بخشی از مقاله

تاریخچه پیدایش اردستان

 


• مقدمه « نگاهی گذرا به اردستان از زمان باستان تا این زمان »

• وجه تسمیه اردستان

• اوضاع جغرافیایی اردستان و تأثیر آن در شکل گیری اردستان

• خرابه های ساسانی یا اردستان قدیم

• مسجد جامعه اردستان

• اجزاء پدید آورنده اردستان

• وجه تسمیه و علت ایجاد محلات مختلف اردستان


مقدمه :


نگاهی گذرا به اردستان از زمان باستان تا این زمان
اردستان در زمان باستان پایتخت اردوان چهارم بوده که بعضی از سکه نیز این نکته را تأیید می کنند و نیز طبق اساطیر داستانی مقر رستم دستان بوده است چنان چه قنات سهراب در این شهر معروف است به این که بانی آن سهراب پسر رستم زال است که معروف به دستان بوده و از دختر پادشاه سمنگان زاده شده و رستم ندانسته آن را کشته و دلیل این مدعا آن است که آورده اند اردستان ارگ ( قلعه) دستان بوده .
انوشیروان دادگر در اردستان متولد شده و تا هنگام عزیمت به مدائن مقیم و ولی عهد قباد بوده است و نیز در دوره اله بویه که اردستان مقر فرمانروایی بوده است.
اردستان تا سال یک هزار سیصد بیست هفت شمسی از نظر تقسیمات کشوری بخش بوده و بخشدار آن جار را اداره می کرده ولی از آن تاریخ به بعد که دولت متوجه اهمیت آنجا گردید تبدیل به شهرستان و فرماندار آنجا را اداره می کند ولی تا کنون وضع بخش های آن تعیین نشده است .

وجه تسمیه اردستان :

اردستان بلوکی است که مرکز آن همان اردستان و مشتمل بر پانصد اندی قبضه و قریه و مزرعه می باشد و لی به معنای ثانی هرچند نسبت به خود شهر اردستان کنونی صدق نمی کند اما با مقایسه با قطعات دیگر آن از قبیل کجورستان ( زواره ، مهاباد ، موغار و توابع ) و قسمت های دیگر تا اندازه ای درست است و چنان چه بعد توضیح داده می شود که اردستان قدمت تاریخی دارد و در گذشته و در ایام پیشین عنوان مدینه و شهر داشته است استنباط می گردد که در زمان سابق بلوقه بر اردستان اطلاق نمی شده و پس از زمان استیلاء ترکان بر ایران این کلمه رواج یافته و از تواریخ فهمیده می شود که در آن زمان به عمران و اهمیت سابق خود باقی نبوده .
اردستان مرکب از دو کلمه ارد به معنای غیور و خشمگین و ستان به معنی مکان باشد و با این فرض می توان گفت وجه تسمیه این است که شهر اردستان در بدو امر به نام یکی از محلات آنجا ظاهراً قلعۀ میان شهر یا دراروئه خوانده می شده و سپس چون سکنه اغلب آنجا از بزرگان و اردها بوده اند تمام بلوک و مرکز آن به نام اردستان معروف شده است مانند لرستان ، خوزستان و نظایر آن
و یا اینکه چون مردم آنجا مطیع و فرمانبردار بوده اند با این نام نامیده شده اند .
ممکن است کنایه از مردم سیاهی و لشکری باشد یعنی محل و جای سیاه چنانچه معروف است و در تاریخ نوشته شده است که اسپاهان مرکز سپاه بوده و این محل
(اردستان ) هم پیوسته جزو سپاهان بوده است .
و نیز احتمال دارد که اردستان متعلب از همان ارد و ارت باشد که به معنی سپاه است و چون اردستان جای سپاه بوده اردستان گفته اند و یا اینکه چون زمین اردستان به سفیدی آرد بوده آنجا را اردستان خوانده اند و به کثرت استعمال ، اردستان گفته شده بود هرچند به ظاهر اشکال دارد زیرا زمین شهر اردستان کنونی سفید نیست ولی با توجه به اینکه اردستان قدیم نزدیک کویر نمک بوده ( این کویر در قدیم الایام میگویند دریا بوده ) و زمین ان سفیده بوده این اشکال مرتفع می شود.

اوضاع جغرافیایی اردستان و تأثیر آن در شکل گیری اردستان در بیان عقائد قدما جغرافی نویسان :

عقاید وگفته های جغرافی نویسان پیشین راجع اوضاع اردستان متقارب و نزدیک به یکدیگر است و هر کدام شمه ای از جغرافیای طبیعی و سیاسی و اقتصادی و نجومی و نژادی آنجا را به طرز و عبارت مخصوصی بیان کرده اند .

برخی به طور تفصیل و بعضی ملخص عقاید و اطلاعات خود را به رشته تحریر کشیده اند :

اردستان واقع در اقلیم سوم و جزء بلاد جبال است،طول جغرافیایی آنجا ( اردستان ) 27 درجه و 10 دقیقه و عرض آن 38 درجه و 30دقیقه می باشد .

نیز در بیان اوصاف و اخبار عمومی اردستان چنین می گویند :

اردستان شهری است که در کنار بیابان بزرگ و کویر بنا شده و تا اصفهان 18 فرسنگ فاصله دارد .
اردستان شهری است واقع بین کاشان و اصفهان و از اصفهان هیجده فرسنگ مسافت دارد و فاصله آن تا زواره دو فرسخ است و در پایان بیابان کوه جنوبی کاشان واقع و بنای آن بطور ضربی و در نهایت متانت و استوار است .

دارای باغ ها و عمارات با فسخت و نزهت و باروی محکم است و در هر محله ای قلعه ای و در قلعه ای آتشکده ای بنا شده است، بلوکات آن بسیار بزرگ و جامه های زیبایی در آنجا بافته می شده و به اطراف جهان حمل می شود .
اردستان شهری است میان کاشان و اصفهان واقع و بنای آن محکم و باروئی دارد – در هر محله قلعه ای و در هر قلعه ای آتشکده ای است.
گویند انوشیروان عادل در آنجا متولد شده و هنوز آثار وی باقی است .
بلجمله باغ های بزرگ با صفا و بلوکات زیادی دارد و مردمش اهل علم و اجتهاد و طایفه ای از اهل علم بد آنجا مستولیند .
اردستان از شهر های تابع اصفهان که در کنار کویر بزرگ واقع است از همه بزرگتر است . بازار های آن جدید و نو ساز و مسجد جامع آن مصور است در آنجا بسیاری از مشایخ از اهل تصوف و حدیث و قصا یافت می شوند.
زمین اردستان به نرمی آرد است و از این رو آن محل را اردستان نام نهاده اند ،در خبر است که بنا های این شهر بدست بهمن بن اسفندیار سر و سامان گرفته و او در شهر بنا ها کرده .
ابی بکر شهاب الدین در مورد چگونگی ساخت و به

وجود آمدن قصر های زیبای اردستان و وضعیت و مساحت آن اینگونه می گوید:

از جمله بلوکات اصفهان اردستان است که در میان ضیاء آن جایی است که اردستان نامیده می شود و بلوک هم به همان نام خوانده می شود برای اینکه شهر اردستان فوق العاده مجلل و با شکوه بنا دارد و زادگاه انوشیروان عادل است و از اردستان به دارالملک (صائن) نا م برده شده پس از پادشاهی ، هشتاد نفر از کودکانی که با او همبازی و همدرس بودند به مدائن احضار شدند و مورد اکرام و انعام واقع شدند و دستور داد تا برای هر کدام قصری عالی بنا کنند و در آن زمان عادت بر این بود که سلاطین مایل نبودند قصر مرتفعی برای کسی ساخته شود مگر اینکه استحقاق چنین قصری را داشته باشد و در موارد استحقاق هم باید از اینکه پادشاه از نظر طول و عرض و ارتفاع اجازه می داد بنا می گردید .
قصوری که برای آن کودکان بنا نهادند هنوز باقی است و اعقاب آنها بدان افتخار می کنند .
بنای اردستان به طور ضربی و دارای باغ های بزرگ و با صفاست . شهر اردستان دارای حصاری و در هر محله ای هم قلعه ای بنا شده و در وسط یکی از آن قلعه ها آتشکده است که می گویند انوشیروان عادل در ان متولد شده و از بنا های انوشیروان نیز هنوز باقی است
در کتاب زیت المجالس به وضوح در مورد چگونگی به وجود آمدن اردستان به این موضوع اشاره شده گه اردستان بین اصفهان و کاشان را بهمن بن اسفندیار بنا کرده است .
و مؤلف کتاب بستان السیاحه بیان می دارد که اردستان قصبه ای است به جهت مقرون قریب پانصد باب خانه دارد .
در کتاب الاصفهان جلد اول آورده شده :
اردستان مشتمل بر یک بلده و سیصد شش قریه و مزرعه و سکنه آن پنج هزار و پانصد سی و هفت خانوار است – از طرف شمال محدود است به کویر و از مغرب به نطنز و از ابتدا مساحت آن تا شهر بیست دو فرسخ است .
محصول آنجا زود تر از اصفهان می رسد و از قنات مشروب می شود و هوایش نزدیک به اصفهان می باشد
سکنه بلده اردستان هزار و چهار صد و نود و چهار خانواده مشتمل بر شش محله است .
در محلۀ مصال مسجدی وجود دارد از بناهای عمر عبد العزیز در محلۀ فهده بقعۀ پیر مرتضی علی از اولاد انوشیروان عادل است و چهار بلوک اردستان :
سفلی ، علیا ، گرمسیر ، برزاون است .

بلوک سفلی :

دارای آب هوای معتدل است . قریۀ امیر آباد از بلوک سفلی و بقعه شیخ رجب بَرسی که از معاریف عرفا است در آنجا واقع شده بطوری که در بیان عقائد قٌدما جغرافیون بیان گردید بنای نخستین شهر اردستان قلعه ای بوده که دارای حصار و باروی بسیار استواری بوده و نزدیک به حصار خندقی داشته که هنوز آثار آن

باقی است و طبق نقل حمزۀ اصفهانی و مؤلف مجمل التواریخ و القصص در میان قلعه آتشکده ای وجود داشته که به آتشکده مهر اردشیر موسوم و آن را بهمن بن اسفندیار معروف اردشیر در ار دست از سلسله پادشاهان کیان بنا نموده است ، مساحت قلعه چهل و هشت هزار ذرع و مظهر قنات ارونه نیز بوده است و از این رو به دژ ارونه معروف بوده و ارگ دستان هم می گفتن و در اکثر کثرت استعمال اردستان گفته اند ، تا اینکه در اثر مرور زمان و ویرانی قلعه مزبور از طرف حاج محمد جعفر آباده مجتهد معروف فروخته و تبدیل به باغ گردیده است و فعلاً معروف به باغ قلعه است .


خرابه های ساسانی یا اردستان قدیم :

خرابه های ساسانی یا اردستان قدیم در شمال زواره واقع و اکنون جزو تپه ها و اثر مختصری که حاکیست در روزگاران باستان بناهای وجود ندارد و در واقع بارندگی و تابش آفتاب اشیای از قبیل خرده طلا و نظایر آن پیدا می شود معزلک این آثار حکایت از این دارد که در گذشته بنا های مهمی وجود داشته که در اثر یکی از حوادث در زیر خاک مدفون گردیده است و به همین جهت خرابه هی مزبور از لحاظ اهمیت تاریخی به نام خرابه های ساسانی و شهر اردستان جزء آثار ملی محسوب و حفاظت آن طبق قانون حفظ آثار عتیقه به عهده اداره کل باستان شناسی قرار داده شده است .

مسجد جامع اردستان :

یکی دیگر از بناهای قدیمی و از ارکان ساخت اردستان مسجد جامع اردستان می باشد . مسجد جامع اردستان از بناهای عهد سلجوقیان است که جزء آثار ملی ایران به ثبت رسیده است .
بنای گنبد وار به طور کلی متعلق به عهدی است که به شیوه و سبک مساجد چهار ایوانی پیدا نشده بوده و یا اگر هم پیدا شده بوده معمول نبوده چنانچه این بنا را از نظر معماری با گنبد های مسجد جامع اصفهان بسنجیم اینطور استنباط می شود که بنای جامع اردستان در اوایل سلطنت ملک شاه سلجوقی ایجاد شده است . معزلک هم نمی توان گفت که این بنا ( گنبد واری ) که هسته اصلی مسجد فعلی است قدیمی ترین قسمت های مسجد جامع است بلکه در

حقیقت این بنا روی جایگاهی که بنای دیگری بوده که خراب شده یا خراب کرده اند برپا گردیده است و در موقع توسعه مسجد برای تبدیل ان به چهار ایوانی با بقیه ساختمان قدیمی تؤام و پیوسته شده است و آثار مزبور عبارت است از چندین جرز ستون و طاق های رواقی که متعلق به قرن چهارم هجری و چیز دیگری از آن باقی نمانده است و می توان گفت مسجد نمونه مسجد عربی بوده و یک بار دیگر خود را مانند اصفهان برابر با مسجد نمونه ایرانی می بینیم که بجای

مسجدی از عهد عباسیان در همان محل ساخته شده است و به این ترتیب باز هم مدرکی از بی مهری ایرانیان نسبت به نقشه مسجد نمونه عربی در قرن پنجم اسلامی بدست آمده است و بنابر این معلوم می گردد که در اردستان مسجدی با نقشه عربی و جود داشته که قسمتی از آن هنگام ساختمان بنای گنبد وار یا ویران بوده یا خراب گردیده است ؛ و باقیمانده هایش نیز در موقع تبدیل مسجد کوشک مانند به مسجد چهار ایوانی مورد استفاده قرار گرفته . این باقی مانده ها در مسجد کنونی جز مصالح بنا چیز دیگری بشمار نمی رود و گرچه این باقی مانده موجود بوده مورد استفاده قرار گرفته لکن هیچ گونه ارتباطی را بین نقشه قدیم و نقشه جدید نشان نمی دهد .
حقیقت این است که ابو طاهر مسجد کوشک مانند را تبدیل به مسجد چهار ایوانی نموده است .
در شمال غربی مدرسه ایست ( مدرسه حاج حسین نورالدین ) مناره مسجد فرو ریخته است .

اجزا پیوند آورنده اردستان :

اردستان بطور کلی پدید آمده است از محلات مختلف شهر مانند ( رامیان ، فهره ، مون ، باب الرحی ، مصال ، لب جوی ، کوشک ، بازار ، کبودان )


قنوات شهر شامل :

( ارونه ، مون ، باب الرحی ، خسرو شاد ، سهراب ، فامیله ،کچور ستاق ، کی جی ) و قسمت های دیگر از جمله بقاع و اماکن قدیمی شهر اردستان – آتشکده ها ، مساجد ، مدارس ، حمام ها ، آسیا ها – دارای وجه تسمیه مخصوص خود می باشند که نقش و چگونگی هر یک را در به وجود آمدن شهری کویری به نام اردستان نشان می دهد .
در پایین به ذکر وجه تسمیه و چگونگی به وجود آمدن محلات گوناگون شهر پرداخته می شود .

رامیان :

بطوری که در بیان عقائد جغرافیون مذکور گردیده در میان شهر اردستان قلاعی بوده که مرکز آتشکده ها بوده است و معابر و راه های شهر تا محلۀ میان شهر که محل قلاع بوده امتداد داشته است – یکی از آن راه ها از محله رامیان می گذشته است و بدین جهت راه میان گفته اند – یا اصولاً میان و مون به معنای آتش در حال اشتعال است و چون در زمان قدیم در همه محلات اردستان آتشکده بوده و در رامیان آتشکده ای بوده مه آثار آن از قلعۀ خرابه قدیمی هویدا است
و هنوز موجود است به این نام خوانده شده است و به این ترتیب وجه تسمیه و طرز شکل گیری محله مون هم ظاهر می شود .


فهره :

چنانچه در لغت آمده فهره به معنی راه وسیع و معلوم می شود شاهراه اردستان قدیم از محله فهره بوده است – در نوشتجات دیوانی فهرج می نویسند که می توان گفت در اثر نفوذ اعراب تعریب و بصورت ( فهرج ) درآمده است .

مون :

بطوری که در وجه تسمیه رامیان مذکور افتاد مون به معنای آتشکده ای بوده و مناسبت این که در محلۀ مون معبدی وجود داشته به نام مون نامیده اند .

باب الرحی یا برار :

از نظر اینکه قبل از اسلام و پیش از نفوذ اعراب در ایران در محله مذبور آسیاهای زیادی وجود داشته آنجا را بزبان معلی بدار یعنی در آسیا می نامیدند و پس از نفوذ اعراب معرب شده و با ب الرحی گفته اند ، یا اینکه چنانچه درباب اوضاع عمومی گفته شد در هر محله ای قلعه ای بوده و چون درب قلعه این محله سنگی نامیده شده و در دوران نفوذ اعراب معرب و باب الرحی خوانده اند .

محال :

از چند محله مرکب بوده محال خوانده شده است زیرا مهمترین محله اردستان همان محال است .


لب جوی کوشک :

چون این محله واقع است در جایی که کوشک های زمان قباد یا انوشیروان بنا شده و جویی نیز از نزدیکی آن می گذرد از این رو لب جوی کوشک گفته اند .

بازار :

چون که محل بازار در آن قرار دارد به این نام خوانده شده است .

کبودان :

ممکن است به مناسبت اینکه کبودان به معنای شاه دانه هم آمده بود در آن محله دانه مذبور کشته می شد به نام کبودان خوانده می شده یا اینکه کبودان از این نظر گفته اند که کوشک های بلند و مرتفعی داشته است چه کوشک کبود به معنای مجلل آمده است – یا اینکه کبودان در اصل قبادان بوده است که منسوب به قباد بوده و سپس تبدیل به کبودان شده چه قباد را در قدیم کواد نیز می گفته اند و به زبان لهجه محلی کوون بروزن کنون می گویند و این اوضاع دلالت بر این دارد که کوشک های لب جوی کوشک از طرف قباد ساخته شده بوده است .
احتمال هم دارد که کوون منصوب به کاوه باشد چنانچه معروف است کاوه آهنگر ار دستانی بود و آبی هم از قدیم در اردستان جاری است که به آب کاوه معروف است .


پایان

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید