بخشی از مقاله

چکیده

هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه هوش معنوی و هوش هیجانی با فرسودگی شغلی معلمان مقطع ابتدایی شهرستان باغملک بود. بدین منظور بر اساس جدول مورگان، 218 نفر معلم از دبستان های شهرستان باغملک به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام محاسبه شد. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه های هوش معنوی (بدیع،(1389، هوش هیجانی (سیبریا شرینگ، (2001 و فرسودگی شغلی ( مزلچ، .(2000 نتایج نشان داد که بین هوش معنوی با فرسودگی شغلی، همبستگی معنی داری وجود ندارد(.(S 0/05 اما بین هوش هیجانی با فرسودگی شغلی، همبستگی معنی داری وجود دارد(.(S 0/05 همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که بین متغیرهای پیش بین هوش معنوی و هوش هیجانی با فرسودگی شغلی معلمان به طور همزمان رابطه معناداری وجود دارد(.(S 0/05
واژه های کلیدی: فرسودگی شغلی، هوش معنوی، هوش هیجانی

مقدمه

انسان از دیر باز برای تأمین معیشت و توسعه رفاه فردی و اجتماعی خویش به کار و تلاش جسمی، فکری و اجتماعی مشغول بوده است . در این راستا با گذشت زمان بر پیچیدگی های عرصه کار و تولید افزوده شده و ضرورت تقسیم کار در همه شئون اجتماعی حس شده است. به عبارتی، با رشد و توسعه فن آوری های علمی - صنعتی و خدماتی، تغییر ات بزرگی درعرصه های زندگی بشری رخ داده است . با بروز این تغییرات، ضرورت سازگاری و انطباق آدمی بیش از پیش احساس شده و بشر با اتکا به هوشمندی خویش به تقسیم کار درعرصه های مختلف روی آورده است تا با تخصصی کردن کارها، بازده های تولیدی و خدماتی افزایش یابد. با این حال، آدمی برای انطباق با موقعیت های نوین کاری و شغلی به توانمندی های بیشتری نیازمند بوده تا بتواند پاسخ های مناسب و سالم به درخواست نوین صنعت و مدرنیته ارائه کند چرا که این درخواست ها، فشارهای روزافزونی در محیط های کاری برکارگزاران وارد نموده و سلامت ایشان را تهدید می نماید (تسای3، .(2003 از آنجا که پیچیدگی های فراوانی در دنیای کار وجود دارد باید اطلاعات ضروری جهت مشاغل ارائه گردد و از این طریق فشارهای شغلی و همچنین فرسودگی شغلی4 و علایم مذکور کاهش یابد تا از این طریق به جنبه های کاربردی فرایند تدریس و آموزش دست یابیم. ولی این


1 - کارشناس ارشد روان شناسی عمومی دانشگاه آزاد، واحد اهواز، ایران (نویسنده مسئول، (azizv840@yahoo.com

2 - کارشناس ارشد روان شناسی عمومی دانشگاه آزاد، واحد اهواز، ایران

- Tsai - burnout

3

4

وضعیت زمانی امکان پذیر است که شناخت کاملی از ماهیت بنیادی فرسودگی شغلی داشته باشیم و تأثیر عوامل شخصیتی و فرهنگی-اجتماعی را در آن مورد بررسی قرار داده و بتوانیم با ظرافت خاصی آن را ملاحظه کنیم (ساعتچی، .(1376

فرسودگی، به عنوان حالت روان شناختی تعریف می شود که از سطوح بالای استرس های طولانی مدت در زندگی شغلی ناشی می شود (گرانفلد 1 و همکاران، .( 2000 استرس های شغلی می توانند از شرایط نامناسب کار، مانند حجم کار (بیش از اندازه زیاد یا کم بودن آن) و یا کیفیت آن (بالاتر یا پایین تر بودن از حد توانایی های فرد) عدم تناسب ، فقدان امنیت شغلی و جاه طلبی شغلی ارضا نشده، رابطه ی نادرست با کارکنان، ابهام و تعارض نقش و... ناشی شوند (براهنی، .( 1379

ساعتچی ( (1369 آثار و پیامدهای فرسودگی را به نقل از موس در سه مقوله قرار داده است: الف) شاخص های جسمی نظیر انواع سردردها، اختلال در خواب، کاهش یا افزایش وزن، اختلال های معده ای روده ای، ب) تغییرات رفتاری نظیر تحریک پذیری فزاینده، تغییرات خلقی، کاهش تحمل برای ناکامی، افزایش سوظن و ج) عملکرد شغلی نظیر کاهش کارآمدی، کاهش علاقه نسبت به کار، انعطاف پذیری فزاینده ی فکری. البته به عقیده ی وایسر، اسمیت و اورت( 2003) 2 فرسودگی تنها نتیجه ی استرس نیست بلکه هم استرس بالا و هم رضایت شغلی پایین، می توانند استرس افراد را بالا ببرند.

هوش معنوی 3 برای نخستین بار در سال 1996 توسط استیونز 4 مطرح شد. بعد در سال 1999 توسط امونز5 گسترش یافت. امونز (2000) پیدایش سازه هوش معنوی را به عنوان کاربرد ظرفیت ها و منابع معنوی در زمینه ها و موقعیت عملی درنظر می گیرد. به عبارتی، افراد زمانی هوش معنوی را به کار می گیرند که بخواهند از ظرفیت ها و منابع معنوی برای تصمیم گیری های مهم و اندیشه در موضوعات هستی یا تلاش در جهت حل مسئله روزانه استفاده کنند.

نوبل( 2001) 6 نیز معتقد است که هوش معنوی یک استعداد ذاتی بشر است. زوهار و مارشال( 2000) 7 نیز هوش معنوی را استعداد ذاتی می دانند که انسان در حل مسائل معنوی و ارزشی خود به کار می گیرد و زندگی را در حالت گسترده از غنا و معنا قرار میدهد. آنان ویژگی های هوش معنوی رشدیافته را این گونه بیان نمودند: (1 درجه بالایی از خودآگاهی؛ (2 ظرفیت انعطاف پذیر بودن (سازگاری فعال و خودانگیز)؛ (3 ظرفیت رویارویی با درد و متعالی نمودن آن؛ (4) گرایش آشکار به پرسیدن سؤال های چرا یا چگونه می شود و جستجوی پاسخ های اساسی؛ (5 ویژگی الهام گرفتن از رؤیا و ارزشها؛ (6 گرایش به دیدن پیوندهایی بین چیزهای گوناگون (کل- نگر بودن)؛ (7 عدم تمایل به آزار و اذیت؛ (8 مستقل از زمینه بودن که فعالیت برخلاف عرف را تسهیل می کند. باعزت (1391) (به نقل از رقیب و همکاران، .(1387

در اسلام به طور ضمنی هوش معنوی مورد توجه فراوانی قرار گرفته است. برای مثال عوامل مؤثر بر هوش معنوی در متون اسلامی تقوا و پرهیزگاری به همراه تمرینات روزمره از قبیل تدبر در خلقت، تدبر در آفاق و انفس، روزه داری، عبادات، خواندن قرآن و تدبر صادقانه در آیات قلمداد شده است (سهرابی،.(1387 قرآن به افراد باهوش معنوی بالا، صفت اولوالاباب می دهد، که منظور افرادی هستند که به جوهره حقیقت پی برده اند و از پرده های اوهام عبور کرده اند. به طور کلی، اصولی که در دین مبنایی مطرح شده است، مانند دستیابی به وحدت در ورای کثرت ظاهری، یافتن پاسخ در مورد مبدأ هستی و تشخیص الگوهای معنوی و تنظیم رفتار بر مبنای آنها، محورهای اصلی هوش معنوی هستند. ما می توانیم با رشد هوش معنوی، انسان های دینداری پرورش دهیم. هوش معنوی به افراد، دلسوزی، مهربانی، یکپارچگی در تفاوتها و اتکا به معناداری را می آموزد (غباری بناب و سلیمی، .(1386

هیجان ها و نیز چگونگی کنار آمدن افراد با آن ها بخشی از شخصیت فرد است که بر سلامت وی تأثیر می گذارند (پروین8، .( 1996 مایر و سالووی( 1990 ) 9 با طرح مفهوم تازه هوش هیجانی1 که بر پایه نظریه گاردنر، درباره استعدادهای فردی شکل گرفته بود، توانایی های قابل آموزش را در پنج زمینه به شرح زیر گسترش دادند.


1 - Grunfeld 2 - Visser Oort 3 - spiritualintelligence 6- Stevens 7- Emmons 8- nobel

9- Zohar & Marshall 8 - pervin 9 - mayer. & Salovey

مفهوم هوش هیجانی به چگونگی سازگاری و موفقیت افراد در موقعیت های زندگی اشاره دارد. نظریه هوش هیجانی حوزه وسیعی از توانایی های مرتبط با شناخت و به کارگیری هیجانات را توجیه می کند و اظهار می دارد که هوش هیجانی در عملکرد روزانه اغلب مهم تر از هوش شناختی است. از دیدگاه مایر و سالووی هوش هیجانی را شامل توانایی برای تشخیص درست هیجان ها و عواطف دیگران و پاسخ متناسب به آنها، همچنین برانگیختن، آگاهی و نظم بخشیدن و کنترل پاسخ های هیجانی خویشتن می داند. هوش هیجانی با شناخت فرد از خود و دیگران، ارتباط با دیگران، سازگاری و انطباق با محیط پیرامون که برای موفق شدن در برآوردن خواست های اجتماعی لازم است، ارتباط دارد (به نقل از حسینیان و همکاران، (1390

تحقیقات نشانگر آن است که احساسها و عواطف، مانند سایر موضوع های علمی، دارای اصول و فنونی است که برخی در آن مهارت دارند و عده ای هم ضعیف هستند میزان مهارت اشخاص در هوش هیجانی می تواند آنها را در زندگی شخصی و اجتماعی، افراد منعطف، سازگار، انسان دوست و موفق بکند. (کوب و مایر2، ( 2000 ؛ بنابراین هوش هیجانی به علت مرتبط بودن با مهارت مهم زندگی شخصی و اجتماعی، نقش مهمی در موفقیت و هدایت افراد دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید