بخشی از مقاله

تحلیل سازه‌ها


تحلیل سازه‌ها یا آنالیز سازه‌ها (Structural analysis) یا تئوری سازه‌ها (Theory of structures) یکی از زیر رشته‌ها و زمینه‌های عمده و مدرن در مهندسی عمران، و مهندسی هوافضا می‌باشد.
روشی برای محاسبه میزان تغییر شکل، نیروهای داخلی و عکس العمل‌های تکیه‌گاهی یک سازه است. اطلاعات مورد نیاز برای این محاسبات مشخصات مقاطع سازه و بارهای وارد بر سازه هستند.
سازه‌ها از دو دیدگاه از لحاظ بار‌گذاری[۱] قابل بحث هستند:
• بارگذاری دینامیکی


• بارگذاری استاتیکی
همچنین عوامل موثر در تحلیل سازه‌ها شرایط تکیه‌گاهی اتصالات، و قیودآن‌ها می‌باشد

همانطوري كه مي دانيم در طراحي هاي مهندسي

هيچ گاه مجاز به استفاده از تمام ظرفيت يك المان نيستيم و اين قضيه در مورد تيرها نيز صادق است. تيرها اعضايي هستند كه بار وارده بر انها عموما عمود بر محور اصليشان است و توسط عملكرد خميده شدن {خمش} بار را تحمل مي كنند.تيرها را از لحاظ ائين نامه ايران به ۳ دسته فشرده و نيمه فشرده و لاغر تقسيم مي كنيم. اينكه تير ما در

كدام دسته واقع شود توسط جدولي در ائين نامه اورده شده ودر همين حد بسنده ميكنم كه اگر مقطع موجمد ما در دسته لاغر واقع شد مجاز به استفاده از ان نيستيم مگر با تمهيدات خاص. اگر تير توانست شرط فشردگي را بر قرار كند به تنهايي نمي توان ان را عاملي باعث تعيين تنش مجاز دانست بلكه عامل بسيار مهمي كه كمانش پيچشي - جانبي تير نام دارد نيز بايد چك گردد. همانطور كه اصول اوليه خمش از مقاومت مصالح گوياست در بالاي تار خنثي در لنگر مثبت فشار و

در پايين ان كشش خواهيم داشت.كشش مشكل ساز نيست ولي فشار چرا... اين فشار باعث ميگردد كه بال و قسمتي از جان چسبيده به بال كمانش كند كه به اين پديده كمانش پيچشي جانبي تير گويند. اين پارامتر عامليست براي كم كردن تنش مجاز تير.
اصولا در عمل براي اجراي تكيه گاه جانبي براي تير از را

ه هاي زير استفاده ميشود:
۱.اتصال تيرهاي فرعي به اصلي{توسط برش همترازي كه در اينده درسش را خواهم نوشت}
۲.مدفون شدن تير در دال بتني يا طاق ضربي يا اتصال توسط گل ميخ به دال بتني{سقف كامپوزيت در اينده درسش را مي دهم}
اگر تير در سقف مدفون بود كه ان را با اتكاي جانبي به شمار مي اوريم و اگر قرار باشد اتكاي جانبي تير را از اتصال تيرهاي فرعي به اصل تامين كنيم بايد فواصل تيرهاي فرعي را به فواصل مشخصي محدود كرد.
تيرها تنش مجاز خمشي 3

اگر مقدار l b از مقدار حداقل 2 فرمول زير{فاصله مجاز 2 تكيه گاه جانبي} بيشتر بود شرط سوم درست است.
Lc1 =(635*bf)/√F¬y
LC 2 =1400000/((Fy*d)/A¬f)

محاسبه شعاع ژيراسيون قسمت فشاري:
Rt =1.2 * ry
محاسبه ضرايب لاغري
=L/rt λ
√ ((72*10^5*cb)/Fy)= 1 λ
λ 2 = √ ((360*10^5*cb)/Fy)
محاسبه شعاع ژيراسيون قسمت فشاري حول محور Y :
Rt = 1.2* rt
محاسبه ضريب تغييرات لنگر Cb :
ابتدا به تعيين علامت نسبت M1/M2 مي پردازيم
اگر M1 و M2 هر كدام يك علامت مجزا داشتند انگاه علامت ا

ين نسبت را مثبت مي گذاريم و اگر هر دو هم علامت بودند علامت نسبت را منفي مي گذاريم و از فرمول زير اين مقدار را محاسبه مي كنيم:
Cb = 1.75 + 1.05*(M1/M2) + 0.3 (M1/M2) ^2
البته دوستان توجه داشته باشند كه مقدار Cb از يك و از 2.3 نمي تواند به ترتيب كمتر و بيشتر باشد و اگر شد اين مقادير را انتخاب مي كنيم.

البته مقدار Cb شامل 4 تبصره مي شود:
1. اگر ممان در وسط دهانه {منظور از دهانه فاصله بين 2 تك

يه گاه جانبي است} بيشتر از 2 طرف بود انگاه مقدار Cb را يك مي گيريم.
2. اگر ممان در يك انتها صفر بود Cb را 1.75 مي گيريم.
3. در تيرهاي طره اين مقدار را 1 مي گيريم.
4. در تير ستون ها در جهت اطمينان اين مقدار را يك ميگيريم.
بعد از به دست اوردن پارامتر هاي فوق مي توانيم طبق شرايط زير تنش مجاز خمشي حول محور قوي تير را بدست اوريم:
اگر مقدار λ از 1λ كمتر بود مي توان گفت كه اثر لاغري ناچيز است و از ان صرفنظر مي گردد و تنش مجاز از رابطه زير بدست خواهد امد:
Fb x = 0.6*Fy
اگر مقدار λ از 1λ بيشتر يا مساوي بود و از مقدار 2λ كمتر بود در اين صورت هم اثر لاغري هم اثر تسليم مشتركا اثر گذار هستند وتنش مجاز از رابطه زير بدست خواهد امد:
Fbx1 = { 2/3 - ((λ^2 * Fy)/(1075*10^5 * Cb))} ≤ 0.6 * Fy
اگر مقدار λ از 2 λ بيشتر باشد انگاه تماما لاغري اثر گذار است وتنش مجاز از رابطه زير بدست خواهد امد:
Fbx1 = (120 * 10^5 * Cb) /λ^2 ≤ 0.6 * Fy
حالا بايد تنش مجاز خمشي Fbx2 را محاسبه كرد:
Fbx 2 = (840000 * Cb )/((L * d)/Af) ≤ 0.6 * Fy
و حالا از ميان Fbx1 و Fbx2 مقدار بيشينه انها را انتخاب ميكنيم و به عنوان تنش مجاز دهانه مربوطه انتخاب مي كنيم.

 

نظر شما را به اين نكته بسيار مهم جلب مي كنم كه ابتدا Fbx2 را حساب كنيد و اگر اين مقدار از 0.6 * Fy بيشتر شد همين مقدار 0.6 * Fy را به عنوان تنش مجاز خمشي د

هانه مربوطه انتخاب مي كنيم و ديگر نيازي به محاسبه Fbx1 نمي باشد.
مطالب گفته شده تا كنون در مورد تير با مقطع I شكل بود.اگر مقطع تير ما به

صورت قوطي شكل بود بايد شرط فشرده بودن ان توسط جدول كنترل فش

ردگي مقاطع كنترل گردد.اگر مقطع فشرده بود تنش مجاز خمشي حول هر 2 محور به مقدار 0.66*FY و اگر مقطع فشرده نبود تنش مجاز خمشي حول هر 2 محور به مقدار 0.6*FY خواهد بود. اگر مقطع شما از 2 ناوداني به هم جوش شده {بدون فاصله} به صورت پيوسته تشكيل شده بود مي توانيد اين مقطع را به صورت قوطي كنترل نماييد. اصولا سعي كنيد دهانه

ها را حداكثر به 7 متر محدود كنيد.اگر مقطع تيري براي دهانه اي ضعيف بود حتما بررسي كنيد كه با پليت تقويتي در محل هاي مورد نياز{با توجه به دياگرام ممان تير} به چه هزينه اي خواهيد رسيد وبا افزايش نمره تير اهن به چه هزينه اي...چونكه تفاوت يك مهندس سازه با يك معمار تجربي در عملكرد اقتصادي انهاست. حداكثر خيز مجاز تيرها را به 240/1 دهانه {بار مرده و زنده} محدود كني

د. اصولا در تير ها برش حاكم بر طراحي نيست ولي با اين حال با رابطه 0.4*FY كنترل مي گردد وفقط جان تير اهن در مقابله با برش كار مي كند . باي تير اهن نيز به تحمل خ

مش مي پرذازد.
تيرها ( تنش مجاز خمشي 4

مطالب گفته شده تا كنون در مورد تير با مقطع I شكل بود.اگر مقطع تير ما به صورت قوطي شكل بود بايد شرط فشرده بودن ان توسط جدول كنترل فشردگي مقاطع كنترل گردد.اگر مقطع فشرده بود تنش مجاز خمشي حول هر 2 محور به مقدار 0.66*FY و اگر مقطع فشرده نبود تنش مجاز خمشي حول هر 2 محور به مقدار 0.6*FY خواهد بود.

اگر مقطع شما از 2 ناوداني به هم جوش شده {بدون فاصله} به صورت پيوسته تشكيل شده بود مي توانيد اين مقطع را به صورت قوطي كنترل نماييد.

اصولا سعي كنيد دهانه ها را حداكثر به 7 متر محدود كنيد.اگر مقطع تيري براي دهانه اي ضعيف بود حتما بررسي كنيد كه با پليت تقويتي در محل هاي مورد نياز{با توجه به دياگرام ممان تير} به چه هزينه اي خواهيد رسيد وبا افزايش نمره تير اهن به چه هزينه اي...چونكه تفاوت يك مهندس سازه با يك معمار تجربي در عملكرد اقتصادي انهاست.

 

حداكثر خيز مجاز تيرها را به 240/1 دهانه {بار مرده و زنده} محدود كنيد.

اصولا در تير ها برش حاكم بر طراحي نيست ولي با اين حال با رابط

ه 0.4*FY كنترل مي گردد وفقط جان تير اهن در مقابله با برش كار مي كند . باي تير اهن نيز به تحمل خمش مي پرذازد.
تيرها ( حل مثال)

سوال) تيري از يك قاب مفصلي مهاربندي شده ساختماني با سيستم باربري كف تيرچه بلوك جهت طراحي بيرون اورده شده است.
طول تير 6 متر و طول ديگر پانل 5 متر است.
مقدار بار مرده با توجه به سقف تيرچه و بلوك به ميزان kg/m^2 550
مقدار بار زنده براي كاربري مسكوني با توجه به مبحث ششم از مقررات ملي ساختمان kg/m^2 200
تكيه گاه هاي جانبي در محل تكيه گاه هاي اصلي واقع شده اند.
اين تير را از نيمرخ IPE طرح نماييد.
FY = 2400 Kg/cm^2
حل) در ابتدا مقدار بار خطي وارد بر تير را محاسبه مي كنيم :
q = (550 * 2.2) + ( 550 * 2.5 ) + ( 200 * 2.5 ) + (200 * 2.5 ) = 3250 Kg/cm^2
محاسبه ممان ماكزيمم وارد بر تير مذكور :
M max = (q * l^2)/8
Mmax= (3.25*6^2) /8= 14.625 Ton .m
به عنوان يك حدس اوليه از تنش مجاز 1440 Kg/cm^2 استفاده مي كنيم
انتخاب مقطع با توجه به تنش مجاز انتخابي : Kg/cm^2 14

40 ≥ ( M max / Wx )
( 14.625 * 100000 / Wx ) ≤ 1440 Kg/cm^2 Wx = 1015.625 cm^3
با توجه به اساس مقطع به دست امده از IPE 400 با اساس مقطع 1160 CM^3 استفاده مي گردد.


كنترل فشردگي مقطع :
Bf / ( 2 * tf ) ≤ (545 / √ Fy )
18 / ( 2 * 1.35 ) = 6.66 ≤ 545/ √ 2400 = 11.12
مقطع فشرده است
كنترل فاصله تكيه گاه هاي جانبي :
Lc 1 = ( 635 * bf ) / √2400
Lc1 = ( 635 * 18 ) / √2400 = 233.31 m
Lc2 = 14*10^5 / ((d / Af)*Fy)
Lc2 = 14 * 10^5 / ((40 /( 1.35 * 18))*2400) = 354.37 m
Lc = min { 233.31 , 354 .37}
Lc = 233.31 m
Lb = 600 m≥ 233.31 m
تير دچار كمانش كلي مي گردد
تعيين تنش مجاز تير :
تعيين cb :
ممان در 2 انتها بزرگتر است پس cb =1
محاسبه Fb2 :
Fb2 = (84*100000 * Cb ) / ( L * d )/Af
Fb2 = ( 84 * 100000* 1) / ( 600 * 40) / ( 1.35 * 18 ) = 8505 Kg/cm^2
مقدار تنش مجاز خمشي 1440 Kg/cm^2 انتخاب ميشود و فرض اوليه صحيح بوده است .
كنترل مقطع انتخابي :
M max / Wx ≤ 1440 Kg/cm^2
14.625 * 100000 / 1160 = 1260.77 Kg/cm^2
مقطع انتخابي خوب است و از نظر اقتصادي نيز مناسب است.
كنترل برش مقطع :
محاسبه حداكثر برش وارده در تكيه گاه تير :
V max = (3.25 * 6 ) /2 = 9.75 ton
تنش مجاز برشي به مقدار 960 Kg/cm^2 است
Fv / (d*tw) ≤ 960Kg/cm^2
9.75 * 1000 / ( 40 * .86) = 283.4 kg/cm^2 ≤ 960 kG/cm^2
تير از نظر برش نيز فاقد مشكل است
ير ها (تنش مجاز خمشي 2)

 

مسئله تكيه گاه جانبي در تيرها به عنوان عاملي اثرگذار در بدست اوردن تنش مجاز تيرها به شمار مي ايد. اگر كه تير براي تامين تكيه گاه جانبي خود 2 مورد گفته شده را نداشت بايد فاصله بين 2 تكيه گاه اصلي را بعنوان فاصله تكيه گاه هاي جانبي برداشت زيرا تكيه گاه اصلي مي تواند كار تكيه گاه جانبي را نيز انجام دهد. بحث ما در اينجا در مورد مقاطع I شكل است. حالا كه با شرط فشردگي در تيرها {نسبت بال ازاد به ضخامت با ل كوچكتر از 2400 √/ 575 واتصال پيوسته بين بال ها و جان } و تكيه گاه جانبي در تيرها اشنا شديم اقدام به معرفي تنش هاي مجاز مي كنم. {دوستان توجه داشته باشند كه 3 مورد گفته شده درز

ير مربوط به خمش حول محور قوي تيرهاست}
1-اگر كه در تير موجود ما شرط فشردگي صادق بود و تكيه گاه جانبي تير نيز تامين بود مقدار تنش مجاز خمشي را 0.66*FY در نظر مي گيريم.
2-اگرتير شرط فشردگي را ارضاء نكرد ولي از لحاظ تكيه

 

گاه جانبي تامين بود انگاه مقدار تنش مجاز خمشي را 0.6*FY را ميگيريم.
3-اگر تير هر دو شرط فشردگي و داشتن تكيه گاه جانبي را ناقض بود انگاه تنش مجاز خمشي تير را بايد طبق روابط زير بدست اورد:
ابتدا به معرفي پارامترها مي پردازم
L b = فاصله بين 2 تكيه گاه جانبي
r t =شعاع ژيراسيون حول محور y {شامل بال فشاري و قسمتي از جان متصل به بال فشاري}
Ix و = I y به ترتيب ممان اينرسي حول محور X و y هستند
t f = ضخامت بال
t w = ضخامت جان
d ارتفاء كل مقطع
C b = ضريب تغييرات لنگر در طول ازاد بال است
= M 1 لنگر كوچكتر در انتهاي تير
= M 2 لنگر بزرگتر در انتهاي ديگر تير
λ و1 λ و 2 λ = ضرايب لاغري هستند
= Fy تنش تسليم فولاد مصرفي
Fb 1 و = F b 2 تنش هاي مجاز خمشي هستند
=W x اساس مقطع تير اهن

 


=fbx تنش محاسباتي ناشي از بار وارده بر تير اهن موجود
رون كار بدين شكل است كه براي يك تيري كه در طول خود داراي تعدادي تكيه گاه جانبي است مقدار تنش مجاز را بايد براي هر فاصله بين دو تكيه گاه مجاز بدست اورد و سپس مقدار مينيمم تنش مجاز را انتخاب كرد. البته براي هر دهانه{فاصله بين دو تكيه گاه جانبي} بايد هر دو مقدار Fb1 و Fb2 را حساب كرد و مقدار ماكزيمم انها را براي تنش مجاز دهانه انتخاب كرد. ذكر اين نكته را لازم مي دانم كه براي جلوگيري از انجام محاسبات طولاني و زمان گير ابتدا مقدار تنش مجاز Fb2 را حساب كرده و اگر اين مقدار از 0.6*fY بيشتر شد همين مقدار 0.6*fY را به عنوان تنش مجاز خمشي دهانه انتخاب كرده و ديگر نيازي به محاسبه fb1 نمي باشد.
مزایا و معایب ساختمانهای فلزی


احداث ساختمان بمنظور رفع احتیاج انسانها صورت گرفته و مهندسین، معماران مسئولیت تهیه اشکال و اجراء مناسب بنا را برعهده دارند؛ محور اصلی مسئولیت عبارت است از:
الف ) ایمنی ب ) زیبائی ج) اقتصاد

با توجه به اینکه ساختمان های احداثی در کشور ما اکثرا" بصورت فلزی یا بتنی بوده و ساختمانهای بنایی غیر مسلح با محدودیت خاص طبق آئین نامه 2800 زلزله ایران ساخته میشود، آشنایی با مزایا و معایب ساختمانها می تواند درتصمیم گیری مالکین ، مهندسین نقش اساسی داشته باشد.
مزایای ساختمان فلزی:
مقاومت زیاد: مقاومت قطعات فلزی زیاد بوده و نسبت مقاومت به وزن از مصالح بتن بزرگتر است ، به این علت در دهانه های بزرگ سوله ها و ساختمان های مرتفع ، ساختمانهائی که برزمینهای سست قرارمیگیرند ، حائز اهمیت فراوان میباشد .
خواص یکنواخت : فلز در کارخانجات بزرگ تحت نظارت دقیق ته

یه میشود ، یکنواخت بودن خواص آن میتوان اطمینان کرد و خواص آن بر خلاف بتن با عوامل خارجی تحت تاثیر قرار نمی گیرد ، اطمینان در یکنواختی خواص مصالح در انتخاب ضریب اطمینان کوچک مؤثر است که خود صرفه جو یی در مصرف مصالح را باعث میشود .

دوام : دوام فولاد بسیار خوب است ، ساختمانهای فلزی که در نگهداری آنها دقت گردد . برای مدت طولانی قابل بهره برداری خواهند بود - خواص ارتجاعی : خواص مفروض ارتجاعی فولاد با تقریبی بسیار خوبی مصداق عملی دارد . فولاد تا تنشهای بزرگی از قانون هوک بخوبی پیروی مینماید . مثلآ ممان اینرسی یک مقطع فولادی را میتوان با اطمینان در محاسبه وارد نمود . حال اینکه در مورد مقطع بتنی ارقام مربوطه چندان معین و قابل اطمینان نمی باشد .

شکل پذیری : از خاصیت مثبت مصالح فلزی شکل پذیری ان است که قادرند تمرکز تنش را که در واقع علت شروع خرابی است ونیروی دینامیکی و ضربه ای را تحمل نماید ،در حالیکه مصالح بتن ترد و شکننده در مقابل این نیروها فوق العاده ضعیف اند. یکی از عواملی که در هنگام خرابی ،عضو خود خبر داده و ازخرابی ناگهانی وخطرات ان جلوگیری میکند.

پیوستگی مصالح : قطعات فلزی با توجه به مواد متشکه آن پیوسته و همگن می باشد و ولی در قطعات بتنی صدمات وارده در هر زلزله به پوشش بتنی روی سلاح میلگرد وارد میگردد ، ترکهائی که در پوشش بتن پدید می آید ، قابل کنترل نبوده و احتمالا" ساختمان در پس لرزه یا زلزله بعدی ضعف بیشتر داشته و تخریب شود .

مقاومت متعادل مصالح،مقاومت : مصالح فلزی

در کشش و فشار یکسان ودر برش نیز خوب و نزدیک به کشش وفشار است .در تغییر وضع بارها، نیروی وارده فشاری ، کششی قابل تعویض بوده و همچنین مقاطعی که در بار گذاری عادی تنش برشی در انها کوچک است ، در بارهای پیش بینی شده ،تحت اثر پیچش و در نتیجه برش ناشی از ان قرار میگیرند. در ساختمانهای بتنی مسلح

مقاومت بتن در فشار خوب ، ولی در کشش و یا برش کم است. پس در صورتی که مناطقی احتمالآتحت نیروی کششی قرار گرفته و مسلح نشده باشد تولید ترک و خرابی مینماید.

انفجار : در ساختمانهای بارهای وارده توسط اسکلت ساختمان تحمل شده ، از قطعات پرکننده مانند تیغه ها و دیواره ها استفاده نمی شود . نیروی تخریبی انفجار سطوح حائل را از اسکلت جدا می کند و انرژی مخرب آشکار میشود ، ولی ساختمان کلا" ویران نخواهد گردید . در ساختمانهایی بتن مسلح خرابی دیوارها باعث ویرانی ساختمان خواهد شد .

تقویت پذیری و امکان مقاوم سازی : اعضاء ضعیف ساختمان فلزی را در اثر محاسبات اشتباه ، تغییر مقررات و ضوابط ، اجراء و .... میتوان با جوش یا پرچ یا پیچ کردن قطعات جدید ، تقویت نمود و یا قسمت یا دهانه هائی اضافه کرد .

شرایط آسان ساخت و نصب : تهیه قطعات فلزی در کارخانجات و نصب آن در موقعیت ، شرایط جوی متفاوت با تهمیدات لازم قابل اجراء است .
سرعت نصب : سرعت نصب قطعات فلزی نسبت به اجراء قطعات بتنی مدت زمان کمتری می طلبد .

پرت مصالح : با توجه به تهیه قطعات از کارخانجات ، پرت مصالح نسبت به تهیه و بکارگیری بتن کمتر است .
وزن کم : ‌میانگین وزن ساختمان فولادی را می توان بین 245 تا 390 کیلوگرم بر مترمربع و یا بین 80 تا 128 کیلوگرم بر مترمکعب تخکین زد ، درحالی که در ساختمانهای بتن مسلح این ارقام به ترتیب بین 480 تا 780 کیلوگرم برمترمربع یا 160 تا 250 کیلوگرم برمترمکعب می باشد .

اشغال فضا :‌ در دو ساختمان مساوی از نظر ارتفاع و ابعاد ، ستون و تیرهای ساختمانهای فلزی از نظر ابعاد کوچکتر از ساختمانهای بتنی میباشد ، سطح اشغال یا فضا مرده در ساختمانهای بتنی بیشتر ایجاد میشود .
ضریب نیروی لرزه ای : حرکت زمین در اثر زلزله موجب اعمال نیروهای درونی در اجزاء ساختمان میشود ، بعبارت دیگر ساختمان برر

وی زمینی که بصورت تصادفی و غیر همگن در حال ارتعاش است ، بایستی ایستایی داشته و ارتعاش زمین را تحمل کند . در قابهای بتن مسلح که وزن بیشتر دارد ، ضریب نیروی لرزه ای بیشتر از قابهای فلزی است . تجربه نشان میدهد که خسارت وارده برساختمانهای کوتاه و صلب که در زمینهای محکم ساخته شده اند ، زیاد است . درحالیکه در ساختمانهای بلند و انعطاف پذیر ، آنهائی که در زمینهائی نرم ساخته شده اند ، صدمات بیشتری از زلزله دیده اند . بعبارت دیگر در زمینهای نرم که پریود ارتعاش زمین نسبتا" بزرگ است ، ساختمان های کوتاه نتایج بهتری داده اند و برعکس در زمینهای سفت با پ

ریود کوچک ، ساختمان بلند احتمال خرابی کمتر دارند.
عکس العمل ساختمانها در مقابل حرکت زلزله بستگی به مشخصات خود ساختمان از نظر صلبیت و یا انعطاف پذیری آن دارد و مهمترین مشخصه ساختمان در رفتار آن در مقابل زلزله ، پریود طبیعی ارتعاش ساختمان است.

معایب ساختمانهای فلزی:

ضعف در دمای زیاد : مقاومت ساختمان فلزی با افزایش دما نقصان می یابد . اگر دکای اسکلت فلزی از 500 تا 600 درجه سانتی گراد برسد ، تعادل ساختمان به خطر می افتد

خوردگی و فساد فلز در مقابل عوامل خارجی : قطعات مصرفی در ساختمان فلزی در مقابل عوامل جوی خورده شده و از ابعاد آن کاسته میشود و مخارج نگهداری و محافظت زیاد است .

تمایل قطعات فشاری به کمانش : با توجه به اینکه قطعات فلزی زیاد و ابعاد مصرفی معمولا" کوچک است ، تمایل به کمانش در این قطعات یک نقطه ضعف بحساب می رسد .

جوش نامناسب : در ساختمانهای فلزی اتصال قطعات به همدیگر با جوش ، پرچ ، پیچ صورت میگیرد . استفاده از پیچ و مهره وتهیه ، ساخت قطعات در کارخانجات اقتصادی ترین ، فنی ترین کار می باشد که در کشور ما برای ساختمانهای متداول چنین امکاناتی مهیا نیست . اتصال با جوش بعلت عدم مهارت جوشکاران ، استفاده از ماشین آلات قدیمی ، عدم کنترل دقیق توسط مهندسین ناظر ، گران بودن هزینه آزمایش جوش و ...... برزگترین ضعف میباشد.

تجربه ثابت کرده است که سو

 

له های ساخته شده در کارخانجات درصورت رعایت مشخصات فنی و استاندارد ، این عیب را نداشته و دارای مقاومت سازه ایی بهتر در برابر بارهای وارده و نیروی زلزله است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید