بخشی از مقاله

«فهرست اجمالي مطالب»
مقدمه
فصل اول- تعاريف و كليات
فصل دوم-تاريخچه
فصل سوم- تلقيح مصنوعي
فصل چهارم- مادر جانشين
نتيجه گيري كلي

«فهرست تفصيلي مطالب»

مقدمه
فصل اول- تعاريف و كليات
تعريف مسأله و موضوع تحقيق
سئوالات اصلي تحقيق
فرضيه هاي تحقيق
اهداف تحقيق
اهميت تحقيق
روش تحقيق و شيوه گرد آوري مطالب
فصل دوم- تاريخچه تلقيح مصنوعي
فصل سوم- تلقيح مصنوعي
مبحث اول- تلقيح مصنوعي با اسپرم شوهر
گفتارنخست- جواز يا حرمت تلقيح مصنوعي با اسپرم شوهر
گفتار دوم- آثار مالي و غير مالي نسب ناشي از تلقيح مصنوعي با اسپرم شوهر
بند اول- آثار مالي
الف) توارث
ب) نفقه
ج) ساير آثارمالي
بند دوم- آثار غير مالي
الف)حرمت نكاح
ب) حضانت
ج) تربيت
د) ولايت


مبحث دوم- تلقيح مصنوعي با اسپرم بيگانه
گفتار نخست- وضع حقوقي - فقهي ( جواز يا حرمت) تلقيح مصنوعي با اسپرم بيگانه
گفتار دوم- دلايل مخالفان و موافقان اين روش
1- اطلاق و عموم پاره اي از آيات قرآن
2- اطلاق و عموم پاره اي از روايات
3- مقتضاي قاعده احتياط
گفتار سوم- نسب ناشي از لقاح مصنوعي با اسپرم بيگانه
بند اول- نسب ناشي از لقاح به شبهه با اسپرم اجنبي
بند دوم- نسب طفل ناشي از لقاح عمدي با اسپرم غير شوهر(اجنبي)
1-قائلين به عدم ثبوت نسب
2- قائلين به ثبوت نسب
الف) رابطه طفل با زوج ( شوهر زن)
ب) رابطه طفل با زوجه (مادر)
ج) رابطه طفل با صاحب آب
فصل چهارم- مادر جانشين
مبحث اول- قرارداد مادر جانشين
گفتار اول- تعريف قرارداد مادر جانشين
گفتار دوم- نظرات مخالفان و موافقان


مبحث دوم- وضعيت فقهي حالت مادر جانشين
گفتار اول- لقاح داخل رحمي
بند اول- حالت جانشيني در بارداري
بند دوم- حالت جانشيني با باروري مصنوعي
گفتار دوم- لقاح خارجي رحمي
بند اول- فراهم كردن زمينه لقاح بين اسپرم و تخمك در آزمايشگاه
بند دوم- انتقال جنين تشكيل شده به رحم مادر جانشين
مبحث سوم- نسب در حالت مادر جانشين


مبحث چهارم- مادر كيست؟
گفتار اول- حالت جانشيني در بارداري
گفتار دوم- حالت جانشيني با باروري مصنوعي
مبحث پنجم- آثار نسب
گفتار اول-حرمت نكاح
گفتار دوم-حضانت
گفتار سوم- ولايت قهري
گفتار چهارم- الزام به انفاق
بند اول- انفاق بين كودك و صاحب اسپرم
بند دوم- انفاق بين كودك و صاحب رحم اجاره اي
گفتار پنجم- توارث
بند اول- توارث بين صاحب اسپرم و كودك
بند دوم- توارث بين طفل و صاحب تخمك
بند سوم- توارث بين طفل و صاحب رحم اجاره اي
نتيجه گيري كلي



«مقدمه»
جامعه بشري دائماً در حال تغيير و تحول است. روز به روز مسائل جديدي پيش مي آيد كه از جنبه هاي مخلف نياز به بررسي و پژوهش دارد.
علم حقوق نيز ناگزير است تا همزمان با اين تحولات، توسعه يابد تا جوابگوي نيازهاي جامعه باشد چون در غير اينصورت مشكلات عديده اي بر سر راه جامعه قرار مي گيرد. لذا فقدان قانون در مورد مسائل جديد منجر به هرج و مرج مي گردد. يكي از مسائل جديد كه از جنبه هاي مختلف قابل بررسي است تا مسئاله روشهاي جديد باروري به طريقه مصنوعي مي باشد. مسئاله تلقيح مصنوعي ابتداءاً در مورد گياهان و حيوانات انجام شد و كم كم در مورد انسان هم انجام شد و نتايج مثبتي داشت.

تلقيح مصنوعي مي تواند باعث حل مشكلات بسياري از خانواده ها شود كه از نعمت داشتن فرزند محروم اند. ولي البته همچون ديگر مسائل جديد، باعث نگراني ها و مخلفت هايي هم شده است. اين مسئاله فقط از جنبه حقوقي اهميت ندارد و چه بسا جنبه هاي اخلاقي و اجتماعي آن مهمتر از جنبه حقوقي آن باشد. مسائلي همچون تركيب اسپرم با تخمك در خارج از رحم، انتقال جنين زوجين به رحم زن ثالث، تركيب اسپرم مرد وزن بيگانه، پرورش جنين در لوله آزمايشگاه، اهداء تخمك/ جنين و ..... سئوالات بيشماري را ايجاد مي كند.


تلقيح مصنوعي انواع گوناگوني دارد: از جمله تلقيح مصنوعي با اسپرم شوهر، تلقيح مصنوعي با اسپرم بيگانه، حالت مادر جانشين و حالت اهداء تخمك / جنين: كه مادر اين نوشته به بررسي تلقيح با اسپرم شوهر و با اسپرم بيگانه و حالت مادر جانشين پرداخته ايم و بحث اهداء تخمك/ جنين را مورد بررسي قرار نداده ايم.
دراين نوشته، آنچه بيشتر مورد توجه است، بررسي مشروعيت يا عدم مشروطيت طرق تلقيح مصنوعي و بررسي نسب و آثار آن از جمله ارث طفل حاصل از اين طرق است. به اين معنا كه طفل حاصل از طرق تلقيح مصنوعي به چه كس يا كساني ملحق مي شود و آثار اين الحاق چيست؟
و همچنين نظرات فقهاء و حقوقدانان را مورد بررسي قرار داده ايم.

فصل اول

1- تعاريف و كليات:
تلقيح مصنوعي عبارت است از داخل كردن مني مرد به وسيله آلات پزشكي و يا هر وسيله ديگر غير از مقاربت در رحم زن.
طفل حاصل از عمل مزبور را طفل حاصل از تلقيح مصنوعي مي نامند
لقاح در لغت به معناي آبستن شدن و تلقيح به معناي آبستن كردن است.
بنابر اين معناي لغوي لقاح از معناي حقوقي آن دور نگرديده است چون لقاح مصنوعي د اصطلاح حقوقي يعني بارور شدن جنس مؤنث ( اعم از انسان و حيوان و گياه) با وسايل مصنوعي و تلقيح مصنوعي هم به معناي باروركردن جنس مؤنث ( اعم از انسان و حيوان و گياه) از راه وارد كردن اسپرم در رحم جنس مؤنث با وسايل مصنوعي است بدون انجام مقاربت طبيعي


نسب:
نسب از نظر لغت، مصدر و به معني قرابت و علاقه و رابطه بين دو شيئي است و در زبان فارسي، آن را نژاد مي گويند


نسب از نظر اصطلاح حقوقي:
در قانون مدني ايران تعريفي از نسب نشده است ولي علماء حقوق تعاريفي ارائه داده اند: از جمله آقاي محمد عبده بروجردي نسب را چنين تعريف كرده است:
« نسب علاقه اي است بين دونفر كه به سبب تولد يكي از آنها از ديگري يا تولدشان از شخص ثالث حادث مي شود»


آقاي دكتر سيد حسن امامي نسب را چنين تعريف كرده است:« نسب، مصدر است و به معني قرابت و خويشاوندي مي باشد. و اضافه كرده است: « نسب امري است كه به واسطه انعقاد نطفه از نزديكي زن و مرد به وجود مي آيد. از اين امر، رابطه طبيعي خوني بين طفل وآن دو نفر كه يكي پدر و ديگري مادر باشد موجود مي گردد»
نسب، اعم از پدري يا مادري ممكن است مشروع باشد يا نامشروع و همچنين ممكن است حاصل از نزديكي طبيعي باشد يا حاصل از تلقيح مصنوعي
روش تلقيح مصنوعي توانسته است باعث از بين رفتن مشكلات خانواده هايي شود كه به دلايلي از جمله عنن يا انزال سريع و يا عيوب مجاري آلات تناسلي زن و مرد از نعمت داشتن فرزند محروم بوده اند.


2- تعريف مسئاله و موضوع تحقيق:
در حال حاضر امكان فرزند دارشدن زوجين نا بارور از طريقي جديد وجود دارد كه در اين جريان ممكن است از اسپرم مرد بيگانه و يا تخمك زن بيگانه استفاده شود ويا تخمك و اسپرم زن و شوهر در خارج از رحم تركيب شوند و يا از رحم زن ثالثي استفاده شود و يا از جنين اهدايي استفاده شود كه بررسي وضعيت حقوقي طفل حاصل از اين روشها از اهميت فراواني برخوردارمي باشد.
3- سئوالات اصلي تحقيق:
1- آيا نسب طفل ناشي از تلقيح مصنوعي از نظر شرعي مشكلي دارد يا خير؟
2- آيا طفل ناشي از تلقيح مصنوعي در انواع گوناگون آن ارث مي برد يا خير؟
3- نسب طفل ناشي از تلقيح مصنوعي به چه كسي مي رسد و از چه كسي ارث مي برد؟
4- فرضيه هاي تحقيق:
1- نسب طفل ناشي از باروري مصنوعي در انواع مختلف آن مشروع و قانوني است.
2- در حالت مادر جانشين، طفل منسب به پدر و مادرحكمي خواهد شد.
5- اهداف تحقيق:
1- تبيين و روش ساختن نسب وارث طفل ناشي از تلقيح مصنوعي
2- بررسي موانع و مشكلات تلقيح مصنوعي از جمله در مورد نسب وارث كودك ناشي از آن
3- بررسي وضعيت طفل در شرع و قانون
6- اهميت تحقيق:
با توجه با اينكه اين مسائل در جامعه ظهور مي كند و انجام مي شود و تقاضاي زيادي هم ممكن است براي آن وجود داشته باشد و از طرف ديگر در مورد مسائل حقوقي و تكاليف و وظايف حقوقي طرفين ابهام و پيچيدگي وجود دارد، اهميت اين تحقيق روشن ميشود.
7- روش تحقيق و شيوه گرد آوري مطالب:
روش اين تحقيق، روش تحليل منطقي و استدلالي است.و روش اصلي گرد آوري مطالب، روش كتابخانه اي است و همچنين استفاده از شبكه هاي اطلاعاتي كامپيوتري.

فصل دوم

تاريخچه تلقيح مصنوعي:
تلقيح مصنوعي به شكل علمي تقريباً موضوعي جديد است كه توانستد مشكلات خانواده هايي را برطرف كند. تلقيح مصنوعي در ابتدا نژاد يا تكثير نسل حيوانات مورد استفاده قرار گرفت و اولين آزمايش را در اين مورد يك دانشمند آلماني به نام Lud wig Jacobi در سال 1765 ميلادي روي ماهي ها انجام داد. در نيمه اول قرن نوزدهم تلقيح مصنوعي روي ماريان و گاو وگوسفند انجام شد و نتيجح مثبت حاصل گرديد. در اواخر قرن نوزدهم يكي از دانشمندان روسي به نام Elie Ivenoff تلقيح مصنوعي را در چهار پايان با متدي خاص معمول ساخت كه بعدها آن روش به طور گسترده مورد عمل قرار گرفت.


با پيشرفت صنايع و فنون، دامنة تلقيح مصنوعي به انسان نيز سرايت نمود. تكنيك هاي جديد تلقيح مصنوعي در امر توالد موجود انساني به كار گرفته شد و دنبالة آزمايش ها روي انسان انجام پذيرفت. يك پزشك انگليسي در سال 1799 گزارش در اين زمينه به دولت انگلستان داده است كه گزارش مزبور مضبوط است. يكي از پزشكان فرانسوي در سال 1868 ميلادي طي گزارش خود خاطر نشان ساخته است كه در فرانسه ده مورد تلقيح مصنوعي در روي زن ها انجام شده و قديمي ترين آنها را مربوط به سال 1838 دانسته است.


در ايلات متحده امريكا دكتر Marion Sins اولين آزمايش خود را درسال 1866 ميلادي در بيمارستان زنان نيويورك سيتي به مرحله اجرا در آورد.
ازسال 1914 به بعد تقريباً موضوع تلقيح مصنوعي كاملاً توجه علماء و پزشكان را به خود جلب كرد. در سال 1914 ميلادي يكي از اطباي انگليسي مقيم مصر موسوم به دكتر جامسيون شنيده بود كه در ميان بدويان طريقه اي براي معالجه زنان عقيم وجود دارد كه گاه منجر به آبستن شدن زنها مي شود و گاهي اين گونه زنان مي ميرند. اين اتفاق نظر پزشك انگليسي را به خود جلب كرد و در اثر بررسيهاي فراوان، دريافت كه زنان بدوي به قطعه اي از پشم حيوانات افسون مي خوانند و آن را به زن نازا مي دهند تا به رخم خود بمالد و معتقد بودند كه زن با اين روش حامله خواهد شد يا خواهد مرد. اين پزشك با تحقيقات بيشتر سرانجام دريافت كه زنان بدوي پشم را به نطفه مردان آغشته كرده و سپس آن را به زن عقيم مي دهند تا آن را استعمال نمايد كه علاوه بر نطفه مقدار زيادي از ميكروب هاي مضر موجود در پشم وارد رحم زن مي گرديد و اگر زن داراي بنيه قوي مي بود در مقابل ميكروبها مقاومت مي كرد و الا از پا در مي آمد و مي مرد.


دكتر جامسيون پس از خاتمه جنگ جهاني اول به انگلستان مراجعت كرد و به خاطر او چنين رسيد كه به وسيله تلقيح مصنوعي و از راه صحيح علمي هزاران زن را كه آرزوي مادر شدن داشتند بارور كند و به وسيله آلات مصنوعي و لوله آزمايش نطفه مرد را به رحم زن منتقل نمايد. كم كم تلقيح مصنوعي در انگلستان رواج پيدا كرد و البته اعتراضاتي را هم به دنبال داشت با وجود اعتراضات مذكور از تلقيح مصنوعي جلوگيري نشد و امروزه در انگلستان اطفال ناشي از تلقيح مصنوعي به طور چشم گير مشاهده مي گردند.


در ايتاليا و در شهر واتيكان پاپ رهبر كاتوليك هاي جهان تلقيح مصنوعي را تحريم كرد. ولي بعضي از كشورهاي اروپائي و امريكائي تلقيح مصنوعي را مباح دانسته اند.
در حقوق اسلام بحث تلقيح مصنوعي سابقه ندارد ولي مصاديقي وجود دارد كه با تلقيح مصنوعي مشابهت دارد. از جمله احاديثي كه در اين زمينه وجود داردمربوط به مساحقه است كه به طور خلاصه مفاد حديث چنين است كه ابا جعفر و ابا عبدلله عليهما السلام مي گفتند حضرت امام حسن در مجلس پدرش حضرت علي (ع) حضورداشت كه عده اي وارد شدند و مي خواستند مسئاله را از حضرت علي (ع) سئوال كنند. بعلت عدم حضور آن حضرت در مجلس مسئاله در نزد امام حسن (ع) مطرح گرديد و آن مسئاله چنين بود كه مردي با زن خود جماع كرده است و زن در همان حالت با دختر با كره اي مساحقه نموده و در نتيجه اين عمل نطفه از رحم زن وارد رحم دختر گرديده و دختر حامله شده است. تكليف چيست؟


حضرت امام حسن(ع) فرمودند كه مهر دختر باكره را از زن بايد گرفت و به دختر داد زيرا طفل حاصل از اين مساحقه از رحم دختر خارج نخواهد شد مگر با ازاله بكارت وي سپس زن را چون محصنه بوده است بايد رجم كرد و پس از آنكه طفل متولد گرديد بايد اين طفل به صاحب نطفه تحويل شود و دختر مزبور را بايد تازيانه زد.

فصل سوم

تلقيح مصنوعي
طبق تعريف تلقيح مصنوعي مي توان آن را به اقسامي تقسيم كرد:
1- تلقيح اسپرم مرد به همسرش
2- تلقيح اسپرم مرد بيگانه به زن
مبحث اول- تلقيح مصنوعي با اسپرم شوهر
ممكن است در مواردي با وجود اينكه مرد توانايي ساختن نطفه كامل را دارد يعني اسپر ماتوروئيد مرد قابليت و توانايي بارور ساختن تخمك را دارد ولي به دليل از جمله عنن يا انزال سريع و يا عيوب مجازي آلات تناسلي مرد و يا عدم قدرت جذب دستگاه تناسلي زن امكان تركيب شدن نطفه مرد و زن از راه طبيعي وجود ندارد و در نزديكي طبيعي جريان تلقيح به درستي انجام نمي شود. به همين دلايل مي توان از تلقيح مصنوعي استفاده كرد جهت رفع اين مشكلات


گفتار نخست-جواز يا حرمت تلقيح مصنوعي با اسپرم شوهر
در مورد اين مسئاله در قانون ايران، حكمي مشاهده نمي شود. ولي با توجه به اصاله الاباحد مي توانيم بگوئيم كه اين مورد مشكلي ندارد از نظر شرعي و قانوني .
نسب طفل ناشي از اين تلقيح به پدر و مادر خود منتسب مي شود و همة آثار نسب قانوني و شرعي هم بر اين طفل بار مي شود مواد مربوط به نسب در قانون مدني كه مواد 1158و 1159 هستند، نزديكي و مواقعه را بيان كرده اند چون راه طبيعي انعقاد نطفه، نزديكي است والا خصوصيتي در مواقعه و نزديكي وجود ندارد كه تنها معيار ايجاد نسب قانوني و شرعي باشد. در مورد اين موضوع اكثر فقها و حقوقدانان معاصر آن را جايز مي دانند و تنها عده كمي از فقها هستند كه نظر به عدم جواز آن دارند. و از نظر حكم وضعي اين مورد هم اكثر حقوقدانان و فقها نسب اين طفل را صحيح دانسته و آن را به زوجين ملحق مي دانند. البته با تأكيد بر اين نكته كه در جريان اين روز بايد از كارها و اعمال خلاف ضوابط شرعي و عفت خانواده جلوگيري شود.


در ذيل نظرات چند تن از فقها و حقوقدانان آورده مي شود:
« عده اي از فقهاء معاصر در خصوص جواز يا حرمت تلقيح چنين مي گويند: ( ان كان التلقيح بماء الرجل لزوجه- كان ذلك عملاً مشروعاً علي ما استقف عليه »
آيت ا.. گلپايگاني عقيده دارند كه :


بر حسب مستفاد از اذلة شرعيه، نطفه مرد به هر نحو در رحم حليله خود قرار بگيرد جايز است و اولاد ملحق به مرد و حليله است. و توارث از طرفين ثابت است.
طبق عقيده مزبور اولاً تلقيح مصنوعي با اسپرماتوزوئيد شوهر شرعاً جايز است. ثانياً طفل متولد از اين تلقيح به زوجين ملحق مي شود. ثالثاً توارث بين طفل و زوجين ثابت است و از هر حيث طفل مزبور با طفل حاصل از نزديكي يكسان بوده و فرقي بين آنها وجود ندارد . آقاي دكتر امامي معتقدند كه :
« طفل متولد از لقاح مصنوعي از مني شوهر قانوني است و نزديكي تأثيري در نسبت قانوني ندارد .»
حضرت آيت ا.. شيخ يوسف صانعي در مورد تلقيح مصنوعي چنين اظهار نظر فرمودند:


« باردار نمودن مصنوعي زن به نطفه شوهر جايز است، البته بايد از مقدمات حرام پرهيز شود. مثل آنكه تلقيح كننده نامحرم نباشد و... هرچند اينگونه اعمال موجب حرام شدن نطفه و فرزند نمي باشد چون مربوط به مقدمات است و خود مقدمات حرام است و فرزند متعلق به زن و مرد صاحب نطفه مي باشد و همه احكام فرزند را دارا است .»
البته در مقابل نظرات ابراز شده در صفحات قبل، عده اي از فقها لقاح مصنوعي را اصولاً جايز نمي دانند و آن را غير مشروع مي دانند. و استدلال آنها هم اين است كه در شرع مقدس امر فروج، مسئاله مهمي است و تأكيد فراواني براي حفظ آن در شرع شده است از جمله آيه 30 سوره نور كه مي فرمايد: «قل للمومنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن» خدا فرموده كه زنان فروج خود را حفظ كنند و در اين آيه متعلق ذكر نشده و نگفته كه از چه چيز حفظ كنند و اختصاص به نزديكي و مقاربت نداده است.


و در علم اصول هم اجماع وجود دارد كه هر گاه متعلق ذكر نشود، افاده عموم مي كند يعني از هر چيزي حفظ كن.
مرحوم حضرت آيت ا...ميلاني معتقد به عدم جواز تلقيح مصنوعي بوده ولي طفل حاصل از آن را به صاحب نطفه ملحق مي دانند .
مرحوم حضرت آيت ا....بروجردي قدس سرهشريف تلقيح مصنوعي مني زوج به زوجه را محل تأمل و اشكال مي دانستند.
در مجموع به اين نتيجه مي رسيم كه طفل متولد از تلقيح مصنوعي زن با اسپرم شوهر به زوجين ملحق مي شود و اين طفل از هر جهت حاصل از نزديكي طبيعي فرقي ندارد. نزديكي جنسي هم كه در موارد 1158و1159 ق.م ذكر شده است به اين دليل است كه نزديكي فرد شايع ايجاد جنين است و خصوصيتي در نزديكي وجود ندارد كه آن را تنها راه تحقق نسب مشروع و طبيعي بدانيم. پس طفل حاصل از تلقيح مصنوعي زن با اسپرم شوهر، نسب مشروع دارد و به زوجين ملحق مي شود و اينكه شوهر تلقيح را انجام دهد يا شخص ثالث تأثيري در نسب مشروع طفل ندارد و همچنين اينكه طرفين آگاه به اين عمل باشند يا خير باز هم تأثيري ندارد و همة آثار نسب مشروع بر اين طفل بار مي شود.
گفتار دوم- آثار مالي و غير مالي نسب ناشي از تلقيح مصنوعي با اسپرم شوهر
بند اول- آثار مالي
الف) توارث
توارث از باب تفاعل به معناي ارث بردن از يكديگر است. طبق ماده 861 قانون مدني كه مي گويد« موجبات ارث دو امر است: نسب و سبب» ، نسب يكي از موارد تحقق توارث است و طفلي كه نسب مشروع دارد ارث مي برد از اقوام و از اوهم ارث برده مي شود به شرط تحقق موجبات ارث.
شرط وراثت در ماده 875 قانون مدني ذكر شده و آن عبارت از اين است كه در حين فوت مورث، وارث زنده باشد و اگر حمل است نطفه او حين الموت منعقد بوده و زنده هم متولد شود اگر چه فوراً پس از تولد بميرد.


در مورد مسأله ما هم اگر اسپرم شوهر قبل از فوت با تخمك زن تركيب شود و نطفه تشكيل شود در اين صورت اگر زنده هم متولد شود همچون فرزند حاصل از نزديكي طبيعي ارث مي برد ولي اگر بعد از فوت شوهر نطفه تشكيل شود، در اين صورت فرزند حاصل از لقاح مصنوعي از پدر خود ارث نخواهد برد. و دليل آن هم اين است كه به محض فوت شخصي، قهراً وبلافاصله ماترك او به ورثه موجود انتقال پيدا مي كند و اسپرم بدون تركيب با تخمك حمل نيست كه بگوئيم ارث مي برد.
ولي اين ماده و اين استدلال جاي بحث و بررسي بيشتري دارد و اين مسئاله قراردادي را مي توان متناسب با نيازهاي جامعه و مسائل جديد تغيير داد.

ب) نفقه
طبق ماده 1196 قانون مدني، فقط اقارب نسبي در خط عمودي اعم از صعودي يا نزولي ملزم به انفاق يكديگرند.
فرزند ناشي از تلقيح مصنوعي با اسپرم شوهر همچون فرزند ناشي از نزديكي زن و شوهر شرايط داشتن حق نفقه را دارد.
ج) ساير روابط مالي
در مورد اين موارد هم مثل هزينه آموزش و پرورش و حضانت و تربيت كودك، اين طفل همچون طفل ناشي از نزديكي زوجين بايد در اين موارد هم تأمين شود و اين هزينه ها در صورت حيات پدر بر عهده او و در صورت فوت پدر بر عهده مادر است و پدر يا جد پدري به عنوان ولي قهري موظفند فرزند ناشي از تلقيح مصنوعي را نگاهداري و اموال او را محافظت نمايند.
بند دوم- آثار غير مالي
الف) حرمت نكاح


طفل ناشي از تلقيح مصنوعي در اين مورد هم مثل كودك ناشي از مواقعه است و تمام آثار نسب مشروع بر او بار مي شود و طبق ماده 1045 قانون مدني نمي تواند با پدر و اجداد و مادر و جدات هر قدر كه بالا رود و با اولاد هر قدر كه پايين رود و با برادر و خواهر و اولاد آنها هر قدر كه پايين رود و همچنين با عمات و خالات خود و عمات و خالات پدر ومادر و اجداد و جدات ازدواج كند.


ب) حضانت
در مورد حضانت هم فرزند ناشي از لقاح مصنوعي با فرزند ناشي از مواقعه تفاوتي ندارد و حضانت به معناي نگاهداري اطفال از جهت جسمي و روحي و تربيتي است و طبق مواد 1168 و 1179 نگاهداري اطفال هم حق و هم تكليف ابوبين است و در صورت فوت يكي از ابوبين حضانت طفل با آنكه زنده است خواهد بود هر چند متوفي پدر طفل بوده و براي او قيم معين كرده باشد. هيچ يك از ابوبين حق ندارند در مدتي كه حضانت طفل بر عهده آنهاست از نگاهداري امتناع كند
ج) تربيت
تربيت در لفظ به معناي پروردن و پرورانيدن و آموختن آداب و اخلاق و پرورش روح و جسم است و در اصطلاح حقوقي به معناي پرورش روحي و اخلاقي يا معنوي اطفال به كار رفته است .
در حقوق اسلام به امر تربيت اهميت فوق العاده اي داده شده و يكي از وظايف مهم والدين تربيت فرزندان عنوان شده است. مواد 1104و1178 قانون مدني به اين امر پرداخته اند.


د) ولايت
ولايت ر لغت به معني حكومت كردن است و همچنين به معناي دوست داشتن، ياري دادن و تصرف كردن و تسلط پيدا كردن آمده است.
قهري در لغت به معناي جبري و اضطراري است. ولايت در اصطلاح حقوقي و حقوق مدني عبارت از قدرت و اختياري است كه برابر قانون به يك شخص ذيصلاح براي اداره امور محجور واگذار شده است كه اقسامي دارد: 1- ممكن است به حكم مستقيم قانون باشد 2- به موجب وصايت 3- به حكم دادگاه ( ولايت قيومت )
ولايتي كه به حكم مستقيم قانون باشد ولايت قهري ناميده مي شود. يكي از آثار نسب مشروع هم ولايت قهري است و چون فرزند ناشي از تلقيح مصنوعي با اسپرم شوهر هم داراي نسب مشروع است ولايت قهري اين طفل با ولايت طفل ناشي از مواقعه تفاوتي ندارد.


طفل ناشي از تلقيح مصنوعي نيز تا زماني كه به سن بلوغ و رشد برسد تحت ولايت قهري پدر و جد پدري است و اگر بعد از بلوغ معلوم شود كه اين كودك غير رشيد است يا داراي جنون مي باشد و سفه يا جنون وي به زمان صغر اتصال دارد تحت ولايت پدر و جد پدري است.
مبحث دوم- تلقيح مصنوعي با اسپرم بيگانه
ممكن است در مواردي نطفه شوهر قدرت بارور كردن زوجه را نداشته باشد بنابر عللي و در اينصورت است كه از روش تلقيح مصنوعي با اسپرم شخص ثالث استفاده مي شود.


گفتار نخست- وضع حقوقي- فقهي ( جواز يا حرمت) تلقيح مصنوعي با اسپرم بيگانه در مورد تلقيح مصنوعي با اسپرم بيگانه در حقوق ايران سكوت وجو دارد و به دليل اين سكوت برابر اصل 167 قانون اساسي بايد به فتاواي معتبر و آراء فقها رجومع كنيم و بحث مستقلي در فقه در اينخصوص به دليل جديد بودن مسأله وجود ندارد ولي آرائي از فقها در اين مورد صادر شده است كه در كل به نظر مي رسد نظر اجماعي وجود ندارد ولي مخالفان بسياري دارد. و البته شايد موافقاني هم داشته باشد.
گفتار دوم- دلايل مخالفان و موافقان اين روش


1- اطلاق وعموم پاره اي از آيات قرآن
در قرآن كريم آياتي وجود دارد كه به حفظ فرج توصيه شده است مثلاً در آيه 30 سوره نور آمده است: « قل للمؤمنات يغضضن مي ابصارهن و يحفظن فروجهن»
و يا در آيه 5 سوره مومنون و آيه 7 اين سوره هم به حفظ فروج توصيه شده است.


و مخالفان مي گويند كه در آيات مذكور خصوصاً آيه 30 سوره نور متعلق حفظ بيان نشده و عدم ذكر متعلق افاده عموم مي كند و بايد فروج را از هر چيزي حفظ كرد. خواه ورود نطفه از طريق زنا ويا ساير اعمال نامشروع( تفخيذ و مساحقه) باشد و يا به وسيله آلات پزشكي ممكن است با توجه به آيه مذكور گفته شود اگر شوهر كه محرم تمام بدن زوجه خود است و يا خود زوجه عمل تلقيح را انجام ونطفه مرد اجنبي را در رحم قرار دهد مشمول آيه مزبور نمي باشد. ولي در تفسير اين آيه نصوصي وارد شده است كه حرمت اين عمل را كاملاً روشن مي نمايد و اين نصوص آيات 5و6و7 از سوره مؤمنون است كه مي فرمايد:« والذينهم لفروجهم حافظون الا علي ازواجهم فانهم غير ملومين فمن ابتغي وراء ذالك فاولئك هم العادون »


و مخالفان با توجه به دلايل بالا نتيجه مي گيرند كه حفظ فرج از هر چيزي ملاك است و زنان مسلمان بايد فروج خود را از هر چيزي از جمله انواع تلقيح مصنوعي حفظ كنند و ادخال نطفه مرد بيگانه به رحم زن مخالف با حفظ فرج است.
ولي موافقان اين روش در پاسخ مي گويند كه متعلق حفظ فرج، حفظ از زنا و روابط نامشروع ديگر از جمله مساحقه و تفخيذ مي باشد و منظور اين است كه فروج را حفظ كنند و انگيزه بهره برداري جنسي در ميان نباشد در حاليكه در تلقيح مصنوعي انگيزه چيز ديگري است و به دليل رفع بعضي مشكلات، زن به اين كار مبادرت مي ورزد و انگيزه بهره برداري جنسي در اين مورد منتضي است. پس نمي توانيم با تمسك به اين آيات اين روش را حرام بدانيم. گروهي هم بر اين عقيده اند كه مقصود از حفظ، تنها حفظ از نگاه ديگران است و درتأييد اين دعا رواياتي بيان مي شود كه در تفسير اين آيه گفته شده است. به عنوان مثال روايتي از امام صادق (ع) كه فرمود: « كل آيه في القرآن في ذكر حفظ الفروج فهي من الزنا الا هذه الايه فانها من النظر »


در كتب اهل سنت هم اين نظر به چشم مي خورد. پس اين ديدگاه هم در شيعه و هم در سنت وجود دارد كه منظور از حفظ در آيه 30 سوره نور، حفظ از نگاه ديگران و پوشاندن فروج است و همين نظر اين ادعا را كه حذف متعلق، افاده عموم مي كند را رد مي كند.
2- اطلاق وم عموم پاره اي از روايات
مخالفان اين روش به رواياتي نيز استناد كرده اند از جمله:
1- خبر علي بن سالم از امام صادق كه فرموده :« ان اشد الناس عذاباً يوم القيامه رحل امر نطفته في رحم يحرم عليه»
2- خبرمرسل صدوق است كه پيغمبر اسلام(ص) فرموده:«ان يعمل ابن آدم عملاً اعظم عندا...عز وجل قتل نبياً و اماماً او هدم الكعبه التي جعلها الله قبله لعباده أو أفرغ مائه في امرأه حراماً»
مخالفان با توجه با اين روايات اظهار نظر مي كنند كه قراردادن نطفه مرد به هر طريقي در اندام تناسلي زن بيگانه، حرام است. خواه تزريق اسپرم منجر به حاملگي شود با نشود. بر اساس اين اظهار نظر آنچه موضوع حرمت است قراردادن نطفه مرد بيگانه در رحم زن است و روش ادخال هيچ خصوصيتي ندارد و بر اين اساس حتي با رضايت زن و مرد هم ممنوعيت بر طرف نمي شود .


ولي موافقان در مقابل اين مباحث، دلايلي را ذكر مي كنند از جمله اينكه در مورد بعضي از اين روايات سند آنها مورد اشكال است مثلاً روايت اول، را وي آن علي بن سالم مورد اشكال واقع شده است. و ديگر اينكه موضوع اين احاديث با موضوع بحث ما متفاوت است و اين احاديث به آميزش نامشروع دلالت دارند ولي بحث ما چيز ديگري است.
3- مقتضاي قاعده احتياط
در اسلام مسأله فرج امر مهمي است و به آن توجه خاص شده است و فقها هم با اينكه در موارد شك د وجوب يا حرمت چيزي بر اجراي اصل اباحه و برائت اصرار دارند ولي در مورد اين مسأله از اين قاعده عدول كرده اند و به احتياط روي آورده اند.
گفتار سوم- نسب ناشي از لقاح مصنوعي با اسپرم بيگانه
در اين مورد دو فرض وجود دارد:
1- در انجام عمل اشتباهي رخ داده باشد و اسپرم مرد اجنبي اشتباهاً در عمل تلقيح استفاده شده باشد و يا اينكه يكي از طرفين يا هر دو جاهل باشند به اين عمل.
2- لقاح مصنوعي با اسپرم بيگانه عملاً انجام گرفته باشد و اين عمل چنانكه ديديم از لحاظ حكم تكليفي حرام است و در اينجا احكام وضعي آن را بررسي مي كنيم.
بند اول- نسب ناشي از لقاح به شبهه با اسپرم اجنبي:
در اين خصوص اگر يكي از طرفين يا هر دوي آنها نسبت به عمل در اشتباه باشند، طفل ناشي از عمل همچون طفل وطئ به شبهه مي باشد و نسبت به طرفي كه در اشتباه بوده نسبتش صحيح است


م 1165 در اين زمينه مقرر مي دارد: « طفل متولد از نزديكي به شبهه فقط ملحق به طرفي مي شود كه در اشتباه بوده اند ملحق به هر دو خواهد بود.
فقهاء اماميه نيز نسب ناشي از شبهه را همانند نسب ناشي از نكاح صحيح مي دانند. از مطالب گفته شده نتايجي بدست مي آيد:
1- نسب چنين طفلي نسبت به هر كدام از زن و مرد كه در اشتباه بوده اند از همانند نسب صحيح است و اگر هر دو در اشتباه بوده اند طفل به هر دو ملحق مي شود.
2- صاحب اسپرم پدر و صاحب تخمك مادر طفل محسوب مي گردند و از اين حيث تفاوتي نمي كند كه زن و مرد مجرد يا متأهل باشند فزا نسب طفل به شوهر زن ملحق نمي شود و با علم به لقاح به شبهه نمي توان به اماره فراش استناد نمود.
3- طفل مزبور از پدر و مادر ارث مي برد.
4- حضانت طفل برابر قانون به عهده پدر و مادر مي باشد.
5- ازحيث ساير احكام نظير حرمت نكاح، محرميت، نفقه و .... نيز در حكم طفل قانوني و مشروع مي باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید