بخشی از مقاله
تاکتیک عملیات روانی
سانسور Censorship
سانسور عبارت است از حذف عمدي موادي از جريان عبور آگاهيها، به منظور شكل دادن عقايد و اعمال ديگران، اين حذف عمدي ميتواند به دو شكل صورت پذيرد. سانسور در سادهترین معنياش، رسيدگي و آزمايش پيامهاي كثيرالانتشار توسط اولياي امور به جهت بازداشت موادي است كه از نظر آنان نامطلوب است. اين شكل سانسور، همان ايجاد مانع قبلي با عملي جهت جلوگيري از انتشار مواد نامطلوب است كه مثلاً ميتواند شامل حذف واژهها، عبارات يا جملاتي خاص، توسط
سانسورگر باشد.
اخبار كنترل شده:
شكل خفيفي از سانسور نيز كه اخبار كنترل شده نام گرفته، وجود دارد. در اخبار كنترل شده، توزيع اطلاعات به طريقي است كه حافظ حداكثر منافع توزيعكننده باشد. دولتها، اصناف و ديگر ديوانسالاريها، غالب اوقات در كنترل اخبار مقصر قلمداد ميشوند.
سانسور برون قانوني:
سانسور برون قانوني سانسوري است كه خارج از كنترل قانوني يا قدرت قانوني ب
اشد. چنين سانسوري ميتواند داوطلبانه باشد. مثل وقتي كه سردبيري، عبارت ياواژهاي را از دست نوشته خود حذف ميكند چرا كه احساس ميكند از ذوق سليم
به دور است يا كتابداري كه كتابي را از دور خارج ميكند، بدين علت كه به نظر او قبيح و اهانتآميز است و وي مطالب قبيح و اهانتآميز را دوست ندارد.
از يك لحاظ سانسور برون قانوني ميتواند غيرداوطلبانه باشد مانند وقتي كه سانسور خود پاسخي به فشارهاي اقتصادي، سياسي يا فشارهاي ديگري از اين قبيل است. مثلاً يك ايستگاه راديو- تلويزيوني ممكن است انتقاد از مقامات دولتي را به علت تهديدهاي واقعي يا احتمالي، از جانب آن مقامات در خصوص تمديد مجوز مسكوت گذارد.
تحريف Disortion
يكي از رايجترين شيوههاي پوشش خبري و مطبوعاتي،تغيير متن پيام به شيوههاي مختلف از طريق دستكاري خبر است. در مسئله تحريف، سه پديده به چشم ميخورد كه عبارتند از: تعديل، شاخ و برگ دادن و جذب. يك خبر در حين انتقال از شخصي به شخص ديگر به تدريج كوچكتر از گذشته، قابل فهمتر و از نظر بازگو كردن، سادهتر ميشود. در حين فرآيند انتقال متوالي بسياري از جزييات اصلي خبر كمكم تعديل ميشوند، تجربههايي كه در مورد تحريف انجام شده است، نشان ميدهد كه بسياري از جزييات موجود در ابتداي زنجيره انتقال به شدت حذف ميشوند.
هر بار كه خبر تحريف شده نقل ميشود، ميزان جزييات، هر چند باكندي، كاهش مييابد. در همان زماني كه فرآيند تعديل انجام مي گيرد، شاخ و برگهاي ديگري به خبر اضافه ميگردد.
ساختن يك يا چند دشمن فرضي To Make a supposed Enemy
اين يكي از شيوههاي قديمي سياسيون كهنهكار است كه قدرت را در اختيار دارند و براي بقا و ماندگاري در حكومت از آن استفاده ميكنند. اين شيوه به مطبوعات نيز رخنه كرده است. در اين شيوه سعي ميشود تا ساير رسانهها و مطبوعات يا ساير سياستمداران و يا ساير احزاب را در چشم مخاطبان خود، به شكل يك دشمن نشاندهند. هميشه داشتن يك دشمن فرضي ميتواند اقدامات طرف مقابل را محق و معتبر جلوه دهد و زمينه را براي هر نوع اقدامي فراهم آورد. استفاده از اين شيوه خود ميتواند براي متحد كردن افراد داخل يك كشور نيز مفيد واقع شود.
پاره حقيقتگويي To release a part of truth
گاهي حادثه، خبر يا سخني مطرح ميشود كه از نظر منبع، محتواي پيام، مجموعهاي به هم پيوسته و مرتب است كه اگر بخشي از آن نقل و بخشي نقل نشود جهت و نتيجه پيام، منحرف خواهد شد. اين از رويههاي رايج مطبوعات است كه معمولاً متناسب با جايگاه و جناح سياسي كه به آن متمايل هستند، بخشي از خبر نقل و بخشي را نقل
نميكنند. اين شيوه به خصوص در انتشار نظرات رهبران سياسي متداول است.
به طور كلي از ديد روزنامهنگاران يك خبر هنگامي كامل است كه عناصر خبري در آن به شكل كلي مطرح شوند. اما چنانچه يكي از عناصر خبري- چگونه؟ كجا؟ كي؟ چه كسي؟ چه چيزي؟ چرا؟ – در خبر بيان نگردد، خبر ناقص است. كه در اين تاكتيك، حذف يكي از اين عناصر به عمد صورت ميگيرد. درنشريات براي جلب نمودن نظر خواننده به تيتر خبر، از اين تاكتيك استفاده مينمايند.
محك زدن To Test for Confirm
براي ارزيابي اوضاع جامعه و طرز تفكر مردم جامعه درباره موضوعي خاص كه نسبت به آن حساسيت وجود دارد و يا دريافت بازخورد نظر حاكمان و يا گروهي خاص يا صنفي از اصناف جامعه، خبري منتشر ميشود كه عكسالعمل به آن، زمينه طرح سوژههاي بعدي قرار ميگيرد عوامل تبليغاتي سعي ميكنند براي دريافت بازخورد نظر گروهي خاص و يا حتي افراد جامعه، با انتشار يك موضوع عكسالعمل آنها را مورد ارزيابي قرار دهند و سياستهاي آينده خود را نسبت به آن طراحي كنند.
تاكتيك محک زدن به نوعي، تاكتيك بازگشتي هم هست و
به افراد خاص بر ميگردد و جامعه محدودتري را در نظر ميگيرد. اما بازخورد بيشتر به جامعه و عوام بر ميگردد. مثلاً براي ارزيابي نظر مردم ايران راجع ب
ه رابطه با آمريكا، خبري منتشر ميشود تا پس از محك زدن آن، موضوعات جديتري را در اين باره منتشر سازند.
ادعا به جاي واقعيت To truthPretention instead of trath
رسانههاي خبري براي دستيابي به اهداف مورد نظر خودگاهي ادعاهایي عليه افراد، گروههاي مختلف و رسانههاي رقيب مطرح ميكنند و آنان را مجبور به پاسخگويي مينمايند. در واقع در اين روش، اخبار مخابره شده و يا به چاپ رسيده نوعي ادعا به جاي واقعيت را در ذهن مخاطب تداعي ميكند و با استفاده از كلماتي نظير «ادعا» منبع خبر سعي ميكند اولاً خبر را از دست ندهد، در ثاني صحت و سقم خبر را به گردن منبع مدعي آن انداخته، ثالثاً چنانچه خبر مورد تأييد قرار گرفت، اعتبار پخش آن را نصيب خود كند و در نهايت پيامي را كه مدنظرش ميباشد به همراه خبر القا نمايد.
اغراق
عوامل تبليغاتي با بهرهگيري از اين شيوه دست به پخش مطالب مبالغهآميز ميزنند. آنها سعي ميكنند مطالب كوچك را بسيار بزرگتر از آنچه وجود دارد جلو
ه دهند و همچنين قادرند از مطالب بزرگ به شكلي ضعيف و در زمان، مكان و جايگاهي كه به چشم نميآيد، بهرهبرداري كند.
تفرقه
شايد بتوان تفرقه را يكي از مؤلفههاي عوامل قبلي دانست كه با استفاده از آنها عامل تبليغاتي سعي ميكند بين جامعه مخاطبان خود با مرزبندي و جن
اح بنديهايي كه در اكثريت موارد كاذب هم ميباشد، مطالبي را پخش كند تا پتانسيل و توان آنها را كاهش دهد.
ترور شخصيت
در شيوههاي جديد، ترور فيزيكي جاي خود را به ترور شخصيت داده است. در زمانهايي كه نتوان فردي را ترور فيزيكي كرد و يا نبايد افراد مورد ترور فيزيكي قرار گيرند، سعي ميكنند از طريق عوامل تبليغاتي جنگ رواني و با استفاده از وسايل ارتباط جمعي، شخصيتهاي مطرح و موثر در جناح مقابل را به زير ذرهبين كشيده و با بزرگنمايي نقاط ضعف آنان را ترور شخصيت نمايد.
شايعه (Rumour)
زماني كه جريان اين خبر از بين افرادي شروع ميشود كه از حقيقت موضوع دورند، شايعه آغاز ميگردد و تكرار آن بدون ارائه برهان و دليل ادامه مييابد تا تقريباً بسياري از مردم آن را باور ميكنند و در نهايت شيوه معيني براي ترويج آن پيش گرفته ميشود، شايعات زماني رواج مييابند كه حوادث مربوط به آن در زندگي افراد از اهميتي برخوردار باشند يا در مورد آنها خبرهاي صريح پخش نشود و يا اينكه خبرهاي مربوط به آنها مبهم باشند.
تاكتيك شايعه
شايعه در جايي ايجاد ميشود كه خبر نباشد و یا خبر از منابع موثق منتشر نگردد. از جمله اولين عناصري كه در بحث شايعه مطرح ميباشند، موضوع، مكان و زمان شايعه است. يك شايعهساز ماهر به خوبي ميداند كه شايعه وي بايد موضعي باشد كه حساسيت بالاي جامعه را در زمان و مكان مناسب به خود اختصاص دهد. رابطه بين موضوع، زمان و مكان ميبايد در پخش يك شايعه به خوبي درك و احساس گردد.
هر شايعه در برگيرنده بخش قابل ملاحظهاي از واقعيت ميتواند باشد، اما ضريب نفوذ آن نيز تحت تأثير سه عامل ديگر ميتواند افزايش بالايي پيدا كند، كه اين عوامل عبارتنداز: تسطيح، همانند سازي، برجستهسازي.
تسطيح
در تسطيح، شايعهساز سعي ميكند عوامل حاشيهاي و جنبي يك موضوع را از بين ببرد و موضوع شاخص را نمايانتر كند. حذف مطالب حاشيهاي شايعه و حذف مطالب كماهميتتر عامل تسطيح را شكل ميدهد. در اين جا موضوع شايعه نماد وسيعتر و
بزرگتري پيدا ميكند و يا به تعبير ديگر تنها موضوع شاخص جامعه ميشود
همانندسازي
در همانندسازي نوعي فرافكني صورت ميگيرد. موضوعي در ذهن مخاطب عينيت پيدا كرده و مخاطب نسبت به آن آگاهي دارد. در اين نوع شايعه، استفاده از تاكتيك بكگراند ميتواند عنصر شايعه را تقويت كند.
برجستهسازي، بزرگنمايي
نمودار شدن عنصر اصلي شايعه همان برجستهساز و واضح كردن موضوع اصلي است. برجستهسازي زماني اتفاق ميافتد كه شما بتوانيد با تسطيح عناصر حاشيهاي خبر را حذف و با مبالغهاي كه در خبر انجام ميدهيد، آن را در حد معقول بزرگ جلوه دهيد.
شايعات در زمان جنگهاي نظامي سه دسته هستند و داراي سه كاربرد ميباشند:
شايعات تفرقهافكن
در اين نوع شايعه سعي ميشود در موانع دشمن ايجاد شكاف نمايند و با بيان تشنجات بين افراد دشمن آنها را ضعيف كنند. اين نوع شايعه در بازيهاي سياسي كاربرد وسيعي دارد.
شايعات هراسآور
در اين نوع شايعه با اعلام كشتههاي وسيع و پخش آن در بين نيروهاي دشمن ميتوان نااميدي را در بين آنها افزايش داده و آنها را ضعيف نمود.
شايعات اميدبخش
اين نوع شايعات باعث ايجاد روحيه و انسجام در بين نيروهاي خودي شده و كاربردي وسيع دارد.
نيل پستمن در كتاب خود تحت نام «زندگي در عيش، مردن در خوشي» شايعات را به سه دسته تقسيم ميكند:
شايعات آتشين
شايعهاي است كه يكباره شكل ميگيرد، همه جامعه را تحتالشعاع قرار ميدهد و اثري كوتاهمدت دارد. كاربرد اين نوع شايعه بيشتر در زمان جنگ نظامي است. استفاده از آمار و ارقام و بزرگ نشان دادن آن ها، مسير شايعات آتشين است. به معناي ديگر شايعات آتشين با ارقامي بسيار بزرگ ولي فقط در يك مقطع وارد ميشوند، تأثير آنها عظيم است ولي مقطعي است.
شايعات خزنده
شايعاتي هستند كه همراه با تاكتيكهاي قطرهچكاني، مرحله به مرحله ميتواند مسير يك شايعه را در ذهن افراد يك جامعه طراحي كند. اين شايعات دراز مدتتر از شايعات آتشين هستند و پيچيدگيهاي بيشتري نيز دارند.
شايعات دلفيني
آن نوع از شايعات هستند كه به تناسب زمان آشكار ميگردند و بلافاصله پس از تأثيرگذاري براي مدتي پنهان ميشوند و دوباره با ايجاد زمينه و انگيزه خود را آشكار ميكنند. به گفته پستمن اين شايعات، شايعات غواصي ميباشند. در اين نوع شايعه از آنچه كه در گذشته اتفاق افتاده در زمانهايي كه كاربرد آن اقتضاء ميكند، استفاده ميكنند. گاهي مطالبي را آشكار و گاهي مطالبي را پنهان مينمايند.
تاكتيك ماساژ پيام Spinning The Message
انواع بيشماري از فريب و خودفريبي در انبوه دادهها و اطلاعات و دانشي كه هر روز از كارخانه كار فكري دولت به بيرون جريان مييابد، ديده شده است كه به ماساژ پيام معروف است. تاكتيك حذف، تاكتيك كلي بافي، تاكتيك زمانبندي، تاكتيك قطرهچكاني، تاكتيك موجي و تاكتيك تبخير از جمله تاكتيكهاي ماساژ پيام به شمار ميآيند.
تاكتيك كلي بافي Generality Tactic
تاكتيك كليبافي تاكتيكي است كه در آن جزئياتي كه ممكن است مخالفت اداري يا سياسي را برانگيزد را با لعابي از مطالب غيرواقعي ميپوشانند. در پخش اين تاكتيك سعي ميشود بدون توجه به مسايل اصلي و عميق در خبر و بدون ريشهيابي به موضوعي كه منعكس ميشود به حواشي آن پرداخته شده، به خبر لعاب بزنند و شاخ و برگ آن را اضافه كنند و خواننده را در سطح نگه دارد. و توجه وي را كمتر معطوف به عمق مطالب نمايند. اين تاكتيك بيشتر در پخش بيانيههاي وزارت امور خارجه و يا دستگاه ديپلماسي خارجي كشورها مورد استفاده قرار ميگيرد، كه در آنها از شيوه بيحسسازي مغزي استفاده شده است.
تاكتيك زمانبندي Timing Tactic
مرسومترين مصداقي را كه ميتوان براي تاكتيك زمانبندي مثال زد، تأخير در پخش خبر ميباشد، به نحوي كه ديگر پيامگير نتواند كاري بكند. اين شيوه در بسياري از موارد التهاب و اشتياق مخاطبين را براي شنيدن خبر از منابع موثق مهيا نموده و در بخشي ديگر زمينه پخش شايعات را نيز فراهم ميكند.
تاكتيك حذف Omission Tactic
براساس اين تاكتيك قسمتهاي مهمي از خبر به دلايلي كه از پيش طراحي شده و به شكلي هدفمند حذف ميگردد تا زمينه را براي پخش تاكتيك شايعه مهيا نمايد. در اين تاكتيك پخشكننده خبر (رسانه) ميداند كه با پخش قسمت ناقصي از خبر سوالاتي، در ذهن مخاطبان ايجاد ميشود كه اين سؤالات چنانچه پاسخ گفته نشود، زمينه پخش شايعات را فراهم ميكند.
تاكتيك قطرهچكاني Dribble Tactic
دادهها، اطلاعات و دانش به جاي آنكه در سندي واحد نوشته شود در اين تاكتيك دستهبندي شده و در زمانهاي گوناگون و به مقدار بسيار كم ارائه ميگردد تا هم مخاطب نسبت به منبع خبر اعتماد پيدا كند و هم نسبت به آن اعتياد پيدا كند و منتظر پخش اخبار از مجراي مورد نظر گردد. در اين شيوه الگوي رخدادها تجزيه ميشود و از ديدگيرنده مخفي ميماند.
تاكتيك دروغ بزرگ يا استفاده از دروغ محض Lie Tactic Big
اين تاكتيك قديمي و سنتي ميباشد، اما هنوز هم مورد استفاده فراواني در رسانهها دارد و عمدتاً براي مرعوب كردن حريف و يا حتي براي مرعوب كردن افكار عمومي مورد استفاده قرار ميگيرد. يعني پيامي را كه به هيچ وجه واقعيت ندارد، بيان ميكنند. معروفترين مورد استفادهاي كه از اين تاكتيك شده، در زمان هيتلر و توسط گوبلز بوده است.
فوريت بخشيدن ساختگي به خبر To Create High Priority For A News
تأكيد بر انتقال سريع و لحظه به لحظه پيام و افزايش كميت آن يكي ديگر از شيوههاي مطبوعاتي است. هدف از اين شيوه ايجاد نوعي طوفان مغزي براي مخاطب نسبت به سوژه مورد نظر و ايجاد نوعي ايزوله كردن خبري مخاطب نسبت به ديگر منابع خبري از طريق ايجاد اين اطمينان در مخاطب است و اين مطلب را ميخواهد القا كند كه اين مطبوعه در سريعترين حالت ممكن، قادر است اطلاعات را به مخاطب برساند.
اين تاكتيك براي كمتر تعمق كردن مخاطب بر اخبار نيز به كار گرفته ميشود.
پيچيده كردن خبر براي عدم كشف حقيقت To Tangle a Canard
امروزه شيوه پنهان كردن حقيقت، محرمانه نگهداشتن آن نيس
ت زيرا كه ذات خبر فرار است و به محض يافتن مجرايي، به داخل جامعه نفوذ پيدا ميكند. اعتقاد بر اينست كه زماني كه يك رسانه قصد دارد يك خبر را پنهان كند لازم است با دادن اطلاعات متنوع و زياد، حقيقت و موضوع را به گونهاي پيچيده كند كه مخاطب از پيگيري آن خبر صرفنظر كند.
براي پنهان ماندن حقيقت، موضوع آنچنان با اخبار و اطلاعات فراوان و گاه ضد و نقيض، پيچيده و مغلق بيان ميشود كه مخاطب نتواند از لابلاي مطالب به حقيقت دست يابد.
افزايش قابليت تصديق خبر از طريق چيدن خبر ساختگي و نادرست در ميان چند خبر درست Proper To Take The News Out Of Its Context
اين خصوصيات مستمر چند موج راديويي مانند بي.بي.سي است كه همواره از اين شگرد استفاده كردهاند. در اين شيوه، نظر مخاطبان به اخباري كاملا صحيح جلب ميشود و پس از ايجاد اطمينان اوليه نسبت به اين منبع، يك خبر نادرست اعلام و القاء ميشود.
استفاده از دو خبر واقعی براي طرح يك خبر ساختگيTo use Two Factual News Items In Order To Legitimize A False News
ارتباط بخشيدن بين دو واقعه، نتيجهگيري غلط و غيرواقعي از آن، از شيوههاي ديگر در مطبوعات و خبرگزاريها و راديوها به شمار ميرود. مثلاً راديو بي.بي.سي اعلام ميكند كه دو هيات سياسي از آمريكا و ايران همزمان در سوريه با مقامات سوري ديدار و گفت و گو كردند. در اين پيام هدف اصلي، القاء خبر ارتباط بين اين دو هيأت سياسي در سوريه و تضعيف دولت جمهوري اسلامي است.
استفاده از عاطفه گيرندگان پيامTo Play On The Emotions Of The Audience
در اين روش تلاش ميشود تعابيري در خبر مورد استفاده قرار گيرد كه به كارگيري آنان احساس عاطفي مخاطبان را به طور ساختگي تحريف و تهييج كند. كلماتي نظير تبعيض، ظلم به زنان، فشار بر كودكان، شكنجه، بازجويي، توطئه، خفقان، نسلسوزي، دولت ستيزي، قانونستيزي، فجايع بشري و مانند آن ميتواند احساسات يك مخاطب را برانگيخته نمايد. موضع زنان و كودكان هميشه ميتواند در اين روش كارآمد باشد. پخش برنامههاي تلويزيون و استفاده از عكسهايي كه كودكان را در وضعيتي بسيار بد نشان ميدهد، همچنين استفاده از زنان به عنوان عناصر زجركشيده در اخبار ميتواند در مسير ايجاد هيجان بسيار مؤثر و پرنفوذ باشد.
استفاده از خبر براي تبليغات Promoting Special Interests Through News
وقتي خبري از رسانهها منتشر ميشود، نيازي به اثبات
آن وجود ندارد. چرا كه اولين اصل براي دهنده پيام اينست كه ادعايي كه كرده، اصل ميباشد. منبع خبر زماني كه خبري را ميدهد، هيچگونه تلاشي براي اثبات آن نميكند و مدنظر او اطلاعرساني صرف است. در مورد خبر اگر كسي فكر كند يا ادعا كند كه خبر درست نيست، لازم است براي رد آن مدركي ارائه دهد.
بنابراين در جنگ نرم در دو حوزه، اقدامات اساسي ش
كل ميگيرد:
1- تصرف قلبها و هدايت محبتها و دوستيهاي مردم و براي اين كار از ابزار مختلف تأثيرگذاري از جمله رسانه و هنر و افرادي كه در قلبهاي مردم نفوذ دارند و ميتوانند در رفتار آنها تأثير بگذارند، استفاده ميشود. به همين خاطر حضور هنرمندان و ورزشكاران و… ستارگان و قهرمانان بسیار مورد توجه قرار می گیرد.
2-وارد كردن شبهات و حمله به باورها و اعتقادات مردم و بر هم ريختن اذهان مخاطبان، بدون هيچ پيشفرضي بايد به مطالعه و بررسي ابعاد مختلف اين هجمه و تأثيرات آن پرداخت. بنابراين از خوانندگان محترم تقاضا دارد به نوع عملكردها و اقوال مطرح- بر فرض صحت داشتن اين نقل قولها توجه- و بيان كنيد در يك جامعه كه مردم بر اساس باورهاي اعتقادي خود زندگي ميكنند و داراي اعتقادات صحيح ميباشند، آيا امكان داد كه اين شبهات در روزنامههاي رسمي كشور مطرح شود؟ در حالي كه كافي بود كه اين مباحث در جايگاه خود ود در محيطهاي علمي و در قالب كرسيهاي آزادانديشي و نظريهپردازي و… مطرح و پاسخ آن داده شود؟!!! هرچند برخي از مباحث حتي در اندازه شبه نيز نميباشد و صرفاً هجو و اهانت و عقدهگشايي است.
4.ترويج و اشاعه دنيا طلبي و ماديگرايي افراطي با تبليغ مظاهر زندگي غربي.
5.تبليغ مستمر و گسترده لائيسم و سكولاريسم.
6.ترويج نظريه وجود قرائتهاي مختلف از اسلام (پلوراليسم).
7.اشاعه و تبليغ نسبي بودن موازين اسلامي و ارزشهاي اعتقادي و ديني.
8.تبليغ ضرورت جدايي دين از سياست و دنيا از آخرت (سكولاريسم).
9.ترويج و تبليغ وجود تضاد ميان علم و توسعه با دين و اخلاق.
10.نفي آرمانگرايي با تبليغ دنياپرستي و تحريك غرائز شهواني.
11.حمله مستمر به مباني ارزشي و پايههاي اعتقادي با حربه تحريف حقايق.
12.اشاعه چهرهاي غيرواقعي، خشن و زشت از اسلام.
13.تبليغ و ترويج مغايرت دين و وحي با عقل.
14.ترويج و اشاعه اومانيسم و مكاتب الحادي غربي.
15.تبليغ و ترويج تضاد ميان اسلام و آزادي.
16.تلاش مستمر و برنامهريزي شده براي سست كردن بنيانهاي مسلم ديني.
17.تلاش براي قراردادن جمهوري اسلامي در مقابل دموكراسي و آزاديهاي مدني.
18.سازماندهي حملات لجام گسيخته به باورهاي ملي- مذهبي و ارزشهاي حياتي.
19.تلاش براي به تمسخر گرفتن مبارزه حق و باطل.
20.سست كردن پايههاي اعتقادي نسل جوان نسبت به معاد و آخرت.
21.تبليغ گسترده مباني نظري فرهنگ غرب و زيرساختهاي تئوريك فرهنگ امريكايي.
22.كوشش براي بيتفاوت و جدا كردن نسل جوان از ارزشهاي اعتقادي و آرمانهاي انقلاب با هدف ايجاد بحران هويت.
23.متهم ساختن اسلام و جمهوري اسلامي به ضديت با حقوق بشر و نقض آزاديهاي مدني.
24.ايجاد روحيه يأس و نااميدي در مردم بويژه در نسل جوان با ترويج و اشاعه غير قابل اجرا بودن ارزشهاي والاي الهي در جامعه.
25.برنامهريزي براي كم اهميت جلوه دادن تهاجم فرهنگي و توهم خواندن آن با هدف كم كردن حساسيتها نسبت به اهداف تهاجم نرم فرهنگي.
26.تبليغ و ترويج ناكارآمدي تئوري حكومت ديني و تضعيف فرهنگ اسلامي و مباني عقيدتي.،
27.القاي وجود مشكلات متعدد بواسطه قطع رابطه با امريكا.
28.ايجاد شبهات متعدد در خصوص اصل مترقي ولايت مطلقه فقيه.
29.تضعيف بسيج و نيروهاي ارزشي انقلاب.
30.امام زدايي از صحنه فرهنگي و اجتماعي.
31.نشر و ترويج مواضع اپوزيسيون داخل و خارج، ملي گراها، ليبرالها و… .
32.ترويج فمنيسم و زنسالاري.
33.ناقص و نيازمند اصلاح معرفي كردن قانون اساسي.،
34.حمايت از چهرهها و جريانهاي فرهنگي وابسته و منفعل نسبت به هويتهاي ملي و ديني.
35.برانگيختن شكافهاي قومي و مذهبي.
36.خريداري دهها هزار نسخه از كتابها و محصولات فرهنگي روشنفكران غربي و توزيع هدفمند در سراسر جهان.
37.حمايت علمي، حقوقي و مالي از عناصر روشنفكر سكولار و دانشگاهي وابسته به جريانهاي منحرف و مهاجم به مباني ديني بعنوان انديشمندان فرهنگي همگرا با غرب.
طي آمار رسمي مستند كه در يك مركز پژوهشي تهيه شده است، واقعيات و مستندات مؤيد اين مطلب است كه مجموع شبهات در هشت سال دولت اصلاحات 2350 مورد است.
اين تعداد در قالب كدبندي و دستهبندي موضوعات شبهات اين گونه ارائه شده است.
مثلاً شبهات حوزه سياسي- اجتماعي 691 عدد (40/29%) و شبهات حوزه دينشناسي 436 عدد (55/18%) از شبهات را به خود اختصاص دادهاند.
لازم به ذكر است، تعداد شبهات استخراج شده (2350) عدد از آن ها مربوط به شبهههاي غيرتكراري است، لكن اگر حجم شبهات تكراري كه گاه يك شبهه با بيانها و قلمهاي متعددي تا صدبار هم تقرير و تبيين شده است، لحاظ گردد، عمق شبيخون فرهنگي آشكارتر ميشود.
عملكردچنین نشرياتي بود كه رهبر معظم انقلاب نيز از اين گونه نشريات بعنوان پايگاه دشمن ياد كردند.
طي بررسيهايي كه در سال 1378روي سايت های اينترنتي قابل دريافت انجام شد،نتایج زیر بدست آمد:
الف) 4 ميليون سايت مروج فساد در امريكا و اروپا طراحي شده بود كه فقط در كشورهاي جهان سوم قابل دريافت است.
ب) امكان دريافت 3 هزار شبكه ماهوارهاي در ايران وجود دارد كه علاوه بر اينها حدود 9 هزار شبكه نيز به صورت كارتي قابل دريافت است و حدود 900 شبكه شبانهروز فساد و فرهنگ منحط غربي را ترويج ميكنند.
ج) 35 شبكه فارسي زبان به طور مستمر و 24 ساعته عليه نظام اسلامي فعاليت ميكنند كه برخي از اين شبكهها متعلق به صهيونيستها بود
ه و رسماً از سوي اين رژيم پشتيباني ميشوند. اين شبكهها داراي بودجه مشخصي در كنگره آمريكا هستند و غير از امريكا كشور هلند نيز در پشتيباني از شبكههاي مذكور بسيار فعال است.
د) تعداد ماهوارههاي موجود در فضا كه فعاليت هاي نظامي، علمي، خصوصي، ارتباطي، ناوبري و اكتشافي را دنبال ميكنند، هماكنون بالغ بر 359 دستگاه ميباشد.
در سال 1387 حدود 5 ميليون و 400 هزار گيرنده ماهواره غير مجاز در ايران وجود داشته است. از حدود 17 هزار و 666 شبكه ماهوارهاي جهاني بيش از 3 هزار شبكه در ايران قابل دريافت بود كه از اين تعداد 380 شبكه به موسيقيهاي مبتذل، 74 شبكه به تبليغات مد و لباس و لوازم آرايش غربي، 273 شبكه به تبليغ اديان ساختگي و 235 شبكه به برنامههاي مبتذل و غير اخلاقي اختصاص يافته بود و هر ساله نيز از سوي مجلس نمايندگان امريكا رديف بودجهاي به توسعه اين شبكهها اختصاص مييابد كه اولين هدف اين اقدام تداوم جنگ نرم عليه كشورمان ميباشد.