بخشی از مقاله

اماع علی

مقـدّمــه
پژوهش گر جوياي رابطه ميان امام علي(ع) و قرآن کريم ، گاهي نوشتن و جمع آوري قرآن به اهتمام امام علي(ع) را مي کاود ، و گاهي به تفسير امام (ع) درباره شأن نزول و تأويل آيات قرآن مي پردازد، که آن حضرت ، خود ، فرمودند :
«سلوني عن کتاب الله فوالله ما من آيه الا انا اعلم ابليل نزلت ام بنهار، ام في سهل ام في جبل » [1[
«از من درباره کتاب خدا بپرسيد که به خدا سوگند هيچ آيتي نيست ، مگر آنکه مي دانم در شب نازل گشته است يا در روز، در دشت فرود آمده يا در کوه. »
گاهي نيز محقق، موضوع تجسم قرآن در علي (ع) را از بعد عقيده و رفتار بررسي مي کند، که پيامبر اکرم(ص) فرمودند :
«علي مع القرآن و القرآن مع علي لن يفترقا حتي يردا علي الحوض » [2[
«علي با قرآن است وقرآن باعلي، هرگز از هم جدا نشوند تا در حوض کوثر نزد من آيند. »
در بحث حاضر تنها به برخي از آيات نازل شده درباره آن حضرت (ع) ، که ما به آنها دست يافتهايم، اشاره مي کنيم ؛ زيرا خطيب بغدادي در تاريخ خود از ابن عباس


روايت کرده که سيصد آيه درباره امام علي(ع) نازل شده است. [3[
همچنين شبلنجي از ابن عباس نقل مي کند که آن مقدار از کتاب خداي متعال که درباره علي(ع) نازل شده ، درباره هيچ کس نازل نشده است. [4[
در مجموعه حاضر ، آياتي را که به گونه اي در ذيل عنوان امام علي (ع) در قرآن قرار مي گرفتند ، در8 بخش دسته طبقه بندي کرده ايم . در ذيل هر دسته به آياتي اشاره کرده ايم و آن گاه شأن نزول يا ماجرايي را آورده ايم که به اميرمؤمنان(ع) مربوط مي شده است. مدارک ما در اين بحث، مهم ترين مصادر تفسيري و روايي مکتب خلفا و اهل بيت(ع) است.
1- حضرت علي در قرآن
2- آيات قرآن کريم درباره امام علي (ع)
3- آيات قرآن درباره پيشگامي امام علي(ع) در اسلام
4- حضرت علی(ع) از نگاه قرآن، پیامبر(ص)، ائمه(ع) و شخصیتها
5- آيات قرآن درباره جهاد امیرالمؤمنین امام علي (ع)
6- فضائل حضرت علي(ع) از منظر آيات و روايات
7- آيات قرآن درباره دشمنان امام علي (ع)
8- آيات قرآن درباره مقام امیرالمؤمنین امام علي (ع) در قيامت

[1] . متقي هندي، علي، کنزالعمال، ج 2، ص 258-257.


[2] . حاکم نيشابوري، المستدرک علي الصحيحين، ج 3، ص124.
[3] . خطيب بغدادي، تاريخ بغداد، ج 6، ص 221.
[4] . شبلنجي حنفي، نورالابصار، ص 73.

هر چند در قرآن آياتي وجود دارد که به گفته شيعه و اهل سنت، جز بر عليو برخي از امامان: بر هيچ کس ديگري قابل انطباق نيست; همچون آية ولايت (مائده،55)، آية مباهله (آلعمران،61) و... ولي به جهت مصالحي نام آنان بصراحت در قرآن نيامده است. يکي از دليلهاي نيامدن نام امامان: در قرآن اين است که قرآن فقط کليات مسائل را بيان کرده و تبيين جزئيات آن، به پيامبر9 واگذار شده است. شخصي به نام ابوبصير ميگويد: از امام صادقپرسيدم: مردم ميگويند چرا از حضرت عليو

اهل بيت او نامي در قرآن کريم نيامده است؟ امامفرمودند: به کساني که چنين اعتراضي ميکنند، بگوييد همان گونه که نماز در قرآن آمده، ولي سه يا چهار (رکعت) بودن آن مشخص نشده و پيامبر9 آن را براي مردم تفسير کرد; همچنين زکات (در قرآن) نازل شده، ولي مقدار آن مشخص نشده و رسول خدا9 آن را براي مردم تفسير کرد و... همين طور در قرآن نازل شده است که "أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الاْ ?َمْرِ مِنکُم;(نسأ،59) از خدا و رسولش و اولي الامر اطاعت کنيد." اين آيه دربارة علي و حسن و حسين: نازل شده و پيامبر9 فرمود: هر که من مولاي اويم، پس علي مولاي اوست. (يعني همان گونه که تفسير جزئيات نماز، زکات و حج به پيامبر9 واگذار شده که

دستورهاي الهي را به مردم ابلاغ کنند، معرفي أوليالامر نيز به ايشان واگذار شده و پيامبر9 نيز آنها را به مردم معرفي کردند.) مثلاً وقتي اين آيه نازل شد جابربنعبدالله انصاري برخاست... امام صادقساير آيات و رواياتي را که در اين باره آمده بيان فرمودند.(ر.ک: اصول کافي، شيخ کليني;، ج 1، ص 286، مؤسسة الوفأ).

يکي ديگر از حکمتهاي نيامدن نام عليو اهل بيت: در قرآن اين است که در اين کتاب الهي، آياتي دربارة اهل بيت: نازل شده که بسان تصريح به نام آنان و بهتر از تصريح است; مانند آية 55 سورة مائده که ميفرمايد: "وليّ و سرپرست شما تنها خداوند و پيامبرش و افراد مؤمن هستند. افراد مؤمني که نماز برپاي داشته و در حال رکوع زکات ميدهند" دانشمندان شيعه و اهل سنت نقل

کردهاند که فقط حضرت عليدر حال رکوع انگشتر خود را به فقير داد.(ر.ک: پيام قرآن، آيتالله مکارم شيرازي، ج، ص، انتشارات مدرسه اميرالمؤمنين.) در نتيجه تفاوتي نداشت که خداوند متعال بفرمايد: "سرپرست شما خداوند و رسولش و حضرت عليهستند يا اينکه صفاتي را از آن حضرت نقل کند که منحصر به فرد و فقط بر حضرت عليمنطبق باشد." و کسي که به دنبال حقيقت باشد از هر

دو گفتار يک مطلب را ميفهمد; با اين تفاوت که اگر نام حضرت عليبصراحت در قرآن ميآمد، به احتمال قريب به يقين نااهلان قرآن را تحريف کرده، به سبب دشمني با آن حضرت و محو و حذف نام ايشان از قرآن، در قرآن دست ميبردند، چنان که تا مدتي تدوين احاديث پيامبر اکرمرا به همين منظور ممنوع کردند; ولي در صورتي که با ذکر اوصاف گفته شود، ديگر افراد نااهل دست به تحريف آيات قرآن نزده و ولايت اميرمؤمنان علينيز براي حقيقتجويان روشن ميشود.


شيعه و اهل سنت متفقند که پيامبر9 فرمود: من از ميان شما ميروم و دو چيز گرانبها در بين شما به يادگار ميگذارم که اگر به آن دو متمسک شويد، هيچ گاه گمراه نميشويد; کتاب خدا و اهل بيتم. خداوند دانا به من خبر داده که اين دو هيچ گاه از يکديگر جدا نميشوند تا در حوض کوثر بر من وارد شوند. فقط در غايةالمرام، ص، 82منبع از اهل سنت و 39 منبع از شيعه آمده که اين حديث را نقل کردهاند. ولي عدّهاي چون عمربنالخطاب در مريضي پيامبر9 که منجر به وفات آن حضرت شد، فرياد برآوردند که کتاب خدا براي ما کافي است و اجازه ندادند وصيت پيامبر9 نوشته شود; چون ميدانستند که ميخواهد دربارة اهل بيتش وصيت کند.(اجتهاد در مقابل نص، سيد عبدالحسين شرفالدين، ترجمة علي دواني، ص، نشر کتابخانة بزرگ اسلامي.)
پس يقين بدانيد که اگر حتي در يکصد آيه به صراحت نام حضرت عليميآمد، اين عدّه آن آيات را از قرآن حذف کرده، ميگفتند: بقية قرآن براي ما کافي است و مردم نادان هم دم برنميآوردند; چنان که به حضرت عليو حضرت زهرا3 آن همه آزار رساندند و مردم چيزي نگفتند. وانگهي خليفة اوّل و دوم که صدها روايت از پيامبر9 را جمعآوري کرده و همه را سوزاندند.(ر.ک: اجتهاد در مقابل نص، همان، ص.) بعيد نبود که جهت مطامع دنيايي خود، بسياري از آيات قرآن را بسوزانند; افزون بر آنچه گذشت حکمتهاي ديگري نيز در نيامدن نام اهل بيت: در قرآن وجود دارد که بيان همة آنها در اين مختصر نميگنجد.


ولي چنانکه گذشت در قرآن آياتي وجود دارد که به گفتة شيعه و سنّي دربارة امامت و ولايت و عصمت ائمه: نازل شده است; از آن جمله ميتوان به آيات زير اشاره کرد:
1-آيه اولي الامر(نسأ،59) که ميفرمايد:"يَـََّأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوَّاْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الاْ اَمْر; اي کساني که ايمان آوردهايد، از خدا و پيامبر و اولياي امر خود اطاعت کنيد."
2-آيه، (انبيأ، 105) که ميفرمايد: "وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الاْ ?َرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّـَـلِحُونَ ; و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم که زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد."


3- آيه تبليغ (مائده، 67) که ميفرمايد: "يَـََّأَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَيْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَه; اي پيامبر آنچه را از جانب پروردگارت به سوي تو نازل شده، ابلاغ کن، و اگر نکني پيامش را نرساندهاي."
4- آيه ولايت (مائده، 55) که ميفرمايد: "إِنَّمَا وَلِيُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُو وَالَّذِينَ ءَامَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّکَوَةَ وَهُمْ رَ َکِعُونَ ; جز اين نيست که وليّ شما خداست و رسول او و مؤمناني که نماز ميخوانند و همچنان که در رکوعند انفاق ميکنند."


در روايتي که شيعه و اهل سنت آن را نقل کردهاند ميخوانيم:
از جابربنعبدالله انصاري نقل شده است که از: "وقتي خداي عزوجل آيه شريفه: "يَـََّأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوَّاْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الاْ ?َمْرِ مِنکُم..." را بر پيامبر گراميش "محمّد9" نازل کرد، به آن حضرت گفتم: يا رسولالله! خدا و رسولش را شناختيم، اوليالامر که خداوند اطاعت آنان را در ادامة اطاعت تو قرار داده کيست؟ فرمود: اي جابر! آنان جانشينان مناند و امامان مسلمانان بعد از من که اولشان عليبنابيطالب و سپس حسن و آنگاه حسين و بعد از او عليبنالحسين و سپس محمدبنعلي است که در تورات معروف به باقر است، و تو به زودي او را درک خواهي کرد.


چون او را ديدار کردي از طرف من سلامش برسان.
و سپس صادق جعفربنمحمّد و آنگاه حسنبنعلي و آخرين امام همنام من است، که هم، نامش نام من (محمّد) و هم، کنيهاش کنية من (ابوالقاسم) است. او حجت خدا بر روي زمين و بقيةالله و يادگار الهي در بين بندگان خدا و پسر حسنبنعلي است.(ر.ک: ينابيعالمودّه، سليمان بنالقندوزي الحنفي، ج 1، ص 341 ـ 351، دارالاسوةللطباعة و النشر).


چرا در قرآن اسم امامان صریحاً ذکر نشده است مخصوصاً حضرت علی و حضرت فاطمه؟
قبل از آن که پاسخ این سؤال را بیان نماییم لازم است دو نکته را ذکر کنیم:نکتةاول: دعوای سیاسی و پتانسیل آن:انگیزة سیاسی از مهم ترین عوامل تأثیر گزار در اجتماع بشری است. اگر کسی بگوید: پتانسیل انگیزة سیاسی نیرومند تر از دیگر انگیزه ها است، سخن گزافی نگفته است. حتی گاه مشاهده می شود، دین دارد در تعاملات اجتماعی به جهت نیرومندی انگیزة سیاسی از ارزشهای دینی و مسئولیت ناشی از آن فاصله می گیرد و به جهت جاه طلبی و نیل به آرمان های سیاسی دین را فدای آن میکند. برای این سخن نمونه بسیار است.این انگیزه موجب

شد که گروهی از مسلمانان بعد از رحلت رسول گرامی اسلام(ص) با به فراموشی سپردن و نادیده گرفتن وصیت هایش در سقیفة بنی ساعده برای تصدی امر حکومت به چانه زنی بپردازند.آری مسلمانان بعد از رحلت پیامبر بزرگ اسلام(ص) در امر حکومت با هم به نزاع برخاستند و دو دسته شدند. گروهی در پی نظام خلافت بودند و به سقیفة بنی ساعده رفتند و سرانجام ابوبکر قدرت سیاسی را به دست گرفت. گروهی دیگر در پی نظام امامت بودند و به طرفداری از امام علی(ع) برخاستند و انتقال قدرت سیاسی به آن حضرت را خواستار شدند، ولی به نتیجه نرسیدند؛ چرا که پتانسیل انگیزة سیاسی قدرتمند بود و این امر خود سدّی محکم در برابر بسیاری از استدلال ها قرار گرفت و نگذاشت حیات سیاسی مسلمانان راه درست خویش را بپیماید.نکتة دوّم: قرآن کتاب هدایت و معجزة جاویدان: قرآن کتاب هدایت بشر است، این هدایت فراتر از مرزهای جغرافیایی و زمانی است.قرآن کتاب هدایت تمامی بشریت از زمان خاتم پیامبران به بعد است.

قرآن با توجه به جهانی و جاودانی بودن دین اسلام "هدی النّاس"[22] است؛ یعنی راهنمای همةبشریّت از زمان حضرت خاتم تا دمیدن صور اسرافیل است؛ به همین جهت خداوند سبحان به حفظ آن اهتمام ورزیده است. فرمود: "انّا نحن نزّلنا الذّکر و انّا له لحافظون؛[23] همانا ما قرآن را فرو فرستادیم و خود ما آن را حفظ میکنیم".مشیّت خداوندی به مصونیت قرآن از تحریف تعلق گرفته است. و این هم راه کار خاص خود را می طلبد، چرا که فرموده اند: "أبا الله ان یجری الاشیاء الاّ بالاسباب".[24]بعد از بیان این دو نکته، می گوییم: قرآن کتاب هدایت است وهمواره باید چراغ راه بشریت قرار گیرد، تا شاهد صدقی برای رسالت رسول گرامی اسلام(ص) و دستور العمل زندگی

بشر باشد، لازمة وصول به این هدف مصون ماندن قرآن از تحریف است که این هم در مشیّت خداوندی نهفته است. این که خداوند وعده داده است که ما قرآن را از تحریفات مصون نگه میداریم، به گفتة مفسران وحی، این امر راه کار می خواهد، یکی از راه کارهای آن این است که قرآن در امر سیاسی (به این معنا که بعد از پیامبر چه فردی قدرت سیاسی مسلمانان را به دست بگیرد) که از پتانسیل قدرتمندی بهره مند است،با شفّافیّت وارد میدان کارزار نگردد؛ بلکه به گونه ای رهنمود دهد که حساسیّت جناح های سیاسی را برنیانگیزد و حکومت ها به تحریف قرآن رو نیاورند. با توجه به علم خداوندی از حوادث و رویدادهای بعد از زمان پیامبر(ص) اگر در قرآن به امامت امام علی(ع) و یازده گوهر امامت از نسل آن حضرت با صراحت یاد میشد. مخالفان سیاسی این دوازده گوهر امامت به جای گفتن "حسبنا کتاب الله" می گفتند: ما قرآن را قبول نداریم، یا می گفتند: برخی از آیات قرآن تحریف شده است. و یا در پی مقابله بر می آمدند و می کوشیدند، تا اسم ها را تغییر دهند و به جای امامت امام علی(ع) امامت فلان فرد را مندرج می کردند، در چنین وضعیتی حکومت نه تنها پشتیبان حفظ قرآن نمی شد، بلکه یکی از عوامل بسیار مهم تحریف قرآن به شمار می آورد.برای توضیح این مطلب توجه به این مطلب مهم است که آیات سیاسی، یا به عبارتی رساتر

آیاتی که به گونه ای از بار سیاسی بهره مند است و برخی از جناح های سیاسی می تواند، به نفع حرکت سیاسی خویش از آن کمک بگیرد، نه تنها به صورت برجسته و تیتر وار نمود ندارد، بلکه در لابه لای دیگر آیات نیمه مخفی مانده است.آیة تطهیر (انما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیراً)[25] دربارة عصمت اهل بیت پیامبر نازل شده است، لیکن پیامبر دستور میدهد که این آیه را در میان آیاتی که دربارةزنان پیامبر است قرار دهند. آیة اکمال دین و اتمام نعمت (الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً)[26] بعد از

حادثةغدیر و دربارة امامت و ولایت امام علی(ع) نازل شده امّا به دستور پیامبر(ص) این آیه در بین آیاتی که دربارةاحکام خوردن گوشت ها و این که چه گوشتهایی خوردنش حرام است قرار گرفته است.آیة تبلیغ (یا ایّها الرّسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من النّاس) که قبل از حادثة غدیر خم نازل شد و پیامبر با نزول این آیه مأموریت یافت که امامت و ولایت امام علی(ع) را برای مردم تبیین نماید، در بین آیاتی قرار گرفته است که مربوط به اهل کتاب است.همة این آیات که در قرآن تنظیم شده است، به دستور پیامبر(ص) در جایگاه خاص خویش قرار گرفته اند، و بعدی نیست که پیامبر(ص) این گونه چینش را برای جلوگیری از تحریف برگزیده باشد، چرا که این چینش حساسیّت مخالفان سیاسی را بر نمی انگیزاند، و از سوی دیگر هدف قرآن که "هدیً للناس" و "هدیً للمتقین" است، با توجّه به روایت و تفسیر نبوی د

ر هدایتگریش، به وظیفة خود عمل کرده است. پی نوشت ها : (1) بقره (2) آیة 185.[2) حجر (15) آیة 9.[3]مجلسی، بحارالانوار، ج 2، ص 90.(4) احزاب (33) آیة 33.(5) مانده (5) آیة.



آيات زيادي در قرآن مجيد وجود داردكه به صورت غير مستقيم مربوط به شخصيت و امامت حضرت علي(ع) و خاندان كريم آن حضرت(ع) مي‏باشد، و اين بر دو قسم است
1- آياتي كه به گونه اي مسئله امامت را مورد توجه قرار مي‏دهد و از آن بحث مي‏كند.
2- آياتي كه به فضايل آن حضرت اشاره دارد.
اينك براي هر از اين دو قسم تنها به برخي از آيات اشاره مي كنيم (البته براي جلوگيري از طولاني شدن مطلب، ترجمه آيات را متذكر نمي شويم.شما مي توانيد به قرآن مراجعه كنيد:
بخش اول آيات مربوت به امامت:
1- آيه تبليغ: "يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته، و اللَّه يعصمك من الناس، ان اللَّه لا يهدي القوم الكافرين".(1)
2- آيه ولايت: "انّما وليكم اللَّه و رسوله و الّذين امنوا الّذين يقيمون الصّلوة و يؤتون الزّكاة و هم راكعون".(2)
3- آيه اولي الامر: "يا ايها الّذين آمنوا اطيعوا اللَّه و اطيعوا الرّسول و اولي الامر منكم".(3)
4- آيه صادقين: "يا ايها الّذين آمنوا اتقوا اللَّه و كونوا مع الصّادقين".(4)
5- آيه قربي: "قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي". (5)
23- آيه مسئولون: "وقفوهم انّهم مسئولون".(6) در روايات متعدّدي از جمله از ابوسعيد خدري، نقل شده است كه از ولايت علي بن ابيطالب(ع) سؤال مي‏كنند.
بخش دوم: آيات مربوط به فضائل حضرت علي(ع):
1 - آيه مباهله: "فمن حاجك فيه من بعد ما جائك من العلم فقل تعالوا ندع ابنائناو ابنائكم و نسائنا و نسائكم و أنفسنا و انفسكم ثمّ نبتهل فنجعل لعنة اللَّه علي الكاذبين". (7)
2 - آيه خير البريّه: "انّ الّذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البريّه".(8)


3 - آيه ليلة المبيت: "و من الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضات اللَّه و اللَّه رؤوف بالعباد". (9)
4 - آيه حكمت: "يؤتي الحكمة من يشاء و من يؤت الحكمة فقد اوتي خيراً كثيراً و ما يذكّر الاّ اولوا الباب".(10)
5 - آيات سوره هل أتي(انسان): "هل أتي علي الانسان حين من الدّهر لم يكن شيئاً مذكوراً".(11)
مخصوصاً آيات هفتم تا دهم اين سوره.
6 - آيات آغاز سوره برائت: آيات آغاز سوره برائت كه درباره اعلان جنگ به مشركان پيمان شكن نازل شده، و تقريباً تمام مفسران و مورّخان اتّفاق نظر دارند كه در سال نهم هجري هنگامي كه اين آيات نازل شد و پيمان‏هاي اين گروه از مشركان رانقض كرد، پيامبر(ص)، ابوبكر را براي ابلاغ اين فرمان انتخاب نمود تا به هنگام حجّ در مكه آن را براي عموم مردم بخواند، ولي چيزي نگذشت كه آيات را از او گرفت و به علي(ع) داد و آن حضرت را مأمور ابلاغ آن كرد تا در مراسم حجّ به تمام اهل مكّه ابلاغ كند و او چنين كرد.
"وقتي ابوبكر سوال مي‏كند آيا چيزي بر ضدّ من نازل شده كه من نبايد سوره را ابلاغ كنم؟ پيامبر(ص) مي‏فرمايد: "اُمرتُ ان لا يبلّغه الاّ انا او رجلٌ منّي؛ من مأمور شده‏ام كه اين سوره(برائت) را ابلاغ نكند مگر من يا مردي كه از من است".(12).


7 - آيه سقاية الحاجّ: مي‏فرمايد: "أجعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجد الحرام كمن آمن باللَّه و اليوم الاخر و جاهد في سبيل اللَّه لا يستوون عند اللَّه و اللَّه يهدي القوم الظّالمين".(13)
8 - آيه صالح المؤمنين: "و ان تظاهرا عليه فان اللَّه هو مولاه و جبريل و صالح المؤمنين والملائكه بعد ذلك ظهير".(14).
خداوند بعضي از همسران پيامبر(ص) را كه تخلفي كرده بودند، مخاطب اين آيه ساخت.
9 - آيه وزارت: از زبان حضرت موسي(ع) مي‏خوانيم: "واجعل لي وزيرا من اهلي - هارون اخي - اشدد به ازري - و اشركه في امري". (15).
پيامبر گرامي اسلام(ص) نيز براي پيشبرد اهداف رسالتش همين خواسته را از خداوند تقاضا كرد تا در امر رهبري مردم، علي(ع) را برادرش و پشتيبان و خليفه و وزيرش قرار دهد.
10 و 11 - آيات سوره احزاب: "من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا اللَّه عليه فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا".(16)، "و رد اللَّه الذين كفروا بغيظهم لم ينالوا خيرا و كفي اللَّه المؤمنين القتال و كان اللَّه قويا عزيزا".(17).
12 - آيه بينه و شاهد: "افمن كان علي بينة من ربه و يتلوه شاهد منه و من قبله كتاب موسي اماما و رحمة اولئك يؤمنون به".(18)
13 - آيه صدّيقون: "و الّذين آمنوا باللَّه و رسله اولئك هم الصّدّيقون و الشهداء عند ربّهم اجرهم و نورهم".(19)


14 - آيه نور: "يا ايّها الّذين آمنوا اتّقوا اللَّه و آمنوا برسوله يؤتكم كفلين من رحمته و يجعل لكم نوراً تمشون به و يغفر لكم و اللَّه غفور رحيم".(20)
15 - آيه انذار: "وانذر عشيرتك الاقربين - و اخفض جناحك لمن اتّبعك من المؤمنين".(21)
16 - آيه مرج البحرين: "مرج البحرين يلتقيان - بينهما برزخ لا يبغيان - فبأي الاء ربّكما تكذّبان - يخرج منهمااللّؤلؤ و المرجان".(22)
17 - آيه نجوي: "يا ايها الّذين آمنوا اذا ناجيتم الرّسول فقدّموا بين يدي نجواكم صدقة ذلك خير لكم و أطهر فان لم تجدوا فان اللَّه غفور رحيم".(23) اين آيه شريفه به مسلمانان دستور داد: اگر مي‏خواهيد با پيامبر(ص) نجوي كنيد، قبل از اين كار، صدقه‏اي در راه خدا بدهيد، اين دستور، آزمون جالبي به وجود آورد براي مدّعيان قرب به پيامبر(ص)، همگي جز علي(ع) از دادن صدقه و نجوي‏ خودداري كردند.


18 - آيه سابقون: "والسابقون السابقون اولئك المقرّبون - في جنّات النّعيم - ثلّة من الاوّلين - قليل من الاخرين".(24) امام صادق(ع) فرمود: منظور علي بن ابيطالب(ع) است.
19 - آيه أذن وادعيه: "لنجعلها لكم تذكرة و تعيها اذن و اعيه".(25).
در روايتي هم پيامبر(ص) به علي(ع) فرمود: تو گوش‏هاي نگه دارنده علم و دانش مني.
20 - آيه مودّت: "انّ الّذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرّحمن وداً".(26)

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید