بخشی از مقاله

تاثيرات تلويزيون بر جوانان


مقدمه :
تلويزيون و اهميت آن :
جامعه شناسان بر قدرت بيشتر رسانه هاي تلويزيوني در مقابل ساير رسانه ها تاكيد مي ورزند و در برخي موارد از تلويزيون به عنوان پرقدرت ترين رسانه نام مي برند.


تلويزيون از حدود سالهاي 1950 به بعد به صورت كالاي مصرفي عمومي مطرح شد؛ خانواده ها به سرعت آن را پذيرفتند و در محدوده هاي خانوادگي وارد كردند.
اين رسانه ها نسبت به ساير رسانه ها مزايايي دارد كه پخش و گستردگي آن را در ميان عموم امكان پذير مي باشد. بر خلاف مطبوعات كه خواننده بايد دست كم سواد و يا حتي در بسياري موارد، سواد و فرهنگ بالا داشته باشد. به طور كلي تلويزيون بهترين رسانه براي افراد بي سواد يا كم سواد است.
نتايج تحقيقات مختلف از جذب شدن كودكان به سوي تلويزيون هم خبر مي دهد.
با ورود يك دستگاه تلويزيون به خانه، تغييراتي در شيوه هاي رفتاري خانواده ها ديده مي شود، اكثر گرد هم آييهاي شبانة خانواده به دور تلويزيون و به خاطر برنامه هاي آن است.


با وجود آن كه افراد خانواده با يكديگر صحبت مي كنند، مشاهدات نشان داده است كه اين ارتباطات بريده، بريده و معمولاً در ضميمة‌ برنامه هاي تلويزيون است و تجارب و اميال افراد را در بر نمي گيرد.
در عين حال مشاهده شده است كه تلويزيون ساعات بودن در خانه را طولاني تر مي كند. با توجه به اين داده ها مي توان گفت كه تلويزيون به عنوان عضوي از خانواده شناخته شده است. در تحقيقات مختلف مشاهدهشده است كه معمولاً‌ قشري كم درآمد و كم سواد جامع بيشتر از افرادي با درآمد بالا و سواد بالا از تلويزيون استفاده مي كنند.
بررسي تحقيقات در مورد « 25 نفر مذكر » :


در تحقيقاتي كه انجام گرديد مشاهده شد كه :
4% از اين 25 نفر محصل، عضو خانوادة سه نفري هستند.
32% عضو خانوادة چهارنفري و 20% عضو خانواده 5 نفري.
24% عضو خانواده شش نفري، 12% عضو خانواده هفت نفري و 8% عضو خانواده 10 نفري مي باشند.
9 نفر اين دانش آموزان فرزند اول، 5 نفر فرزند دوم، 6 نفر فرزند سوم، 2 نفر فرزند چهارم، و 1 نفر فرزند پنجم مي باشند.
از 25 نفر چهار نفر 15ساله، 6 نفر 16 ساله، 8 نفر 17 ساله، 5 نفر 18ساله، و 2 نفر هم 19 سال دارند.
60% اين دانش آموزان علاقه زيادي و 16% علاقة كمي به تلويزيون دارند و 6% هم بين اين دو گروه مي باشند.


4 نفر آنها به ميزان 90%، 4 نفر ديگر 10%، 2نفر 20%، 6 نفر50%، 4 نفر30 درصد، 2نفر 80%، و 4 نفر 40% از وقت خود را به تماشاي تلويزيون مي گذارند.
16نفر به برنامه هاي شبكه سه سيما، دو نفر به برنامه هاي شبكة 2و3، يك نفر به برنامه هاي شبكه هاي 3و1 و دو نفر هم به برنامه هاي تمام شبكه ها علاقه دارند و اكثر آنها به تماشاي سريالها و طنزهاي اين شبكه ها مي پردازند.
48% از خانواده هاي اين دانش آموزان اهميتي كم و 28% اهميت زياد به تلويزيون و برنامه هاي آن مي دهند و 24% ديگر هم هيچ اهميتي به تلويزيون نمي دهند.


پانزده نفر از كل اين دانش آموزان يا به عبارتي از 25 نفر، نظر خوبي نسبت به تلويزيون داشته اند، در حالي كه 5 نفر نظر بدي نسبت به تلويزيون داشته اند و 5 نفر هم در ميان اين دو گروه قرار داشته اند كه مي توان گفت 72% از اين 25 دانش آموز نظري موافق نظر خانواده داشته اند در حالي كه 28% آنها نظرشان مخالف نظر خانواده ها بوده است.
36% از دانش آموزان با تماشاي تلويزيون تأثيرات مثبت آن را دريافت كرده اند؛ البته در رفتار، و 24% اثر منفي در رفتار دريافت كرده اند و 40% هم هيچ تأثيري را قبول نكرده اند.


ولي از نظر درس 72% از آنها تأثير منفي دريافت كرده اند و معتقدند كه تلويزيون باعث عقب افتادگي در درس آنها شده ولي 28% ديگر عكس اين گروه بوده اند.
با توجه به اين تأثيرات چنين مي توان گفت كه :‌ 48% خانواده هاي اين دانش آموزان راضي از اين تأثيرات و 52% ناراضي بوده اند.
48% از اين 25 نفر به تماشاي برنامه هاي مطابق و متناسب با سنشان مي پردازند و 52% ديگر هم عكس گروه اول مي باشند.
7 نفر از دانش آموزان تلويزيون را بر اساس عادت هميشگي و هفت نفر ديگر براي كسب اطلاعات و آگاهي بيشتر به تماشاي تلويزيون مي پردازند. يك نفر هم براي يادگيري و هم براي گذاراندن وقت و 10 نفر تنها براي گذاراندن وقت تلويزيون تماشا مي كنند.


28% دانش آموزان تماشاي تلويزيون را به انجام وظايف خود ترجيح داده و 72% ديگر انجام وظيفه را مهمتر دانسته اند.
نه نفر از اين دانش آموزان در شبهاي امتحان هم تلويزيون تماشا مي كنند و ممكن است اين امر دليل عقب افتادگي در درسهاي اين گونه دانش آموزان باشد.
16 نفر ديگر در شبهاي امتحان از تماشاي تلويزيون خودداري مي كنند.


24% اين دانش آموزان تماشا نكردن تلويزيون هيچ تأثيري روي آنها نمي گذارد و توانسته اند كه تلويزيون تماشا نكنند. 46% هم تاثير منفي پذيرفته اند و عكس گروه اول تلويزيون را وسيله اي جدا نشدني از خود دانسته اند. 16% هم نتوانسته اند تلويزيون را از خود جدا نموده ولي مانندگروه اول از تماشا نكردن تلويزيون هيچ تأثيري را در خود احساس نكرده اند، 4% تأثير منفي از تماشا نكردن تلويزيون درك كرده ولي تلويزيون يك عضو براي آنها به شمار نمي رفته اند و 2% از دانش آموزان ازتماشا نكردن تلويزيون سود برده اند و اثراتي مثبت دريافت كرده اند و توانسته اند تلويزيون را از خود برهانند.


نتيجه گيري براي بيست و پنج نفر مذكر :
تلويزيون يا به عبارتي تماشاي برنامه هاي تلويزيون بر روي اكثر اين دانش آموزان، البته از نظر تأثير مثبت گذاشته ولي از نظر درس و‌ بدآموزي روي بيشتر اين دانش آموزان تأثير منفي گذاشته و اكثر خانواده ها از اين اثرات ناراحت و ناراضي بوده و به فكر راه چاره اي بوده اند.
بيشتر اين دانش آموزان اظهار داشته اند تلويزيون مهمتر از انجام وظيفه نيست و آن را نبايد به وظايف خود ترجيح داد. بيشتر آنها در شب امتحان تلويزيون تماشا نمي كنند، شايد اين كارشان به دليل مهمتر شمردن وظيفه از هركار ديگري مي باشد.
اكثر اين محصلان از تماشا نكردن تلويزيون هيچ اثري نپذيرفته اند و توانسته اند آن را از خود جدا كنند.


بررسي تحقيقات در مورد 25 نفر مؤنث :
در تحقيقاتي كه انجام گرديد مشاهده شد كه :
16% از اين 25 نفر محصل عضو خانوادة چهار نفري، 32% عضو خانوادة پنج نفري، 24% عضو خانوادة هفت نفري، و 4% عضو خانوادة ده نفري مي باشند.
از 25نفر، 2 نفرپانزده ساله، يازده نفر 16 ساله و 12 نفر هم هفده سال دارند 52% اين دانش آموزان علاقة زيادي و 36% درصد علاقه كمي به تلويزيون دارند و 21% هم بين اين دو گروه مي باشند.


3 نفر آنها به ميزان 10% سه نفر ديگر 20%، 5 نفر 30%، دو نفر 40%، يك نفر 50 %، چهارنفر 60%، و دو نفر ديگر 70%، دو نفر 80%، و سه نفر هم 90%، از وقت خود را به تماشاي تلويزيون مي گذرانند.


56% از اين 25 نفر به تماشاي برنامه هاي مطابق و متناسب با سنشان مي پردازند و 44% ديگر عكس گروه اول بوده اند.
دو نفر برنامه هاي تمام شبكه ها يك نفر برنامه هاي شبكه چهار، شانزده نفر برنامه‌هاي شبكه سه، يك نفر برنامه‌هاي شبكه دو،‌دو نفر برنامه‌ةاي شبكه يك، دو نفر برنامه‌هاي شبكه‌‌هاي يك و سه و يك نفر هم به برنامه‌هاي شبكه‌هاي يك و دو، و اكثر آنها به تماشاي سريالها و طنزها مي‌پردازند.
12% خانواده‌هاي اين دانش‌آموزان اهميت كمي و 48% اهميت زياد به تلويزيون و برنامه‌هاي آن اهميت مي‌دهند و 14% هيچ اهميتي به تلويزيون نمي‌دهند و به آن توجه نمي‌كنند.


17نفر از كل دانش‌آموزان يا به عبارتي 17نفر از 25% نظر خوبي نسبت به تلويزيون داشته‌اند درحالي كه 3نفر نظر بدي داشته‌اند و 5 نفر ديگر در بين اين دو گروه قرار داشته‌اند كه مي‌توان گفت 20% از اين 25نفر دانش‌آموز نظري موافق نظر خانواده داشته‌اند درحالي كه 5% آنها عكس نظر خانواده داشته‌اند.
44% دانش‌آموزان با تماشاي تلويزيون تأثيرات مثبت در رفتارشان دريافت كرده‌اند و 16% اثراتي منفي و 40% هم بين اين دو گروه يعني هيچ تأثيري قبول نكرده‌اند.


اما از نظر درسي 44%‌ از آنها تأثيراتي دريافت كرده‌اند و معتقدند كه تلويزيون باعث عقب افتادگي در درس آنها شده ولي 56% ديگر عكس گروه اول بوده‌اند.
با توجه به اين تأثيرات مي‌توان چنين گفت كه 72% خانواده‌هاي اين دانش‌آموزان راضي از اين تأثيرات و 28% ناراضي و ناراحت بوده‌اند.
يك نفر از دانش‌‌آموزان تلويزيون را بر طبق عادت و هفت نفر ديگر براي كسب اطلاعات و آگاهي،‌4 نفر هم براي يادگيري و هم براي پركردن اوقات فراغت و 13نفر تنها براي گذراندن وقت تلويزيون تماشا مي‌كنند.


12% دانش‌آموزان تماشا كردن تلويزيون را به انجام كارها و وظايف خود ترجيح داده‌ و 13% ديگر بر خلاف اين گروه هستند.
13نفر از اين دانش‌آموزان در شبهاي امتحان تلويزيون تماشا مي‌كنند و شايد اين بتواند دليل عقب‌ ماندن و تنزل كردن در درسهاي اين گونه دانش‌آموزان باشد.
12نفر ديگر در شبهاي امتحان تلويزيون تماشا نمي‌كنند.
44% اين دانش‌آموزان با تماشا كردن تلويزيون هيچ تأثيري در خود نديده و توانايي آن را داشته‌اند كه تلويزيون تماشا نكنند، 40%‌ هم تحت تأثير منفي قرار گرفته‌اند ولي آنها برعكس گروه اول يك وسيله‌اي جدانشدني خانواده دانسته‌اند.


8% از تماشا نكردن تلويزيون هيچ تأثيري را در خود احساس نكرده‌اند و جداي از تلويزيون هم براي آنها غيرممكن بوده است.
8% از تماشاكردن تلويزيون تأثير مثبت دريافت كرده‌ و تلويزيون مانند يك عضو جدانشدني براي آنها به شمار نمي‌رفت.


نتيجه‌گيري براي 25نفر مؤنث :
تلويزيون يا به عبارتي برنامه‌هاي تلويزيون بر روي اكثر اين دانش‌آموزان تأثير مثبت گذاشته، البته از نظر رفتار و درس اين دانش‌آموزان نيز تأثير مثبت گذاشته است و اكثر خانواده‌ها از اين تأثيرات راضي بوده‌اند.
بيشتر اين محصلان اظهار داشته‌اند كه تلويزيون را تنها براي گذراندن اوقات فراغت تماشا مي‌كنند. اكثراً اعلام داشته‌اند كه انجام وظيفه مهمتر از هر كاري است. بيشتر اين دانش‌آموزان در شب امتحان تلويزيون تماشا مي‌كنند :


از كل اين 25نفر اكثر دانش‌آموزان تماشا نكردن تلويزيون هيچ تأثيري بر آنها نگذاشته و توانسته از تلويزيون جدا شوند و بعد از آن بيشترين تعداد را كساني شامل مي‌شوند كه تأثير منفي از تماشا نكردن تلويزيون دريافت كرده، ولي تلويزيون يك عضو براي آنها بوده است و پس از اين گروه، گروهي است كه افراد آن را كساني تشكيل مي‌دهند كه از تماشا نكردن تلويزيون تأثير دريافت نكرده و جدايي از تلويزيون براي آنها غيرممكن بوده و به همين تعداد دانش‌آموزان ديگري بوده‌اند كه تماشا نكردن تلويزيون تأثيري مثبت براي آنها در برداشته‌اند و توانسته‌اند تلويزيون را از خود جداكنند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید