بخشی از مقاله

بهداشت و بار وری

روند تغییرات جمعیت از گذشته ی دور تاکنون
در مورد تاریخچه ی رشد جمعیت دنیا از گذشته دور تا کنون سه مرحله ی اساسی را می توان مشخص کرد که با ورود از هر مرحله به مرحله ی دیگر تغییر و تحول اساسی در روند رشد جمعیت رخ داده است. این مراحل عبارتند از :


1. مرحله ی قبل از پیدایش کشاورزی که معیشت انسانها مبتنی بر صید و شکار و خوشه چینی بود.
2. مرحله ی بعد از پیدایش کشاورزی که آغاز آن به حدود هزاره ی هشتم قبل از میلاد مسیح (ع) بر می گردد.(1)
3. مرحله ی بعد از انقلاب صنعتی که از اواخر قرن هیجدهم میلادی به بعد را در بر می گیرد.


تردیدی نیست که با پیدایش کشاورزی تحولی عظیم در شئون مختلف زندگی بشر به وجود آمد که بهبود نسبی سطح معیشت از آن جمله است. یکی از نتایج این بهبود افزایش حجم جمعیت و شتاب گرفتن میزان رشد آن در مقایسه با دوره ی معیشت مبتنی بر صید و شکار و خوشه چینی بود. باز تردیدی نیست که بعد از انقلاب صنعتی در اواخر قرن هیجدهم میلادی بر حجم جمعیت دنیا به سرعت افزوده شد و روند رشد جمعیت ابتدا در قاره ی اروپا و سپس در سایر مناطق شنابی بسیار سریع تر از

مرحله ی قبل از انقلاب صنعتی گرفت. البته در بین هر کدام از این مراحل سه گانه مراحل فرعی تری هم بود که بر روند رشد جمعیت تأثیر می گذاشت. مثلاً بین مرحله ی دوم و سوم در تحدود هزاره ی چهارم قبل از میلاد به تدریج شهرها ایجاد شد که به نوبه ی خود در تشدید روند رشد جمعیت موثر افتاد. گو اینکه به دست دادن رقم و عدد برای جمعیت دنیا در مقاطع تاریخی دوران های گذشته کاری مشکل است، معهذا کوشش های ارزنده ای در مورد برآورد رقم جمعیت در هزاره های قبل به عمل آمده است.


گاه گروه های مجهزی از پژوهشگران رشته های مختلف، در چارچوب مطالعات تاریخی خود کوششی نیز در برآورد جمعیت در ادوار گذشته، بر اساس آثار و نشانه ها و بررسی اوضاع و احوال سیاسی اقتصادی و اجتماعی نموده اند. در چنین مطالعاتی دیرینه شناسان، باستان شناسان مردم شناسان، مورخان، جغرافی دانان، اقتصاددانان، جامعه شناسان و جمعیت شناسان با یکدیگر تشریک مساعی نموده و در شناخت جنبه ها و ابعاد مختلف زندگی از گذشته های دور تا حال حاضر موفقیت هایی کسب کرده اند. (1)


یکی از صاحبنظران که در براورد تعداد جمعیت از گذشته ی دور تا حال حاضر و نیز در جمع آوری و حک و اصلاح برآوردهای دیگر محققان کوشش های ارزنده کرده است« جان دوراند؟» اقتصاددان و جمعیت شناس معاصر است. در جدول 2-1 ارقامی که دوراند برای برآورد جعیت دنیا از زمان پیدایش کشاورزی تا سال 1970 تهیه کرده است منعکس می باشد. (ارقام به دست داده شده برای سالهای 1987 و 1996 بر اساس برآوردهای سازمان ملل متحد است.)


در جدول شماره 2-1 هر چه به گذشته دورتر می رویم میزان اعتبار برآوردها کمتر می گردد و جنبه ی تقریب آنها بیشتر می شود. در حالی که ارقام مربوط به یکی دو قرن اخیر بر اساس سرشماری های عمومی کشورها و اطلاعاتی کم و بیش مستند تهیه شده است، ارقام مربوط به گذشته های دور و هزاره های پیشین، بنا بر استنباط هایی در مورد تعداد و تراکم تقریبی جمعیت محاسبه شده است. مبنای این استنباط ها اطلاعاتی در مورد نوع معیشت ، زمینه های تکنولوژیک، و سازمان های سیاسی و اجتماعی جوامع در دوران های پیشین بوده است. همچنین در برآورد های مربوط به دوران های گذشته از اطلاعات تاریخی در مورد وقایعی چون اپیمدمی ها، جنگ ها و هجوم و گریزها، قحطی ها، بلایای طبیعی، به وجود آمدن سکونت گاه های جدید و یا از بین رفتن سکونت گاه های قدیم و گسترش و تحدید زمین های زیر کشت و عوامل دیگری از این دست استفاده شده است. (1)


8000 قبل از میلاد ( آغاز پیدایش کشاورزی) 10-5
حدود صفر میلادی
1000 میلادی
1250 میلادی
1500 میلادی
1750 میلادی
1990 میلادی
1970 میلادی
1987 میلادی
1999 330-270
345-275
450-350
540-440
805-735
1710-1650
3700-3600
5000
6000

برآورد رقم 5 تا 10 میلیون نفر جمعیت برای طلیعه ی انقلاب کشاورزی بر اساس مطالعات و تحقیقاتی است که در مورد پتانسیل جمعیتی که می توانسته است با تکیه بر معیشت مبتنی بر صید و شکار و خوشه چینی بر روی کره ی زمین زندگی کند انجام گرفته است. برای به دست دادن این برآورد ها از یک سو کوشش شده است تا محدوده ی تقریبی مناطقی که در معیشت صید و شکار و خوشه چینی مورد زیست بشر بوده است مشخص گردد و از سوی دیگر تراکم جمعیت در یک چنین نوع معیشتی به طور تخمین محاسبه شود. از تلاقی این دو یعنی مناطق مورد زیست بشر و ترکم جمعیت قبل از پیدایش کشاورزی رقم جمعیتی بین 5 تا 10 میلیون نفر برآورد شده است. (1)


برای سال صفر میلادی (حدود میلاد مسیح) رقم جمعیت دنیا حدود 300 میلیون نفر برآورد شده است که به هر حال افزایش چشمگیری را در مقایسه با رقم جمعیت دنیا در مرحله ی قبل از پیدایش کشاورزی نشان می دهد. شاید با معیارهایی که امروزه برای رشد جمعیت رایج است رسیدن جمعیت دنیا به 300 میلیون نفر در سال صفر میلادی چندان رشد بالایی از جمعیت به نظر نیاید.، ولی در مقایسه با دوره ی معیشت مبتنی بر صیدو شکار و خوشه چنین میزان رشد جمعیت در این دوره بالنسبه در خور توجه بوده است که می توان آن را ناشی از پیدانش کشاورزی و نتیجتاً اسکان نسبی جمعیت و بهبود تغذیه و به طور کلی مساعدتر شدن اوضاع اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی دانست. (1)


مسلم این است که متوسط میزان افزایش جمعیت دنیا از شروع انقلاب کشاورزی تا زمان میلاد مسیح به طور چشمگیری بیشتر از میزان افزایش جمعیت دوران قبل از پیدایش کشاورزی بوده است. بر اساس شواهد باستان شناسی از نقاط مختلف دنیا این مطلب محقق گذشته است که تعداد تراکم جمعیت در نقاطی که اقتصاد کشاورزی رواج داشته به مراتب بیشتر از جمعیت آن نقاط در زمانی بوده است که انسان ها به طریق صید و شکار و خوشه چینی زندگی می کرده اند.


به سختی می توان زمینه ای برای برآورد جمعیت بین سالهای 8000 قبل از میلاد تا تولد مسیح به دست داد. می توان متصور شد که در شروع دوره ی کشاورزی و زمانی که کشاورزی محدود به قسمت های اندکی از دنیا بوده است . رشد جمعیت نسبت به هزاره های بعد از آن کند بوده است. تاریخ توسعه ی شهرنشینی در دنیای باستان دلالت بر آن دارد که با افزوده شدن جمعیت های متراکم کشاورزی در کنار شهرها، هزاره ی سوم پیش از میلاد بالنسبه دوران رشد زیاد جمعیت در آسیا و شمال آفریقا و شاید دسگر نقاط بوده است. افول شدید تمدن رایج در هزاره ی سوم باعث کاهش میزان رشد جمعیت در هزاره ی دوم قبل از میلاد گردید. در هزاره ی اول قبل از میلاد

تمدن عصر آهن در چین، هندوستان، ایران و نواحی مدیترانه ای به اوج شکوفائی خود رسیده بود و این امر دلالت بر افزایش مجدد در رشد جمعیت این دوره ی نسبت به هزاره ی قبل دارد، کما این که برآوردهایی که برای جمعیت دنیا در سال صفر میلادی به دست داده شده است حول و حوش رقم 300 میلیون نفر دور می زند. (1)
هزاره ی اول بعد از میلاد بار دیگر دوره ی کاهش میزان رشد جمعیت و شاید توقف رشد جمعیت است به طوری که برآورد جمعیت برای سال 1000 میلادی تقریباً با برآورد جمعیت برای سال صفر میلادی برابر است . هر چند در این هزاره رشد جمعیت نوساناتی داشته، ولی متوسط رشد سالانه برای تمامی هزار سال تقریباً صفر بوده است. البته به رغم عدم اطمینانی که در مورد برآوردها وجود دارد باید اذعان کرد جمعیت نواحی چین، آفریقای شمالی، اروپا، آسیای جنوب غربی در هزاره ی اول میلادی اگر کاهش نیافته باشد، افزایش زیادی هم نداشته است. بنابر تفسیر «اوشر»، در حول و حوش میلاد مسیح قسمت عمده از منابع تکنولوژیک جهان به حد اکثر تحول خود نایل شده بودند.


«دوراند» معتقد است که افزایش جمعیت بسیاری از این نقاط در سالهای بعد از 1000 میلادی این تفسیر را تردید پذیر می سازد. از نظر دوراند افزایش جمعیت ژاپن، آسیای جنوب شرقی، آفریقای مداری و آمریکا در هزاره ی اول میلادی امری محتمل بوده باست، گو اینکه نمی توان شواهد کمی بر این مدعا ارائه کرد.
بین سال های 1000 و 1300 میلادی سالهای گسترش جمعیت در چین و اروپا بوده است. این در حالی است که برای تحقیقات تاریخی و باستان شناسی هنوز روشن نشده که در سایر نقاط دنیا در این سالها گسترش جمعیت به چه صورت بوده است. قرن چهاردهم میلادی به وضوح شاهد یکی از نقاط حضیض در منحنی افزایش جمعیت دنیاست.


کشت و کشتار معروف به مرگ سیاه (black death)که بر اثر اشاعه ی نوعی از طاعون بود در اواسط قرن چهاردهم و اپیدمی های طاعون متعاقب آن محققا تنها بحدود به اروپا و شمال آفریقا و آسیای جنوب غربی نبوده است. گو اینکه میزان تأثیر آن بر نواحی آسای مرکزی، چین و هند نامشخص است. (1)


توقف موقت دیگری در افزایش جمعیت دنیا در قرن شانزدهم به سبب خالی از سکنه شدن آمریکا رخ داده است. با ورود اروپائیان به قاره جدید در اثر اپیدمی هایی که آنان به سوغات آورده بودند، کشتار بومیان به دست تازه واردان متجاوز، سختی معیشت ناشی از به هم خوردن اقتصاد بومی و بالاخره دست دازی حکومت های استعماری بخش اعظم جمعیت بومی آمریکا منهدم شد. البته میزان و تعداد جمعیت بومی از دست رفته در آمریکا در این دوران مشخص نیست.به هر حال گمان می رود کمتر از چند ده میلیون نفر نباشد. دوراند احتمال می دهد که قلع و قمع جمعیت بومی آفریقا در قرن شانزدهم شاید آنقدر بوده باشد که افزایش جمعیت اروپا، چین و سایر نقاط دنیا را کم و بیش خنثی کند و رشد عمومی جمعیت در این قرن را به صفر برساند.


در هر حال در یک روندکلی بین سالهای 1000 تا 1750 میلادی مطمئناً منحنی رشد جمعیت دنیا سیر صعودی داشت، به طوری که بنا بر برآورد در این دوره جمعیت دنیا حداقل دو برابر شده است.


بالاخره به تکثیر فوق العاده و رشد عظیم و جهانگیر جمعیت در عصر جدید و مرحله ی بعد از انقلاب صنعتی می رسیم. اطلاعاتی که در دست است دلالت دارد که منحنی رشد جمعیت در قرن هیجدهم نه تنها در اروپا، که به سبب شروع انقلاب خنعتی گسترش جمعیتی خود را شروع کرده بود، بلکه در چین و روسیه ی نیز سیر صعودی داشته است. محققاً در طول قرن نوزدهم و شاید پیش از آن، جمعیت در اروپا و حتی مناطق دیگری که از نظر صنعتی و تکنولوژیک به پای اروپا نمی رسیدند رشد نسبتاً بالا داشته است. علی رغم نارسایی آمارهای موجود، کاملاً روشن است که جمعیت نواحی آمریکای شمالی، آسیای جنوب غربی و آمریکای جنوبی و مرکزی در طول قرن نوزدهم افزایش درخور توجهی داشته است. (1)


افزایش میزان رشد جمعیت در قرن هیجدهم و نوزدهم میلادی در سال های نزدیک به نیمه قرن نوزدهم جمعیت دنیا را از مرز یک میلیارد نفر گذراند و در 1900 آن را به رقمی در حدود یک میلیارد و هفتصد میلیون نفر رساند. شتابان جمعیت در قرن حاضر به خصوص در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین جمعیت دنیا را در اوایل دهه ی 1960 میلادی به بیش از سه میلیارد نفر در آخرین سال قرن یعنی سال 1999 به شش میلیارد نفر رسانده است.


جدول توزيع جمعيت ، ثروت و منابع طبيعي در مناطق مختلف جهان(1)
افریقای جنوب صحرا کشورهای غرب آسیای جنوبی آسیای شرقی آسیای جنوب شرقی و اقیانوسیه آمریکای لاتین و کارائیب همه کشورهای در حال توسعه کشورهای پیشرفته صنعتی کل جهان


مساحت اراضی (به میلیون هکتار) جنگل و بیشه زار 2055 1186 575 1108 486 2007 7495 5354 12849
(به صورت درصدی از مساحت اراضی) 23 4 14 14 50 47 26 28 27
منابع سرانه آب داخلی قابل تجدید (به متر مکعب در سال) 6283 546 2854 2228 11895 21497 5975 10804 6918
میزان برداشت سالانه ی آب آشامیدنی: در صد از منابع آب 5/1 2/140 4/16 0/17 0/2 9/1 3/6 5/9 3/7


سرانه (متر مکعب) 132 926 658 471 315 510 496 1069 626
میازن تولید گاز اکسید و کربن (شاخص آلودگی هوا بر حسب تن در سال) 0/1 7/3 0/1 0/3 6/1 6/2 0/2 4/11 1/4
تولید ناخالص داخلی (بیلیون دلار) 274 381 431 1298 638 1614 4801 22788 27846
در آمد ناخالص ملی سرانه (به دلار) 518 2162 346 1055 1407 3313 1141 18158 4880


افریقای جنوب صحرا کشورهای غرب آسیای جنوبی آسیای شرقی آسیای جنوب شرقی و اقیانوسیه آمریکای لاتین و کارائیب همه کشورهای در حال توسعه کشورهای پیشرفته صنعتی کل جهان


جمعیت (به میلیون نفر)
1995 (تخمین) 4/543 6/241 3/1293 8/1295 9/486 5/471 0/4390 1/1233 1/5627
2015 پیش بینی 7/919 8/371 0/1768 0/1498 4/636 8/618 2/5892 7/1294 9/7186
نرخ رشد سالانه جمعیت(درصد)


(1970-1995) 9/2 8/2 3/2 6/1 1/2 1/2 1/2 7/0 7/1
1995-2015) 7/2 2/2 6/1 7/0 4/1 4/1 5/1 2/0 2/1
تاریخ دو برابر شدن جمعیت 2020 2023 2034 2071 2038 2039 2037 2223 2046


نرخ موالید (در هزار) 1995 1/43 9/31 2/48 2/17 4/25 9/23 1/26 6/12 6/12
2/23نرخ مرگ و میر (در هزار)1995 9/14 7/7 2/9 1/7 7/7 5/6 7/8 1/10 0/9
نرخ وابستگی (درصد) 1995 2/93 2/77 2/70 7/47 4/63 1/63 9/63 5/50 8/60
نرخ باروری کلی(تعداد) 1995 0/6 4/4 5/3 9/1 0/3 8/2 2/3 7/1 9/2


نرخ مرگ و میر مادران (در صد هزار) 975 396 551 95 449 191 488 30 430
نرخ مرگ ومیر اطفال (درهزار) 104 55 74 37 48 35 65 13 60
نرخ استفاده از وسایل جلوگیری(درصد) 16 37 41 82 53 64 56 70 58
جدول توزيع جمعيت و نرخ رشد آن در مناطق مختلف جهان در سال 1995(1)


تعداد جمعیت
شمار جمعیت در یک زمان معین، خود یکی از ویژگی های تعیین کننده ی جمعیت است. در شرایطی بخشی از مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی به شمار جمعیت مربوط می شود اما در شرایط دیگری همان تعداد جمعیت می تواند عاملی برای رفع آن مسائل و مشکلات باشد. « آلفرد سووی» یکی از پایه گذاران جمعیت شناسی، کم جمعیتی کشورهای افریقا را مهمترین انگیزه سلطه گران در اسبیلا به آن سرزمین ها می دانست که وابستگی، فقر و مسائل بسیار پیچیده ی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را به دنبال داشت. (1)


در مقابل،«برتراندراسل» فیلسوف معروف نیز معتقد بود که «احتمال هیچ به اندازه ی خطر قحطی جهانی به سبب افزایش فوق العاده جمعیت نیست.» ازدیاد بیش از اندازه ی جمعیت، به افزایش مصرف، آلودگی محیط زیست و کاهش قابل ملاحظه ی منابع و ثروت های طبیعی تجدیدناپذیر منجر می شود و در مسائل عدیده ای را بر سر راه تأمین اجتماعی و رفاه عمومی قرار می دهد.


آلفرد سووی نیز از یک زاویه ی دیگر، جامعه ی انسانی را با سه تهدید اساسی رو به رو می دید:
1. افزایش جمعیت
2. کاهش منابع طبیعی
3. تباهی طبیعت
هر افزایش در یک محیط محدود به کاهش سهم سرانه از مجموعه امکانات منجر می شود و تأثیر نامساعدی بر زندگی و بهروزی سایرین می گذارد مگر آن که امکانات تولید و خلاقیت برای جمعیت روبه افزایش، بیش از آثار زیانبار تخریب و مصرف فراهم شود.

سایر ویژگی های عمده ی جمعیت ایران:
سطح باروری
سطح باروری جمعیت ایران در گذشته بسیار بالا بود. مطالعات باروری در بین کشورهای مختلف جهان سطح باروری ایران در حوالی سال 1345 را یکی از بالاترین سطوح باروری زنان حتی در بین کشورهای در حال توسعه نشان داد. (1)


اولین مطالعه ی مستقیم سطح باروری زنان کشور که به صورت نمونه گیری چند مرحله ای در فاصله ی سال های 1352 و 1355 انجام گرفت. میزان موالید (تعداد فرزندان زنده تولد شده یکسال معین به میانگین جمعیت آن سال) را 8/41 در هزار (5/32 در هزار در نقاط شهری و 8/48 در هزار در نقاط روستایی) به دست داد و این در حالی بود که دور اول کنترل موالید در کشور از سال 1346 به بعد به اجرا در آمده و سطح باروری کل 25/6 بود که نشان می داد هر یک از زنان واقع در سنین باروری (15 تا 50 ساله)

در شرایط باروری آن زمان در طول عمر خود به طور متوسط 25/6 فرزند زنده به دنیا می آورده اند. این تعداد برای نقاط شهری 42/4 و برای نقاط روستایی 82/7 بوده است.
سیاست های کنترل موالید تا سال 1357 تا 1368 سطح باروری در نقاط شهری را به شدت افزایش داد و این افزایش خود موجب بالا رفتن سطح باروری زنان در کل کشور شد. تجزیه و تحلیل نتایج سرشماری سال 1365 میزان باروری کل زنان کشور را در آن سال 39/6 فرزند (45/5 در نقاط شهری و 72/7 در نقاط روستایی) به دست داد که باز هم یکی از بالاترین سطوح باروری زنان در بین کشورهای مختلف جهان بوده است.
از سال 1368 به بعد، به دلیل اقدامات وسیعی که در زمینه ی کنترل جمعیت و افزایش سطح سواد و آگاهی های اجتماعی صورت گرفت . سطح باروری رو به کاهش نهاد و آثار خود را در هرم های سنی جمعیت در سال های 1370 و 1375 نشان داد. (1)


گرچه در حال حاضر ارقام مشخصي از سطح باروری زنان در کشور وجود ندارد و یافته های آماری نیز با کاستیهایی مواجه است، لیکن به کمک مجموعه ی اطلاعات موجود می توان سطح باروری زنان کشور در سال 1375 را بین 66/2 و 30/4 (بین 19/2 تا 75/2 در نقاط شهری و بین 41/3 تا 17/5 در نقاط روستایی) برآورد کرد و از آن میان رقم 35/3 (75/2 برای نقاط شهری و 30/4 برای نقاط روستایی) را پذیرفتنی تر دانست. با توجه به آنکه سطح باروری نمی تواند از یک آستانه ای پایین تر رود، کاهش آن در آینده بسیار کندتر خواهد بود و چه بسا تحت تأثیر ساختار جمعیت، با افت و خیزهای مقطعی نیز مواجه شود تا سرانجام در سطح حداقل مطلوبی تثبیت گردد.
سطح مرگ و میر


سطح مرگ و میر را می توان به وسیله ی سنجه های مختلفی چون میزان های مرگ و میر عمومی، مرگ و میر کودکان کمتر از یک ساله و امید زندگی در بدو تولد سنجید. گرچه مطالعات مرگ و میر در ایران، از قدمت بیشتری برخوردار است. لیکن نخستین مطالعه فراگیر در این زمینه نیز در طرح اندازه گیری رشد جمعیت در ایران انجام شده و اطلاعات زیر را برای سال های 1352 تا 1355 به دست آورد. (2)


- میزان مرگ ومیر عمومی 5/1 در هزار (شهر 3/8 و روستا 9/13)
- میزان مرگ و میر کودکان کمتر از یکساله 112 در هزار (شهر 76 و روستا 130)
- امید به زندگی بدو تولد مردان 63/57 (27/60 شهر و 44/56 روستا)
- امید زندگی بدو تولد زنان 44/57(84/63 شهر و 30/54 روستا)
از آن به بعد نیز برآوردهایی از این شاخص به عمل آمده است که مهمترین آنها را می توان به شرح زیر بر شمرد.
کل شهر روستا
بخش جمعیت شناسی دانشگاه تهران (16) برای سال 1371 مرد
8/60 زن
9/63 مرد
0/63 زن
6/66 مرد
1/58 زن
8/60
مرکز آمار ایران تهران (17) برای سال 1370

مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران برای سال 1375(18)
4/62
8/63
2/63
0/66
5/65
0/66
6/66
5/69
4/59
5/57
0/60
8/60

میزان مرگ و میر در این مطالعات بین 6 تا 8 هزار و مرگ و میر کودکان کمتر از یکساله بین 35 تا 50 در هزار برآورد شده و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نیز آن را برای سال 1375 حدود 26 درهزار برآورد کرده است.( 1)


وضع ازدواج
در ایران نیز مانند اغلب کشورهای در حال توسعه عمومیت ازدواج بسیار بالاست. در سرشماری سال 1375 درصد افراد هرگز ازدواج نکرده 40 تا 45 ساله از 7/1 درصد برای مردان و 6/1 درصد برای زنان تجاوز نمی کرده است.
پیش رسی ازدواج (درصد افراد ازدواج کرده در سنین 19-15 ساله) در طول زمان روبه کاهش گذاشته و در دوره ی چهل ساله 1335 تا 1375، از 3/6 درصدبه 6/2 درصد برای مردان و از 0/41 درصد به 9/17 درصد برای زنان کاهش یافته است.


به موازات این تغییر، در میانگین سن ازدواج بار اول زنان افزایش یافته و از 7/18 سال در 1345 به 5/22 سال در 1375 افزوده شده است.
میانگین سن ازدواج های بار اول مردان در این مدت تغییر چندانی پیدا نکرده و با نوساناتی در طول دوره از 25 سال در 1345 به 6/25 سال در 1375 رسیده است.
افزایش میانگین سنی ازدواج های بار اول زنان که همراه با کاهش محسوس پیش رسی ازدواج آنان بوده است، یکی از عوامل عمده کاهش باروری محسوب می شود و عوامل متعددی چون افزایش نسبت تحصیل در این سنین، ارتقاء سطح آگاهی و مسئولیت های اجتماعی، افزایش نسبت شهرنشینی، نوین شدن زندگی و تغییر نگرش ها از مهمترین عوامل موثر بر این امر بوده اند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید