بخشی از مقاله

آندرس سرانو ) همراه با تصاویر )

آندرس سرانو در سال 1950در شهرنيويورك متولد شد. پدرش اهل آمريكاي مركزی - هوندوراس- و مادرش افريقايي - كوبايي بود. او در خانواده اي به شدت مذهبي (كاتوليك) بزرگ شد درحالي كه پدر خانواده را ترك كرده و مادر حتي انگليسي صحبت نمي كرد. وي در17 سالگي در مدرسه موزه بروكلين Brooklyn به تحصيل نقاشي پرداخت.اگرچه او در آن زمان به عكاسي علاقه پيدا كرد،اما بعد از دو سال به سبب اعتياد به موادمخدر تحصيل را رها كرد.


سرانو اواخر دهه70 اعتياد را ترك و به عكاسي روي آورد. بعداز 5 سال عكاسي ازپرتره هاي خياباني و مناظر،اولين مجموعه خاص خودش را كه با تركيبي از گرايش به مذهب كاتوليك وعلاقه به هنر مكاتب دادائيسم و سوررئاليسم بود، پديد آورد.


درسال 1985آندرس سرانو مجموعه که آميخته اي ازمايعات بدن است، آغازكرد. در سال1987وي Piss Christ را كه تا امروز به عنوان امضاء آثارش به حساب مي آيد، عکاسی كرد. در سال 1990او روي مجموعه تصاويري از زنان و مردان بي خانه مان، تعدادي شمايل از «كوكلاكس كلان ها» و روحانيون كاتوليك را آغازكرد.
آخرين مجموعه آندرس سيرانو مجموعه آثاري باعنوان «History Of Sexuality» است.


آندرس سرانو نمايشگاه هاي متعددي درشهرها وكشورهاي مختلف دنيا،از جمله نيويورك،لندن، بلژيك،ايتاليا، رم،يونان،اسكاتلند،اسپانيابرگزاركرده است.
عكسهاي زيراز كتاب آمريكا« America»چاپ سال2004 است.


پل استرند( Paul Starnd )،(تولد 1890- وفات 1976)، عكاسی را در دهه 1910 در نيويورك آغاز كرد. اوائل دهه 20 او در عكاسی و همچنين نقاشی به شهرت رسيد. در سال 1926 از نيومكزيكو ديدن كرد و سه تابستان متوالی كه اولين آنها سال 1930 بود به آنجا بازگشت و از دوستان و آشنايان هنرمندش پرتره گرفت. ميان هنرمندان و نويسندگان نيومکزيکو بود كه اعتقاد استرند به ارزش انسان گرايانه چهره نگاری شكل گرفت.

عکس استرند که توسط استيگليتز گرفته شده است
پس از آن استرند به مكزيك سفر كرد، جائی كه مناظر، معماری، هنر محلی و مردم موضوع عكاسی وی شدند. او در سال 1934 برای دولت مكزيك فيلمی درباره ی ماهيگيرها ساخت. 13 سال قبل از آن هم با چارلز شيلر در ساخت فيلمی به نام مانهاتا ( Manhatta ) كه تحقيقی بود درمورد آسمانخراشهای شهری همكاری داشت. با بازگشت به نيويورك در اواخر سال 1934 استرند زندگی خود را وقف تاتر و فيلم سازی كرد.

در سال 1943 او عكاسی را از سر گرفت و كار خود را روی مردم و محيط نيوانگلند (در شمال شرقی امريكا) متمركز كرد. در اوايل دهه 1950 استرند به اروپا نقل مكان كرد. شش هفته را در كانون كشاورزی لازارا (Luzzara) در شمال ايتاليا سپری كرد و از آنجا به جزاير شمال غربی اسكاتلند رفت. در دهه 60 او به شمال و غرب افريقا سفر كرده و در آنجا نيز به عكاسی پرداخت.

چارلز ماكسول در حقيقت فيلمبردار زيرآب است. او بيش از 35 سال تجربه عكاسي دريايي دارد و در كنار تهيه فيلم و عكس هاي مستند، به تهيه فيلم هايي براي استفاده در جلوه هاي ويژه فيلم هاي سينمايي نيز مي پردازد.
شبكه BBC ،Discovery و مجله National Geographic از جمله مشتريان فيلم ها و تصاوير او از دنياي زير آب هستند.
چارلز در سال 2002 تعدادي از جوايز Emmy را براي يكي از فيلم ها و مجموعه تصاوير مستندش از زندگي ماهيهاي ساردين كوا زولا دريافت كرد.


به علت سفر چارلزماكسول نتوانستيم سوال هاي مان را از طريق اينترنت با او در ميان بگذاريم و با پيغامي مواجه شديم كه خبر از سفر اندكي طولاني او مي داد ، ماکسول در پاسخ اي ميل اين مصاحبه را که توسط ديويد براون از بخش خبري National Geographic با او انجام شده براي مان فرستاد.
وب سايت چارلز ماكسول كه حاوي اطلاعات ، تصاوير و ويديو كليپ هايي از كار هاي اوست در آدرس http://www.underwatervideo.co.za قرار دارد.


چطور وارد عرصه تصوير برداري زير آب شديد؟
من از سال 1968 غواصي مي كردم و رفته رفته به تصوير برداري از مناظر زير آب علاقمند شدم در آن زمان تجهيزات و امكانات زيادي براي انجام اين كار وجود نداشت و ما حتي با هر بار بيرون آمدن از زير آب مجبور به تعويض و بازسازي وسايلمان از جمله فلاش ها بوديم. از سال 1987 به شدت به كشف غارها علاقمند شدم و از من به عنوان سرپرست يك تيم غواصي براي بررسي غار ” نفس اژدها” دعوت شد. ظاهرا اين بزرگترين درياچه زير زميني دنيا است كه در شمال ناميبيا در آفريقا قرار دارد.


در خلال انجام اين پروژه من با جرالد فاور فيلمساز سويسي آشنا شدم ، او از فعاليت هاي ما در كشف و بررسي غار يك فيلم مستند تلويزيوني مي ساخت. دوستان خوبي براي هم شديم و من به عنوان همكار، او را در حل مشكلات مربوط به نور در محيط كم نور غار كمك كردم.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید