بخشی از مقاله

مقدمه:
در بازار جهانی توان رقابت تکنولوژیک به کشورها کمک می کند تا استاندارد سطح زندگی را افزایش دهند. عوامل بسیاری با بهبود توان رقابت تکنولوژی عجین شده اند عواملی همچون افق دراز مدت برنامه ریزی، آموزش، مدیریت کیفیت جامع، تحقیقات مهندسی، تجارت آزاد و غیره. مشکل اساسی بسیاری از کشورها و محققین فعال در این زمینه عدم امکان دستیابی به توافق جمعی پیرامون اهمیت نسبی هر یک از این عوامل در بهبود توان رقابت است .مدیریت تکنولوژی نقش مهمی در ایجاد وحفظ توان رقابتی در سطح جهانی ایفا می کند. فعالیتهای مدیریت تکنولوژی می تواند در سطح ملی/بین المللی (یا کلان) و یا در سطح شرکت ( یا خرد) انجام شود.


در سطح کلان، کشورها باید بتوانند:
1- سیاست رشد اقتصادی را تدوین کنند.
2- زیر ساختی را ایجاد کنند که از دکتهای مبتنی بر تکنولوژی، حمایت و تجارت و بازرگان را تسهیل کنند. برنامه ریزی توسعه منابع انسانی باید بخشی از هر استراتژی توسعه تکنولوژی باشد.
3- تشویق همکاری دولت، صنعت و مؤسسات آموزشی و تحقیقاتی.


4- حمایت و تقویت نوآوری تکنولوژی و تدوین طرحهایی برای گسترش خلاقیت وحمایت از فعالیت های تحقیق و توسعه.
5- انجام اقدامات حقوقی و قانونی ضروری برای حفاظت از محیط زیست و تقویت ساختارهای اجتماعی .
در گذشته توان رقابت ملی بیشتر بر اساس دسترسی و بکارگیری مؤثر مواد خام، نیروی کار، حمل ونقل ومنابع سرمایه ای بود. امروز نیز این عوامل کماکان از اهمیت برخوردارند. ولی در اقتصاد جهانی امروز، شرکت های چند ملیتی فراتر از مرزهای فیزیکی فعالیت کرده و کارخانجات خود را در جاهایی برپا می کنند که هزینه تولید در پایین ترین سطح باشد. روند جهانی شدن تولید، اکثر عوامل کسب جایگاه رقابتی کشورهای صنعتی (از قبیل آمریکا و انگلستان) را از بین برده است. امروزه کشورهای صنعتی از انتشار و گسترش دانش، کسب مزیت کرده و تکنولوژی های پیشرفته ای را می سازند که به حفظ مزیت رقابتی کاملا" به استعداد و مهارت ما در مدیریت تکنولوژی و نهادهای مبتنی بر تکنولوژی بستگی دارد.


_ کمیته مهندسی آکادمی ملی به عنوان یک بنگاه بین المللی، چنین جمع بندی می کند که توان نسبی بنگاههای فنی هر کشور به عوامل زیر بستگی دارد. 1- توان بنگاههای تحقیقاتی ملی 2- کیفیت آموزش های فنی 3- وجود استعدادهای فنی فراوان 4- توان زیرساخت تکنولوژی اطلاعات 5- توانایی گسترش و بسط خلاقیت ها و ابتکارات فردی 6- هم افزایی (Synergy) تحقیقات پایه و فعالیت های فنی پایین دستی (از قبیل قابلیت های طراحی و تولید) 7- حجم بازار های داخلی و میزان دسترسی به بازارهای جهانی به عنوان موتورهای محرک نوآوری و تجاری سازی آن 8- توانایی مدرن کردن و بازسازی مستمر کارخانجات و تجهیزات در بخش خصوصی و تعهد در قبال این کار 9- همکاری صنعت، دانشگاه و دولت 10- پس انداز ملی و سطح مناسب سرمایه گذاری در مدرن سازی صنایع 11- وجود سیاست های ملی در حمایت از ابتکاراتی که برای پذیرش، سازگار نمودن و انتشار تکنولوژی و دانش فنی مرتبط با آن صورت می گیرد. 12- توسعه زیرساخت های لازم انسانی، فیزیکی، مالی، نظارتی و حقوقی سازمان مورد نیاز برای جذب افراد شرکتها و نهادها (صرفنظر از ملیت آنها)، در جهت سرمایه گذاری و هدایت فعالیتهای فنی در درون مرزهای کشور. این امر ظرفیت دراز مدت خلق ثروت کشور را تضمین می کند. 13- حمایت مردمی از تکنولوژی های عمومی و توسعه یافته داخلی (درون زا)


در سال 1990 نویسندگان تصمیم گرفتند تا دیدگاههای صاحب نظران مدیریت تکنولوژی را برای الویت بندی مسایل و مشکلات موجود جمع آوری کنند . اطلاعات جمع آوری شده، محورهای زیر را پوشش می داد: 1) موقعیت توان رقابتی امریکا در اقتصاد جهانی 2) رتبه بندی عوامل مختلف تأثیر گذار بر توان رقابتی کشور مورد نظر 3) اهمیت استراتژی های سیاست گذاری و مدیریت مختلف در ارتقاء توان رقابتی . بدلیل ساز و کار حاکم بر تکنولوژی و استراتژی های بازاریابی جهانی، تصمیم بر این شد که این بررسی ها در سال 1994 نیز تکرار شود. مقایسه نتایج سال 1994و اعداد واقعی ارائه شده توسط شورای توان رقابتی آمریکا، شباهت های زیادی را نشان می دهد. اما در این بررسی، به عوامل فراوانی اشاره شده ه باید مورد توجه مدیران و سیاست گذاران قرار گیرند تا بتوانند در بازار جهانی رقابت کنند . این عوامل در این مقاله ارائه و تشریح می شوند.


مشکلات توان رقابت تکنولوژیکی
توان رقابتی با چه مسائل مواجه است؟ کارشناسان معتقدند که مشکل اصلی در زمان تحقیق سال 1994، دیدگاه و افق کوتاه مدت مدیران در تدوین استراتژی بوده است. البته این مشکل در تحقیق سال 1990 نیز به عنوان مهم ترین مشکل مطرح شده بود. عدم شناخت فرهنگ های حاکم بر بازارهای خارجی در رتبه دوم قرار دارد که در مقایسه با مطالعه سال 1990 یک رتبه ارتقاء داشته است. با توجه به اینکه بازارهای جهانی امروزی ارتباط فرهنگ های مختلف را می طلبد، این مسئله از اهمیت فراوانی برخوردار است. عدم توجه کافی به نیروی انسانی در طی بررسی های انجام شده سومین مشکل اساسی توان رقابتی میدانند.


شاید همین دید کوتاه مدت است که مدیران را به سوی گزینه هایی با سودآوری سریع و فرایند "مهندسی مجدد" می راند. و همین امر تأثیراتی منفی بر روحیه پرسنل بر جا می گذارد بررسی ها نشان می دهد که سبک مدیریتی، در فاصله سال های 1990 تا 1994 بهبود یافته است. "استراتژی های منسوخ مدیریتی" و مدیریت ضعیف کیفیت" نیز دو رتبه منزل داشته اند.


تغییرات توان رقابتی
دیدگاه روانشناسان را در این رابطه نشان می دهد. تما صنایع مورد بررسی، توان رقابتی خود را بایستی تقویت و حفظ رتبه خود را در اقتصاد جهانی در برنامه ریزی بلند مدت خود داشته باشند و در این میان صنعت کامپیوتر پیشتاز است. این صنعت از نظر توان رقابت از رتبه متوسط در سال 1990 به رتبه برتر در سال 1994 صعود کرد حرکت صنعت تجهیزات مخابراتی از یک موقعیت منفی به موقعیتی مثبت بوده است.


تردید نیست که این دو صنعت در عصر اطلاعات نقشی حیاتی داشته و از ابعاد کلیدی رشد صنعتی و اقتصادی به شمار می روند. همچنین باید به بهبود وضعیت صنعت خودروسازی نیز اشاره کرد، صنعتی که قبلا" تحت تسلط شرکتهای خودروساز خارجی بود. صنعت خودروسازی در سال 1990 در رتبه آخر بود، که به موقعیت بهتری در سال 1994 ارتقاء یافت.
توان رقابت جهانی


مهم ترین سیاست ها برای بهبود توان رقابت
کدام سیاست های ملی به کشور کمک می کنند تا توان رقابتی خود را بهبود بخشند؟ به اعتقاد متخصصین پایخ این سؤال در مدیریت بهتر تکنولوژی نهفته است. رشته ها و دوره های آموزشی بهتر در مدیریت تکنولوژی، آموزشی های بیشتر مهندسی، انتقال تکنولوژی و اعتبارات مالیاتی به عنوان چهار الویت برتر در این زمینه مطرح اند، سه جایگاه بعدی (کمک به همکاری های صنعت تحقیقات بیشتر دانشگاهی و افزایش سرمایه گذاری)، نیاز بیشتر به تحقیقات را نشان می دهند. در مطالعات سلا 1990 مشخص شد که آموزش عمومی و انتقال تکنولوژی مهم ترین سیسات هایی است که باید مورد تقویت و تأکید قرار گیرند.


متخصصان اشاره داشتند که دیدگاه کوتاه مدت در کسب و کار عامل اصلی است توان رقابتی سازمانها است مدیریت کیفیت جامع ابزار مهمی تلقی شده که موجبات تقویت عملکرد سازمانها را فراهم می آورد.

نتیجه گیری
از دیدگاه متخصصین بسیاری از صنایع همیشه بایستی در حال کسب مجدد مزیت رقابتی در بازارهای جهانی باشند. این دیدگاه با بسیاری از شاخص های کمی اقتصادی منتشر شده تطابق دارد. صاحب نظران، علت اصلی نزول توان رقابتی را ناشی از دیدگاه کوتاه مدت مدیریت می دانند و همگی موافقند که فعالیتهای کیفی نقش مثبتی بر توان رقابت صنعتی داشته است. همچنین همگی آنها بر این باورند که مهم ترین عوامل استمرار بهبود توان رقابتی آمریکا آموزش و عملکرد بهتر در مدیریت تکنولوژی است. برقرار کردن موازنه در واردات/صادرات، کاملا" با موضوع بهره وری گره خورده است، رشد بهره وری عامل کلیدی موفقیت ما در اینده است و این موضوع که ما از نظر رشد بهره وری در رتبه پایین تری قرار گرفته ایم جای نگرانی شدید دارد. ی

کی دیگر از نگرانی ها، از دست دادن هزینه فرصت در موقعیت تکنولوژیکی برخی از حوزه های فوق العاده مهم همچون تراشه های کامپیوتری و ابزارهای ماشین سازی است. هنگامی که بخواهیم پیرامون جایگاه خود در رقابت جهانی بحث کنیم اینها موضوعاتی است که باید مورد توجه قرار گیرند. هنگامی که شرکتهای رشد یافته ما دارای مراکز تحقیقاتی در کشورهای دیگر با نیروی فنی فعال باشند چه بسا گام اول را در صحنه تجارتی خواهیم برداشت و بسیاری از مشکلات و معضلات، مانند:فرار مغزها، به تحلیل رفتن نیروی جوان فعال در صحنه اقتصادی و صنعتی کشور ، عدم توانایی بهره برداری بهینه از منابع طبیعی و معدنی موجود، ضعف پالایش مواد اولیه وعدم آشنای بازارهای بین المللی و.... کمرنگ و کمرنگ تر خواهد شد. ما در ابتدا و شروع کار در هر شعبه خارج از کشور خطوط تولید خود را با نیازها واهداف آن کشور تطابق دهیم که معمولا" این کار ایجاد زیرساختی متناسب با آن کشور را می طلبد آگاه سعی می کنیم از بین محصولاتتان آنهایی که با اهداف ملی آن کشور تطابق دارد مشخص کنیم .


برای رشد بین المللی بایستی استراتژی های زیر را بکار گیریم:
اولا" تنوع محصولات خود را افزایش دهیم. توسعه محصول منطقی ترین راه افزایش کسب و کار است. همچنین تلاش کنیم تا سرمایه گذاری در منابع فنی محل را حیات دهیم چرا که کسب و کار ما اغلب مستلزم حل مسایل و مشکلات آنها از طریق به کار گیری تکنولوژی ها برای کاربردهای خاص مشتریان است و این کار نیز پشتیبانی فنی محلی را می طلبد.
هنگامی که این موضوع توجیه خود را بیابد ما امکانات تولیدی خود را در خارج از کشور افزایش خواهیم داد. نوآوری، یکی از ویژگیهای بارز شرکتها و سنگ بنای استراتژی توسعه و رشد به عنوان یک کشور باید دنبال موقعیت مناسب در بازارهای جهانی باشیم.


دوم اینکه تولید کنندگان باید در قبال ارتقای کیفیت متعهد باشند که چنین سیستمی را سیستم کیفیت جامع می گویند که حقیقتا" یک سیستم مدیریتی است و نگرش آن به تضمین کیفیت ما بسیار فراتر از خود محصول است که از اهداف این سیستم این است که در تمام فعالیت ها در تمام زمینه های فعالیت شرکت بهترین باشیم و این کار باتوجه به معیارهای هفت گانه جایزه بالدریج (baldrige) صورت می گیرد. در سیستم "کیفیت جامع" باید پرسنل خود را به گونه ای توانمند کنیم که با تعویض اختیار بتوانند از تمامی مهارت های فردی استفاده کنند ولی در عین حال تمامی سازمان باید اهداف مشترکی را دنبال کنند ما نمی توانیم وظایف مدیریتی را تفویض کرده و آن را به دیگران اعطا کنیم، بلکه تفویض اختیار ما باید با توجه به اهداف مشترک کل سازمان باشد.


سومین ضرورت مطرح، جلب توجه و تأکید جامعه تولیدی به سمت مشتری است (یا به اصطلاح جهانی بیاندیشید و منطقه عمل کنید.) این به معنای لزوم شناخت اختلافات و تشابهات بازارهای مختلف سراسر جهان و ارائه خدمت به مشتریان محلی با توجه به نیازهای آنها است (نه دقیقا" به روشی که ما در داخل کشور خودمان ارائه می کنیم). لذا برقراری توازن میان تفکر جهانی وعمل به شیوه منطقه ای، حیاتی است.


تأکید بر رضایت مشتری، عامل کلیدی در برنامه TQM و اصلی حیاتی برای پیورزی در رقابت خارجی است.توجه به رضایت مشتری یک برنامه نیست بلکه بخشی از یک فرایند است چرا که هرگز تمام نمی شود.
چهارم همکاری و مساعدت با کشورهایی که توانایی فعل آنها اجازه سرمایه گذاری نسبی در بازارهای خارجی را می دهد .
پنجم نوآوری عنصر مهمی است که تولید کنندگان باید بر آن در سیستم خود تأکید بورزند. نوآوری قوانین بازی را بهم می ریزد. نوآوری روشی برای کسب مزیت و اعمال فشار به رقیب برای عقب نشینی و سازماندهی مجدد است.


ششم، تجارت ما بایستی با ادراک درونی شده در سیستم های فنی و مهندسی و سازمانی مهنای رقابت جهانی را به طور کامل درک کند. ما باید با عموم مردم و نمایندگان خود در مورد رقابت جهانی گفتگو کنیم.
_ با ایجاد ساز و کار مالی و اعتباری مناسب برای کاهش بودجه دولت مرکزی است . ما باید این کار را با حذف هزینه های مصرفی و افزایش هزینه های سرمایه گذاری محقق کنیم.
دوم، تلاش مضاعف سفرای ما در ارتباط مناسب برای دسترسی به بازارهای جهانی ادامه داشته باشد.
سوم، دولت باید از قانون کنترل صادرات (Export control Act) به شکلی واقع گرایانه استفاده کند. ما بایستی تلاش کنیم تا به مهمترین و حیاتی ترین تکنولوژی مورد نیاز خودر را در اختیار متخصصین قرار دهیم.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید