بخشی از مقاله

چکیده:
انرژیهای تجدیدپذیر با محیطزیست سازگاری بیشتری داشته و تهیهی آنها آلایندگی زیستمحیطی ناچیزی دارند و از آن-جایی که تجدیدپذیر هستند برای آنها اتمام نزدیکی قابل تصور نیست. از طرف دیگر ضرورت استفاده از انرژی برای رشد و توسعه در کنار مسائلی مانند انتشار گازهای گلخانهای باعث شده است که کشورها به دنبال توسعهی انرژیهای تجدیدپذیر و تبیین نقش آنها بر رشد اقتصادی باشند. از این رو پژوهش حاضر به بررسی رابطهی بین مصرف انرژیهای تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر بر رشد اقتصادی در ایران طی بازهی زمانی 1984 – 2011 میپردازد.
به منظور نیل به هدف اصلی تحقیق، از الگوی خود توضیح برداری با وقفههای توزیعی (ARDL) استفاده شده است. نتایج حاصل از تخمین، وجود رابطهی بلندمدت مثبت بین مصرف انرژیهای تجدیدپذیر و انرژیهای تجدیدناپذیر در ایران را به اثبات می-رساند. در این میان مصرف انرژیهای تجدیدناپذیر اثرگذاری بیشتری بر رشد اقتصادی داشتهاند.

کلمات کلیدی: انرژیهای تجدیدپذیر، اقتصاد محیطزیست، رشد اقتصادی، ARDL

1 مقدمه

بشر از ابتدای تاریخ به اهمیّت انرژی برای ادامهی بقا پی برده و همواره بخش زیادی از توان خود را صرف تهیّه و تأمین انرژی مورد نیاز نموده است. انرژی امروزه به عنوان یکی از عوامل تولید، سهم بزرگی در رشد و توسعهی کشورهای مختلف دارد و بیشترین نقش را در توسعهی تمدن اخیر بشر بر عهده داشته است. ارتباط بین انرژی و رشد اقتصادی از مسائلی است که بسیار مورد توّجـه قـرار گرفتـه است؛ ولی آنچه در شرایط کنونی باید در نظر گرفته شود این است که آیا برای رشد اقتصادی تنهـا اکتفـا نمـودن بـه منـابع فسـیلی و پایانپذیر کافی به نظر میرسد و یا اینکه باید از انرژیهای تجدیدپذیر نیز به منظور رفع مشکلات ناشی از انرژیهـای فسـیلی اسـتفاده نمود؟ برای پاسخ این پرسش باید بررسی نمود که آیا کشورهای مختلف از لحاظ میزان رشد اقتصادی، رفتار مشابهی در ارتباط با تغییر سبد انرژی خود در مواجهه با افزایش قیمت انرژی از خود نشان می دهند یا خیر.

شواهد تجربی به روشنی نشان میدهد که افزایش قیمت نفت، رشـد اقتصـادی را در اثـر افـزایش تـورم و بیکـاری و کـاهش ارزش داراییهای مالی کاهش میدهد؛ این رابطه به اثر نفت تولید ناخالص داخلی1 معروف میباشد. ایدهی افزایش قیمتفتن و افت فعالیّـت-های اقتصادی ایدهی جدیدی نیست ولی رابطه نفت-تولید ناخالص داخلی از اواخر دهه 1940به صورت کمّی اندازهگیـری شـده اسـت (ابراهیمی و رحیمی، .(1391 اوربوچ و ساوتر(2006)2، در مقاله خود بیان کردهاند که ثروتی که در نتیجه اجتناب از رابطهی منفی بین قیمت نفت و تولید ناخالص داخلی ایجاد میشود، منابعی را برای توسعهی انرژیهای تجدیدپـذیر فـراهم مـیکنـد. در ایـن صـورت در کشورهای دارای رشد بالا، با استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر یک اثر جانشینی به وجود میآورد که از رابطهی منفی بین قیمت نفـت و تولید ناخالص داخلی جلوگیری مینماید ولی کشورهای دارای رشد پایین در ایجاد سیاستهای انگیزشی برای توسعه انرژی تجدیدپذیر هنگامی که شرایط اقتصادی در بلندمدت نامساعد میشود، ناتوان هستند. این دیدگاه اشاره میکند کـه کشـورهای دارای رشـد بـالا در مقایسه با کشورهای دارای رشد پایین، آسانتر میتوانند فشار ناشی از افزایش ناگهـانی قیمـت انـرژی را بـا سـرمایهگـذاری در انـرژی تجدیدپذیر مهار کنند (چانگ و همکاران3 ، .(2009

با توجه به نیاز توسعه کشورها میزان به کارگیری انرژی های تجدیدپذیر نیز در کشورهای جهان رو به افزایش بوده بهطوریکه یکی از شاخصهای توسعهیافتگی مصرف انرزی محسوب می شود، برابر برنامهریزیهای بهعمل آمده این نوع انرژی روز به روز سهم بیشتری در سیستم تأمین انرژی ایجاد نموده در این زمینه در سـال 2008 بـیش از 120 میلیـارد دلار در بخـش افـزایش ظرفیـتهـا، احـداث نیروگاهها و تحقیق و توسعه انرژیهای نو سرمایهگذاری شده است (ابراهیمی و رحیمی موگویی، .(1390

تا انتهای سال 2010، ظرفیتهای موجود در انرژیهای تجدیدپذیر 3,8 درصد در تولید الکتریسیته جهان سهم داشتهاند (این ارقام بدون در نظر گرفتن انرژی آبی می باشد، زیرا این انرژی به تنهایی 15 درصد در تولید الکتریسیته دنیا سهم دارد)، هم اکنون انرژیهای تجدیدپذیر بیش از 14 درصد از انرژی اولیه جهان را تأمین مینمایند. اما متأسفانه در کشور ما سهم چندانی نداشته کـه ایـن موضـوع زنگ خطری در مصرف سوختهای فسیلی برای کشور محسوب میشود (همان).

برخی از صاحبنظران اعتقاد دارند انرژیهای تجدیدپذیر نقشی بر اقتصاد کشور و مشخصاً رشد اقتصادی جوامع نداشته و یـا قابـل شناسایی نیستند. از این رو پژوهش حاضر سعی دارد به این پرسش مهم که آیا مصرف انرژیهای تجدیدپذیر نقشی بـر رشـد اقتصـادی دارند یا خیر جواب بدهد. بدین منظور از دادههای سالیانه مربوط به دورهی زمانی 1984 - 2011 و روش خود توضیحی با وقفـههـای توزیعی (4ARDL) استفاده خواهد شد. در این راستا با مروری بر مطالعات صورت گرفته در این زمینه و همچنین مـروری بـر مبـانی نظری مربوط به مصرف انرژی و رشد اقتصادی، مدل مقتضی برآورد خواهد شد و به پرسش اصلی پـژوهش حاضـر، پاسـخ داده خواهـد شد.


1. Oil-GDP 2. Awerbuch & Sauter

3. Chang et al. 4. Autoregressive Distributed Lag×

.2 ادبیات موضوع

تا آنجایی که جستجو در این زمینه صورت گرفته، مطالعـهی داخلـی در زمینـهی رشـد اقتصـادی ایـران و توسـعهی انـرژیهـای تجدیدپذیر و انرژیهای تجدید ناپذیر (به صورت توأمان) انجام نشده است. این درحالی است که در مطالعـات خـارجی ایـن مسـئله بـه ویژه در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته که مهمترین آنها عبارتند از:

تاهونن و سالو(2001) 1، با استفاده از مدل رشد بنچ مارک2 به انتقال (گذرا) بین اشکال انرژی تجدیدناپذیر و تجدیدپذیر در سطوح مختلف توسعهی اقتصادی در کشور فنلاند پرداختهاند. آنها بیان نمودهاند که اقتصاد رشد مطلوب خود را با استفاده از انرژی تجدیدپذیر تنها مانند بیوماس یا برق آبی شروع کرده است. بعد از یک دورهی رشد، تقاضا برای انرژی افزایش یافته و در نتیجه اسـتفاده از انـرژی-های تجدیدناپذیر به آرامی افزایش یافته است. این امر منجر به ایجاد سیستمی شد که از هر دو نوع انرژی تجدیدپـذیر و تجدیـدناپـذیر به صورت همزمان استفاده شود. با این حال، استفاده از انرژیهای تجدیدناپذیر به هزینههای بیشتر انجامید و موجـب شـد ،اقتصـاد بـه استفاده از انرژیهای تجدید پذیر بازگردد.

آوربوچ و همکاران( 2005) 3 به بررسی ارتباط بین نفت و تولید ناخالص داخلی در طول 20 سال اخیر (تا (2004 پرداختهانـد. آنهـا نشان دادهاند که افزایش 10 درصدی در سهم انرژیهای تجدیدپذیر باعث اجتناب از زیان تولید ناخـالص داخلـی در حـدود 29 تـا 53 میلیارد دلار برای ایالت متحده و 49 تا 90 میلیارد دلار برای کشورهای سازمان همکاری و توسعه اقتصـادی ( 4OECD) مـیشـود. ایـن زیانهای اجتناب شده، یک پنجم از سرمایهگذاری های پیشبینی شده مورد نیاز برای توسعهی انرژیهای تجدیدپـذیر توسـط انجمـن انرژی باد اروپا 5(EREC) و نیمی از سرمایهگذاری پیشبینی شدهی کشورهای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی را فراهم مینماید.

چین و هو( 2008) 6 با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری 7(SEM)، اثر انرژی تجدیدپذیر بر تولیـد ناخـالص داخلـی را برای 116 کشور در سال 2003 آزمون کردند. یافتههای آنها نشان میدهد که ارتباط مثبتی بین انرژیهای تجدیدپذیر و تولید ناخالص داخلی از طریق افزایش تشکیلات سرمایهای بدست آمده است ولی از طریق افزایش تراز تجاری اتفاق نیفتاده است. انرژی تجدیدپـذیر یک اثر مستقیم بر تشکیل سرمایه و اثر غیرمستقیم بر تولید ناخالص داخلی دارد. مطابق با یافتههای این پژوهش، یک سیاسـت انـرژی تجدیدپذیر وابسته به تشکیل سرمایه (مانند تخفیفات مالیاتی برای بکارگیری صنایع تجدیدپذیر) نسـبت بـه سیاسـتهـای وابسـته بـه افزایش تراز تجاری (مانند افزایش مالیات بر سوختهای فسیلی وارداتی) بیشتر کارایی دارد.

چانگ و همکاران(2009) 8 با استفاده از مدل رگرسیون آستانهای در دادههای پانل (PTR) به بررسی اثرات آستانه ای اثـر قیمـت-های انرژی بر توسعهی انرژیهای تجدیدپذیر تحت سیستمهای دارای نـرخ رشـد اقتصـادی متفـاوت بـرای کشـورهای عضـو سـازمان همکاری و توسعه اقتصادی در دوره زمانی 1997-2006 پرداختهاند. نتایج آنها نشان میدهد که کشورهای دارای رشـد اقتصـادی بـالا، میتوانند به قیمتهای بالای انرژی با افزایش استفاده از انرژی تجدیدپذیر واکنش نشان دهند، در حالی که کشورهای با رشد اقتصـادی پایین، تمایل کمتری به تغییر سطح انرژی تجدیدپذیر دارند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید