بخشی از مقاله


آشنايي با عوامل زنده بيماري زا
درس بيماري­هاي گياهان زينتي درسي و چهار جلسه تشريح مي­كنيم. قبل از شروع درس، ابتدا با قارچ­ها، ويروس­ها، نماتودها، باكتري­ها و يا بطور كلي عوامل زنده­اي كه موجب بيماري در گياهان زينتي مي­شود آشنا مي­شويد.


قارچ­ها و باكتري ها چند هزار سال پيش براي بشر مشخص بودند و از مهم ترين عوامل پوسيدگي و فساد در سطح زمين محسوب مي­شوند؛ مخصوصاً دراكوستيم­هاي جنگلي يا گلخانه­ايي از عامل اصلي تجزيه سلولت و ليگنين محسوب مي­شوند و عناصري چون نيتروژن، فسفر، پتاسيم، سولفور، آهن، كلسيم، روي، منگزيم را آزاد مي كنند.
قارچ­ها به سرعت وارد مواد غذايي مي­شوند يا اينكه بعد از مرگ در طبيعت درختان را به يك اكوسيستم معيني هدايت مي كنند و در توليد توده يوماس يا توده زنده دخالت دارند؛ بنابراين اين موجودات محصول تخريب فرآورده­هاي چوبي از جمله چوب هاي استفاده شده در ريل­هاي راه آهن، تيرك هاي برق، مخابرات و نيرو و همچنين الوارها و درب و پنجره ساختمان­هايي كه انسان ها در آن سكونت دارند هستند.


قارچ­ها و باكتري ها از مواد مختلف به عنوان غذا استفاده مي­كنند و از اين رو قادرند به تعدادي از گياهان زينتي، گياهان جنگلي، گياهان زراعي وباغات حمله ور بشوند. حتي انسان از دست قارچ­ها در منازل در آسايش نيست يعني اگر رطوبت يخچال بالا باشد ميوه­جات در داخل آن كپك مي­زنند. بنابراين انسان براي حفاظت مواد غذايي خود با روش­هاي مختلفي چون شور كردن، خشك كردن، منجمد كردن، اشعه تاباندن، حرارت دادن و نيز استفاده از مواد نگهدارنده يا شيميايي بهره مي­گيرد.
بعضي از قارچ­ها و باكتري­ها، مواد سمي را توليد مي­كنند و يا زهره آبه­هايي را توليد مي­كنند كه به آنها مايكوتوكسين گفته مي­شود. مثلاً افلوتوكسين به وسيله قارچ اسپويج جلگه فلوگوس و اسپويج پارازيتي چوز به وجود مي آيد.


همچنين بعضي از پلسديم­ها مواد غذايي چون بادام زميني، گردو، ذرت و پسته را آلوده مي­كند و وقتي كه انسان اين ها را استفاده مي­كند دچار بيماري هاي وحشتناكي از جمله سرطان مي­شود. بعضي از قاچ­ها مثل كلبس سب پورپورياها، آسكار پودهاي سمي را توليد مي­كند و وقتي انسان از آردي مصرف كند كه حاوي اين ماده سمي باشد سيستم عصبي او را بهم مي زند يا اينكه در زنان موجب سقط جنين مي شود.


قارچ­ها و باكتري­ها، انواع و اقسام بيماري هاي تياسان زينتي از جمله سفيدك دروغي، پودري، سياهك، پوسيدگي و لكه برگي­ها را به وجود مي­آورند. حتي مي توانند بيماري­هاي پوستي مثل مي پوز را در انسان بوجود بياورند.


قارچ ها و باكتري­ها تركيبات مهم دارويي دارند و مشهورترين تركيبات ضد باكتريائي در تاريخ ديده شده كه از پلامين از پنسليوم استخراج شده است.

مقدمه و تاريخچه بيماري‌ها
زندگي بشر به وجود و سلامتي گياهان زنده وابسته است كه نقش بسيار مهمي در زيباسازي مكان ها ايفا مي­كنند. توجه انسان ها به اين گياهان زيبا به زمان سومري­ها و مصري ها بر مي­گردد قدمتي حدود 3500 سال پيش دارد.


اهميت بيماري هاي گياهي غالباً ناشي از خساراتي است كه با بروز اپيدمي يا خسارت معمولي به گياهان زينتي و محصولات آنها وارد مي كنند اما خسارت معمولي بيماري­ها در گياهان بيشتر و با اهميت تر از خسارت اپيدمي آنهاست. واين خسارت در كشو­رهاي پيشرفته به چند درصد كل محصول برآورد شده است اما در كشورهاي غير پيشرفته به چندين درصد كل محصول بالغ مي­شود. در آمريكا طبق آماري كه وجود دارد خسارت ساليانه بيماري ها قبل از تورم سال هاي اخير به سه ميليارد دلار برآورد شده است. در ايران از ميزان خسارت بيماري هاي گياهان زينتي اطلاع دقيقي در دست نيست هر چند خسارت ناشي از بيماری ها در ايران مي توانيم حدود 15تا20درصد كل محصول تخمين بزنيم.


گياهان زينتي بخش بسيار كوچكي در بين گياهان را تشكيل مي­دهند كه گاهي اوقات حدود 10 تا 50 درصد خسارت وارد مي كنند. دو بيماري گياهي از زمان هاي بسياري مورد شناسايي انسان قرار گرفتند. حتي در زمان هاي قديم عقايد خرافي درمورد بسياري از پديده­هاي طبيعي از جمله بيماري هاي گياهي در اجتماع حاكم بوده است كه آنها را اثر خشم خدايان براي مجازات كشاورزان مي­پنداشتند. حتي گاهي اوقات براي اين بيماري ها خداياني را خلق مي­كردند به عنوان مثال روپليس رب گندم بود كه همه ساله در فصل بهار به خاطر

فعاليت خشم او مراسم مذهبي توام با قرباني بر پا مي­گرديد. در قرن هفدهم فرضيه توليد خود به خودي پا بر جا بود تا اينكه از دانشمندان از جمله نشليونسبت به آن شك و ترديد كرد و به طور كلي توانست درسال1927 اسپور قارچ ها را مورد مطالعه قرار بدهد. در نيمه اول قرن نوزدهم يعني سال 1845 بيماري خطرناكي به نام بيماري بادزدگي سيب زميني در اروپا اتفاق افتاد كه سبب قحطي شد و به طور كلي جمعيت 8 ميليوني كشور ايرلند به علت قحطي و مهاجرت 2 ميليون كاهش پيدا كرد.


اولين نماتودپارازيت گياهي در سال 1743 توسط نيدهام از خوشه گندم جداسازي شد و در سال 1886 مايل براولين بيماري موزائيك توتون را كشف كرد. اما با توجه به اين كه در طبيعت دهها هزار بيماري وجود دارد و سلامتي گياهان را تهديد مي كند به طور متوسط هر گياه ممكن است به صدها بيماري مبتلا شود هر پاتوژن يا بيمارگر مي تواند 1 تا 100 گياه را مبتلا بكند. بنابراين به منظور سهولت مطالعه، هميشه دانشمندان به طريق­هاي مختلفي بيماري ها را طبقه بندي مي­كنند. اولين و متداول­ترين طبقه­بندي از روي علائم آلودگي مثل پوسيدگي، لكه­بري، پژمردگي و لكه­زايي است.


طبقه بندي دوم بيماري هاي گياهي، از روي عضو گياه مثل بيماري هاي ريشه، ميوه و شاخ و برگ است.
طبقه بندي سوم از روي نوع گياه مورد حمله مثل بيماري هاي درختان ميوه، نباتات زراعي و درختان جنگلي است.
طبقه بندي چهارم از روي عوامل بيماري­ زا است كه متداول ترين روش بوده و بر مبناي اين دو گروه بزرگ بيماري وجود دارند:
1- بيماري هاي مسري يا عفوني كه دراثر عوامل بيماري­زاي زنده به وجود مي آيند.
2- بيماري هاي غير مسري كه در اثر عوامل بيماري­زاي غير زنده است.

تعاريف و اصطلاحات بيماري شناسي گياهي
پاتولوژي گياهي يا بيماري شناسي گياهي
پاتولوژي گياهي به علم مطالعه بيماري هاي گياهي اطلاق مي­شود كه عوامل بيماري زا، چگونگي ايجاد بيماري و فعل و انفعالات، ارتباط بين گياه ميزبان و عوامل بيماري، عوامل توليدكننده بيماري و بالاخره روش­هاي مبارزه با آنها را بررسي مي­كند.


بيماري گياهي يا پلن تي زيس:
تعريف بيماري از نظر افراد به صورت هاي مختلفي بيان مي­شود؛ از نظر يك كشاورز بيماري با كم شدن محصول گياهان و در آمد او بيان مي­گردد. ولي از يك پزشك بيماري با علل و عوامل آن سنجيده و بررسي مي­شود. بنابراين هرگونه پروسه غير عادي در گياه كه در اثر تحريك مداوم به وجود بيايد و منجر به تغييرات در فعاليت متابوليكي و ظهور علايم بيماري در گياه بشود آن را گياه بيمار مي­نامند. اين تعريف مثل بسياري از تعاريف بيولوژيكي خالي از اشكال نخواهد بود، مثلا ً اگر گل لاله مبتلا به ويروس باشد و دچار تغيير و شكستگي گل برگ ها بشود، اين ممكن است از ديدگاه بيمار شناس يك بيماري محسوب شود ولي از ديدگاه باغبان بيماري تلقي نشود و محصولش را به قيمت بالا بفروشد. بنابراين مفهوم بيماري در اين گونه موارد براي افراد مختلف متفاوت خواهد بود.


پاتوژن :
عوامل بيماري­زا در گياهان را پاتوژن مي­گويند كه در دو گروه پاتوژن زنده و پاتوژن غير زنده تقسيم بندي مي­كنند.
پاتوژن زنده از قارچ­ها و ويروس، باكتري، ميكروپلاسم، ويروئيد، پروتوزوا و گياهان آلي گلدار تشكيل شده است.
پاتوژن­هاي غير زنده سبب بيماري ­هاي غير مسري در گياهان مي­شوند و شامل كمبود عناصر غذايي، سرما، گرماي زياد، كمي يا زيادي رطوبت، كمبود اكسيژن، مسموميت ناشي از عناصر غذايي و حشره كش ها و قارچ كش ها و عدم رعايت اصول زراعي و نامناسب بودن اسيد يته خاك مي­باشند. مطالعه علل توليد كننده بيماري و رابطه آن با ميزبان اصطلاحاً اتيولوژي گفته مي­ شود.


عوامل بيماري زا:
براي ايجاد يك بيماري بايد چند عامل تعيين كننده بيماري مانند پاتوژن، شرايط محيطي مساعد براي رشد پاتوژن، ميزبان حساس و ناقل وجود داشته باشند كه اثر متقابل بر روي همديگر دارند و عوامل بيماري زا ناميده مي شوند، مثلاً قارچ فايتفترا ايفن تنس در شرايط مساعد بر روي گياه حساس ايجاد بيماري مي كند.
اصطلاح ديگر در بيماري شناسي پارازيتسيم است. پارازيت يا انگل به موجودي گفته مي­ شود كه حداقل يك قسمت از سيكل زندگي خودش را در داخل يا روي گياه و موجود زنده ديگر سپري مي­كند و قسمتي از مواد غذايي مورد نياز خودش را از آن كسب مي­كند كه به اين موجود زنده ميزبان اطلاق مي­گردد و اين رابطه پارازيت و ميزبان كه غالباً به ضرر ميزبان است پارازيتيسم ناميده مي­شود.


بعضي از پاتوژن­ها نظير ويروس­ها و نماتودها تعدادي از قارچ­ها مانند قارچ سفيدك يا سفيدك پودري براي تغذيه و تكميل سيكل زندگي خود وابستگي كامل به سلول زنده ميزبان دارند و در محيط هاي غير غذايي نمي توا نند رشد بكنند كه به آنها پاتوژن­هاي اجباري گفته مي­شود. در مقابل پاتوژن­هاي اجباري، با كتري­ها، هيپو پلاسم­ها و بسياري از قارچ­ها قادر هستند كه هم از سلول زنده و هم در محيط غير زنده رشد بكنند بنابراين به اين گونه پاتوژن­هاي غير اجباري گفته مي شود.

دوره بيماري گياهي
انگل هاي غير اجباري به دو دسته تقسيم مي شوند:
1. انگل هايي كه بيشتر زندگي سافروفسيتي دارند و تحت شرايطي مي­توانند به صورت پارازيت در بيايند اصطلاحاً انگل هاي اختياري ناميده مي ­شود.
2. گروه ديگر انگل هايي كه به طور معمول پارازيت هستند و تحت شرايطي مي­توانند به صورت سافروفيت در بيايند كه به آنها سافروفيت­هاي اجباري اطلاق مي ­شود.
پارازيت­هاي غيراجباري پس از حمله به بافت گياهي نخست با ترشح آنزيم مخصوص سلول هاي ميزبان را مي­كشد سپس پروتوپلازم آن را تجزيه و مورد تغذيه قرار مي­دهد. در حالي كه پارازيت هاي اجباري پس از حمله به بافت ميزبان نه تنها سلولي را نمي­كشد بلكه با آنها ارتباط برقرار مي­كنند و از مواد ساخته شده آن استفاده مي­كنند و بدين ­سان سلول هاي ميزبان پس از تهي شدن مواد غذايي از بين مي­روند و نهايتاً پس از مرگ كامل گياه پارازيت اجباري نيز مي ­ميرد. پس ميزبان هاي پارازيت هاي اجباري، محدود و از ميزبان­هاي انگل­هاي غير اجباري هستند.


مراحلي كه در توسعه يك بيماري رخ مي­ دهد اصطلاحاً دوره بيماري مي­گويند كه اين مراحل عبارتند از: 1ـ تلقيح 2ـ رخنه 3ـ آلودگي ها 4ـ گسترش بيماري در گياه 5ـ توليد مثل 6ـ انتشار انگل 7ـ زمستان گذراني.
تلقيح:
عبارتست از تماس عامل بيماري­زا با گياه. عامل بيماري زا را مايع تلقيح يا آنيوكلوم مي­نامند. مايع تلقيح در باكتري­ها، ويرويت­ها و مايكروپلازم­ها است كه از تماس بدن آنها تشكيل مي­شوند.
در قارچ ها مايع تلقيح ممكن است قطعه­اي از هيف، اسپور يا اسكلوروت باشد. مايع تلقيح در نماتودها، تخم بوده و در گياهان گلدار انگل مايع تلقيح بذر آنهاست.
مراحل چرخه زندگي رخنه يعني چه؟


ورود عامل بيماري­زا مستقيم يا از طريق مناقد طبيعي و زخم­ها به داخل ميزبان است. قارچ ها ونماتودها مي­توانند به داخل گياه نفوذ بكنند و معمولاً در محل تماس قارچ با سطح گياه كمي برآمدگي يا تورم يا آپوسوريوم به وجود مي­آيد در محل آپوسوريوم يك هيف ظريفي به نام ميخ رخنه خارج مي­شود كه وارد گياه ميزبان شده و پس از متورم شدن اشكال مختلفي پيدا مي­كند كه به آنها هوستوريوم گفته مي­شود.


بعضي از قارچ ها مثل عامل بيماري لكه سياه فقط بداخل كتي كل رخنه كرده و فعاليت مي­كند. گياهان گلدار انگل نيز آپوسوريوم وميخ رخنه را توليد مي­كنند، اما تمام باكتري­ها و بسياري از قارچها از طريق روزنه­هاي هوايي و آبي، عدسك ها و زخم­ها وارد گياه مي­شوند. ويروس ها و بعضي از پاتوژن­هاي ديگر مي­توانند از طريق نيش حشرات به داخل بافت ميزبان وارد بشوند.


سومين مرحله در چرخه آلودگي است كه پاتوژن در داخل ميزبان با سلول هاي حساس ارتباط برقرار مي­كند و غذاي خودش را از آنها جذب مي­كند و گياه در اين مرحله مكانيزم دفاعي مختلفي را از خود نشان مي­دهد.
در بيشترين گياهان بين مرحله تلقيح و آلودگي و ظهور علائم چند روز و حتي چند هفته به طول مي­انجامد.
مدت زمان بين تلقيح تا ظهور علائم بيماري دوره نهفتگي يا كومون مي­نامند.
در مرحله گسترش بيماري در گياه، عوامل بيماري ­زا به روش های مختلف و به درجات متفاوت دربافت ميزبان پخش مي­گردند. گسترش بعضي از ويروس ها، و پروتيت­ها و سفيدك هاي دروغي و سياهك­ ها در گياه حالت عمومي و علائم بيماري حالت موضعي پيدا مي­كند.


بعضي از قارچ­ها مانند عامل بيماري لكه سياه فقط در زير كوتي­كل حركت كرده و در آنجا ختم مي­شود اما سفيدك هاي سطحي در سطح گياه ميزبان گسترش پيدا مي­كنند و موستوريوم را به داخل سلول هاي اپيدم مي­فرستند و غالب قارچ­ ها در تمامي اعضاي گياه گسترش پيدا مي­كنند و در داخل سلول يا بين آن استقرار مي­يابد اما باكتري ها در بين سلول ها فعاليت نموده و با ترشح آنزيم ها­ي مختلف ديواره سلولي را ازبين برده و به داخل سلول ميزبان حركت مي­كنند.


مرحله بعدي كه در دوره بيماري پيش مي­آيد توليد مثل است كه نحوه آن در پاتوژن­هاي متفاوت، مختلف است مثلاً باكتري ها به طريقه تقسيم دو تايي سلول و ندرتاً از طريق جنسي تكثير پيدا مي­كنند. ولي قارچ­ها از طريق توليد اسپور­هاي جنسي و غيرجنسي تكثير پيدا مي­كنند.


ويروس­ها و يروئيت­ها همانند سازي مي­كنند اما توليد مثل در سيستم سلول در نماتودها و گياهان گلداربه روش تخم گذاري و توليد بذر است.
پس از مرحله توليد مثل انگل انتشار پيدا مي­كند. انتشار پاتوژن به روش های مختلف در گياهان صورت مي­گيرد، مثلاً‌ اگر قارچ پست باشد زئوسپور توليد مي­كند.
باكتري ها و نماتودها با مصرف انرژي مسافت كوتاهي را طي مي­كنند و پاتوژن ها غالباً به طور غير فعال به كمك ماده باران و آب آبياري توسط ادوات كشاورزي و جانوران و انسان به جاهاي مختلف و گياهان منتقل مي­شوند .


مرحله زمستان گذراني:
پاتوژن­هاي گياهان چند ساله معمولاً زمستان را در داخل گياهان چند ساله سپري مي­كنند اما پاتوژن قارچ­هايي كه روي گياهان يك ساله هستند ممكن است زمستان را به فرم اسپورنسليوم خواب رفته در روي بقايا و بذر گياهان سپري بكنند.

قارچ‌هاي و بيماري هاي قارچي
قارچ­ها مهم ترين عامل بيماري­زا در گياهان هستند و تا كنون يك و نيم ميليون قارچ شناسايي و حدود صد هزار گونه از آنها توصيف شده است و قريب هشت هزار گونه از آن عامل بيماري در گياهان محسوب مي­شوند.


زيست­شناسان قارچ را به عنوان موجودات هسته­دار، يوكاريوت، فاقد كروفيل، توليدكننده اسپورو تغذيه از نوع جزئي گياه كه عموماً‌ به طريق جنسي و غيرجنسي تگثير پيدا مي­كند معرفي كرده­اند. ساختمان رويشي قراچ­ها معمولاً رشته­ايي منشعب به نام ريسه است و به وسيله يك ديواره سلولي كه ممكن است كتين باسلولز باشد احاطه شده است.
توليد مثل در قارچ­ها چگونه است؟


توليد مثل در قارچ عبارتست از تشكيل افراد جديدي كه داراي تمام صفات و مشخصات معمول گونه باشد. قارچ­ها در توليد مثل خود اسپور را توليد مي كنند كه علاوه بر اينكه وسيله تكثير و سبب انتشار آنها از نقطه ايي به نقطه ديگر مي شود موجب بقاي آنها از سالي به سال ديگر مي­گردد. لذا با جوانه زدن اسپوره لوله تملش ظاهر مي­شود كه پس از رشد هيف قارچ را به وجود مي­آورد.


اسپور قارچ­ها از نظر شكل، رنگ، اندازه تعداد سلول و نحوه تشكيل متنوع هستند و از روي خصوصيات آنها مي­توان قارچ را شناخت.
اسپور قارچ به ئطريق جنسي يا غيرجنسي تشكيل مي­گردد؛ بنابر اين در توليد مثل جنسي يك قارچ گامت هاي جنسي نر و ماده دخالت مي­كنند و با عمل تركيب بين دو اندام جنسي نر و ماده سلول تخم يا زايگوت تشكيل مي­شود. معمولاً‌ به اندام­هايي كه سلول هاي جنسي يا گامت­ها بر روي آن قرار دارند گامنيتاژيون مي­گويند.
توليد مثل جنسي در قارچ­ها مانند موجوادت ديگر شامل آميزش دو هسته سازگار است و اصولاً روند توليد مثل از سه مرحله متمايز تشكيل مي­شود كه عبارتند از:
1. در مرحله پلاسموگامي؛ آميزش دو تا پروتوپلازم است كه در اين مرحله N به علاوه N يا دي كالياتيك سلول مي­شود.


2. در مرحله كاريوگامي؛ آميزش دو هسته و يك هسته، دو N كرومزومي به وجود مي­آورند.
3. مرحله ميوز يعني تقسيم يا كاهش كرومزومي؛ در اين مرحله تعداد كروموزوم­ها به نصف كاهش پيدا مي كنند وN كروموزومي مي­شوند. يعني هسته ديپ لوني به دو تقسيم مي­شود و دو تا هستهN كروموزمي به وجود مي­آورد يعني سلول تخم به چند هسته N كرومورومي تبديل مي شود و اطراف هر هسته با مقداري سيتوپلاسم و يك ديوار احاطه مي­شود و بدين سان يك سلول كه يك اسپور قارچ است به وجود مي­آيد. بنابراين وقتي كه اسپور قارچ به وجود مي­آيد، توليد مثل جنسي تكميل مي گردد.
توليد غيرجنسي در قارچ :


در توليد مثل غير جنسي اندام­ها يا گامت­هاي جنس نر و ماده اصلاً نقش ندارند. توليد غيرجنسي در تكثير و گسترش قارچ­ها با اهميت ­تر از توليد مثل جنسي است به طوريكه در يك فصل چندين بار توليد مثل غير جنسي تكرار مي­گرد، توليد مثل غيرجنسي به روش های مختلف در قارچ­هاي مختلف اتفاق مي افتد:
1. قطعه قطعه شدن هيف يا اندام­هاي رويشي كه هرقطعه بصورت يك فرد جديد رشد مي­كند. مثل كلاميد و اسپورو آتروزاسپور.
2. جوانه زني سلولهاي رويشي يا اسپورها كه هر جوانه به يك فرد جديدي تبديل ميشود مثل مخمرها و سياهكها.
3. دو نيم شدن سلولهاي رويشي يا سلولهاي مادري به سلولهاي دختري است. مثل شينروسايكرو مايسزها.


4. توليد اسپورهاي غير جنسي است كه هر اسپور بعد از جوانه­زني لوله تملش را توليد نموده و بعد از رشد به نسليوم تبديل مي گردد
متداولترين روش توليدمثل غيرجنسي در قارچ­ها، توليد اسپورهايي غيرجنسي است كه از نظر شكل ، اندازه رنگ و تعداد سلول با هم متفاوت هستند. اسپورهاي غير جنسي در درون يك ساختمان كيسه مانند بنام اسپورانژيم ممكن است پايدار باشند و به هيف متصل شوند و در بسياري از قارچ­ها ممكن است غير متحرك باشند كه به آنها اپلانسقور گفته مي­شود اما آنهايي كه متحرك هستند. زوسپل ناميده مي­شوند و بدليل تاژك و مصرف انرژي حركت مي­كنند. بقيه اسپورهاي غيرجنسي كنيدي مي­گويند. و اين كنيدي­ها روي اندام­هايي همچون در ترايپودرما، آسروي مثل كولاي تو ترايكوم، اسپوردوكيوم مثل فوزاريوم، كورمي ياسناست مثل روزانوياياآريتريوم ديده مي­شود.

تشخيص قارچ‌ها
تشخيص قارچ­ها غالباً ‌از روي شكل، رنگ ، اندازه و طرز قرارگرفتن كنيدي­ها بروي كنيديبر انجام مي­شود. تشخيص اينكه قارچ­ها متعلق به چه راسته­ايي است نسبتاً آسان مي­باشد. ولي براي تشخيص جنس و گونه قارچ حتماً بايد از كليدهاي شناسايي معتبر استفاده شود. ابتدا مراحل جداسازي قارچ از گياه بيمار را توضيح مي­دهيم :
براي جداسازي قارچ از گياه نخست ظروف شيشه­ايي نظير لوله آزمايش و تشك پتوي بوسيله حرارت خشك مرطوب ويا به كمك مواد شميايي استريل مي­كنيم در استريل به روش خشك معمولا ظروف به مدت يك ساعت در120 درجهC در داخل يك اتو يا اون قرارمي­دهيم . در روش حرارت مرطوب براي استريل كردن ظروف را بمدت 15 تا 20 دقيقه در حرارت 120 درجه C و فشار 5/1 كيلوگرم برسانتمتر مربع در يك آتا كيلو قرار مي­دهيم.


آتاكيلو تقريباً‌ همان چيزي است كه در خانه­ها زودپزداريم يعني سيستم كاركردن مثل زودپز است. ظروف شيشه­ايي مي­توانيم در محلول الكل 95% و يا محلول يك درهزار كلرور جيوه يا محلول 5% فرمالين سرب ضدعفوني مي­كنيم اما پس از استريل بايد اين ظروف را سه بار در آب مقطر شستشو بدهيم سپس آن را مورد استفاده قرار مي­دهيم .
پس از استريل كردن ظروف مرحله بعدي ضدعفوني سطحي بافت­هاي آلوده است. چون سطح بافت آلوده در تماس با محيط اطراف گياه بوده لازم است بمنظور نابود كردن عوامل عفوني آن به يكي از روشهايي كه متداول است ضد عفوني شود. مثلاً بافت آلوده را مي­توانيم به مدت سه ثانيه يا بيشتر در الكل 95% يا در محلول 5% تا 7% هيپو كلريد سديم يا به مدت 15 تا 45 ثانيه در يك محلول يك در هزار كلريد جيوه به تنهايي با در محلول كلريد جيوه بعلاوه 50% الكل فرو ببريم. به چنين محلولي اصطلاحاً را دو سلولش گفته مي­شود. بنابراين وقتي كه بافت­هاي آلوده را با اين محلول ضدعفوني سطحي كرديم مرحله بعدي تهيه محيط كشت است.


براي كشت قارچ و باكتري درآزمايشگاهها محيط كشت­هاي گوناگوني تهيه و به نامهاي مختلفي در بازار يافت مي­شوند. از اين محيط كشت­هاي متداول مي­توانيم از پيديه يا محيط كشت سيبزمي ديستكروزآكار نام ببريم. معمولاً‌ براي تهيه يك ليتر محيط كشت پيديه يا سي ام آ، 39 گرم براساس نوشته آن شركت يا 21 گرم پيديه استفاده مي­كنيم اين محلول به مدت چند دقيقه مي­جوشانيم و بهم مي­زنيم وقتي كه عمل بهم زني خوب انجام داديم محلول از حالت كدري به يك محلول ذرات تبديل مي­شود سپس اينها را در لوله­هاي ­آزمايش يا ايرلين­ها قرار مي­دهيم و يك پوشش درب پنبه­اي به آن وصل مي­كنيم و به مدت 20 دقيقه در 121 درجه تحت فشار5/1 كيلوگرم بر سانتيمتر مربع عمل استريل در آتو كلو انجام مي دهيم و بايد صبر كنيم تا فشاربه صفر درجه برسد. مي­توانيم اين محيط كشت را زير هود يا بغل چراغ الكلي در تشكهاي پتري كه قبلاً‌استريل كرديم بريزيم.

 

تهيه محيط كشت P D A
محيط كشت دستيكروز آگار وهالت­ايتسكرت از جمله محيط كشت­هاي عمومي هستند كه درآ زمايشگاه بيماري شناسي از آنها استفاده مي­شود. معمولاً براي تهيه محيط كشت سيبزمي دستيكروز آگار 250 گرم سيب زميني تازه پوست كنده را به چهار قسمت مي كنيم ( و الزاماً بنابراين قطعه­ها را كوچكتر بكنيم و نيز اثلايت اينها را نبايد تهيه بكنيم زيرا نشاسته بيش از حد خارج مي­شود و در روند كار اختلال ايجاد مي­كند و محيط كشت بايد بدون نشاسته كافي باشد ) و در يك ماهي تا به مدت 20دقيقه روي اجاق گاز مي­گذاريم تا كاملاً بجوشد سپس و عصاره آن را بوسيله


پارچه­ايي مي­گيرم تا زلال و پاك باشد و هيچ نشاسته­ايي درآ ن وارد نشود.
(در زمان عصاره­گيري به هيچ وجه سيب زميني پخته را له نمي­كنيم تا محلول زلال باشد.) در محلول بدست آمده 20 گرم دستيكروز كه مثل شكر است اضافه مي كنيم و به آرامي بهم مي­زنيم. سپس آنرا روي چراغ ا لكلي يا اجاق گاز قرار مي­دهيم تا كاملاً حل بشود. بعد از اين 20 گرم آگار به آن اضافه مي­كنيم ( آگار آگار از يك جلبك دريايي گرفته مي­شود و كارش اين است كه محيط كشت را ببندد وسطح صافي را ايجاد بكند.) و پس از بهم زدن آن را به مدت2 دقيقه روي اجاق گاز قرار مي­دهيم تا كاملاً حل شود بدون اينكه حبابي ايجاد بشود ز

يرا اگر زياد گرم بشود باز نمي­شود و براي اينكه به آرامي باز بشود يك درب پنبه­ايي را روي آ ن مي­گذاريم و حجم اين محيط كشت بوسيله آب داغ به يك ليتر مي­رسانيم و آن رادر آتوكلو بمدت20 دقيقه در دماي 121 درجه C و فشار يك و نيم كيلو گرم بر سانتيمتر مربع استريل مي­كنيم سپس زماني كه فشار به صفر درجه برسد آن را از آ توكلو خارج مي­كنيم ، و وقتي كه درجه حرارت تقريبا 45 درجه C باشد آن را در بين چراغ الكلي قرار مي­دهيم . وقتي كه محيط كشت استريل شد تقريبا 45 درجه گرما دارد و بوسيله انگشت مي­توانيم اين را حدس بزنيم. البته بهتر است بوسيله بنا گوش گرماي آن را تخمين بزنيم زيرا لطافت و نازك بوده و حساس است و بنابر اين بدرستي گرماي آن متوجه مي­شويم .
تهيه محيط كشت مالت ايتسكرت :


20 گرم مالت ايتسكرت و آگار آگار را وزن مي­كنيم و در داخل اين محيط اضافه
مي­كنيم و با حرارت لازم آن راحل مي­كنيم و مثل روش سابق در آتوكلو استريل
مي كنيم .
چرا اصلاً محيط كشت را تهيه مي كنيم ؟


زماني كه گياه آلوده را مشاهده مي­كنيم ، اين گياه آلوده قارچ در آن هست اما نمي­توانيم آنرا از روي ظاهر شناسايي بكنيم لذا بايد محيط كشت را تهيه و قارچ را كشت خانه سازي بكنيم سپس آن را بوسيله كليدهاي معتبر قارچ شناسي يعني شكل ، اندازه ، رنگ اسپور ، جدار دار بودن ، و از قرار گرفتن قارچ ، شناسايي بكنيم .
آيا براي تهيه محيط كشت از مواد طبيعي مثل سيب زميني استفاده مي­كنيم يا مواد ديگر هم استفاده مي شوند ؟
بطور كلي سه نوع محيط كشت طبيعي ، مصنوعي و نيمه مصنوعي داريم . در محيط كشت طبيعي اجزاء تشكيل دهنده آن ، دقيق نمي­دانيم مثل محيط كشت سيبزمي ديستكروز آگار ولي در محيط كشت مصنوعي تمام اجزاء آن را مي­دانيم .

جدا سازي عامل بيماري از گياه بيمار


اگراسپور قارچ بر روي لكه برگ نمايان شد بوسيله سوزن استريل آن را مستقيم بر مي­داريم و به محيط كشت انتقال مي­دهيم در روي اين محيط كشت بعد از چند روز اگر اين كوبه را در يك اين كوباتور بگذاريم نسليوم قارچ ظاهر مي­شود كه از اين نسليوم مي­توانيم كشت هاي مجدد و خانه سازي را انجام بدهيم جدا كردن بيمارگر از بخشي كه نكروزه شده است: با تيغ برش­هايي به ابعاد 5 تا 10 ميلي متري از حد فاصل بين بافت آلوده و سالم برگ مي­زنيم و به مدت 15 تا20 ثانيه در محلول 10 در صد هيدروكلريد سديم قرار مي­دهيم سپس در اتاق كشت يا نزديك هود بيولوژيك برش­ها را با فاصله زماني 10 تا 15 ثانيه به كمك پس از هم بر مي­داريم و بعد از خشك كردن نمونه­ها به كمك يك حوله كاغذي ، براي استريل 3 تا 5 برش در سطح محيط كشت يك تشتك پتري قرار مي­دهيم . و اين كوبه و عوامل بيماري­زا را مي­توانيم خانه سازي بكنيم و تشيخص نهايي را از روي محيط كشت مصنوعي بدهيم و آن را مجددا كشت بكنيم .
جدا كردن پاتوژن از ميوه ، ساقه و ساير اندامهاي هوايي چگونه است ؟
روش هاي جدا كردن بيماري از ساير اندام ها مشابه روش هاي جدا كردن اين بيمارگرها از برگ­ها است .مضافاً اين كه براي جدا كردن بيمارگرهايي كه عميقاً در ساقه و ميوه نفوذ كرده­اند مي­توان آنها را در جهت طولي وبا شروع از سمت سالم دو نيم كنيم سپس از مرز بافت سالم و آلوده بخش دروني ميوه وساقه را كه براي اولين در معرض قارچ قرار مي­گيرد برش كوچك 5 تا10 ميلي متري مي­زنيم و آنها را بر روي محيط كشت مصنوعي كشت مي­كنيم .
اما جدا كردن بيمار گر از ريشه وغده چگونه است؟
جدا كردن پاتوژن از ريشه و غده مشكل تر از ساير قسمتها مي­باشد. زيرا در خاك سايپروفيت هاي فراواني وجود دارند كه بر روي ريشه و غده بسر مي­برند بنابراين بايد قبل از كشت چندين بار آنها را بشوريم واقدام به جدا سازي پاتوژن بكنيم . چنان چه ريشه ها كوچك باشند آلودگي كوچك است يا رخنه اين پاتوژن در سطح غده و ريشه سطحي است و مي­توان روش جدا سازي پاتوژن را به روش برگ انجام بدهيم اما اگر رخنه پاتوژن در غده و ريشه عميق باشد مانند روش جدا سازي ميوه ساقه عمل
مي­كنيم. يعني غده و ريشه را از سمت سالم به دو نيمه برش مي­زنيم سپس قطعات را از حد فاصل بين بافت سالم و بيمار جدا مي­كنيم و مستقيماً بر روي محيط كشت مناسب قرار مي­دهيم .

لكه برگي كوروو لاريا بيماري پوسيد گي ژيلوس
علائم بيماري لكه برگي كوروولاريا
برگ­ها نخست سبزو ريز وفرورفته ظاهر مي­شوند و بتدريج اين عارضه توسعه مي­يابد و گاهي برگ­ها بهم پيوسته و خرمايي رنگ و نا منظم و بزرگ مي­گردند و يا در مراحل توسعه بهم پيوسته و بحالت نا منظم و بزرگي نمايان مي شوند .در اين بيماري برگ ريزي اتفاق نمي­افتد ولي پارگي برگ ديده مي­شود لكه ها معمولاً شش روز بعد از تلقيح ايجاد مي­شوند و بعد از اينكه لكه­ها خرمايي رنگ شده اسپورروي آنها تشكيل مي­شود.
در منابع مختلف قارچ curvularia era grostidis عامل بيماري معرفي ش

ده است .
چگونه اين قاچ ها بر روي گياهان زينتي كنترل مي شوند ؟
استفاده از قارچ كش هايي مانند مانكوزب ، كلروتالوفيل و بنوميل يك بار قبل از آلودگي از شدت بيماري مي­كاهد .
بيماري اسپري ژيلوس :


علائم بيماري زخم هاي حاد بر روي رايزوم يا انتهاي ساقه است وقتي كه در معرض كنيدي هاي عامل بيماري­زا قرار مي­گيرند ايجاد مي­شوند. بافت آلوده ابتدا آب سوخته و بعداً فرورفته مي­شود. اپيدم ممكن است در اثر تماس با عامل بيماري­زا به سرعت تجزيه گردد و به دنبال آن آلودگي در نزديك قاعده و نوك برگ­ها بوجود آيد كه غالباً حاوي اسپورهاي قهوه­اي تيره تا سياه مي­باشد.


عامل بيماري معمولاً قارچ ASPERGILLUSNEGER است . رشد مناسب قارچ اسپرژيلوس معمولاً در آزمايشگاه در حرارت 25 تا 40 درجه سانتي گراد اتفاق مي­افتد و اسپر زايي اين قارچ در اين حول و حوش ادامه پيدا مي­كند . اين قارچ معمولاً از طريق زخمها به قلم ها راه پيدا مي كند و در شرايط گرم مرطوب بيشتر خسارت زا است .
وضعيت بيماري در فصل سرد چگونه است ؟


گفتيم كه اين بيماري در شرايط گرم و مرطوب اتفاق مي­افتد و خسارت­زا است. قارچ بين 25 تا 40درجه رشد مي­كند اما وقتي كه هوا خنك و سرد باشد چون رشد قارچ متوقف مي­شود بيماري به صورت اتو ماتيك كنترل مي­شود. پس در فصل سرد اين بيماري كمتر مشاهده مي­شود .
مبارزه با اين بيماري چگونه است ؟


استفاده از قارچ كش هايي چون تيرام و كلرانيل به صورت گرد پاش يا معلق كردن قلمه ها در محلول قبل از حمل و نقل و كاشت بسيار مفيد گزارش شده است . محلول پاش خاك گلدان با بنوميل نيز مفيد ارزيابي شده است .
بيماري سوختگي بوترايتيسي


علائم بيماري سوختگي بوترايتيسي در گياه زينتي بنفشه آفريقايي معمولاً در روي سطح زيرين برگ­ها و نزديكي لبه گلدان يا در تماس با محيط كشت گلداني ظاهر مي­شود. در اين بيماري لكه هاي آب سوخته به سرعت توسعه مي­يابند و سطح وسيعي از برگ­ها را اشغال مي­كنند . قسمتهاي سوخته گل به تدريج قهوه­اي تيره تا سياه رنگ ديده مي­شود. چنان چه روز ها گرم و مرطوب و شب سرد باشد عامل بيماري روي گل اسپور زايي نموده و توده­ايي از اسپورهاي خاكستري رنگ سطح آنها را مي­پوشاند .
علائم كپك خاكستري روي درخت فيكس الاستيكا معمولا به صورت لكه­هاي خرمايي تا قهوه­اي رنگ با حلقه­هاي متعدد تيره و روشن در مركز است. در شرايط مناسب حتي قلاف برگ­ها آلوده بوده و برگ ها بطور معمولي مي-پوسند .


عامل بيماري قارچ BOTRYTISCINEREA است. بسياري از گياهان زينتي مثل درسنا ها ، بوتس­ها ، سرخس­ها و اشقه انگليسي ميزبانان بسيار خوب براي اين قارچ مي­باشند .
كاهش رطوبت سطح برگ­ها در شب در كنترل بيماري بسيار مؤثر است و كاربرد قارچ كش­هايي چون ايپرو ديون و وينكلوزولين نيز مؤثر گزارش شده است .

لكه برگي كورته اسپوروآ لترناريا
علائم بيماري در لكه برگي كورينه اسپورا
علائم بيماري بسته به ميزبانان متفاوت است. لكه­ها از برگهاي پاييني بويژه آنهايي كه زخمي شده­اند يا در تماس با محيط كشت گلداني هستند شروع مي­شود و بعد بسرعت توسعه يافته و چنانچه شرايط مناسب باشد معمولا ًبه قطر 5سانتيمتر يا بيشتر مي­رسند.لكه ابتدا خرمايي كمي قهوه­ايي و فرورفته بنظر مي­رسند و بوسيله هاله زردي و به عرض يك ميليمتر احاطه مي­گردند.
اين لكه­ها بر روي برگ انجيري معمولاً بصورت خرمايي آب سوخته ديده­
مي­شوند و بتدريج توسعه يافته و به رگ برگ­ها محدود مي­شود و به حالت غير منظم و زاويه دار ديده مي­شوند.
عامل بيماري قارچ كورايس پولاكاس كولاCorynespora Cassicola است بنفشه آفن­گايي،انجير اشكي، گياه لاسك هليا فيكوس­پداستكا، گياه­گورخري يازبرا از ميزبانان بسيار خوب اين قارچ محسوب مي­شوند.


كورتيها روي محيط كشت عصاره آگال قهوه­ايي و خاكستري تيره هستند و معمولاً بعد از 7 الي14روز تشكيل مي­شوند و منظره مخملي شكل پيدا مي­كنند.
چرا قلمه­هايي كه بظاهر سالم هستند وقتي زير كشت مي­روند علائم بيماري درآنها مشاهده مي­شوند؟
قلمه­هايي كه بظاهر سالم ديده مي­شوند علائم شديد بيماري بصورت هفته در خوددارند و با گذشت زمان اين علايم شديدتر مي­شود.
براي مبارزه بااين قارچ استفاده از قارچ­كش­هايي مثل بنوميل، مانكوزبك، لروتالونيل و يا تيوفانات متيل بسيار مؤثر گزارش شده است.
علايم بيماري آلترناريا:


علايم بيماري آلترناريا معمولا ًبصورت زخم هاي كوچك آب سوخته به قطر كمتر از يك ميليمتر ديده مي­شوند. اين لكه برگي با رنگ قرمز قهوه­ايي شروع شده و بصورت گرد درمي­آيند معمول اًفاقد هاله بوده و بندرت بهم مي­چسبند.


لكه برگي آلترناريا روي شپالرا ابتدا بصورت مناطق آب سوخته كوچكي روي پهنك برگ و دم برگ ثابت ديده مي شود.
وسپس اين مناطق بسرعت توسعه يافته و به قطر 4 ميليمتر در شرايط مناسب بالغ مي­گردندو بشكل نامنظم و قهوه ايي تيره مشاهده مي­شوند.
قارچ Alternavia Panax بعنوان عامل بيماري در منابع مختلف معرفي شده است و بر روي غذاي سيب زميني ويستكروزآگار خاكستري روشن تا سياه رنگ ديده مي­شود.كوريدي ها قهوه ايي تيره و محلول آبكي قرمز رنگي را ترشح مي كنند.
مي­توان لكه برگي آلترناريا با كم كردن و نپاشيدن آب روي برگ­ها بطور كامل كنترل كرد و كاربرد قارچ كش­هايي چون مانكوزب،تيوفانات متيل،كلرو تالونيل و بنوميل بسيار مؤثر گزارش شده است.

 

پوسيدگي ساقه كاكتوس ، فيلودندرون و ميروتيلشيوم
پوسيدگي ساقه كاكتوس
پوسيدگي برگ­هاي اكلتسليويني كاكتوس جوان از علائم اوليه بيماري است بوته­هاي موسن­تردر حالي كه حالتهاي آن شكسته شده نرم و خشك و برگ­هاي آن بهم متصل هستند. بعلاوه كنيدي­ها سياهرنگ با جريان هوا و پاشيدن آب نقش مهمي را ايفاد مي­كنند.
آلودگي در كاكتوس­هاي سريوس معمولاً برروي اندام­هاي بالا ساقه اتفاق
مي­افتد و بدنبال پوسيدگي خشك فرورفته ديده مي­شود كه تقريباً پس از مدت 6 ماه از تكثير بيماري كاملاً توسعه پيدا مي­كنند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید