بخشی از مقاله

ترس چیست؟
ترس معقول ترسى است كه در آن وقوع يك خطر واقعى وجود داشته باشد. در اين ترس، هيچگونه سرزنشى متوجه شخص نمى‏گردد بلكه از اين جهت كه از يك امر خطرناك ترسيده و پرهيز نموده است مورد تأييد ديگران قرار مى‏گيرد. مثلاً اگر كسى از ترس مواجه شدن با يك حيوان درنده خطرناك از رفتن به بيابان و يا جنگل خوددارى كند

هيچكس او را بابت اين ترس سرزنش نمى‏كند و بلكه اگر او به اين ترس خود اعتنا نكند و خود را در موضع خطر قرار دهد مورد سرزنش افراد عاقل قرار مى‏گيرد.در مقابل ترس معقول ترس موهوم قرار دارد يعنى درواقع خطرى انسان را تهديد نمى‏كند اما توهمات انسان به گونه‏اى است كه او خود را مواجه با خطر مى‏بيند مانند شخصى كه از تاريكى مى‏ترسد و گمان مى‏كند خطرى در تاريكى او را تهديد مى‏كند در حالى كه مى‏داند در آن مكان تاريك هيچ چيز خطرناكى وجود ندارد. اين ترس موهوم جبن ناميده مى‏شود و چيز خوبى نيست و انسان بايد اين توهمات را از خود دور كند تا بتواند

شجاعت لازم در زندگى را داشته باشد.ترس غير معقول يا هراس ريشه در بدآموزي ها دارد و اغلب اكتسابي است. بشر به علت نادانسته ها(جهل ها) از بدو پيدايش و نيز به دليل نيافتن راه حل هاي منطقي از بسياري عوامل ناشناخته زيستي، چون مرگ و مير، ترس از حيوانات، ترس از آينده اي مبهم و .... همواره هراسان بوده است. البته شروع بسياري از هراس ها ان قدر تدريجي است كه مشكل بتوان بر وجود عوامل تسريع كننده خاص صحه گذاشت.


برخي محققين ترس ها را به 5 نوع دسته بندي كرده اند: 1. ترس از تفرد، مثل گريز از ازدحام يا تنها ماندن در خانه. 2. ترس از حيوانات. 3. ترس از قطع عضو. 4. ترس هاي اجتماعي مثل ترس از زير نظر بودن ديگران هنگام كار. 5. ترس از طبيعت مثل بلندي كوه.
طبيعي است كه براي غلبه بر هر يك از انواع ترس كه در بالا به آن اشاره شد، راهكارهاي مختلفي ارائه شده است. علاوه بر اين بايد ديد اين ترس در چه مرحله اي از مراحل رشد انسان شكل گرفته است و متناسب با آن مرحله (كودكي يا نوجواني يا جواني و...) راه هاي غلبه را پيگيري نمود. در عين حال چند نكته را براي غلبه بر ترس سعي كنيد كه جاي ترس را به اعتماد بدهيد. اول , آن كه ترس واقعي نهفته در پشت ترس فعلي تان را بشناسيد و آن وقت ترس اصلي خود را به

عنوان افسانه اي از بين ببريد و هر وقت كه بدان فكر مي كنيد بگوييد اين ترس پنهاني در واقع افسانه است نه واقعيت , در اين صورت ترس شما هر اندازه كه شديد باشد باز به صورت يك دروغ در نظرتان جلوه گر خواهد شد, زيرا واقعيتي ندارد. دوم , بايد با ترس يا واقعه ترسناك خودتان را مواجه كنيد.

مثلا" در زمان دعوا بايد بدانيد كه درگيري يك امر غير قابل تصور نيست و بايد سعي در مقابله با آن داشته باشيد. ترس موجب بي قراري مي شود و شخص اگر موردي براي ترسيدن هم نداشته باشد مثلا" نكند چنين يا چنان شود را براي خود مجسم مي كند و براي خودش ترس مي تراشد, بنابراين بايد سعي كنيد در چنين مواقعي دراز بكشيد و يكايك قسمت هاي بدنتان را به حال خود رها كنيد, عضلاتتان را شل نماييد.

فكرتان را به هيچ چيز متوجه نكنيد و يا اگر متوجه كرديد خاطرات خويش زندگي تان را مرور كنيد. روزي دو سه بار به همين قسم روح و جسمتان را استراحت دهيد از جملات خودآموزي استفاده كنيد. مثلا" با خود بگوييد هر وقت دچار وحشت شوم اين امر نشانه آن است كه خود را آدم خوبي بدانم و يقين داشته باشم كه به زودي آرامش به دست خواهم آورد. كلمات مثبت را دائم تكرار كنيد.
راههای دفع ترس
با عمل به راهكارهاي زير ترس موهوم را از خود دوز سازيد:
1. به عوامل ترس زاي موجود در ذهنتان پاسخ دهيد مثلا با خود مي گوئيد چرا از موش مي ترسم و چرا موش ترس دارد بعد به خود بگوئيد به اين دلائل ... موش ترس ندارد يعني با دليل قانع كننده به مقابله ذهني و شناختي ترس خود برويد.


2. عكس و تصوير اين گونه حيوانات را در اندازه ها و حالات مختلف تهيه كرده و با خود نگهداريد و زياد به آنها نگاه كنيد و آنها را لمس كنيد حتي رفتار محبت آميز مانند نوازش، محبت و .. نسبت به عكس آنها انجام دهيد.
3. مجسمه و اسباب بازي و مانكن اين گونه حيوانات را تهيه كنيد (به خصوص انواعي كه از نظر رنگ و اندازه شبيه نوع واقعي آنهاست) و با خود همراه كنيد و دائم با آنها دست ورزي نموده و بازي كنيد و احساس انس نمائيد.


4. مطالب علمي را كه درباره اين نوع حيوانات نوشته شده به همراه تشريح اعضاي آنها و عكسهاي مربوط زياد مطالعه كنيد و ذهنتان را با اين امور چندش آور آشنا كنيد.
5. اگر در خيابان و كوچه با اين حيوانات مواجه شديد رفتار عادي خود را ادامه دهيد حتي چشمان خود را باز نگهداريد.


6. بعد از مدتي كه از تمرين موارد فوق گذشت به همراه شخصي به باغ وحش رفته (يا آزمايشگاه هاي طبي) و به مدت يك ماه هر سه الي چهار روز يك بار از 10 دقيقه تا يك ساعت وقت خود را در اين محيط بسر ببريد و به اين حيوانات نگاه كنيد. و هميشه بي آزار بودن اين حيوانات را به تعابير مختلف در ذهن خود مرور كنيد.


با عمل كردن به راهكارهاي فوق به مدت 30 روز و ارائه گزارش از كيفيت تأثير مرحله بعدي راهكار تقديم خواهد شد.
همه انسانها، از کودکان گرفته تا سالخوردگان، در برخی از مراحل زندگی خود احساساتی مثل ترس و اضطراب را تجربه می کنند. برای کودکان، این احساسات نه تنها نرمال و طبیعی است، بلکه لازم هم هست.
ترس در کودکان
تجربه کردن چنین احساسی در کودکان باعث می شود بتوانند در آینده با تجربیات و موقعیت های آشفته و نابسامان زندگی راحت تر کنار بیایند.


ترس و اضطراب طبیعی است
اضطراب به صورت " هراس و تشویش بدون هیچگونه دلیل آشکار " تعریف می شود. معمولا زمانی اتفاق میافتد که هیچ گونه تهدید فوری برای امنیت یا سلامت فرد وجود ندارد، اما این تهدید برای فرد احساسی واقعی است و باعث می شود فرد مضطرب قصد فرار از آن موقعیت را نماید. قلب او به شدت می تپد، بدن او عرق می کند و کلیه سیستم بدنش دچار اختلال می شود. اما، کمی اضطراب باعث می شود افراد هوشیار و مراقب باشند. داشتن ترس و اضطراب در مورد برخی امور، برای کودکان لازم است چون باعث می شود به طریقی مطمئن و بی‌خطر رفتار کنند. مثلا کودکی که ترس از آتش دارد، از بازی کردن با آن خودداری می کند.


طبیعت این اضطرابها و ترسها با بزرگ شدن بچه ها تغییر می کند:
- به خاطر اضطراب از برخورد با غریبه ها، کودکان با دیدن افرادی که نمی شناسند، نزد والدین خود می مانند.
- کودکان تازه راه افتاده بین 10 تا 18 ماهه اضطراب ناشی از جدایی را تجربه می کنند که با ترک یکی از والدین ایجاد می شود
- کودکان 4 تا 6 ساله ترس هایی خیالی دارند که فراتر از واقعیت است، مثل ترس از دیو و روح
- کودکان 7 تا 12 ساله نیز ترسهایی را تجربه می کنند که ناشی از اتفاقات واقعی محیط پیرامون آنهاست، مثل زخم و جراحت های فیزیکی یا بلایای طبیعی.


با بزرگ شدن کودکان، یک ترس از میان رفته و ترسی دیگر جایگزین آن می شود. مثلا کودکی که تا سن 5 سالگی نمی توانست در اتاقی تاریک بخوابد، چند سال بعد ممکن است از خواندن داستانهای مربوط به ارواح لذت ببرد. برخی ترسها نیز به خاطر انگیزه های بخصوصی است، مثلا کودکی که حتی نمی تواند به سگ همسایه نزدیک شود، ممکن است در خیالات خود دوست داشته باشد که شیر باغ وحش را حیوان خانگی خود کند.
شناخت علائم ترس و اضطراب
ترسهای معمول کودکی با بالا رفتن سن تغییر می‌کند. این ترسها شامل ترس از غریبه ها، ترس از بلندی، تاریکی، ترس از حیوانات و حشرات، ترس از خون یا تنها ماندن در خانه می باشد. کودکان معمولا پس از گذراندن یک تجربه ناخوشایند ، ترس از آن را در ذهن خود پرورش می دهند، مثل گاز گرفتگی از سگ یا تصادف.


اضطراب از جدایی نیز معمولا موقع آغاز مدرسه رفتن کودکان شروع می شود و ترس نوجوانان نیز معمولا در مورد اینکه مورد پذیرش اجتماع قرار بگیرند و یا موفقیت های درسی است.
اگر این احساسات بیمناک و اضطراب آور پایدار باشند، ممکن است باعث صدمه زدن به سلامت کودک شود. اضطراب های ناشی از اجتناب ها و کناره گیری های اجتماعی، تاثیرات طولانی مدتی

در برخواهد داشت. مثلا کودکی که می ترسد از سوی اطرافیان طرد شود، ممکن است در آینده نیز نتواند مهارت های اجتماعی و ارتباطی را یاد بگیرد و اجتماع گریز شود. بسیاری از نوجوانان به خاطر ترسهایی که ریشه در تجربیات کودکی بوده دچار رنج و عذاب هستند. ترس یک نوجوان از صحبت در جمع ممکن است به خاطر خجالتی باشد که از کودکی گریبانگیرش بوده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید