بخشی از مقاله

چکیده:

فضاهای باز و نیمه باز، از گذشته و در معماری سنتی ما نقش مهمی را در فضا سازی معماری سنتی بر عهده داشته استو درکل شکل و هندسه آن از ویژگیهای محیط خود بهره میگرفته و اکثر فعالیتهای فردی و اجتماعی انسان در آن روی میداده است و در معماری گذشته به صورت توامان در بنا ساخته می شدند، در صورتی که امروزه فضاهای باز معنی و مفهوم گذشته را ندارند و فاقد ارزش معمارانه میباشند، زیرا این فضاها در ابتدا طراحی نشده و باقی مانده فضاهای ساخته شده هستند. امروزه فضاهای باز می توانند راهکاری مناسب برای ارتباط زندگی انسان با طبیعت باشند زیرا فضاهای باز نقش مهمی را از نظر روانی و هم از نظر فیزیکی در زندگی انسانها دارند.در این تحقیق سعی خواهد شد با روش کتابخانهای و مشاهدهی نمونه های موجود و با تعریف انواع فضا،فضای باز و فضای بسته به بررسی چگونگی شکلگیری و انواع ترکیبهای فضاهای باز و بسته و همچنین عناصر و تمهیدات فضایی که در شکلگیری فضای باز در معماری سنتی نقش داشتند پرداخته میشود و پس از آن این فضاهای باز در معماری معاصر مورد مطالعه قرار میگیرد تا با ذکر نمونههای موردی که در معماری امروز کار شده است بررسی کرد که چگونه میتوان با وجود مشکلات و مسائل فضاهای باز را با توجه به الگوهای سنتی بار دیگر احیا کرد.

کلید واژه: فضاهای باز، فضاهای نیمه باز، فضای بسته، خانههای سنتی، آپارتمان

-1 دانشجوی کارشناسی ارشد معماری، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران -2دانشجوی کارشناسی ارشد معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، تهران، ایران

اولین همایش منطقه ای معماری و معماری پایدار، شهرسازی ایذه(خشت اول)

-1مقدمه:

از ابتدای پیدایش انسان چه زمانی که انسان در غار زندگی میکرده و چه زمانی که به یکجا نشینی روی آوردند و شهرها را بوجود آوردند همواره ارتباطی بین انسان با طبیعت برقرار بوده است. در معماری سنتی ایرانی نیز فضاهای بسته بیشتر برای ارضای نیازهای جسمانی و فضاهای بازمثل حیاط و نیمهباز مانند ایوان برای ارضای نیازهای روانی و نیز ارتباط با طبیعت شکل گرفته بودند. اما در دوران مدرن و معماری معاصر کمکم فضاهای باز و نیمه باز به مرور کوچک و کوچکتر شدند تا جایی که به طور کامل از بنا حذف شدند.

-2فضا و معماری:

فضا و معماری دو همزاد توامان بوده که سخن گفتن از یکی بدون حضور دیگری امکان پذیر نیست،اصولاً درک معماری با حضور انسان در درون یا در رابطهی با فضا صورت میگیرد، بدین لحاظ میتوان گفت فضا جوهر اصلی معماری است. فضا به خودی خود بیمعنا، نامفهوم و نامحدود است، با پیدایش دیوار، فضا تعبیری معمارانه مییابد. انسان بدون محدوده فضایی معین احساس گمگشتگی میکند و بدون مکان است.


-1-2 فضای باز و فضای بسته :

قواعد و مفهوم پیچیده معماری سنتی ایران دربارهی فضاهای بزرگ و کوچک تقریباً یکسان است. به عنوان نمونه نحوه محصور و یا شاخص شدن محورهای اصلی و فرعی در یک میدان شهری یا حیاط یک خانه مسکونی به یک شکل است و آنچه در هر دو مشترک است تبعیت از الگویی مشابه است. اولین تمایزی که میتوان بین دو فضای مختلف قائل شد، بسته یا باز بودن فضا است. در معماری سنتی در تبدیل این دو فضا بسیار ماهرانه عمل کرده و ارتباط آنها از طریق سلسلهی مراتبی از فضاهای نیمهباز و نیمه بسته برقرار میکردند.
به همین ترتیب بناهای سنتی به محیط پیرامون خود شکل داده و از آن شکل می گیرند. فضای باز در معماری ایران هویت و شخصیتی مستقل دارد،که خود به عنوان قطعهای معمارانه مطرح میشد.

عناصری که در ترکیب فضاها نقش داشتند:
.1خلاقیت در ارتباط و اتصال. 2 تداخل . 3 تداومدرواقع معماری سنتی برای فضاهای متنوع عناصر و اشکال از پیش آماده دارد. اصولاً هر جزء از بنا سهم معینی به عنوان فضاهای توزیع کننده، فضاهای هدایت کننده، فضاهای دعوت کننده از ترکیب فضای باز و بسته دارد.

اولین همایش منطقه ای معماری و معماری پایدار، شهرسازی ایذه(خشت اول)

-2-2 عناصر تأثیر گذار در شکلگیری فضاهای باز سنتی :
▪ وارد ساختن طبیعت به بنا: فضای باز داخل را به خارج متصل میکرد و وسیلهای بود برای برجسته

ساختن طبیعت از بیرون به درون و استفاده از نور و طبیعت و باران تأثیرات روانی زیادی بر زندگی افراد میگذاشت و باعث میشد معماری واسطهای شود که با آن انسان به مواجهه با طبیعت برخیزد. ( لوئی کان )
▪ ترکیب منطقی فضاهای باز و بسته: در معماری سنتی فضای باز با نفوذ در فضای بسته ترکیبی را بوجود

میآورد که گاه فضای باز در فضای بسته نفوذ کند و آن را سبک و شفاف میکرد و زمانی فضای بسته فضای باز را احاطه میکرد و با ایجاد حیاط آن را تبدیل به فضای مثبت و معمارانه می کند. اصولاً هر جز بنا سهم معینی از ترکیب فضای باز و بسته دارد.

▪ فضای باز به عنوان هویتی مستقل:فضای باز در معماری سنتی شخصیتی مستقل دارد که خود به عنوان قطعهای معمارانه مطرح است و این گونه نیست که باقی مانده فضاها باشد بلکه خود جزء اصلی از فضای تشکیل دهنده بنا است.
▪ ارتباط درون و بیرون: در معماری سنتی هدف تنها برای طراحی فرمها نبود بلکه ساختن فضاها و بالاتر

از همه ساختن یک مکان بود. درون و بیرون معماری از هم جدا نیستند بلکه مکان پیوستهای را با هم شکل میدهند. بنا یکی از عناصر فضایی که به طرز مهمی ارتباط درون و بیرون را برقرار میکرد بوسیله فضاهای باز و نیمه باز تعریف می شد، باعث شد کل فضا انسجام داشته باشد و از هم جدا نشود. زیرا درون و برون یک بنا موجودیتهای متمایزی نیست که بوسیله یک جزء جدا شده باشند بلکه به صورت مکان پیوستهاند.


-3 خانه:

خانه را نمیتوان تنها یک سازه و بنا دانست بلکه میتوان آن را مکانی برای زندگی و زیست فرد دانست، که در آن تجربه میکند و نسبت به خود و جهان پیرامون شناخت می یابد، حضور طبیعت در خانه به عنوان یک پدیده زیستی ریشه دیرین دارد. گیاهان در بهسازی شرایط زیست نقشی عمده از طریق پاکسازی و کنترل آلودگی هوا، کنترل آلودگی صوتی و کنترل انعکاس نور، تعدیل دما، سرعت باد، رطوبت هوا و...

نقش ایفا مینمایند.(رضایی، (1331

-1-3 مقایسه الگوی مسکن سنتی با الگوی مسکن امروزی
به گفته کریستیان نوربرگ شولتز "خانه مکانی است که انسان به آن احساس تعلق میکند " (شولتز، ص . (141 با مقایسهی الگوی خانههای سنتی با واحدهای امروزی درمییابیم که این خانهها علیرغم فرسودگی حاوی حس مالکیت یا به عبارتی اصطلاح چهاردیواری اختیاری هستند ولی خانههای امروزی فاقد این حس

اولین همایش منطقه ای معماری و معماری پایدار، شهرسازی ایذه(خشت اول)

میباشند، هر بنا و ساختمانی به عنوان جزئی از فرهنگ معماری این وظیفه را به عهده دارد که یک اندیشه ذهنی را از طریق فرم ظاهری خود عینیت بخشد و این عینیت باید حامل پیامی باشد که به آن هویت بنا میگوئیم. هر پدیدهای در ارتباط با جای خاص و یا مکان و محیطی مشخص در تصورات ما برای خود شکل گرفته و در ضمیر ناخودآگاه ما در آن وضعیت ترسیم و بایگانی شده است. حیاطهای قدیمی خانههای سنتی نیز حاوی همین پیام و تصویر ذهنی است که ما آن را حس تعلق نام گذاری میکنیم، خانههای سنتی القاءگر حس تعلق و مالکیت برای ساکنین خود بودند. این در حالی است که واحدهای مسکونی امروز که دیگر نمیتوان نام خانه بر آنها نهاد فاقد این حس و خالی از پیامها و تصاویر ذهنی موجود در ناخودآگاه ما هستند. (حسینی، (1331

-2-3 لزوم پرداختن به فضای باز در مساکن امروزی:
معماران سنتی بر این نکته واقف بودند که انسان جزئی از طبیعت است و وابستگی مستقیم و غیرمستقیم او به طبیعت غیرقابل انکار است آنها بناها را طوری طراحی میکردند که ارتباط بین انسان و طبیعت پابرجا بماند. اما این فضاها به علت کمبود زمین کمکم از مسکن امروزه در حال حذف کامل از بنا می باشد در صورتی که با توجه به تأثیرگذاری محیط بر روان و تأثیر پذیری انسان از محیط، حفظ و گسترش طبیعت، امروزه از ضروریات حیات بشر به شمار میآید. در متون اسلامی باز بودن و نداشتند سقف برای عبادت و قربت از مستحبات بوده و به آن بسیار اشاره شده است. حذف "حیاط" از معماری خانههای مسکونی و ایجاد ارتباط مستقیم فضای بیرون با درون در طرحهای جدید آپارتمانی و نادیده گرفتن طبیعت و پیرامون، امنیت روانی انسان را به مخاطره انداخته و زندگی اجتماعی درون خانه را دشوار ساخته است. حذف حیاطهای سنتی، فرهنگ و عادات زیبای دیرین با هم زیستی را از بین برده و در آپارتمانهای امروزی دیگر مکانی برای اقامت (پدر بزرگها و مادربزرگها) که حافظ ارزشهای سینه به سینه ما هستند، وجود ندارد(حسینی،

(1331 امروزه با توجه به وجود آمدن کلانشهرها و دوری از طبیعت، خانه نقش بیشتری را در تأمین نیاز حضور

طبیعت، به خصوص در بافت متراکم و نزد طبقات اجتماعی آسیب پذیر جامعه بر عهده دارد. اما متأسفانه آنچه در حال وقوع است در مسیری بر خلاف این نیاز میباشد.(رستم خانی،(1333

فضاهای زیستی و سکونتگاهی در همه نقاط ایران در گذشته از دو نوع فضای مصنوع و محصور و فضای باز تشکیل میشد. شکل و خصوصیات کالبدی فضاهای باز مسکونی و چگونگی ترکیب آن با فضای ساخته شده بسیار متنوع بوده است.(سلطان زاده، (1311

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید