بخشی از مقاله


مقدمه

همانگونه که جهانی شدن به عنوان مفهومی نو و فراگیر از دهه 1980 میلادي بدینسو، حیات اقتـصادي و اجتماعی و همچنین زندگی سیاسی وفرهنگیِ انسان معاصر را در بر گرفته است، مطالعات متمرکز بـر

»شهرها«، بهعنوان مکانهاي تبلور زندگی اجتماعی و اقتصادي و فرهنگی انسان امروز نیز بـا توجـه بـه

چالش نگرانیها و هاي مطرح در زمینه مقوله جهانی شدن از دهه 1990 به گونهاي از گفتمان غالب جهانی

شدن تأثیر پذیرفتهاند. در این میان بررسی فضاهاي باز شهري به منزلـه مهـمتـرین قلمـرو شـکلگیـري حیات جمعی شهروندان و یکی از کانونهاي تجلی و انعکاس تأثیرات مثبت یا منفی پدیـده جهـانی شـدن، ضروري مینماید. در این زمینه، پرسشهایی از این دست مطرح میشوند:

-1 فضاي باز شهري به مثابه یکی از عناصر ساختاري و کارکردي شهرهایی کـه در جهـت افـزایش رقابتپذیري شهري و تقویت جایگاه جهانی خود تـلاش مـیکننـد، بایـد داراي چـه کیفیـات و مختـصاتی باشد؟؛ -2 فضاهاي باز شهري با چه تهدیدهایی در عصر جهانی شدن مواجه اند؟؛ -3 براي حفظ هویت و فرهنگ خودي و ارتقاي شیوههاي طراحی بومی و محلی چه باید کرد؟؛ و مهمتر از همه اینهـا؛ -4 بـا چـه شیوهاي باید فضاهاي شهري را براي تقویت نقش و جایگاه جهانی شهر و رقابتپذیري آن و نیـز ممکـن

ساختن استفاده کاربران محلی و جهانی، طراحی و تجهیز کرد؟

دراین مقاله تلاش میشود تا ضمن پاسخگویی در حد ممکن به پرسش هاي مطرح شـده، راهکارهـایی براي طراحی، بهمنظور بهرهمندي از پتانسیلهاي فضاهاي باز شهري (عمومی) مرکز تاریخی شهر تهران

در جهت تقویت نقش و جایگاه این شهر در عرصههايبـینملی و منطقهاي و المللـی (جهـانی) شناسـایی

شود. از طریقشناساییِالزامات ناشـی از فراینـد جهـانی شـدن در تحـول فـضاهاي بـاز شـهري مرکـز تاریخی تهران، میتوان به تدوین معیارهاي طراحی فضاي باز شهري در عصر جهانی شدن ـ با توجه به دورنماي تحول و تغییر آن در فرایند جهانی شدن و در عین حال ضرورت حفظ هویت محلی ـ پرداخت.

نیاز به بازاندیشی در رویهها و محتواي برنامه ریزي و طراحی شـهري و از جملـه طراحـی فـضاهاي عمومی و شهري براي مواجهه با تهدیدهاي پدیده جهانی شدن، و نیز بهره وري از فرصتهـاي برخاسـته از آن میتوانند به عنوان بخشی از ضرورت هاي مطالعه حاضر مطرح گردند. در این مطالعه کوشش شده است تا با استفاده از روشهاي مختلف تحقیق و بهویژه روشهاي تفسیري و تحلیلی، شـناخت و تحلیـل، پیشبینی و تجویز (ارائه طرح و برنامه)، گامی ـ هـر چنـد نـاچیز ـ در توسـعه مرزهـاي دانـش1 طراحـی شهري در ایران برداشته شود2 و ضمن تبیین موضوع و جنبههاي نظري مـرتبط، در شناسـایی تـأثیرات

جهانی شدن بر فضاهاي شهري تلاش گردداساساً. باید توجه داشت که این مطالعه تلاشـی اسـت بـراي
جلب توجه به نقشی که طراحیتق شهري میتواند در ویت سطح رقابـتپـذیري شـهرها در عـصر جهـانی
شدن ایفا کند. چنین نقشی نه تنها براي شهرهاي جهانی، کـه بـراي سـایر شـهرهاي دورمانـده از منزلـت شهرِ جهانی نیز میتواند مطرح باشد.

مبانی نظري تحقیق

مفهوم بنیادین جهانی شدن

آنگونه که واترز (2000) اشاره کرده است، واژه جهانی3 از چهار صد سال پیش مورد اسـتفاده محققـان

قرار گرفته اما اصطلاح جهانی شدن از حدود سال 1960 به کار رفته و مفهوم جهانی شدن از نیمـه دهـه 1980 به مثابه بحث علمی جدي مورد مطالعه محققان قرار گرفته است (Robertson, 1996,8)) بـه نقـل از

(عاملی، 1380، .((169 جهانی شدن با توجه به اهمیت ویژه و یگانه آن براي انسان معاصر، بر بسیاري از

ابعاد حیات اقتصادي، اجتماعی و سیاسی ـ فرهنگی انسان ها سایه افکنده است و »امروزه تجارت، تولیـد،

مالیه، فرهنگ، رسانه و بسیاري از حوزههاي دیگر در پرتو جهـانی شـدن بررسـی و تحلیـل مـیشـوند« .(Akhoundi, 2005, 1) متفکران معاصر، جهانی شدن را از زوایـاي گونـاگون تعریـف کـردهانـد. میـسن (Mason, 2000) با دیدگاه فلسفی، گروهی از منظر حوزه هاي اقتـصاد جهـانی ( Castells, 1994 ; Waters, (1995، گروهی از منظر جامعـهشناسـی (Friedman, 1995 ; Held , 1999 ; Griddens, 1999) و در نهایـت فرهنگ گرایان با نگرش فرهنگی ابعاد فرهنگی جهانی شدن را بسط و گـسترش دادهانـد ( Featherstone, .(1995; Beyer, 1998

عدم توافق کلی میان محققان علوم اجتماعی، در موردچیستیِ مفهوم جهانی شدن، سبب ارائه تعاریف مختلفی دربارة این مفهوم شده است. برخی از این تعاریف، اینها هستند: فرایند توسـعه سـریع پیونـدهاي پیچیده میان جوامع، فرهنگها، نهادها و افـراد در تمـامی نقـاط جهـان (تامیلنـسون، (1381، شـدت یـافتن روابط اجتماعی در سطح جهانی (گیدنز، 1379، (77، در هم فشرده شدن همزمان جهـان وتـراکمِ آگـاهی یافتن از جهان به عنوان کلیتی واحد (رابرتسون، (1380، عمیقتر گشتن و وسعت یافتن و سـرعت گـرفتن

پیوندهاي متقابل در سطح کره زمین در تمام ابعاد زندگی اجتماعی معاصر، از فرهنگ تـا جنایـت در یـک سو و امور مادي تا معنوي در سوي دیگر (Held, 1995) و از بین رفتن قید و بندهاي جغرافیـایی کـه بـر

روابط اجتماعی و فرهنگی سایه افکنده است (واترز، 1379، (12، و جز اینها، »هاروي« نیز جهانی شدن را متضمن دو عنصر »فشردگی در زمان و مکان« و »کاستن از فاصلهها« میداند .(Harvey, 1989)

در این مطالعه، تعریف جوزف استیگلیتز از جهانی شـدن بـه عنـوان یکـی از تعـاریف مبنـا در زمینـه جهانی شدن، مورد توجه قرار گرفته، که این گونه است: »یکپارچگی بیشتر کشورها و مردم جهان، که بـا کاهش شدید هزینههاي حملونقل و ارتباطات میسر گردیده است و در هم شکستن مرزهاي مصنوعی در برابر جریان کالاها، خدمات، سرمایه و به میزانـی کمتـر مـردم« (شـورت، .(1384 بـدین ترتیـب »جهـانی شدن« را میتوان به معناي ابعاد جهانی یافتن یادادنِ ابعاد جهانی به پدیده ها تلقـی کـرد و آن را حاصـل گسترش روابط و تعاملات اقتصادي و سیاسی و فرهنگی میان دولت ها و جوامع با یکدیگر دانست.

مفاهیم شهر جهانی

اکنون بیش از 300 شهرـ منطقه، هر یک با جمعیتی بیش از یک میلیون نفر در سراسر جهـان وجـود دارد و مفاهیمی چون زنجیرة شهري4 و ابرشهر5 را دیگر نمیتوان براي آنها به کار برد. از دهه 1980 میلادي به این سو، این شهرهاي جدید عناوین مختلفی مانند جهانشهر6، شـهر اطلاعـاتی7، شـهر ـ دنیـا8 و شـهر جهانی9 به خود گرفتهاند (تاکیچی، 1385، .(125 بهرغم طـرح اصـطلاح »جهـانشـهر10« بـراي اولـین بـار بهدست پاتریک گدس در سال 1915 به عنوان مکانهاي تجارت جهانی، مطالعه در زمینه تأثیرات جهـانی

شدن بر شهر از پایان دهه 1980 میلادي به این سو با »فرضـیه جهـانشـهر« جـان فریـدمن11 و دیگـران (1986) ومتعاقباً »شهر جهانی12« ساسکیا ساسـن(1994, 1991) 13 تحـول عمـدهاي یافتـه اسـت. در ایـن

زمینه شاچار(1994) 14 تدارکات و زیرسـاختهـاي فیزیکـی و اجتمـاعی را بـه شـهرهاي جهـانی اضـافه میکند؛ مولنکف15 و کاستلز (1991) قطبی شدن اجتماعی16 را به عنوان ویژگـی مهـم و منحـصر بـه فـرد شهرهاي جهانی برمیشمارند؛ و شورت، شهرهاي جهان را نقاط مرکزي شبکه جهانی میدانـد (شـورت،

1384، .(85 تیلور و همکارانش17 نیز در قالب گروه مطالعات جهانی شدن و شـهرهاي جهـانی 18(GaWC)

با انتشار مقالهاي با عنوان »فهرست شهرهاي جهانی«، اینگونه شهرها را بر پایه تأمین »خدمات تولیـدي برتر19« مانند حسابداري، تبلیغات، بانکـداري، مالیـه و حقـوق بـینراي طبقـهشـرکتهـاي المللـی بنـدي کردهاند.20


... در شهري بازِفضاهاي طراحی اصول


شهرسازي و معماري نامه

101


شهرسازي و معماري نامه 89 زمستان و پاییز | پنجم شماره | هنر دانشگاه دوفصلنامه

در مورد شهرهایی که براي کسب منزلت شهر جهانی با هـم رقابـت دارنـد، اصـطلاحات دیگـري نیـز مطرح شده است: »شهرهاي جهانی دنبالهرو21« (شـورت، (1996، »شـهرهاي جهـانی حاشـیهاي22« (تـود،

(1995 و »شهرهاي فرودست شهرهاي بزرگ بینالمللی23« (روتـسیر، .(1996 همچنـین در کنـار اصـطلاح شـهر جهـانی، محققـان متعـدد ( Davis, 2004; Friedmann , 2005; Short, 2004; Van der Waal & (Burgers, 2009 اصطلاحات شهرهاي غیرجهانی24 و شهرهاي در حال جهانی شدن25 و شهرهاي پیش از

جهانی شدن26 را براي توصیف شهرهایی که هنوز به جایگاه شهر بردهجهانی دست نیافتهاند به کار انـد، و مطالعه در زمینه برنامهریزي و سیاستگذاري ویژه این شهرها، آن هم بهطور مشخص در کـشورهاي در حال توسعه، مطرح شده است. برخی مانند(Simon (1995 و Davis ( 2004) بر این اعتقادند کـه نتـایج حاصل از جهانی شدن در ابعاد اجتماعی، فرهنگی و اقتصادي بر شهرهاي غیرجهـانی در کـشورهاي در

حال توسعه میتواند نتایج بس ناگوارتري را در مقایسه با شهرهاي جهانی در برداشته باشـد. برخـی از محققان (از جمله(Van Der Waal & Burgers, 2009 بر این موضوع تأکید دارند که »شهرهاي غیرجهانی اهمیتی فزاینده و بسیار مهم تر در جریان رقابتپذیري شهري یافتهانـد و بایـد بـا تـوجهی ویـژه بـه آنهـا پرداخت.« بیتوجهی به جریان جهانی شدن میتواند چنـین شـهرهایی را هـر چـه بیـشتر از مواهـب ایـن جریان محروم سازند و در عوض با تشدید تأثیرات نامطلوب و تهدیدهاي آن مواجه سازد. شاید از همین روست که شورت (Short, 2004) از اصطلاح »سیاهچاله«ها براي توصیف برخی از شهرهاي بهدورمانده از جریان جهانی شدن استفاده میکند. بر پایه این دیدگاهها، ضروري است که شـهرهاي غیرجهـانی نیـز

201 براي ورود به جریان رقابت میان شهرها آماده گردند. در زمینه این جریان رقابتی، فریدمن بر این اعتقاد است که »رقابت میان شهرها بهویژه با توجه به سرمایه جهانی، مسابقهاي است که در نهایت به هر حـال هزینهبر است، آن هـم نـه فقـط از لحـاظ منـابع مـالی، بلکـه در زمینـه نادیـده گـرفتن بخـش عمـدهاي از سرمایههاي بسیار مهم هر منطقه نیز.(Fridmann, 2005) «

جهانی شدن، طراحی شهري و فضاهاي باز شهري

در زمینه تأثیرات کالبدي جهانی شدن بر شهر، در سالهاي اخیر محورهاي مختلفی مـورد مطالعـه قـرار گرفتهاند. بهعنوان نمونـه، داگـلاس و هانـگ (Douglass & Haung, 2007) بـه بررسـی تـأثیرات کالبـدي جهانی شدن بر شهرهاي کشورهاي جنوبشرقی آسیا و نحوه تحول فضاهاي شهري و شـهرها در ایـن منطقه میپردازند. مارکوس (Marcus, 2006) میکوشد با شناسایی مفـاهیم و تـأثیرات جهـانی شـدن بـر شهرها، منشوري را براي تحقیقات در این زمینه ارائه کند. سایبریسکی (Cybriwsky, 1999) و تامپـسون

(Thompson, 2002) نیز موضوع فضاهاي شهري را در عصر جهانی شدن پی میگیرند.

با این حال، تأثیرات جهانی شدن بر ابعاد مختلف طراحی شهري، همچنان به عنوان پرسـشی مهـم در اذهان متخصصان و پژوهشگران مطرح است و پژوهشها در زمینه سازوکارهاي مواجهه با این تأثیرات، در مراحل بطئی و اولیه قرار دارند و محققان بسیاري همچنـان ازنگرارونـدها،ی محـدودیتهـا و هـاي جهانی در حال ظهور جدید در عرصه طراحـی شـهري از دهـه 80 مـیلادي بـدین سـو سـخن مـیگوینـد .(Lloyd-Jones, 2006) نقطه اشتراك این مطالعات، ضرورت توجه بـه نقـش طراحـی شـهري در ارتقـاي سطح رقابتپذیري شهري (توان رقابتی شهرها) است. در این زمینه برخی از محققان بر این اعتقادند کـه طراحی شهري در زمان حاضر آگاهانه به عنوان ابزار توسعه اقتصادي شهرها در محیط رقابتی جدیـد27

عصر جهانیشدن اهمیت یافته است. به اعتقاد آنان، در حالی که سالها کیفیت محـیط شـهري، نـشانه یـا بروندادي از توسعه اقتصادي شهر بود، اکنون این کیفیت محیط شهري است کـه بـه پـیشنیـازي بـراي

رشد و توسعه اقتصادي شهرها بدل شده است .(Gospodini, 2002, 60) با وجود این به این موضوع نیز توجه شده است که طراحی شهري لزوماً پرداختن به جنبههاي محتوایی28 شهرها (طراحـی معمـاري و کالبدي، زیرساختها، کیفیت محیطی و جز اینها) نمیتواند به تنهایی در ارتقاي سطح رقابتپذیري شهرها مؤثر افتد و ناکارایی در جنبههاي رویهاي29 (از قبیل مدیریت و حکمروایی شهري، نظام مالی و حقـوقی و جز اینها) نیز میتواند موجب محدود ساختن نقش طراحی شهري در ارتقاي تـوان رقابـتپـذیري شـهري شود. مهمترین موضوعات مطرح در زمینه فضاهاي شهري در عصر جهانی شدن را بدین شرح می تـوان جمعبندي کرد:

»فناوري اطلاعات و ارتباطات و تأثیرات آن بر فـضاهاي شـهري:« اندیـشمندان فعـال در ایـن زمینـه (چون (Borsuk, 1996; Castells, 2000; Mitchell, 1999 بر این اعتقادند کـه بـا توجـه بـه اهمیـت پیونـد

فضاي جریانها30 و فضاي مکانها31 در حیات شهري امروز، توجه به مکـانهـاي واقعـی حـضور عامـه مردم در شهر جهانی و ارتباط آنها با فضاي جریانها امري ضروري است. این موضوع سبب شده است که خلق فضاهاي شـهري مرکـب (هیبریـدي) 32 کـه از تلفیـق فـضاهاي دیجیتـال، مجـازي و سـایبري بـا فضاهاي واقعی معماري و شهرسازي (و به بیـان دیگـر، تلفیـق عناصـرواقعـیِ مـادي و مجـازي) شـکل میگیرند ـ بهمنظور مقابله با دو تهدید خصوصی شدن فضاهاي شهري و ناپدید شدن تدریجی فعالیتهـا از فضاهاي عمومی شهر ـ به عنوان نوعی راهحلمد نظر طراحان قرار گیرد.

»اهمیت توجه به انگارههاي محلی:« دغدغه حفظ ارزشها و انگارههاي محلی، همواره در نگاه انتقـادي به پدیده جهانی شدن مورد توجه قرار گرفته است و سبب تکوین و اهمیـت یـافتن مفهـوم جهـانی محلـی شدن33 گردیده که خود برساختهاي از ترکیب دو مفهوم جهـانی شـدن34 و محلـی شـدن35 اسـت. در ایـن رویکرد، جهانی شدن موجب به پیش راندن محلی شدن میگردد، و محلی شدن نیز خود باعـث مـی گـردد

که جهانی شدن به پیش رود؛ و در این زمینه ضرورت ایده دوسویه »محلی فکر کن، جهـانی عمـل کـن36« در کنار ایده »جهانی فکر کن، محلی عمل کن37« مورد حمایت قـرار گرفتـه اسـت Takeuchi, 2005, 208-) .(209 بدین ترتیب به نظر میرسد براي پیوند منطقی فضاي جریانها (جهانی) و فضاي مکانهـا (محلـی)

باید بر محلی ماندن مکانها تأکید کرد (فریادي، 1382، .(31-34

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید