بخشی از مقاله


مقدمه :
با توجه به این که هنر بازتاب زحمات، تلاش و حاصل زندگی انسانهاست وبخش بزرگی از تمدن جوامع مختلف را تشکیل می دهد، بررسی و شناخت آن در گذشته های دور و نزدیک بسیار مفید و ضروری است. توجه به تلاش و همت انسانها در به وجود آوردن آثار هنری و تشریح تغییرات و تکامل هنر در دوران مختلف ما را با رابطه بین زندگی و هنر و تحولاتی که در اثر تغییرات زندگی انسانها درهنر به وجود می آید آشنا می سازد. از آنجا که مطالب فراوانی در تاریخ تحولات مبنی بر جنگ و سلطه و ... به میان آمده و آن چیزی که در خور تحقیق خودبینی بر اطلاعات خود و بازخورد آن به دیگران بیابیم هزار انتخاب کردم که سیر و تحول هنر را در این دوران مورد کنکاش قرار دهم. باشد که مورد قبول استاد گرامی واقع شود.


نقاشی و کتاب آرایی :
عهد صفوی : در دهه های نخست حکومت صفویان نقاشی همان را مکتب هرات را ادامه می دهد یکی از پرارزش ترین آثار این دوره نسخه های مصوری از خمسه نظامی است که تقریباً همه نقاشان معروف زمان، تصویری در آن کشیده اند (تصویر 47 . 2 ) این نقاشان برخی چون آقا میرک و میرسید علی از شاگردان بهزاد بوده اند و برخی چون سلطان محمد از او تاثیر گرفته بودند. در این تصاویر رنگها غنی تر، ترکیب بندی ها متراکم و پیکرها پرتحرک تر از تصاویر کتابهای پیشین هستند.


در سالهای بعد و به علت رشد شهرنشینی و حمایت از اصناف و پیشه وران و گسترش صنایع دستی، به خصوص با ساختن کاخهای جدیدی در پایتخت های جدید، یعنی اصفهان ضرورتاً نقاشی شکل دیگری به خود می گیرد و در مواردی جزئی از معماری می گردد و بر دیوارها به منظور تزئین به کار گرفته می شود. و در مواردی به صورت نقاشی دیواری و غیره مطرح می گردد. به هر حال تا اندازه زیادی از حد کتاب آرایی پا فراتر می نهد. از مشهورترین بناهای این عهد که از نقاشی در آرایش داخلی آنها استفاده شده است، ساختمان عالی قاپو و چهل ستون در اصفهان هستند (تصویر 48 . 2 ) بخشی از تحول در نقاشی عهد

صفوی، به خاطر آشنایی با فرهنگ غربی است. چنانچه فرهنگ غرب دولت صفوی را شدیداً مجذوب خود می سازد و برای اولین بار عده ای از نقاشان اروپایی به ایران می آیند، و متقابلاً جوانانی به ایتالیا فرستاده می شوند تا نقاشی غربی را بیاموزند. بدین جهت در اواسط عهده صفوی ما شاهد دو شیوه در نقاشی هستیم :


یکی تکامل شیوه سنتی و یکی شیوه نقاشی «اروپایی مآب» تاثیر نقاشی غربی بر نقاشی ایران، تنها در حد شکل تصاویر و رعایت بعد نمائی و سایه پردازی و غیره نیست، بلکه در وسایل نقاشی نیز تغییراتی پدیدار می شود.


میر سید علی در تجسم مناظر طبیعی و زندگی دهقانی و چادرنشینی مهارت داشته است. این نقاش را می توان موسس سبک خاص نقاشی شمال هندوستان دانست زیرا این صورتگر در خدمت همایون بابر که به نقاش ماهر دیگری به نام عبدالصمد شیرازی سبک جدیدی از ترکیب عنصر مینیاتور ایرانی و نقاشی هندی به وجود آورد.


در دوره صفوی علاوه بر مینیاتور نقاشی معمولی هم رواج داشته است.
پروژه (صورت سازی) تقریباً از این زمان است که معمول می شود. صورتهای شاهزادگان و بزرگان و درباریان صفوی غالباً موضوع مهم و سفارش عمده برای شان معروف عهد صفوی بوده است.


علاوه بر پرتره و نقاشی مینیاتور، نقاشی دیواری هم در زمان سلطنت صفوی شاه عباس اول مورد توجه قرار گرفت. عمارات و قصرهای عظیمی که در زمان پادشاهی شاه عباس کبیر در اصفهان ساخته شده است غالباً ضرین به نقاشی های دیواری است در این نقشها مثلاً در چهل ستون حتی تصویر هلندی و دیگر اروپاییها نیز دیده می شود.


نقاش معروفزمان شاه عباس رضا عباسی است که صاحب مکتب خاصی است. هر چند رضا عباسی مینیاتورکار هم بوده است. اما شهرت خود را مدیون پرتره ها و نقاشی های بزرگ خویش است که شباهت با طبیعت و مدل خود را دارند. این نقاشی های بزرگ خویش است که شباهت با طبیعت و مدل خود را دارند. این نقاش در ترسیم خطوط منحنی و طرح قوی و عمیق استاد است. استادی او مخصوصاً در نمایاندن موی سر و ریش جلب نظر می کند. از آثار و پرتره های او می توان تصاویر درویشان و زائران و جوانان را نام برد. چند طرح از او در موزه متروپولتین موجود است که امضاء او رقم کمینه رضای عباسی را دارد. یکی از

طرحهای او تصویر خیاطی است نشسته و دوتای دیگر یکی جوانی را نشان می دهد که صراحی به دست دارد و دیگری پیر مردیست مه به عصایی تکیه داده است. شخصه نقاشی های رضا عباسی علاوه بر مشاهده دقیق طبیعت مرجع داشتن رنگهای کمرنگ و محدود کردن تزئین طرحها به دو یا سه رنگ است. شاید قدرت طراحی این استاد و همچنین جنبه واقع جویی که در آثارش دیده می شود نتیجه آشنایی او با آثار هلندیان باشد که در دربار شاه عباس به گرمی پذیرفته می شدند.


مینیاتورهای زمان صفویه را می توان از علائم زیر شناخت :
1 ) هیئت لباس و عمامه، در مینیاتورهای اوایل صفویه عمامه ها دور کلاه پیچیده شده و نوک قرمز رنگ کلاه (رسم قزلباش) از وسط عمامه پیداست. اما کم کم عمامه ها بزرگتر و شل تر شد و این میله قرمز رنگ هم از میان رفت. همچنین قباهای بلند و گشاد قدیم در مینیاتورهای صفویه جای خودرا به کمر مپنیایی دارد که تا بالای زانو می رسید و روی آن کمربند بسته می شد. به لباس زنان نیز شالی که روی شانه می انداختند و مانند روسری گوشه آنرا روی سر می کشیدتد اضافه شد. تغییرات اخیر در لباس بیشتر از عهد شاه عباس اول صورت پذیرفت.


استفاده از رنگ و دوفن بوم نقاشی و رنگ های خاص نقاشی های غربی از جمله این تغییرات است. از نقاشانی که به شیوه سنتی به نقاشی ادامه می دهند باید از محمدی، آقا رضا، رضا عباسی (که احتمالاً همان آقارضا است ) نام برد. از خصوصیت آثار پردازش آنها تکامل نگرش کمال الدین بهزاد به حالات طبیعی انسانی بوده است. آنها در نهایت سادگی، با دستی قوی و قلمی پر محارت، آثاری از خود به جا گذاشتند که تا پیش از آن در نقاشی ایران سابقه نداشت. توجه رضا عباسی به خود انسان بیشتر از فضای اطراف او هست. این نکته حتی در تأکید پرداخت او در شکل انسان نسبت به زمینه های ساده ای که در آثارش استفاده کرد روشن است. (تصویر 49 . 2 و 50 . 2 )

 

تصویر 47 . 2 ) بخشی از صفحه سوگواری بر مرگ مجنون از «خمسه نظامی» اثر شاگردان کمال الدین بهزاد.

تصویر 48 . 2 ) نقاشی های دیواره و پنجره های عالی قاپو – اصفهان


تصویر 49 . 2 ) نقاشی عهد صفوی (cm 12 × 5/12 ) محل نگهداری : موزه بریتانیا – لندن

تصویر 50 . 2 ) نقاشی عهد صفوی اثر رضا عباسی
از این زمان به بعد نقاشی دیگر در خدمت کتاب آرائی نیست و شکلی مستقل به خود می گیرد این نکته در آثاری که از هنرمندان به اروپا باقی مانده آشکارتر است. ار معروف ترین این هنرمندان محمد زمان نام دارد. نقاشی های او کاملاً براساس نقاشی غربی است موضوع نقاشی های محمد زمان در مواردی رابطه ای با فرهنگ اسلامی – ایرانی ندارد. (تصویر 51 . 2 ) اما در مواردی هم به جنبه های فرهنگی زمان خود نظر داشته است که از جمله آنها تصاویری است که بر مبنای ادبیات فارسی کشیده است. عنصری که درنقاشی ایران طی قرون متمادی رعایت شده است یعنی استفاده از جنبه های تزئینی در نقاشی، مثل دقت

در جزئیات، ریزه کاری ها و پرداخت های ظریف، در آثار محمد زمان هم دیده می شود. حتی شکل درختها و گل هایی که در زمینه نقاشیهای او هست اکثراً به عنوان نقش مایع (موتیف) در حاشیه کتابها ویا در خود نقاشی های گذشته و حتی هم زمان او دیده می شود. اما یک تفاوت بین آثار محمدزمان و دیگران وجود دارد و آن گرایش به اصول طبیعت پردازی است یعنی بعد نمایی، سایه پردازی و غیره. از اینرو، در آثار محمدزمان دیگرنه غنای رنگهای شفاف و تخت بهزاد را می توان دید و نه ظرفیت و سرزندگی خط های رضا عباسی را.
ساختمانها و مساجد در زمان صفویه :


شاه عباس بزرگ از تمام تحارب گذشته استفاده نموده و در پایتخت خود (اصفهان) ابنیه ای به وجود آورد که باعث افتخار عموم ایرانیان است. از میان ابنیه غیرمذهبی عهد شاه عباس بزرگ باید عالی قاپو را نام برد.
این بنا را نمی توان با کاخ های هخامنشی در تخت جمشید و شوش و یا ایوان کسری در تیسفون مقایسه کرد. کاخ های هخامنشی بیشتر از حیث عظمت و وسعت بینندگان را تحت تاثیر قرار می دادند. کاخ عالی قاپو با اطاق های کوچک و تو در تو طبقات متعدد و سبک که روی هم قرار گرفته اند از نظر ظرافت و زیبایی مدت چهار قرن ایرانیان و سیاحان خارجی را فریفته خود نموده است. شک نیست که ابنیه عهد صفوی از نظر اصالت و استحکام به پای بناهای زمان سلجوقی نمی رسد. مانند آن است که ساختمان های عهد صفوی جامعه مافری برتن کرده اندکه سر تا پای آن را پوشانده است. یعنی به طور خلاصه ریزه کاری ها و تزئینات بیشتر مورد توجه معمار بوده است ابتکاری در اصول معماری با این حال همین ابنیه عهد صفوی است که شهر اصفهان را به موزه ای درآورده است.
مسجد شاه اصفهان :


در ابتدای سلطنت شاه عباس در اطفهان مسجدی به نام شیخ لطف الله ساخته شده بود که فاقد حیاط بود. تالار گنبد دار آن از طرف داخل و خارج با کاشی های لعاب دار رنگین به صورت معرق پوشانده شده بود. به طوری که این بنا شباهت به یک جام چینی هفت رنگ پیدا کرده بود.
این مسجد با وجود نهایت زیبای رضایت خاطر شاه را فراهم نیاورد.


شاه عباس پس از فراغت از جنگها تصمیم گرفت مسجد زیباتر و بزرگترین در سمت دیگر میدان بزرگ شاه بسازد. برای ساختن این مسجد عجله بسیار در کار بود چنانکه ظاهراً حتی در پی ریزیهای آن دقت زیاد نشد و حتی به جای کاشی های معرق که بسیار زیبا بود اما ساختن آن مستلزم وقت زیاد بود، کاهش هفت رنگ به کار بردند. با این حال مسجد شاه اصفهان امروز یکی از زیباترین ابنیه مذهبی عالم اسلام به شمار می آید.
کاخ چهل ستون :


تعداد ابنیه مذهبی و غیرمذهبی که در زمان شاه عباس در اصفهان ساخته شده است به قدری زیاد است که برای تشریح ومعرفی آنها چندین مجله کفایت نخواهد کرد.
اما چهل ستون از بناهای عهد شاه عباس دوم است و با اینکه بعضی از نویسندگان احتمال داده اند که شاه عباس اول ساختمان آنرا آغاز مرده باشد ولی کتیبه آن به نام شاه عباس دوم می باشد. در کتیبه دیگری نیز نشان داده می شود که در زمان شاه سلطان حسین حریق مختصری در آن روی داده و به دستور آن پادشاه مرمت شده است. به هر حال مسافرانی که در عهد شاه عباس اول به ایران آمده اند. در سیاحت نامه های خود از کاخ چهل ستون ذکر نکرده اند در حالی که شاردن و در وویل که هر دو در زمان سلطنت شاه سلیمان در ایران بوده اند آنرا دیده و وصف کرده اند.
مسجد شاه سلطان حسین :


بدون شک زیباترین بنای اصفهان مسجد شاه سلطان حسین است که مسجد چهار باغ یا مسجد مادرشاه نامیده می شود. این مسجد به حدی زیباست که افتخار معماری ایران شمرده می شود. طرح بنا چهار ایوانی و پوشش نمای درونی و بیرونی مسجد با کاشی های لعاب دار هفت رنگ است.
تاثیر ابنیه عهد صفویه در ادوار بعد – سبک ساختمانی عهد صفویه چنان جذاب بود که در تمام دوره های تاریخی افشار و زندیه و قاجاریه نیز از آن تقلید شد. کاخ شمس العماره چیزی جز نمونه کوچکی از عالی قاپوی اصفهان نیست. با این حال تخت مرمر در کاخ گلستان را باید تقلید کوچکی از ایوان کسری دانست. با اینکه از بسیاری جهات بی شباهت به چهل ستون اصفهان نیست.


اما از نظر مذهبی از عهد صفویه به بعد هیچ گونه تغییری در سبک معماری ایران رخ نداده است. در مسجد شاه تهران که در عهد فتحعلیشاه شناخته شده است مسجد سپهسالار تهران که بهترین نمونه مساجد در قرن اخیر ایران است از سبک مساجد چهار ایوانی اصفهان تقلید شده است.
سبک معماری مساجد در ساختمانهای غیرمذهبی نیز نفوذ کرده و بهترین نمونه آن گنبد کاخ مرمر است که از گنبد شیخ لطف الله تقلید شده است.
متاسفانه در مساجدی که در سال های اخیر در ایران و خصوصاً در تهران ساخته شده است به تنها اصول ساختمانی اصیل ایران به کلی فراموش شده است بلکه با کمال بی سلیقگی از اصول ساختمانهای غربی تقلیدهای نابجایی شده است.


تصویر 5 . 2 ) نقاشی رنگ و روغن تولید عیسی (ع) اثر محمد زمان
2 . 5 . 2 ) خوشنویسی و تذهیب :
عهد صفوی : در عهد صفوی تذهیب وارد عصری جدید می شود. و مثل گذشته در متن مطرح نمی شود، بلکه در حاشیه نوشته ها طرح است. از طرفی هم تأثیر نقاشی بر خطاطی بسیار زیاد است. در این زمان استقلالی نسبی در تذهیب به وجود می آید حرفه ای نیز به نام، تذهیب کار، به وجود می آید که معروفترین تذهیب کاران این عهد مولانا حسن بغدادی است. (تصویر 52 . 2 ) تنوع ئتذهیب این عصر بیش از گذشته است. گاهی طرح ها ساده و کم رنگ و گاه

با رنگ های متنوع در حاشیه می آیند. شیوه جدیدی نیز در این عهد ابداع می شود که به نام «تذهیب معرق» معروف است. این شیوه عبارت از بریدن یک طرح بر روی کاغذی جداگانه بوده که آن را بر حاشیه و یا در میان سطرها می چسباندند. خط و خوشنویسی هم ارزشی مستقل از کتابت می آید و به شکل «رقعه» «یک قطعه خط» زیاد دیده می شود. از خطاطان این عصرباید از میرعلی هراتی و میرعماد و علی رضا عباسی نام برد.
خط نستعلیق که مورد توجه بسیار قرار می گیرد، در این عهد به همت خطاطی معروف به نام درویش عبدالمجید طالقانی شیوه جدیدی از خط نستعلیق رواج می گیرد که به نام شکسته نستعلیق معروف است (تصویر 53 . 2 ).

 


تصویر 52 . 2 ) تذهیب در عهد صفوی از «خمسه نظامی»با خط مولانا حسن بغدادی قرن دهم هجری.


تصویر 53 . 2 ) خط شکسته نستعلیق اثر درویش عبدالمجید، اوایل قرن 12 هجری.
3 . 5 . 2 ) تجلید :
عهد صفوی : تهیه جلد کتاب در عهد صفوی به دنبال رشد صنایع و فنون، شکل صنعتی تر به خود می گیرد و از این رو سرعت بیشتری در تهیه جلد کتاب به وجود می آید. این شکل از جلدسازی به نام «جلد لاکی» معروف است. اما تهیه جلدهای چرمی نیز ادامه می یابد، ولی به جای استفاده از فشار دست بر سطح چرم، از قالبهای بزرگ فولادی استفاده می شود. آشتر کتاب را هم اکثراً طلاکاری می کرده اند. در رنگهای زمینه آستر کتاب تازگی دارد. شکوفائی جلد

لاکی را در عهد قاجاریه خواهیم دید. ولی بد نیست که شیوه کار جلد لاکی را توضیح دهیم. ابتدا بر چوبی نازک ورقه ای ظریف از گچ می کشیدند، و سپس سطح گچی را با لایه ای از لاک می پوشاندند. و بعد نقش مورد نظر را اکثراً با رنگ و روغن بر لاک نقاشی می کرده اند. و روی آن را با لایه ای شفاف مثل روغن جلا می پوشاندند این لاکها از موم بوده است و با ذوب آن می توانستند با قطری بیار کم آن را بر سطح گچی بکشند. پیوند میان نقاشی و نیز نقشهای تذهیب و نقوش روی جلد کتاب در عهد صفوی بسیار زیاد است. اما این نقشها هنوز مایه هایی از هنر چینی را با خود دارند. از طلاکاری نیز در پشت جلد و گاه در آستر

جلد بیشتر از گذشته استفاده می شد. گاه نیز نقوش اسلیمی با شکل ترنج در پشت جلد به کار رفته است. ترنج نقشی مرکزی است که بیشتر در قالیبافی استفاده می شود و اسلیمی عبارت از نقش حلزونی وار است که خط اصلی طرح آن را با گلها و گیاهان تزئین می کنند. هنر جلدسازی در این عهد مثل دیگر هنرها استقلالی نسبی می یابد. و در مواردی نام طراح و جلد ساز در جلد کتاب و یا صفحات آخر کتاب آمده است از این رو می بینیم که جلدسازی نیز حرفه ا

ی هنری محسوب می شود. از جلدسازان مشهور این عهد باید از استاد محمد نام برد. در عهد صفوی هرچند جلد لاکی رایج می شود ولی ارزنده ترین جلدها همان جلدهای چرمی هستند (تصویر 54 . 2 ).

4 . 5 . 2 ) سفالگری :
عهد صفوی : با حمله مغولها سفالگری دچار رکود می شود و بیش از آنکه سفالگری رشد کند کاشیکاری رشد می کند. از اینرو مقدار کمی از آثار سفالین این عهد را در دست داریم. و مراکز سفالگری پر رونق عهد سلجوقی از رونق می افتد. ولی آنچه مسلم است در عهد تیموری تاثیر سفالگری چینی بر هنر سفالگری ایران بسیار زیاد است. در عهد تیموری ظروفی که از «گل چینی» درست می شده، هنر سفالگری را تحت الشعاع قرار داده و به احتمال زیاد ظروف چینی از چین وارد می شده است. به همین دلیل هم در سفالگری عهد صفوی تحولاتی قابل توجه صورت می گیرد که بیشتر در فن سفالگری موثر می افتد تا در نقش سفالها.


تصویر 54 . 2 ) پشت جلد چرمی (ضربی) عهد صفوی.
نقش سفالها در عهد صفوی بیشتر متاثر از مقاشی است اما عناصر تصویری چینی نیز در نقش سفالها دیده می شود. مثل : ابر چینی و دقت در جزئیات طبیعی «بدل چینی» در این عهد رایج می شود که قبلاً هم در عهد سلجوقی استفاده می شده است اما در این دوره به حد اعلای رواج خود می رسد (تصویر 55 . 2 ). نقش دیگری نیز در سفالگری عهد صفوی ابداع می شود که به نام «سفال کوباچه» ( منطقه ای در نواحی آذربایجان شمالی معروف است نقش این سفالها طراحی تیره بر زمینه های روشنی مثل آبی یا سبز هستند (تصویر 56 . 2 ) سفالهای عهد صفوی در جهان شهرت خاصی دارتد زیرا ظرافت ساخت آنها و زیبایی نقش آنها با سفالها و حتی مجسمه های هم عصر خود در جهان برابری می کنند.
ظروف سفالین در دوره صفویه :


در دوره صفویه هنرمندانی از چین وارد ایران شدند و هنرمندان ایرانی در کارگاهها سعی کردند ظروف شبیه به ظروف چینی منقوش به وجود آورند و حتی گاهی از کائولین که در چین برای ساختن ظروف به کار برده می شد نیز استفاده کردند. علاقه شاه عباس به ظروف چینی به قدری زیاد بود که تعداد بیشماری ظروف برای مصرف آرامگاه جد خود شیخ صفی در شهر اردبیل به کارگاه های چین سفارش داد. قسمتی از این ظروف امروز در موزه های شوروی و قسمت دیگر در موزه ایران باستان قرار دارند.


هنرمندان عهد صفوی در ابتدا سعی کردند از ظروف چینی تقلید کنند. ولی خیلی زود سبک مخصوصی در اصفهان به وجود آوردند که با وجود شباهن زیاد آن به ظروف چینی کاملاً از آن متمایز می گردد. از حیث جنس ظرف و پخت آن تقریباً به پای ظروف اصلی چین می رسد ولی از حیث نقش از آن جلو می افتد در ابتدای عهد صفوی برای تزئین مساجد مانند دوره قبل از کاشی های معرق استفاده شد ولی چون شاه عباس عجله داشت که ساختمان هایش زودتر به پایان برسد هنرمندان کاشی ساز – کاشی هفت رنگ را اختراع کردند که زودتر ساخته می شد و کم خرج تر بود. و بدین طریق صنعت زیبای معرق سازی متروک گردید.


5 . 5 . 2 ) کاشی کاری :
عهد صفوی : «کاشی هفت رنگ» در این دوره جایی مهم دارد از آنجا که تهیه کاشی معرق مشکل بود کاشی هفت رنگ متداول می شود. از کاشی معرق هم استفاده می شده است (ولی به ندرت). شیوه کار کاشی هفت رنگ به این ترتیب بوده است که سفالها را به قطعات یک شکل (معمولاً مربع) می بریدند و سپس روی آن را نقاشی می کردند و می پختند. این قطعه های یک اندازه در کل مکمل یکدیگر بودند. و بیشتر به این جهت به کاشی هفت رنگ معروف هستند که تنوع رنگی در آنها بسیار است. و هم چون نقاشی های عهد صفوی تنوع طرح و رنگ و پرداخت در آنها بسیار قابل توجه است (تصویر 57 . 2 ).


تصویر 55 . 2 ) بدل چینی عهد صفوی. اندازه : ارتفاع cm 35


تصویر 56 . 2 ) سفال «کوباچه» عهد صفوی اندازه قطرcm 24
از آثار بسیار معروف عهد صفوی باید از کاشیکاریهای مسجد شیخ لطف الله و مسجد امام خمینی (شاه سابق) در اصفهان نام برد. گنبد مسجد شیخ لطف الله و کاشیکاری های درونی وبیرونی آن در نوع خود از پرارزش ترین آثار جهان به شمار می رود. در مسجد امام خمینی نیز هماهنگی رنگها و طرحهای کاشیها به ظرافت و زیبایی در جهان معروف است (تصویر 58 . 2 )

تصویر 57 . 2 ) کاشی «هفت رنگ» عهد صفوی.


تصویر 58 . 2 ) کاشیکاری سقف مسجد امام خمینی (شاه سابق ) اصفهان عهد صفوی.
6 . 5 . 2 ) قالیبافی :
عهدصفوی : قدیم ترین قالی ای که به دست آمده از قرن دهم هجری است این قالی به وسیله غیاث الدین جامی بافته شده و از نوع قالیهای ترنجی است.قالیهای متعددی از عهد صفوی بر جای مانده است که تنوع نقوش آنها بسیار است. اما به طور عمده با چهار نقش خاص روبرو هستیم :
1 ) قالیهای سجاده ای ؛
2 ) قالیهای نقش گلی و نقوش طبیعی ؛
3 ) قالیهای نقش ترنج و لچک ؛
4 ) قالیهای حیوانی.
( تصویر 59 . 2 ، 60 . 2 ، 61 . 2 و 62 . 2 ) .
اعتلای هنر قالیبافی درعهد صفوی کاملاً چشمگیر است. و این به علت رشد رابطه تجاری بین ایران و اروپا است. از این رو صدور قالی باعث درخواست و سفارشهای فراوان به هنرمندان قالیباف می شود. از معروفترین قالیهای صادراتی قالیهایی است که به لهستانی معروف است. از طرف دیگر، هماهنگونه که برخی از نقاشان و خوشنویسان عهد صفوی به ترکیه عثمانی و هندوستان برده می شوند تا هنر پیشرفته اسلامی – ایران عهد صفوی را اشاعه دهند. طراحان قالی و قالیبافان نیز به این کشورها عزیمت می کنند. اما این هنرمندان تحت تاثیر هنر قالیبافی در سرزمین های مزبور قرار می گیرند (تصویر 63 . 2 ).


نکته توجه در هنر قالیبافی این عهد، استقلال هنر قالیبافی از نفوذ هنرهای دیگر است. در این عهد نقشهای تازه ای به وسیله هنرمندان ابداع می گردد که تا پیش از آن در قالیبهای دیده نشده است. این نقشها بیشتر شامل گلهایی است که به «گل شاه عباسی» معروف است (تصویر 64 . 2 ). تنوع نقش و رنگ در قالیبافی این عهد بسیار زیاد است. تحول دیگری که در این عهد اتفاق می افتد، استفاده از ابریشم در قالیبافی است. ظرافت و زیبایی این نوع قالیها به حدی

است که به «قالی پرده نما» مشهوراند. به دنبال سفارشهای روز افزون به هنرمندان قالیباف، مراکزی برای قالیبافی به وجود می آید که تا امروز نیز قالیبافی در آنها ادامه دارد که جوشقان، کاشان و تبریز از عمده ترین این مراکزاند. در هر یک از این مناطق قالیهای به وجود می آید که نقش و رنگ آمیزی به نام همان منطقه معروف است. و معروفترین این نقشها، نقش قالیهای جوشقانی است (تصویر 56 . 2 ).


تصویر 59 . 2 ) بخشی از قالی بافت هندوستان، مقارن عهد صفوی، نقش متأثر از هنر هندی است.

تصویر 60 . 2 ) گل قالی معروف به «شاه عباسی» اندازه : 15 × 15 cm


تصویر 61 . 2 ) قالی عهد صفوی معروف به «قالی اردبیلی» با نقش گل و نقوش طبیعی.


تصویر 62 . 2 ) قالی عهدصفوی با نقش لچک و ترنج


تصویر 63 . 2 ) قالی عهد صفوی با نقش حیوانی


تصویر 64 . 2 ) قالی عهد صفوی با نقش سجاده ای (محرابی).

تصویر 65 . 2 ) قالی عهد صفوی با نقش «جوشقانی»
7 . 5 . 2 ) نساجی :
درعهد صفوی : هنر نساجی با گذشته خود باز می گردد و نقش پارچه ها از نفوذ هنر چینی رهایی می یابد در شیوه بافتن پارچه نیز ابداعاتی صورت می گیرد. در کنار بافتن پارچه های پشمی، ابریشمی و حریر، ابداع مخمل بافی نیز صورت می گیرد. از طرفی هم استفاده از نقش انسان در پارچه ها مورد توجه هنرمندان قرار می گیرد. نقش انسان در پارچه های عهد صفوی گاه نیز بر مبنای داستانهای قدیمی است. از این رو می بینیم که نقاشی در طراحی پارچه های این عهد موثر بوده است (تصویر 66 . 2 ). از ابداعات دیر نساجی در عهد صفوی باید از «پارچه چند تایی » نام برد. بافتن این پارچه ها عبارت از ادغام چند نوع

بافت با چند جنس مختلف بوده است. یعنی چند پارچه با جنسهای مختلف را در یک پارچه می بافته اند چنانکه نقش روی پارچه به نظر می آمده و شباهت به گلدوزی داشته است. از استادهای معروف این هنر باید از خواجه غیاث الدین علی نقشبندی نام برد. موضوع طرحهای پارچه های چندتایی اکثراً داستانی هستند و احتمالاً عملکرد.

 

تصویر 66 . 2 ) پارچه عهد صفوی با موضوع داستانی «لیلی و مجنون»
این نوع از پارچه برای پوشاک نبوده، بلکه به گمان قوی کارکردی نظیر دیوار کوب داشته باست. پارچه های عهد صفوی از شهرتی جهانگیر برخوردارند. اما نساجی عهد صفوی همچون قالی مورد هجوم تجار قرار می گیرد. از این رو مراکزی برای تولید بیشتر پارچه در یزد، کاشان و اصفهان به وجود می آید که تا این روزگار هم هنوز به عنوان مراکز نساجی کمابیش سنتی اندک رونقی دارند.


8 . 5 . 2 ) فلزکاری :
اهمیت آثار فازی عهد صفوی در ظرافت فوق العاده و نیز نقشهای جالب این عهد است. در این عهد استفاده از فولاد بیشتر مورد توجه هنرمندان قرار می گیرد وطلاکاری روی فلز نیز اهمیت بیشتری می یابد. آرایش ظرفهای فلزی این عهد بیشتر از خوشنویسی متأثر است. و مشبک کاری روی فلز هم در کنار

خوشنویسی و طلاکاری جلوه بیشتری به آثار این عهد می بخشد (تصویر 67 . 2 و 68 . 2 ). در آثار فلزی عهد صفوی زیبایی وظرافت بسیار موردتوجه هنرمندان است این نکته حتی شامل وسایل رزمی هم می شود. (تصویر 69 . 2 و 70 . 2 ). وسایلی که در این عهد برای اماکن معتبر که از فلز ساخته شده اند نسبتاً سالمتر مانده اند. بر این وسایل، نام ائمه اطهار را می نوشتند. شیوایی کاربرد خط در این آثار به حدی است که نقوش دیگر را تحت الشعاع قرار می دهد (تصویر 71 . 2 ).


تصویر 67 . 2 ) «هزار پیشه جیبی» جنس از فولاد، اواخر عهد صفوی اندازه : ارتفاع cm 10

تصویر 68 . 2 ) فولاد مشبک با نقش خوشنویسی از عهد صفوی. اندازه : عرض cm 33 محل نگهداری : موسسه هنری شیکاگو – آمریکا.

تصویر 69 . 2 ) سپر فلزی از عهد صفوی.


تصویر 70 . 2 ) وسایل رزمی فلزی از عهد صفوی.


تصویر 71 . 2 ) ظرف مسی عهد صفوی محل نگهداری : موزه هنرهای تزئینی – تهران.
6 . 2 ) هنر در عهد زندیه و قاجاریه :
1 . 6 . 2 ) نقاشی و کتاب آرایی :
آثار باقیمانده از عهد زندیه یا حاکی از تکرار هنر اواخر عهد صفوی است و یا مقدمه ای برای تحول بعدی نقاشی ایران. در حقیقت نقاشی عهد زندیه را باید در نقاشیهای عهد قاجاریه جستجو کرد. در عهد قاجار ادامه شیوه غربی در نقاشی، نتایج تازه ای را به بار می آورد به این معنی که تاثیرات بیگانه در سنتهای خودی حل می شود و از ترکیب آنها شیوه خاصی به وجود می آید که از هر دو سو مایه دارد؛ یعنی در نقاشی عهد قاجار هم گرایشهای تزئینی هست و هم

تمایل به طبیعت پردازی (تصویر 72 . 2 و 73 . 2 ) و موضوع نقاشیها هم اکثراً شامل تصاویری از شاه، رجال و درباریان است. مگر تعدادی نقاشی که بر مینای داستانهای مذهبی و ادبی تصویر شده اند در این عهد «نقاشی از طبیعت» نیز کم کم رشد می کند و اگر در نقاشیهای این دوره خوب دقت کنیم، توجه به منظره سازی در پس زمینه نقاشی (فون) را می توانیم ببینیم (تصویر 74 .2 ). در مجموع نقاشی عهد زندیه و دهه های نخست قاجاریه را می توان تحت عنوان

«مکتب زند و قاجار» خواند که آقاصادق محمد علی و محمد حسن از جمله نقاشان مشهور آن هستند. شیوه دیگری از نقاشی که از اواخر عهد صفوی آغاز می شود. به نام «گل و مرغ» مشهور است. این نقاشی ها به نوعی از هنر تزئینی غرب متأثرند. اما اگر در نقاشی های مکتبهای شیراز و هرات دقت کنیم. در گوشه هایی از نقشهای طبیعت، مشابه این نقشها را می توانیم بیایم ولی تفاوت عمده این نقشها و نقوش مکتبهای شیراز و هرات در شیوه پرداخت آنها است. در نقاشی های «گل و مرغ» بیشتر از رنگهایی استفاده شده است که منشاء غربی دارد (تصویر 75 . 2 ). از این نقاشی ها بیشتر برای تزئین قلمدان

جعبه آئینه و در مواردی هم برای پشت جلئ کتابها استفاده می شده است. در حالیکه مکتب زند و قاجار رو به افول بود، نقاشی برجسته ای به نام صنیع الملک (ابوالحسن غفاری) ظاهر شد و نقاشی عهد قاجار را در مسیر تازه ای انداخت. او که طی چند سال اقامت در ایتالیا به آموختن نقاشی و فن چاپ

پرداخته بود، منشاء تاثیرات جدیدی در ایران گردید. نقش او به خصوص در پایه کذاری هنر گرافیک نوین ایران حایز اهمیت است زیرا اولین تصاویر چاپی در روزنامه های آن زمان توسط وی و شاگردانش تهیه شده (تصویر 76 . 2 و 77 . 2 ). در اواخر عهد قاجار نقاشی معروف به نام کمال الملک (محمد غفاری) جذب دربار ناصرالدین شاه می شود وی علاقه و استعداد قابل توجهی از خود نشان می دهد. علاقه او به نقاشی باعث می شود تا برای آموختن شیوه های غربی رایج آ

ن زمان راهی اروپا شود. کمال الملک نقاشی کلاسیک غربی را به خوبی آموخت و بیش از همه شیفته آثار «رابراند» گردید کمال الملک در موج جدیدی که توسط عمویش (صنیع الملک) پدید آمده بود به طبیعت پردازی روی آورد و در آن غرق شد اما روحیه و فضای محیط خود را هرگز از یاد نبرد. و هرچه در آثار وی بیشتر دقت کنیم ارزش کار و توجه وی به زندگی مردم و فرهنگ ایران را بهتر درک می کنیم (تصویر 78 . 2 ) او از اولین بانیان مدرسه هنری و موزه هنری در ایران بود (تصویر 79 . 2 ) نقاشی ایران پس از قاجاریان دچار دگرگونی فراوانی شد. نفوذ روزافزون فرهنگ غربی نیم قرن اخیر باعث گرایش هنرمندان بسیاری به مکتبهای هنری جدید غربی گردید. از طرفی عده ای از هنرمندان همان شیوه های سنتی نقاشی را دنبال کردند و عده ای دیگر از هنرمندان هم با استفاده از فرهنگ اصیل گذشته و تلفیق آن با مکتبهای هنر غربی دست به آفرینش آثار قابل توجهی زدند.

تصویر 72 . 2 ) نقاشی رنگ و روغن از عهد قاجاریه (حضرت یوسف و گوسفندان)
محل نگهداری : موزه نگارستان – تهران

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید