بخشی از مقاله

آيات جنين ‌شناسي در قرآن


در بخش سوم اين كتاب، مقالات متعددي درباره «اعجاز علمي قرآن» در خصوص جنين‌شناسي وجود دارد كه برخي در پي اثبات آن هستند و برخي در پي نفي‌اش! ولي پرسشي همواره مطرح است: به چه دليل در قرآن به اين مطالب اشاره شده؟ و يا اينكه مطالب جنين‌شناسي قرآن استدلالات چه مباحثي هستند؟
به جز در سوره علق (2:96) كه جزء اولين آيات نازل شده بر پيامبر است و تأكيد دارد بر آفرينش انسان از علق؛ در ساير آيات (1) يا از نعمتهاي فراوان باريتعالي سخن گفته مي‌شود و (2) يا از آفرينش اوليه كساني كه به قيامت اعتقاد ندارند. اين آيات را به ترتيب سوره‌هاي قرآن مي‌خوانيم. در آوردن اين آيات سعي شده كه فقط به همان آيه خاص اكتفا نگردد بلكه – تا حد ممكن – آيات ديگر قبل و بعد آن كه با هم هم موضوع هستند نيز آورده شود.


1- النحل 4:16: خلق السموات و الارض بالحق تعالي عما يشركون* خلق الانسان من نطفه فاذا هو خصيم مبين* و الانعام خلقها لكم فيهادف و منافع و منها تاكلون* و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون*


«آسمانها و زمين را به حق آفريد و از آنچه شريكش قرار مي‌دهند برتر است* انسان را از نطفه بيافريد و همو بود كه به ناگاه آشكارا از در دشمني درآمد* بدينگونه چهارپايان را براي انتفاع شما آفريد و در آن حرارت و منافعي است و از گوشتشان مي‌خوريد در آمد و شد صبح و شام آنها برايتان زينت است*


2- الكهف 37:18: واضرب لهم مثلاً رجلين جعلنا لاحد هما جنّتين من اعناب و حففنا هما بنخل و جعلنا بينهم زرعاً * كلتا الجنّتين اتتا كلها و لم تظلم منه شيئاً و فجرنا خلا لهما نهراً * و كان له ثمر فقال لصاحبه و هو يحاوره انا اكثر منك مالاً و اعزّ نفراً* و دخل جنته و هو ظالم لنفسه قال ما اظن ان تبيد هذه ابداً* و ما اظن السِاعه قائمه و لئن رددت الي ربي لاجدن خيراً منها منقلباً* قال له صاحبه و هو يحاوره اكفرت بالّذي خلقك من تراب ثم من نطفه ثم سويك رجلاً* لكنا هو الله ربي و لا اشرك بربي احدا*


براي آنها مثل آن دو مرد را بيان كن كه به يكي از آنها دو باغ انگور داديم و اطراف آن را با درختان خرما پوشانديم و ميان دو باغ را كشتزاري قرار داديم* هر دو باغ به ثمر نشسته بودند و كم و كاستي در ميان نبود و ميان آن دو نهر بزرگي روان كرديم* صاحب باغ كه دارايي بسيار داشت با دوستش به گفتگو پرداخت و گفت: «من از لحاظ ثروت بر تو برتري دارم و نفراتم نيرومندترند* آن به خود ستم كرده به باغش گام نهاد و گفت: «گمان نمي‌كنم هرگز اين باغ نابود شود. و باور نمي‌كنم قيامتي در كار باشد، اگر هم به سوي پروردگارم باز گردم، جايگاهي بهتر از اينجا خواهم يافت.» * در آن حال دوستش كه با او گفتگو مي‌كرد، گفت: «آيا بر آن كس كه تو را از خاك و پس آنگاه از نطفه آفريد و بعد از آن به صورت مرد كاملي درآورد كافر شدي؟»* بلكه خداي يگانه پروردگار من است و هيچ كس را شريك او قرار نمي‌دهم*


3- الحج 5:22: يا ايها النّاس اتّقوا ربكم ان زلزله السِاعه شيئ عظيم* يوم ترونها تذهل كلّ مرضعه عمِا ارضعت و تضع كلّ ذات حمل حملها و تري النّاس سكاري و ماهم بسكاري و لكن عذاب الله شديد* و من الناس من يجادل في الله بغير علم و يتبع كل شيطان مريد* كتب عليه انه من تولاه فاّنه يضلّه و يهديه الي عذاب السعير* يا ايها النّاس ان كنتم في ريب من البعث فانا خلقناكم من تراب ثم من نطفه ثم من علقه ثم من مضغه مخلّقه و غير مخلّقه لنبين لكم و نقر في الارحام ما نشآء الي اجل مسمي ثم نخرجكم طفلاً ثم لتبلغوآ اشدِكم و منكم من يتوفّي و منكم من يردّ الي ارذل العمر لكيلا يعلم من بعد علم شيئاً و تري الارض هامده فاذآ انزلنا عليها الماء اهتّزت و ربت و انبتت من كل زوج بهيج* ذلك بانّ الله هو الحق و انّه يحيي الموتي و انه علي كل شيء قدير* و انّ الساعه اتيه لاريب فيها و انّ الله يبعث من في القبور.


«اي مردم از پروردگارتان بترسيد كه زلزله قيامت هنگامة بزرگي است* روزي كه آن را ببينيد مادران شيرده، كودكان شيرخوارشان را از ياد خواهند برد و زنان باردار بار خود را بر زمين گذارند و مردم را مست خواهي ديد، حال آن كه مست نيستند، ولي عذاب خدا شديد است* گروهي از مردم ناآگاه دربارة خدا به مجادله برمي‌خيزند و از شيطانهاي سركش پيروي مي‌كنند* بر شيطان مقرر شد كه هركس با او دوستي كند به گمراهيش افكند و بر آتش سوزان رهنمونش شود* اي مردم اگر از برانگيخته شدن شك داريد بدانيد كه ما شما را از خاك آفريديم. پس آنگاه از نطفه و خون بسته و مضغه شكل يافته و شكل نايافته، تا (قدرت خود را) بر شما آشكار كنيم، و جنينهايي را كه بخواهيم تا زماني معين در رحم مادران نگه

مي‌داريم، آنگاه شما را به صورت طفلي برون آوريم تا به حد رشد و بلوغ برسيد، در اين ميان بعضي از شما مي‌ميرند و بعضي آنقدر عمر مي‌كنند كه به اوج فرتوتي و پيري مي‌رسند آنچنان كه چيزي از آموخته‌هاي خود را به خاطر نخواهند داشت. زمين را خشك و مرده مي‌بيني اما زماني كه باران را بر آن بفرستيم به حركت مي‌آيد و رشد مي‌كند و انواع گياهان زيبا را بروياند.* اين به خاطر آن است كه بدانيد خدا حق است و مردگان را زنده مي‌كند و بر هر چيز تواناست.* و به راستي در رستاخيز شكي نيست و خداوند تمام كساني را كه در قبرها آرميده‌اند زنده مي‌كند.


4- المومنون 14:23-13: اولئك هم الوارثون* الذين يرثون الفردوس هم فيها خالدون* و لقد خلقنا الانسان من سلاله من طين* ثم جعلناه نطفه في قرار مكين* ثم خلقنا النطفه علقه فخلقنا العلقه مضغه فخلقنا المضغه عظاماً فكسونا العظام لحماً ثم انشاناه خلقاً المضغه عظاماً فكسونا العظام لحماً ثم انشاناه خلقاً اخر فتبارك الله احسن الخاقين* ثم انكم بعد ذلك لميتون* ثم انكم يوم القيمإ تبعثون.


«آنان همان وارثانند*كه بهشت را به ارث برند و در آن جاودان باشند* ما انسان را از گل خالص آفريديم* و او را به صورت نطفه‌اي در قرارگاهي استوار كرديم* پس نطفه را به علقه تبديل كرديم و بعد علقه را به مضغه، آنگاه مضغه را استخوانها گردانيديم، سپس بر استخوانها پردة گوشت كشيديم و با آفرينشي ديگر به آن موجوديت بخشيديم، پاك و بزرگوار خدايي كه نيكوترين آفرينندگان است* به طور يقين بعد از اين خواهيد مرد* و روز قيامت باز برانگيخته مي‌شويد.»


5- فاطر 11:35: ما يفتح الله للّناس من رحمه فلا ممسك لها و ما يمسك فلا مرسل له من بعده و هوالعزيز الحكيم* يا ايـّها الناس اذكروا نعمت الله عليكم هل من خالق غير الله يرزقكم من السِماء و الارض لا اله الا هو فانّي تؤفكون.


«گشايش رحمت خدا را بر مردم كس نتواند مانع شود و در برابر خودداري كردنش كس را قدرت گشايش نباشد و او نيرومند فرزانه است. * اي مردم! نعمتي را كه خدا بر شما ارزاني داشته است به ياد آوريد، مگر جز خدا آفرينندة ديگري وجود دارد كه از آسمان و زمين شما را روزي بدهد؟ هيچ معبودي جز او نيست، پس چرا سرگشته‌ايد؟»


من كان يريد العزه فلله العزّه جميعاً اليه يصعد الكلم الطيب و العمل الصالح يرفعه و الّذين يمكرون السيئات لهم عذاب شديد و مكر اولئك هو يبور* والله خلقكم من تراب ثم من نطفه ثم جعلكم ازواجاً و ما تحمل من انثي و لاتضع الا بعلمه و ما يعمِر من معمِر ولا ينقص من عمره الاّ في كتاب انّ ذلك علي الله يسير* و مايستوي البحران هذا عذب فرات سآئغ شرابه و هذا ملح اجاج و من كلّ تاكلون لحماً طرياً و تستخرجون حليه تلبسونها و تري الفلك فيه مواخر لتبتغوا من فضله و لعلّكم تشكرون* يولج اللّيل في النهار و يولج النّهار في اليل و سخّر الشّمس و القمر كل يجري لاجل مسمِي ذلكم والله ربكم له الملك و الّذين تدعون من دونه مايملكون من قطمير* ان تدعوهم لايسمعوا دعآءكم ولو سمعوا ماستجابوا لكم و يوم القيمه يكفرون بشرككم و لاينبئك مثل خبير* يآ ايهاالناس انتم الفقرآء الي الله و الله هو الغني الحميد.


«آن كه خواهان عزت باشد (بداند كه) تمامي عزت از آن خداست. سخن خوش و پاك به سوي او بالا مي‌رود و كردار نيك آن را بالا مي‌برد و نيرنگبازان را عذاب سختي است و مكرشان نيز نابود مي‌شود* خداوند شما را ابتدا از خاك و سپس از نطفه آفريد. آنگاه جفتهاي يكديگر قرارتان داد و هيچ ماده‌اي باردار نمي‌شود و نمي‌زايد مگر به علم او، و عمر سالخورده‌اي دراز نمي‌شود و از عمر كسي كاهش نمي‌يابد مگر آن كه در كتابي نوشته شده باشد و چنين كارهايي بر خدا آسان است* آن دو دريا يكسان نيست: يكي آبش شيرين و خوشگوار و آن

يكي شور و تلخ است و از هر دو گوشت تازه مي‌خوريد و از آنها پيرايه‌ها بيرون مي‌آوريد كه مي‌پوشيد و كشتي را در آن مي‌بينيد كه در طلب روزي آب را مي‌شكافد و پيش مي‌رود، تا سپاسگزار باشيد* شب را به روز و روز را به شب داخل كند و خورشيد و ماه را آرام كرد كه هر يك تا زماني معين در حركتند، اين است خدايي كه پروردگار شماست، فرمانروايي از آن اوست و جز او چيزهايي را كه مي‌خوانيد مالك پوست نازك هستة خرمايي هم نيستند* اگر آنها را بخوانيد صدايتان را نمي‌شنوند و اگر بشنوند به شما پاسخ نمي‌گويند و در روز قيامت شرك شما را انكار مي‌كنند و هيچ كس همچون خداي آگاه خبردارت نمي‌كند* اي مردم! همه نيازمند خدا هستيد، تنها خدا بي‌نياز ستوده است.»


6- يس 77:36: فلايحزنك قولهم انا نعلم ما يسرون و مايعلنون* اولم يرالانسان انا خلقناه من نطفه فاذا هو خصيم مبين* و ضرب لنا مثلاً و نسي خلقه قال من يحيي العظام و هي رميم* قل يحييها الذي انشاهآ اوّل مره و هو بكلّ خلق عليم* الـّذي جعل لكم من الشـّجر الاخضر ناراً فاذا انتم منه توقدون* اوليس الذي خلق السِموات والارض بقادر علي ان يخلق مثلهم بلي و هو الخلاق العليم* انـّما امره اذآ اراد شيئاً ان يقول له كن فيكون.


«بنابراين گفتار انها اندوهگينت نكند، ما آنچه را نهان يا آشكار مي‌دارند مي‌دانيم.* آيا آدمي نمي‌داند كه او را از نطفه آفريده‌ايم كه اكنون دشمني آشكار است،* در حالي كه آفرينش خود را از ياد برده است براي ما مثل‌مي‌زند و مي‌گويد: «چه كسي اين استخوانهاي پوسيده را زنده مي‌كند؟»* بگو: «همان كسي كه در آغاز آن را آفريد زنده‌اش مي‌كند و او بر هر آفرينشي داناست.* همان كسي كه از درخت سبز برايتان آتش پديد آورد و شما از آن آتش مي‌افروزيد.»* آيا كسي كه آسمانها و زمين را آفريده است نمي‌تواند مانند آنها را بيافريند؟ چرا! زيرا كه او آفريننده‌اي داناست.* چون بخواهد چيزي را بيافريندفرماني كه مي‌دهد اين است كه مي‌گويد «موجود شو» و (بي‌درنگ) موجود مي‌شود.»


7- المومن 67:40: قل انّي نهيت ان اعبد الّذين تدعون من دون الله لما جاءني البينات من ربي و امرت ان اسلم لرب العالمين* هوالـّذي خلقكم من تراب ثم من نطفه ثم من علقه ثم يخرجكم طفلاً ثم لتبلغوآ اشدِكم ثم لتكونوا شيوخاً و منكم من يتوفّي من قبل و لتبلغوا اجلاً مسمِي و لعلكم تعقلون* هوالـّذي يحيي و يميت فاذا قضي امراً فانّما يقول له كن فيكون* الم تر الي الـّذين يجادلون في آيات الله انّي يصرفون* الذين كذّبوا بالكتاب و بمآ ارسلنا به رسلنا به رسلنا فسوف يعلمون* اذا لاغلال في اعناقهم و السلاسل يسحبون* في الحميم ثم في النـّار يسجرون.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید