بخشی از مقاله

چكيده
پژوهش حاضر به دنبال بررسي نقش مشاور در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان رياضي، علوم تجربي و انساني است كه از بين آنها دو گروه به صورت تصادفي انتخاب شد.گروهي كه نحت راهنمايي مشاور قرار داشته گروه ديگر از راهنمايي مشاوره بهره نداشته است.روش نمونه برداري اين پژوهش بر پايه نمونه برداري چند مرحله انجام گرفته است.بدين صورت كه از بين تعداد كل دبيرستانهاي شهرستان ابهر 5 دبيرستان به صورت تصادفي انتخاب و سپس از بين دبيرستانهاي انتخابي از هر دبيرستان يك كلاس تجربي، يك كلاس رياضي و يك كلاس انساني به صورت تصادفي انتخاب گرديد و از هر كلاس 10 نفر به صورت انتخابي تعيين

گرديد كه 5 نفر متعلق به گروه A و 5 نفر متعلق به گروه B مي باشند.در مجموع تعداد كل دانش آموزان فارغ التحصيل مورد پژوهش 150 نفر مي باشند.نمرات دروسي اختصاصي دو گروه مورد مطالعه با استفاده از روش آزمون واريانس دو عاملي بدست آمده است.ابزار اندازه گيري اين پژوهش عبارتست از پرونده هاي

تحصيلي دانش آموزاني كه توسط مشاوران تنظيم شده است.با مراجعه به پرونده تحصيلي گروه نمونه نمرات دروس اختصاصي استخراج شده و با استفاده از روش آزمون (T) گروههاي مستقل دو گروه يعني گروهي كه با كمك مشاوره انتخاب رشته كرده اند و گروهي كه شخصاً انتخاب رشته كرده اند با يكديگر مقايسه شده اند.نتايج بدست آمده حاكي از آن است كه بين دانش آموزان در رشته تحصيلي علوم انساني و علوم تجربي و رياضي از لحاظ انتخاب رشته با كمك مشاور بيشترصورت ميگيرد و در اين سه رشته دانش آموزان رشته هاي رياضي بيشتر از رشته هاي انساني و تجربي با مشورت مشاور انتخاب رشته مي كنند.

 


فصل اول
مقدمه


مقدمه
پس از انقلاب اسلامي و استقرار نظام جمهوري اسلامي، براي اصلاح يا تغيير بنيادي نظام آموزش و پرورش فعاليتهاي پراكنده و متعددي به همت مسئولان فرهنگي كشور و افراد صاحب نظر به صورت خودجوش آغاز شد و بالاخره در پايان سال 1364، شوراي عالي انقلاب فرهنگي در مصوبه پنجاه و نهمين جلسه خود، به پيشنهاد آموزش و پرورش، شوراي تغيير بنيادي نظام اموزش و پرورش را مامور انجام بررسي هاي لازم و ارائه طرح بنيادي نظام آموزش و پرورش ايراد كرد(كليات نظام جديد1373).
حاصل بررسي هاي به عمل آمده و نظرخواهي ها و بازديد ها و بحث و تبادل نظر با كارشناسان و متخصصان به صورت طرح كليات نظام آموزش و پرورش جمهوري اسلامي ايران در خرداد 1376 به تصويب شوراي مزبور رسيد و در تيرماه 1368 شوراي عالي انقلاب فرهنگي پس از چند جلسه بحث و تبادل نظر، كليات طرح مزبور را مورد تاييد قرار داد.


در سال 1371 اولين گام اجرايي برداشته شد و اين طرح به صورت آزمايش و محدود كار خود را آغاز كزد و تا به امروز تمام دانش آموزان سال اول آموزش متوسطه را تحت پوشش حود قرار داده است.از مشخصه هاي بارز تغيير ساختار نظام آموزش كشور، حضور مشاوران در مدارس آموزش متوسطه، به منظور مشاورة تربيتي ، تحصيلي و شغلي است جايگاهي كه بخش مهمي از سياستهاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي نظام جمهوري اسلامي از اين طريق به اجرا در مي آيد.در اين طرح ارزشيابي، هدايت تحصيلي و مشاوره به عنوان اجزاء و عناصر يك فرايند مستمر و پيوسته با تبعيت از شيوه هاي تحصيلي عملي صورت مي پذيرد.


هر مدرسه از خدمات مشاوره تحصيلي برخوردار مي شود، كه مهم ترين وظيفه او آن است كه به ياري مدير دروس برنامه درسي منسجمي براي هر دانش آموز با انتخاب صحيح و دقيق دروس اختياري كه حداكثر رضايت خاطر و انگيزه را دردانش آموز به وجودآورد و او را براي طي كردن سير آينده در جهت ادامة تحصيل يا آماده شدن براي اشتغال هدايت كند تنظيم نمايد.


دانش آموزان سال اول متوسطه مجازند علاوه بر دروس عمومي يك عنوان درسي از دروس پرورشي يك عنوان درسي از دروس مهارتي و يك عنوان درسي از دروس تكميلي يا جبراني به ارسال جاري فقط رياضي مي باشد انتخاب نمايند.در سال دوم، شاخه گروه و رشته تحصيلي هر دانش آموز بر اساس عملكرد اموزشي او در همه دروس تعيين مي شود، علاوه بر نتيجة عملكرد آموزشي او در سال اول هدايت تحصيلي دانش اموزان بر اساس ملاكهاي زير توسط مشاوره انجام مي شود.


علاوه بر احراز شرايط درس، دانش آموز در پايان شهريور سال اول تحصيلي خود از نظر هدايت تحصيلي به يكي از شاخه رشته ها هدايت خواهد شد.
الف – معدل هر رشته 50 امتياز


ب- بررسيهاي مشاوره اساسي كه شامل:
1- نظرسنجي از دبيران 10 امتياز
2- نظر سنجي از داش آموز 5 امتياز
3 – نظرسنجي از ولي دانش آموز 5 امتياز
4- آزمون استمرار از 10 امتياز
5- نظر مشاور 10 امتياز


6- رغبت سنج 10 امتياز
جمعاً در خصوص هدايت تحصيلي دانش آموز مي تواند حداكثر 100 امتياز كسب نمايد.
در نهايت مشاور مدرسه با جمع بندي امتيازات فوق، امتياز مربوط به هر يك از شاخه ها و رشته هاي نظام جديد آموزش متوسطه را تعيين مي كند و بالاترين امتياز را به عنوان اولويت اول به دانش آموز توصيه مي نمايد و اولويتهاي بعدي نيز بر اساس امتياز بالاترين امتياز تا كمترين امتياز مرتب مي شوند.(حداكثر5 اولويت)


اولويتهايي كه توسط مشاور تعيين مي شوند، جنبة پيشنهادي دارد و هر دانش آموز براي انتخاب رشته و شاخه خود، به شرط كسب حد نصاب نمرات، مخير است.به همين دليل عده اي از دانش آموزان بر پايه هدايت تحصيلي مشاوران اولويت اول را انتخاب مي كنند و ارائه تحصيل مي دهند و عده اي ديگر رشته تحصيلي خود را شخصاً از بين اولويتهاي زير برمي گزينند.


هدف تحقيق
طبق آمار منتشره از سوي وزارت آموزش وپرورش (آمار آموزش و پرورش ص 10) در سال تحصيلي 74 – 73.تعداد دانش آموزان شاغل به تحصيل در مقطع متوسطه 627 ،886 نفر بوده است.با در نظر گرفتن 1 ساعت مشاوره در هفته به ازاي هر 12 نفر، بيش از 000/650/2 ساعت در سال تحصيلي به او مشاوره دانش آموزان اختصاص مي يابد كه رقم قابل ملاحظه اي استو از طرف ديگر انتخاب رشته تحصيلي افراد، نقش اساسي در آيندة فرد و جامعه دارد و يك انتخاب صحيح بر سلامت رواني، اجتماعي، اقتصادي افراد جامعه تاثير فراوان دارد با توجه به مطالب مطرح شده، سؤالي كه مطرح مي شد اين است كه كداميك از دو گروه مطرح شده در امر تحصيل پيشرفت بيشتري دارند؟ گروهي كه بر پايه توصيه مشاور انتخاب رشته كرده اند يا گروهي كه خود شخصاً انتخاب رشته كرده اند؟


فرضيه تحقيق
دانش اموزاني كه به توصية مشاور انتخاب رشته كرده اند پيشرفت تحصيلي بيشتري نسبت به داش آموزاني كه شخصاً انتخاب رشته كرده اند، دارند.
بدين ترتيب، نحوة انتخاب رشته تحصيلي در دبيرستان (توسط مشاور يا توسط خود دانش آموز) متغير مستقل و پيشرفت تخصيلي متغير وابسته اين پژوهش را تشكيل مي دهد.
آيا بين دو گروه مورد مطالعه از لحاظ نمرات دروس اختصاصي در پايان دورة سه ساله آموزش متوسط تفاوت وجود دارد؟
آيا بين ملاكهاي هدايت تحصيلي در دورة تحصيلي در دوره متوسطه با پيشرفت تحصيلي دانش اموزان در دوره متوسطه رابطه اي وجود دارد؟

فصل دوم
«بررسي پيشينة پژوهش»


بررسي پيشينة تحقيق
شكل گيري مشاوره و راهنمايي در آموزش و پرورش
فرانك پارسوتر در سال 1908 دايرة شغلي و بستن را براي كمك شغلي جوانان و تربيت معلمان براي خدمت درست مشاورة شغلي تاسيس كرد.نقش اين معلمان عبارت است از كمك به دانش آموزان در انتخاب مدارس حرفه اي و همچنين كمك به آنان براي انتخاب شغل مناسب و انتقال از مدرسه به دنياي كار بود.اندك زمان بعد از آن پارستور در (1909)كتاب انتخاب شغل را براي چاپ رسانيد.كتابي كه سرچشمة ساير كتابهاي اساسي اين رشته است.
وي سه عامل لازم براي انتخاب عاقلانة شغل را اين گونه بيان مي كند:


1- شناخت روشني از خود، استعدادها، توانائيها، علائق، آمال، امكانات، محدوديتها و سايرعوامل مربوط به خود.
2- شناخت شرايط، امكان موفقيت، مزايا و محدوديتها، بيمه امكانات و چشم انداز رشته هاي مختلف شغلي.
3- استعداد صحيح در مورد رابطه اين دو با يكديگر.


تلاشهاي پيشگامانه و آثار پارسوتر محبوبيت پيدا كرد و به رسميت شناخته شدن وسربر آوردن يك حرفة يا ورانه جديد كه همان مشاور راهنمايي باشد موفق بود.امروز پاستور را عموماً به عنوان پدر نهضت راهنمايي آموزش و پرورش مي شناسند.(گيبسون و ميشل، ترجمة ثنائي 1373)1.


در سال 1913 نهضت نوپاي راهنمايي از نظر تعداد و تخصص آنقدر رشد كرده بود كه زمينة تاسيس انجمن ملي راهنمايي شغلي، و دو سال بعد از آنهم نشر اولين مجلة راهنمايي شغلي رافراهم كرد.اصطلاح راهنمايي بيش از 50 سال متداول بود و به نهضت مشاوره مدارس اطلاق مي شد.


جسي ديويس از ديگر پيشگامان نهضت راهنمايي، روشي مبتني بر خود آموزي و مطالعه مشاغل را بكار گرفت.موضوع گيري ديويس در چهرچوب فلسفه اجتماعي مذهبي، با توسل رو به مفهوم نداي كليسا، در رابطه با نحوه انتخاب شغل تعالي پيدا كرد.وقتي فرد براي ورود به حرفه فرا خوانده مي شود، بايد با پاكترين و برترين آرمانها و به كار روي آورد تا با تعالي بخشيدن به انسانيت، بهترين خدمت را به جامعه بنمايد(گيبسون و ميشل،ترجمة ثنايي 1373).


الي ويسور يكي ديگر از پيشگامان مشاوره موفق شد كميته راهنمايي معلم را در كليه دبيرستانهاي نيويورك داير كند . اين كميته ها در راستاي كمك به جوانان براي كشف قابليتهاي خود و نحوه استفاده از اين قابليتها براي دست يافتن به مناسب ترين شغل فعالانه تلاش كردند ( راموك وراتني 1961 ترجمه شناسي 1373 ).
راهنمايي و مشاوره در ايران تاريخچه اي طولاني دارد و از گذشته هاي بسيار دور چه در خانواده و چه در نظام آموزشي، به صور گوناگون اعمال شده است.راهنمايي مبتني بر طرح و نقشه در ايران در سال 1332 شمسي با كمك وزارت كار و سازمان صنايع كشور و هيئت عمران بين المللي براي انتخاب صحيح كارمندان آغاز و پي ريز باشد و چند سالي ادامه يافت.


پس از تهية آزمون روايي و تاسيس دورههاي كارآموزي، گزينش كاركنان برخي وزراتخانه ها و نيروي هوايي به آن روش انجام گرفت و در سال 1334 شمسي دايرة تحقيقات روان شناسي در ادارة مطالعات و برنامه هاي وزارت آموزش و پرورش به وجد آمده در آنجا چندين آزمون هوش و رواني تهيه شد و از طريق آنها به تشخيص وكودكان عقب افتاده در مدارس مبادرت شد اين موسسه نيز پس از مدتي تعطيل شد.در كنفرانسهاي فرهنگي سال 1337 كه در مشهد و آبادان تشكيل شد تاسيس دورة راهنمايي تحصيلي در آموزش و پرورش به منظور كمك به دانش آموزان براي انتخاب رشتة تحصيلي و اشتغال آينده ضروري شناخته شد.از مراكز راهنمايي دانش آموزان در ادارة كل تعليمات متوسطه به وجد آمد و اجراي آزمون و تشكيل پروندة تحصيلي در چندين مدرسه را به مدار آزمايشي آغاز كرد.


به دنبال آن در سال 1338 شمسي عده اي از كارشناسان وزارت آموزش و پرورش جهت تحصيل و پژوهش دربارة برنامه هاي راهنمايي به خارج از كشور اعزام شدند و به اين وسيله مقدمات گشايش دفتر برنامه ريزي راهنمايي تحصيلي و اجراي برنامه راهنمايي تحصيلي در ايران فراهم شد.در سال 1364 شمسي وزارت آموزش و پرورش رسماً از دانشكده هاي علوم تربيتي در دانشگاه ها و مدارس عالي تقاضاي تربيت مشاور تحصيلي كرد.دانشگاه تربيت معلم

(دانشسراي عالي سابق) به تاسيس دورة ليسانس و فوق ليسانس راهنمايي و مشاوره مبادرت ورزيد و در سال 1348 تعداد 49 نفر از دانشجويان دورة فوق ليسانس از اين دانشگاه فارغ التحصيل شدند.در دوازدهم بهمن 1347 دفتر كل آموزش راهنمايي تحصيلي تاسيس شد و آموزش مهم براي ادارة راهنمايي تحصيلي و تاليف كتابهاي درسي جديد آغاز شد و سرانجام در مهرماه سال 1350 شمسي مدارس راهنمايي يا تحصيلي رسماً كار خود را آغاز كرد.


مدارس راهنمايي تحصيلي براي اجراي برنامه هاي تربيتي و آموزش مناسب به منظور شناخت استعدادها و رقبتهاي دانش آموزان و هدايت آنان به رشته هاي مناسب تحصيلي و شغلي تاسيس شدند.يعني در اين دوره دانش آموز بايد با كمك مشاور تحصيلي خصوصيات خود را بشناسد و دربارة رشته هاي تحصيلي و مشاغل مختلف و نحوة ورود به آنان اطلاعات ضروري را كسب كند.


بر اساس آئين نامه مشاور تحصيلي در پايان دورة راهنمايي تحصيلي بر اساس شناختي كه طي سه سال از دانش آموز به دست آورده است با صدور توصيه نامه اي دانش آموز را به ادامة تحصيل در رشته اي كه با توانائيها و رغبتهاي او منطبق است تشويق كند و در صورت اجراي صحيحي اين برنامه دانش آموز در پايان دورة تحصيلات متوسطه، علاوه بر دانش نظري قادر خواهد بود از عهدة انجام شغلي نيز برآيد.برنامه راهنمايي تحصيلي و شغلي مدارس به علت كمبودها و نارسايي هايي كه داشت و بي توجهي به نيازهاي جامعه و عوامل فرهنگي و اجتماعي و اعمال روشهاي اجرايي نادرست با مشكلات مواجه شد و شرانجام پس از طي حدود 8 سال تعطيل شد.


اين ركورد در امر مشاوره تحصيلي در مدارس ايران تا سال 1371 ادامه داشت اما با اجراي آزمايش نظام جديد آموزش متوسطه در اين سال مشاوران مجدداً كار خود را آغاز كردند.با اين تفاوت كه اين بار مشاوران كار خود را در مقطع متوسطه شروع نمودند.اصل سي و چهارم از اصول حاكم بر نظام آموزش و پرورش جمهوري اسلامي ايران مصوب خرداد ماه 1367 ستاد اجرا يا تغيير نظام آموزش و پرورش در مورد هدايت تحصيلي بيان مي كند:
در نظام آموزش و پرورش هدايت تحصيلي و شغل بايد بر اساس استعداد، علاقه، كوشش دانش اموز و ظرفيت رشته هاي مختلف آموزشي كه خود بر حسب نياز مهارتي، فني و علمي جامعه جامعه و از جمله نياز به تفحص آموزش در سطوح عالي تر تعيين شود، صورت پذيرد (كليات نظام جديد آموزش متوسطه 1374).
ديويد هيل محققي بود كه در نظام آموزش نيو اورلئان از روشهاي علمي براي مطالعه اشخاص استفاده مي كرد.چون مطالعات او معطوف به گوناگوني جمعيت هاي دانشجويي بود، او خود كارش را وقف تنوع برنامه هاي درسي كرد.برنامه هايي كه با رهنمايي شغلي تكميل مي شد.او معتقد بود كه اگر بنابر رشد كامل دانش آموز باشد، اين روش مناسب ترين است.


در ربع اول قرن بيستم، دو تحول ديگر علم روان شناسي عميقاً بر نهضت راهنمايي مدارس اثر گذاشت.اين دو تحول مهم عبارتست از اولاً پيدايش و گسترش آزمونهاي رواني گروهي استاندارد و ثانياً نهضت بهداشت روان است.آلفرد بنيه روان شناس فرانسوي و همكارش تئودور سيمون اولين تست هوش عمومي را در سال 1905 معرفي كرد.در سال 1916 ترجمه و بر گردان تجديد نظر شدة اين تست توسط لوئيس ترمن و همكارانش در دانشگاه استفرد به جامعة امريكا معرفي

شد و مورد استقبال گسترده مدارس قرار گرفت. اولين مقياس هوشي، يعني آزمون ارتش روي هزاران نفر از مشمولين خدمت، در آمريكا اجرا شده امكان به كار گرفتن اين آزمونها و ساير فنون روان سنجي در ارزيابي دانش آموزان، به گسترش و توسعه سريع آزمونهاي تراز شده در آموزش و پرورش طي دهة پس از جمگ اول جهاني منجر شد.برنامه مدون راهنمايي دبيرستانها در دهة 1920 به طرز گسترده اي در آمريكا توسعه پيدا كرد.كار مشاوران در اين دهه عبارت بود از:
- مبادرت به مشاوره شغل و مشكلات آن


- استفاده از آزمونهاي طراز شده
- كمك به دانش آموزان در برنامه هاي تحصيلي
- نياز به يك محيط آموزشي انسان گراتر را تبليغ كردن
- وانياي نقشهاي انظباطي و نيمه مديريتي


شروع نهضت راهنمايي مدارس ابتدايي هم در نوشته هاي ويليم برنهام در اواسط دهة 1920 و اوايل دهه 1930 است.مسئوليتهاي اساسي كه براي اين مشاوران برشمرده مي شود عبارت بود از: مشاوره، مطالعه كودك، روان درماني، تحصيل كودك، كمك به والدين و ارجاع.
در پايان دهة 1920 آشكار بود كه پيشروان اوليه راهنمايي به ضرورت خدمات راهنمايي قائل بودند و اعتقاد داشتند كه مدرسه نهاد شايستة عرضه اين خدمات است عده اي حتي معتقد بودند كه راهنمايي دانش آموزان بايد تمام پايه هاي تحصيلي را در برگيرد.


بايد اشاره كرد كه از كلمة مشاوره در اين سالهاي اوليه به ندرت استفاده مي شود. اطلاق مشاوره بعنوان يك فرايند روان شناختي براي اولين بار در سال 1931 در اثرپراكتور، بندفيلد، ورن به نام راهنمايي مشاغل بكار گرفته شود(لويز، هيز، ترجمه ثنايي 1373) همانند دهة 1960 كه غالباً معادل بودن كلمات راهنمايي و مشاوره مطرح ميشد، در دهة 1930 هم معادل بودن اصطلاحات راهنما يا و خدمة دانش آموز مطرح بود.بعضي از سخنگويان پيشتاز اين دوره، مانند جان بروئر، با معادل گرفتن اصطلاحات تعليم و تربيت و راهنما يا براين سردرگمي افزودند. در اواخر دهة 1930 و اوايل دهة 1940، رويكرد ويژگي – عامل به مشاوره، محبوبيت فزاينده اي نيست.اين نظريه كه غالباً دستورالعملي خوانده مي شد، متاثر از نوشته هاي سائي.جي ويليامسون 1939 و ديگران است.در حالي كه نقادان رويكرد معطوف به اندازه گيري، آن را خشك و مكانيكي تلقي مي كردند، ويليامسون بر ارزش آن تاكيد داشت.
بعد از جنگ جهاني دوم، نهضت مشاوره و راهنمايي حيات و جهت تازه اي پيدا كرد يكي از پيشگامان اين جهت

گري تازه كه بر مشاوره در محيط مدرسه و نيز مدرسه اثر گذاشت كارل راجرز بود او يك نظريه جديد مشاوره اي را در دو كتاب مهم خود عنوان كرد.اين دو كودك عبارتند از مشاوره و روان درماني 1942 و درمان مراجع محوري) 1951 كه تجلي تجديد نظر او در موضعگيري اوليه خودش بود.راجرز سالها به تحقيق آزمون كردن تجديد نظر، و درخواست ارزيابي نظر خود از ديگران ادامه داد.
مشاوره گروهي بعد ديگري از فنون مشاوره در اواخر دهة 1940 بود كه در آن هم راجرز نقش مهمي داشت.فينگولد 1947 طي مقاله اي درمجلة مرور مدرسه براي رويكرد تازه اي مقدمه چيني كرد.از نظر او مشاوره راهنمايي نمي تواند صرفاً به هدايت تحصيلي اكتفا كند.هدف او بايد فراتر از اين باشد.فينگولد و ديگران منادي راهنمايي كل وجود كودك بودند كه معلول از نهضت مطالعة كودك در دهة 1930 بود. در سال 1981 اتحاد شود و به خاطرپرتاب موفقيت آميز اولين قمر مصنوعي به نام اسپوتينك عنوان جزاي دنيا را به خود اختصاص داد.يكي از نتايج مهم ولي غير مستقيم اين موفقيت، در مورد قرار گرفتن مشاوره و راهنمايي در آمريكا بود.اين رشد سريع مشاوره و راهنمايي، محرك به وجه برآمدن و بالا رفتن استانداردهاي مربوط به نحوه عمل مشاوران مداري و نيز پيشرفت قابل توجه برنامه هاي تربيت مشاوره شد.از نويسندگان اين رشته معتقدند كه راهنمايي به كمال دست يافته و عصرتازه اي فرا رسيده است(گيبسون،ترجمة ثنايي1).
يكي از مهم ترين نهضت مشاوره و راهنمايي مدارس در دهة 1960 بيانية خط مشي مشاوران مدارس متوسطة 1964 بود كه به عنوان يك بيانية رسمي، توسط انجمن آمريكا يا مشاوران مدارس تدوين و مورد تصويب قرار گرفت.اين تلاش كه براي تعيين نقش و عمل مشاوران مدارس به عمل آمد، متكي با تاييد 6000 مشاوره به مدرسه به علاوة معلمان، مديران مدارس و ساير دست اندر كاران تعليم و تربيت بود.
كتاب كلاسيك گيلبرت رن در دهة 1960 به نام مشاور در دنياي متحول نيز به بررسي نقش مشاور در جامعه اي پرداخت كه در آن، مدارس و نظرات مربوط به رفتار انسان، در حال تغيير دائمي است.هارولدمك كالي 1965 معتقد بود كه اگر مشاوران مدارس مي خواهندبه سوي حرفه اي شدن كامل پيش بروند، نمي توانند علل خود را بر اساس تحليل معطوف به عملكرد گذشته مشاوران كه نقش تكنسين داشته تعريف كنند.


در دهة 1970 مشاور راهنمايي مدارس وارث يك رشته باورهاي كليشه اي بود كه بايد ارزش و اعتبار آنها مشخص مي شد.باورهاي كليشه اي مسئوليت، شكست و انتخاب شغلي.


در سال 1970 كمسيون ملي اصلاح آموزش متوسطه در امريكا گزارش خود را با توصيه براي بهبود آموزش متوسطه منتشر كرد.بيشتر اين توصيه ها به نحوه عملكرد مشاورمدارس متوسطه اشاره داشت.در نيمه دهة 1970، چند واقعه مهم بر مشاوران مدارس واكثر مشاوران غير مدارس اثر گذاشت.موردي كه از همه مهمتر بنظر مي رسيد، ظهور نهضت پاسخگويي در اين بوده است كه باعث شد برنامة مشاورة بسياري از مدارس به صورت برنامه هاي مربوط تر و عموماً مبتني بر ارزيابي نيازهاي عيني در آيد.يكي از نشريات عمدة اين دوره به نام راهنمايي و مشاهده در مدارس 1979، ثمرة يك پژوهش ملي زير نظر دكتر ادوين هر بود كه با سرپرستي مشترك انجمن آنريكا يا راهنمايي و خدمه به انجام رسيد.در حاليكه يك نسل است كه در تمام ايالات آمريكا قوانين گواهينامة ايالتي بر جريان صدور تائيد به مشاوران مدارس حاكم و جاري است.


نهضت پروانه داران به مشاوران غير مدارس مورد توجه فزايندة مشاوران مدارس قرار گرفت.تعداد 16 ايالت در سال 1985 قوانين صدور پروانه براي مشاوران مدارس و مشاوران غير مدارس را به تصويب رساندند و ساير ايالات هم در حال آماده كردن زمينة اين كار بودند در سال 1983 كميسيون ملي تعالي آموزش و پرورش كه منصوب رئيس جمهوري امريكا بود، گزارش خود با عنوان ملتي در خطر را منتشر نمود.گزارش كه نكتة عمدة آن اين است نتايج ازمونهاي تراز شدة موفقيت بود، و حاصل آن توصية ساعات طولاني تر مدارس، انضباط آموزشگاهي مؤثرتر، بازگشت به مباني و بسياري نكات ديگر بود.


گزارش مهم ديگري با عنوان، بازگذاشتن راهها چاپ 1986 كاملاً متمايز بر برنامه هاي مشاوره و راهنمايي مدارس است.اين گزارش با اشاره به اينكه نهضت اصلاح مدارس مشاوره و راهنمايي مشاور مدارس را ايجاب مي كند، ما نيز دليل ديگري ارائه مي كنيم كه معتقديم به همين اندازه اهميت دارد.دادن حق آن گونه تعليم و تربيتي به كودكان كه جوابگوي توانائي ها و نيازهاي آنها باشد(

گيبسون و ميشل ترجمه ثنائي1373).
مباني نظري
الف - هوش آزمايي
معروفترين حوزة آزمونهاي استاندارد شامل مقوله اي از آزمونهاست كه براي ارزشيابي توانايي كلي تحصيلي توانايي ذهني، و هوش به كار مي رود.بين آنها ازمونهاي هوش يا هوشبهد از همه قديمي تر و بحث انگيزتر است.بيشتر اين بحثها متمركز به ديدگاههاي مختلف دربارة عوامل تشكيل دهندة هوش، عامل مؤثر بر آن وراثت در برابر محيط و بالاخره امكان تغيير هوش است.


اين جدولها در بين نسل جديد، به تعويض اين اصطلاحات با عناوين متدوال تري از قبيل آزمونهاي توانايي آموزشگاهي، بالندگي ذهني، توانايي تحصيلي، يا استعداد آموزشگاهي منجر شده است.
در آغاز فايدة اجرايي آزمونهاي هوش موجب شد كه سود برداشت عموم از آنها تقويت شود.صرفنظر از ساير مسايل بيشتر آزمونهاي هوشي براي عملكرد اموزشگاهي ارزش پيدا كرد.بنابراين، به صورت ابزارهاي خوبي براي پيش بيني موفقيت آموزشگاهي در نظام اموزش درآمد.باسوگيري و خطاي بيشتري همراه بود، نويد پيشرفت، ملاحظه اي رامي دارند.همچنين آنها ابزاري براي شناخت كودكاني فراهم كردند كه در نظام متداول آموزشي احتمال شكست انها وجود داشت.اما اگر شناسايي مي شدند، مي توانستند از برنامه هاي آموزشگاهي متناسب با نيازهاي اموزشي خود برخوردار شوند.
بنيادي ترين قضاوت دربارة هوش كلي اشخاص اين است كه موجب مي شود تضادهاي مهمي كه در انواع توانائيهاي ذهني وجود داردف به تبع آن تفاوتهاي مهم افراد مورد غفلت قرار گيرد، افرادي كه از نظر توانائيهاي مختلف ذهني با هم متفاوت اند.محدوديتهاي سنجش هوشي كسي آن است كه اشخاص مختلف كه ميانگين هوش قضاوتي دارند به هدفهاي يكسان نايل مي شوند، احتمالاض در مورد اهميت توانائيهاي ذهني با خوب زندگي كردن اغراق شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید