بخشی از مقاله


افشای اختیاری اطلاعات در حسابداری

چکیده:
افشای اختیاری اطلاعات مالی در گزارش های سالانه به عنوان یک حوزه کلیدی در تحقیقات حسابداری به شمار می رود و در این زمینه‌ پژوهش های دانشگاهی زیادی از کشورهای مختلف انجام شده است.


در این مقاله هدف بر این بوده است تا با مروری نسبتأ جامع بر روی مطالعات انجام شده در خصوص مفهوم افشای اختیاری اطلاعات و ارتباط آن با حوزه های مختلف از قبیل: ارزش سهام شرکت و حاکمیت شرکتی و دیگر حوزه های حسابداری و اقتصادی صورت گرفته تا با تقسیم بندی حوزه های تحقیقاتی موجود در این زمینه حتی الامکان وضعیت روشنتر و مطلوب تری جهت انجام مطالعات آینده ارائه گردد.

کلمات کلیدی:
افشای اختیاری اطلاعات، ارزش شرکت، حاکمیت شرکتی.

1- مقدمه
افشای اختیارات عبارت است از فراهم نمودن اطلاعات توسط مدیریت شرکت فراتر از اصول پذیرفته شده حسابداری قواعد کمیسیون بر اوراق بهادار که این اطلاعات متناسب با تصمیم گیری استفاده کنندگان گزارش های سالانه شرکت می باشد.
افشای اطلاعات توسط شرکت ها یکی از ابزار مهم مدیران به منظور انتقال اطلاعات مربوط به عملکرد مالی و هدایت شرکت به سرمایه گذاران، اعتبار دهندگان و سایر افراد ذی نفع می باشد و یکی از دلایل مهم تقاضا برای افشای اطلاعات، مسائل نمایندگی و عدم تقارن اطلاعات است. اطلاعات مالی، یکی از عناصر بسیار با اهمیت در بازارهای مالی می باشد. بازار سرمایه یکی از بازارهایی است که در آن، اطلاعات شفاف بر عملکرد آن به شدّت مؤثر است. به عبارتی، نقصان اطلاعات باعث افزایش هزینه‌ی مبادلات و ناتوانی بازار در تخصیص بهینه منابع می شود. از این رو افشای اطلاعات توسط شرکت ها نقش حیاتی را در کارایی بازار سرمایه ایفا می کند. ]1[
شرکت ها برای به دست آوردن اعتماد سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در بازار سرمایه، شرکت ها نیاز به افزایش افشا و شفافیت در ارائه اطلاعات (اعم از مالی و غیر مالی) دارند. به منظور افزایش شفافیت که شرکت ها می توانند تصمیم به گسترش سیاست های افشای خود و به تبع آن افشای اختیاری به عنوان یک ابزار مهم اقتصادی بگیرند. [3]
ترتیب ارائه‌ی مطالب در این مقاله به این صورت می باشد، که در بخش دوم مفهوم افشاء اطلاعات و مبانی نظری آن مورد بررسی قرار می گیرد.
در بخش سوم به بررسی تعدادی از مقالات منتشر شده در خصوص ارتباط افشای اختیاری و ارزش سهام شرکت پرداخته شده و در بخش چهارم نیز ارتباط افشای اختیاری و مکانیسم های حاکمیت شرکتی مورد واکاوی قرار می گیرد.
دلیل اصلی در تأکید بر افشای اختیاری این است که آن زیر بنای اصلی برای حفظ منافع سهامداران محسوب می شوند. رویکردهای افشای کامل به همراه شفافیت در گزارشگری مالی می تواند شرایط مطمئنی را پدید آورد و اطمینان از حمایت از منافع سرمایه گذاران را افزایش دهد. همچنین تحقیقات نشان داده است که افشای اختیاری اثر مثبتی بر عملکرد شرکت دارد و بر حفظ منافع سهامداران و اشخاص ذینفع اثر گذار است. به عبارتی دیگر، نبود شفافیت اطلاعات و ابهام در گزارشگری ممکن است به بدگمانی در رفتارهای غیر اخلاقی در راستای کاهش ارزش شرکت منجر شود. [2]
و در بخش پایانی نیز به جمع بندی موارد مطرح شده پرداخته است.
امروزه افشای اطلاعات تنها محدود به اطلاعات مالی در چارچوب گزارش های مالی نیست، بلکه شرکت ها معمولأ دسته ای از اطلاعات غیر مالی را نیز با اهداف اثر گذاری بر تصمیم های استفاده کنندگان افشا می کنند. [9] (همان منبع)

2- افشای اطلاعات
افشای اطلاعات مالی و غیر مالی یک شرکت امکان اتخاذ تصمیمات اقتصادی جهت تخصیص منابع کمیاب را برای بازیگران بازار سرمایه فراهم می کند و بر کارایی بازار تأثیر می گذارد. شرکت ها افشای اطلاعات را از طریق انتشار صورت های مالی، یادداشت های توصیفی، گزارش هیأت مدیره، و نظایر آن انجام می دهند. علاوه بر این، برخی از شرکت ها علاوه بر افشای حداقل اطلاعات بر اساس استانداردهای مربوط و سایر قوانین و مقررات، به افشای اضافی اطلاعات به صورت اختیاری می

پردازند. یکی از موضوعات مهمی که در رابطه با افشای اطلاعات توسط شرکت ها مطرح است پیامدهای اقتصادی افشاء اطلاعات می باشد. افشای اطلاعات چه اجباری و چه اختیاری می تواند دارای پیامدهای اقتصادی متعددی باشد. که از جمله این پیامدها به بهبود نقد شنوندگان سهام در بازار سرمایه، کاهش هزینه‌ی شرکت ها و افزایش توان پیش بینی استفاده کننده از اطلاعات اشاره نمود. [4]

 

2-1 مفهوم افشاء
افشاء در ادبیات حسابداری این چنین تعریف شده است. «آگاهی دادن عموم به وسیله صورت های مالی شرکت». [5]
اوسایما و مارتسون 2010 در مقاله خود (مقاله مروری اندازه گیری افشاء)، افشای مالی را این طور تعریف کرده اند که « عبارت است از انتشار آگاهانه اطلاعات مالی (و غیر مالی)، کمّی یا کیفی، الزامی یا اختیاری از طریق روش های رسمی و غیر رسمی می باشد». [6]


افشاء در گسترده ترین مفهوم خود به معنای ارائه اطلاعات است. و به صورت محدودتر در حسابداری انتشار اطلاعات مالی مربوط به یک شرکت در گزارش های مالی است. [7]

2-2 انواع افشاء
به طور کلی افشا به دو بخش اساسی تقسیم می شود:
افشای اجباری و افشای اختیاری.
افشای اجباری (الزامی): شامل اطلاعات افشا شده در شرکت که بر اساس الزامات قوانین و مقررات ارائه می شود. در این مقاله تنها به بررسی و توضیح جهش افشای اختیاری شرکت ها پرداخته می شود. [8]
افشای اختیاری: افشای اطلاعاتی فراتر از تعهدات قانونی است که به وسیله‌ی نهادهای قانون گذار تدوین شده است. شرکت هایی که به طور اختیاری و بدون اجباری مراجع قانون گذار اطلاعاتی را افشا می کنند در واقع برای شکل دادن توقّعات مشارکت کنندگان بازار تلاش می کنند و از این رو به واسطه افشای اطلاعات اضافی از شرایط معامله با این اشخاص منفعت می برند. [9]
بحران های مالی در چند دهه اخیر در کشورهای اروپایی و آمریکایی سبب شده است که مسئله شفافیت اطلاعات و افشای اختیاری در فرآیند گزارشگری مالی مورد توجه عمیق مجامع حرفه ای قرار گیرد. [10]
نظریه افشای اختیاری بیان می دارد که مدیران در صورت فزونی منافع افشاء بر هزینه های آن، اطلاعاتی از شرکت را تحت مدیریت خود دارند، افشاء خواهند نمود. [11]
از این رو در افشاء اختیاری، مدیر همواره با مسئله افشاء یا عدم افشاء اطلاعات، تابعی از هزینه افشاء اطلاعات به بازارمواجه است. مدیر می داند که سیمای عقلانی بازار و تصمیم به افشاء یا عدم افشاء اطلاعات، تابعی از هزینه افشاء اطلاعات، هزینه عدم افشاء (رسیدن به مقامی هم شأن شرکت های با کیفیت پایین تر از دید بازیگران بازار) و منافع بازار سرمایه از محل افشاء (قیمت سهام بالاتر) خواهد بود. تمایل به افشاء اطلاعات مستقیمأ به هزینه هایی که شرکت تحمل یا منافعی که شرکت تحصیل می کند، بستگی دارد. [12]
افشای اختیاری، ساز و کاری است که از بیرون کنترل می شود و می شود و می کوشد مشکلات بین سهامداران را از طریق فراهم کردن اطلاعات مربوط به نتایج مالی و غیر مالی کاهش دهد. توجیه نظری افشای اختیاری بر مبنای نفروضاتی است. و افشا همچون ابزاری در دست آنها برای کاهش عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیران و سرمایه گذاران استفاده می شود. [13]
منظور از افشای اختیاری، اطلاعاتی است که برای توضیح در خصوص محتوای صورت های مالی، نیاز می باشد. [14]
به بیان دیگر، افشای اختیاری برای ارائه اطلاعات بیشتری به کار می رود که دارای انگیزه های مدیریتی می باشد. [15]


با بررسی پژوهش های انجام گرفته می تواند دریافت که راه های زیادی برای منتفع شدن شرکت یا مدیریت آن از مجرای بیهود افشا وجود دارد. به علاوه، در حالی که افشای اطلاعات مورد خواسته جامعه می باشد، اثر متقابل بین هزینه ها و منافع حاصل از آن می تواند به صرف نظر از افشای برخی از موارد منجر شود و در چنین شرایطی این سؤال در صورتی که مدیریت بتواند با افشای اطلاعاتی اضافی و اختیاری رهنمودهای حقیری را در ارتباط با اهداف و چشم انداز آتی شرکت و استفاده بهینه از منابعی که در اختیار دارد ارائه کند و تصویر شفاف تری از وضعیت موجود نشان دهد در این صورت سرمایه گذاران و سایر استفاده کنندگان از صورت های مالی می توانند از تدابیر مدیریت آگاه شوند و اعتقادات آنها نسبت به عملکرد مؤسسه برطرف می شود و بر آینده امیدوار می شوند. (حسنی، محمد و بشیر حسینی، سید محمد، 1389)


مطرح است که آیا افشا باید اختیاری باشد یا خیر. در ادبیات حسابداری و اقتصاد، از جنبه عدم تقارن اطلاعات، از این دیگری، حمایت شده است که افشای اطلاعات محرمانه باعث افزایش کارایی اقتصادی می شود و اندازه کارایی مزبور و تأثیر نهایی بر شرایط مالی به میزان توجهی بر محتوای اطلاعاتی مطالب افشا شده، روش افشا و نحوه استفاده از آن بستگی دارد. (حسین و رئاز 2001) [16]


بنابراین انتظار می رود که شرکت ها به طور اختیاری مایل به افشای اطلاعات باشند و به طور طبیعی در قبال دریافت منافع حاصل، متحمل هزینه ها سیستم و غیر مستقیم ناشی از افشا گردند.


تصمیم شرکت در خصوص افشای اختیاری به انتظار شرکت از باور رقبا و سرمایه گذاران بستگی دارد. در بسیاری از پژوهش های اخیر فرض شده است که افشای اختیاری شرکت با توجه به کنترل تضاد منافع بین سهامداران، بستانکاران و مدیران تعیین می شود. با در نظر گرفتن این تضاد منافع، می توان چنین برداشت نمود که انگیزه های زیر بنای افشای اختیاری در شرکت ها به ویژگی های شرکت بستگی دارد. [17]


در ادبیات افشای اختیاری، جهت گیری تصمیمات مربوط به افشای اختیاری بر نقش اطلاعات در گزارشگری برای افراد بازار سرمایه بستگی دارد. در حقیقت محققان دانشگاهی، افراد حرفه ای و قانون گذاران به افشای اختیاری از منظر یک عامل مهم در کاهش عدم تقارن اطلاعاتی بین افراد درون سازمان و برون سازمانی می نگرند. [18]
در ادامه به عوامل تأثیر گذار و انگیزه ها در تعمیمات افشای اختیاری اشاره خواهد شد. [19]

 

2-3 شاخص های افشای اختیاری
در این قسمت به عوامل تأثیر گذاری تصمیمات مدیران در افشای اختیاری اطلاعات که شامل انگیزه ها و محدودیّت است، پراخته می شود.
2-3-1 انگیزه های افشای اختیاری
شش مورد از انگیزه های افشای اختیاری به بیان [20] در زیر آورده می شود.
1- عدم تقارن اطلاعات یا مبادلات بازار سرمایه: شرکت ها جهت کاهش عدم اطلاعات و در نتیجه کاهش هزینه تأمین مالی از طریق کاهش ریسک اطلاعات انگیزه برای افشای اختیاری دارند.
2- مناقشه بر کنترل شرکت: مدیران عملکرد ضعیف شرکت را با افزایش افشای اختیاری تلاش در جهت افزایش ارزش شرکت توجیه می نمایند و از جهتی دیگر افت شغلی فرد را بالا می برد.
3- پاداش سهام: اگر پاداش مدیران به صورت سهام اعطاء گردد، آنها این انگیزه را خواهند داشت که با افشای اختیاری امکان اظهار دارد. مخرب را کاهش دهند و شرکت نیز با افشای اختیاری انگیزه خواهد داشت تا از این طریق هزینه قرار داد با مدیرانی که پاداش سهام دریافت خواهند کرد کاهش دهد.
4- پوشش هزینه حقوقی: مدیران مایل به افشای اخبار بد هستند تا از این طریق از برخوردهای قانونی برای افشای ناکافی جلوگیری کنند. مدیران اطلاعات خصوصی را در دسترس قرار نمی دهند.
5- چالش ها و میزگرد: فهم سرمایه گذاران از توانایی مدیران برای پیش بینی تغییرات آتی در محیط اقتصادی شرکت و عکس العمل به آنها یکی از شاخص های ارزش بازار شرکت ها است. اگر مدیران متوجه شوند که افشای اطلاعات دارای مضرات رقابتی است، افشای اختیاری را محدود خواهند کرد.
6- محدودیت های افشای اجباری: زمانی که قوانین و مقررات که افشای اجباری را الزامی می دانند و اطلاعات طبق این افشا نیاز سرمایه گذاران را تأمین ننماید و آنها را در فرآیند تصمیم گیری کمک ننماید در آن صورت نیاز به افشای اختیاری اطلاعات افزایش می یابد. [21]

2-3-2 محدودیت های افشای اختیاری
عواملی که محدود و یا مانع مدیران از افشای اختیاری اطلاعات شرکت می شود توسط [22] بیان گردیده است:
1- رویه های افشاء: وضع رویه های افشاء یکی از عواملی است که افشای اختیاری اطلاعات را کاهش می دهد، به این معنی که مدیران مجبور هستند همان الگو را در آینده حفظ نمایند، و این ممکن است حفظ آن مشکل باشد. به علاوه، بازار انتظار دارد که شرکت افشای جدید و حفظ آنها را حتی اگر اخبارها بد یا خوب باشد را ارائه نماید. [22]


2- هزینه های مالکیت: [23] عنوان می دارد که افشا به وسیله هزینه مالکیت محدود می شود. و افشای اطلاعات اضافی در مورد شرکت خواه مطلوب و خواه نامطلوب، می تواند برای سرمایه گذاران، رقابت کنندگان و سایرین مفید باشد. ولی این افشا ممکن است چشم انداز و وضعیت رقابتی شرکت را تهدید کند و باعث کاهش جریان های نقدی آتی می شود. این تهدید بالقوه (بدلیل افشاء) ممکن است باعث شود مؤسسات سطح افشا را محدود کنند تا هزینه حاکمیت افزایش پیدا نکند.


3- هزینه های نمایندگی: بروز این نوع هزینه ها یکی ازدلایل کاهش افشای اختیاری است. میل مدیران برای دور نگه داشتن توجه بالقوه و سهامداران و دارندگان اوراق قرضه از ارقام بی اهمیّت هزینه هایی را متحمل می شوند و این یکی از عوامل محدود کننده افشای اختیاری است. [22]


4- هزینه های سیاسی: هزینه های سیاسی به اندازه شرکت ها، بزرگی شرکت ها با سودهای بزرگ که دوست دارند سطح افشای اختیاری اطلاعات را کاهش دهند، بستگی دارد.
شرکت ها در رویارویی با دخالت های بالقوه نهادهای دولتی، از هر نوع ابراز یا وسیله استفاده می کند. در گزارش های سالانه سعی می نمایند کوچک ترین عدد ممکن را برای سود گزارش کنند و دست به اقدامات می زنند تا اثر اقدامات سیاسی مخالف و در نتیجه هزینه های مورد انتظار را کاهش دهند. [24]


5- هزینه دعاوی حقوقی: اقدامات قانونی علیه مدیران برای افشای ناکافی یا دیر هنگام می تواند به ترغیب مدیران در جهت افزایش افشا اختیاری بیانجامد و یا به طور بالقوه منجر به کاهش انگیزه مدیران در جهت افشاء به خصوص در رابطه با اطلاعات آینده گر می شود. [25]


3- افشای اختیاری و ارتباط آن با ارزش شرکت
ارزش شرکت به صورت ارزش فعلی جریان های نقدی آینده با نرخ مناسب بازده تعدیل شده از لحاظ ریسک تعریف می شود. بنابراین هدف از افشای مالی تهیه اطلاعات مفید برای سرمایه گذاری در ارزیابی به موقع بودن و قطعیت نداشتن جریان های نقدی آینده است، اطلاعاتی مفید تهیه شده از طریق افشای اختیاری، فراهم تصمیم گیری سرمایه گذاران را بهبود می بخشد و سایر استفاده کنندگان از افشای اطلاعات شرکت را در موقعیت مناسب تری برای تخصیص منابع اقتصادی قرار می دهند. [10]
در گزارشگری مالی اگر اطلاعاتی فراهم شود که برای تصمیم گیری سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان بالفعل و بالقوه و سایر استفاده کنندگان در امر سرمایه گذاری و اعطای اعتبار مفید باشد. و این اطلاعات بتواند در تعیین ارزش شرکت و کمک به انجام تصمیم مربوط باشد. لذا مربوط بودن افشاهای اختیاری با معیارهای ارزش شرکت قابل بررسی است. [10]
در این بخش تعدادی مقاله مرتبط با موضوع مورد بررسی و واکاوی قرار می گیرد.

ابتدا بررسی مقالات لاتین آورده شود سپس مقاله های فارسی
• خدامی پور و محرومی (1393) در مقاله ای تأثیر افشای اختیاری را بر یکی از معیارهای ارزش شرکت (مربوط بودن سود هر سهم) شد مورد آزمون قرار داده اند. برای انجام آزمون. داده های لازم مربوط به شرکت های پذیرفته شده در بررسی اوراق بهادار تهران در بازده زمانی 86 الی 89 از طریق سایت بورس اوراق بهادار و نه طرف های مربوط حجم نادری گردیده و از طریق مدل استون و هاریز به بررسی تأثیر افشای اختیاری بر مربوط بودن سود هر سهم پرداخته شده است. پیش بینی می شده است که افزایش سطح افشای اختیاری (که در این تحقیق از معیار مبین برای اندازه گیری سطح افشای اختیاری استفاده شده است) باعث افزایش ارزش شرکت شود. هر چند یافته های بیانگر ارتباط مثبت و معنادار بین متغیرهای حسابداری و متغیرهای افشاء می باشد. اما نتایج حاکی از آن است که ارتباط معناداری بین افشاء اختیاری و مربوط بودن سود هر سهم وجود ندارد. دلیل عمده را می توان در عدم توانایی سرمایه گذاران و سایر فعالان بازار در استفاده از اطلاعات اختیاری افشا شده دانیت، همچنین در شرکت های مورد بررسی در این تحقیق افشای اختیاری اطلاعات به طور جدّی مورد توجه قرار نگرفته است.
حسن و همکاران (2009) نیز در مقاله به بررسی رابطه افشای اختیاری و ارزش شرکت در مصر پرداختند. در این مقاله از دو معیار نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان همان استفاده کردید و برای محاسبه شاخص افشای اختیاری از فهرستی متشکل از 26 کورد استفاده شد. نتایج حاصل از این تحقیق که از روش داده های تابلویی استفاده شده بود نشان می دهد که بین افشای اختیاری شرکت و ارزش شرکت هیچ گونه رابطه معناداری وجود ندارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید