بخشی از مقاله

چکیده:هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و رهبری و تاثیر آنها بر رضایت شغلی و عملکرد کارکنان است.جامعه آماری این تحقیق،کارکنان اداره کل حفاظت محیط زیست میباشد که نمونه آن بصورت تصادفی و بوسیله جدول مورگان 100نفر انتخاب شده است.برای تجزیه و تحلیل این داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که بین فرهنگ سازمانی و رهبری رابطه وجود دارد و فرهنگ سازمانی و رهبری تاثیر مثبتی بر عملکرد سازمانی را دارد و فرهنگ سازمانی تاثیر مثبتی بر رضایت شغلی کارکنان را داردضریب همبستگی بین بعد درگیر شدن و رضایت شغلب%496بدست آمد که بیشترین همبستگی را شامل میشود و ضریب همبستگی بین انطباق پذیری و رضایت شغلی %563 می باشد. و ضریب همبستگی بین بعد رسالت و رضایت شغلی %397 می باشد. این نتایج نشانگر وجود رابطه معکوس و معنی داری بین فرهنگ سازمانی و سلامت روان کارکنان می باشد.چون p 0/127

از  =%5 بزرگتر است ،لذا رابطه بین دو متغیر انگیزه وابستگی و فرسودگی شغلی از نظر آماری معنا دار نمی باشد. هر چند r =0/10 رابطه بین دو متغیر وجود دارد، اما این رابطه از نظر آماری تأیید نمی شود و لذا بین انگیزه وابستگی و فرسودگی رابطه وجود ندارد. ضریب همبستگی بین بعد درگیر شدن و رضایت شغلب%628بدست آمد که بیشترین همبستگی را شامل میشود و ضریب همبستگی بین انطباق پذیری و رضایت شغلی %511 می باشد. و ضریب همبستگی بین بعد رسالت و رضایت شغلی %486 می باشد. این نتایج نشانگر وجود رابطه مستقیم و معنی داری بین فرهنگ سازمانی و رضایت شغلی کارکنان می باشد.


کلمات کلیدی: فرهنگ سازمانی،رضایت شغلی،رهبری و عملکرد سازمانی

مقدمه:


امروزه فرهنگ سازمانی مانند تصمیم گیری و سایر موضوعات بصورت یک موضوع مشترک در تمامی مطالعات مربوط به مدیریت درآمده و تحلیل فرهنگ سازمانی یکی از مهمترین بخشهای تحقیقاتی حوزه رفتار سازمانی را به خود اختصاص داده است. (رابینز، ترجمه پارسائیان، (1374موفقیت سازمانها در گرو وجود و حضور نیروهای کارآمد است کارایی افراد ، بطور قابل توجهی متاثر از نوع تصورات ، باورها ، اعتقادات افراد و نوع ارزشهای حاکم بر سازمان است. مدیریت سازمانی هنگامی می تواند موفق و کارآمد باشد که به حیات سازمان خود آگاه باشد.، تحولات پویایی و مقاومت آن را درک کند. فرهنگ سازمانی را بشناسد و نقاط مثبت آنرا تعریف کند وانسجام ببخشد ، برای ایجاد تغییرات احساسی و بهسازی در سازمان لزوماً باید با شناخت و اطلاعات کامل از فرهنگ سازمانی و همگام با آن عمل کنند.

تحقیقات »ویلیام اوچی« در مورد موفقیت شرکتهای ژاپنی ، »توماس جی پیترز«2 و »رابرت اچ واترمن«3 همگی نشان از اهمیت محوری فرهنگ قوی سازمانی در بخش سازمان است.

مغایرت داشته باشد فرهنگ سازمانی می تواند مقاومت نشان دهد

عوامل متشکله فرهنگ سازمانی: -1خلاقبت - ریسک پذیری - رهبری - یکپارچگی - حمایت مدیریت - کنترل - هویت - سیستم

پاداش - تعارض – ارتباط

این موضوع که باید سازمان را به عنوان فرهنگ به حساب آورد (یعنی وجود سیستمی که اعضای آن درک و استنباط مشترکی دارند) یک پدیده نسبتاً تازه است. حدود 15 سال پیش تصور بر این بود که سازمان یک وسیله یا یکی از ابزارهای معقول و منطقی است که میتوان با استفاده از آن یک گروه از افراد کنترل و کارهای آنها را هماهنگ کرد. این سازمانها دارای سطوح عمودی دوایر ، سلسله مراتب اختیارات واز این قبیل ویژگیها بودند ولی واقعیت این است که سازمان چیزی بیش از اینهاست . یک سازمان همانند یک فرد دارای شخصیت است

æ می تواند دارای ویژگیهای زیر باشد انعطاف پذیر ، دوستانه ، خلاق ، محافظه کار یا صمیمی . در سالهای 1930، 1940 هم »التون میو«

æ هم »چیستر بارنارد« اهمیت هنجارهای گروه ، کار احساسات ، ارزشها و عمل وعکس العمل ظاهر شده در محل کار با توضیح دادن طبیعت وکارکردهای سازمان غیررسمی ، مورد تاکید قرار دادند. »فیلیپ سلزینگ«نیز به همین ترتیب اهمیت مشاهده سازمان به عنوان

یک نهاد را صرفاً به جای سازمانهای منطقی مورد تاکید قرار داد. در سالهای » 1960مک گری گور« نظریه های X , Y را مطرح نموده و سازمانها را بر اساس عکس العمل نسبت به افراد سازمان دسته بندی نمود. چهار کارکرد فرهنگ سازمانی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید