بخشی از مقاله

جغرافیای خوزستان

استان خوزستان با مساحت ۶۴٬۲۳۶ کیلومتر مربّع در جنوب غربی ایران در جوار خلیج فارس و اروندرود قرار دارد و مرکز استخراج نفت ایران است. شهر اهواز مرکز استان خوزستان است.
خوزستان از شمال به استان لرستان، از شمال شرقی به استان اصفهان، از شمال غربی به استان ایلام، از شرق و جنوب شرقی به استان چهارمحال و بختیاری و استان کهکیلویه و بویراحمد، از جنوب به خلیج فارس، و از غرب به کشور عراق محدود می‌شود. این استان با جمعیّت ۳٬۷۴۶٬۷۷۲ نفر دارای ۶۴۴٬۰۴۰ خانوار است.[نیازمند منبع] استان خوزستان در محدوده ۴۷ درجه و ۴۲ دقیقه تا ۵۰ درجه و ۳۹ دقیقه طول شرقی از نصف‌النهار گرینویچ و ۲۹ درجه و ۵۸ دقیقه تا ۳۲ درجه و ۵۸ دقیقه شمالی از خط استوا قراردارد.


خوزستان از جمله استان‌هایی است که در طول جنگ هشت ساله دچار آسیب و خسارت فراوانی شد. اشغال طولانی‌مدت برخی مناطق استان، موشک‌باران دایمی برخی شهرها (به خصوص دزفول)، و حملات هوایی و زمینی به شهرهای بستان، هویزه، سوسنگرد، اهواز، شوش، شادگان و بسیاری از مناطق دیگر، همه و همه باعث آسیب‌های فراوان به سرمایه‌های طبیعی و انسانی و زیرساخت‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن شدند.


اقتصاد و منابع طبیعی
در سال ۱۳۰۸ خورشیدی نخستین چاه نفت ایران توسط گروهی بریتانیایی به سرپرستی ویلیام ناکس دارسی در شهر مسجد سلیمان در خوزستان حفر و نفت از آن استخراج شد. این چاه که به «چاه شماره یک» مشهور است، نخستین چاه نفت در جهان است که از آن در مقیاس صنعتی نفت استخراج شده، و اولین گام در تاسیس صنعت نفت ایران و شرکت نفت انگلوپرشین بوده‌است. چاه شماره یک هم‌اکنون بصورت موزه تحت مدیریت شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب ایران (NISOC) اداره می‌شود. استان خوزستان غنی‌ترین استان‌ ایران در زمینه‌ٔ منابع نفت و گاز است که در حال حاضر عمدهٔ درآمد کشور از راه صدور این دو محصول طبیعی حاصل می‌شود.


مهم‌ترین حوزه‌ٔ نفتی امروز خوزستان، حوزهٔ اهواز است. همچنین اهواز، مرکز صنایع پخش نفت و گاز در خوزستان و لرستان است. پالایشگاه آبادان و پتروشیمی بندر امام و پتروشیمی ماهشهر از جمله صنایع وابسته به نفت در این استان هستند.
کارخانجات ذوب و فولادسازی و محصولات آهنی و فولادی و لوله‌سازی از جمله صنایعی هستند که تأثیر به سزایی در اقتصاد منطقه و استان دارند. از جملهٔ این مجموعه‌ها می‌توان به لوله‌سازی خوزستان، گروه ملی صنعتی فولاد ایران، شرکت فولاد خوزستان، نورد کاویان اشاره کرد.


تا چندی پیش قابلیت کشتی‌رانی تجاری در رود کارون تا بندری در شهر اهواز وجود داشت و بخشی از بار ترانزیت تجاری از این راه منتقل می‌شد. اما در پی عدم رسیدگی این کاربرد درحال حاضر منتفی است و کشتی‌رانی تجاری عملاً انجام نمی‌گیرد. بندرهای آبادان و خرمشهر (با دسترسی از رود بهمن‌شیر) و ماهشهر و امام خمینی پیش از جنگ ایران و عراق از لحاظ تجاری اهمیت فراوانی داشتند و مجموعهٔ این بنادر با خط آهن خرمشهر-تهران مسیر پر اهمیتی برای حمل و نقل تجاری بود، اما در طول جنگ هشت ساله آسیب فراوانی دیدند و عملاً مخروبه و متروکه شدند و امروز با روندی بسیار کند به کسری از وضعیت سابق خود نزدیک می‌شوند.


آب فراوان رودهای کارون، کرخه، هندیجان، جراحی، مارون، اروند و دز که اکثراً جزو پرآب‌ترین رودهای ایران هستند و ساختار جلگه‌ای استان خوزستان، قابلیت بالقوه‌ٔ کشاورزی فراوانی در آن ایجاد کرده‌است. جدا از کشاورزی سنتی و نیمه مکانیزهٔ محصولات سنتی (مثل برنج، گندم، مرکبات و صیفی‌جات)، نیشکر هم به صورت صنعتی در قالب طرح توسعه نیشکر و صنایع جانبی استان خوزستان در ابعاد جغرافیایی وسیعی کاشته شده و مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد.


از جمله صنایع جانبی قدیمی نیشکر در خوزستان، مجتمع کاغذسازی هفت‌تپه‌است که از دیرباز با استفاده از ضایعات نیشکر به تولید کاغذ می‌پردازد.

خوزستان در دوران باستان:
«خوزستان» در دوران باستان، به‌ویژه‌، در دوره هخامنشی به دو ناحیه تقسیم می‌شد: بخش‌های شمال و شمال شرقی که انشان (انزان) نام داشت و سرزمینهای باصفا و کوهستانها و جنگلهای فراوانی را شامل بود، و ناحیه جنوبی که دارای آب و هوای گرم و مرطوب و دشتهای حاصلخیز و جلگه‌ای جنوبی که دارای آب و هوای گرم و مرطوب و دشتهای حاصلخیز و جلگه‌ای سرسبز و پرآب بوده که به قاره‌ای کوچک و مستعد می‌مانست. بخش‌های جنوبی که «عیلام» نام داشته یادآور تمدنهای دیرینه خوزستان است و بشدت تحت تأثیر فرهنگ «میان‌رودان» بوده و جغرافیای وسیعی را شامل می‌شده که حد فاصل لرستان و خوزستان و سواحل خلیج فارس امروزی است.


«استرابون» جغرافی‌دان عهد باستان، خوزستان را از حاصلخیزترین جلگه‌های جهان می‌داند. زیرا رودخانه‌های زیادی این دشت را آبیاری می‌کرده که امکان کشاورزی و آبادانی را در این منطقه میسر می‌ساخته‌است. شاید بر همین اساس بوده که عده‌ای بر این باورند که نام این سرزمین «هند» یا «اند» بوده که به معنی «جایی با آب‌های فراوان» است.
درباره آبادی مرکز خوزستان در کتاب «احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم» تألیف «ابو عبدالله محمد بن احمد مقدسی» جهانگردی از بیت‌المقدس آمده‌است:
“ «شوشتر در همه این سرزمین، خوشتر، استوارتر و مهم‌تر از آن شهری نباشد. نهر به دور آن می‌چرخد نخلستان و باغها آن را فرا گرفته‌اند. بافندگان ماهر پنبه و دیبا در آن بسیارند از همه شهرها برتر است، اضداد را در خود جمع و در نزد جهانیان شهرت دارد. و درباره‌اش گفته‌اند آن همچون بهشتی است. باغهایش پر از ترنج و انار خوب، انگور و گلابی عالی و خرما می‌باشد. بهشت خوزستان است دیبای آن را به مصر وشام می‌برند، مردمش با خوشی عمر می‌گذرانند.» ”


همچنین در سفرنامه «ابن بطوطه» جهانگرد مراکشی می‌خوانیم:
“ «سر انجام به شهر تستر (شوشتر) رسیدم که در قلمرو اتابک و سر حد بین دشت وکوهستان است. شهری بزرگ، زیبا، خرم و دارای پالیزهای نیکو و باغهای عالی است این شهر محاسن زیاد و بازارهای معتبر دارد و از شهرهای قدیمی است. در دو طرف رودخانه باغ قرار دارد و محاذی دروازه دسبول مانند بغداد و حله جسری از کشتیهای کوچک درست کرده‌اند، میوه در تستر فراوان است، خیرات و برکات این شهر بسیار و بازارهای آن در خوبی بی‌مانند می‌باشد.» ”


وجود مراکز علمی و فرهنگی همچون دانشگاه جندی شاپور در این استان دال بر اهمیت و رونق این منطقه‌است که استادان بزرگ دانش پزشکی را از یونان، مصر، هند و روم گرد هم آورده بوده‌است. این دانشگاه را نسطوریان مسیحی عراقی به‌نام خانواده بختیشوع ایجاد کردند. این دانشگاه پزشکی که به دستور شاپور اول (۲۴۱-۲۷۱ م) بنیان نهاده شد. توسط شاپور دوم (ذوالاکتاف) مرمت و بازسازی گشت و در زمان انوشیروان تکمیل و توسعه یافت. دانشمندان و شاعران بزرگی همچون ابونواس حسن بن هانی اهوازی، که از ارکان شعر عرب است، عبداله بن میمون اهوازی، نوبخت اهوازی منجم و فرزندانش، جورجیس پسر بختشوع گندیشاپوری و شاعران عرب زبان شیعی، مانند ابن سکیت و دعبل خزائی که با اشعار خود ولایت و امامت را پاس داشته‌اند و زبان به مقاومت گشوده‌اند از همین منطقه برخاسته و در این دیار زندگی می‌کرده‌اند.


آیین‌ها و مردم:
استان خوزستان از تیره‌های گوناگون انسانی را در بر می‌گیرد. همچنین با اینکه بیشینه مردم این استان مذهب شیعه دارند، از دیرباز پیروان دیگر آیین‎ها نیز در این استان زیسته‌اند و می‌زیند. در شهر اهواز گروه اندکی صابئین(در خوزستان به آنها صُبّی می‌گویند) در کرانه رود کارون ساکنند و بیشتر به کار زرگری مشغولند. همچنین پیروان آیین‎های کهن زرتشتی و نیز کلدانی در این استان و به ویژه شهر اهواز زندگی می‌کنند که پس از انقلاب ۵۷ از شمارشان کاسته شده‌است. در شهر آبادان شماری از ارمنیان می‌زیند. این گروه تا پیش از انقلاب

جمعیت بیشتری داشتند ولی امروزه تنها چند خانوار از اینان در شهرهای آبادان و اهواز می‌زیند. همچنین گروهی از پیروان آیین بهایی [نیازمند منبع] در این استان زندگی می‌کنند. پیروان دیگر آیین‎ها و مردمان دیگری نیز در اینجا می‌زیسته‌اند که امروزه به جا نمانده‌اند. تا پیش از انقلاب شماری از پیروان آیین‎های هندو و سیک و... نیز در بخش‌های صنعتی این استان می‌زیستند که امروز تنها بازمانده معبدهایشان در شهرهایی چون آبادان به جا مانده‌است.


جغرافیای تاریخی استان :
استان خوزستان یکی از کهنترین سرزمینهای تمدن بشری است. این تمدن در شش هزار سال پیش در شوش پدید آمد، هزار سال بعد دولت مقتدر عیلام در شوش پایه گذاری شد و سه هزار سال پیش از میلاد، دولت عیلام توسط آشوریان منقرض گردید. در سال ششصد و چل قبل از میلاد شوش به دست آشوریها تسخیر و به دو بخش تقسیم شد. قسمت شمالی عینی انزان به دست پارسها افتاد و قسمت جنوبی آن به تصرف آشور درآمد. در تابستان سال پانصد و سی و هشت قبل از میلاد کورورش هخامنشی به بابل لشکر کشید و با شکست بابل کلیه خاک علیلام جزء متصرفات هخامنشی گردید و شهر شوش به عنوان یکی ازپایتختهای هخامنشی برگزیده شد.داریوش هخامنشی درحدودسال پانصدوبیست ویک

قبل از میلاد شوش را به مرکز شاهنشاهی خودتبدیل کردودرآن کاخ باشکوهی ازسنگ بنام هدیش احداث کرد. در زمان خشایار شاه پایتختهای ایران از جمله شوش به اوج عظمت و رونق رسیدند. با حمله اسکندر دوران اوج و شکوه سلطنت خیرهکننده هخامنشیان به پایان رسید. در سال سیصد و سی و سه قبل از میلاد اسکند بر هخامنشیان پیروز شد و شهر بابل و شوش را با ذخایر بسیار ارزشمند طلا و نقره تصرف کرد. پس از فوت اسکندر در بابل جانشیان او در ایران دولت سلوکیان را تشکیل دادند. در سال صد و هشتاد و هفت قبل از میلاد در اثر ضعف دولت سلوکی پارس و خوزستان متحد شدند و از دولت سلوکی جدا شدند.مهرداد اول اشکانی (صد و چهل تا صد و شصت و چهار) نیز «دقریوس» شاه سلوکی را

در جنگی شکست داد و شخصی به نام کامثاسکیر را که از خاندان اشکانی بود به حکومت خوزستان منصوب کرد. با قدرت گرفتن ساسانیان این ناحیه رو به عمران و آبادی گذاشت. شهر جندی شاهپور با دانشکده بسیار معروف نیز از شهرهایی است که در این دوران از رونق و شکوفایی چشمگیری برخوردار بوده است. پس از شکست یزدگرد سوم در جنگ معروف نهاوند ، ایرانیان به مرور به دین اسلام گرویدند. از سال هفده هجری قمری در عهد خلافت عمر که کشورگشایی مسلمانان به پیروزی تازهای دست یافته بود، بصره به عنوان یکی از

حاکمنشینها و نایبالحکومه انتخاب شد. مهمترین و خونین ترین واقعه نخستین قرن اسلام در خوزستان قیام تودههای بدوی و روستائیان عرب و ایرانی بود که زیر لوای خوارج یا ارزقیان سر به شورش برداشتند. حجاج بن یوسف در سال هفتاد و هشت هجری قمری این قیام را با بیرحمی و سنگدلی سرکوب کرد. قیام دیگری نیز در سالهای دویست و چهل و نه هجری قمری به رهبری صاحبآلزنج خوزستان را فراگرفت. در اواسط سده سوم هجری قمری دولت عباسیان رو به انحطاط گذاشت و زمینه رشد قیام ایرانیان فراهم شد. یعقوب لیث از سیستان

علم استقلال برافراشت و در شوال سال 261 هجری قمری فارس را تسخیر و به سرعت حمله به بغداد را (مقر خلافت عباسیان) آغاز کرد، ولی بلافاصله به شوش و شوشتر عقبنشینی کرد. در سال 288 هجری قمری عمر و لیث جانشین یعقوب در خوزستان به قتل رسید. در سال 326 هجری قمری معزالدوله دیلمی، کرمان و خوزستان را تصرف کرد. با روی کار آمدن سلجوقیان ابوکالیجاد دیلمی به حکومت خوزستان منصوب شد و در سال 434 هجری و قمری با همین سمت درگذشت. از این سال تا سال 845 هجری قمری به ترتیب

خوارزمشاهیان ، خاندان شلمه افشار، اتابکان فارس ، آل مظفری ، آل جلایر، تیموریان بر تمام یا قسمتی از خوزستان حکم راندند. در سال 845 جنبش مذهبی دیگری به عنوان مشعشعیان در این نواحی شکل گرفت. رهبر این جنبش سیدمحمد مشعشع ادعای مهدویت داشت و از این زمان خوزستان به دو ناحیه عربنشین و غیرعربنشین تقسیم شد. در سال 872 هجری قمری سلسله ایلخانان به دستآققویونلوها منقرض شد و سیدمحسن فرزند سیدمحمد مشعشع از اوضاع آشفته ناشی از آن استفاده کرد و بر سراسر خوزستان مسلط

شد. پادشاهان صفوی چندین بار برای سرکوب مشعشعیان و افشار به خوزستان لشگر کشیدند هر بار پس از سرکوب آنها مشعشعیان را بر حکومت نواحی تحت تسلط آنها ابقا کردند. با انقراض صفویان به دست محمود افغان خوزستان همچنان به تهماسب میرزا جانشین پادشاه شکست خورده صفوی وابسته باقی ماند و محمود افغان برای دست یافتن به این ناحیه در سال 1136 هجری قمری لشگری به این ناحیه گسیل داشت ولی نتیجهای نگرفت. نادر شاه، افغانها را از اصفهان بیرون راند و در بهار سال هزار و صد و چهل و دو هجری قمری از راه فارس و کهگیلویه روانه خوزستان شد.


پس از قتل نادر ، خاندان مشعشعی بار دیگر به ریاست موسی مطلب هویزه را به تصرف درآوردند. مشعشعها پس از استقرار در هویزه به سوی شوشتر ، دزفول و شوش روی آوردند و با طایفه آلکثیر جنگیدند و نواحی مزبور را تصرف کردند. در همین دوران کریمخان زند پس از ده سال کشمکش و جدال قدرت را به دست گرفت. پس از درگذشت کریمخان زند بار دیگر خوزستان دچار هرج ومرج شد. درزمان فتحعلی شاه قاجارخوزستان به دوبخش تقسیم شد. بخش شمالی، شامل شوشتر، دزفول، هویزه جزء کرمانشاهان، به محمدعلی میرزای دولت شاه سپرده شد و بخش جنوبی آن شامل رامهرمز، فلاحیه و هندیجان جزء فارس به حسینعلی میرزا پسر دیگر فتحعلی شاه واگذار شد.دولت شاه شاهزاده مقتدر قاجاری دوباره برای

سرکوب مخالفین به خوزستان لشگر کشید. در زمان همین شاهزاده بند معروف میزان در شوشتر بازسازی شد و آب به شاخه شطیط و نهرداران جریان یافت. در سال هزار و دویست و شصت و هفت هجری قمری قوای انگلیس از طریق خرمشهر وارد خوزستان شد و تا اهواز پیش آمد و به آنش هر دست یافت. پس از سال هزار و دویست و هفتاد سه هجری قمری که جنگ انگلیس با ایران روی داد تا پایان حکومت ناصرالدینشاه که چهل سال طول کشید در خوزستان جنگی روی نداد. در این زمان عشایر عرب به چند بخش تقسیم شده و هر بخش

شیخی جداگانه داشت که حاج جبار خان نامآورتر از دیگران بود و پس از جنگ انگلیس فداکاریهایی از خود نشان داده بود، توسط ناصرالدین شاه به رتبه سرتیپ اولی ارتقاء یافت. پس از او پسرش شیخ خزعل جانشین پدر شد و با کشتن برادر زمام امور را به دست گرفت. این مرد که با حمایت انگلیس سراسر استان خوزستان را به چنگ آورده بود. انگلیسها عثمانیها را از خوزستان بیرون کردند و رشته اختیار سراسر خوزستان را به دست گرفتند. در خرمشهر ، اهواز و شوش سپاه مستقر ساختند و در هر یک از شهرهای شوشتر و دزفول اداره

سیاسی یا کنسولگری و عدلیه دایر کردند و در همه جا ادارههای پست و تلگراف را به دست گرفته و سرپرستی آنها را به مأموران خود واگذار کردند. از سال 1332 تا 1339 هجری قمری این وضع پایدار بود و شیخ خزعل نیز خود را امیر خوزستان (عربستان) میخواند. در دوران رئیس الوزرایی رضاشاه سپاهی از شیراز به بهبهان، سپاهی از اصفهان و سپاه سومی از بروجرد عازم سرکوب شیخ خزعل در خوزستان شد. پس از جنگی کوتاه شیخ خزعل شکست خورد و با فرستادن پیامی به رئیس الوزرا امان خواست و بدین وسیله عمر یکی دیگر از حکام محلی به سود قدرت یافتن دولت مرکزی به پایان رسید.



در خوزستان به علت ارتفاع پایین بخشهایی از این استان، در قسمتی از کرانه ها توسط دریا و در سایر نقاط به واسطه جریان رودخانه ها، باتلاقهای وسیعی به وجود آمده که به واسطه آب دائمی و زیاد به اسم "هور" معروفند و هورالعظیم، هور مزرعه و هور دورق از این جمله هستند.
خوزستان با وجود آب و هوای گرم آن، اما بستر رودخانه های مهمی چون کارون و اروند با قابلیت کشتیرانی در آنها و رودهای دیگری مانند زهره، جراحی، مارون، خور، نهرگاهی، بهره، شاوور، مرغاب، آب سوسن، آب شلا، ابوالعباس، اعلا، دره حراز(دمهلی)، بولاواس، صیدون، لیراب و رامهرمز است. همچنین وجود چشمه های آب گرم و معدنی عین خوش، دهلران، گراب، سیزنگر، گلگیر، در استان زمینه دیگری برای اکوتوریسم فراهم آورده که هریک از آنها استفاده های درمانی متفاوتی دارند، هرچند تاکنون بهره برداری گسترده ای از این چشمه ها صورت نگرفته است. هم اکنون قومیتهای مختلفی از جمله عرب، بختیاری و لر در این استان به سر می برند، در قسمت شمال و شمال شرق استان بیشتر مردمان لر ساکنند، همچنین طوایف بزرگ بختیاری نیز دراین نواحی سکونت دارند.
در قسمت جنوبی استان مردمان عرب نژاد سکونت دارند که با توجه به شواهد تاریخی، احتمالا اولین طوایف عرب در قرنهای اول، دوم و سوم میلادی و در عهد اشکانیان به خوزستان مهاجرت کرده اند.


تاریخ این مرز و بوم همواره شاهد ائتلاف مکرر میان عشایر بختیاری و عرب خوزستان در برابر فتنه های گوناگون دشمنان بوده است. مردم عرب خوزستان، حتی آنها که زمان زیادی از ورودشان به خاک خوزستان نمی گذرد، امتحان خود را در "ایرانی بودن" خود بخوبی پس داده اند، آنها جزئی از هویت ملی این سرزمین پاکند. استان خوزستان با داشتن آثار و بناهای تاریخی به جای مانده از تمدنهای پیشین که در طول تاریخ حیات خود به طور مستمر ومداوم بر این سرزمین حکومت کرده اند، از جاذبه های توریستی قابل ملاحظه ای برخوردار است.

در کمتر سرزمینی میتوان تمدنهایی تا این حد متعالی و پیوسته را مشابه استان خوزستان پیدا کرد، تمدن و آثار به جای مانده از حکومت عیلامیان در شوش، هفت تپه، چغازنبیل، ایذه و بهبهان، هخامنشیان درشوش، اشکانیان در مسجد سلیمان، ساسانیان در شوشتر، دزفول، بهبهان و رامهرمز و بالاخره تمدن دوره اسلامی در اکثر نقاط این استان، همگی گویای تاریخ ارزنده و پربار این سرزمین و جزو میراثهای گرانقدر فرهنگی کشور محسوب می گردد. علاوه بر آثار تاریخی مشهور و اماکن مذهبی مانند زیارتگاهها و بقعه های متبرکه، چشم اندازهای طبیعی استان بویژه در مناطق کوهستانی از جاذبه خاصی برخوردار است. شاید برای کسانی که با جغرافیای استان آشنایی کامل ندارند ونام خوزستان برای آنان تنها تداعی کننده

منظره ای از سرزمینی گرم و تفتیده با مردمانی با چهره های آفتاب سوخته است، دعوت به دیدن کوههای با قله های پوشیده از برف ایذه، دامنه های سرسبز اطراف این شهر، نرگس زارهای وسیع بهبهان ودشتهای لاله های واژگون رنگارنگ لالی و مسجدسلیمان، غریب بنماید اما واقعیت این است که اینها تنها گوشه کوچکی از زیبایی های استان خوزستان است.

کارون پرپیچ و تاب که چون رقصنده ای خوش ادا بر پهنه دشت وسیع خوزستان می خرامد، جلوه ای منحصر به فرد در طبیعت این استان دارد و در جای جای آن می توان از طنازی این یار دیرین دشت خوزستان و شاخه هایش با نامهای مختلف حظ برد. اما ساحل کارون در اهواز و شاخه های انتهایی آن اروند و بمهنشیر در آبادان و خرمشهر چیز دیگری است، قایقرانان با قایقهای کوچک و ناخدایان با لنجهای چوبی نه چندان بزرگشان در اروند آماده اند تا مهمانان را در سفرشان به استان تا آخرین کرانه های اروند به مهمانی پیوندگاه این رود بزرگ با خلیج همیشگی فارس ببرند، جایی که یادآور دلاوریها و پایمردیهای رزمندگان در دفاع از عروس شهرهای ایران یعنی خرمشهر و آبادان است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید