بخشی از مقاله

بررسی روش تفسیری احسن الحدیث


مقدمه
سنت الهي در همه زمان ها ، بر آن بوده كه هر پيامبري را به زبان قومش مبعوث كند . لذا زبان قرآن ، همان زبان پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله يعني زبان عربي است كه مردم هم ، به همان زبان با يكديگر سخن مي گفته اند . خداوند متعال پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله را مفسر قرآن معرفي كرد . اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله كه زبانشان عربي بود ، قرآن را مي فهميدند ،

چرا كه قرآن به زبان آنها نازل شده بود . اما با وجود اين هم زباني ، اختلاف نظرهاي بسياري داشتند كه پس از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله به مرور ظهور پيدا كرد . گاهي نيز اصحاب به

برخي معاني دست نمي يافتند و به خود پيامبر صلي الله عليه و آله كه اولين مفسر بود ، رجوع مي كردند و پس از او نيز به اصحاب برجسته اي چون حضرت علي عليه السلام ، ابن عباس ، ابن مسعود و . . . مراجعه مي كردند به همين دليل ، از همان زمان به پيدايش ‹‹ علم تفسير ›› منجر شد . از اين رو علم تفسير قرآن يكي از مهم ترين علومي است كه دچار تحولات گوناگون شده است . تا جايي كه پس از خود تفسير ، مفسرين به بررسي مباني و روش هاي تفسيري ،

مفسرين پرداخته اند ، زيرا در ميان مباحث علوم قرآني ، بحث از روش هاي تفسيري جايگاه خاصي به خود اختصاص داده است و پيدايش شيوه هاي مختلف تفسيري و به كار گيري مباني گوناگون در تفسير قرآن كريم ، زمينه طرح اين بحث ضروري را در علوم قرآني به وجود آورده است . با توجه به اهميت موضوع روش هاي مفسران و جايگاه ويژه اي كه در ميان مباحث علوم قرآني به خود اختصاص داده است ، در اين رساله به تبيين روش تفسيري ‹‹ تفسير احسن الحديث › از مؤلف معاصر ‹‹ سيد علي اكبر قريشي ›› پرداخته ايم . با مراجعه اي كه به پايگاه هاي اطلاع رساني و منابع مختلف شد ، در مورد اين تفسير كار جدي صورت نگرفته است . تنها در برخي از كتاب ها و مجلة حوزه به معرفي اين تفسير پرداخته شده است و به عنوان نمونه به مواردي از آن اشاره مي شود :


المفسرون و حياتهم و منهجهم محمد علي ايازي ، نگاهي به قرآن قريشي ، سير تطور تفاسير شيعه محمد علي ايازي ، دانشنامه قرآن بهاء الدين خرمشاهي ، آشنايي با قرآن پژوهان ايران

حسن پيري . روش تحقيق در اين پژوهش به شيوه كتابخانه اي است و در قم بيشترين بهره را از كتابخانه تخصصي مركز فرهنگ و معارف قرآن بردم اما با كمال تأسف و با اين همه اهميت ، تلاش هاي در خور توجهي در جهت معرفي و بازشناسي اين روشها به چشم نمي خورد . اين تفسير گران سنگ را به هدف تبيين مباني ، روش و گرايش هاي تفسيري مفسر ، و نيز بررسي مباحث علوم قرآني آن برگزيديم . اميد است خداوند منان ، اين بنده حقير را مورد هدايت و رحمت قرار دهد .

و الله المستعان

 

فصل اول :


‹‹ كليات ››


بخش اول
1- 1- 1- زندگي نامه
سيد علي اكبر ، اينجانب سيد علي اكبر قريشي فرزند مرحوم سيد محمد قريشي در 14 شعبان 1347 ق . در شهر بناب از شهرهاي آذربايجان شرقي متولد شدم . دروس ابتدايي را در مدارس ملي آن روز خواندم و دروس حوزوي را در نزد مرحوم پدرم و مدرسة علمية آن شهر شروع نمودم . حدود سال 1324 ش . براي تكميل تحصيل به حوزة قم مشرف شدم و از اساتيد بزرگواري امثال آيت الله بروجردي ، آيت الله سلطاني ،آيت الله مجاهدي ، آيت الله سيد حسين قاضي و ديگران استفاده كردم. 1


حدود سال 1332 از قم به اروميه منتقل شده و در آنجا اقامت كردم . يكي از پيشامدهاي بسيار مفيد آن بود كه در اروميه با چند نفر از روحانيون كه آنها نيز از حوزة قم برگشته بودند بحث تفسير قرآن و روايات را شروع كرديم كه تقريبا بيشتر از ده سال ادامه داشت2. از سال 1342 كه امام سلام الله عليه قيام خود را شروع فرمود ، ما هم به پيروي از آن رهبر بزرگ مبارزه با طاغوت را

شروع كرديم . در آن مدت به دفعات از منبر محروم شدم . حتي يك دفعه يك سال تمام طول كشيد . در سال 1357 به مدت يك سال به بافت كرمان تبعيد شدم . ولي بعد از چند ماه تبعيد شكسته شد ، به اروميه برگشتيم . تا 21 بهمن 57 رسيد كه انقلاب پيروز شد و در سال 1358 براي نوشتن قانون اساسي به عنوان خبرگان قانون اساسي انتخاب شده و به تهران رفتم ، سه ماه تنظيم قانون اساسي طول كشيد . در سال 1361 براي مجلس خبرگان رهبري انتخاب شدم و در سال 1369 بار دوم به عضويت مجلس خبرگان در آمدم و اكنون به صورت يك روحاني آزاد مشغول تبليغ

و هدايت و ارشاد مسلمانان و مسئول نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاه اروميه مي باشم و در سال 1374 در سومين نمايشگاه قرآن كريم به عنوان خادم قرآن معرفي شدم . و در زمينة وعظ و خطا به داراي بيانات گرم و سخنان ناقد و در عرصة تأليف قلم شيوا و توانايي دارم و حدود 30 اثر در زمينه علوم اسلامي ، تاريخ اسلام و قرآن پژوهي به رشته تحرير در آورده ام 1 .


1- 1- 2- اساتيد
از محضر اساتيد فراواني بهره برده ام به گفته خود وي ، ايشان بحث بديع ، از كتاب مطول و شرح لمعه در خدمت حجت الله محمد تقي زرگر و وسائل ، را نزد مرحوم آيت الله شهيد صدوقي بحث بيع و خيارات ، را از مكاسب ، نزد سيد محمد باقر سلطاني طباطبايي و مقداري هم از محضر مرحوم آقا سيد حسين قاضي فرا گرفت كه ايشان عضو هيئت منتحنه بود كه از طرف مرحوم آيت الله بروجردي انتخاب شده بود و در مدرسة فيضيه ، از طلاب امتحان مي گرفتند قرار گرفت و مدتي نيز درس خارج مرحوم آيت الله بروجردي ، رفتم كه اواخر عمر ايشان شركت كرد .


1- 1- 3- آثار قرآن پژوهي قريشي
آثار قرآن پژوهي قريشي عبارتند از : تفسير احسن الحديث ، قاموس قرآن و نگاهي به قرآن كه اكنون به توضيح هر يك از اين آثار مي پردازيم :
1 . تفسير احسن الحديث


كتابي است ساده و روان با جهت گيري هدايتي و تربيتي كه مخاطب آن توده مردم مي باشد و نگارش آن در سطح قرار گرفته تا قرآن در سطح عموم مردم مورد فهم قرار گيرد و مردم با آگاهي از تعاليم انسان ساز قرآن به سوي عمل گام پيش نهند اين تفسير كل قرآن را به ترتيب از سوره حمد تا ناس را در بر دارد . 2
2 . قاموس قرآن
اين كتاب به شرح واژه ها و لغات قرآن كريم پرداخته و در نوع خود از بهترين آثار در لغت پژوهي الفاظ قرآن است . مؤلف آن را در سال 1349 ش شروع و در سال 1354 به اتمام رسانده است .
قاموس قرآن در واقع دايره المعارفي است براي قرآن مجيد كه تمام كلمات قرآن را به ترتيب الفباء توضيح داده و به اقوال لغت شناسان و روايات معصومين (ع) توجه نموده و بيش از ده بار به چاپ رسيده است . قرآن كريم با حذف مكررات و مشتقات حدود 1860

 


كلمه است ، در اين كتاب هم كلمات فوق يكي يكي بررسي شده ، آيات آنها و مقداري از روايات و اقوال دانشمندان در تفسير آيات بيان شده است . مثلا شما اگر كلمه وحي را در نظر بگيريد خواهيد ديد كه دربارة ‹‹ وحي ›› چند صفحه سخن گفته : وحي انبياء ، وحي براي بشر ، وحي موجودات زند و وحي موجودات مادي . . . ذكر شده است . و تأليف اين كتاب حدود 5 سال طول كشيده است . 1
3- نگاهي به قرآن
مؤلف در اين كتاب به بررسي پاره اي از مباحث علوم قرآني پرداخته و در آن اطلاعات سودمندي دربارة قرآن شناسي ارائه داده است و در اين كتاب از قبيل واژه قرآن به چه معناست ؟ قرآن چند آيه دارد ؟ سوره هاي مكي و مدني قرآن كدامند ؟ در اين كتاب 7 موضوع از موضوعات قرآني نظير وحي در قرآن ، تثليث در قرآن ، محكمات و متشابهات سحر و معجزه ، خلقت در شش روز ، حروف

مقطعه و نظاير آن توضيح داده شده است . برخي مباحث آن جنبة كلامي دارد مثل بحث پيرامون بلاء ، مراد از امامت چيست ؟ شبهة اكل و مأكول و برخي جنبة علمي دارد مثل زنبور عسل ، هدهد ، و مورچگان و برخي جواب شبهات آيات مشكل است مثل بحث پيرامون آيه ليس بظلام للعبيد لاخوف عليهم و لا هم يحزنون و برخي ديگر دربارة اعلام و كلمات و حقايق و معارف ديگر قرآني است 2 .


1- 1- 4- معرفي ديگر آثار قريشي
1 . الاخلاق و الآداب
اين كتاب عربي است . حدود هزار روايت و آيه در ضمن صد و ده فصل جمع شده است رواياتي كه جنبة حكايتي و اخلاقي دارند انتخاب شده است .

2 . المعجم المفهرس لا لفاظ الصحيفه الكامليه
استاد دربارة اين كتاب گويد : روزي يكي از دوستانم ، جناب آقاي محمد امين رضوي گفت : صحيفه سجاديه ، كتابي است كه چندان به آن توجه نمي شود . شايسته است معجمي براي صحيفه بنويسيم ، كه دسترسي به مطالب آن آسانتر باشد . ايشان مرا به نوشتن معجم، تشويق كردند.
اين كتاب 5 سال طول كشيد . و اين كار در سه مرحله داشت : يكبار از اول تا به آخر نوشته شد و بعد تنظيم شد در نوبت سوم ، در دفتر مخصوصي و به ترتيب خاص ، پاكنويس شد.


3 . خاندان وحي در زندگاني چهارده معصوم عليه السلام
در اين كتاب از هر يك از معصومين عليه السلام چهار فصل و نادر آمده است كه مجموعا 196 نادره ها ، را تشكيل مي دهد . در اين نادره ها بيشتر ، آن حكايتي آمده است كه صحيح و در منابع اوليه وجود دارد .
4 . سيري در اسلام
5 . معاد علم از نظر قرآن
6 . سيري در عالم برزخ
7 . اعلام نهج البلاغه
8 . مفردات نهج البلاغه شرح لغات نهج البلاغه
9 . شخصيت امام حسن مجتبي عليه السلام
10 . مرد مافوق انسان امام حسين عليه السلام
11 . انفاق در مهدي موعود ( عج )

 


بخش دوم
1- 2- 1- منابع تفسيري ‹‹ احسن الحديث ››
معرفي منابع هر تفسير نه تنها در شناخت روش هر مفسر داراي اهميت است ، بلكه اين منابع ، بيانگر بينش مفسر و محتواي علمي تفسير مي باشد . بيان اين مسأله ميزان تأثير پذيري مفسر از مفسران قبلي را روشن و ميزان وابستگي و تقليد يا استقلال مفسر از ديگر مفسران را آشكار مي سازد وي علاوه بر تفاسير در اين تفسير از كتاب حديثي ، لغت و كتاب هاي ديگر نيز استفاده كرده است . منابع در اين تفسير بر دو نوع است : يكي كتب تفسيري و ديگري كتب غير تفسيري از آنجايي كه كتب تفسيري از اهميت خاصي برخوردار است لذا در آغاز مهمترين منابع تفسيري را ذكر مي نماييم و در مورد كتابهاي غير تفسيري تنها به ذكر آنها اكتفا مي نماييم .
1- 2- 1-1- منابع تفسيري ‹‹ تفسير احسن الحديث ›› از اين قرار است :‌
1 . مجمع البيان
اين كتاب بعد از تفسير تبيان شيخ طوسي از بزرگترين و گرانبهاترين كتب تفسير اثني عشري به شمار مي رود . نويسنده اين كتاب ابو علي فضل بن حسن ملقب به طبرسي مشهدي رضوي مي باشد . قريشي در موارد متعددي به اين تفسير استناد نموده است :
الف . قريشي در بيان معناي تعداد زيادي از لغات قرآني از گفتار طبرسي در مجمع البيان استفاده كرده است در مورد كلمه ( رد ء ا ) در آية :
‹‹ واخي هارون هو أ فصح مِني لساناً فارسِلهُ مَعِي رٍدءاً يصدقني إني اخافُ ان يكًذبون ›› قصص : 34 .
گفتار طبرسي را نقل كرده كه مي گويد : وقتي كه گفته مي شود فلاني ( ردء ) فلاني است معنايش اين است كه ياور پشتيبان اوست 1 .
ب . از موارد استناد قريشي به مجمع البيان مي توان بعضي موارد اعراب و حركات را نام برد كه در روشن شدن معاني آيات ، نقش بسزايي دارد . در تف
( ذلكم ) و ( أنَ الله ) هر دو محلاي مرفوغند و تقدير آيه چنين است :‌ ( الامر ذلكم ) امر اين است و الامر انَ الله موهن و آن امر اين است كه خدا سست كننده نيرنگ كافران است و در آية ‹‹ ذلكم فذقوه و انَ للكافرين عذاب النار ‌›› نيز همين تقدير است و اينكه بعضي گفته اند كلمه ذلكم ( مبتدأ ) و كلمه ( فذقوه ) خبر است صحيح نيست براي اينكه ما بعد فاء هيچ وقت خبر براي مبتدأ واقع نمي شود .
ج . قريشي تعداد زيادي از روايات را كه از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و ائمه اهل بيت عليه السلام را از مجمع البيان نقل نموده كه در توضيح معاني آيات مفيد است از آن جمله در ذيل آية أهٌم خيرُ ام فومُ تُبَع دخان : 37 . سهل بن ساعد از رسول خدا (ص) روايت كرده كه فرمودند قوم تبع را ناسزا نگوئيد چون اسلام اختيار كردند . و در معناي حفده در آية ‹‹ و جَعَلَ لكم من ازواجكم بنين و حفده ›› نحل : 72 . روايتي از امام صادق (ع) نقل كرده كه فرمودند


حفده فرزندان فرزندان مي باشند . 1
2 . تفسير الميزان
الميزان في تفسير القرآن تأليف سيد محمد حسين طباطبايي متوفي 1402 ه 1981 م .
اين تفسير شريف كه تاكنون بارها به چاپ رسيده است در موارد بسيار آراي ديگر مفسران را در موضوعات مختلف مورد ارزيابي قرار داده و تعدادي را تأييد و برخي را رد نموده است و از نظر بعضي علت نامگذاري اين تفسير به ‹‹ الميزان ›› نيز همين امر بوده است 2 . اين تفسير ارزشمند حاوي امتيازات زيادي است از جمله اينكه شامل دو روش تربيتي و موضوعي قرآن مي باشد و به وحدت موضوعي سود قرآن براساس هدف آن توجه داشته و براي توضيح و تشريح آيات ، آنها را به مقاطع معيني براساس سياق واحد تقسيم نموده و معتقد است كه يك وحدت كلي بر قرآن حاكم مي باشد كه در تمام آيات و سورش ساري و جاري است 3 .
اين تفسير يكي از مهمترين تفاسير شيعه به شمار مي آيد و از مزاياي آن بحث هاي كامل و وسيع در تفسير برخي آيات است كه مفسر بر بسياري از كتب تفسيري و حديثي و تاريخي و لغوي و ديگر منابع تكيه كرده و بر اين نظر است كه تنها راه درك مفاهيم قرآني اين است كه قرآن را با خود قرآن تفسير نماييم سپس به پيامبر و عترت و اهل بيت عليه السلام رجوع كنيم . 1


شايان ذكر است كه علامه در بيان لغت و اعراب و صور بلاغي آيات به اندازه اي كه به كشف مقصود منتهي گردد اكتفا نموده و براي تأييد صحت و مطالب عنوان شده مباحث عقلي و علمي و فلسفي و اجتماعي و تاريخي را در قسمت ‹‹ بيانات ›› به صورت مفصل آورده است كه در واقع توضيح بيشتر و تأييد معنايي است كه علامه آن را برگزيده است2 اين تفسير يكي از مهمترين منابع احسن الحديث به شمار مي آيد به گونه اي متفاوت مورد استفاده مفسر بوده است .
‹‹ و يسئلونك عن الروح قل الُروحُ من امر ربي . . . ›› آيه 85 : اسراء .


علامه در مورد مفهوم اين آيه توضيحاتي دارد كه خلاصه چنين است . واژه روح در لغت به معناي مبدأ حيات و ضمير مذكر و مؤنث هر دو به آن باز مي گردد و شايد به دليل جواز استعمال براي هر دو جنس، آن باشد كه به طور مجازي مي توان آن را براي موردي اطلاق كرد كه به وسيله آنها آثار نيك و مطلوب ظاهر مي شود ، در اين آيه مورد نظر گروهي روح را به وحي تفسير كرده اند ‹‹ اوحينا اليك روحا من امرنا ›› آيه 52: شوري .


و علت نامگذاري وحي و قرآن به روح اين بوده كه نفوس مرده را حيات مي بخشد . ايشان به استناد به آياتي كه جبرئيل را آورنده قرآن معرفي نموده يا وحي را روح الامين و حامل قرآن ناميده و روح القدس را كه غير از ملائكه است به جاي جبرئيل كه خود از ملائكه است دانسته نتيجه گرفته اند كه جبرئيل روح القدس را بر قلب پيامبر نازل مي كند و اين روح حامل قرآن است . به نظر علامه منظور از روح در آية ‹‹ و يسئلونك عن الروح قل الروح من امر ربي . . . ›› . روح مطلق يا مقيد نيست مصداق خاصي را مدنظر ندارد ، بلكه سئوال از حقيقت روح است كه اين حقيقت در همه مصاديق وجود دارد . ايشان مي فرمايد كه كلمه من از حقيقت جنس را معنا مي كند و مي فهماند كه روح از جنس و سنخ امر است و امر خدا همان كلمة ‹‹ كن ›› است و آن كلمه اي ايجادي است و آن فعل خاص خداست كه اسباب گويند و تدريج در آن دخيل نيست و آن وجودي است بالاتر از زمان و ظرف مكان و نشئت ماده و روح به حسب وجود از سنخ امر از ملكوت است . 1 قريشي در رابطه با روح مي فرمايد : مراد از روح روحي است كه در بدن است و در بسياري از آيات آمده كه روح جبرئيل و فرشته وحي است قل نزله روح القدس من ربك بالحق 102 نحل .
قريشي در رابطه با آيه 12 تا 14 مؤمنون ثم انشأناه خلقا آخر مي فرمايد كه به استناد آيات قرآني ادله مادي بودن روح را بيان مي كند . بدين ترتيب كه خداوند در سورة مؤمنون بعد از بيان مراتب پنج گانه خلقت انسان كلمه انشأناه بر اين معني دلالت دارد كه بعد از كامل شدن بدن آن را به صورت خلقي ديگر ايجاد كرديم پس روح برخاسته از بدن است
اگرچه ماده نيست ولي مادي است . اين كلمه فقط درباره انسان آمده است كه با دميدن روح مخلوق ديگري غير از مخلوق اول مي شود سپس نظر علامه را چنين بيان مي كند براساس ‹‹ الامرُ الخلقُ و الامر ›› آيه 8 اعراف : 54 . امر را در مقابل خلق و قرار دادن كلمه كن را به امر در ايجاد مجردات بدون تجرد و خلق را به ايجاد ماليات با تدرج2

3 . تفسير المنار ( تفسير القرآن العظيم )


اين تفسير تأليف محمد رشد رضا ، متوني 1354 ه . ق . 1935 م .
اين تفسير مجموعه دروسي است كه رشيد رضا از استادش شيخ محمد عبده اخذ كرده در ابتداي قرآن تا آيه 53 سوره يوسف را شامل مي شود . محمد عبده در اين تفسير ، روش تربيتي را ترسيم نموده مسلمانان را به كار گيري عقل و تفكر دعوت مي كند ، به مسائلي چون علاج عوامل عقب ماندگي جوامع اسلامي توجه نموده و نظر مخالف نظر جمهور اهل سنت را در بر دارد و به گفته ذهبي راه معتزلي ها را در پيش گرفته اما به طور كلي به اقوال مفسران ديگر تقيدي ندارد و مبهمات قرآن را با آنچه در تورات و انجيل ذكر شده توضيح داده است .1
نظر عبده در رابطه با فرشتگان و شياطين اين است نيروهاي فعال و موجود در عالم طبيعت و در

جهت صلاح يا فساد حيات هستند آنها مانند انسان موجوداتي مستقل با اعضا و جوارح باشند را قبول ندارد و نظر او برخلاف نظري است كه اهل ظاهر از ظواهر آيات و احاديث مي فهمند به اعتقاد رشيد رضا جن ديده نمي شود هر كس كه ادعاي رؤيت جن را بكند ناشي از خطاي حس و ادراك مدعي مي داند و به نظر او حديث صحيحي هم در اين خصوص نيامدن و هر كس كه ادعا كند جن را ديده است ، ادعايش وهم و خيالي بيش نيست و حقيقت خارجي ندارد . رشيد رضا جن ديده نمي شود و هر كس كه ادعاي رؤيت جن را بكند ناشي از خطاي حس و ادراك مدعي مي داند

و به نظر او حديث صحيحي هم در اين خصوص نيامده و هر كس كه ادعا كند جن را ديده است ادعايش وهم و خيالي بيش نيست و حقيقت خارجي ندارد ‌، رشيد رضا بعد از اظهار اين نظر حديثي از ابو هريره مي آورد در مورد اينكه كسي خرماي صدقه را دزديد و پيامبر خبر داد كه سارق جزو شياطين است و احاديث ديگري هم از ديگران نقل شده كه دلالت بر اين دارد كه انسان جن را م

ي بيند . رشيد رضا بعد از نقل اين احاديث مي گويد حق اين است كه در بين همه اين احاديث صحيحي وجود ندارد . 1
قريشي در رابطه با جن مي فرمايد كه ما بايد به وجود جن معتقد باشيم چرا كه قرآن و رسول خدا و امامان از وجود آن خبر داده اند . او معتقد است جن به مانند انسان بر روي زمين مورد تكليف قرار گرفته جن ما را مي بيند و ما آن را نمي بينيم و جن مي تواند مانند ملائكه هم مي تواند به شكل انسان باشد و فرق اساسي ميان آن دو فقط در ديده شدن و ديده نشدن مي باشد . 2
‹‹ أَلَم تَرَ إلي الذين . . . . . مُوتُو اثُمَ أفيهُم . . . ›› 243 : بقره .
شيخ محمد عبده سعي مي كند مرگ و حيات مردم را توجيه كند مي گويد : ‹‹ به آنها گفت بميريد نه اينكه واقعا آنها را بميراند ، بلكه منظور اين است كه دشمن بر سر آنها مسلط كرد ، نيرو ، قوت و استقلال آنها را فرا گرفت و جمعيت آنها را پراكنده ساخت و باقيماندگان در زير دست دشمن ، ضعيف و ناتوان گرديدند . سپس خداوند آنها را زنده كرد ، يعني استقلال ، قوت و شوكت آنها بازگشت نمود و اين يك نوع تأديب براي آنها بود ، تا خود را پاك سازند و نتيجه اخلاق سوء خود را بدانند اين است معناي مرگ و حيات امتها 3 . قريشي مي گويد : منشأ اين تأويل ظاهرا ترس از افكار زمان يا عدم تحليل علمي چيزهايي از قبيل اژده ها شدن عصا ، شكافتن دريا ،‌ نسوختن ابراهيم عليه السلام در آتش ، عاجزيم اما اين ها از قدرت خدا كه زمام علل و عوامل طبيعت در دست او است بعيد نمي باشد ، خدا در مقابل نظامات خلقت دست بسته نيست بهتر است ظواهر اينگونه آيات را در نظر بگيريم و از افكار مردم نترسيم و آنگاه آنها را نمونه اي از رجعت و قيامت بدانيم تا مفاهيم اسلامي به ذهن هاي مردم مأنوستر باشد . پس ‹‹ فقال لهم الله موتو اثم احياهم ›› ظهور اين جمله در مرگ و زنده شده و لفظ موتوا حاكي از اراده خداست يعني خدا خواست بميرند پس مردند 4 .

4 . تفسير كشاف
ابوالقاسم محمد بن عمر خوارزمي معروف جار الله زمخشري در سال 467 ديده به جهان گشود و در سال 538 ديده از جهان فرو بست . او در انديشه و اعتقاد ، معتزلي بود و آشكارا آن را بر ملا مي ساخت و تفسيرش را نيز بر مسلك اعتذال بنيان نهاد 1 .


تفسير كشاف تفسيري است ارزشمند كه زيبايي و جمال قرآن را جلوه گر ساخته و در روشنگري و كشف بلاغت و سحر بيان آن ، بي نظير است زيرا مؤلف آن در زبان عربي چيره دست بوده است ، بر لغت و اشعار و نيز علوم بلاغت و بيان و نحو و اعراب تسلطي كامل داشته است ، نگاه زمخشري در دلالت آيات كريمة قرآن نگاهي است ادبي و دقيق و فهم او از معاني آيات نيز فهمي است . ژرف و عميق كه از هيچ مكتب كلامي خاص تأثير نپذيرفته است . 2
به عنوان نمونه در تفسير آيه : ‹‹ وجوهُ يومئذ ناضرَهُ إلي ربها ناظِرهُ ›› مي گويد ‹‹ وجه›› عبارت

است از جمله وجود شيء ‹‹ ناضره ›› از ريشه ‹‹ نضره ›› به معناي شادابي و درخشندگي او برخورد با نعمت ، إلي ربها ناظره يعني تنها به خدايشان مي نگرند نه به غير او و اين، به جهت تقديم مفعول است ، چنانكه در اين آيات إلي ربك يومئذ المستقر ، إلي ربك يومئذ المساق إلي الله تصير الامور إلي الله المصير . . . پيداست كه ايشان به چيزهايي مي نگرد كه از شمار بيرون است و در جمعي كه تمام خلق در آن گرد آمده اند، در آن روز مؤمنان نظاره گرند ، زيرا ايشان پناه يافتگاني هستند كه نه ترسي بر آنان چيره است و نه اندوهي ، در نتيجه ، اختصاص يافتن نگاه آنها به سوي پروردگارشان مورد نظر مي باشد و محال است كه آنها بتوانند خدا را ببينند . 3
قريشي ذيل تفسير اين آيه مي فرمايد با در نظر گرفتن ‹‹ وجوهُ يومئذ ناضره إلي ربها ناظره ›‌› در مقابل وجوهُ يومئذ باسره قرار گرفته چنين مي شود كه وجوهي در امروز كه قيامت به پا مي شود زيبا و خرم است و مسرت و بشاشت دروني از چهره نمايان است و مراد به نظر كردن به خداي تعالي نظر كردن حسي با چشم سرانجام مي شود نيست چون برهان قاطع قائم است بر محال بودن ديدن خداي تعالي ، بلكه مراد قلبي و ديدن قلب به وسيله حقيقت ايمان است همانطور كه براهين عقلي هم همين را مي گويد و اخبار رسيده از اهل بيت عليه السلام بر همين امر دلالت دارد 1 .


‹‹ فإذا فَرَغتَ فَا نَصب ›› آيه 7 : الم نشرح .
نصب بر وزن عقل : رنج داده . رنج ديدن و در اين آيه فعل امر است يعني تلاش كن و خودت را به زحمت انداز به معني نصب كن . زمخشري مي گويد : از جملة بدعتها اينكه بعضي از رافضي ها ( شيعه ) لفظ ( فا نصب ) را به كسر صاد خوانده و گفته اند يعني علي بن ابيطالب را براي امامت نصب كن : اگر اين ادعا براي رافضي صحيح باشد ، ناصبي هم مي تواند آن را با كسر بخواند و گويد : معنايش آن است كه : ناصبي بودن و دشمن داشتن علي بن ابيطالب را رسمي كن .
و جآءَ رَبُكَ و الملكُ صَفا صَفا


زمخشري گويد منظور از آمدن خدا ، آمدن فرمان خدا است ‹‹ والامر يومئذ لله ›‌› انفطار: 19 .
به عبارت ديگر منظور از آمدن خدا آن است ، كه وعده هاي خدا چنان عملي مي شود و چنان تحقق پيدا مي كند كه تمام حجابات و ابهامها از آنها برطرف مي شود . علي هذا نسبت ‹‹ آمدن ›› به خدا مجاز عقلي است . آمدن ملائكه هم براي اجراء فرمان خداست در جاي ديگر آمده است ‹‹ يوم تشقق السماء بالغمام و نزل الملائكه تنزيلا ›› فرقان : 25 صفا صفا حال است به معني ‹‹ مصطفين ›› زمخشري در تفسير آن گويد :
‹‹ فيصطفون صفا بعد صفا ›› . علاوه بر تفاسيري كه ذكر شد ، منابع تفسيري ديگري نيز مورد استفاده مفسر بوده است كه چون در مقايسه با تفاسير پيشين كمتر مورد استفاده قرار گرفته تنها به ذكر اسامي آنها اكتفا مي شود .
1 . تفسير البرهان : بحراني ، سيد هاشم بن سليمان ، 1107 ه . ق .
2 . تفسير صافي : فيض كاشاني ، مولي محسن ، 1091 ه .
3 . تفسير كبير ، رازي ، فخر الدين محمد بن عمر بن حسين بن حسن بن علي ، 606 ه . ق
4 . تفسير قمي ، القمي ، علي بن ابراهيم بن هشام ، م 307 ه 919 م .
5 . تفسير عياش ، عياش سمرقندي ، محمد بن مسعود بن عياش .
6 . تفسير خازن ، بغدادي ، علاء الدين علي بن محمد بن ابراهيم ، 725 ه .
7 . تفسير آلاء الرحمن ، بلاغي نجفي ، محمد جواد بلاغي ، 1282 م .

 


8 . تفسير الدر المنثور ، سيوطي ، جلال الدين عبد الرحمن ، 1404 ه . ق .
1- 2- 1- 2- منابع حديثي و روايي
قريشي در تفسير خود اضافه بر كتب تفسيري كه از آن نام برديم :
روايات بسيار ديگري از پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و اهل بيت عليه السلام نقل كرده و از آنها استفاده نموده است . ما تنها به ذكر اين منابع اكتفا مي كنيم بدون آنكه همانند منابع تفسيري به توضيح تفصيلي آنها بپردازيم . اين منابع عبارتند از :‌
1 . بحار الانوار : مجلسي ، محمد باقر بن محمد تقي بن مقصود علي اصفهاني ، م 1111 ه.ق .
2 . نهج البلاغه : امام علي بن ابيطالب عليه السلام .
3 . الكافي : كليني بغدادي ، محمد بن يعقوب ، م 328 ه . ق .
4 . علل الشرايع : الصدوق ، ابو جعفر محمد بن علي بن بابويه قمي ، م 381 ه . ق .
5 . عيون اخبار الرضا : الصدوق ، ابو جعفر محمد بن علي بن بابويه قمي ، م 381 ه . ق .
6 . الخصال : الصدوق ، ابو جعفر محمد بن علي بن بابويه قمي ،‌ م 381 ه . ق .
7 . التوحيد : الصدوق ، ابو جعفر محمد بن علي بن بابويه قمي ، م 381 ه . ق .
8 . سفينه البحار : قمي ، عباس ، م 1319 ه . ق .
1- 2- 1- 3- منابع لغوي
قريشي علاوه بر تفسير مجمع البيان از برخي از منابع لغوي نيز در تفسير خود استفاده نموده است كه عبارتند از :
1 . صحاح
2 . قاموس قرآن
3 . مفردات في غريب القرآن
4 . النهايه

1- 2- 2- توصيف مختصري از تفسير احسن الحديث
تفسير احسن الحديث در 12 جلد به زبان فارسي تنظيم گرديده و جامع كل سوره قرآن مي باشند . برخلاف بيشتر تفاسير براي توضيح مفاهيم و معاني قرآن به تكرار حرف ها و نظريات گذشتگان روي نياورده و با بهره جستن از دو سبك تفسير قرآن به قرآن و قرآن با سنت نگارش اين تفسير را به انجام رسانده است اما شايسته ترين روش تفسيري را همان روش تفسير قرآن به قرآن مي داند و شيوه هاي ديگر را در تفسير اين كتاب وحياني را جايز نمي شمارد . اما از آنجايي كه روش مفسر در تفسير از جايگاه ويژه اي برخوردار است در اين مجال خطوط كلي روش ايشان را در تفسير يادآور مي شويم گرچه شرح روش اصلي تفسيري در بخش هاي آتي خواهد آمد .
1-2-3- نگاهي كلي به شيوه تفسيري احسن الحديث
روش اين تفسير در ترتيب مباحث آن است كه در آغاز آياتي را كه مطلب آن با يكديگر مرتبط است بر مي گزيند ، سپس ترجمه فارسي آن را مي آورد و آنگاه كلمه هايي كه نياز به شرح و تبيين دارند ذكر مي كند. و پس از اين، مطالب لازم تفسيري را زير عنوان ‹‹شرح ›› مي آورد . اين تفسير

همانند بسياري از تفاسير ، مقدمه در علوم قرآني دارد كه در حقيقت جز مبادي تفسير و آشنايي كلي با قرآن مي باشد . مانند توضيح دربارة كلمة قرآن، نزول دفعي و تدريجي و برخي ديگر از موضوعات شيوه مفسر در فهم آيات ، تفسير قرآن به قرآن است ، تفسير قرآن با بيان معصومان يعني روايات اهل بيت عصمت و بهره گيري از واژگان عرب در فهم قرآن مي باشد .
در تفسير سعي شده مطالب تفاسير ديگر تكرار نشود و اقوال و آراء ديگران كه در غالب تفاسير

مطول آمده ، روي هم انباشته نشود و ذهن خواننده را از معني مورد نظر مؤلف دور ندارد و در نقل روايات به قدر ضرورت اكتفا شده از آنچه مايه سرگرداني خواننده است پرهيز گرديده است .


فصل دوم

مباني ، روش و گرايش هاي تفسيري احسن الحديث


بخش اول : مباني تفسيري
مباني تفسيري به آن دسته از پيش فرضها و باورهاي اعتقادي يا علمي گفته مي شود كه مفسر با پذيرش و مبنا قرار دادن آنها به تفسير قرآن مي پردازد . 1
برخي از صاحب نظران مباني تفسير را به دو دستة ، مباني صدوري تفسير قرآن و مباني دلالي تفسير قرآن تقسيم كرده اند مباني صدوري به آن گروه از مباني گفته مي شود كه صدور قرآن موجود را به تمام و مكان از ناحيه ذات اقدس حق تعالي به اثبات مي رساند و مباني دلالي ، به آن دسته از مباني اطلاق مي شود كه فرآيند فهم مراد خداوند از متن را سامان مي دهند . مواردي نظير قابل فهم بودن قرآن ، زبان مفاهمه در قرآن ، اختصاصي بودن يا عمومي فهم قرآن ، استقلال دلالي قرآن ، لايه ها و سطح ها معاني در قرآن ، نسبيت و يا عده نسبيت برداشت هايي از قرآن و عصري بودن فهم قرآن از مهمترين اين مباحث است . 2
2- 1- مباني تفسيري احسن الحديث
قبل از بررسي مباني تفسيري قريشي ضروري به نظر مي رسد ديدگاه ايشان راجع به اصطلاح ‹‹ تفسير ›› و ‹‹ تأويل ›› و مباحث پيرامون آن روشن شود و همچنان كه لازم است هر مفسري قبل از شروع به تفسير ديدگاه خود را در مورد اين دو واژه از نظر تعريف آنها حوزه عملكرد هر يك فرق بين آنها و غيره . . . روشن سازد . از اين جهت در اين قسمت ديدگاه مفسر احسن الحديث مورد ارزيابي قرار گرفته است .
الف . تفسير
1 . معناي لغوي تفسير


تفسير از مادة ‹‹ فسر ›› است آن كشف چيز پوشيده و پنهان مي باشد . 3 و بر بيان و ايضاح دلالت مي كند 4. برخي گفته اند كه باب تفعيل از ‹‹ فسر ›› بر تكثير دلالت دارد 5.
وعده اي تفسير را مشتق از ‹‹ سفر ›› دانسته اند كه كشف چيزي پوشيده و پنهان است و به اعيان اختصاص دارد 1. مي توان گفت كه دو واژة ‹‹ فسر ›› و ‹‹ سفر ›› از نظر لفظ و معنا به هم نزديكند اولي براي آشكار كردن معناي معقول و سفر براي آشكار كردن اشياء به جهت قابل رؤيت

شدن آنهاست بنابراين تفسير كشف مراد مبهم لفظ است 2 و به بيان همراه با تفصيل اطلاق مي شود و برخي آن را مختص مفردات و الفاظ غريب و آنچه اختصاص به تأويل دارد دانسته اند . 3
نتيجه آنكه اصل واحد در اين ماده شرح همراه با توضيح است و از نظر لغوي در مورد كلامي كه نوعي اجمال يا ابهام دارد به كار مي رود . قريشي به معني لغوي تفسير پرداخته و فرموده است ‹‹ تفسير ›› را مشتق از ‹‹ سفر ›› دانسته و به معناي كشف و آشكار كردن چيزي كه پوشيده است مي باشد . 4
2 . معناي اصطلاحي تفسير
در قرآن واژة تفسير يك بار در آية 33 ‹‹ الفرقان ›› به كار رفته است .
و لا يأتونكَ بمثلِ إلا جئناكَ بالحق و اَحسَنَ تفسيرا كه معناي ميان و تفصيل مي باشد و در ميان مسلمانان اين واژه در مورد شرح متون ديني به ويژه آيات قرآن به كار مي رود و از آن تعاريف

مختلفي ارايه شده كه برخي از آنها ذكر مي گردد . علامه طباطبايي رحمه الله در تعريف آن مي گويد:‌
تفسير بيان معاني آيات قرآني و كشف مقاصد و مدلول هاي آن است . 5
آيت اله خوئي رحمه الله معناي تفسير را بيان مراد خداوند در قرآن مي داند كه در آن تكيه بر ظن و استحسان و چيزي كه حجيت آن از طريق عقل يا شرع ثابت نشده جايز نمي باشد و اين به دليل نهي از پيروي ظن مي باشد 6 .


‹‹ زركشي ›› در تعريف تفسير مي گويد :‌
تفسير علمي است كه به وسيلة آن كتاب خدا بر پيامبرش نازل شده فهميده و معاني آن بيان مي شود و احكام و حكمش استخراج مي گردد و از علم لغت و نحو و صرف و بيان و اصول و فقه و قرائات كمك مي گيرد و به شناخت اسباب نزول و ناسخ و منسوخ احتياج دارد . 1


از اين تعاريف به دست مي آيد : كه تفسير توضيح مراد كلام خدا در مواردي كه معنا به نوعي پنهان مي باشد و يا به صورت مجمل بيان شده ، و فقط به الفاظ اختصاص ندارد . به علومي نظير معاني ، بيان ،‌ لغت ، صرف و نحو ، قرائات ، اسباب نزول ، ناسخ و منسوخ و . . . . احتياج دارد .
آقاي قريشي مي گويد : تفسير در واقع توضيح مراد كلام خداوند است و پرده برداري از معاني پنهان و مقاصد نهايي كلام است 2 .
3 . ضرورت تفسير
قرآن بزرگترين معجزة تاريخ است و متناسب با نيازهاي جامعه بر معاصران پيامبر به زبان خود آنها براساس حوادث و وقايع گوناگون نازل شد و ضرورت شناخت آن به اين جهت است كه

بايد راهنما و هدايت گر انسانها در امور زندگي باشد چرا كه خود قرآن خويشتن را نور ، هدايت و بيانگر هر چيز مي داند . تا مردم با آگاهي و تأمل و جستجو راه سعادت و تكامل را بيابند و از آن پند گيرند گرچه آيات وحي براي مردم خصوصا مردم عصر نزول قابل فهم بوده ، اما وجود اموري نمايانگر نيازمندي قرآن به تفسير است 3 .
قريشي نيز از بيان ضرورت تفسير قرآن غافل نبوده و در آيه :
‹‹ و انَزلنا إليكَ الذِكرَ لتبَينِ للناس ما نٌزَلَ اليهم ›› 44 : نحل .
فرموده : قرآن به زبان مردم نازل شده و كتابي مبين و آشكار است و به پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله دستور داده شده تا قرآن را شرح و توضيح دهد زيرا فهميدن ظاهر معاني غير از تفسير است و همچنين در ذيل آيه : ‹‹ افلايتربرون القرآن أم علي قلوب اقفالها ›› . مي گويد بايد در مواعظ و احكام قرآن تدبر كرد و به فهم آن نايل آمد چرا كه قرآن براي عموم نازل شده و پيامبر نيز تأكيد فراواني بر علم و عمل به قرآن داشتند و به كساني در قرآن تدبر نمي كنند مشمول ‹‹ ام علي قلوب اقفالها ›› 1 مي داند . بايد كه قرآن را بفهمند و از آراء خود چيزي به آن نيفزايند ، بلكه بايد از دانايان كه در علم پيشرفت كرده اند و احاطه پيدا كرده اند بپرسند و اين ضرورت تفسير قرآن را مي رساند .
4 . تفسير به رأي
مقصود از تفسير به رأي ، تفسير آيات براساس استحسان ، قياس ، مرحجات ظني و ميل دروني و براساس پيروي از هواي نفس است كه در آن ، اصول عقلي و تدبر بكار نرفته است 2 .
آقاي خوئي معتقد است : شايد معناي تفسير به رأي اين باشد كه فرد به طور مستقل و بدون مراجعه به كلمات ائمه در موردي نظر دهد ، در حالي كه معلوم است كه ائمه عدل و همتاي

قرآن هستند و در موقع تمسك به قرآن مراجعه به آنان واجب است . بنابراين اگر انسان به عموم يا اطلاقي كه در قرآن وارد شده ، بدون تحقيق و بررسي از تخصيص يا تقييد موجود در بيانات ائمه عمل كند ، البته تفسير به رأي است .
علامه طباطبايي مي نويسد : آن چيزي كه در روايات تفسير به رأي نهي شده همان استقلال در تفسير قرآن و اعتماد مفسر بر خودش است . بدون اينكه به غير خودش مراجعه كند و لازم اين مطالب آن است كه از ديگران در مورد تفسير قرآن كمك جويد و در پايان نتيجه مي گيرد كه در

تفسير قرآن بايد از خود قرآن تمسك جست . در جاي ديگر هم مي فرمايد : مقصود از منع تفسير به رأي از طريق و روش است نه منع از نتيجه كشف شده پس بايد در تفسير و فهم قرآن روش انتخاب كرد كه غير از روش معمولي براي فهم و تفسير كلمات مردم است . 3
قريشي در تفسير احسن الحديث ذيل آية : ‹‹ قل إنما حرم ربي الفواحش . . . ما لم ينزل سلطانا و إن تقولوا علي الله مالا تعلمون ›› 33 : اعراف .
تفسير به رأي را معنا كرده اند و گفته اند كه تفسير به رأي نسبت چيزي بر خدا دادن بدون علم به آن است كه از جانب خود چيزي را حلال يا حرام خوانده به خدا نسبت دهيم . از امام صادق (ع) نقل شده : از دو چيز بپرهيزيد يكي اينكه با رأي خود فتوي بدهي و به آنچه نمي داني ايمان بياوري .
قريشي در تفسير آيات به قرآن و روايت استناد مي كند و تفسير قرآن را جز به آنها جايز نمي داند 1 . همچنين از قول طبرسي ذكر مي كند كه تدبر به معناي نظر كردن در عواقب امور است و اين سرانجام را همان عاقبت امور يا تأويل مي داند . از اين رو در اينجا به بررسي معناي تأويل و نظر مفسر دربارة آنها مي پردازيم .
ب . تأويل
1 . معناي لغوي و اصطلاحي تأويل
تأويل از ريشه ‹‹ أول ›› به معناي رجوع يا بازگشت است 2. زبيدي در تاج العروس مي گويد : اوله اليه تأويلا رَجَعهُ 3 ابن فارس نيز گفته اول داراي دو اصل است :
1 . ابتداي امر كه واژة ‹‹ اول ›› به معناي ‹‹ ابتدا ›› از اين فصل است .


2 . انتهاي امر ، تأويل كلام به معناي عاقبت و سرانجام كلام 4
راغب در مفردات مي گويد : تأويل برگرداندن شيء به غايتي است كه از آن اراده شده است ، چه قول باشد و چه فعل 5 برخي نيز تأويل را از ‹‹ أول ›› به معناي بازگشت مي دانند و از ريشه ‹‹ اياله ›› به معناي سياست 6.
با توجه به آنكه هر اصطلاحي در حوزة خود معتبر است تا مفاهيم با يكديگر خلط نگردد مي توان گفت : تأويل نزد قدما به معناي تفسير ، باطني است و مقصود از آنها معناي
باطني معناي رمزي و اشاره اي كه بايد از طريق سير و سلوك ، رياضت نفس و كشف و شهود به دست آيد و اصطلاح كلامي و اصولي لفظ بر معناي مرجوح مي باشد 1.


استاد قريشي نظر خويش را راجع به تأويل گفته است : تأويل از ريشه ‹‹ أول ›› يعني رجوع و آل اليه اي رجع برگشتن و برگشت دادن ، تأويل قرآن يعني واقع شدن خبرهاي آن در خارج است . 2
2 . كاربرد و معاني تأويل در آيات قرآن
واژه تأويل در مجموع 17 بار در قرآن به كار رفته و به سه معني آمده است :
1 . تأويل متشابه :
سخن خدا در آيه 7 آل عمران مصداق متشابه قولي و در آيات 78 و 82 سورة كهف مصداق متشابه فعلي است .
2 . تعبير رُويا :
تأويل در آيات 6 ، 21 ، 36 ، 37 ، 44 ، 45 ، 100 ، 101 سوره يوسف به اين معناست .
3 . فرجام و عاقبت كار :
آنچه در نهايت امر به آن منتهي مي شود تأويل در آيه 35 اسراء به اين معنا آمده است .
3 . تفاوت تفسير و تأويل
ديدگاه هاي متفاوتي دربارة تفسير و تأويل بيان شده است :
1 . ترادف :
در نظر غالب متقدمان مانند ابن جرير طبري تأويل با تفسير مترادف است و تفاوتي ميان اين دو نيست . 3 سيوطي نيز از ابو عبيده نقل كرده كه تفسير و تأويل به يك معنا و همان هستند . 4
2 . تباين :
در نظر گروهي از متقدمان و متأخران بين تفسير و تأويل تفاوت وجود دارد و هر يك


مربوط به حوزه اي خاص است . ابوالفتح رازي معتقد است : تفسير مربوط به كشف معاني آيات محكم است و تأويل مربوط به بيان معاني آيات متشابه 1 علامه طباطبايي هم مي فرمايد : تأويل قرآن حقيقت واقعي است كه مستند تمام بيانات قرآني اعم از حكم ، موعظه ، يا حكمت است و تأويل قرآن مربوط به امور خارجي و عيني است نه از سنخ الفاظ از اين جهت تأويل اختصاصي به آيات متشابه ندارد ، بلكه تمامي آيات را فرا مي گيرد برخلاف تفسير كه مربوط به معاني مراد الفاظ است . 2
3 . عام و خاص
گروهي معتقدند كه بين تفسير و تأويل رابطه عام و خاص مطلق هستند به اين معنا كه تفسير را عام و تأويل را خاص مي دانستند . راغب اصفهاني مي گويد : تفسير اعم از تأويل است كه مربوط به الفاظ و معاني است ولي تأويل اختصاص به معاني دارد همچنان كه تفسير مربوط به كتب الهيه و غير الهيه است ولي تأويل مربوط به كتب الهيه است3 .
4 . خاص و عام
برخي تأويل را عام و تفسير را خاص دانسته اند نزد اكثر متأخرين تفسير غير از تأويل است تأويل درباره آيات هم به معناي رفع ابهام و هم دفع شبهه در حالي كه تفسير را اختصاص به رفع ابهام از كلام و برداشتن اجمال در الفاظ و معاني دارد . 4
تفاوت تفسير و تأويل از نظر استاد قريشي


ايشان در اين زمينه اظهار داشته كه تأويل به معني مفهوم قرآن باز مي گردد ، رجوع به مآخذ يا نتيجة آن ، و تأويل در قرآن جز به اين دو معنا نيامده است ، از منظر وي تأويل اختصاص به معني دارد و تفسير شامل لفظ و معني مي گردد ، بنابراين ايشان تفسير را عام تراز تأويل مي داند .
2- 1- مباني تفسير احسن الحديث
مقدمه
همان گونه كه گذشت منظور از مباني تفسيري ، همان باورهاي اعتقادي و علمي مفسر در تفسير است كه با مبنا قرار دادن آنها به تفسير قرآن مي پردازد .
در مجموع با توجه به بررسي هايي كه روي اين تفسير انجام شده مي توان مهمترين مباني آن را اين عناوين بر شمرد :‌
1 . حجيت ظواهر قرآن .
2 . بواطن قرآن .
3 . وحياني بود و الفاظ قرآن .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید