بخشی از مقاله

اعتماد به نفس


مقدمه:
اگر در خانواده دچار مشكل هستيد، اگر در محيط كار آنچنان كه بايد و شايد موفق نيستيد اگر براي جامعه خود يك شهروند مثبت و مفيد نيستيد. اگر در انتشار افكارتان، يا استفاده از حمايت هاي ديگران(همكاران، همكلاسي ها، خويشاوندان، همسايگان، دوستان و نزديكان) خود كامياب و برخوردار نيستيد همه و همه ناشي از ضعف اعتماد به نفس است

و بس! اعتماد به نفس يعني اضافه شده، يعني آرام شدن، يعني پشتيباني ديدن يعني ترميم و تكميل گرديدن. فكرهاي غلط، ترس و پرهيز از ارتباطات مثبت، اجتناب از گفت و گوهاي منطقي، عاقلانه و در عين حال دوستانه و تنهايي، عامل استثنايي براي عدم موفقيت و شكست خوردن است. اعتماد به نفس كليد طلايي براي برخورداري از روابط سالم و لذتبخش خانوادگي و اجتماعي، اسباب رسيدن به موقعيت مناسب و درآمد و پس انداز مكفي و اساس دوست داشتن و برقراري ارتباطات سودمند و موثر است.


شما نيز مي توانيد براي رسيدن به خواسته ها و شرايط مطلوب دست به تغيير باور و ايجاد زمينه هاي رواني لازم براي تقويت اعتماد به نفس در خود بزنيد. اصول اساسي اعتماد به نفس به شما مي آموزد كه چگونه نشاط را، اشتغال را، امنيت رواني و اجتماعي راه رهايي از مشكلات و خلاصي از ناملايمات را از خويش و نه از ديگران و نه از جامعه انتظار داشته باشيد.


با عمل كردن به اين اصول و اعتماد به نفس در شما تقويت شده و شهامت ابراز نظر در مقابل ديگران و جرات رد كردن اشتباه هاي منفي در وجودتان شكل مي گيرد. با تقويت اعتماد به نفس تقويت مباني جامعه پذيري و آداب شهروندي، قبول مسووليت هاي پدر و مادر بودن، فرزند بودن، دانشجو بودن، شهروند بودن، همسايه بودن و … امكان پدير خواهد بود.


از طرفي رهايي از محدوديت ها و ناتواني هاي تحميلي به انسان زماني ميسر خواهد شد كه انسان خود بدين باور برسد كه داراي توانمندي هاي دروني بسيار است. در حقيقت بايد ارزش خويش را بشناسيد و با اعتماد به نفس كامل براي رفع نواقص و حل مشكلات گام برداريد. هميشه به ياد داشته باشيد«شما هماني هستيد كه تصميم گرفتيد بشويد»


تعريف اعتماد به نفس
«اعتماد به نفس عبارت است از احساس اطمينان نسبتي به خود، به عبارت ديگر اعتماد به نفس يك فرد به نحوه ي احساس او درباره ي«من» خويش بستگي دارد»


«شما در مورد خودتان چگونه فكر مي كنيد؟ آيا نظر مساعدي نسبت به خودتان داريد و به خودتان احترام مي گذاريد؟ اگر پاسخ شما به اين سوالات مثبت باشد در اين صورت مي توان گفت كه شما از يك من قوي و ايده آن برخودار هستيد اما اگر شما نظر مساعدي نسبت به خودتان نداريد و براي خودتان احترام قائل نمي شويد، مي توان گفت كه شما داراي من ضعيفي هستيد. مع الوصف، بايد گفت كه نظر فرد نسبت به خودش در موقعيتهاي مختلف زندگي يكسان نيست و ممكن است كه او در يك موقعيت خودش را خوب و قوي بيندازد ولي ديگري خودپنداري ضعيفي داشته باشد.


اما چيزي كه ناصف آور است اين است كه اغلب ما معمولا بيشتر به جنبه هاي ضعيف خودمان اهميت مي دهيم و تمام توجه مان را بر روي نكته هاي ضعف هايمان متمركز مي كنيم و نه بر روي امتيازاتمان پس چاره كار چيست؟


نخستين قدم شما براي تقويت و بالا بودن اعتماد به نفس خود درك و فهم اين حقيقت بايد باشد كه اعتماد به نفس، در واقع همان نظر و عقيده اي است كه شما راجع به خودتان داريد آگاهي از اين امر منجر به اين خواهد شد كه در تقويت اعتماد به نفستان در مسير صحيحي گام برداريد. در مرحله ي بعدي بايد از خودتان بپرسيد كه چرا در برخي از جنبه هاي زندگي داراي اعتماد به نفس كافي نيستيد؟ يك دليل آن شايد مورد مقايسه قرار دادن خودتان با افراد ديگر باشد.


به اين ترتيب اگر در اين مقايسه شما خودتان را كمتر از ديگران بدانيد مسلما خودپنداريتان رو به نقصان خواهد بود به طور كلي هنگامي كه شما خودتان را با فرد ديگري مقايسه مي كنيد اين فرد چه يم هنرمند باشد و چه يك ورزشكار و چه يك وكيل، يك پزشك، يك تاجر و يك دانشجو اگر آن فرد را در بعضي خصوصيتها بهتر از خودتان بدانيد خودپنداري شما تضعيف خواهد شد اما جهت مقابله با اين وضعيت و جهت مقابله با اين كه خودپنداري صحيح و مناسبي از خود داشته باشيم

بهترين شيوه نگريستن به ساير افراد داشتن يك نگرش كلي است كه در آن همه ي انسان ها با هم برابر در نظر گرفته شوند به عبارت بهتر به هنگام مقايسه خود با ديگران بايد به اين نكته توجه داشته باشيد كه هر انساني درباره ي منابع مختلفي است هيچ كس يك مرد يا يك زن نيست، بلكه بيش از هر چيز ديگري شما يك انسان هستيد.


شما با يك اسب برابر نيستيد زيرا يك اسب بسيار قوي تر از شماست. اما شما در مور قدرت خودتان نسبت به آن اسب هيچ نقصي در خودتان احساس نمي كنيد سرعت يك سگ و هيكل يك فيل بسيار بيشتر از شماست اما شما اينگونه موارد نيز هيچ گونه كمبودي در خودتان احساس نخواهيد كرد زيرا اين حيوان خارج از دايره تعميم شما به عنوان يك انسان قرار دارد برخي از ما افراد ديگر را داراي خصلتهايي مي بينيم كه خود فاقد آنها هستيم

و لذا در خودمان احساس كمبود مي كنيم اين احساس كمبود و عدم كفايت حتي اگر در مورد يك جنبه ي جزئي و كوچك باشد سريعا در سرتاسر وجود و در كليت خودپنداري ما گسترش مي يابد. ولي اگر ما همه ي مردم را به چشم يك انسان بگيريم در آن صورت ديگر همه كس با هم برابر خواهند بود. بلند و كوتاه، ثروتمند و فقير، دانا و نادان، چاق و لاغر و… همگي بي معنا هستند. هر كس داراي امتيازي نسبت به ديگران است شما داراي چه توانايي هستيد كه ديگران ندارند؟ مسلما شما مي توانيد كارهايي انجام دهيد كه افراد دور و برتان قادر به انجام آن كارها نيستند.


آيا داشتن اين توانايي ها شما را برتر از ديگران مي سازد؟ يا اين كه فقط به اين معناست كه شما مي توانيد كاري را بهتر از برخي از افراد ديگر انجام دهيد؟ اگر در زندگي شما شخصي وجود داشته باشد كه شما با نگاهي از پائين به بالا او را برتر از خودتان مي بينيد و از طرف ديگر اگر در زندگي شما كس ديگري وجود داشته باشد كه شما با نگاهي از بالا به پايين، او را كمتر از خودتان مي پنداريد. باز هم لازم است به تقويت اعتماد به نفستان مشغول شويد.


اما اگر شما همه ي انسان ها را چه آنهايي را كه قبلا برترين برترين ها و چه آنهايي را كه كم ترين كمترينها هستند با خودتان برابر بدانيد در اين صورت مي توان گفت كه سطح اعتماد به نفس شما خوب و طبيعي است.


شما در صورتي از اعتماد به نفس بالا برخوردار خواهيد شد كه در رقابت دائم با تنها چيزي كه احساس رقابت را در شما تحريك مي كند. يعني خودتان قرار داشته باشيد. در اين صورت زندگي از نظر شما چيزي همانند يك بازي جلوه گر خواهد شد. يعني موقعيتهاي دشوار زندگي را در حكم قوانين يك بازي در نظر خواهيد گرفت.»


اعتماد به نفس ، عبارت است از احساس اطمينان نسبت به خود. به عبارت ديگر ، اعتماد به نفس يک فرد به نحوه ي احساس اودرباره ي (( من )) خويش بستگي دارد .شما در مورد خودتان چگونه فکر مي کنيد ؟ آيا نظر مساعدي نسبت به خودتان داريد و به خودتان احترام مي گذاريم ؟ اگرپاسخ شما به سوالات اخير مثبت باشد ،

در اين صورت مي توان گفت که شما از يک من قوي و ايده آل ، برخوردار هستيد ، اما اگرشما نظر مساعدي نسبت به خودتان نداشته باشيد و براي خودتان احترام قايل نشويد ، مي تون گفت که شما داراي من ضعيفي هستيد .مع الو صف ، بايد گفت که نظر فرد نسبت به خودش در موقعيتهاي مختلف زندگي يکسان نيست و ممکن است که او دريک موقعيت خودش را خوب و قوي بپندارد ، ولي در موقعيت ديگري خود پنداري ضعيفي داشته باشد .


اما ، چيزي که تاصف آور است ، اين است که اغلب ما ، معمولا" بيشتر به جنبه هاي ضعيف خودمان اهميت مي دهيم و تمام توجه امان را بر روي نکته ضعفهايمان متمرکز مي کنيم نه بر وي امتياز اتمان . پس ، چاره کار چيست ؟ نخستين قدم شما براي تقويت و بالا بردن اعتماد به نفستان ،درک و فهم اين حقيقت بايد باشد که اعتماد به نفس ،

در واقع همان نظر و عقيده اي است که شما راجع به خودتان داريد. آگاهي از اين امر منجر به اين خواهد شد که در تقويت اعتماد به نفستان در مسير صحيحي گام برداريد . در مرحله’ بعدي ، بايد از خودتان بپرسيد که چرا در برخي از جنبه هاي زندگي داراي اعتماد به نفس کافي نيستند ؟ يک دليل آن ، شايد مورد مقايسه قرار دادن خودتان با افراد ديگر باشد .


به اين ترتيب ، اگر در اين مقايسه شما خودتان را کمتر از ديگران بدانيد، مسلما" خود پنداريتان رو به نقصان خواهد نهاد. به طور کلي ، هنگامي که شما خودتان را با فرد ديگري مقايسه مي کنيد ، اين فرد ، چه يک هنرمند باشد ، و چه يک ورزشکار ، يک وکيل ، يک پزشک ، يک تاجر ، و يک دانشجو ، اگر آن فرد را در برخي خصوصيتها بهتر از خودتان بدانيد ، خود پنداري شما تضعيف خواهد گشت .

اما ، جهت مقابله با اين وضعيت و جهت اين که خود پنداري صحيح و مناسبي از خود داشته باشيد ، بهترين شيوه نگريستن به ساير افراد، داشتن يک نگرش کلي است – نگرشي که در آن ، همه’ انسان ها با هم برابر در نظر گرفته مي شوند . به عبارت بهتر ، به هنگام مقايسه خود با ديگران بايد به اين نکته توجه داشته باشيد که هر انساني داراي منابع مختلفي است . هيچ کس يک مرد يا يک زن نيست . بلکه پيش از هر چيز ديگري همه يک انسان هستيد .


شما با يک اسب برابر نيستيد ، زيرا يک اسب بسيار قوي تر از شماست .، اما شما در مورد قدرت خودتان نسبت به آن اسب ، هيچ نقصي در خودتان احساس نمي کنيد . سرعت يک سگ بسيار سريعتر و هيکل يک فيل ، بسيار تنومندتر از شماست اما شما در اين گونه موارد نيز هيچگونه کمبودي در خودتان احساس نخواهيد کرد ، زيرا اين حيوانات خارج از دايره ي تعميم شما به عنوان يک انسان ، قرار دارد . برخي از ما ، افراد ديگر را داراي خصلتهايي مي بينيم که خود فاقد آن ها هستيم و لذا در خودمان احساس کمبود مي کنيم . اين احساس کمبود و عدم کفايت – حتي اگر در مورد يک جنبه’ جزئي و کوچک باشد – سريعا" در سرتاسر وجود و در کليت خود


پنداري ما ، گسترش مي يابد . ولي اگر ما همه ي مردم را به چشم يک انسان بنگيرم ، در آن صورت ، ديگر همه کس با هم برابر خواهند بود . بلند و کوتاه ، ثروتمند و فقير ، دانا و نادان ، چاق و لاغر و . . . همگي بي معنا هستند .


ما به عنوان يک انسان همگي يکي هستيم و تفاوت و رقابتي بين ما وجود ندارد . بنابراين ، از آن جا که رقابت بين انسانها بي معناست ، ما نه مي توانيم موقعيت خودمان را به عنوان يک انسان بالاتر ببريم و نه مي توانيم آن را پايينتر آوريم . ما هميشه يک انسان بوده ايم ، هستيم و خواهيم بود و اين يک واقعيت انکار ناپذير است . اگر ما ديگران را به عنوان يک انسان بنگريم ، متوجه خواهيم شد که هر انساني در روي زمين ، توانايي انجام کارهايي را دارد که ما نداريم . از طرف ديگر ، ما هم مي توانيم کارهايي انجام دهيم که ديگران نمي توانند ،

اما اين امتيازات ، ما را از ديگران کوچکتر يا بزرگتر نمي سازد ، بلکه فقط باعث تفاوتهايي بين ما و ديگران در برخي از زمينه هاي خاص زندگي مي گردد . بنابراين ، اگر کسي خصلتي داشته باشد که ما نداشته باشيم ، و اين مسئله ممکن است از نظر آن کس نوعي برتري به حساب آيد ، ولي از نظر ما ، آن خصلت ، تنها تفاوت ساده اي بين ما و او خواهد بود .


بر دو درخت نظري اندازيد . يکي از اين درختان ، ماموت تنومندي با عمري بيش از هزار سال است ، آن ديگري ، درخت کاج کوچکي است که در بيشه زارها روئيده است . آيا از نظر شما ، درخت ماموت تنومند از درخت کوچک کاج برتر است ؟ مسلما" اين طور نيست . از نظر شما ، آنها هردو فقط يک درخت هستند ، يکي کوچک و يکي بزرگ . به اين ترتيب ، زماني هم که بر دو نفر انسان مي نگريد ، چه يکي از آنها استعداد بيشتري نسبت به ديگران داشته باشد ، چه نه ، آنچه که شما خوايد ديد فقط دو نفر آدم خواهد بود ، نه بيشتر و نه کمتر .

اگر شما موفق شويد که عملا" مردم ديگر را در شکل واقعي خودشان ، بدون اصرار در برتر دانستن يکي بر ديگري و رقابت بين آنها ، ببينيد ، در آن صورت مي توان گفت که شما به درجه’ بالايي از اعتماد به نفس دست يافته ايد و خودتان را آنچه که هستيد – يعني به يک انسان- مي بينيد .


هرکس داراي امتيازي نسبت به ديگران است ، شما داراي چه توانائي هستيد که ديگران ندارند ؟ مسلما" شما مي توانيد کارهايي انجا دهيد که افراد دور و برتان قادر انجام آن کارها نيستند . آيا داشتن اين توانائيها ، شما را برتر از ديگران مي سازد ؟ يا اين که فقط به اين معناست که شما مي توانيد کاري را بهتر از برخي از افراد ديگر ، انجام دهيد ؟ اگر در زندگي شما ، شخصي وجود داشته باشد که که شما با نگاهي از پايين به بالا ، او را برتر از خودتان مي پرداند در اين صورت لازم است که برروي اعتماد به نفستان اندکي کار کنيد .


از طرف ديگر،اگر در زندگي شما کس ديگري وجود داشته باشد که شما با نگاهي از بالا به پايين ، او را کمتر از خودتان مي پنداريد ، باز هم لازم است به تقويت اعتماد به نفستان مشغول شويد . اما اگر شما همه’ انسانها را – چه آنهايي را که قبلا" برترين برترينها و چه آنهايي را که کم ترين کمترينها هستيد – با خودتان برابر بدانيد ،

در اين صورت مي توان گفت که سطح اعتماد به نفس شما خوب و طبيعي است . شما ، در صورتي از اعتماد به نفس بالايي برخوردار خواهيد شد که در رقابت دائم با تنها چيزي که احساس رقابت را در شما تحريک مي کند – يعني خودتان – قرار داشته باشيد . در اين صورت ، زندگي از نظر شما چيزي همانند يک بازي جلوه گر خواهد شد – يعني ، موقعيتهاي دشوار زندگي را در حکم قوانين يک بازي در نظر خواهيد گرفت. (ماجراي مارتين نمونه ي خوبي از قضيه ي ((رقابت با خود)) است . مارتين که در يک مغازه ي موکت بري مشغول به کار بود .

مشکل او اين بود که دائما" سعي کرد در کار خودش سريعتر و بهتر از ديگران باشد ، اما هرگز موفق به اين کار نشده بود .


بعد از مدتي ، مارتين تصميم گرفت که فقط با خودش به رقابت بپردازد .، به همين منظور ، او براي اولين بار در طول زندگي اش يک زما سنج و دفترچه ياد داشتي را با خودش به يک مجتمع ساختماني برد که قرار بود اتاقهاي آپارتمانهاي آنجا را موکت کند . با شروع کار ، مارتين با استفاده از زمان سنج ، مدت زماني را که صرف موکت کردن اتاقها مي کرد ، اندازه گرفت و در دفترچه يادداشت کرد . در روز اول ، موکت کردن اتاق خواب يکساعت ، هال دو ساعت اتاق پذيرايي يک ساعت و ده دقيقه ، و راه پله ها دو ساعت ساعت ونيم ، طول کشيد . روز بعد که مارتين براي موکت کردن کردن خانه ي ديگري از خانه هاي همان مجتمع مراجعه کرد ، بيش از هر زمان ديگري براي شروع کارش اشتياق داشت .


به همين دليل ، او دفترچه و زمان سنج را از جيبش بيرون آورد و خيلي زود ، آماده ي کار شد . هدف او اين بود که کارش را خيلي سريعتر از روز قبل انجام دهد . پس از شروع به کار ، بدون آن که مارتين متوجه باشد ، زمان به سرعت سپري شد و او موفق شد که در مجموع ، نيم ساعت زودتر از دفعه قبل کارش را به پايان ببرد .

بعد از آن روز ، مارتين براي دست يابي به رکوردي بهتر ، هر روز بر سرعت کارش افزود و با اين رويه اي که در پيش گرفت طولي نکشيد که او در مغازه اي که مشغول به کار بود ، به سريعترين موکت بر تبديل شد . در مرحله ي بعد ، مارتين کيفيت کارش را تا آن جا که ممکن بود بالا برد ، به صورتي که در کار او و فاصله و خط بين موکتها از نگاه بيننده اصلا" به نظر نمي آمد و موکتها تمام حاشيه ي ديوارها را کاملا" مي پوشاندند و زيبايي کار را بيشتر مي کردند

. بعد از اين مرحله ، مارتين که ديگر معروفترين موکت بر منطقه شده بود ، لازم ديد که به عنوان يک هدف مهم ، مغازه مستقلي براي خودش باز کند ، بنابراين ، شروع به پس انداز کردن درآمدهايش کرد . مارتين مصمم بود که به بازي رقابت با خودش ادامه دهد ، لذا ، هر زماني که پولي گيرش مي آمد ، با خودش عهد مي کرد که هفته ي بعد ، دو برابر آن را کسب کند . اين گونه بود که مارتين در عرض دو سال توانست بزرگترين مغازه’ موکت بري شهرشان را بخرد و لازم به گفتن نيست که همراه با موفقيت او در کارش ، اعتماد به نفس او نيز دو چندان شد .


و اين نبود مگر در نتيجه رقا بت با خود .) هر زمان که کسي هدفي براي خودش تعيين مي کند ، با دست يافتن به آن هدف ،خود پنداري او تقويت مي شود، اين امر چه در مورد اهداف بلند مدت ، چه ميان مدت و چه کوتاه مدت ، صادق است . اهدافي که توام با (( رقابت با خود )) هستند ، بسيار سهل الوصولند ، چرا که به هنگام رقابت با خود ، تمام کوشش ما صرف اين مي شود که کاري را بهتر يا سريعتر از دفعات قبل انجام دهيم ، به اين ترتيب ، رسيدن به هدفي و تکميل کاري ، باعث احساس رضايت و تقويت (( من )) ما مي شود . شما هم مي توانيد همانند مارتين ،

تمام کارهايتان را با استفاده از يک زمان سنج با سرعت بيشتري نسبت به دفعات قبل به انجام برسانيد . همچنين ، مي توانيد معيارهايي از قبيل افزايش ميزان سطح ريلاکس بدنتان ، افزايش تعداد کارهاي خير خواهانه اي که هر هفته انجام مي دهيد ، و افزايش تعداد اهدافي که در يک زمان معيني به آنها دست مي يابيد را به عنوان انگيزه هايي براي (( رقابت با خودتان )) در نظر بگيريد .


آنچه که لازم است در انجام کاري آنگونه باشيد ، اين است که تمام سعي و تلاش خود را به کار ببريد . اگر چه ممکن است شما با تلاشي که مي کنيد روزي به يک برسيد و روز ديگري به ده ، نبايد نگران نباشيد ، زيرا اصولا" ساخت انسان چنين است

که تحت تاثير نوسانات ريتمهاي گوناگوني قرار دارد ( اصل ريتم ) . بنابراين ، زماني که شما با وجود تمام تلاشي که مي کنيد ، نمي توانيد به نتايج مطلوبي دست يابيد ، نبايد احساس گناه بکنيد ، زيرا شما هر چه در توان داشته ايد ، به کار برده ايد. گذشته از آن ، شما هميشه تحت تاثير نيروهايي قرار داريد که کنترل اين نيروها از اختيار شما خارج است (که ما در اصطلاح کلي اين نيروها را خواست خدا ، قضا و قدر ، قسمت و ... مي ناميم ).


حجاب، عامل افزايش اعتماد به نفس
«دكتر سيما فردوسي يكي از محققان برجسته ي كشور درباره ي تاثير رسانه ها به ويژه رسانه هاي تصويري و نقش آن در ترويج فرهنگ عفاف و حجاب تاكيد كرد؛
مخاطبان در سنين نوجواني و جواني به صورت ويژه اي از رسانه ها به ويژه رسانه هاي تصويري الگو مي پذيرد. رعايت مساله حجاب و عفاف در بهداشت روان افراد بسيار تاثير گذار است به گونه اي كه اضطراب و نگراني را كم كرده و موجب بالا رفتن اعتماد به نفس اشخاص مي شود.

به گزارش ستاد اطلاع رساني نخستين جشنواره و همايش نور دكتر سيما فردوسي عضو هيات علمي دانشكده روانشناسي دانشگاه شهيد بهشتي و كارشناس برنامه هاي تلويزيوني با بيان اين مطلب گفت: جديدترين تحقيقات نشان داده است زناني كه مايل به نشان دادن خود به مردان غريبه هستند به تونايي هاي دروغي خودشان اعتماد كافي ندارند

و از همين و به استفاده از جاذبه هاي ظاهري رو مي آورند. مدير سابق گروه روانشناسي دانشگاه شهيد بهشتي در ادامه به تفكرات تربيتي متفاوت به عنوان آفتحي براي پرورش ديني كودكان و نوجوانان اشاره كرد و گفت: جامعه ما داراي تفكرات متفاوت و سبك هاي گوناگون تربيتي است بنابراين لازم است در مرحله نخست پدران، مادران و معلمان مدارس نسبت به جايگاه و اهميت حجاب توجيه شوند

تا در مرحله دوم با آموزش مفاهيم عفاف و حجاب از سنين خردسالي بتوانيم شاهد شكل گيري يك جامعه ديني يكپارچگي باشيم وفاق ها و دوگانگي هاي شخصيتي موجود كه بر اثر تربيت هاي چندگانه است برطرف شود. وي درباره ي تاثير رسانه ها به ويژه رسانه هاي تصويري و نقش آن در ترويج فرهنگ عفاف و حجاب تاكيد كرد: مخاطبان در سنين نوجواني و جواني به صورت ويژه اي از رسانه هاي تصويري الگو مي پذيرند.»


(www.TABNAK.com)
«اعتماد به نفس واقعي»
«با خود اينطور كنار بيائيد كه توانائي شما همين مقداري است كه بدست آورده ايد»
«جينس جوپلين»


هيچگاه از كسي شنيده ايد كه در مورد شخصي بگويد«چقدر راحت و آسوده است؟» اين ماهيت اعتماد به نفس واقعي است به سطحي از آسودگي و راحتي در خودتان مي رسيد كه توان مقابله با فراز و نشيب هاي زندگي را داشته باشيد. و به زندگي روياي خود دست يابيد. اين نوع اعتماد به نفس چيزي نيست كه بعضي از انسانها با آن به دنيا آمده باشند

و ديگران قادر به دستيابي به آن نباشند بلكه نتيجه ي حتمي انجام يك سري دستورالعمل هاي روزانه است كه به صورت مبناي استوار و ثابت مدنظر هستند اين فرآيندي است كه شما به سادگي با ورق زدن اين كتاب شروع كرده ايد. لحظه اي توقف كنيد و به وضوح تصور كنيد كه زندگي شما چگونه بود اگر پيش از اين اعتماد به نفس داشتيد؟ با خودتان و هر چيزي كه در اطراف شما مي گذشت راحت بودند؟ حالت و ژست شما چگونه بود؟ تن صداي شما چگونه بود؟

چه نوع مطالبي را به خود مي گفتيد؟ تصويري از ذهن خود داشتيد؟ اگر شما حقيقا زماني را براي تصور هر كدام از اين موارد صرف كنيد بيشتر از گذشته احساس اعتماد به نفس خواهيد كرد اما همانطور كه به زودي ياد خواهيد گرفت، اثر اعتماد به نفس بر زندگي شما بيشتر از داشتن يك احساس مثبت است اعتماد به نفس نگرش و رويكردي است كه زندگي شما را به سوي موفقيت انگيزه و امكانات جديد هدايت مي كند.


اعتماد بنفس واقعي
اعتماد بنفس حقيقي يك حس دروني مي باشد بدون وابستگي به جهان خارج، رويدادها، موفقيتها، شكستها و افراد ديگر. اما عزت نفس و اعتماد بنفس واقعي بسيار نادر و ناياب ميباشد زيرا اغلب اعتماد بنفسها كاذب و نقابي براي پنهان سازي اعتماد بنفس پايين ميباشد. اعتماد بنفسهاي غير واقعي را ميتوان در موارد زير يافت:


*اعتماد بنفسهاي كاذب: اينگونه اعتماد بنفسها وابسته و زود گذر ميباشند.مانند اعتماد بنفسهايي كه به جهت ثروت،شهرت،محبوبيت،به تن داشتن لباسهاي فاخر،قدرت و زيبايي ظاهر در افراد نمود مي يابند كه همگي كاذب بوده و ارتباطي به ماهيت واقعي فرد ندارند.


* گستاخي: معمولا مردم افراد پر رو و گستاخ را با افراد با اعتماد بنفس بالا اشتباه ميگيرند.اما پررويي نيز يك نوع نقاب براي استتار بي كفايتي و اعتماد بنفس پايين ميباشد.
* متظاهرها: اينگونه افراد خود را با اعتماد بنفس، شاد، موفق و شكست ناپذير نشان ميدهند. اما از درون احساس پوچي و خلاء كرده و از شكست بسيار هراسانند


همچنين اعتماد بنفس به مفهوم برتري داشتن، تكبر وخود بيني نميباشد زيرا اين خصوصيات رفتاري از اعتماد بنفس پايين نشات ميگيرند. اعتماد بنفس شما نبايد يك پديده مقايسه اي و رقابتي باشد زيرا در اين هنگام شما خود را در معرض احتياج و وابستگي به پذيرش ديگران قرار خواهيد داد كه با اعتماد بنفس واقعي و ناب منافات دارد.

افراد با اعتماد بنفس بالا نيازي به پذيرش، موافقت، تائيد، تشويق و دلگرمي ديگران ندارند. همچنين اعتماد بنفس بالا اينگونه نيست كه شما را از هر گونه ترديد، ياس ونگراني مصون بدارد بلكه تنها تحمل و غلبه بر آنها را براي شما آسانتر ميسازد.


خصوصيات افراد با اعتماد به نفس بالا
* برخوردار از مركز كنترل دروني: غم و شادي آنان وابسته به عوامل خارجي نيست.
* از لحاظ جسماني، احساسي، ذهني و معنوي از خود مراقبت ميكنند.
* ميانه روي را در افكار، احساسات و رفتارهاي خويش حفظ ميكنند.


* قادر به پذيرش و پند گيري از اشتباهات خود ميباشند. قادر به بيان جمله "من اشتباه كردم" ميباشند.
* توانايي بخشش اشتباهات خود و ديگران را دارند.
* مسئوليت اداره زندگي خود را بعهده ميگيرند.
* تفاوتهاي فردي ميان افراد را ارج مينهند.


* به نقطه نظرات ديگران گوش ميدهند.
* همواره مسئوليت ادراكات، احساسات و واكنشهاي خود را بعهده گرفته و هيچگاه آنها را فرافكني نميكنند.
* از نقاط ضعف و قوت خود آگاهي دارند.
* همواره در حال پيشرفت و ترقي بوده و از ريسكهاي مثبت در زندگي بيم ندارند.
* داراي اعتماد بنفس و خود باوري بوده و به خود ارج ميدهند.
* اعتماد بنفس آنان بدور از خودبيني و غرور ميباشد.
* از آنكه مورد انتقاد قرار گيرند نمي هراسند.


* هنگامي كه از آنان پرسشي ميگردد حالت تدافعي بخود نميگيرند.
* در برابر موانع و مشكلات به آساني تسليم نميگردند.
* نيازي به تحقير و تمسخر ديگران ندارند.
* از آنكه در كاري شكست بخورند ويا در حضور ديگران نادان بنظر برسند ابايي ندارند.
* هيچگاه خود را مورد انتقاد و سرزنش مخرب و شديد قرار نميدهد.


* توانايي خنديدن به خود و زياد جدي نگرفتن خود را دارند.
* به خويشتن و توانايي خودشان ايمان و اعتماد دارند.
* به تصميم گيري هايشان اعتماد دارند.
* باور دارند كه فردي با ارزش، با قابليت، دوست داشتني، پذيرفتني و مهم ميباشند.
* نيازي به كمالگرايي ندارند.
* هيچگاه خودشان را با ديگران مقايسه نميكنند.


* از آنكه ديگران چگونه نسبت به آنان مي انديشند واهمه و نگراني ندارند.
* نيازي به اثبات و توجيه افكار و عقايد خود به ديگران ندارند.
چگونه اعتماد بنفس خود را افزايش دهيد


* آگاه باشيد كه ارزش شما به عنوان يك انسان بستگي به داشتن وزن ايده آل، زيركترين و باهوشترين بودن، مشهوربودن، محبوب ترين بودن، سريع ترين بودن، بالاترين نمره و يا رتبه را داشتن، شوخ طبع ترين بودن، خوش لباس ترين بودن، بهترين خانه و ماشين را داشتن و بهترين دوستها را داشتن نبوده و تنها به خودتان بستگي دارد.


* توانايي ها، استعدادها و موفقيتهاي خود را جشن بگيريد.
* خود را به خاطر اشتباهاتي كه مرتكب گشته ايد عفو كنيد.
* بروي نقاط ضعف خود تمركز نكنيد. هر انساني نقاط ضعف خاص خود را دارد.
* با حقوق فردي خود آشنا شده و از آنها پيروي كنيد.


* از تحقير و سرزنش خود دوري كرده و مثبت انديشي را فرا گيريد.
* خود را بر اساس يك سري استانداردهاي منطقي و دور از دسترس مورد قضاوت قرار ندهيد.
* ياد بگيريد كه شما يك انسان منحصر بفرد بوده و تنها خود شما مسئول تصميم گيريهاي زندگيتان ميباشيد.


* بياموزيد كه با پشتكار و سماجت قادر خواهيد بود به موفقيت دست يابيد.
* بياموزيد كه شما نيازي به تلاش بي وقفه براي كامل گشتن نداريد.
* خودتان تعيين كننده مفهوم موفقيت باشيد.


اعتماد به نفس ، عبارت است از احساس اطمينان نسبت به خود. به عبارت ديگر ، اعتماد به نفس يک فرد به نحوه ي احساس اودرباره ي (( من )) خويش بستگي دارد .شما در مورد خودتان چگونه فکر مي کنيد ؟ آيا نظر مساعدي نسبت به خودتان داريد و به خودتان احترام مي گذاريم ؟ اگرپاسخ شما به سوالات اخير مثبت باشد ، در اين صورت مي توان گفت که شما از يک من قوي و ايده آل ،

برخوردار هستيد ، اما اگرشما نظر مساعدي نسبت به خودتان نداشته باشيد و براي خودتان احترام قايل نشويد ، مي تون گفت که شما داراي من ضعيفي هستيد .مع الو صف ، بايد گفت که نظر فرد نسبت به خودش در موقعيتهاي مختلف زندگي يکسان نيست و ممکن است که او دريک موقعيت خودش را خوب و قوي بپندارد ، ولي در موقعيت ديگري خود پنداري ضعيفي داشته باشد .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید