بخشی از مقاله

مقدمه
یک جامعه برای بقای خود نیازمند سیاستگذاریهایی همه جانبه است. یکی از جوانب این سیاستگذاریها مسئله ی اقتصاد است که باید با توان و نیروی فکر بالا در جهت سودآوری هر چه بیشتر آن اقدام کرد؛ به همین جهت است که باید با علم اقتصاد آشنا شد و مبانی مربوط به آن را آموخت تا این برنامه ریزی ها بازده بیشتری داشته باشند و موقعیت کشور عزیزمان را در میان سایر کشورها حفظ کنند، چرا که اقتصاد یک کشور به میزان چشمگیری به موقعیت اجتماعی و سیاسی آن کشور بین ملل دیگر بستگی دارد، و شکوفایی در اقتصاد به منزله ی محکم تر کردن مقام کشورمان در برابر کشورهای سودجو است. با امید آنکه این پژوهش گامی در جهت بهبود و روشن سازی افکار عمومی حول محور مضمون کلمه ی اقتصاد و کارهای مربوط به آن باشد.

فصل اول
1-1 تعریف علم اقتصاد و کاربرد آن
برای یک لحظه تامل کنید و یک روز عادی از زندگی خود را بررسی قرار دهید. صبح که از خواب برمی خیزید برای صبحانه آماده می شوید. نان، پنیر، کره وچای معمولاً صبحانه شما را تشکیل می دهند، که نان را از نانوایی خریداری کرده اید. آرد آن را با سوبسید خریداری کرده، دولت گندم این آرد را از مزرعه داری در سیستان خریداری کرده البته به قیمتی ثابت. پنیر از تبریز آماده و حاصل شیر خریداری شده از یک دامدار مراغه ای می باشد. کره هلندی است که در مقابل فروش نفت فراهم شده است. چای، محصول یک مزرعه چای در لاهیجان گیلان می باشد.


برای رفتن به مدرسه ممکن است از وسیله نقلیه ی شخصی استفاده کنید که ساخت ایران خودرو باشد. این وسیله در تهران تولید شده که بخشی از لوازم آن از انگلستان فراهم شده است. شب در منزل از نور چراغ برق استفاده می کنید که منبع انرژی آن ده ها کیلومتر دورتر قرار دارد و شما با استفاده از یک لامپ انرژی نورانی دریافت می کنید. شما روزانه از صدها نوع کالا و خدمت استفاده می کنید و روزانه حدود 50 میلیون ایرانی در سرزمین ایران به انواع فعالیتهای مصرفی، تولیدی می پردازند. عده ای کار می کنند، بخشی بیکارند، بعضی پول دارند و گروهی هم کم درآمد.


در سراسر دنیا، روزانه هزارها نوع کالا تولید و مصرف می شود؛ کالاها و خدمات بین محله ها، شهرها و کشورها مرتب دررفت و آمد هستند. در بعضی از کشورها، قیمت هت با نرخ کمی در حال افزایش است. در حالی که در بخش دیگر از دنیا قیمتها با شتاب افزایش می یابد. بعضی از کشورها غنی هستند، بعضی فقیر. چرا چنین است که، کشورهایی فقیر هستند و کشورهایی غنی؟ به هر در هر لحظه از زمان چه کشورهای غنی، چه فقیر با محدودیت هایی از نظر تولید و مصرف روبه رو هستند.
با این مقدمه کوتاه شاید بهتر بتوان به تعریفی که از اقتصاد در پایین آورده می شود پی ببرید.
علم اقصاد مطالعه روش انتخاب و استفاده ی انسان و جامعه از منابعی است که طبیعت و نسلهای گذشته در اختیار قرار داده است.
1-2 چرا اقتصاد را یاد می گیریم؟


احتمالاً عمده ترین دلیل اقتصاد، فراگیری یک روش خاص از تفکر است. شاید بهترین راه معرفی این علم پرداختن به مفاهیم سه گانه ی هزینه ی فرصت، نهایی گرایی و بازارهای کارآمد است. آموزش و فراگیری راه تفکر اقتصادی نه تنها در فعالیتهای اقتصادی، بلکه در موضوع هایی نیز که در ارتباط به مسایل اقتصادی ندارند، راه گشا می باشد.
- هزینه فرصت: آنچه که در یک اقتصاد می گذرد نتیجه هزاران تصمیم فردی است. خانوارها باید در مورد نحوه ی تقسیم درآمد خود بین کالاها و خدمات موجود در بازار تصمیم بگیرند. افراد می بایست بین کارکردن و کار نکردن، پس انداز نمودن یا قرض کردن، رفتن به دبیرستان یا دانشگاه یا شروع به کسب درآمد، یکی را انتخاب نمایند.


بنگاه ها تصمیم می گیرند که چه تولید کنند، چقدر تولید کنند و چه قیمتی را برای کالاهای خود بگذارند. به نظر بدیهی می رسد که تحلیل های اقتصادی به نحو تصمیم گیری توجه دارند. تقریباً همه ی این تصمیمات یک موضوع بده- بستان را در بر می گیرند. دراینجا مزیت ها و غیر مزیت ها، هزینه ها و فایده ها همراه کلیدی انتخاب های فوق می باشد.
«هزینه کامل» انتخاب یک تصمیم خاص فایده از دست رفته ناشی از عدم انجام انتخاب دیگر می باشد.
آنچه که ما با یک تصمیم یا انتخاب از دست می دهیم «هزینه فرصت»آن انتخاب و یا تصمیم خوانده می شود .


این مفهوم شامل افراد، بنگاه ها، خانوارها و کل جامعه می شود. مثلاً هزینه فرصت رفتن به سینما، فایده از دست رفته کاری است که درصورت نرفتن به سینما انجام می دادیم. هزینه فرصت خریدن یک پیراهن فایده کالا یا خدمتی است که اگر پیراهن نمی خریدید، هزینه پیراهن را به خرید آن تخصیص می دادید و یا فایده پس انداز قیمت پیراهن است. اگر به قصد استراحت یک روز مرخصی می گیرید، هزینه فرصت استراحت شما درآمد یک روز کار است. دلیل مطرح شده مفهوم هزینه فرصت، معدود بودن منابع در مقابل خواسته های بی شمار است.


مثلاً زمان را در نظر بگیرید، شبانه روز24 ساعت است، و ما می بایست برنامه های فعالیت اقتصادی، استراحت، استفاده از اوقات فراغت خود را تحت این محدودیت تنظیم نمایییم.
- نهایی گرایی: مفهوم مهم دیگری که درتحلیل های اقتصادی مورد استفاده فراوان قرار می گیرد «نهایی گرایی» است.
به یک مثال توجه کنید: اگر پدر و مادر شما درشیراز باشند و محل کار شما در تهران باشد، و یک ماموریت اداری به شما محول شود که مقصد آن اصفهان باشد، هزینه دیدار خانواده برای شما فقط هزینه ی مسافرت از اصفهان به شیراز خواهد بود.


- بازارهای کارآمد: مفرض کنید از بزرگراه کرج به تهران عبور می کنید، در انتهای بزرگراه قبل از ورود به تهران محل دریافت عوارض کش باجه دریافت وجود دارد که سه خط بزرگراه به این باجه ها ختم می شوند. اتومبیل ها که به محوطه باجه های می رسند، هر یک به دنبال کوتاهترین صف می گردند، به صورتی که اگر یک باجه صف کوتاهی داشته باشد، فوراً با یورش ماشین ها صف آن به اندازه دیگر باجه ها خواهد شد. گاه اقتصاددانان صحبت از «فرصت سود» می کنند. در مثال بالا وجود یک صف اتوموبیل کوتاه تر از دیگر صفوف، چنین فرصت سود برای راننده ای را به وجود می آورد. نظر کلی اقتصاددانان بر این است که فرصت های سودآور کم هستند، زیرا مانند مثال فوق، همیشه عده ای راننده در جستجوی صف کوتاه هستند، و بعید است که صفی برای مدتی کافی بسیار کوتاه تر از صفوف دیگر باقی بماند.


اقتصاد خرد
اقتصاد خرد در مورد عمل بنگاه های منفرد و خانوارها صحبت می کند. تصمیمات اقتصادی که افراد و خانوارها می گیرند مورد تجزیه، تحلیل قرار خواهد گرفت. انتخاب یک بنگاه در مورد اینکه چه تولید کنند و چه قیمتی را برای تولیدات خود درخواست نمایند، از چه منابعی در تولید و به چه مقدار بهره گیرد، یا یک خانوار چه کالاهایی را خریداری کند و چه مقدار از آن کالا خریداری نماید، موضوع اقتصاد خرد می باشد.


سوال عمده دیگری که با نظریه های اقتصاد به آن پاسخ داده می شود، این است که چه کسی کالاها و خدمات را دریافت می کند به خانوارهایی که درآمد بیشتر یا ثروت فزون تر دارند، بیشترین کالاها و خدمات را دریافت می کنند.
اما چه عواملی چنین توزیع درآمدی را تعیین می کنند؟ چرا فقر وجود دارد؟ چه کسی فقیر است؟ چرا دستمزد در بعضی از مشاغل بیشتر می باشد؟ چه عواملی دستمزد مثلاً بنا، لوله کشی، معلم و دکتر را مشخص می کند؟


بار دیگر به زندگی روزانه خود فکر کنید، که چه کالاها و خدماتی را خریداری و مصرف می کنید. فکر کنید که چرا چنین کالاهایی تولید می شوند، چرا به این شکل و این مقدار؟ آنچه که افراد بصورت تصمیمات خود اتخاذ می کنند موضوع اقتصاد خرد قرار می گیرد.
اقتصاد کلان
اقتصاد کلان همه چیز را جمع بندی می کند و به کل اقتصادی می اندیشد. در مقابل جستجوی سطح تولید یک بنگاه یا صنعت یا تعیین الگوی یک مصرف کننده یا گروه خانوارها، به عوامل تعیین کننده تولید ملی و درآمد ملی می پردازد.


درحالی که اقتصاد خرد به قیمت یک تولید خاص توجه می کند، اقتصاد کلان به سطح عمومی قیمت ها نظر دارد، و نرخ تورم را بررسی می کند. در اقتصاد خرد این موضوع تحلیل می شود که چه تعداد ا فرادی دریک صنعت خاص استخدام و یا اخراج می شوند.
اقتصاد کلان سطح کل اشتغال و بیکاری را مد نظر و مطالعه قرار می دهد. مثلا چه تعداد شغل جدید در سال آینده بوجود می آید، و چه تعداد از افرادی که تمایل به کار دارند، قادر به یافتن کار نخواهند بود.


اقتصاد خرد فعالیت های اقتصادی افراد را مورد نظر دارد. اقتصاد کلان مجموع اقتصاد جامعه را می بیند. اقتصاد خرد، یک درخت یا درختی را نگاه می کند، اقتصاد کلان جنگل را در نظر می گیرد.
نظریه ها و مدل ها
در بسیاری از علوم، مثل فیزیک، شیمی و اقتصاد، نظریه پردازان به ایجاد مدل های رفتاری مبادرت می کنند.
یک «مدل» بیان قراردادی یک نظریه است. معمولاً به صورت روابط ریاضی که یک ارتباط فرض شده بین دو یا چند متغییر را نشان دهد ظاهر می شود. یک متغییر، یک مقدار یا عامل قابل اندازه گیری است که از زمان به زمان دیگر، یا از یک مشاهده به مشاهده دیگر تغییر می کند. مثلاً درآمد یک متغییر است. مقدار آن برای افراد مختلف، متفاوت است و برای یک فرد نیز در زمانهای مختلف ارزشهای یکسان ندارد. گفته شد یک مدل بین دو یا چند متغییر ارتباط برقرار می کند. دراقتصاد نیز برای بررسی و توجیه پدیده های اقتصادی، به مطالعه اثرات متغییرهایی می پردازیم که در پدیده مورد نظر تاثیر می گذارند.


در جهان واقع بسیاری از پیچیدگی ها در زندگی اقتصادی وجود دارد که نگرش به کلیه پیچ و خم های اقتصاد دریک نگاه غیر عملی یا بسیار دشوار است. به همین دلیل مدل های اقتصادی یک صورت خلاصه شده از واقعیت اقتصادی را دارند. برای درک این مسئله یک نقشه را در نظر بگیرید که فرضاً از استان مرکزی است. بدیهی است که نقشه موردنظر نمی تواند این کلیه مشخصات این استان را که شامل شهرها، خیابانها و کوچه های درآن، منازل، کوه ها، دشت ها و ... را در سه بعد و در خود جا بدهد. حال به دلیل استفاده از نقشه فکر کنید اگر قصد دارید که از یک شهر به شهر دیگر مسافرت کنید و برای یافتن مسیر خود به نقش احتیاج داشته باشید، لزومی ندارد که نقشه مورد نظر شما، کوچه و پس کوچه های شهرها را نشان دهد یا ارتفاع و پستی ها را کاملاً مشخص کند.


فرض ثابت بودن متغییرهای دیگر
در جهان واقع بسیاری از متغییرها کم و بیش بر هر پدیده اقتصادی موثر هستند که مطالعه اثرات کلیه این متغییرها در یک مدل غیر عملی یا بسیار دشوار است. جهت روشن شدن بیشتر این مطالب به یک مثال توجه کنید:


فرض کنید که می خواهید مقدار کل کیلومترهایی را که مردم ایران در خیابانها و جاده ها طی می کنند، تفسیر کنید. بدیهی است که این مطلب به عوامل بسیاری بستگی دارد. در ابتدا این سوال مطرح است که چه تعداد راننده، رانندگی خواهند کرد، که این بستگی به رشد جمعیت، قانون تنظیم کننده سن برای رانندگی دارد. مثلاً اگر محدودیت سن برای دریافت گواهی نامه رانندگی از 18 سال به 16 سال کاهش یابد باید انتظار افزایش در کیلومترهای طی شده را داشت.
سیستم های اقتصادی


منابع بایکدیگر و به وسیله عامل کار در یک جریان فعالیت که تولید نامیده می شود ترکیب می شوند و کالاها را ایجاد می کنند که می باید این کالاها و خدمات به وسیله مصرف کنندگان مورد تقاضا قرار گیرد.
نحوه تولید و توزیع کالاها و خدمات نقش دولت در فعالیتهای اقتصادی بیان کننده یک سیستم اقتصادی می باشد. اقتصاد امروز را در سه دسته عمده خلاصه می کنیم. اقتصاد با برنامه ریزی متمرکز- اقتصاد آزاد- اقتصاد مخلوط.


اقتصاد با برنامه ریزی متمرکز: در چنین اقتصادی دولت نقش عمده ای را ایفا می کند و در پاسخ به سوالهای عمده را به عهده دارد. این فعالیت عبارت از یک جریان دخالت دایمی و نظم یافته با اهداف از قبل تعیین شده است. معمولاً در چنین اقتصادی دولت مالک عمده محسوب شده و مالکیت خصوصی در ابعاد کوچکی وجود خواهند داشت، سازمان برنامه ریز نه تنها نوع کالا و مقدار آنرا برای تولید تعیین می کند بلکه برنامه ریزی نحوه تولید و چگونگی توزیع را نیز بر عهده می گیرد.
به هر حال در یک اقتصاد متمرکز نیز تا حدی مردم داری آزادیهای اقتصادی هم هستند.


اقتصاد بازار آزاد: در نقطه مقابل اقتصاد برنامه ریزی شده، اقتصاد بازار آزاد قرار می گیرد. در چنین اقتصادی افراد و بنگاه ها بر اساس منابع شخصی خود حرکت می کنند، بدون آنکه دولت دخالتی در فعالیتهای اقتصادی آنها داشته باشد. مرکز و سازمانی که یک اقتصاد آزاد از طریق آن به سوالهای اساسی اقتصاد پاسخ می گوید «بازار» می باشد. مقابله متقاضی ها و عرضه کنندگان در بازار تعیین کننده مقدار و قیمت کالا می باشد.رفتار خریداران و فروشندگان در نظام اقتصاد آزاد، تعیین می کند که چه تولید شود، به چه مقدار تولید شود، چگونه تولید شود و چه کسی آنرا دریافت کند.


ترکیب کالاها و خدماتی که در هر بازار آزادی یافت می شود به وسیله سلیقه و ترجیحات مصرف کنندگان تعیین می شود. مصرف کنندگان با این تصمیم که کالا یا خدمتی را خریداری بکنند یا نکنند رای به تولید و یا عدم تولید آن کالا می دهند.
تصمیم گیری که بر اساس مبانی بازار آزاد باشدبه کارآیی در تولید منتهی می شود. اگر تولید کننده ای از کارآیی لازم برخورد نباشد، به وسیله رقبا از بازار خارج می شود و تولید کننده کارآمدتر جای او را خواهد گرفت. در نتیجه این رقابت است که در نهایت نحوه تولید را تعیین می کند.
مقدار کالا و یا خدمتی که هر مصرف کننده یا خانواری دریافت می کند بستگی به درآمد و ثروت او دارد.
درآمد بستگی به تصمیمات فرد و شرایط بازار دارد.


درآمد تعیین کننده مقدار کالاها، خدماتی است که شخص می تواند خریداری و مصرف نماید. افراد از بکارگیری ثروت خود به صورت خرید سهام شرکتها یا سرمایه گذاری به وسیله بانکها بدون آنکه کار بکنند می توانند درآمد کسب نمایند. در یک اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد افراد مستقلاً در مورد اینکه با ثروت خود چه کار را می توانند انجام دهند تصمیم می گیرند.
در یک اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد سوالهای اساسی اقتصادی بدون نیاز به برنامه یا دخالت دولت مرکزی پاسخ داده می شود. این هم همان مفهوم واقعی اقتصاد است.
عامل عمده و سور اصلی هماهنگی در یک سیستم اقتصاد آزاد قیمت است. عمده تقسیمات در اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد با توجه به قیمتها و هزینه ها اتخاذ می گردد، به همین جهت اقتصاد خرد را «نظریه قیمت» نیز می نامند.


سیستم اقتصادی مخلوط، بازار و دولت- اختلاف بین یک اقتصاد برنامه ریزی خالص و یک اقتصاد کاملاً مبتنی بر بازار آزاد بسیار زیاد است. سیستمهای واقعی اقتصادی ترکیبی از دوسیستم فوق هستند. حتی در کشورهای سوسیالیست دیروز که امروزه در تحول اقتصادی عمده ای مسیر توسعه را طی می کنند این آزادی بازار وجود داشته و دارد. مثل اتحاد جماهیر شوروی و چین.


تجربه درکشورهای سوسیالیست نشان داده است که برنامه ریزی اقتصادی متمرکز در شکل افراطی آن منجر به اتلاف منابع، عدم کارآیی و بازده ضعیف اقتصادی می شود.
نظر به این است که در یک سیستم صرفاً مبتنی بر بازار آزاد 1)مواردی پیش می آید که بازار نمی تواند مبادرت به تولید و فراهم نمودن آنچه که مردم می خواهند بنماید، یعنی عدم کارآیی درمکانیزم بازار وجود دارد، 2) امکان داشته و بلکه متحمل است که توزیع درآمد مناسب نبوده و در جریان توزیع درآمد عده ای سهم نبرده و یا سهم جزئی ببرند، 3) عدم اشتغال، تورم و بحرانها به خودی خود تعدیل نمی شوند، و یا به عبارت دیگر مکانیزم بازار قادر به حفظ ثبات اقتصادی نیست.


1) عدم کارآیی: محتمل است که بازار آزاد کلیه کالاها و خدمات مورد درخواست مردم را فراهم ننمایند. مثل دفاع ملی، یک محوطه پارک آزاد، خدمات پلیس، برنامه رادیو. در نتیجه چنین کالاها و خدماتی که به کالاهای «عمومی» شهرت دارند، به وسیله دولت و از طریق جمع آوری مالیات از مردم تولید می شود.
2) توزیع مجدد درآمد: دولت بنا به دلایل انسانی در توزیع درآمد نیز درگیر می شود. دولتها از طریق برنامه های مختلف و یا استفاده از ابزارمالی مبادرت به توزیع مجدد درآمد می نمایند یا به کمک فقرا می روند. برنامه هایی چون بیمه های اجتماعی، آموزش رایگان، بهداشت و درمان رایگان، پرداخت به بیکاران، ایجاد خانه های سالمندان و غیره از این نوع اقدامات می باشد.
3) ایجاد ثبات اقتصادی: مسائلی چون تورم، عدم اشتغال، در مقوله اقتصاد کلان قرار دارد. در سیستم اقتصاد آزاد مقدار اشتغال یا سطح قیمتها برنامه ریزی نمی شوند بلکه از طریق نیروهای موجود در بازار یعنی، عرضه کنندگان و متقاضی ها تعیین می شوند.
تعریف انحصار خالص


انحصار خالص شکلی از بازار است که در آن فقط یک فروشنده واحد برای یک کالا وجود دارد و هیچگونه جایگزینی برای آن کافی نیست. بنابراین، درست در جهت عکس رقابت کامل است. انحصار خالص ممکن است نتیجه(1) بازده فزاینده به مقیاس، (2) کنترل روی عرضه مواد خام، (3) حق امتیاز و (4) فرانشیز دولتی باشد.


شرکتهای الکتریکی، تلفن و سایر «خدمات عمومی» معمولاً بازده فزاینده به مقیاس (یعنی هزینه های متوسط بلند مدت کاهنده) روی طیف کامل محصولاتی دارند، که یک شرکت را قادر می سازد تقاضای تمام بازار را با هزینه کمتر هر واحد نسبت به 2 و یا تعداد بیشتر شرکتها، تامین کند. این انحصارات طبیعی معمولاً بصورت فرانشیز دولتی عمل می کنند و تابع مقررات دولتی هستند. تا جنگ جهانی دوم،Alco (شرکت آلومینیوم آمریکا، The Alminum carporation of America ) بطور طبیعی انحصار تولید آلومینیوم را در آمریکا بوسیله کنترل کامل عرضه بوکسیت (مواد خام برای تولید آلومینیوم) دارا بود. انحصار ممکن است با مالکیت حق امتیاز بوسیله شرکتی بوجود آید، که انحصار این حق امتیاز، مانع تولید کالای مشابه بوسیله شرکتهای دیگر می شود.


تعریف رقابت انحصاری
در رقابت انحصاری تعداد زیادی شرکت وجود دارند که کالاها و خدمات مشابه ولی متنوع (یا متمایز) را به فروش می رسانند. در واقع مخلوطی است از رقابت و انحصار. عناصر رقابتی بدست آمده از تعداد زیاد شرکت و ورود آسان. عنصر انحصاری بدست آمده از محصولات و خدمات مشابه متنوع (یا متمایز یعنی مشابه نه یکسان). متمایز کالا ممکن است واقعی یا خیالی باشد و می توان آن را از طریق آگهی های تبلیغاتی ایجاد کرد. هر چند، دسترسی به جایگزین نزدیک به شدت قدرت انحصاری هر شرکت را محدود می کند.
در خرده فروشی، رقابت انحصاری متداولترین فرم بازار است. تعداد زیاد خواروبار فروشی، خشکشویی و غیره، در محدوده نزدیک هم مثالهای خوبی برای رقابت انحصاری است. مثال کالاهای مشابه ولی متنوع شامل تعداد زیادی مارکهای مختلف مسکنهای سردرد (مانند آسپرین، استامینوفن، ارگوتامین و غیره)، صابون، مایع ظرفشویی، سیگار است. حتی اگر فرق کالاها با هم خیالی باشد مانند انواع مارکهای آسپرین، اگر مشتری حاضر به پرداخت چند ریال بیشتر یا حاضر به چند قدم بیشتر راه رفتن برای خرید مارکی که ترجیح می دهد، است از نظر اقتصادی اهمیت دارد.


فصل دوم : تازه های اقتصاد
اصطلاحات پولی
اصطلاحات پولی در برخی از مواقع به مجموعه سیاستها و اقداماتی گفته می شود که در جهت حفظ ارزش پول و جلوگیری ازکاهش قدرت پول در شرایط تورمی صورت می گیرد. از طرف دیگر اصطلاحات پولی در یک تعریف محدودتر به تغییر ارزش پول داخلی و افزایش قدرت خرید واحد پول گفته است.


طی جریانات تورمی در یک دوره ی زمانی به تدریج قدرت خرید پول کاهش می یابد و این امر باعث می گردد که مردم برای خرید کالاها و خدمات با توجه به کاهش قدرت خرید پول از اسکناس های درشت تر استفاده نمایند. اگر درآمد رسمی مردم متناسب با افزایش قیمت ها، افزایش یابد، کاهش قدرت خرید پول از نظر مردم مشکل چندانی ایجاد نمی کند، زیرا خرید یک کیلو گرم گوشت که قبلاً برابر با 1000 ریال بود اکنون به 000/100 افزایش یافته است و باعث می شود به جای یک قطعه اسکناس 1000 ریالی 100 قطعه اسکناس 1000 ریالی یا 10 قطعه اسکناس 10 هزار ریالی باید پرداخت شود. چون درآمد فرد هم به همین نسبت افزایش یافته است، این مسئله جز افزایش حجم اسکناس در جریان، یا پرداخت به وسیله چک مشکلی را به وجود نمی آورد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید