بخشی از مقاله


مدیریت تجارت یکپارچه
فهرست:
مقدمه
فصل اول
(1_1)تعريف ERP
(2_1)نقش سيستمهاي اطلاعاتي در موسسات توليدي و صنعتي
فصل دوم
(1_2)سير تکامل سيستمهاي اطلاعاتي
(2_2) -سيستمهاي Batch در کامپيوترهاي مرکزي


(3_2)- سيستمهاي OnLine در کامپيوترهاي سازماني(تک کاربره)
(4_2)- تفکيک DATA ازبرنامه ها وراه اندازي مراکز سرويس داده
(5_2)- راه اندازي مراکز سرويس برنامه(Application Server)
(6_2)- سيستمهاي اطلاعاتي Web Based


فصل سوم
(1_3)جايگاه ERP در لايه هاي نرم افزاري وسيستمهاي اطلاعاتي
فصل چهارم
(1_4)تاريخچه و سير تکاملي سيستمهاي ERP
(2_4)- سيستمهاي اطلاعاتي دهه 60
(3_4)- سيستمهاي اطلاعاتي دهه 70(Material Requirement
Planning)


(4_4)- سيستمهاي اطلاعاتي دهه80(Manufacturing
Resource Planning) MRPII
(5-4)- سيستمهاي اطلاعاتي دهه 90 (Money Resource
Planning) MRPIII و ERP
فصل پنجم
(1_5)آشنايي كامل با ERP
(2_5) منافع حاصل ازپياده سازي ERP


(3_5)مهندسي مجدد سازمان (BPR)
ERP(5_4) چگونه مي تواند كسب و كار يك شركت را بهبود بخشد؟
(5_5)دلايل‌ به ‌كارگيري(ERP)
ERP (5_6) و رضايت کاربران
فصل ششم
(1_6)يك پروژه ERP چقدر زمان مي برد؟
ERP (6_2) چه مشكلي را از كسب و كار من حل مي كند؟
(6_3)هزينه واقعي ERP چقدر است؟
(6_4)چه زماني نتيجه(ERP)مشخص مي شود و اين نتيجه در چه مقياسي خواهد بود؟
(6_5)هزينه هاي پنهان ERP
1-آموزش
2- يكپارچه سازي و آزمايش:
3- تبديل داده ها :
4 -تجزيه و تحليل داده ها:
5-حدود كاري مشاوران:
6- بكارگيري بهترين و كارآمدترين افراد:
7-تيم پياده سازي هرگز از كار باز نمي ايستد:
8 - صبور بودن در انتظار براي بازگشت سرمايه:
9- نزول پس ازشروع بكار ERP :
فصل هفتم
منابع مورد استفاده


ديباچه
از آنجائيکه محيط کسب وکار عصر اطلاعات فعلي رقابت شديدي را در اخذ اطلاعات و دانش ايجاد نموده است ،ضرورت دارد سيستم ها ي اطلاعاتي سازمانها تا حد ممکن پيوستگي خود را حفظ کند وچنانچه بخواهند از هم جدا و به صورت جزيره هاي اطلاعاتي مستقل کار کنند اطلاعات مطلوبي از آنها نميتوان استخراج کرد.
بسياري از متخصصان ITبر اين عقيده اند که تنها بخشي از اطلاعات سازمان در فرآيند هاي تصميم گيري مورد استفاده قرار مي گيرد، و بسياري از آنها به علت فقدان متخصصان فن همچنان بي استفاده باقي مي ماند .


مانند گازهاي ذيقيمتي که به علت فقدان امکانات با بي توجهي تصميم گيران سالها بر سر چاههاي نفت سوزانده ميشوند . بنابر اين هر ابزاري ازIT که بتواند به سازمانها در جهت ممانعت از به هدر رفتن ارزشمند ترين منبع آن کمک نمايد ، ودر عين حال سازمان را در جهت حرکت از حالت وظيفه گرائي سنتي به سمت فرايند گرائي ياري کند ميتواند در بهبود روشهاو افزايش بهره وري منابع سازمان موثر واقع شود .


فناوري اطلاعات(IT) ومهندسي مجدد فرايندهاي عملياتي (BPR) دو ابزار حياتي در جهت توسعه کيفي و کمي سازمانها براي گردآوري وبهره وري اصولي از منابع اطلاعاتي است .
راه حلهايERP در حال حاضر مناسبترين بستر و ابزار در هر دو جهت فناوري اطلاعات و مهندسي مجدد فرايندها است.


مقدمه
رشد غير قابل پيش بيني فناوري اطلاعات و ارتباطات در دهه هاي گذشته که با تکيه بر توسعه صنايع مختلفي ازجمله الکترونيک، کامپيوتر، مخابرات و ... صورت گرفته، بر جنبه هاي مختلف عملکرد سازمانها تاثيرات شگرفي داشته است. همزمان با اين تغييرات، محيط فعاليت سازمانهاي مختلف پيچيده تر شده و به همين جهت نياز به سيستمهايي که بتواند ارتباط بهتري بين اجزاي مختلف سازماني برقرار کرده و جريان اطلاعات را در بين آنها تسهيل کند، افزايش چشمگيري يافته است. اين سيستمها كه در مجموع به سيستمهاي سازماني Enterprise Systems (ES) معروف هستند، زمينه اي را فراهم آورده اند که مديران بتوانند در تصميم گيري هاي مختلف خود از اطلاعات مناسب در هر جا و در زمان مناسب استفاده نمايند.


از اوايل دهه 1990 ميلادي، ظهور نرم افزارهاي يکپارچه اي تحت عنوان Enterprise Resource Planning (ERP) با هدف قراردادن سازمانهاي بزرگ، توسعه بسيار زيادي پيدا کردند. اين نرم افزارهاي بسيار قدرتمند، پيچيده و گران قيمت، سيستمهاي از پيش طراحي شده اي هستند که پس از اندك تغييراتي در آنها ( Customization ) توسط مشاوران پياده ساز و مشاوران تحليل فرايندهاي سازماني، پياده سازي و اجرا مي شوند. در بسياري از موارد سازمانها به دليل اجبار در تبعيت از منطق حاکم بر اين نرم افزارها، مجبور به اصلاح و بازبيني مجدد فرايندهاي خود هستند

فصل اول


(1_1)تعريف ERP
ERP يا Enterprise Resource Planning يک بسته نرم افزاري است که تمامي فرايندهاي اصلي تجاري در تمام صنايع را پوشش ميدهد.و آخرين راهکار تکنولوژي اطلاعات جهت تامين نيازهاي انفورماتيکي سازمانها وموسسات وبرنامه ريزي بهينه منابع آنها با نگرش توام درون وبرون سازماني مي باشد.
نرم افزار برنامه ريزي منابع شركت يا همان ERPدر واقع آن چيزي كه از نامش بر مي آيد نيست. برنامه ريزي را فراموش كنيد - چون اين كار را انجام نمي دهد- منابع را نيز كه واژه اي مستعمل است به كنار مي گذاريم. هدف دگرگون ساختن روش كاري شركت است. ماموريت اصلي ERP اين است كه تمام زير مجموعه ها و توابع يك سازمان را در يك سيستم كامپيوتري كه مي تواند به تمام نيازهاي آنها پاسخ دهد گردآوري كند.
طراحي نرم افزاري كه همزمان نيازهاي افراد در امور مالي ،منابع انساني و انبارداري را جوابگو باشد به هيچ وجه آسان نيست.هركدام از اين اجزا ، معمولا سيستم كامپيوتري مخصوص به خود دارند،كه هر يك با روش بخصوصي که آن بخش نياز دارد سازگار است ؛ ولي ERP همه آنها را تركيب مي كند: برنامه نرم افزاري يكپارچه، كه پايگاه داده هاي يگانه اي ايجاد مي كند كه توسط آن قسمتهاي مختلف مي توانند به سهولت اطلاعات را با هم به اشتراك بگذارند و با يكديگرارتباط بر قرار كنند. اين رويكرد مجتمع مي تواند نتايج فوق العاده اي در پي داشته باشد ؛ لازمه اين امر پياده سازي صحيح برنامه توسط شركتها است.براي مثال سفارش يك مشتري را در نظر بگيريد.

معمولأ هنگامي كه مشتري سفارش خود را ارائه مي دهد سفري طولاني كه بيشتر روي كاغذ است آغاز مي شود ، از اين قسمت به آن قسمت فرستاده مي شود ودر طي راه بارها در سيستم هاي كامپيوتري بخشهاي مختلف ثبت و مجددأ ارسال مي گردد. اين امر سبب تاخير يا گم شدن سفارشها مي شود .همچنين در سيستم كامپيوتري هر بخش احتمال رخ دادن اشتباه در ثبت وجود دارد . در اين فاصله هيچ يك از كاركنان شركت بدرستي از وضعيت سفارش در يك مرحله بخصوص اطلاع ندارد.


براي مثال بخش مالي سازمان نمي تواند به سيستم كامپيوتر انبار راه يابد تا بررسي كند كه آيا كالاي مورد نظر ارسال شده يا نه؟ « بايد با انبار تماس بگيريد » ترجيع بند معروفي است كه در جواب مشتري منتظر بكار برده مي شود.
ERP داراي ماژول هاي از پيش ساخته شده اي است كه برخي از بهترين فرآيندهاي اجرايي در دنيا براي هر فعاليتي را تركيب و پيشنهاد مي كند. مثلاً بخش مالي، منابع انساني، توليد و انبار ماژولهاي جداگانه خود را دارند كه وظايفشان را با استفاده از آنها انجام مي دهند. در عين حال اين قسمت ها با يكديگر در ارتباط هستند و مي توانند از اطلاعات يكديگر استفاده كنند.

به عنوان مثال يك كارمند امور مالي مي تواند به درون سيستم انبار دسترسي يابد و وضعيت ارسال يا فعاليتهاي مربوط به يك سفارش خاص را مشاهده كند. اغلب عرضه كنندگان سيستم هاي ERP ماژولهاي مختلف را مستقل از يكديگر و بدون نياز به خريد و نصب كل سيستم ارائه مي كنند. در اين صورت تهيه بقيه ماژولها را مي توان به آينده موكول كرد.

(2_1)نقش سيستمهاي اطلاعاتي در موسسات توليدي و صنعتي
در دهه هاي گذشته مديران واحدهاي صنعتي وتوليدي با روشهاي سنتي، عملکرد مجموعه تحت امر خود را کنترل مي نمودند . با توجه به افزايش حجم فعاليتهاوتوسعه سازمانها،استفاده از روشهاي سنتي ديگر جوابگو نيازهاي اطلاعاتي موسسات نبوده ونيازهاي اطلاعاتي را برآورده نمي سازد. با توجه به گسترش تکنولوژي امروزه استفاده از روشها و ابزار مختلف در مديريت مدرن جايگاه خاصي دارد. کامپيوتر از جمله ابزاريست که بصورت گسترده اي جهت هدايت وکنترل عمليات وفعاليتها مورد استفاده قرار مي گيرد.

فصل دوم


(1_2)سير تکامل سيستمهاي اطلاعاتي
در ادامه مطالب به بررسي سير تکامل سيستمهاي اطلاعاتي مي پردازيم:

(2_2) -سيستمهاي Batch در کامپيوترهاي مرکزي
اين سيستمها در زمان خود داراي قدرت زيادي بوده واطلاعات ارزنده اي در اختيار صاحبان صنايع قرارمي داد. و ازآنجا که درآن دوران رقباي بازاردرحد محدودي بود بحث به روز بودن اطلاعات مهم نبود.در اين قبيل سيستمها که امروزه نيز براي جمع آوري اطلاعات دوره اي دربعضي مراکزاستفاده مي شود

اطلاعات در محيطهاي مختلف جمع آوري ميشود وهنگام استفاده از اطلاعات از آن محيط ها به يک کامپيوتر مرکزي انتقال داده شده وپردازش مي شود وگزارش مورد نظر را در اختيار کاربر قرار مي دهد. از معايب عمده اين سيستمها اين است که هيچ وقت آخرين اطلاعات در دسترس مديران نخواهد بود وهميشه به صورتBatch پردازش مي شوند . يعني بين ورودي هاي اطلاعات وخروجي آن يک خلا وجود دارد.

(3_2)- سيستمهاي OnLine در کامپيوترهاي سازماني(تک کاربره)
دراين سيستمها اطلاعات به صورت پراکنده در کل سازمان به صورت OnLine موجود مي باشد وتقريبا اطلاعات در اختيار همه سازمان قرار دارد .
اين سيستمها از لحاظ به روز بودن جوابگوي نياز سازمانهاي توليدي مي باشد ولي از ايرادهاي وارده به اين سيستمها مي توان بحث دسترسي همه سازمان به اطلاعات را عنوان کرد .زيرا ديگر دراين سيستمها طبقه بندي اطلاعات وجود ندارد وهمه افراد تقريبا به همه اطلاعات دسترسي دارند البته از طريق همان کامپيوتري که برنامه برروي آن به صورت Single نصب شده است .


ايراد ديگري که به اين سيستمها مي توان گرفت اين است که از آنجا که اين سيستمها به صورت تک کاربره کار مي کنند رويه ورود اطلاعات در سازمانهاي بزرگ بسيار مشکل و طاقت فرساست زيرا مسئوليت ورود اطلاعات به عهده يک نفر واز روي يک کامپيوتر خواهد بود .
اين امر طراحان سيستمهاي اطلاعاتي را برآن داشت تا به فکر راه اندازي سيستمهاي اطلاعاتي چند کاربره بيافتند تا درآن تقسيم کارانجام گيرد.

(4_2)- تفکيک DATA ازبرنامه ها وراه اندازي مراکز سرويس داده
مشکلات ومسائل سيستمهاي قبلي، طراحان سيستمهاي اطلاعاتي را وادار به طراحي وساختن سيستمهايي نمود که بتوانند در سازمانها به صورت چند کاربره مورد استفاده قرارگيرند وبه طور همزمان چند کاربر از ايستگاههاي مختلف کاري بتوانند وظيفه ورود اطلاعات را انجام دهند.و از طرفي دسترسي به اطلاعات به طور طبقه بندي شده وبه صورت Online باشد.
از مشخصات بارز اين سيستمها اين است که Data برروي کامپيوتري که به عنوانDataBase Server مي باشد قراردارد وبقيه کامپيوترهاي سازمان به عنوان ميهمان از اين کامپيوتر مرکزي استفاده مي نمايند.

(شکل 12_)
از ديگر محاسن اين سيستمها اين است که داده ها در جاي امني قراردارندکه از دسترسي کاربران غير مرتبط به دور مي باشد و امکان خرابي اطلاعات به حداقل ميرسد از طرفي امکان دستيابي به تمام اطلاعات سازمان براي کاربران مرتبط ومجاز به آساني مهياست .ولي هنوز مشکلاتي بر سر راه طراحان سيستمهاي اطلاعاتي وجود دارد وآن اينکه به علت قرار گرفتن برنامه ها برروي کامپيوترهاي ميهمان خطر خرابي برنامه ها و ويروسي شدن آنها وجود دارد از طرفي پشتيباني اين سيستمها بسيار هزينه بر مي باشد. و در مواقعي که تعداد تراکنش داده ها زياد ميباشد به علت کندي خطوط ارتباطي وحجم داده انتقال داده شده باعث کندي دسترسي به اطلاعات مي گردد.


ولي باز هم طراحان سيستمها دست از کار نکشيدند و به دنبال راه حل براي مسائل قبلي گشتند. شرکتهاي برنامه نويس وطراحان سيستمهاي اطلاعاتي ، کمک وهم فکري شرکتهاي سخت افزاري وشرکتهاي ارائه دهنده راهکارهاي شبکه اي را نيز در کار طراحي خود دخيل نمودند تا به بهترين نحوي بتوانند با کمک واستفاده از راهکارهاي تکنيکي اين مسائل را نيز حل نمايند وحل کردن اين مسائل باب جديدي را در طراحي سيستمهاي اطلاعاتي جهت شرکتهاي ارائه دهنده سيستمهاي اطلاعاتي باز نمود.

(5_2)- راه اندازي مراکز سرويس برنامه(Application Server)
دراين سيستمها که مباحث جديدي را در زمينه برنامه نويسي سيستمهاي اطلاعاتي پشتيباني مي کند داده هاي اطلاعاتي سازمان برروي يک کامپيوتر قراردارد(َِDataBase Server) ومانند روش قبل پشتيباني مي گردد. ولي دسترسي به اين اطلاعات به صورت مستقيم نمي باشد وبرنامه هاي کاربردي برروي کامپيوتري که به عنوان Application Server مي باشد قراردارد ودسترسي به اطلاعات از طريق برنامه هايی که برروي اين کامپيوتر قرار دارد امکان پذيرخواهد بود. وظيفه اين کامپيوتر ارتباط دادن کامپيوترهاي ميهمان به کامپيوتر مرکزي مربوط به ديتا ميباشد.
وبرنامه نويسان با بسط دادن اين مباحث به سراغ برنامه هاي سه لايه و چند لايه رفتند بدين معني که بار پردازش هارا برروي نقاط مختلف شبکه ها تقسيم نمودند.


تا اينجا سيستمهاي اطلاعاتي جوابگوی سيستم هاي درون سازماني بوده ولي هنوز ارتباط اطلاعاتي داخلي مي باشد و در چرخه اطلاعات از رقباي بازار و از تامين كنندگان هيچ خبري نيست پس بايد سيستمهاي اطلاعاتي به گونه اي طرح گردند كه بتوان از اطلاعات برون سازماني نيز استفاده کنند.


(شکل-2 2)
(6_2)- سيستمهاي اطلاعاتي Web Based
همانطور كه مشاهده گرديد تا اينجا سيستمهاي اطلاعاتي تقريبا نياز سازمانهاي كوچك تجاري وصنعتي را كه بحث رقابت وبازار برايشان زياد مهم نباشد را جوابگوست وبراي شركتهائي كه ارتباطات خارجي زيادي ندارند در حد مطلوبي كارآمد مي باشد. ولي آيا اين سيستمها قابليت اين كه از خارج از سازمان بتوان از آنها استفاده نمود را دارند يا خير ؟


اين سوال باعث شد تا طراحان سيستمهاي اطلاعاتي به فكر طراحي سيستم هايی بيافتند كه به صورت OnLine بتوان از بيرون سازمان با آنها ارتباط برقرار نمود. همچنين اين سيستمها قادر باشند چنانچه قسمتهائی از آنها در خارج از سازمانها باشد با آنها هم پوشاني اطلاعات انجام دهند و بتوانند اطلاعات را بين يكديگر رد وبدل نمايند.


براي مثال مي توان اينگونه تصور نمود كه فرض كنيد يك سازمان توليدي كارخانه اش در مشهد باشد و فروش وخدمات پس از فروش آن در تهران بدين ترتيب برنامه هاي مربوط به برنامه ريزي مواد و توليد سيستم اطلاعاتي آن در مشهد خواهد بود و برنامه هاي مربوط به فروش وخدمات پس از فروش آن در تهران . حا ل سيستم مورد نظر بايد به گونه اي باشد كه اين برنامه ها و داده هاي آنها به صورت Online بتوانند با يكديگر كار كنند و مديران ارشد بتوانند گزارشاتي تهيه نمايند كه تمامي اطلاعات را در بربگيرد.


با به وجود آمدن بستر Internet اين امر براي طراحان وبرنامه نويسان ميسر گرديد كه بتوانند سيستمهاي اطلاعاتي را بگونه اي طراحي واجراء نمايند كه از طريق Internet بتوان به اطلاعات دسترسي داشت وتغييرات لازم را در بستر WEB بتوان بر روي داده هاي اعمال نمود (Web Based Programming) بدين ترتيب اين امكان فراهم مي شد كه از هر جاي دنيا با دسترسي هاي لازم به اطلاعات مورد نظر دستيابي پيدا كرد.
همانطور که ملاحظه گرديد سيستمها ي اطلاعاتي از شروع تاکنون رشد چشمگيري داشته است .
واين امر ميسر نمي شد مگر با رشد سريع امکانات فن آوري اطلاعات وارتباطات،که اين امکانات عبارتند از:
1- گسترش شبکه هاي ارتباطي
2- فراهم سازي امکان تبادل اطلاعات
3- توسعه امکانات سخت افزاري
4- توسعه روشهاي طراحي وساخت نرم افزار
5- توسعه نرم افزارهاي پايه وسيستمهاي عامل
6- توسعه روشهاي استاندارد سازي وGUI هاي استاندارد
7- توسعه RDBMS ها


فصل سوم

(1_3)جايگاه ERP در لايه هاي نرم افزاري وسيستمهاي اطلاعاتي
ERP ها برپايه استفاده از RDBMS ها طراحي شده اند. اين بدين معني است که براي استفاده از ERP بايد تمامي ساختارهاي اطلاعاتي سازمان تعريف شده باشد و هيچ خلا اطلاعاتي در لايه هاي TPS سازمان وجود نداشته باشد. وعلاوه برآن پيوستگي اطلاعات نيز وجودداشته باشد يعني اين که کليه ماژولهاي اطلاعاتي ERP بايد تهيه گردد در آن صورت مي توان گفت ERP جزو نرم افزارهاي پايه براي تجارت الکترونيک مي باشد.


خلاصه اينکه پايه واساس سيستمهاي درون سازماني RDBMS ها مي باشند وERP ها مجموعه فرايندهاي سازماني هستند که بر اساس RDBMS ها تهيه وتنظيم شده اند واز آنجا که اين فرايند ها تقريبا در سازمانها و صنايع مشابه به صورت استاندارد ويکسان مي باشند لذا کمک به سزائي جهت رسيدن اين سازمانها به سيستمهاي برون سازماني SCM و CRM مي نمايد.

فصل چهارم


(1_4)تاريخچه و سير تکاملي سيستمهاي ERP
در بخشهاي گذشته تقريبا با سير تکاملي سيستمهاي اطلاعاتي آشنا شديم.
حال به بررسي وسير تکاملي سيستم ERP مي پردازيم و تقسيم بندي تاريخي وسير تکاملي سيستمهاي اطلاعاتي را از ديد ERPمورد بررسي قرارمي دهيم.
از ديد ERP تاريخچه سيستمهاي اطلاعاتي به پنج دوره مختلف تقسيم مي گردد که دراين بخش هر دوره را به طور تفصيل مورد بررسي قرار مي دهيم.
(2_4)- سيستمهاي اطلاعاتي دهه 60


سيستمهاي اطلاعاتي اين دوره بيشتر شامل اطلاعات مالي ونيروي انساني سازمانها(Back-Office) بوده و تا اندازه اي هم موسسات تجاري خاص جنبه تجاري اين سيستمهارا مورد استفاده قرار ميدادند و تقريبا در اين زمينه ها سازمانهاي تجاري و صنعتي مشکلات مالي و منابع انساني وتجاري خود را کم و بيش حل مي نمودند . ولي در شاخه صنعت کارخانه ها و مراکز صنعتي از آنجا که محدود بودند ورقابت به شکل امروزي وجود نداشت .بيشتر از سيستمهای کنترل انبار(Inventory Control) استفاده ميکردند و وظيفه اصلي اين نرم افزارها ،تامين ونگهداري مواد شامل مواد اوليه ،محصول نيم ساخته ومحصول نهائي بوده است. واطلاعات موجودي اين اقلام از طريق ثبت اطلاعات فرمهاي در گردش شامل وروديها و خروجيها انجام مي گرفت .و در نهايت اطلاعاتي که به مصرف کننده ميدهد در حد موجودي اقلام مي باشد که به صورت اطلاعات خام مي باشد.
از آنجا که خلا اطلاعات برنامه ريزي در سيستمهاي آن دوره موجود بود .نمی توانيم انتظار بيشتري از سيستمهاي آن دوره داشته باشیم.
(3_4)- سيستمهاي اطلاعاتي دهه 70(Material Requirement Planning)
در اين دهه شرکتهاي توليدي رشد قابل توجهي کرده بودند و ديگر نمي توانستند اطلاعات خود را محدود به موجودي اقلام و مواد مصرفي خود نمايند.واحتياج به سيستم هائي داشتند که بتواند اين سيستمها براي آنها کار تسطيح منابع را انجام دهد.


از طرفي اتلاف منابع نيز براي سازمانهاي توليدي مهم بود . از آنجا که توليد شرکتهاي توليدي بزرگ روز به روز افزايش پيدا مي کرد و اين شرکتها احتياج به سيستمهاي برنامه ريزي دقيقي داشتند که کار کنترل و برنامه ريزي منابع را براي آنها انجام دهد.و در صورت عدم برنامه ريزي دقيق در تامين مواد امکان بروز مشکلاتي از قبيل توقف خطوط توليد به دليل به موقع تامين نکردن مواد مصرفي و به تاخير افتادن تعهدات پيش مي آمد.ويا در اثر تامين بيش از حد منابع وتجهيزات توليد باعث اتلاف منابع و ضايع شدن آنها مي شدند وهزينه هاي انيارداري نيز روز به روز افزايش پيدا مي کرد.خوب چاره اي جز برنامه ريزي دقيق منابع و مواد (MRP) در صنايع نبود .


(Material Requirements Planning)MRP در اوايل‌ دهه‌ 1970 به‌عنوان‌ يك‌ رويكرد كامپيوتري‌ به‌ برنامه‌ريزي‌ استراتژيك‌ و توليدمواد در امريكا شكل‌ گرفت‌ و كتاب‌ راهنماي‌ كامل‌ آن‌ در سال‌ 1975 توسط‌ ارليكي‌ (Orlicky) منتشر گرديد. بدون‌ شك‌ اين‌ تكنيك‌ پيش‌ از جنگ‌ جهاني‌ دوم‌ نيز به ‌صورت‌ دستي‌ و به‌ شكل‌ تلفيقي‌ در بخش‌هاي‌ مختلف‌ اروپا كاربرد داشته ‌است‌.
امروزه ‌امكانات‌ و تسهيلات‌ رايانه‌اي‌ به‌كارگيري‌ كليه‌ جزئيات‌ اين‌ تكنيك‌ را فراهم‌ ساخته‌ و اين‌ امر كاربرد MRP را در مديريت‌ موجودي‌هاي‌ درجريان‌ توليد، بسيار اثربخش‌ ساخته‌ است‌ .


ط‌رح‌ اوليه‌ براي ‌به‌كارگيري‌ كامپيوتري‌ MRP بر مبناي‌ يك‌ پردازشگر ليست‌ مواد Bill Of Material Processor) (BOMP) ) بود. اين‌ پردازشگر، برنامه‌توليدي‌ اقلام‌ والد (parent items) را به‌ برنامه‌ توليد يا خريد اقلام‌ جز تبديل‌ مي‌كرد. اين‌ امر با بسط‌ دادن‌ يا به‌ اصطلاح‌ انفجار(exploding) نيازمندي‌هاي‌ محصول‌ بالاترين‌ سط‌ح‌ (top level product)در ط‌ول‌ ليست‌ مواد به‌منظ‌ور تعيين‌ تقاضاي‌ قطعات‌ انجام‌ مي‌گرفت‌. سپس‌ تقاضاي‌ ناخالص‌ پيش‌بيني‌ شده‌، باموجودي‌هاي‌ در دست‌ و سفارش‌ها در ط‌ول‌ افق‌ زماني‌ برنامه‌ريزي‌ و در هر سطح‌ از BOM مقايسه‌ مي‌گرديد. اين‌ سيستم‌ها روي‌كامپيوترهاي‌ بزرگ‌ (Main Frame‌) پياده‌ شده‌ و در بخش‌هاي‌ متمركز بر برنامه‌ريزي‌ مواد شركت‌هاي‌ بزرگ‌ اجرا مي‌گرديدند.
اين سيستمها بايد اطلاعات زير را در اختيار مراکز صنعتي قرار مي داد:
1- توصيه خريدمواد مورد نياز توليد در زمانهاي لازم بر اساس برنامه توليد ارائه شده.
2- توصيه سا خت محصولات نيمه ساخته و مجموعه هاي مورد استفاده در ديگر مراحل توليد بر اساس زمانبندي ارائه شده سيستم
3- اعلام کمبودها و نيازهاي مربوط به اقلام ساختني و زمانها ي مربوطه
4- اعلام کمبودهاي خريدني مواد در زمانهاي مربوطه

(4_4)- سيستمهاي اطلاعاتي دهه80(Manufacturing Resource Planning) MRPII
تا اين دوره تقريبا سيستمهاي حوزه برنامه ريزي مواد پويائي خود را بدست آورده و تقريبا در زمينه برنامه ريزي مواد اطلاعات مفيد و کارآمدي را در اختيار سازمانها قرار ميدهد. ولي در ارتباط با سيستمهاي ديگر درون سازمان به صورت جدا مي باشند و منابع ديگر درون سازماني را درنظر نمي گيرند.
MRPII از سيستمهاي حوزه ساخت آغاز و به تدريج به ساير حوزه هاي موثر در توليد گسترش يافت.
اين سيستمها مجموع عوامل موثر در توليد شامل مواد وقطعات ،ماشين آلات و نيروي انساني را تحت پوشش قرار داده و ابعاد مالي فعاليتهاي فوق را ثبت مي نمايد.


در حقيقت MRPII مجموعه سيستمهاي بهم پيوسته اي است که امکان برنامه ريزي و اجراي عمليات در سازمانهاي توليدي را فراهم مي سازد.
از ويژگيهاي بخصوص MRPII مي توان موارد زير را نام برد:
1- رويکرد همه سيستمها در MRPII درون سازماني مي باشد.
2- ايجاد سيستمها با نگرش Functional
3- ايجاد همبستگي اطلاعاتي
4- بکارگيري سيستم ها در فرايندهاي عملياتي (TPS)
5- ايجاد سيستمهاي گزارشاتي وتصميم گيري MRS و DSS و EIS ميتوان اينگونه برداشت کرد که در حقيقت MRPII ماژول توسعه يافتهMRP ميباشد که در آن سيستمها از حوزه مواد به فرايند ساخت توسعه پيدا کرده اند و برنامه ريزي از حوزه مواد به کنترل منابع موثر در فرايند ساخت از قبيل مواد ( اوليه ،نيمه ساخته ،نهائي ) وتجهيزات و ماشين آلات و همچنين نيروي انساني با بازتاب مالي گرايش پيدا کرده است.


اولين‌ گام‌ در رفع‌ مشكلات‌MRP ، ايجاد شرايطي‌ بود كه‌ سيكل‌ برنامه‌ريزي‌MRP بتواند از سيكل‌ اجرايي‌ توليد، بازخورهاي‌ لازم‌ را دريافت‌ كند. به‌اين‌ ترتيب‌ نوع‌ كامل‌تري‌ ازMRP به‌ نام‌MRP حلقه‌ بسته‌ شكل‌ گرفت. واژه‌MRP حلقه‌ بسته‌ بيانگر مرحله‌اي‌ از توسعه‌ سيستم‌MRP است‌ كه‌ در آن‌ عمليات‌ طراحي‌ سربرنامه‌ توليد،MRP و برنامه‌ريزي‌ احتياجات‌ ظرفيت، با عمليات‌ كنترل‌ فعاليت‌ توليد و خريد مرتبط‌ شده‌اند. با توسعه‌ طراحي‌ سربرنامه‌ توليد و نيز باافزودن‌ پشتيباني‌ از جنبه‌هاي‌ مالي‌ برنامه‌ تجاري‌ به‌MRP حلقه‌ بسته، سيستمي‌ عينيت‌ يافت‌ كه‌ در حقيقت‌ يك‌ رويكرد يكپارچه‌ براي‌ مديريت‌ كليه‌ منابع‌ توليدي‌ بود. اين‌MRP توسعه‌ يافته، برنامه‌ريزي‌ منابع‌ توليدي‌ ياMRPII نام‌ گرفت. در نتيجه‌MRPII تركيبي‌ است‌ ازMRP حلقه‌ بسته، به‌علاوه‌ اجزايي‌ براي‌ برنامه‌ريزي‌ مالي‌ -تجاري. در سيستم‌هاي‌ جديد MRPII، قابليت‌ تحليل‌ وضعيت‌ به‌صورت‌ چه‌ مي‌شود اگر(WHAT-IF) در حد گسترده‌اي‌ فراهم‌ شده‌ است.


MRPII نيز هنگام‌ پياده‌سازي‌ با مشكلاتي‌ مواجه‌ شد:
1- حدود 98% از ليست‌ مواد (BOM) هاو گزارشهاي‌ موجود، نادقيق‌ بود و براي‌ استفاده‌ بايد به‌روز و تصحيح‌ مي‌شد؛
2- بسته‌هاي‌ نرم‌افزاري‌ جوابگوي‌ نيازهاي‌ موسسه‌ نبودند؛ چون‌ اين‌ برنامه‌ها آن‌قدر ويژگيهاي‌ گوناگوني‌ داشتند كه‌ كاركنان‌ شركت‌ و حتي‌ افراد حرفه‌اي‌ به‌درستي‌ آن‌ را نمي‌فهميدند و درك‌ نمي‌كردند؛
3- هر شركتي‌ موفقيتهاي‌ خود را براساس‌ دستاوردهاي‌ مالي‌ آتي‌ تخمين‌ مي‌زند، اما MRPII قادر به‌ نشان‌دادن‌ اهداف‌ بلندمدت‌ مالي‌ موسسه‌ نبود؛
4- چون‌ اجراي‌ اين‌ نرم‌افزارها مختص‌ افرادي‌ بود كه‌ بر فناوري‌ اطلاعات‌ تسلط‌ داشتند، در برخي‌ كاركنان‌ اين‌ احساس‌ پديد مي‌آمد كه‌ سيستم، آنها را در نظر نمي‌گيرد و به‌تدريج‌ كنار گذاشته‌ مي‌شوند؛


5- گذر زمان‌ و تجربه‌ افراد استفاده‌كننده‌ از اين‌گونه‌ سيستم‌ها نشان‌ مي‌دهد كه‌ افراد، درك‌ درستي‌ از نرم‌افزار يا فرايندهاي‌ عملياتي‌ جديدي‌ كه‌ بايد در يك‌ محيط‌ يكپارچه‌ اجرا مي‌شده‌ است، نداشتند و اين‌ امر حاصل‌ آموزش‌ ناكافي‌ بوده‌ است.
6- به‌دليل‌ مسائل‌ و مشكلات‌ فوق، شركتها هنگام‌ اجرا و پياده‌سازي‌ سيستم‌ برنامه‌ريزي‌ خود مكرراً‌ بااشكال‌ مواجه‌ مي‌شدند و ناچار بودند از مشاوراني‌ استفاده‌ كنند كه‌ در اكثر مواقع‌ حضور آنان‌ غير موثر و نامطلوب‌ بود.
‌به ‌اين‌ ترتيب، اگرچه‌ در دهه‌ 1980، پياده‌سازي‌ سيستم‌هاي‌ برنامه‌ريزي‌ احتياجات‌ همچنان‌ به‌ رشد صعودي‌ خود ادامه‌ داد، استفاده‌ از قابليتهاي‌ آنها - به‌ويژه‌ طراحي‌ سربرنامه‌ توليد - به‌درستي‌ درك‌ نشد و در نتيجه‌ مشكلات‌ و انتقادات‌ وارد بر MRPوMRPII همچنان‌ برجاي‌ خود باقيماند.

(5-4)- سيستمهاي اطلاعاتي دهه 90 (Money Resource Planning) MRPIII و ERP
سيستمهاي اطلاعاتي اين دوره در حقيقت تکامل يافته سيستم MRPII بود .
در حقيقت MRPIII توسعه سيستمهاي MRPII با پوشش سيستمهاي مديريت منابع مالي سازمان مي باشد.
اين سيستم جهت پاسخگوئي به شرايط خاص وپيچيده بازار در توليد واثرات مالي آن جهت تصميم گيري مطرح گرديد.
‌سيستم‌هاي‌ برنامه‌ريزي‌ منابع‌ موسسه، جديدترين‌ روايت‌ از سيستم‌هاي‌ طراحي‌شده‌ براي‌ ورود، ذخيره‌سازي‌ و بازخواني‌ اطلاعات‌ تجاري‌ از سيستم‌هاي‌ برنامه‌ريزي‌ مواد هستند. اين‌ مسير، باMRP آغاز شد، باMRPII توسعه‌ يافت‌ و با يكپارچه‌كردن‌ تمامي‌ سيستم‌هاي‌ اطلاعاتي‌ لازم‌ براي‌ مديريت‌ يك‌ موسسه‌ توليدي، نام‌ERP را به‌خود گرفت.


‌در سيستم‌هاي‌ERP جديد، تدابيري‌ مديريتي‌ و سنجشي‌ درنظر گرفته‌ شده‌ است‌ كه‌ قابليتهاي‌ كنترل‌ مالي‌ و پولي‌ و ساير موجوديها را در سطح‌ كل‌ موسسه‌ دارا است. به‌اين‌ سيستم‌ها، در اصطلاح‌ مديريت‌ منابع‌ موسسه يا enterprise Resource Management(ERM) گفته‌ مي‌شود.
هر شركت‌ مجموعه‌اي‌ پيچيده‌ از گردش‌ اطلاعات‌ است‌ و تنها مديريت‌ صحيح‌ مي‌تواند با پردازش‌ اين‌ اطلاعات‌ شركت‌ را در رسيدن‌ به‌ اهداف‌ رقابتي‌ ياري‌ دهد. ERP يك‌ استراتژي‌ نيست‌ بلكه‌ سيستمي‌ نرم‌افزاري‌ است‌ كه‌ داده‌هاي‌ موجود در سراسر يك‌ سازمان‌ را يكپارچه‌ ساخته‌ و به‌ شكل‌ مناسب‌ در اختيار كاربران‌ قرار مي‌دهد. استانداردشدن‌ داده‌ها، كاهش‌ زمانهاي‌ پيشبرد، اتوماسيون‌ فعاليتها و خدمات‌ سريعتر مشتريان‌ از جمله‌ مزايايي‌ است‌ كه‌ كاربردERP براي‌ شركتها به‌ ارمغان‌ مي‌آورد. سيستم‌ERP به‌ كاركنان‌ يك‌ مجموعه‌توليدي‌ اجازه‌ مي‌دهد

تا با هماهنگي‌ هم‌ كار كنند حتي‌ اگر ميان‌ آنها مرزهاي‌ جغرافيايي‌ وجود داشته‌ باشد. ERP با نشان‌دادن‌ وضعيت‌ لحظه‌به‌ لحظه‌يك‌ سفارش‌ يا محصول‌ در سازمان، به‌ عنوان‌ يك‌ ابزار پشتيباني‌ تصميم‌گيري‌ عمل‌ مي‌كند. سرمايه‌گذاري‌ روي‌ERP براي‌ هر سازماني‌هنگفت‌ است‌ و مديران‌ غالباً‌ در سنجش‌ بازگشت‌ اين‌ سرمايه‌گذاري‌ دچار اشتباه‌ مي‌شوند. برنامه‌ريزي‌ منابع‌ موسسه‌ با داشتن‌ قابليت‌ به‌روزسازي‌ استراتژي‌ها و فناوريها، موسسه‌ را به‌ سمت‌ به‌كارگيري‌ فناوريهاي‌ جديد رهنمون‌ مي‌سازد. سيستم‌ برنامه‌ريزي‌ منابع‌ موسسه‌ به‌تازگي‌ در ايران‌ مورد توجه‌ قرار گرفته‌ است. تا رسيدن‌ به‌ سطح‌ استاندارد سيستم‌هاي‌ERP و پوشش‌دادن‌ نيازهاي‌ روزافزون‌ صنعت‌ و خدمات‌ در ايران‌ هنوز راه‌ درازي‌ در پيش‌ است. ‌ ‌امروزه‌ سازمانها براي‌ ارائه‌ خدمات‌ و محصولاتي‌ با كيفيت‌ بالاتر و مطابق‌ با نيازهاي‌ خاص‌ هر مشتري، تحت‌ فشار قرار دارند؛ بنابراين، آنها براي‌ حفظ‌ قدرت‌ رقابتي‌ خود در اين‌ محيط‌ سريع‌ و پرتغيير، به‌دنبال‌ راههاي‌ جديد و موثري‌ هستند. اما اين‌ حقيقت‌ كه‌ هر شركت‌ مجموعه‌اي‌ به‌هم‌ پيچيده‌ از گردش‌ فعاليتها و اطلاعات‌ است، دستيابي‌ به‌ هدف‌ فوق‌ را دشوار مي‌سازد. تنها مديريت‌ صحيح‌ اين‌ فعاليتها و اطلاعات‌ مي‌تواند شركتها را در رسيدن‌ به‌ اهداف‌ رقابتي‌شان‌ ياري‌ دهد.

فصل پنجم


(1_5)آشنايي كامل با ERP
آخرين راهکار فن آوري اطلاعات (IT) جهت تامين نيازهايي انفورماتيکي سازمانها وموسسات وبرنامه ريزي بهينه منابع آنها با نگرش توام درون وبرون سازماني ERP مي باشد.
در حقيقت رشد قابل توجه تغييرات محيطي موثر برسازمانها و الزامات مربوط به بازنگري ديدگاهها وفرايندهاي کسب و کار از يک طرف و تنگنا هاي محصولات نرم افزاري مبتني بر مفاهيم MRPII و رشد امکانات فن آوري اطلاعات و ارتباطات (ICT) از طرف ديگر زمينه هاي پيدايش ERP را فراهم نمود.


وجه تمايز MRPII وٍ ERP را مي توان به صورت زير خلاصه نمود:
1- درMRPII رويکرد سيستمها کاملا درون سازماني بود و محدود به ارتباطات داخل سازمان بود ولي در ERP رويکرد وعملکرد سيستم بر کل محيط کسب و کار مي باشد.
2- نگرش سيستمهاي مبتني بر MRPII يک نگرش Functional مي باشد درحاليکه نگرش سيستمهاي ERP يک نگرش Process Base مي باشد.
3-در سيستمهاي MRPII ضعف در انعطاف پذيري وجود داشت که اين نقيصه در ERP به دليل امکان تعريف وتغيير فرايندها کاملا از بين رفته است.


4-عدم پوشش کامل مشتري مداري در MRPII يک نقص مهم بود که در ERP با پوشش کامل شيوه مشتري مداري اين نقص بر طرف شده است.
‌با ساده ‌تر و موثرترشدن‌ فرايندهاي‌ توزيع، زنجيره‌ تامين‌ كوتاه ‌تري‌ به‌ كارخانه‌ تحميل‌ مي‌شود؛ با اين‌ فرض‌ كه‌ در آن‌ صورت‌ زنجيره‌ تامين‌ پاسخ‌گوتر خواهد بود. بنابراين، مديران‌ اجرايي‌ كارخانه‌ نيز به‌ سيستم‌هايي‌ نياز دارند كه‌ بتواند در مدت‌ زمان‌ كمتري‌ به‌ تقاضا پاسخ‌ گويد. نيازمنديهاي‌ متغير مشتري، سطوح‌ كمتر موجودي، تغيير دايمي‌ زمان‌بنديها و اجراي‌ كوتاه‌تر توليد نيز فعاليتهاي‌ كارخانه‌ را تحت‌ فشار قرار مي‌دهند. چنين‌ شرايطي‌ به‌ توسعه‌ اتوماسيون‌ و كاهش‌ جدي‌ نيروي‌ كار منجر گرديده‌ است‌ و زمينه‌ را براي‌ استفاده‌ هرچه‌ بيشتر از سيستم‌هاي‌ERP و تسهيل‌ جريان‌ اطلاعاتي‌ لازم، فراهم‌ كرده‌ است.
‌در اين‌ ميان، فروشندگان‌ (سازندگان) بزرگ‌ نرم‌افزارهاي‌ERP ، زنجيره‌هاي‌ تامين‌ ساده‌اي‌ را نيز در بسته‌ERP خود گنجانده‌اند. در حقيقت‌ چون‌ اين‌ سيستم‌ها با تمركز بر كف‌ كارخانه‌ و كاربر و با جمع‌آوري‌ خودكار داده‌ها موجودي‌ را به‌روز مي‌كنند، داراي‌ سرعت، صحت‌ و اطمينان‌ بالايي‌ هستند و اطلاعات‌ و داده‌ها را در تمام‌ زير سيستم‌ها و بخشهاي‌ توليدي‌ موسسه‌ به‌صورت‌ مناسبي‌ منتقل‌ مي‌كنند.اين‌ محيط‌ توليدي‌ متمركز بر عمليات‌ - جايي‌ كه‌ اطلاعات‌ درون‌ و بين‌ كارخانه‌ها به‌ اشتراك‌ گذاشته‌ مي‌شود و برنامه‌ريزي‌ در زمان‌ حقيقي‌ (لحظه‌ به‌ لحظه) صورت‌ مي‌گيرد - يك‌ زنجيره‌ تامين‌ واقعاً‌ كارآمد به‌وجود مي‌آورد.


‌همچنين‌ براي‌ دستيابي‌ به‌ يك‌ سيستم‌ چابك‌ و مناسب، بايد سيستم‌هاي‌ توليدي‌ به‌كار گرفته‌ شوند كه‌ بتوانند به‌آساني‌ با ادوات‌ گردآوري‌ خودكار داده‌ها يكپارچه‌ گردند. براي‌ نيل‌ به‌ اين‌ مقصود نيز سيستم‌هاي‌ اجرايي‌ توليد همگام‌ باERP به‌كار گرفته‌ مي‌شوند. در اين‌صورت، سيستم‌هاي‌ برنامه‌ريزي‌ منابع‌ موسسه، مديريت‌ زنجيره‌ تامين‌ و سيستم‌هاي‌ اجراي‌ توليد به‌راحتي‌ از هم‌ پشتيباني‌ مي‌كنند و اطلاعات‌ در زمان‌ كمتر و بادقت‌ بيشتري‌ بين‌ آنها ردوبدل‌ مي‌شود.


اين فن آوري موجب اتومات كردن مديريت و كنترل تمام فرآيندها در هر بخش شده و اطلاعات هر بخش يا عملكرد آنرا بدون نياز به ارتباطات كابلي با ديگر عملكردها و بخشهاي سازمان به صورت يكپارچه و مرتبط در مي آورد. ERP تنها سخت افزار يا نرم افزار نيست بلكه بر يك مجموعه فكر، معماري، عملكرد و توسعه براي دستيابي يك سازمان يا فعاليت اقتصادي به اهداف سودآوري و رضايت مشتري دلالت دارد. ERP از يك فكر و راه حل ويژه براي صنعت و سازمانهاي توليدي به راه حلي جامع براي تمام سازمانها حتي ملي و خدماتي تبديل شده است.


به عبارت ديگر ERP يك فكر، فن آوري ، و سيستم براي مديريت موثرتر بر منابع مختلف در يك سازمان است. اين مديريت از طريق اتومات و يكپارچه كردن تمام فرآيندها ، در نتيجه بالا بردن كارايي سازمان و افزايش رضايت مشتري انجام مي گيرد.
در اين وضعيت بايد متقاعد شد كه ERP يك فن آوري مادر و مولد است و ديگر
فن آوريهاي IT از قبيل SCM (Supply Chain Management) وCRM و DW
(DataWarehousing) از آن گرفته مي شوند. اين به دليل انتظارات سازمانها از IT است كه از يك توجه صرفا كاهش هزينه ها، بهره وري ، و كارايي به ارزش مشتري ، موثر بودن و مزاياي قابل رقابت تغيير يافته است. همين انتظارات و نگرشهاي جديد نيز موجب به هنگام شدن فن آوري و عملكردها درون سيستم ERP شده است. بنحويكه متناسب با سير تحول در فعاليتهاي اقتصادي اين سيستم نيز تغيير اساسي كرده است.پيش زمينه هاي ERP و ديگر برنامه هاي مربوطه نقش مهمي در سيستم عصبي ديجيتالي براي اين فن آوري ايجاد كرده است. اين موضوع باعث معماري خوب سيستم هاي اطلاعاتي، ارتباط منطقي بين ERP و چندين راه حل ديگر از جمله مديريت جريان كار (Workflow Management) و بستر Web شده است. از اين رو ما شاهد كاربردهاي قوي ERP در سازمانها و صحنه بين سازمانها يا فراسازماني هستيم.


(2_5) منافع حاصل ازپياده سازي ERP
هر پياده‌سازي‌ERP كه‌ به‌طور صحيح‌ و مطلوب‌ صورت‌ پذيرد، پيامدهاي‌ سودمندي‌ خواهد داشت. به‌طور نمونه‌ به‌ واسطه‌ افزايش‌ فروشي‌ كه‌ از طريق‌ زمانهاي‌ پيشبرد كوتاه‌تر و نيز زمانهاي‌ تحويل‌ قابل‌ اطمينان‌ حاصل‌ مي‌گردد، سود حاشيه‌اي‌ موسسه‌ افزايش‌ مي‌يابد. همچنين‌ERP با توسعه‌ و بهبود افق‌ ديد برنامه‌ريزان‌ موسسه، باعث‌ كاهش‌ هزينه‌ خريد و تدارك‌ مواد، نگهداري‌ موجودي‌ اطمينان‌ و... مي‌شود،

مشكلات‌ و مسائلي‌ از قبيل‌ مديريت‌ نقدينگي، موجودي، خطر كمبود مواد، كيفيت، بهره‌وري، موعد تحويل، خدمات‌ مشتري‌ و... حذف‌ گرديده‌ و يا بهبود مي‌يابند. لذا باكاهش‌ ضايعات، نياز به‌ فضا و سرمايه‌ در گردش، گردش‌ نقدي‌ بهتر و صرفه‌جويي‌ در هزينه‌ها پديد مي‌آيد و بااستفاده‌ از زمان‌بنديها و برنامه‌هاي‌ پايدار و مطمئن‌تر، زمانهاي‌ اضافي‌ و هزينه‌هاي‌ زايد توليد كاهش‌ خواهند يافت.


‌از ديگر فوايد استفاده‌ ازERP ، اتوماسيون‌ فرايند و كاهش‌ زمانهاي‌ پيشبرد است‌ كه‌ در نتيجه‌ ايجاد يك‌ ساختار و اساس‌ مشخص‌ و واضح‌ از اطلاعات‌ حاصل‌ مي‌گردد و به‌ واسطه‌ هماهنگي‌ ايجادشده‌ و تبادل‌ آسان، سريع‌ و مطمئن‌ اطلاعات‌ بين‌ بخشهاي‌ مرتبط، توازن‌ در توليد محقق‌ شود.
ERP با پوشش‌دادن‌ شكافهاي‌ اطلاعاتي‌ در سراسر موسسه، فعاليتهاي‌ اساسي‌ آن‌ را بهبود مي‌دهد، به‌اين‌ منظور كه‌ بستر لازم‌ براي‌ يكپارچه‌كردن‌ كامل‌ درون‌ و برون‌ بخشها، شركتها و كارخانه‌هايي‌ كه‌ در قالب‌ يك‌ موسسه‌ از مديريت‌ واحدي‌ برخوردارند، فراهم‌ آيد. به‌اين‌ ترتيب، قابليت‌ سازگاري‌ در محيطهاي‌ درحال‌ تغيير، تسهيل‌ شده‌ و موسسه‌ بر واكنش‌ سريع‌ به‌ نيازهاي‌ تغييريافته‌ و جديد توانمند مي‌گردد.


ERP با داشتن‌ قابليت‌ به‌ روزسازي‌ استراتژي‌ها و فناوريها، موسسه‌ را به‌ سمت‌ به‌كارگيري‌ فناوريهاي‌ جديدي‌ همچون‌ انتقال‌ الكترونيكي‌ هزينه‌EFT)) ، تبادل‌ الكترونيكي‌ داده‌ها(EDI ) تجارت‌ الكترونيك، اينترانت‌ و... رهنمون‌ مي‌سازد. اين‌ قابليت‌ دريچه‌ نجات‌ را براي‌ موسساتي‌ خواهد گشود كه‌ در اثر پافشاري‌ بر الگوهاي‌ قديمي‌ و سنتي‌ دچار بحران‌ رقابتي‌ گشته‌اند.


يكي از موثرترين روشهاي طراحي و اجراي ERP استفاده از تجربيات شركتهاي موفق و پيشرو در اين زمينه است. آشنايي با تجربيات صدها شركت برتر در اقتصاد جهاني و بكارگيري هزاران روش و فرآيند نوين ، موجب گشايش بسياري از گره هاي كنوني سازمانها و ايجاد روشهاي جديد بمنظور پيوستن به جمع پيشروان IT و استفاده كننده از فن آوري هاي BPR و سپس CRM و ERP مي شود.


يکي از مزاياي مهم سيستم ERP را مي توان مجبور کردن سازمانها به بازنگري ديدگاهها و فرايندهاي کسب و کار دانست در حقيقت تغيير بنيادي سازمانها از ديدگاه کارکردي به فرايندي عامل موثر ومهمي در پياده سازي و اجراي ERP مي باشد.


نرم‌افزارERP مورد انتظار شما مي‌تواند به‌صورت‌ يك‌ انتخاب‌ مناسب، خريداري، نصب‌ و راه‌اندازي‌ شود و يا به‌طور خاص‌ كليه‌ فعاليتهاي‌ فعلي‌ موسسه‌ را به‌صورت‌ مكانيزه، استاندارد و هماهنگ‌ تحت‌ پوشش‌ قرار دهد و يا حتي‌ بهتر از آن‌ به‌ واسطه‌ طراحي‌ مجدد از خلال‌ يك‌ مهندسي‌ مجدد فرايند تجاري‌(BPR) موسسه‌ شما را براي‌ مواجهه‌ با تغييرات‌ فردا آماده‌ كند.


(3_5)مهندسي مجدد سازمان (BPR)
مطالعات گسترده و عميق فرآيندهاي موجود، قبل ازتوجه به ERP يك‌ ضرورت است مطالعات مذكور، نقائص و كمبودهاي فرآيندهاي موجود را تعيين مي‌نمايد. اين مطالعه مهندسي مجدد ناميده مي شود(BPR).
مهندسي مجدد سعي در بازسازي و سازماندهي مجدد منابع انساني، محيطهاي عملياتي، رابطهاي كاربر انسان/ماشين در سازمان را دارد. بدين ترتيب مهندسي مجدد سعي در حداكثر نمودن كارآيي در سازمان را دارد.
عوامل امروزين تغيير يعني : مشتري , رقابت و تغيير كه موجبات تغيير و تداوم رشد , تكامل و خلاقيت در كسب و كارها به آنها وابسته است و به بياني ديگر برخورد با اصطلاحاتي از قبيل : سرعت , انعطاف پذيري , كيفيت , سرويس دهي (خدمت رساني) و هزينه و از اين قبيل كلمات كه هر يك موجب پيشبرد تغيير در دنياي كسب و كار مي گردند و خط مشيء اي كه سازمان جهت پيشرفت خود اتخاذ مي نمايد مي بايست با هر يك از اين اجزا همخواني داشته باشد و در صورت تخطي از اين بخش ازنيروها امر پيشرفت محقق نمي گردد.


از راههاي اوليه حل اين مشكلات مي توان به مهندسي مجدد فرآيندهاي كسب و كار (BPR) و طرح ريزي منابع بنگاه (ERP) اشاره نمود كه هر دو معتقدند مي توان به بهبود بنيادين در طي مدت زماني كوتاه دست يافت و اين دو ميسر نمي گردد مگر با صرف توجهات و سرمايه گذاريهاي لازم براي انجام آنها. هدف از انجام اين پروژه ها به دست آوردن منافع شگرف و البته به قيمت تحمل رنج و زحمت ناشي از انجام آنهاست كه همراه با جدايي و تجزيه برخي از قسمتها و متحمل شدن شكستهايي دراين مسير كه سازمان با آن مواجه مي گردد , ميسر خواهد بود.


به عنوان قسمتي ازبرنامه تغيير, سازمان نيازبه نگاهي موشكافانه به هستة فرآيند هاي كاري خود خواهد داشت زيراكه اين فرآيندها هستند كه به عنوان قلب سازمان در دل بنگاه به انجام وظيفه مشغولند و آن فرآيندهايي كه بنگاه به واسطه آنها براي مشتريان خود خلق ارزش مي نمايد را شامل مي شود. بنابراين فرآيندها در روشBPRوERPنقشي محوري را بازي مي كنند.


 سؤال مهمي كه حال درپيش روي سازمانها قرار مي گيرد اين است كه چه كاري را در ابتدا بايد انجام داد؟(ERP or BPR? ).
آيا فرآيندهاي سازمان در آغاز بايد مورد مهندسي مجدد (بازمهندسي) قرارگرفته و در مرحله بعد به بهبود آنها مطابق با ليست فرضي (پيشنهاديERP ) و مطابق با كلاس جهاني انجام فرآيندهاي كاري پرداخت و به طوركل از انجام BPR صرفنظر نمائيم ؟ يا اينكه به باز مهندسي فرآيندها بپردازيم و در مرحله بعدي پروژه ERP را به انجام دهيم؟
از كتاب Michel Hammer & James Champy’s ميشل همر و جيمز چمپي با عنوان (مهندسي مجدد سازمان) تاكنون بيش از 7/1 ميليون نسخه به فروش رسيده است و همچنين به 19 زبان دنيا ترجمه شده است. %80 - % 75 از كمپاني هاي بزرگ آمريكايي مهندسي مجدد را در شركتهاي خود آغاز نموده اند. كمپاني هايي مثل : آي بي ام , ابزارآلات تگزاس , امريكن اكسپرس و جانسون اند جانسون , كرايسلر , فورد , شركت نفتي شل و ... كه تعداد زيادي از آنها به موفقيتهاي بزرگي در نتيجة انجام باز مهندسي شركت دست يافته اند. هم اكنون مطالعات تحقيقي متنوعي در زمينة مشاورة مديريت توسط شركتهاي مشاوره اي صورت مي گيردكه از جمله آنها مي توان به شركت فورستر و ... اشاره نمود, اين شركت در تحقيقات خود در همين زمينه اعلام كرده است :70% - 60% از تلاش هايي كه در زمينه اجراي پروژة BPR توسط شركتهاي مختلف صورت گرفته با شكست مواجه گرديده و اين شركتها به نتايج مورد نظر خود در اين مورد دست نيافته اند.ميشل همر طي مقالة پر سر و صداي خود با عنوان (مهندسي مجدد كار يعني : اصلاح نكنيد , نابود نمائيد) , BPR را اينگونه تعريف نمود : "استفاده از تكنولوژي اطلاعات مدرن جهت طراحي مجدد فرآيندهاي كسب وكار بمنظور دستيابي به پيشرفتهاي شگرف در عمل." براي آنكه پروژة BPR به موفقيت دست يابد و به منافع مورد نظر خود نائل گردد , تكنولوژي اطلاعات در اين راستا نقش يك عامل كليدي قدرتمند در فرآيندهاي كسب و كار را بر عهده دارد.


سازمانها در برخورد با اين قضيه 2 گزينه در پيش روي خود دارند :
1- فرآيندهاي كسب وكار را بازمهندسي نمايند قبل از آنكه ERP را به انجام برسانند.
2- مستقيماً به انجام ERP پرداخته و از باز مهندسي صرفنظر كنند.
در گزينة اوّل , از باز مهندسي فرآيندهاي كسب وكار قبل از بكارگيري ERP سخن به ميان آمده است. سازمان نياز داردكه فرآيندهاي اخير خود را تجزيه و تحليل و از ميان آنها فرآيندهايي كه به ايجاد ارزش افزوده نمي انجامند را شناسايي و اين فرآيندها را مورد مهندسي مجدد قرار دهد تا اينكه منجر به خلق ارزش افزوده براي مشتريان شود و در مرحلة بعد به توسعه كاربردهاي درون سازماني آنها دست بزند و يا اينكه با استفاده از يك سيستم ERP به برآوردن نيازهاي سازمان پرداخته و اين سيستم را مطابق با اين احتياجات داخلي سازمان اصلاح كند. در اين گزينه احساس خوب مالكيت نسبت به فرآيندها در كاركنان پيش آمده و اين همراه با درك درست آنها نسبت به نتيجه اي كه در آن نقش دارند مي باشد.

اين راه حلّي مشتري پسند است كه مستلزم تأمّل درساختار سازمان, فرهنگ آن, منابع موجود, تكنولوژي اطلاعات و نيازهاي كاركنان و ايجاداين اطمينان در آنان كه تغييرات در دوران انجام تغيير در سازمان موجب جدايي و تجزيه(تعديل) آنها از سازمان و كارها نخواهد شد, در اينصورت مي توان به تحقّق اجراي تغييرات با حداكثر احتمال كسب موفقيت آن اميدوار بود. امّا فرآيندي كه برروي آن مهندسي مجدد صورت گرفته است ممكن است در وضع بهترين موقعيت (Best-Class) خود قرار نداشته باشد, همانطور كه براي سازمان اين امر چيزي دور از ذهن نيست و امكان دارد فعاليتهايي كه انجام مي دهد منطبق بر استاندارد هاي جهاني (World-Class) نباشد و دارندة بهترين عملكردها نيز نباشد. بعلاوه موقعيت فعلي كه سازمان به آن دست يافته تنها شانس براي سازمان جهت ايجاد بهبود بنيادين در آينده اي نزديك و دستيابي به رتبه اي هرچند پائين تر از مقام بهترين بوده است. و تغيير در شكل حاضر فرآيندها همراه خواهد بود با اتلاف هزينه هاي سازمان. علاوه بر اين توسعه استفاده خانگي(سازماني) يا ايجاد يك تغيير به وسيله سيستم ERP مي تواند زمان زيادي را از سازمان تلف نمايد.


درگزينة دوّم اجراي ERP با كمترين انحراف از ابزارهاي استاندارد انجام آن قرار دارد. به عنوان مثال "يك سايز به همه مي خورد" (استانداردهاي جهاني اين سيستم درتمام سازمانها قابل استفاده است), مد نظر است. همة فرآيندها در شركت بايد مطابق با مدل ERP درآمده و سازمان بايد روشهاي كاري اخير خود را اصلاح كند و كارها را به همان شكل كه در سيستم ERP پيشنهاد شده است در آورد. اين گزينه يك كلاس جهاني براي فرآيندهاي كارا و مؤثر پيشنهاد مي كند كه با ابزارهاي كنترلي و شبيه به نصب و راه اندازي سريع يك سيستم مي باشد.(نيازمند به چيزي نيست , سريع عمل مي نمايد , كاملاً اجرا مي شود). اما ا گر كاركنان تصويري روشن از فرآيندهاي موجود و همچنين درك خوبي از نياز مشتريان داخلي نداشته باشند, و اگر فرآيندهاي اخير به خوبي نزد كارمندان شناسانده نشده و مستندسازي درستي نيز صورت نگرفته باشد, با انتخاب فرآيندهاي استاندارد از بستة نرم افزاري ERP كاملاً اين امر آشكار است كه كارمندان درك درستي از اين تغييرات نداشته و احتمالاً در مرحلة اجرا, با اين سيستم دچار مشكل خواهند شد. كاركنان احساس مالكيت نسبت به فرآيندها را از دست خواهند داد و همچنين در آگاهي نسبت به فرآيند حاضر نيز ابهام براي آنها به وجود مي آيد. به غير از اين موارد نگرش صرف فني روي ساختار سازماني, فرهنگ و فقدان مشاركت كاركنان مي تواند مشكلات بزرگتري را بر سر راه اجراي پروژة ERP بوجود آورد و در ضمن رسيدن به منافع استاندارد پيش بيني شده در ERP نيز به صورت كامل امكان ناپذير است. پيامد ناشي از انجام پروژه ERP در سازمان اين خواهد بود كه سازمان فقط فرآيندهاي خود را بر طبق استانداردها, بازمهندسي نموده , و دچار هزينه هاي زياد ناشي از اشتباه خود شده است.


از لحاظ تئوري گزينة سوّمي نيز درپيش پاي سازمانها در جهت بازمهندسي فرآيندهاي كسب وكار در طول دورة اجراي ERP وجود دارد. اين گزينه اينطور به نظر مي رسد كه با تعمق در گزينه هاي ديگر پديد آمده باشد و اين يك موقعيت ايده آل و مطلوب مي باشد. اما به نظر مي رسد كه گزينه اي عملي نبوده و احتمالاً به تجزيه و جدايي بيش از حد فعاليتها خواهد انجاميد.
اين نكته نبايد فراموش شود كه در طول انجام مبتكرانة ERP و BPR , كارهاي روتين سازمان همچنان بايد انجام شوند و مشتريان نيز از خدمات سازمان بهره مندگردند.


نتيجه اينکه آنچه كه در اينجا مشاهده نموديم, عدم وجود جواب درست و ساده به سؤالمان بود. البته هر نگرشي براي خود مخالفين و موافقيني دارد. به كارگيري سيستم ERP و BPR نيز يك تصميم استراتژيك است كه وابستگي تام به اهداف بلندمدت سازمان دارد واجراي اين دو شيوه نيز بايد كاملاً منطبق با آن اهداف صورت گيرد تا سازمان به نتايج دلخواه و مورد انتظار خود دست پيدا كند.زمان و منابع, دو عنصر لازم جهت انجام آنها مي باشندكه پيش ازشروع پروژه ها ضروريست مديريت ارشد سازمان به اجماع و تصميمي مشترك درمورد انجام پروژه اي كه با قصد بهره برداري كامل از پتانسيلهاي سازمان با بنيان نهادن اين پروژه ها را دارد, برسند.
وخلاصه اينکه مراحل تحقق BPR در يک سازمان به قرار زير ميباشد:
1- مطالعه و بررسي کامل وضعيت موجود .


2- طرح ريزي وضعيت مطلوب .
3- تعريف وتدوين ساختارها ، فرآيندها ودستورالعملهاي اجرائي.
4- توسعه وتکميل نظام جديد.
5- آموزش نيروي انساني

ERP(5_4) چگونه مي تواند كسب و كار يك شركت را بهبود بخشد؟
ERP عملياتي كه در جريان انجام فرايند كسب و كار بايست انجام شوند را خودكار مي كند-مانند به انجام رساندن يك سفارش، كه شامل دريافت يك سفارش از مشتري ، ارسال كالاي درخواستي و دريافت وجه آن است. به كمك ERP هنگامي كه متصدي خدمات به مشتريان سفارشي سفارشي را دريافت مي كند تمام اطلاعات لازم براي تكميل سفارش (ميزان اعتبار مشتري و سابقه سفارشهاي او،وضعيت انبار شركت و زمانبندي حمل و نقل كالاها)را در اختيار دارد. هر يك از ساير كاركنان شركت نيز همين صفحه نمايش كامپيوتر را مشاهده مي كند و به پايگاه داده هاي واحدي دسترسي دارد كه سفارش جديد مشتري در آن قرار دارد. وقتي كار هر قسمت با سفارش به اتمام رسيد ، توسط ERP ، به صورت خودكار به بخش بعدي هدايت مي شود.

براي فهميدن اين كه در يك لحظه سفارش در چه مرحله اي قرار دارد ، تنها كافيست فرد به سيستم ERP متصل شود و سفارش را رديابي كند. جاي خوشوقتي است هنگامي كه مشاهده مي كنيم سفارش مثل برق سرتاسر سازمان را مي پيمايد و مشتريان كالاي خود را سريعتر و با اشتباهات كمتري نسبت به گذشته دريافت مي كنند. ERP همين معجزه را در مورد ساير فرايند هاي كسب وكار انجام مي دهد،مثل پرداخت دستمزد كاركنان و ارايه گزارشهاي مالي.


(5_5)دلايل‌ به ‌كارگيري(‌ERP)
‌سرمايه‌گذاري‌ روي‌ERP ، معمولاً‌ براي‌ هر سازماني، به‌نسبت‌ ابعاد آن، سنگين‌ و هنگفت‌ است‌ و غالباً‌ مديران‌ در سنجش‌ بازگشت‌ اين‌ سرمايه‌گذاري‌ دچار اشتباه‌ مي‌شوند و آن‌ را در قالب‌ كمي‌ وپولي‌ جستجو مي‌كنند. حال‌ آنكه‌ يك‌ERP اگر به‌خوبي‌ پياده‌ شود و سيستم‌هاي‌ اجرايي‌ را اصلاح‌ و فرهنگ‌ سازمان‌ را متحول‌ كند، با تسهيل‌ و سرعت‌دهي‌ به‌ كليه‌ فعاليتهاي‌ يك‌ موسسه‌ و ايجاد هماهنگي‌ و يكپارچگي‌ در بين‌ آن‌ها، بازگشت‌ سرمايه‌ مطلوبي‌ در برخواهد داشت.
سه دليل عمده براي به كار گيري ERP در شركتها وجود دارد:
1- يكپارچه‌سازي‌ داده‌ها:
به‌عنوان‌ مثال، هنگامي‌ كه‌ مدير ارشد اجرايي‌(CEO) شركت‌ تلاش‌ مي‌كند تا عملكرد كلي‌ سازمان‌ را درك‌ كند، روايتهاي‌ مختلفي‌ از داده‌ها و حقايق‌ مالي‌ را مي‌يابد. بخش‌ مالي، عايدي‌ را با اعداد خاص‌ خود بيان‌ مي‌كند، واحد فروش‌ روايت‌ ديگري‌ دارد و هر واحد ديگر نيز ممكن‌ است‌ به‌ شيوه‌ خود منابع‌ مالي‌ و يا عايديها را بسنجدERP . يك‌ نسخه‌ منحصربه‌فرد از داده‌هاي‌ مالي‌ ايجاد مي‌كند كه‌ نمي‌تواند مورد اشكال‌ قرار گيرد؛ چرا كه‌ همه‌ از يك‌ سيستم‌ مشترك‌ استفاده‌ مي‌كنند.
2- استانداردكردن‌ فرايندهاي‌ توليدي:
سازمانهاي‌ توليدي‌ - به‌ويژه‌ آنهايي‌ كه‌ قصد ادغام‌ و يا خريد شركتهاي‌ جديد را دارند و يا دامنه‌ فعاليتهايشان‌ وسيع‌ است‌ - معمولاً‌ در مي‌يابند كه‌ واحدهاي‌ تجاري‌ مختلف‌ سازمان، كارهاي‌ مشابه‌ و وابسته‌اي‌ را بااستفاده‌ از روشها و سيستم‌هاي‌ كامپيوتري‌ و يا حتي‌ دستي‌ متفاوت‌ انجام‌ مي‌دهند.
استانداردكردن‌ اين‌ فرايندها و استفاده‌ از يك‌ سيستم‌ كامپيوتري‌ منفرد و يكپارچه، سبب‌ صرفه‌جويي‌ در زمان‌ و افزايش‌ بهره‌وري‌ مي‌گردد.


3- استانداردكردن‌ اطلاعات‌ منابع‌ انسانيERP :
به‌ مديريت‌ منابع‌ انساني‌ يك‌ موسسه‌ - به‌ويژه‌ در سازمانهايي‌ با واحدهاي‌ تجاري‌ گوناگون‌ - كمك‌ مي‌كند تا از روشي‌ يگانه‌ براي‌ پيگيري‌ كار و وقت‌ كاركنان‌ و ارائه‌ حقوق‌ و دستمزد و خدمات‌ به‌ آنان‌ استفاده‌ كنند.

ERP (5_6) و رضايت کاربران
براي شركتها حياتي است قبل از اينكه هزينه اي را بپردازند و پياده سازي نرم افزار را آغاز كنند، بررسي كنند آيا يك بسته استاندارد نرم افزار ERP با روش كاري آنها سازگار است يا نه. رايج ترين دليل شركتها براي اجتناب از پروژه هاي چند ميليون دلاري ERPاين است كه مشاهده مي كنند نرم افزار يكي از فرايند هاي مهم كاري آنها را پشتيباني نمي كند. در اين شرايط آنها دو راه پيش رو دارند: يا فرايند مزبور را تغيير دهند تا با نرم افزار سازگارشود، كه معنيٍ آن تغييرات بنيادي در روش سنتي كاراست ( كه معمولاً مزاياي رقابتي در پي خواهد داشت) و تغييرات مهمي را در نقشها و مسووليتهاي افراد بدنبال دارد (شركتهاي معدودي به اين امر تمايل دارند). و يا اين كه نرم افزار را تغيير دهند، كه باعث كاهش سرعت پروژه مي شود، ايرادهايي در سيستم بوجود مي آورد و ارتقاي سيستم را در آينده براي سازندگان نرم افزاردشوار مي كند، چرا كه تغييرات اعمال شده مي بايست بررسي و براي نسخه جديد باز نويسي شوند.


نياز به گفتن نيست كه پياده سازي ERP پروژه اي نفس گير است و هزينه ها آنقدر هستند كه خونسرد ترين مديران را كمي عصبي كنند. علاوه بر هزينه نرم افزار ، مجريان مالي مي بايست براي پرداخت هزينه هاي مشاوره، بازنويسي فرايند ها و آزمايش سيستم و به همين ترتيب فهرستي طولاني از مخارجي كه بايد قبل از مشاهده منافع پروژه انجام شود ، برنامه ريزي كنند. عدم صرف هزينه براي آموزش دادن شيوه جديد كاري افراد مي تواند ضربه شديدي به شركت وارد كند. غفلت دراختصاص بودجه و طرحريزي مراحل مي تواند هزينه هاي ERP را بشدت بالا ببرد ؛ با سرعتي كه در هيچ يك از ديگر پروژه هاي پياده سازي سيستمهاي اطلاعاتي ديده نمي شود. با اين همه ، اكثر كساني كه توانسته اند ERP را پياده كنند، از عملكرد آن راضي اند.(شكل5_1)

(شكل5_1)

فصل ششم


(1_6)يك پروژه ERP چقدر زمان مي برد؟
شركتهايي كه ERP را به كار مي گيرند به سرعت و در زماني كوتاه نتيجه نخواهند گرفت. مبادا زماني كه فروشندگان نرم افزارERP از مدت زمان متوسطي بين سه تا شش ماه براي اجرا صحبت مي كنند، فريب بخوريد! اين زمان كوتاه ( حقيقتاً شش ماه كوتاه است) براي اجرا، فقط از موارد معدود و ويژه اي برگرفته شده است: يا شركت كوچك بوده است ،

يا پروژه تنها در سطح محدودي از شركت پياده شده است و يا شركت فقط از بخش مالي ERP استفاده كرده است (در اين صورت سيستم ERP چيزي جز يك سيستم حسابداري گرانقيمت نخواهد بود). براي انجام صحيح ERP روش كسب و كار شما بايد تغيير كند و روشهايي كه كاركنان بر اساس آن عمل مي كنند نيز دستخوش دگرگوني مي شود. چنين تغييراتي به آساني صورت نمي پذيرد.مگر اينكه روشهاي كسب و كار شما در نهايتٍ مطلوبيت باشد (سفارشها بموقع ارسال مي شوند، بهره وري از ساير رقبا بالاتر است، مشتريان كاملاُ رضايت دارند)؛و در اين صورت دليلي حتي براي فكر كردن به ERP وجود ندارد.


اين كه پروژه چقدر طول مي كشد آنقدرها هم مهم نيست كه روي آن تمركز كنيد - دگرديسي كامل شركت توسط ERP بطور ميانگين چيزي بين يك تا سه سال طول مي كشد- مهم تر آن است كه بفهميد كه چرا به اين سيستم نياز داريد و چگونه كسب و كار شما را بهبود خواهد بخشيد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید