بخشی از مقاله

صدقه
صدقه در لغت :آنچه به حکم شرع و مسکین دهند را در راه خدا
معانی صدقه:به چیزی که انسان از اموال خود در راه خدا بدهد صدقه
می گویند ولی در اصل صدقه هم شامل واجب و هم شامل مستحب می شود.
صدقه دو بعد دارد:مالی وغیر مالی


صدقه مالی از نقد: درهم - دینار –طلا و جواهر – نقره – کتاب – فرش – لباس –
ظرف زمین ازابراز فنی- خوراکی – آشامیدنی وغیره که انسان قسمتی از مال
خودرا جدا کند وتبرعاً با نیت خالص و قربت در راه خدای منان به صورت
بخشش به دیگری انفاق کند

"سخن نیکو بهترین صدقه"

شاخص ترین عضو از اعضا بدن انسان در جهت اعطا صدقات پاک و صالح
با گفتار شایسته و زیبا همان زبان است در این رابطه
پیامبر گرامی(ص)فرمود:برترین صدقه (بدنی)صدقه زبان است گفته شد
یا رسول الله صدقه زبان چیست؟با گفتار مناسب میتوان واسطه شود و کسی را که
در بند اسارت و زندان است نجات بخشد ،یا از ریختن خون ناحق و ناروا ممانعت


نماید.یا معروف و عمل روشن نیکی را به برادرت ارائه دهد یا مکروهی را از او
بر طرف سازد یا کلمات صلح آمیز بین افراد سازش برقرار نماید.
"تأثیر صدقه پنهانی"


امام زین العابدین در دل شب انبان نان را بر پشت مبارک خود بر میداشت و
فقرای مدینه تصدق می فرمود به گونه ای که او را نشناسد ،می فرمود صدقه
پنهانی غضب یزدانی را فرو میریزد.


"عقوبت امساک از صدقه "
"مَلعونٌ ملعونٌ مَن وَ هَبَ الّلهُ لَهُ ما لا فَلَم یَتَصَدَّق مِنهُ شَیءٍ"
"معلون است ،معلون است کسی که خداوند مالی به او عطا و بخشش کند و به قدر
توان چیزی از آن عطاء الهی تصدق و انفاق نکند".

"خواص صدقه در اوقات شب و روز"

"تاثیر صدقه صبحگاهی"
امام صادق علیه السلام فرموده:کسی که هنگام صبح (با نیت خالص)صدقه ای
بدهد (به برکت آن صدقه )خداوند نحوست آن روز و شومی او را بر طرف
می نماید.چه زیباست که شب در اندیشه صبح دیگران بوده و غافل از آنان نباشد
"خاصیت صدقه در اول روز"


امام صادق (ع)فرمود :کسی که تصدق کند به صدقه ای خالص در اول روز
(یعنی بعد از صدقه صبح)خداوند متعال به برکت آن صدقه دفع می نماید
از صاحبش هر شری که (بر اثر گناه او مقدر شده)که از آسمان به سوی
زمین برای او فرود بیاید.
پرداخت صدقه اول شب


امام صادق (ع)در جهت خاصیت آن فرموده :کسی که اول شب صدقه ای خالص
را در راه خدا پرداخت کند خداوند متعال به سبب آن صدقه دفع می کند از او هر
شری که (بر اثر وضعی گناه او در آسمان)مقدر شده که آن شب از آسمان برای او
نازل شود و به همین گونه شری مقدر شده در زمین به او وارد شود. صدقه نزد
پروردگار منان سبب میشود که نزول شر از آسمان و شمول شر از زمین از آن
شب از او دفع می شود"


امساک اغنیاءٍ در صدقه عامل فقر است
"اِِنَّ الّه سُبحانَهُ فَرَضَ فی أموال الاغنیا . أَقواتَ الفُقراءِ فَما جَاعَ قَصیرٌاِلاّ بما مُتَّعَ بهَ
غَنٌّی والّله-تَعالی جَدُّه-سأئلُهمُ عَن ذلِک"
"به راستی که خداوند سبحان فرموده: در اموال اغنیاء قوتها و نیازمندی ها و
کمبود مشروع فقرا را ونیست فقیر گرسنه ای جز این که مالداری در حد وشأن
خویش منع و خودداری نموده از دستگیری و انفاق در حق او و خداوند منان
فردای قیامت از اغنیاء حق فقر ا را مطالبه خواهد نمود".

الحکمة 140 القناعةوالغناء قناعت و بی نیازی
وَقالَ عَلَیهِ السَّلام:ما عالَ مَنِ اٌقتَصَدَ
و درود خدا بر او فرمود:
آن که میانه روی کند تهی دست نمی شود.
قناعت


قناعت ، راه خوشبختی
قناعت ، از فضیلت های مهم اخلاقی و صفات پسندیده انسانی است که از گرفتار
شدن به رذیلت دنیا دوستی که ریشه همه خطاهاست جلوگیری می کند .
در رهنمود های اولیای الهی با تعابیر مختلفی از فضیلت و ارزش قناعت سخن
به میان آمده و تأکید شده است که خوش ترین زندگی را کسی دارد که به صفت


قناعت آراسته است وگرنه انسان های حریص و آنهایی که در تمام لحظات
زندگی به دنبال تحصیل ثروتند اگر تمام دنیا را به آنها بدهند سیر نمی شوند و در
نتیجه لحظه ای در زندگی از آرامش و آسایش بر خوردار نیستند.
حضرت علی علیه السلام افزون بر تصریح به این حقیقت که حریص هرچند
همه امکانات دنیا را در اختیار داشته باشد باز فقیر است می فرماید :"


خوش ترین زندگی را کسی دارد که خداوند متعال نعمت قناعت را به او عنایت کرده است"

بی نیازی ،دست آورد قناعت
بر خورداری از بی نیازی مادی و داشتن ثروت و امکانات بیشتر مالی یکی از
خواسته های مهم افراد بشر در زندگی است. اغلب به خاطر افراط ، عده ای


آنچنان فریفته مال و ثروت می شوند که تمام لحظات زندگیشان را صرف تحصیل
آن می نمایند و گمان می کنند که با این روش به بی نیازی دست خواهند یافت
؛غافل از اینکه فقر و دارایی ریشه در نفس آدمی دارد.اگر انسان به تهذیب نفس
بپردازد در عین کم داشتن قانع و بی نیاز می شود ،و اگر از این امر غفلت کند


و حرص و آز در و جود او ریشه بدواند ،هر قدر هم ثروتمند باشد ،بی نیاز
نمی شود.علی علیه السلام در این باره تصریح می کنند :"به جست و جوی
بی نیازی برخاستم ،آن را جز در قناعت ندیدم .شما هم قنا عت کنید تا بی نیاز
شوید"
راه دست یابی به قناعت
از جمله اموری که مانع دست یابی به صفت قناعت می شود حرص وآز است.


این صفت یکی از نمودهای حّب دنیاست که انسان را وادار می سازد که همواره
به دنبال جمع کردن ثروت بیشتر باشد و هیچ حّدی از آن کفایت نکند.واضح است
کسی که به این رذیله اخلاقی آلوده شد هرگز به صفت پسندیده قناعت نمی تواند


آراسته شود. تنها راه برخورداری از قناعت ریشه کن ساختن صفت حرص وآز
وجود آدمی است. علی علیه السلام در اشاره به این حقیقت می فرماید :"تا زمانی
که حرص از بین نرود قناعت تحقق پیدا نمی کند".
گرامی ترین مردم
در فرهنگ اسلامی ارزش و اعتبار افراد از راه میزان آراستگی آنها به
فضیلت های اخلاقی و صفات انسانی و دوری آنها از صفت های نا پسند نفسانی
مشخص می شود. بدون تردید بر خورداری از قناعت "پرهیزگاری ،ترک
حرص و آزمندی از جمله اوصافی است که زمینه تحقق سعادت واقعی انسان را


فراهم می سازد. از این حقیقت در روایات ائمه اطهار علیه السلام با تعابییر
متفاوتی یاد شده است. علی علیه السلام با توجه به آثاری که این اوصاف در
زندگی و روند رشد معنوی انسان دارد می فرماید : "گرامی ترین مردم کسی
است که قناعت و پارسایی و دوری از حرص و طمع را پیشه خود سازد ؛چرا
که حرص و طمع فقر بالفعل و قناعت بی نیازی آشکار است که همگان آن را


در افراد آراسته به صفت قناعت می توانند به آسانی مشاهده کنند"
قناعت، راهی برای اصلاح نفس
در بینش اسلامی مهم‏ترین راه تحصیل کمال واقعی انسان اصلاح نفس است.
لذا از آن به عنوان بزرگ‏ترین و برترین جهاد یاد می‏شود. واضح است به انجام


رساندن این مسئولیت بزرگ همانند سایر اهداف شرط‏هایی دارد که بدون در نظر
گرفتن آنها تحصیل این هدف امکان‏پذیر نیست.
از جمله اموری که از آن به عنوان زمینه‏ساز اصلاح نفس یاد شده داشتن قناعت
در زندگی است؛ چرا که برخورداری از این فضیلت، صفاتی چون اسراف و
تبذیر و طمع را که هر یک به گونه‏ای مانع اصلاح نفسند، از آدمی دور می‏کند.


علی علیه‏السلام می‏فرمایند: قناعت از مؤثرترین عوامل اصلاح نفس است
پاک‏ترین نوع زندگی
در هر جامعه‏ای با توجه به نوع فرهنگ و نظام ارزشی حاکم بر آن برای زندگی
شایسته و مناسب ویژگی‏های مخصوصی ذکر می‏شود.
به سبب حاکمیت جهان‏بینی‏های مادی، در اغلب جوامع، گونه‏ای از زندگی به
عنوان زندگی خوب و موفق یاد می‏شود که از امکانات مالی و دارایی بیشتری


برخوردار باشد. ولی در بینش اسلامی صالح‏ترین و مطلوب‏ترین زندگی آن است
که به جای محور قرار گرفتن دارایی، در آن برخورداری از ارزش‏های الهی و
فضیلت‏های انسانی مهم دانسته شود و اساس زندگی را اوصاف شایسته اخلاقی


تشکیل دهد.. بر این اساس در رهنمودهای اولیای الهی به ویژگی‏هایی
برمی‏خوریم که متأسفانه امروزه بر اثر دور شدن از ارزش‏های الهی حتی در
جوامع اسلامی هم کم‏تر به چشم می‏خورد؛ به عنوانمثال علی علیه‏السلام


می‏فرمایند:پاک‏ترین زندگی آن زندگی است که در آن به قناعت اکتفا شود
قناعت، راه بی‏نیازی
از نشانه‏های خوش‏بختی انسان در زندگی آن‏است که به اندازه‏ای از امکانات مادی
و توانایی مالی برخوردار باشد که مجبور نشود که دست به سوی دیگران دراز
کند. به منظور در امان ماندن از این پیش‏آمد ناگوار توصیه‏های زیادی از ناحیه
رهبران الهی برای افراد بشر عرضه شده است که از جمله آنها سفارش به پرهیز
از سستی و بی‏کاری و خودداری از اسراف و ریخت‏وپاش در زندگی و ضرورت


داشتن برنامه دقیق برای زندگی است .در این زمینه یکی از مهم‏ترین رهنمودها
رعایت اصل قناعت است. علی علیه‏السلام می‏فرمایند: "هرکس به آن مقدار از
روزی که خداوندقسمت او قرار داده است قناعت کند، از آنچه در دست مردم است
بی‏نیاز می‏شود."
حفظ دین با قناعت
از مهم‏ترین عوامل تهدید دین و اعتقادات انسان، نداشتن نگرش مناسب به ثروت
است گاهی انسان در نتیجه فریفته شدن به زرق‏وبرق مال دنیا، حتی تمام احکام
الهی و ارزش‏های اخلاقی و انسانی را زیرپا می‏گذارد تا به آن دست یابد و گاهی
هم بر اثر نداشتن برنامه مناسب در مصرف آن چه به دست آورده است دچار


اسراف و تبذیر می‏شود و در نتیجه از حدود الهی تجاوز کرده به خود و سایر افراد
جامعه ضرر می‏رساند. در مجموعه تعالیم الهی اسلام، هم در زمینه شیوه‏های
به‏دست آوردن مال و هم در نحوه مصرف آن احکام و مقرراتی وضع شده است.
علی علیه‏السلام درباره مال دنیا و چگونگی برخورد با آن به پیروان خود توصیه


می‏کنند:"به منظور سالم ماندن دینتان به مقدار کم از مال دنیا قانع باشید؛ زیرا
انسان با ایمان را اندکی از مال دنیا قانع می‏سازد."
آسوده‏ترین مردم
اگر از مردم سؤال شود که «دوست دارید از چه نوع زندگی برخوردار باشید؟»،
بدون تردید اغلب آنها در پاسخ خواهند گفت: «دوست داریم زندگی خوب و راحتی
داشته باشیم». امّا در پاسخ به این پرسش که «چگونه می‏توان به یک زندگی
راحت دست یافت؟» دیدگاه‏ها و نظریه‏های مختلفی وجود دارد. عده‏ای معتقدند از
طریق تلاش‏های بی‏وقفه شبانه‏روزی دست‏یابی به زندگی راحت میسر است.
برخی دیگر اعتقاد دارند داشتن دارایی بیشتر زمینه داشتن یک زندگی خوب را


فراهم می‏سازد. اما علی علیه‏السلام می‏فرمایند:
«آسوده‏ترین مردم در زندگی فردی است که قناعت راپیشه خود سازد.
"قناعت، نشانه سعادت"
در سخنان اولیای الهی در موارد زیادی از اوصاف خوشبخت‏ترین انسان‏ها سخن
به میان آمده است. واضح است آن بزرگواران از طریق ذکر این اوصاف تلاش
نموده‏اند تا مردم را به کسب این قبیل اوصاف که سعادت جاودانه آنها را در
پی خواهد داشت، تشویق کنند. علی علیه‏السلام از اوصاف پسندیده انسان‏های
سعادتمند این گونه یاد می‏کنند: خوش‏بخت کسی است که همواره به یاد قیامت باشد
و برای روز جزا بکوشد و به مقدار ضرورت قانع باشد و از خداوند در هر حال


خشنود باشد.
"نتیجه خرسندی به قناعت"
علی علیه‏السلام در وصیت‏های حیات‏بخش خود به فرزند بزرگوارشان امام حسین
علیه‏السلام ، آن حضرت را به بسنده کردن به مقدار ضرورت از مال دنیا و در
نظر داشتن اصل قناعت سفارش می‏کنند و می‏فرمایند: «هیچ دارایی هم‏چون


خرسند بودن به قوتی که خداوند آن را روزی انسان ساخته است فقر را از انسان
دور نمی‏سازد». بنابراین هرکس در زندگی به مقدار کفاف بسنده کند، طولی
نمی‏کشد که به آسایش و راحتی دست می‏یابد و زندگی آسوده‏ای به‏دست می‏آورد.


الحکمة141 الطریق الی الرّاحة راه آسایش

"وَقالَ عَلَیهِ السَّلام:قِلَّةُ اُلعِیالِ أحَدُ اُلیِسارَینِ"
"ودردو خدا بر او فرمود :
اندک بودن تعداد زن وفرزند یکی از دو آسایش است"

کنترل جمعیت از نظر اسلام

پیش از ذکر آرای مذاهب اسلامی ،لازم است مفهوم تنظیم خانواده
مشخص شود .
تنظیم خانواده، عبارت است :از برنامه ای که زوجین برای توالد
وتناسل، رعایت فاصله زایمان ها،بهداشت ودرمان کودک ومادر وتناسب معیشت
با تعداد عایله را درنظر میگیرندکه به موضـوعکنترل تفاوت دارد.


نظریاتی که درباره تنظیم خانواده مطـرح است، عمدتاً وابسته به دو گروه
است: گروهی که باتنظیم خانواده موافق و گروهی که با آن مخالف است.
کسانی که با تنظیم خانواده موافق هستند نیز به سه گروه تقسیم میشوند:


1)گروهی که با تنظیم خانواده به طور مطلق موافقند وبرای کنترل جمعیت هیچ
محدودیتی غیر از"سقط جنین"قایل نیستند و حتی "تنظیم خانواده"را یکی از
ضروریات اساسی در شرایط کنونی می دانند.بنا بر این نظریه، کنترل جمعیت،
قاعدهای همگانی است که لازم است حکومت برای آن برنامه ریزی کند و در
صورت لزوم، باید جـامعه را به کنترل مجبور سازد.


2)گروه دیگری که تنظیم خانواده را، تنها با در نظر گرفتن شرایط خاص هر
خانواده جایــز می شمارند و بر اساس امکانات فرهنگی، اقتصادی وتربیتی
هر خانواده، جلوگیری از بارداریرا مجاز میدانند. این گروه ، دخالت دولت و


حکومت را در کنترل مشروع نمیدانند، اگر چه ایندخالت، در حد تبلیغ و تشویق
کنترل باشد.
بنابراین نظریه، "تنظیم خانواده"امری فردی، در محدوده اختیار زن و شوهر و
مصالح فردی آنها است.
3)گروه دیگری، نظریه ای بینابین دو گروه یاد شده معتقد هستند،نه تنظیم خانواده
را به طورگسترده جایز می شمارند آنچنان که افزایش جمعیت را خطری


عمده،برای آینده بشربداننــد وبرای کنترل جمعیت از هر کوششی فروگزاری نکنند
و در هر جا که میتوانند به کنترل توصیه کنند، و آنچنان محدودیتی قایل هستند که
به دولت اجازه ندهند در جایی که مصلحت جامعه وخانواده است تشویـق و تبلیغ به
کنترل بارداری کند.
این گروه، تناسب با شرایط جغرافیایی و اقتصادی جامعه و امکانات فرهنگی و
اقتصادی هر خانواده، پیشگیری از تولد فرزند را جایز میدانند.پس طبق این


نظریه، چه بسا در کشوری،این کنترل نباید انجام گیرد، بلکه باید مسلمانان روز به
روز افزوده شوند(مانند فلسطین و...)و در کشوری دیگر، این پیشگیری باید انجام
شود و حکومتش، باید متناسب با درک شرایط و موقعیت محدوده تنظیم خانواده را
معین کنند و ابزار کنترل را در اختیار جامعه قرار دهند و جامعه را به کنترل
تشویق کنند.البته این گروه، دخالتهای سخت و تأدیبی حکومت را، برای کنترل


جایز نمیدانند واین اموررا مخالف آزادی های انسانی می شمارند.دلایل گروه
موافقان :دلایل متعددی برای ضرورت یا اباحت تنظیم خانواده بیان کرده
انــــــد،مهمترین آنها روایات عزل است. عموم فقیهان اهل تسنن و تشیع عزل را
جایز شمرده اند.دلیل آنان ، روایاتی است که دلالت دارد که در زمان پیامبر گرامی


(ص) و امامان بزرگوار،مسلمانان عزل میکردند و پیامبر (ص)مطلع بود ولی آنها
را از این عمل باز نداشت.به نمونه ای از این روایات اشاره میکنیم:
عن جابر(رض) قال:
«کنا نعزل علی النبی (ص) والقرآن ینزل او کنا نعزل والقرآن ینزل».
صحیح بخاری/صحیح مسلمهمچنین در کتب اهل تشیع چنین آمده است
درصحیحه محمدبن مسلم تصریح شده است قال:
«سألت ابا عبدالله(ع)عن العزل».فقال:«ذلک الی الرجل لصرفه حیث ثنا،».
وسایل الشیعه با توجه به آنچه از روایات سنی وشیعه بیان شدهٍ جواز عزل یکی از


روشهای رایج در آنزمان پیشگیری از بارداری بود.اکنون این پرسش مطرح است
که آیا روشهای دیگر جلوگیری از بارداری نیز مانند عزل جایزند؟ در پاسخ،
شایسته است نظر بسیاری از دانشمندان مسلمان معاصررا ذکر میکنیم.از آن جمله،
نظریه دانشمند بزرگ دکتر علامه یوسف قرضاوی است که یقول:
«لاریب ان بقاءالنوع الانسان من اول اغراض الزواج اوهواولها.وبقاء النوع انما
یکون بدوام التناسل»
خلاصه ای از فتوای مفتی بزرگ پاکستان،مفتی محمد شفیع عثمانی:


«قطع نسل به صورت"اختصاء"وغیرهحرام قطعی است،چنانچه در
عصر پیامبر(ص)بعضی صحابه، به دلیل اشتغال دایم به عبادت و ریاضت،
تقاضای اختصاءو قطع شهوت میکـردند.
پیامبر(ص)آنها را از این عمل منع کرد. واین آیه قرآن را برای انها قرائت
فرمود:«یا ایهاالذین آمنوالا تحرٌموا طیبات ما احل الله لکم ولاتعتدوا اٍن الله لا یحبٌ
المعتدین»


جلوگیری از حمل:این مساٌله، از دوران قدیم رایج بوده بعضی از صحابه، بنابر
ضرورت شخصی و فردی "عزل" میکردند، انها از پیامبر گرامی(ص) درباره
مشروعیت این کار پرسیدند. آنچه از پاسـخ آن حضرت(ص) استفاده میشود، نه
منع قطعی و نه جواز صریح است. بدین سبب این مسأله، میان سلف، محل اختلاف
است.عدهای به طور مطلق ان را جایز، و عده دیگری آنرا ناپسند و تنهـاهنگام


ضرورت جایز می دانند.
دین گریزی جوانان و درمان آن:
«سبعة یظلٌم الله فی ضلٌه یَوم لاضل الا ضلٌه امام عادل وشاب نشافی طاعة الله»
.ما معتقدیم انسان به اعتبار ایجاد، موجودی دارای میل فطری به دین است جریان
دین گریزی،یک جریان مخالف طبیعت و فطرت اوست ودارای علل خارجی است.
هر معلولی دارای علت است.دین گریزی جوانان نیز دارای عوامل متعددی است
که برخی از انها اشاره میکنیم.


1)نارسایی مفاهیم دینی و اعتقادی:اگر علل از بین رفتن ادیان گذشته و
انحراف پیروان آنها را بررسی کنیم، عامل مهم، نارسایی مفاهیم دینی و اعتقادی
است.
به طور مثال در قرون وسطی،کشیش ها یک سلسله مفاهیم کودکانه و نارسا


درباره خدا بوجود آوردند که با حقیقت مطابقت نداشت. این مفاهیم نه تنها
روشنفکران را قانع نمی کرد، بلکه متنفر میساخت وبر ضد مکتب الهی بر
می انگیخت.
«فلاماریون» در کتاب «خدا در طبیعت» میگوید:
((کلیسابه این شکل خدا را معرفی میکرد که چشم راستش تا چشم چپش شش هزار
فرسخ فاصله دارد)).
بدهی است افرادی که از دانش بهره ای، اگر چه اندک داشته باشند نمی توانند به
چنین موجودی معتقد شوند.
2) بی عدالتی وتبعیض اجتماعی:در اکثر کشورهای اسلامی تبعیض و


این فضا، برای کسانی که آگاهی کامل از دین ندارند یا در زمینه احکام اسلامی
تحقیق نمی کنند، این ذهـنیت را ایجاد میکند که حتماً دین اسلام سبب این مشکل
هاست. به طبع، این امر سبب دین گریزی وانحـــراف میشود.
3) اظهار نظر غیر متخصص:در بعضی مسایل، همه مردم به خود حق میدهند که


اظهار نظر کنند. درمسایل دینی نیز همین گونه است. حتی در مورد خدا شناسی که
از پیچیده ترین مسایل دینی است. البته آن انــــــــدازه از خداشناسی که عموم مردم
باید بدانند ساده وفطری است؛ اما بحث صفات، اسماء، افعال قضاءو قدر الهی
بسیـارپیچیده است. به تعبیر امیر موٌمنان علی (ع) این امر، دریائی عمیق است و
تنها نهنگ ها میتوانند در اعماق این دریـا شنـاور کنند.
4) بیکاری و تنبلی:بیکاری وتنبلی، بیماریهای خطرناکی هستند که به جسم و فکر
آسیب میرسانند و سبب فقرو قساوت قلبی میشوند، که عامل ایجاد کفر است.


همان گونه که در روایت است:«کادالفقر ان یکون کفراً»؛
«یعنی نزدیک است که فقر به کفر منجر شود»
کار گوهر زندگی اساس بقای حیات اجتماعی است در شکوفایی مادی و معنوی


جامعه نقشی اساسی دارد و سـبب نشاط فرد و جامعه است.یکی از دانشمندان
میگوید:(پس از دیانت، مدرسه ای بهتر از مدرسه کار برای تربیـت انسان ساخته نشده است).
بدین سبب پیامبر رحمت (ص) وقتی دست پینه بسته کارگری را دید، بر آن بوسه
زد و فرمود:«این دستی است که آتش آن را لمس نخواهد کرد».
همچنین کار سبب احساس عزت نفس است و استعداد ها را شکوفا میکند و سبب


تمرکز قوه خیال است. پروازخیال هنگام بیکاری چه بسا سبب میشود که افکار
واوهام، فاسد و شیطانی شود. حضرت امیر موٌمنان علی (ع)میفرماید:
«اگر نفس خود را به کاری مشغول نکنی، او تو را مشغول می کند».
5)محیط اخلاقی و اجتماعی نامساعد:محیط ناسالم، دوستان ناباب، برنامه های
مستهجن استعماری و عصیان های اخلاقی و عملی، روح را از مقام والای خود


تنزل میدهد. در روایات آمده است که گناه سیاه دلی وسیاه دلی بی ایمانی
می آورد. به عبارت دیگر سیاه کاری، سیاه دلی وآن هم، سیاه فکری وانحراف
می آورد.
در قرآن مجید آمده است:«ثُمًٌ کَانَ عَقِبَةَ اَلٌَذِینَ اٌَسَــٌُوا اٌلسٌُوّاٌَیٌ اٌَن کَذٌَبُوا بِــٌَایَتِ اٌللهِ».


سوره روم، آیه 10تاریخ گواهی زنده است که با گرایش انسان به شهوت و عیش
و نوش، سجایای انسانی میمیرد.و بدان ســبب،جامعه سقوط میکند. یک نمونه
تاریخی برای این مطلب، داستان سقوط اسپانیای اسلامی است. تلاش کلیسـابرای
به چنگ آوردن اسپانیا از دست مسلمانان، بی نتیجه بود تا اینکه با نقشه ای


ماهرانه، تعالی روحی را ازآنان گرفت. کلیسا، آنان را به باده گساری وعیاشی
عادت داد و غیرت و شرفشان را زایل کرد. به دنبـال آن،سیادت و استقلال و
سپس دین و اعتقاداتشان را نابود ساخت.
6)قطع رابطهو خشونت اولیا،مربیان و مصلحان: بدیهی است قطع رابطه و


خشونت از دیدگاه اسلام مردود است. انبیا که نخستین مصلحان جامعه هستندبه
نرمی و خوش خلقی توصیه شده اند.
خداوند خطاب به پیامبر اکرم (ص) میفرماید:


«وَلَو کُنـتَ فَظٌَـاغَلِیظَ اَلقَلبِ لَا نَفَضٌُوا مِن حَولِکَ» (سوره آل عمران آیه 159).
و به حضرت موسی و هارون میگویـد:«وَ قُولَا لَهُم قَولًا لٌَیٌِنًا».
7) خواندن مجله ها و کتاب های مبتذل:امروز استعمار، با شیوه های مختلف و
مدرن،درتخریبافکار و عقاید مسلمانان، وارد میدان شده است به ویژه جوانانی که
از فرهنگ غنی اسلام آگاهی کامل ندارند.
گروه هایی مشغول فعالیت هستند با انتشار کتب و مجله و پخش برنامه های گمراه


کننده وارد صحنه نبرد شده اند.چاره نیست اولاً: جهان بینی اسلام را معقول،
علمی و استدلالی صحیح عرضه بداریم. همچنین باید از دانش و تجربه
متخصصان و نخبگان علمی، در مراکز علمی وآموزشی استفاده کرده نیز باید


تبعیض برچیده شـــــــــود و عدالت اجتماعی که هدف غایی اسلام و حکومت امام
مهدی است در جوامع اسلامی حاکم شود.ثانیاً:باید به مشکلات مادی و معنوی
جوانان توجه ویژه ای شود.ثالثاً:باید جوانان را در تربیت و عمل به ایدئولوژی
غنی و معنویٌت اسلام جذب کرد.زیرا انسان بدون معنویٌت، حیوان است. پس لازم


است دانشمندان و مربیان، به الگوی جوانان هستند، به ایدئولوژی اسلامی
عمل کنند وبه خدا توکل کنند. ومن یتـوکل علی الله فهوحسبه
.حکمة 146 .فضل الدعا والزکاة ارزش دعا صدقه وزکات


وقال علیه السلام :
سوسوا(شوبوا)ایمانکم بالصدقة,و حصنوا اموالکم بالزکاة,وادفعوا امواج البلاء بالدعاء

ایمان خود را با صدقه دادن ،و اموالتان را با زکات دادن نگاه دارید و امواج بلا را با دعا از خود دور سازید .
دعا
دعا حقیقتی است از خاموش کردن مناظره وگفتگو ی درونی(حرف نزدن, فکر
نکردن وندیدن تصویر در هنگام بسته بودن چشم ومرور نکردن
خاطرات)وتمرکز دادن تمامیت ذهن بر حس وجودی حضرت حق(حس وجودی


یعنی احساس این که نگاهی دارد شما را تماشا می کند بدون اینکه تصویری یا
ذهنیتی از نگاه کننده در ادراک خود ساخته یا تخیل کنید .
به عبارتی فقط باید سنگینی نگاه را حس کنید , نه این که تصویری ذهنی؛ چه به
صورت صفت وچه به صورت تجسم ؛از خدا بسازید)وحرف زدن با خدا که لازمهً
آن حفظ بودن دعا با معنی تحت الفاظ آن است.چرا که خواندن از روی یک کاغذ
بدون درک معنی حرف زدن نیست بلکه خواندن است.
دعای حقیقی نوعی تفکر توام با احساس است که از یک یقین و اعتماد مطلق
سرچشمه میگیرد .
میزان تاثیر دعا به میزان ایمان و اعتماد فرد بستگی دارد؛ زیرا ایمان واعتماد
حقیقی میزان توجه و انرژیی را که شعور برای تاثیر گذاری در ماده به کار
میگیرد تعیین می کند .
در یک دعای حقیقی تمامیت انرژی ذهن در یک مسیر واحد و مشخص متمرکز
شده. و آثار بزرگی را به وجود می آورد .
دعا به عنوان اصلی تر ین نیاز انسانها برا ی رسیدن به اوج کما لات روحی
ومعنوی می باشد و وسیله ای برای قرب و لقا الهی و بهترین کمال بعد از قرآن
می باشد.
دعا به خودی خود عبادت است زیرا آن را عبادت دانسته اند و خدای تعالی بدان
فرمان داده پس بر فرض این که به اجابت نرسد به خاطر اطاعت امر او باید انجام


شد . امیر المومنین علیه الاسلام فرموده: دعا کلید های نجات وگنجینه های رستگاری
است وبهترین دعا آن دعایی است که از سینه پاک و دلی پرهیزگار برآید و وسیله
نجات درمناجات است .وخلاصی آن دعایی است که از سینه پاک و دلی پرهیز
گار بر آید و وسیله نجات در منا جات است وخلا صی با اخلاص آید و چون فزع
و بی تابی سخت شود مفزع و پناهگاه خداست.
دعا انسان را از ظلمت به نور می کشاند، او را از ظلمت غم و غصه و گرفتاری


و نگرانی و صفات رذیله و خود پرستی و تکبر و غرور که در همه مان هست و
به نور می کشاند و از ظلمت صفات رذیله و هوای و هوس که حتی گاهی در
عبادات هم دچار آن هستیم نجات می بخشد .

"گفته های بزرگان جهان درباره دعا"

در پیشگاه ,عدالت هیچ یک از ما برات نجاتی نخواهیم داشت بلکه باید دعا و از در گاه خد اوند رحمت بطلبیم
((شکسپیر :بازرگانونیزی))
چه بسیار چیزهایی که با دعا بدست آمده که دنیا خواب آنرا هم ندیده است
((آلفرد تنی سن 1809-182))
آنها که روح خود را با دعا عمیق ساخته اند ,آنها می توانند سختیها را متحمل شوند
((ریچارد مونکت فیلستن))

شاید من مذهبی نداشته باشم ,اما هنگامی که من دعا می کنم در با طن خود احساس
می کنم که خدایی در آن جاست
((جان مارتین-مورگان شیارو 1947-1865))

هرگاه آدمی دعا می کند ,دعا می کند که معجزه ای روی دهد .هر دعایی به اینجا ختم میشود که خدا یا مرحمتی کن که دو ودو چهر شوند
((تورکنف(شاعر روسی)1883-1818))

"چرا بشر دعا می کند ؟"
اگر بنا بود که هر چه آدمی می خواست میتوانست بدست آورد و یا اینکه نه
خواستهای او به اندازه قدرت و توانایش می بود یعنی جز آنکه بدست می آورد
چیزی بیشتر نمی خواست و موجودی خرسند میبود,در این صورت آدمی توجهی
به خداوند نمی داشت. به قول بهار : دست وپایی شل وانگه خواست و توقعش
بسیار است به این معنی که هرچه به او میرسد وهرچه به دست می آورد او را
خرسند و قانع نمی سازد و بیش از آن میخواهد همین که یک نیازمندی بشر رفع
شد چند نیازمندی جدید برایش می آید .
هم چنین از نظر معنوی حافظ می گوید:
سرم به دنیا و عشقی فرو نمیاید
تبارک الله از این فتنه ها که در سر ماست

یک همچو موجودی ,خواه ناخواه متوجه قدرتی غیر از آنچه خود سراغ دارد شده
و برای جبران ناتوانی خود دست به دامن شری می شود

"بشر چه وقت دعا می کند"
لزوم به استدلال نیست بلکه همه مردم ,عام ناس,و هر عقل سلیم میداند و زندگی
هم به ما اینطور فهمانده است که :اینطور نیست که هر وقت ما به چیزی نیازمند
شدیم بدون تلاش و کوشش لازم با دعا بدست آوریم .
زندگی پیامبران نیز این را ثابت می کند چنانچه علی (ع)می فرماید:
(الداعی بغیر عمل کالرّامی بغیر وتر)
دعا کننده بدون کار و عمل مانند تیر انداز بدون تیر است.
طبیعی است که ما هر وقت گرسنه میشویم دست به سوی غذا میبریم و اگر تشنه
شویم آب می آشامیم زندگی مردمی که به دعا اعتقاد دارند نیز این موضوع را به
خوبی نشان میدهد که تا وقتی که خداوند وسایل رفع نیازمندی را در دسترس ما
گذارده است که باید از آنها رفع نیازمندی کنیم آنگاه که به همه وسایلی که خداوند
در دسترس ما گذارده و آنچه مقدورمان بوده کوشش کرده و کامیاب شدیم دعا کنیم
امام صادق (ع)می فرماید :خداوند دوست ندارد دعا از روی غفلت و سرسری
باشد.پس هنگامی که دعا می کنی دل خود را به سوی خدا بذار و به اجابت آن یقین
داشته باش.
"زبان دعا"
کلماتی که هنگام دعا بر زبان مگذرد کلماتی است که از روحی سرشار از
عواطف و هیجان بر خواسته و با منطق معمولی و با کلماتی که در حال عادی با
نظم و ترتیب خاص بروز می کند و اندیشه آنها را مرتب می سازیم حسابش
جداست.
چنان که پیغمبر می فرماید :بر حذر باشید از این که در دعا سجع وقا فیه بکار
برید چیزی که شباهت بسیار به این امر دارد (الشعر) در سرودهای مذهبی و
نیایش ها هم مانند شعر اگر بخواهند آنها را از حالت های اصلی بر گرداند .
وبا تکلّف و سجع سازی آنها را مرتب و منظم نمایند از حقیقت و اصالت خود
دور میافتد

" شرایط و آداب دعا"

برای هر دعا کننده ای شرایط و آدابی است که باید آنها را مراعات کند تا دعایش
مستجاب شود. و به فایده آن برسد و آن شرایط عبا ر تنند از :
1.برای دعای خود اوقات و حالات شریف و مکان های متبرک و دارای شرف وحرمت را انتخاب کند.
2.با طهارت دعا کند.
3.رو به قبله باشد.
4. دستهای خود را بالا کند و بنحوی که زیر بغل آن نمایان شود.
5.او از خود را بلند نکند بلکه میان جهر و اخفات باشد.
6.و در دعا از روی تکلف سجع بکار نبرد و عبارت پردازی نکند.
7. در نهایت تضرع و خشوع و خشیت داشته باشد.
8.و به اجابت دعای خود اطمینان و یقین داشته باشد و در امید خود صادق باشد.
9.و این که حاجت را نام برد.
10.در دعا نیز دیگران را شر یک سازد.
" دعا در نزد شیعه"

شیعه به پیروی از اهل بیت علیه السلام اهمیت به سزایی برای دعا قائل اند .
حدیث های فرا وانی در باره اهمیت دعا نقل شده است.بهترین کارها در روی
زمین نزد خداوند است.علی (ع)که در میان یاران پیامبر اسلام (ص)از همه
بیشتر مجاهد و کوشا بوده است از همه بیشتر هم به دعا و نیایش می پرداخته است
امامان (ع): دعا اسلحه مومن و ستون دین و روشنایی آسمانها وزمین است.

زکات

زکات در فرهنگ لغت فارسی : خلاصه چیزی –برگزیده شی- آن چه به حکم
شرع درویش و مستحق را دهند و این کار بر مسلمانان واجب است.
و زکات بر میوه هایی که برای خوردن عمل آورده باشند . و بر میوه های دیگر
نظیر انگور ، خرما ، شتر ، گاو ، بز ، گوسفند و حیوانات اهلی وروز وسیم و
مال التجاره تعلق می گیرد .به حکم آیه 60 از سوره 9 قرآن مخصوص طبقات
معینی از مردم است زکات واجب ،یکی از واجبات دین بشمار می آید.
در آیات قرآن هم به این امر واجب اشاره شده است ودر آنجا که می فرماید :
"خُذ مِن اموالِهِم صَدَقًة تُطَهَّرُهُم وَتُزَکیّهِم بِها وَصَلَّ عَلَیِهم اِنَّ صَلواتَکَ سَکَن لَهُم و
الُّلهُ سمیعٌ عَلیمٌ"
خداوند به پیامبر خود دستور میدهد که از اموال آنها صدقه ای از زکات بگیر تا به
وسیله آن ،آنها را پاک سازی و پرورش دهی و به آنها دعا کن که دعای تو مایه
آرامش آنهاست و در این آیه به فلسفه اخلاقی و اجتماعی زکات هم اشاره شده که
دادن زکات انسان را از رذایل پاک می کند و موجب رشد وپرورش روح او
میشود در معالجه الهی اگر این فرضیه الهی مانند سایر فرایض دینی از اجتماع
اجرا شود سبب پیشرفت جامعه و کم شدن فاصله طبقاتی و ریشه کن شدن
محرومیت از جامعه و موجب شکوفایی و رشد و پیشرفت اقتصادی می گردد.
اگر کسی به زکات که یکی از فروغ دین و از ضروریات اسلام است عمل نکنند
در روز قیامت گرفتار عذاب خداوند می شود.
محمد بن مسلم میگوید: از امام باقر (ع)از گفتار خداوند پرسیدم که فرمود :
هیچ بنده ای نیست که چیزی از زکات مالش را نپردازد جز آنکه خداوند ،آن را در
روز قیامت اژدهایی از آتش در گرد نش پیچیده ،از گوشت او می کند تا از حساب
فارغ گردد.
در اهمیت زکات و منزلت این واجب الهی همین بس که قرآن مجید 82 مورد
نسبت به زکات اشاره شده تا مسلمین اهمیت این واجب الهی را بدانند .
در آیات متعدد قرآن وقتی صحبت از نماز شده بلافاصله به مسئله زکات پرداخته و
زکات را قرین نماز قرار داده است.
امام صادق (ع)از پیامبر (ص)نقل می کند که فرمود:(" اصخی الناس من أدّی زکاة ماله ، و أبخل الناس من بخل بما افترض اللۀ علیه ")
پیامبر خدا فرمود :سخی تر ین مردم کسی است که زکات مالش را بپردازد و بخیل
ترین مردم کسی است که از واجبات الهی را امساک کند.
هم چنین پیامبر فرمودند سارقین سه دسته هستند که یک دسته از آنها کسانی هستند
که زکات اموالش را نپردازد.از دیدگاه قرآن کریم و حدیث یاد آوری شده از
حضرت رضا(ع)که خداوند منان نماز را مقرون با زکات قرار داد .،بدین جهت
در این فصل از دیدگاه پیامبر گرامی به اختصار پیرامون زکات بهرمند خواهیم
شد. وجود حضرتش فرمود :
"پرداخت زکات قبولی نماز است"

"اِنّ الهَ فَرَضُ عَلیکُم الّزکوةکما فَرضَالصلوةزَکوُا اموالکُم تُقبلَ صلواتکم "
به راستی که خداوند منان واجب فرمود بر شما پرداخت زکات را به همان
نسبت که نماز را واجب فرموده بدین سبب زکات مال خود را بپردازید تا اینکه
نماز شما قبول شود
"در فراز دیگر فرموده"
"با زکات اموال بیمه شوند "
"ما هَلَکَ مالٌ فی بَرًّولا بَحرٍإلّا بَمنعِ الزکوةِ حَصٌّنُوا اموالَکُم باٍلّزکواة"
"هیچ مالی در زمین و دریا تلف نمیشود جز به منع و عدم پرداخت زکات ،بدین
جهت مالهای خود را ((پاک و حفظ و نگاه داری کنید به پرداخت نمودن زکات ))"
"فواید معنوی زکات"
زکات یک عبارت است و عبارت سرشار از فواید معنوی است فایده هایی که
بودن آن راهی به سوی قرب الهی است .بنابراین چند فایده ی معنوی زکات را نام
می بریم که عبارتند از
1.زکات و خاموش شدن غضب الهی
حضرت علی علیه السلام میفرماید:
اللّه ،اللّه فی الّزکوة فانها ّتطفی غضب ربّکم
خدا را ،خدا را در باره زکات که همانا (پرداخت)زکات ،غضب پروردگار را که
بر اثر گناه و طغیان بر افروخته میشود خاموش می کند
آن حضرت در حدیث دیگری میفرماید :
.1برای بنده سه نشانه است نماز و روزه و زکات انجام این امور خشم خداوند را خاموش می کند
2.زکات و پیوند اجتماعی
عبارت زکات بر پایه و نظامی است که علاقه و پیوند انسان را با خداوند توام با
علاقه و پیوند او با ولی فقیه که زکات را به او میدهد یا با فقیر و راههای خیری
که زکات را در آن راهها مصرف می نماید قرار می دهد .این حرکت ،عامل
برادری و برابری در جامعه اسلامی میگردد .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید