بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
مقدمه:
ارتباط نزديكي بين تجربه و دانايي وجود دارد. تجربه را مي توان به عنوان پالايشگر دانايي در نظر گرفت. نه تنها انواع خاصي از دانايي مي تواند. به تجربه تبديل شوند،بلكه تجربه مي تواند معياري براي تبديل داده ها به دانايي محسوب شود.
اسلاید 2 :
چكيده:
تجربه مديريتي:
مفهوم تجربه:دانش عملي
يعني »» تصميم،چالش،فرصت يا خواه به عنوان عامل وخواه به عنوان ناضر
شامل:
1 – تجارب مديريتي: در واقع وصفي از يك موقعيت مديريتي است. كه شامل هدف،شكل،منابع اطلاتي است
2- تجربه از نظر منشاء كسب آگاهي
الف: تجربه خارجي(حسي)
ب: تجربه دروني
اسلاید 3 :
تجربه مدیریتی:
هر کدام از ما بارها و بارها این جمله را شنیدهایم که «تجربه، بزرگترین معلم زندگی انسانهاست»؛ اما به راستی هر یک از ما چه قدر زمان در اختیار داریم تا بتوانیم هر چیزی را تجربه کنیم، این در حالیست که بسیاری افراد همان راهی را که ما مدنظر داریم طی کنیم را پشت سر گذاشتهاند و با کسب تجربه از مسیر طی شده آنان، حداقل میتوانیم ابعاد نوتری از همان مسیر را بگشاییم.
اسلاید 4 :
مفهموم تجربه:
1-تجربه مديريتي توصيفي است از يک موقعيت واقعي شامل يک تصميم، چالش، فرصت، مساله و يا يک موضوع خاص که فرد يا افرادي در يک سازمان با آنها مواجه هستند
2-. تجربه واقعي اي است كه شخصي از سر ميگذراند (خواه به عنوان عامل و خواه به عنوان ناظر) و نسبت به آن آگاه و مطلع است.(1)
3- «نورمن، ال.گيسلر» تجربه را چنين تعريف كرده است: از تجربه وقوف يا آگاهي را ميفهميم كه افراد واجد هستند، تجربه آگاهي از يك موضوع است ولي ضرورتاً يك آگاهي فطري صرف نيست.(2)
اسلاید 5 :
تجارب مديريتي:
تجارب مديريتي در واقع توصيفي از يک موقعيت مديريتي است که افراد در آن موقعيت درگير يک موضوع پيچيده و خاص هستند و مجبورند بر سر دو راهي تصميم بگيرند. اين طبقه بنديها بر حسب هدف، شکل يا منابع اطلاعاتي هستند.
• بر حسب هدف، تجارب مبتني بر تصميم در مقابل تجارب توصيفي قرار دارند.
• بر حسب شکل، تجارب تبييني در برابر تجارب اکتشافي جاي مي گيرند.
• و بر اساس منابع اطلاعاتي، تجارب تحقيقي در مقابل تجارب عمومي طبقه بندي مي گردند.
اسلاید 6 :
عموما مديران مياني و مديران ارشد سازمانها، مخاطبان اصلي متون تجارب مديريتي هستند که اين متون معمولا شامل متن و تصوير و جداول و نقل قولها تهيه مي شوند. مخاطبان ثانويه اين تجارب، متخصصين و کارشناسان موضوع مربوطه هستند. البته در همين جا بايد تاکيد نمود، همانطور که مستند سازي تجارب موفق مديريتي بسيار با اهميت است، تجربيات ناموفق نيز ارزش مستند سازي دارند. چرا که حداقل با بيان شکستها مخاطبان را از قرار گرفتن در راههايي که نتيجه لازم را به دنبال نخواهد داشت باز مي دارد. بنابراين تجارب مورد نظر ما تجاربي هستند که جنبه هاي مختلف يک مساله يا موضوع مديريتي را توضيح داده و تنها به توصيف موقعيت مساله اکتفا نميکنند. اين تجارب مي بايست شامل راه حلها و نتيجه حاصل از آن نيز باشند. از اين رو، خوانندگان با مطالعه يک تجربه مستند شده، در مي يابند که چگونه و چرا اين تجربه موفق يا نا موفق بوده است و مي توانند از آموزه هاي آن براي موقعيتهاي واقعي خود بهره بگيرند.
در فرایند مدیریت هرچه اطلاعات دقیقتر و مستندتری در زمینه یك تصمیم یا رویداد موجود باشد، تحلیل فرایند اتخاذ تصمیم، نقاط ضعف فرایند و نیز رویدادهای تابع آن آسانتر خواهد بود. همچنین هر چه مستندات موجود دقیقتر و روشنتر ثبت شده باشد، دانش ارزندهتر و كاربردیتری را میتوان به نسلهای بعدی منتقل كرد.
اسلاید 7 :
به طور كلي ميتوان تجربه را از جهت مبدأ كسب آگاهي به دو قسم ذيل تقسيم كرد:
1. تجربه خارجي( حسي) : مقصود آگاهيهايي است كه انسان به وسيله حواس مادي از عالم خارج كه در اينجا به معناي عالم ماده است به دست ميآورد.
2. تجربه دروني: مراد معلوماتي است كه انسان به وسيله مشاهده دروني و تفكر درباره حالات دروني و وجداني خود به دست ميآورد.(1)
اسلاید 8 :
ويژگيهاي يک تجربه خوب تدوين شده:
براي تجربه اي که به خوبي تدوين شده باشد و بتواند براي مخاطب جذابيت و باز آموزي لازم را داشته باشد، ويژگيهاي زيادي را مي توان بيان نمود. در ذيل، فهرست وار به ذکر برخي از اين ويژگيها مي پردازيم:
1- مشخص بودن هدف: يک تجربه مستند شده خوب بايد از ابتدا هدف را بصورت روشن بيان دارد.
2- بالا بودن فرصتهاي يادگيري از آن
3-داشتن قدرت انعطاف: يعني بايد براي خوانندگان در سطوح مختلف مناسب باشد.
4- داشتن ساختار مناسب: موجز و روشن.
5- حالتي واقعي دارد: استفاده از نقل قولها، جداول، نمودارها و عدد و رقم.
6-.شامل هنجارها، ديدگاهها و قضاوتهاي شخصي افراد درگير در تجربه است.
7- قضاوت ذهني در متن تجربه وجود ندارد: " مدير در اين موقعيت تصميمي خردمندانه گرفت!!"
اسلاید 9 :
بايدها و نبايدها در تدوين تجربه:
در تدوين يک تجربه چند بايد ونبايد را ذکر مي کنيم. بايدهايي که ما را در ارائه بهتر تجربه ياري مي دهد و نبايدهايي که ما را از اهدافمان دور مي کند.
1- بايد دانست که همه اطلاعات ذکر شده در تجربه ارتباط مستقيم با مسئله ندارند و بخشي از اطلاعات، زمينهاي هستند.
2- تجربه مي بايست مسيري روشن، منسجم و منطقي را طي نمايد.
3- مي بايد به تفاوت بين واقعيت و تفسير واقعيت اهميت داد.
4- مي بايست از منابع دست اول اطلاعاتي استفاده نمود.
5- بايد وقت کافي براي جمع آوري اطلاعات درست اختصاص داد.
6- بايد در صورت نياز، دانش تئوريک را گسترش داد.
اسلاید 10 :
و اما نبايدها که کنترل آنها در موفقيت تجربه تدوين شده اهميت زيادي دارد:
1-نبايد انتظار داشت يک تجربه فقط در چارچوب يک زمينه علمي مديريتي باشد يا بتوان آن را به خوبي در قالب يک تئوري يا مفهوم توضيح داد. واقعيت چند بعدي و پيچيده است.
2- نمي بايست در تعريف مسئله يا موضوع تجربه عجله کرد.
3- نبايد خيلي زود نتيجه گيري کرد.