بخشی از مقاله


چکیده

یکی از مهمترین آسیبهای خانوادگی طلاق است. طلاق عاطفی را اولین مرحله فرآیند طلاق میداند که بیانگر رابطه زناشویی روبهزوال است که احساس تلخ بیگانگی جایگزین آن شده است. هدف تحقیق بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر طلاق عاطفی در بین متأهلین شهر شیراز میباشد. روش مورداستفاده در این تحقیق، روش کمی و با استفاده از تکنیک پیمایش انجامیافته است. جامعه آماری این پژوهش متأهلین شهر یزد میباشد. در این تحقیق از نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای استفاده شد. بر اساس دادههای تحقیق رابطهی بین سبک زندگی سنتی و طلاق عاطفی رابطهای مستقیم میباشد درصورتیکه رابطه طلاق عاطفی با سبک زندگی مدرن معکوس میباشد یعنی هر چه سبک زندگی مدرن در بین زوجین بیشتر وجود داشته باشد طلاق عاطفی کمتر تجربه میشود. در تحلیل رگرسیون گامبهگام متغیرهای سبک زندگی سنتی، سبک زندگی مدرن و کامپیوتر به ترتیب قدرت پیشبینی، قادرند 37/8 درصد از میزان طلاق عاطفی را تببین نمایند.

واژگان کلیدی: طلاق، طلاق عاطفی، سبک زندگی، فناوریهای ارتباطی

مقدمه

همه جامعه شناسان و آسیب شناسان اجتماعی بر خانواده و اهمیت حیاتی آن برای جامعه تأکید کردهاند و هیچ جامعهای بدون داشتن خانوادههای سالم نمیتواند ادعای سلامت کند و هیچیک از آسیبهای اجتماعی بیتأثیر از خانواده پدید نیامدهاند.[2] بنابراین ازآنجاکه خانواده مهمترین نهاد جامعه است و منشأ جامعهی سالم وارد شدن هر آفت و زوالی به این نهاد و کارکردهای آن، از امور مهم و شایستهی کنکاش میباشد. یکی از مهمترین آسیبهای خانوادگی طلاق است. طلاق عاطفی به سردی روابط میان زن و شوهر گفته میشود که در این رابطه ضعف ارتباط احساسی و عاطفی منجر به سردی تمام روابط یک زوج میشود. وجود این مشکل در یک رابطه موجب بیمهری و کم شدن انرژیهای مثبت میشود و زوجها در بیگانگی دنیای یکدیگر برای همیشه گم میشوند و برای هم فقط یک همخانهای که به هم عادت دارند، باقی میمانند. با این فاصله گرفتن روحی از هم هرکدام در خلوت خود دیگری را به بیمهری و عدم درک متقابل متهم میکنند. طلاق عاطفی را اولین مرحله فرآیند طلاق میداند که بیانگر رابطه زناشویی روبهزوال است که احساس تلخ بیگانگی جایگزین آن شده است. شاید زن و شوهر تا پایان عمر مانند یک گروه اجتماعی در کنار هم بمانند اما جاذبه اعتماد طرفین در دره عمیق فاصله سقوط کرده است.[4] در رابطه با ضرورت موضوع بر هیچکس پوشیده نیست که فضای خانواده بستری برای شکلگیری تمام ابعاد یک زندگی است، تأمین خواستههای فرد، شکوفایی استعدادها، شکلگیری نگرشها و تربیت افراد در این نهاد اساسی صورت میگیرد. بنا بر تحقیقات انجامگرفته، طلاق طی سالهای اخیر از رشد قابلتوجهی در کشور برخوردار بوده است. بر اساس آمار، نرخ رشد طلاق به ازدواج طی سالهای 1355تا 1386 برابر با 10/2 و در سال 1386، درصد طلاق به ازدواج برابر با 12/8 درصد برآورد شده است. بهعبارتدیگر، از هر 100 ازدواج نزدیک به 12 مورد به طلاق منجر شده است. طی گزارش دیگری که رئیس مؤسسه فرهنگی بینالمللی خانواده امین منتشر کر ده است، رشد 14 درصدی قطعی طلاق و 10 درصدی طلاق در جریان که در دست پیگیری زوجها و دادگاهی خانواده است، در سالهای اخیر نشان دادهشده است.[1]گفت که با رشد فزاینده آمار طلاق - بر اساس تحقیقات انجامگرفته - برخی از خانوادههای ایرانی امروزه با کاهش فضای عاطفی در خانواده و سرد شدن ارتباطات انسانی در محیط خانواده روبرو هستند که این پدیده میتواند به رخداد جدیدی به نام طلاق ذهنی و عاطفی منجر شود. طی تحقیقات انجامشده توسط گروه جامعهشناسی خانواده در دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، میزان گفتگو میان زوجین در طول شبانهروز به کمتر از 17 دقیقه میرسد.[3]و در حال حاضر طبق اعلام رئیس مددکاری اجتماعی ایران، در بیش از 60 یا 70 درصد از خانوادههای پیرامون خود شاهد طلاق عاطفی هستیم که زن و مرد تنها ، ولی باهم زندگی میکنند و هیچ احساسی نسبت به همدیگر ندارند.[3] به همین دلیل و با توجه به آمار بالا و حساسیت موضوع طلاق در این پژوهش به دنبال بررسی عوامل مؤثر بر طلاق عاطفی در میان زوجین در شهر یزد میباشیم.

پیشینه تحقیق

باستانی، سوسن، در پژوهشی با عنوان پیامدهای طلاق عاطفی و استراتژیهای مواجهه با آن، استراتژیهای زنان بر اساس هدف میتوان به سه دسته رابطه محور، خویشتن محور و فرزند محور تقسیم کرد. استراتژیهای خویشتن محور در جهت بازیابی خویشتن محور در جهت بازیابی خویشتن و بهبود بخشی زندگی شخصی اتخاذشدهاند، و هدف استراتژیهای فرزند محور نیز بهبود بخشی وضعیت فرزندان در زمینههای مختلف است.[1]

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید