بخشی از مقاله

اوتيسم
Autism


مقدمه
يك قرن پيش اختلالاتي كه امروزه در طيف اوتيستيك قرار دارند، از نظر ديگران نوعي مشكل انضباطي يا رفتار ضد اجتماعي قلمداد مي‌شدند، چرا كه به نظر مي‌رسيد افراد مبتلا به اوتيسم، با وجود برخورداري از توانايي‌هاي ه

وشي، بر تداوم رفتار‌هاي نامناسب خويش اصرار مي‌ورزند. در آن زمان اطلاعات فعلي در مورد انواع و اجزاي مختلف هوش وجود نداشت. امروزه مي‌دانيم كه هوش از مجموعه‌اي از توانايي‌هاي متنوع در تعامل با يكديگر و محيط تشكيل شده است كه به درجات متفاوت و در تركيب‌هاي خاص در افراد مختلف جلوه‌گر مي‌شود. در جهان ك

م نيستند افرادي كه تجزيه و تحليل هندسي را ساده‌تر از صحبت كردن مي‌دانند.
اوتيسم درشكل كلاسيك يك بيماري ناتوان كننده است. اگرچه علل اين بيماري ناشناخته است، اما شواهد علمي حاكي از آن است كه ژنتيك در ايجاد آن نقش مهمي دارد. بسياري از مبتلايان، دچار كم تواني ذهني نيز هستند. اما اوتيسم چهره‌هاي متنوعي دارد، و علائم آن (مانند افزايش فشار خون) داراي طيفي است كه افراد مبتلا، بسته به اين كه در كدام قسمت آن قرار داشته باشند، از درجات مختلف اختلال رنج مي‌برند. اما آيا علائم اوتيست

يك را مي‌توان توسط مقياسي اندازه‌گيري كرد؟ در اين صورت آيا مرزي مشخص بين حالت طبيعي و غير طبيعي وجود دارد؟ آيا غير طبيعي بودن اين حالات هميشه مشكل زا است؟ سيمون بارون كوهن روان‌شناس دانشگاه كمبريج با ارائه فرضيه‌اي سعي كرده است به تمامي اين سؤالات پاسخ دهد. او اوتيسم را عدم تعادل ميان دو نوع هوش مي‌داند، يعني هوشي كه براي درك ديگران استفاده مي‌شود (همدلي كردن يا Empathizing)

 

و هوشي كه براي درك اشياء استفاده مي‌شود ( نظم بخشيدن يا Systematizing). اگرچه اكثر افراد هر دو توانايي را دارند، اما مطالعات نشان مي‌دهد كه زن‌ها در همدلي كردن و مردان در نظم بخشيدن قوي‌تر هستند. طبق نظريه كوهن، اوتيسم صرفاً حالت تشديد يافته‌اي از الگوي هوشي مردانه است، يعني اشتياق شديد به نظام‌هاي قانونمند و ناتواني در دست يافتن به احساسات و مقاصد افراد.
هر چند واقعيت ممكن است كه پيچيدگي بيشتري داشته باشد، اما مفاهيم فوق چارچوب نظري جديدي را در ارتباط با پسران، دختران و اوتيسم ايجاد مي‌كند. بنا بر اين نظريه، اوتيسم تنها يك بيماري نيازمند درمان نيست، بلكه نوعي الگوي ذهني است كه افراد مي‌توانند انطباق با آن را بياموزند. حتي گاهي اوتيسم مي‌تواند هديه اي براي فرد محسوب شود.
معرفي بيماري
اختلا لات طيف او تيسم (Autism spectrum disorders (ASDs) به عنوان يک گروه از نا تواني هاي رشدي به شمار مي آيند که به وسيله يک نا هنجا ري در مغز ايجاد مي شوند .
اوتيسم به معناي يک اختلال رشدي است که به صورت قابل ملا حظه اي برروي ارتبا طات کلامي (verbal) و غير کلامي (non –verbal) و واکنش هاي اجتما عي افراد تا ثير ميگذارد . اين اختلال عموما درسنين قبل از سه سالگي مشاهده مي شود وبه صورت مخربي بر روي عملکرد ياد گيري و تحصيلي فرد سايه مي افکند .بسياري از افراد مبتلا به طيف اختلالات اوتيسم از روش هاي ياد گيري غير طبيعي برخو دارند و روش توجه آنها به وقايع اطراف و همچنين واکنش آنها در جامعه با ديگران متفا وت است


کو دکان مبتلا به او تيسم ( autistic children) اغلب خجالتي و دور از اجتماع هستند و دلبستگي به ديگران ندارند.همچنين اين کو دکان مايل به انجام کار هاي تکراري هستند .
تصور نمودن يک دنياي اوتيستي براي افراد سالم کار بسيار مشکلي است .جهان از ديد گاه يک کودک مبتلا به اوتيسم به صورت يک مکان بينظم و پر هرج و مرج است اگر چه باور من اين است که بسياري از مردم ميتوانند با يک محيط او تيستي ارتباط برقرار کنند چونکه بيشتر آنها در درون خودشان کم و بيش به اين مشکل دچار هستند.
اپيدميو لو ژي
محيط اطراف يک فرد (او تيستي) مملو از پارا مترها ي دوره اي گو ناگون است .طيف هاي گوناگون اختلا لات اوتيستي در همه نژاد ها و کلاس هاي اجتما عي مشاهده مي شوند . در بسياري از آمارها اعلام مي شود که اختلال اوتيسم در 04/0% ( 5/4 مورداز هر 10000 تولد زنده ) وجود دارد.ولي بسياري ها معتقدندکه اگر بخواهيم آمار واقعي اين اختلال را بيان نماييم بايد گفت که اين آمار به 1% کل جمعيت ( يک نفر از هر صد نفر ) ميرسد.ميزان بروز اين اختلال درافراد مذکر 5/3 برابر افراد مونث است .اين نسبت در ساير اختلالات رشدي از قبيل ديس لکسيا (dis lexia)نيز مشاهده مي شود .
اتيو لو ژي
1) ناهنجاري در بيوشيمي وساختارنروني مغز. به نطر مي رسد که برخي از نواحي مغز داراي رشد بالا و برخي ديگر داراي رشد کمتر از حد طبيعي مي باشند .
2)وجود آلرژي و حساسيت :
در بسياري از متون علمي پرهيز از برخي غذاها و مايعات س

بب بهبودي شرايط کودکان بيمار شده است . در ليست اين مواد مي توان انواع مختلف رنگها، چسب ها ، لاک ناخن ؛ اسپري مو و پودر رختشويي را نام برد .
برخي از بيماران تصور مي کنند که با تماس با اين مواد ، سمهاي خاصي وارد خون آنها ميشود . برخي از کو دکان اوتيستي از استعداد هاي خارق العاده ا

ي در برخي از رشته هاي علمي از قبيل رياضيات ، هندسه ، موسيقي ، هنر ، حل جدول و قدرت حافظه بر خوردارند.
بايد اعلام شود که همان گونه که در مورد افراد سالم نيز وجود دارد، رفتار يک فرد اوتيستي مرتبط با نحوه ادراک او از محيط اطراف است لذا او به خاطر ادراکات ناهنجارش از محيط واکنش هاي نا هنجار را از خود بروز مي دهد.
عموما طيف اختلالات او تيسم را به سه بخش اختلال در تصور (imagination)، اختلال در ارتبا طات اجتماعي (social communication ) ، و اختلال در واکنش اجتماعي (social interaction) همراه با تمايل شديد براي انجام کار هاي تکراري و گاها رفتار هاي غير طبيعي تقسيم بندي مي نمايند .
علائم او تيسم
بايد اعلام نمود که علايم اوتيسم در افراد مختلف داراي شدت و ضعف گوناگو ني است .به اين معني که در برخي از بيماران برخي از علايم بيماري بارزتر از بقيه بيماران است :ولي به طور کلي علايم مربوط به اوتيسم را مي توان از جنبه هاي زير مو رد بر رسي قرار داد .

مهارتهاي اجتماعي (Social skills)
اين بيماران معمولا نسبت به ديگران همانند افراد سالم واکنش نشان نمي دهند .اغلب آنها از تماس هاي چشمي(eye contact) با ديگران پرهيز مي کنند و اغلب مايلند که تنها باشند .
آنها در درک احساسات ديگران مشکل دارند .و اغلب نمي توانند در باره احساسات خود صحبت نمايند . زماني که ديگران با آنها صحبت مي کنند توجه اي به آنها نشان نمي دهند .برخي از آنها علا قه اي به مردم نشان نمي دهند ولي برخي ديگر برعکس بسيار علا قه مند به مردم هستند اما نمي دانند چگونه با ديگران صحبت کرده و با آنها بازي نمي کنند وقادر به برقراري ارتباط با آنها نيستند .


اختلا لات زبان ، تکلم ، و برقراري ارتباط


استفاده از کلمات بدون توجه به معاني آنها
حدود 40 % کو دکان مبتلا به اوتيسم اصلا حرف نمي زنند .برخي ديگر مبتلا به عارضه اکو لا ليا (echolalia) (تکرار کردن حرفهايي که ديگران به آنها مي زنند) مي باشند .به طور مثال اگر شما به او بگو ييد " چرا نا هارت را نمي خوري " او هم به جاي آنکه جوابت را بدهد مي گويد " چرا ناهارت را نمي خوري "

ع شادي يا غمگيني تن صداي خود را بالا و پايين ببرند .اين کودکان ممکن است از لحاظ فاصله مکاني به افرادي که با آنها صحبت مي کنند خيلي نزديک شوند و يا ممکن است به يکي از مو ضوعات صحبت خود بچسبند و رهايش نکنند . برخي از آنها مي توانند به خوبي صحبت نمايند و لغات بسيار زيادي را مي دانند ولي حوصله گوش دادن به حر فهاي ديگران را ندارند .هم چنين ممکن است در باره افرادي که بسيار به آنها علا قه مند هستند خيلي زياد صحبت نمايند .
- انجام حرکا ت تکراري، مقاومت در برابر تغييرات محيطي ويا مقاومت در برابر تغييرات روزانه کار ها ي معمولي ، و عدم پاسخ دهي به صورت غير طبي عي نسبت يه تجارب حسي . ( 1)
آنها يک سري از کا رها را بارها و بارها تکرار ميکنند . اگر عادات روزانه آنها تغيير نمايد به شدت نا راحت مي شوند .به عنوان مثال اگر کودک هر روز ابتدا دستش را شسته و سپس لباسش را مي پوشد، در صورتي که از او خواسته شود که عکس اعمال فوق ر ا انجام دهد ، به شدت ناراحت خواهد شد .
اوتيسم يک ناتواني رشدي در تمام عمر بوده و به طور تيپيک در اوايل دوران کو دکي ظاهر مي شود ..دانش آموزان مبتلا به اوتيسم در اوايل دو ان کودکي رفتاري را از خود نشان مي دهند که به طور مخربي با فرآيندهاي ياد گير ي آنها در مواردزير تدا خل مي نما يد. (

1) .
روند رشد کودکان مبتلا به او تيسم ممکن است درزمينه هاي حرکتي (motor) شناختي (cognitive)،به تاخير بيفتد .
از طرف ديگر برخي ازآنها ممکن است بتوانند به راحتي مسايل کامپيو تري ويا يک جدول را حل کنند ولي در انجام کارهاي بسيار آسان مثل بر قراري دوستي با ديگران و صحبت با ديگران دچار مشکل شوند .
اختلال در روابط /مهارتها / و واکنش هاي اجنماعي
 عدم درک احساسات و عواطف ديگران
 قدرت بسيار ضعيف در درک و تعبيرحالات چهره (facial expression) و
زبان بدن (body language) ديگران
- فرد بيمار ممکن است به صورت بي ادب (rude)، پر خاشگر ، رک گو (forthri

ght) ، خجالتي ، بي فکر(thoughtless) ، نا بالغ از نسبت به سن تقويمي خود (immature) ، مشاهده شود. اين افراد قادربه عملکرد کافي ومناسب براي بر قرار ي ارتباط با اجتماع نبوده و نهايتا قادر به ايجاد روايط دوستانه دير پا نمي باشند.
- شرکت در فعاليتها و با زيهاي ساده و تمايل به دوري گزيني از جمع .

بر قراري ارتباط
1)کودک در برقراري ارتباط با جنبه هاي مختالف دچار مشکل ميشود . زبان کودک داراي آن قدرت طبيعي براي بر قراري ارتباط نيست و از محتوي و ساختار مناسبي بر خوردار نمي باشد. ضعف کودک هم در زمينه ابراز نظر و هم در زمينه درک نظرات ديگران از طريق کلامي مشهود است .
2)کودک در برخوردبا مردم ،اشيا و وقايع زندگي اش دچار مشکل مي شود . اغلب کودکان در بر قراري يک ارتباط متناوب با ديگران دچار مشکل هستند .
3) کودک در هنگام مشاهده تغييرات ايجاد شده در اطراف خود ، به استرس شديدي دچار مي شود و اصولا مايل به سکون در محيط اطراف خويش است و از تغيير دادن شرايط و اشيا اطراف خويش نا خرسند مي شود . ( 1) . تغييرات ايجاد شده در وقايع معمول زندگي سبب ايجاد وحشت در فرد مي شود . اين امر مي تواند بروز حرکات تکراري در فرد را تو جيه نمايد .
4)کودک علايق بسيار محدودي را نسبت به اطرافيان يا اشيا ي دور برش ابراز مي کند و قادر به شرکت در فعاليت هاي ذهني نيست . ( 1). اين کو دکان نمي توانند بپذيرند که حالات رو حي –رواني ديگران با آنها متفا وت است و نمي توانند تصور کنند که افراد ديگر جامعه داراي عقايد ، ديد گا ه ها و برنامه هاي خو دشان در زندگي هستند .
اگر به او بگو ييد" آن کار را نکن " يک بيمار اوتيستي نمي تواند درک کند که معني "آن

" چيست عواطف کو دکان او تيستي مشابه با ساير افراد جامعه است .ولي اين کو دکان ني توانند عوالم و عواطف خود را به آساني و به صورت قابل فهم باز گو نمايند. علت اين امر اين است که آنها نمي توانند از ابزار زبان به اندازه کافي استفاده نمايند. آنها ممکن است بدون ايجاد آمادگي در ديگران با آنها شروع به صحبت نمايند.
5) کودک نسبت به محر ک ها ي شنيداري ، ديداري ،بويايي، و محرکهاي حسي (tactile)، چشايي gustatory و محرک ها يkinesthetic، پاسخ هاي غير طبيعي و تکراري و بي معني را از خودنشان مي دهد .و از لحاظ حس تعادل و تنظيم موقعيت بدن (proprioceptive) دچار مشکل مي شود. ( 1) . به عبارت ديگر ، برخي از آنها در برخي از حواس پنج گانه بسيار حس

اس تر از حالت طبيعي بوده ودر برخي ديگر ازاين حس ها از حساسيت کمتري نسبت به ديگران بر خوردار مي باشند.از اين رو عکس العمل آنها نسبت به بقيه افراد در يک جمع در قبال يک محرک بو يايي ، شنوايي، چشايي، و.. با ديگران هما هنگ نبوده و عکس العمل آنها سبب ايجاد بي نظمي در جمع مي شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید