بخشی از مقاله


مقدمه و مبانی نظری

زنان با توجه به نقشی که در خانواده ایفا می کنند، می توانند به عنوان محور اصلی پیشرفت و توسعه محسوب شوند با توجه به واقعیت های ملموس جهانی متاسفانه زنان ازموقعیتی نامطلوب در سطح بین المللی برخوردارند. بطور مثال تفاوت در سطح سیاست گذاری، سرمایه گذاری و دریافت حقوق برای کار مساوی پدیده ای جهان شمول است. میزان مشارکت زنان در فعالیت های اقتصادی تاییدی بر عدم توجه کافی به امور زنان و ارزش افزوده آنان است، زیرا زنان روستایی در تمام مراحل تولید محصولات کشاورزی و تولیدات دامی و به طور کلی تمامی امور دوشادوش مردان به فعالیت می پردازند و اوقات اندک فراقتشان را نیز صرف تولید صنایع دستی مانند گلیم و قالی و غیره می کنند. بنابراین ایجاد زمینه های خود آگاهی هدایت توانایی های اقتصادی و اجتماعی زنان و برنامه ریزی جهت جلب مشارکت آنان در فعالیت های گوناگون الزامی است. در مناطق روستایی زنان نقشی به مراتب بیشتر از مردان در اقتصاد خانوار و فعالیتهای درون منزل به عهده دارند و موجب رونق اقتصادی جامعه هستند. هنوز زنان جایگاه خود را در بیشتر کشورهای جهان به ویژه کشورهای در حال توسعه به عنوان شهروندان فعال و برخوردار از استعداد مشارکت در عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به دست نیاورده اند و کماکان فعالیتهای زنان در محاسبات اقتصادی مد نظر قرار نمی گیرد و از آنان به عنوان نیروی کار نامر ئی یاد می شود. تخمین بسیار مأیوس کننده تعداد زنان فعال روستایی و برآورد بسیار کم میزان مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی تاییدی بر عدم توجه کافی به امور زنان و ارزش افزوده آنان است. زنان نیروی عمده برای ایجاد تحول و منبعی بالقوه برای پیشبرد اقتصاد روستا و افزایش هر چه بیشتر نرخ رشد تولید محصولات غذایی هستند اگر چه کشاورزی و دامداری به طور سنتی شغلی مردانه بوده اما نقش زنان هرگز محدود به خانه و خانواده نشده و زنان علاوه بر فعالیتهای درون منزل در بیرون( کشاورزی، دامپروری، جنگلداری و... ) نیز فعال هستند. اهمیت موضوع زنان در ایران به ویژه مناطق روستایی از یک سو با محدودیت امکانات و منابع تولیدی و از سوی دیگر با رشد سریع جمعیت و انبوه بیکاران در فرآیند دستیابی به رشد و توسعه روستایی مواجه می باشد و زنان روستایی در تمامی مراحل تولید محصولات کشاورزی و تولیدات دامی د وشادوش مردان به فعالیت می پردازند به طور کلی، توسعه فرآیندی است چند

2

21، 1991،

بعدی و دارای ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی که مشارکت زنان روستایی در این فرآیند ، مشارکتی فعالانه و تاثیر گذار یوده است و مهمترین جنبه این مشارکت تاکنون بعد اقتصادی آن برای زنان روستایی بوده است.

به گفته گیرشمن، در روزگاران نخستین در سراسر مشرق زمین حوزه فعالیت زنان حدود به خانه و خانواده نبود و آنها همچون مردان در فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی جامعه مشارکت فعالی داشته اند(گیرشمن، 1372، .(11 درطول تاریخ ایران، نان همواره به عنوان نیمی از جامعه انسانی با بهره مندی ازجایگاه اجتماعی اقتصادی تفاوت ایفاگر نقش هایی متعدد و متنوع بوده اند در این بین و در فرایند توسعه پایدار، ایگاه اجتماعی اقتصادی زنان روستایی بیش از دیگر زنان این سرزمین مرهون رایط محیطی بوده و از عوامل وعناصر جغرافیایی ندی تأثیر پذیرفته است . در واقعی استیلای شاخص های ناپایداری(عقب ماندگی) در فضای روستایی باعث شده است که آنها علی رغم گستردگی مشارکت خود در فعالیت های روزانه، همواره به عنوان اقشاری آسیب پذیر، در تله ای از محرومیت شامل بی قدرتی، ضعف جسمانی و فقرگرفتار آیند؛ محرومیتی که بالطبع جایگاه اجتماعی- اقتصادی آنها را در فرایندتوسعه پایدار به شدت تنزل بخشیده است. در شرایط رجحان شاخص های توسعه پایدار ر مکان وفضای جغرافیایی روستا و زدایش برخی از باورهای نادرست عامیانه در تعریف جایگاه زنان روستایی، بستری مناسب تر جهت ارتقاء شأن ومنزلت این زنان و رهایی از محرومیت های مذکور فراهم شده است(چمبرز، 1376، .(144دستیابی به توسعه و بهبود کیفیت زندگی از آرمان هایی است که همواره ذهن بشر را به خود مشغول نموده است. نظر به این که توسعه اقتصادی به تغییر برنامه ریزی شده ساخت تولید تأکید دارد، بنابر این به دلیل کاهش سهم کشاورزی در تولید و اشتغال، استراتژی های توسعه معمولاً بر صنعتی شدن سریع شهری و به زیان کشاورزی و توسعه روستایی منجر شد( 16، 1984، .( M.Chalton

توسط شاخص های اجتماعی غیر اقتصادی مانند بهبود در سطح سواد، تعلیم و تربیت، شرایط بهداشت، خدمات و تأمین مسکن تکمیل شده است. تا پیش از سال 1970 تصور بر این بوده که فرآیند توسعه بر زنان و مردان بطور یکسان اثر می گذارد. در این زمان نفوذ سرمایه داری منجر به مدرنیزاسیون و باعث

نابودی اقتصاد سنتی شده و این امر لطماتی را که بر زنان وارد می شد، تشدید نموده است(

.(Janet


3

34، 1988، .(Nafis

اعلام سال 1975 به عنوان »سال جهانی زن« و در پی آن ،اعلام »دهه زن« از سوی سازمان ملل توجه جهانیان را به نقش انکار ناپذیر زنان در توسعه جلب کرد و انگیزه های لازم را در سازمان های بین المللی و بسیاری از حکومت ها به منظ ور تلاش در رفع تبعیض از زنان بوجودآورد در همین زمان و به خصوص بعد از اعلام سال زن، حجم عظیمی بررسی مسائل خاص زنان از دیدگاه های گوناگون پرداختند. (WID) از تحقیقات تحت عنوان »زنان در توسعه« با فرض بر این که رهیافت های توسعه بر علیه زنان عمل کرده و باعث متضرر شدن آنها شده، آغاز (WID) کار نظریه گردید و به این نتیجه رسید که باید از طریق رفع احتیاجات عملی جنسیت در راستای بدست آوردن ما یحتاج آنان، شرایط را برای رفع نیازهای استراتژیک

آنان فراهم ساخت(

طرح مساله

فبا اینکه ضرورت الزام اقتصادی اشتغال و مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی همواره در تاریخ پشیرفت جوامع بشری مطرح بوده لکن هنوز در کشور ما بین زنان و مردان تعادل مطلوب و قابل قبولی در این زمینه در فعالیتهای مختلف ایجاد نشده است و این امر به علل مختلف اقتصادیی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور ازگذشته تا به حال مربوط می شود. زنان تقریباً نصف جمعیت جهان را تشکیل می دهند؛فدستمزد آنها فقط برابر 10 درصد از درآمد جهان است؛ زنان روستایی قشری زحمتکش و فعالند که در تمامی فعالیتهای روزانه اعم از کشاورزی ،دامداری، تولید لبنبات فرش،گلیم،شالبافی، نخ، حصیر، چادر،

هیزم، پرورش ماکیان، ظروف و صنایع دستی و... همپای مردان علاوه بر امور خانه داری ، همسرداری و بچه داری سهیم می باشند و ازاین بابت نصیبی منطبق با تلاش و فعالیت خود بدست نمی آورند حمایت از زنان و آموزش آنان و همچنین مهارت سازی در آنان و توانمند ساختن زنان بعنوان قشر تاثیرگذار و انتقال دهند؟ فرهنگ و ارزشها، امری است که باید در برنامه ریزیهای تصمیم گیران و سیاستگذاران مورد توجه قرار گیرد.

4

حال با توجه به نکات یاد شده برای رسیدن به پاسخ این سوال که در نقاط روستایی زنان چه نقشی در اقتصاد خانواده و توسعه روستایی دارند سوالات زیر مطرح می شود :

ف1 غ نقش زنان در برنامه های توسعه چه اندازه می باشد؟

ف2 غ زنان تا چه حد در فعالیت خود آزاد هستند؟

ف3 غ مشارکت زنان در توسعه روستا تا چه اندازه در فرآیند توسعه موثر است؟

ف4 غ مشکلات زنان در رابطه با فعالیت آنان در روستای مورد نظر و نارسایی های آن چیست؟

روش تحقیق


در مقاله حاضر، از روش تحقیق کتابخانه ای و اسنادی بکار برده شده است. این تحقیق که بر اساس روشهای فوق الذکر انجام شده است که نتایج بدست آمده از آن حاکی است که نقش زنان در جوامع روستایی امروز یک اصل غیرقابل انکار است بطوریکه زنان روستایی در تهیه غذا، کمک به فعالیت های

کاشت، داشت و برداشت، پرورش احشام، تولید و بازاریابی و غیره دارند.


مفهوم توسعه

توسعه، فرآیندی است که موجب رشد کمی تولیدات کالا و خدمات می شود و در روند آن پدیدههای ناباب اجتماعی (نظیر فقر و محرومیت یا ب یسوادی و... ) از بین می روند و ضمن حصول استقلال اقتصادی و تقویت بنیه مالی و مادی جامعه، تحقق عدالت اجتماعی، ترقی فرهنگی، علمی و فنی صورت می پذیرد. توسعه به فراگردی گفته می شود که در آن جامعه از وضع نامطلوبی به وضع مطلوبی متحول می شود. این

5

فراگرد تمامی نهاد های جامعه را در بر می گیرد و ماهیت آن اساساً آن است که توان و ظرفیت بالقوه جامعه به صورت بالفعل در می آید. به عبارت دیگر در فرآیند توسعه، استعدادهای سازماندهی جامعه از هر جهت بارور و شکوفا م یشود. چه از نظر اقتصادی و چه از نظر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی. بنابراین توسعه را باید جریانی چند بعدی دانست که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و ریشه کن کردن فقر مطلق است(حاتمی، 1386، .(2

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید