بخشی از مقاله
جمعیت
افزایش جمعیت
نتایج یك تحقیق در ایران نشان میدهد افزایش جمعیت خانوار و پایین بودن سطح تحصیلات والدین و همچنین سابقه خانوادگی آسم و در معرض دود سیگار قرار گرفتن به ترتیب از مهمترین عوال خطر بیماری آسم در كودكان است.در این تحقیق ریسك فاكتورهای آسم در كودكان مراجعهكننده به مركز طبی كودكان در تابستان سال ۱۳۸۴مورد بررسی قرار گرفت.بر اساس این تحقیق تلاش در جهت افزایش سطح بهداشت ،تغذیه با شیر مادر و ترك عادت سیگار كشیدن میتواند در فائق آمدن بر این مشكل موثر واقع شود.روش كاراین تحقیق به
اینصورت بوده است كه یك بررسی مقطعی بر روی ۶۰ بیمار با تشخیص پزشكی آسم مراجعهكننده به مركز طبی كودكان عوامل خطر از طریق پرسشنامه برگرفته از مطالعات بینالمللی ، آسم و آلرژی كودكان مورد ارزیابی قرار گرفت.نتایج این تحقیق نشان داد افزایش جمعیت خانوار بیش از ۵نفر در ۲۵/۵ درصد شركتكنندگان مشاهده شد و جنس مذكر بیشترین جنس در معرض خطر میباشد به اینصورت كه این میزان در جنس مذكر ۵۹/۳درصد و در جنس مونث ۴۰/۷درصد بود.همچنین متوسط سطح تحصیلات والدین پایین بود و وجود سابقه
خانوادگی آسم چه در خانواده پدری و چه در خانواده مادری ۵۰/۸درصد و فراوانی تولد زودرس ۸/۵درصد میباشد.علاوه براین یافتههای تحقیق حاضر نشان داد اكثر پدران شركتكنندگان در این تحقیق از طبقه كارگر بوده و ۳۳/۹درصد از شركتكنندگان در معرض دودد سیگار قرار داشتند.شیوع بیماریهای آلرژیك در طول دهه گذشته با روند رو به افزایشی همراه بوده است.مطالعات اخیر نشان میدهد كه نقش فاكتورهای زمینهای و نوع زندگی در این امر میتواند مهم باشد.نتایج این تحقیق كه توسط دكتر "لاله شریفی"، دكتر "زهرا
پورپاك"، دكتر "سعید بكایی"،دكتر "فریبرز زندیه"،دكتر "محبوبه منصوری"، دكتر "كورش محمدی" و دكتر "اكرم كریمی" انجام شده است در دومین همایش تخصصی آسم ارایه شد.دومین همایش تخصصی آسم و پنجمین سمینار دوسالانه انجمن آسم و آلرژی ایران توسط مركز تحقیقات ایمونولوژی ،آسم و آلرژی ایران از ۲۳تا ۲۵آبان ماه سال جاری در بیمارستان امام خمینی برگزار شد.
خبرگزاری نیمه رسمی فارس به نقل از موثی الرضا ثروتی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس ایران، نوشته که در حال حاضر حدود ۱۲ میلیون نفر در ایران زیر خط فقر هستند و برای ۲ میلیون ایرانی این خط فقر مطلق است.
به باور برخی ناظربا لحاظ کردن عدم افزایش مستمری مدد جویان و نرخ سالانه تورم پیش بینی شده شاید، تعداد افراد زیر خط فقر بیش از این باشد.
بر اساس اعلام وزارت رفاه خط فقر در شهر تهران برای یک خانواده چهار نفری ۴۰۰ هزار تومان و در شهرهای دیگر ۳۰۰ هزار تومان تعیین شده است. این در حالی است که حداقل دستمزد یک کارگر غیرمتخصص حدود ۱۸۰ هزار تومان در ماه است.
به گفته اقای ثروتی مستمری مدد جویان تحت پوشش نهادهای حمایتی متناسب با افزایش هزینه ها اضافه نشده است. بنا به گزارش ها، در حال حاضر یک خانواده پنج نفری تحت پوشش کمیته امداد فقط ۵۴ هزار توان دریافت می کنند که کفاف زندگی آنها را نمی دهد.
با توجه به اینکه تعداد زیادی از کارمندان دولت ایران هم کمتر از ۳۰۰ هزار تومان در ماه دریافت می کنند، می توان گفت کسر قابل توجهی از کارمندان دولت نیز - با معیار وزارت رفاه این کشور - زیر خط فقر هستند.
این در حالیست که به گفته عضو کمیسیون اجتماعی مجلس ایران "برآوردها نشان می دهد که ثروتمندان در ایران بیست و هفت برابر فقرا از یارانه ها بهره می برند."
جهش به قله 40 میلیون نفری فناوری اطلاعات ایران
5 آذر 1385 - بزرگراه فناوری - جمعیت در طول تاریخ از مهمترین فاکتورهای تصمیمگیری در حیطههای اقتصادی، سیاسی بوده است. در میانههای قرن بیستم، جمعیت قدری از ارج و مقام خود را از دست داد، چراکه قدرتها پشتوانه خود را از منابع دیگری تامین میکردند و چندان وابسته به جمعیت نبودند.
توسعه مباحث علمی جدید مانند هوش مصنوعی، فیزیک لایههای نازک، نانوتکنولوژی، توسعه ساخت کامپوزیتها و پاگرفتن صنعت دیجیتال؛ اهمیت جمعیت بهعنوان بازار مصرف را دوباره نمایان ساخت با این تفاوت که اینبار جمعیت بهشکل سابق دیده نشد. علت تغییر نگرش به جمعیت به تغییر نوع محصولات عرضه شده بستگی داشت. اگر در دهه هشتاد میلادی امکانات خاص مانند رنگی بودن تلویزیون، حضور صرف کامپیوتر، ساعت دیجیتال و امثالهم موضوع مطرح در بازار و مورد توجه قشر خاصی از جامعه مصرفی بود، در دهه اخیر تکنولوژی مورد توجه بازار مصرفی است که در انحصار قشر خاصی از جامعه نخواهد بود. شرکتهای امروزی دریافتهاند که برای جوامع طبقاتی کنونی، محصول متناسب با سطح درآمد ایشان تولید کنند. بدینترتیب علاوه بر اینکه کل جمعیت یک منطقه بهعنوان مصرفکننده عام محصولات دنیای دیجیتال اهمیت پیدا خواهند کرد، ردههای جمعیتی بهدلیل انتظارات خاص خود از دنیای
جدید، مصرفکننده خاص محصولات مشخصی خواهند بود. در این مجال گذر کوتاهی بر تاثیر جمعیت خاورمیانه بر بازار IT این منطقه خواهیم داشت.
ایران
با توجه به آمارهای موجود رده سنی 15 تا 19 سال بیشترین سهم از ترکیب جمعیتی ایران را بهخود اختصاص دادهاست. ردههای سنی 10 تا 14 و 20 تا 24 و 25 تا 29 در رده بعدی قرار دارند. ایران با داشتن نزدیک به 25 میلیون نفر از جمعیت کنونی ایران بین 15 تا 30 سال سن دارند. بهدلیل مهار رشد بیرویه جمعیت و برنامههای اجرا شده توسط دولتهای پیشین، جمعیت افراد زیر 15 سال کشور بالغ بر 17 ملیون نفر است. آمار موجود نشان میدهد که در حال حاضر بازار مصرفی ایران آمادگی توسعه دارد و نیازمند سرمایهگذاری کلانی خواهد بود، چراکه بافت جمعیت بین 15 تا 30 سال کنونی در ده سال آینده در رده سنی 25 تا 40 سال قرار گرفته و پتاسیل بالایی برای رشد بازار در اختیار خواهند داشت. در این فاصله یک جمعیت 12 میلیون نفری به رده سنی 15 تا 25 سال اضافه شده و در واقع بازار مصرف ایران تا 10 سال آینده نزدیک به 40 میلیون نفر آشنا با صنعت IT خواهد شد. چنانچه دولت تضمینهای لازم برای سرمایهگذاری را فراهم آورد، شاهد یک جهش بزرگ در صنعت IT داخلی خواهیم بود.
کشورهای حاشیه خلیجفارس
کشورهای حوزه خلیجفارس مانند عربستان، امارت متحده عربی، قطر، بحرین، کویت و عمان صاحب ثروتهای بسیاری هستند که اغلب آنها از طریق فروش منابع طبیعی حاصل شده است. در این میان تنها شیخنشین دبی از دیگران متمایز است که درآمد خود را نه از طریق نفت و گاز که از طریق فراهم آوردن بستری برای تبادلات تجاری در سطح منطقه فراهم آورده است. ایجاد منطقه تجاری جبلعلی، فراهم آوردن امکانات ارتباطی دریایی و هوایی، ارایه تسهیلات فراوان مالی و به حداقل رساندن درآمد دولت از سود مستقیم گمرک موجب شده است که شیخنشینهای مجاور و حتی کشورهای همسایه به استفاده از راهکار ترغیب شوند. ثروت در این کشورها و نیز فرهنگ قبیلهای حاکم، تبعات رشد فزاینده جمعیت در این
کشورها را کمرنگ کرده است. برای شرکتهای بزرگ IT این رشد فزاینده بهمعنی بازار مصرف بزرگ آینده تلقی خواهد شد. نمودار جمعیتی تمامی این کشورها به شکل هرم کامل نیست، هرچند نمودار کلی آن نمایانگر افزایش جمعیت است، اما نشاندهنده ترکیب ناموزونی از بافت جمعیتی در این کشورها دارد. بهعنوان مثال نمودار جمعیتی کشور قطر نشان میدهد که تعداد مردان رده 40 تا 55 سال حدود سه برابر زنان این رده سنی است. در عمان و بحرین وضعیت مشابهی در ترکیب ردههای سنی مختلف نمایان است. در این کشورها، مردها مصرفکننده اصلی بازار IT هستند و این ترکیب جمعیتی برای رشد بازار کاملا مناسب و مورد تمجید شرکتهای IT خواهد بود.
اگر رشد جمعیت در این کشورها را با ایران مقایسه کنیم، به نتایج جالب توجهی خواهیم رسید. جمعیت زیر چهار سال ایران نزدیک به مجموع جمعیت زیر چهار سال کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس بهغیر از عراق است. همچنین جمعیت 15 تا 30 سال کنونی ایران حدود 5/2 برابر مجموع جمعیت کشورهای فوقالذکر است. مشکلات موجود در سیستم اقتصادی ایران و سختگیریهای کنونی و نیز ثروت انباشته کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس موجب شده است که بازار IT منطقه در این کشورها، بهخصوص در امارات متحده عربی و عربستان متمرکز شود. این امر علاوه بر اینکه برای بازار داخلی چندان خوشایند نیست، ارز بسیاری را از کشور خارج خواهد کرد و به نوعی وابستگی اقتصادی بهدنبال خواهد داشت.
نمایشگاه جیتکس دبی و جیتکس ریاض عربستان بسیاری از نقدینگی برنامهریزی شده برای صنعت IT منطقه را در خود جمع کردهاند. ایران برگ برندهای بهنام جمعیتی جوان دارد که اگر برنامهریزی صحیحی برای مدیریت آن نداشته باشد، این امکان را دودستی تقدیم کشورهای حاشیه خلیجفارس کرده است. پیشبینی شده است که نسبت جمعیت بین 15 تا 30 سال ایران و به جمعیت 15 تا 30 کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس تا 10 سال آینده ثابت خواهند ماند.
جدای از مقایسه ایران با این کشورها، شرایطی بسیار جالب برای سرمایهگذاری در منطقه حاکم شده است که سود بسیاری را برای شرکتهای بزرگ سازنده سختافزار و تجهیزات مرتبط با آن در پی خواهد داشت.
چگونگی رشد جمعیت در ایران و نظام آموزش و پرورش
مرضیه قرائی
« رشد و چگونگی جمعیت در ایران و نظام آموزش و پرورش »
بحثی در جامعه شناسی آموزش و پرورش
چکیده :
از جمله مهمترین عوامل جامعه شناختی موثر در کیفیت آموزش ، حجم و ساختمان جمعیت است که نقش حساسی در نحوه پیشرفت نهاد آموزش و پرورش جوامع دارد. در این راستا افزایش بی رویه جمعیت در کشور ایران و شکل و ساختار نا متناسب آن در دو دهه اخیر مشکلات عدیده ای را برای جامعه ما پدید آورده که نیازمند مطالعه و توجهی جدی است. این ساختمان نامتعادل جمعیتی به لحاظ کثرت وجود جمعیت جوان کمتر از 15 سال ، همانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه مسئولان و برنامه ریزان کشور ما را در تنگنای سختی از نظر کمبود امکانات برای فراهم آوردن تغذیه کامل ، تأمین آموزش کافی ، ایجاد شغل مناسب ، وسایل تفریحی و ارضاء سایر نیازهای لازم برای این جمعیت عظیم قرار داده است.
موضوع حائز اهمیت در مطالعه هر جمعیتی ، بررسی جنبه های کمی و کیفی زندگی انسان است. شناخت دقیق این پدیده ، در مورد مسائلی مثل فقر ، گرسنگی ، بیکاری ، نابراب
ری و بی سوادی بین انسانها کمک زیادی به حل مسائل جامعه می کند. چنانچه امروزه در طرح برنامه های اقتصادی و اجتماعی از مطالعات جمعیتی کمکهای بسیاری گرفته می شود. مقاله حاضر رشد جمعیت در ایران را با تأکید ساختار جوان جمعیتی آن ، و در رابطه با یکی از نیازهای اصلی و بسیار حائز اهمیت او یعنی آموزش و پرورش مورد مطالعه قرار داده است. بدین منظور موضوعاتی چون انفجار جمعیت ، جوان و دانش آموز در ایران «انفجار دانش آموزی» ، اثرات افزایش بی رویه جمعیت و فشار آن بر نظام آموزشی جامعه ، مورد بررسی نظری قرار گرفته و ضمن ارائه راهکارهائی به استنتاج نهائی موضوع پرداخته شده است.
واژگان و اصطلاحات کلیدی
افزایش جمعیت ، جوانی جمعیت ، انفجار جمعیت ، انفجار دانش آموزی ، استراتژی آموزش ، تنظیم خانواده
مقدمه :
از ابتدای قرن بیستم که مدرسه بعنوان یک سازمان آموزشی ابتدا در جوامع پیشرفته و توسعه یافته صورت نهادی یافت ، به شیوه ای منظم و سازمان یافته سراسر جوامع در حال توسعه را در نوردید چنانچه امروز جامعه ای نیست که این نظام در تحول و تغییرات اجتماعی آن نقش و کارکردی نداشته باشد . نظام آموزش و پرورش کشور ما نیز در حال حاضر با دارا بودن بیش از یک میلیون نفر پرسنل و تحت پوشش قراردادن حدود 18 میلیون نفر دانش آموز در مقاطع مختلف تحصیلی ، بزرگترین و پر جمعیت ترین وزارتخانه کشور را تشکیل داده است و اکثر خانواده های ایرانی بطور مستقیم با این مجموعه عظیم در تعامل و ارتباطند.
در مقایسه با کشورهای صنعتی که نسبت جمعیت جوان آن به کل جمعیت کمتر از 20 درصد است در کشورهای در حال توسعه این نسبت همواره بیش از 45 درصد و در کشور ما در حال حاضر حدود 40 درصد می باشد که این رقم بالا ضمن آنکه موجب افزایش نرخ تکفل در جامعه ما و فشار شدید بر جمعیت فعال ایران گردیده اهداف آموزشی ، تکنیکها و روشهای مربوط به تعلیم و تعلم در کشور ما را به شکلی منفی تحت تأثیر قرار داده است. در واقع افزایش بی رویه و ساختار نامتناسب جمعیت بعنوان یکی از عوامل موثر در آموزش و پرورش باعث می شود تا پذیرش افراد در موسسات آموزشی در حد دلخواه نباشد ، و دستاوردهای آموزشی در حد انتظار صورت نگیرد.
به لحاظ جمعیت شناختی ، افزایش جمعیتی که با امکانات لازم ، تغذیه مناسب ، بهداشت کافی ، آموزش و پرورش مطلوب و... همراه نباشد نسلهای آینده را با مشکلات ف
راوانی از جمله فقر و کمبودهای مربوط به آموزش و سواد ، تغذیه و سلامتی مواجه خواهد کرد و بطور تسلسلی بر نسلهای بعدی نیز اثر می گذارد. از اینرو پرداختن به مسئله جمعیت ، برنامه ریزی مربوط به آن و هماهنگ کردن جمعیت با نهادهای مهمی چون آموزش و پرورش ، ضامن آینده بهتر نسلهای فعلی خواهد بود. امروزه آموزش و پرورش بعنوان یک نهاد اجتماعی زیر بنائی ، نقش موثری را در ارتقای موقعیت اجتماعی و توسعه پایدار در کشور های صنعتی ایفا می نماید.
انبوه جمعیت جوان فراروی نهاد آموزش و پرورش
عموماً اصطلاح جمعیت جوان به کشورهائی اطلاق می شود که بیش از 40% جمعیت آن در گروه سنی 14 قرار دارد. کشور ما با جمعیت 5/45 درصد جمعیت جوان در سال 1365 مقام اول را در جوانی جمعیت داشت هنوز هم با جمعیت حدود 40 درصد جمعیت جوان جزء جوانترین کشورهای دنیا محسوب می شود. بدلیل این ترکیب جمعیتی ، و عدم رشد هماهنگ بخشهای اقتصادی با آن ، فشار بسیاری بر نظام آموزش و پرورش وارد آمده و کیفیت آنرا دچار چالش نموده است . در واقع یکی از دلائل افت تحصیلی که به شکلی حاد در نظامهای
آموزش و پرورش کشورهای جهان سوم از جمله کشور ما مطرح است و سالانه در حد بسیار بالائی بودجه کشور در اثر آن اتلاف می شود ، افزایش نسبت شاگرد به معلم است که منجر به انباشتگی کلاسها می گردد . آموزش بهتر زمانی ممکن و میسر است که کلاسهای درس کوچکتر ، تعداد دانش آموزان محدودتر و ارتباط معلم با شاگرد نزدیکتر باشد. ضمن آنکه برای کاهش نسبت دانش آموزان به معلم ، بایستی معلمین بیشتری استخدام و فضای آموزشی بیشتری فراهم گردد.
در واقع علاوه بر موضوع انفجار جمعیت ، یکی از مشخصات بارز جوامع جهان سوم جوانی جمعیت آنها می باشد ، در برخی از این جوامع نسبت این شاخص حتی به 50% کل جمعیت بالغ می شود یعنی نیمی از جمعیت در گروه سنی صفر تا 14 سال قرار می گیرند و این در حالی است که در جوامع توسعه یافته صنعتی شاخص مذکور ، تنها 20% یعنی حدود یک پنجم از کل جمعیت را در بر می گیرد. ج.انی جمعیت بعنوان یک مشکل پیچیده اجتماعی در برابر جهان سوم قرار دارد که در بلند مدت دشواری فراوانی را برای این جوامع در پی خواهد داشت. چنانچه آرتور پتروفسکی 1372 معتقد است از جمله گروه های بزرگی که مسائل جدی برای تعلیم و تربیت بوجود می آورند عبارتند از جوانانی که یا هرگز به مدرسه راه نیافته اند
و در نتیجه عملاً از تمام آمادگی های شغلی بر کنار مانده اند و یا آنان که قبل از سن بلوغ مدرسه را ترک گفته اند و عموماً در شرایطی نه چندان بهتر از گروه اول قرار دارند. میزان رشد جمعیت در دهه 65-1355 کشورمان بطور متوسط 9/3 درصد در هر سال بوده است که یکی از بالاترین نرخهای رشد جمعیت در جهان است. هر چند که میزان رشد جمعیت در فاصله
سالهای 70-1365 به 4/2 درصد کاهش یافت اما روشن است که یک چنین جمعیت جوان رو به تزایدی نیازمند سرمایه گزاری سنگین برای ایجاد ، بهبود و گسترش زیر ساختهای اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی است. همچنانکه این رقم بالای جمعیت جوان موجب افزایش نرخ تکفل در جامعه ما و فشار شدید بر جمعیت فعال ایران و البته تحت فشار قرار گرفتن نظام آموزشی گردیده است.