي شود(نيمن و همكاران، 1993، 1998). عوارض نشانه هاي عفونت هاي خفيف دستگاه تنفسي فوقاني معمولاً خفيف است، اما براي ورزشكاراني كه در تمرينات سخت شركت جسته اند يا خود را براي مسابقه اي مهم آماده مي كنند، هر گونه آسيب يا بيماري مي تواند مخرب باشد. در عين حال، شواهدي زيادي نشان مي دهد. كه تحرك و فعاليت در زندگي سلامت بيشتري به ارمغان مي آورد. تعدادي از مطالعات همه گيري شناختي اخير پيشنهاد نموده است كه ورزشكاران در ورزش هاي شديد يا در مسابقات استقامتي شديد بيشتر از افراد كم تحرك نسبت به عفونت هاي فرصت طلب خفيف مستعد هستند. (نيمن، 1997، پيترز – فوتره و همكاران، 1997، شفارد و شك، 1997)


محققان مي گويند تمرينات شديد منجر به كاهش موقتي توانايي بدن در پاسخ دهي به چالش هاي روبروي دستگاه هاي ايمني شده و پاسخ التهابي مشابه آن چه در گندخوني و ضربه شديد ديده مي شود روي مي دهد (نيمن، 1997). با اين همه، مشخص نيست كه آيا تغييرات مختلف متغيرهاي دستگاه ايمني منجر به كاهش توانايي بدن در مقابله با عوامل عفوني فرصت طلب مي شود يا نه. مطالعات مختلف نشان داده كه كاهش سطح گلوتامين خون ساعاتي پس از تمرينات سخت ديده شده است. (بررسي هاي روباتم و همكاران، 1996 را مطالعه نماييد).

به لحاظ نقش گلوتامين در تأمين سوخت سلول هاي دستگاه ايمني كه اين ماده مي تواند توانايي بدن در مقابل عفوت ها را افزايش دهد (نيوشولم، 1994) مطالعات ديگر نشان داده است كه غلظت گلوتامين خون ورزشكاران مبتلا به خستگي مزمن ناشي از تمرين زدگي كمتر از حد طبيعي است (روباتم و همكاران، 1995).
در حال حاضر، اطلاعات اندكي كه دربارة تاثير مكمل هاي گلوتامين در دست است نتايج روشني به دست نمي دهد. مطالعات نيوشولم و همكارانش اثر مفيد مكمل هاي گلوتامين را بر مقاومت بدن

نسبت به عفونت پس از تمرينات استقامتي نشان مي دهد (كاستل و همكاران، 1996؛ كاستل و نيوشولم، 1997) اگر چه هميشه اثر مثبت ديده نشده است (كاستل و همكاران، 1997). در موش ها، دويدن طولاني مدت روي نوار گردان باعث كاهش غلظت گلوتامين پلاسما بعد از ورزش شده و پاسخ تزايدي لوكوسيت ها به چالش ميتوژني را كاهش مي دهد (موريگوچي و همكاران، 1995)؛

در مقابل، حيواناتي كه به مدت سه هفته از يك رژيم غذايي حاوي مكمل هاي گلوتامين قبل از ورزش استفاده كرده بودند سطح گلوتامين خونشان ثابت ماند و نسبت به گروه شاهد پاسخ بيشتري به ميتوژن ها دادند. مطالعة مشابه با آزمودني هاي انساني اين نتايج را در بر نداشت و اثر مثبتي از مصرف زياد و كوتاه مدت مكمل هاي گلوتامين بر اين متغيرها ديده نشد (رود و همكاران، 1998).
علي رغم جذابيت اين فرضيه، تا كنون ثابت نشده كه رابطة روشني بين تمرينات سخت، عملكرد

متوسط سيستم ايمني و حساسيت به عفونت وجود دارد. با اين همه، مصرف مكمل هاي گلوتامين توسط ورزشكاران رو به گسترش بوده و اين مكمل ها نيز در فروشتگاه هاي تغذية ورزشي به وفور ارائه مي شود. هنوز اثرات مفيد گلوتامين تاييد نشده و اين زمينة فعال پژوهشي در آينده اي نزديك به اين مورد پاسخ خواهد داد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید