بخشی از مقاله
حسابداری مدیریت
اشاره
سازمانها، اهدافي مختلف دارند و ممکن است واجد ترکيبي از اهداف باشند. لذا نياز روزافزون به اطلاعات صحيح و بهنگام براي بکارگيري در فرايند تصميمگيري مديران، بهمقولهاي اجتنابناپذير تبديل شده است. دراين زمينه، سيستم اطلاعات مديريت، منبع اصلي ارائه اطلاعات بهشمار ميآيد. سيستم حسابداري مديريت بهعنوان مهمترين زيرمجموعه اين سيستم، اطلاعات مالي و غيرمالي متنوعي را در اختيار استفادهکنندگان اين نوع اطلاعات، بويژه «مديران هر
سازمان» قرار ميدهد. از اينرو، در اين مقاله ابتدا به تعريف حسابداري مديريت و مباحث اصلي موجود آن پرداخته، سپس نقش حسابداري مديريت در دستيابي سازمان به اهداف خود را بيان ميداريم.
سازمانها با توسعه تکنولوژي در صنايع و ايجاد تغيير و تحول در سيستمهاي توليد، با پيچيدگي و تغييراتي شديد روبهرو شدهاند. وسعت اين تغييرات بهگونهاي است که مديريت بهتنهايي نميتواند شناختي کافي در مورد محيط خود در سازمان داشته باشد. بههمين دليل، ضرورت پيدا کرده است که سيستمي بهوجود آيد تا مديريت را در امر شناسايي مشکل، تعيين اهداف، شناسايي دقيق مسئله، تعريف راهحلهاي ممکن، ارزيابي راهحلها، انتخاب راهحل بهينه و اجرا، کنترل و ارزيابي آن کمک کند. سيستم اطلاعات مديريت و سيستمهاي حمايت از تصميمگيري، باهمينمنظور بهوجود آمده و توسعه يافتهاند. سيستم اطلاعاتي حسابداري مديريت نيز در همينزمينه توسعه پيدا کرده است، بهنحوي که بخش مهم اطلاعات موردنياز مديريت را تامين ميکند. بههمين دلايل، مدير نميتواند حتي با اتکا به اطلاعات و تجربيات شخصي و اطلاعات منعکس در صورتهاي مالي، بهنحوي احسن وظايف خود را انجام دهد. سيستم اطلاعاتي حسابداري مديريت، با هدف کمک به مديريت در امر تصميمگيري بهوجود آمده و همگام با گسترش و پيچيده شدن سيستم توليد، رشد و گسترش يافته است. نقش حسابداري مديريت، عبارت است از تهيه و ارائه اطلاعات مرتبط و سودمند براي کمک به مديريت در برنامهريزي فعاليتها، اعمال کنترل مديريت و تصميمگيري عقلايي در زمينه تحقق اهداف سازمان.
حسابداري مديريت را نميتوان مجموعهاي از قواعد ثابت تلقي کرد. زيرا سعي ميکند تا به افراد درونسازمان (هيئت مديره، مديران و ديگر افراد) در زمينه اخذ تصميمگيريها ياري کرده و راهنمايي معتمد براي نمايانسازي سياستها و نقشههاي آتي سازمان باشد.
تاريخچه حسابداري مديريت
نهضت مديريت علمي و پيدايش کارخانههاي فولاد و خط آهن را ميتوان برداشتن اولين گام در مسير نياز به حسابداري مديريت دانست. براساس تحقيقاتي که توسط جا
نسون انجام شده است، سيستمهاي اطلاعاتي کنترل مديريت و هزينهيابي، در رشد و توسعه صنايع حملونقل و توليد و توزيع در فاصله سالهاي 1850 تا 1925، نقشي بسزا داشته است. تقاضا براي اطلاعات بهمنظور برنامهريزي و کنترل داخلي، در نيمه اول قرن 19 ايجاد شد. در آن زمان، کارخانههايي نظير نساجي و راهآهن، براي ايجاد هماهنگي بين فرايندهاي گوناگون درون?سازمان، به رويههاي اداري داخلي نياز داشتند. سيستم هزينهيابي کارخانههايي مانند نساجي داراي توانايي سنجش بازده تبديل انواع مواداوليه به کالاي ساختهشده بودن
د. تا 1925، نوآوريها مختص ارتقا کارايي مؤسساتي بود که در زمينه توليد انبوه محصولات استاندارد با سهم نسبتاً زياد هزينه دستمزد تلاش فعالانهاي داشتند، اما تقاضا براي سيستم حسابداري مديريتي که کنترل و هماهنگي فعاليتهاي متنوع سازمان را تسهيل کند، پس از بروز پديده ادغام افقي و شرکتهاي چند فعاليته، ايجاد شد.
نسبت معروف بازده سرمايهگذاري بهعنوان پاسخي به ظهور شرکتهاي بزرگ و ابزاري براي کنترل عمليات غيرمتمرکز آنان، از نوآوريهاي بزرگ حسابداري مديريت تا 1920 محسوب ميشود. در سالهاي مياني قرن بيستم، موضوعاتي مانند قيمتگذاري انتقالي با رويکردهايي همچون هزينهيابي کامل و هزينهيابي استاندارد، همراه بود. در حدود سالهاي 1960، حسابداري مديريت شاهد بروز جريان قابلتوجهي از کاربرد مدلهاي مقداري در مسائل برنامهريزي و کنترل بود. تغيير شرايط محيطي و دروني سازمانها و پيشرفت تکنولوژي، معيارهاي جديدي را براي حسابداري مديريت مطرح کرده است که روشهاي سنتي، پاسخگوي آنها نيستند و از اينرو، حسابداري مديريت در خدمت اهداف استراتژيک شرکت قرار گرفت.
حسابداري مديريت
حسابداري مديريت، شامل طراحي و استفاده از حسابداري در داخل سازمان است. حسابداري مديريت را نميتوان مجموعهاي از قواعد ثابت بهحساب آورد بلکه روشهاي حسابداري مديريت بهمنظور دستيابي به هدفهاي سازمان از طريق بهبود تصميمگيري توس
ط مديران و کارکنان آن است. حسابداري مديريت، هم اطلاعات واقعي و هم اطلاعات براوردي را براي کمک به مديران در عمليات روزانه و برنامهريزي عمليات آتي، بهکار ميگيرد و با مسائل خاصي که مديران واحد تجاري در سطوح مختلف با آن روبهرو هستند، سروکار دارد.
بهطور کلي ميتوان گفت که حسابداري مديريت، نوعي سيستم اندازهگيري و گردآوري اطلاعات مالي و عملياتي است که فعاليت مديريتي و رفتارهاي انگيزشي را هدايت کرده و ارزشهاي فرهنگي موردنياز براي رسيدن به اهداف استراتژيک سازمان را ايجاد و حمايت ميکند. با توجه به تعاريف ميتوان چهار مفهوم کليدي زير را از اين تعاريف استخراج کرد:
• ماهيت: از نظر ماهيت، حسابداري مديريت نوعي فرايند اندازهگيري است.
• محدوده: اطلاعات عملياتي مانند هزينه يا اطلاعات مالي و غيره را دربر ميگيرد.
• هدف: هدف حسابداري مديريت کمک به سازمان در زمينه تحقق هدفهاي استراتژيک است.
• شاخص: اطلاعات مناسب در حسابداري مديريت، سه شاخص عمده دارند:
• شاخص فني: بالابردن درک پديده اندازهگيري و گردآوري اطلاعات مربوط براي تصميمهاي استراتژيک
• شاخص رفتاري: تشويق به فعاليتهايي که با هدفهايي استراتژيک سازمان سازگارند.
• شاخص فرهنگي : حمايت يا خلق رشتهاي از ارزشهاي فرهنگي و اعتقادات مشترک در سازمان و جامعه
فرايندهاي کليدي حسابداري مديريت عبارتند از:
تحليل: پيچيدگيهاي بهوجود آمده از اطلاعات گذشته، حال و برنامههاي آتي، ناشي از محيط داخلي شرکت و خارج از آن است. نقش حسابداري مديريت، طرح مکانيزمهايي براي اخذ اطلاعات مالي با يک روش موثر هزينه (هزينه-فايده) و سپس ارائه اطلاعات در زماني مناسب به مديريت است.
تصميمگيري: حسابداري مديريت، در واقع نقش مهمي در فراهمآوري اطلاعاتي موثر براي تصميمگيري مديران در خصوص حل مشکلات موجود ارائه ميدهد
.
برنامهريزي: يکي از وظايف کليدي و عمده حسابداري مديريت، تمرکز بر وقايع آتي است. در بسياري از شرکتها، اطلاعات تاريخي ميتواند براي ارزيابي تغييرات عمليات اصلي و راهنمايي براي عمليات استراتژيک باشد. حسابداري مديريت، نقشي مهم در فراهمسازي زمينه برنامهريزي تامين فعاليتهاي جزئي در اهداف کمي دارد.
کنترل: گرچه حسابداري مديريت بهطور عادي کنترلي بروز بر عم
ليات سازمان ندارد، اما ميتواند نقش مهمي در تعيين و اصلاح مکانيزمها براي بازنگري و کنترل فعاليت سازمان فراهم سازد. حسابداري مديريت بهوسيله مقايسه اهداف فعاليتهاي برنامهريزي شده با واقعي (آنچه اتفاق افتاده) ميتواند اختلافات را شناسايي، تعهدات بعدي را رسيدگي و سپس پيشنهادات عملي و راهگشا به مديريت ارائه دهد.
سيستم حسابداري مديريت، ميتواند در موارد زير به مديران کمک کند:
• درک روابط علت و معلولي: حسابداري مديريت ميتواند به مديريت در اين زمينه كه چه چيزي باعث و علت هزينه شده است و يا چرا ظرفيت خالي يا غيرقابل استفاده براي توليد وجود دارد، کمک کند.
• تشخيص فعاليتهايي که ارزشافزوده ايجاد نميکنند يا کارايي ندارند: حسابداري مديريت با تشخيص فعاليتها يا وظايف ناهماهنگ يا تکراري که به نيازهاي مشتري مرتبط نيست، به طراحي مجدد فرايندهاي کاري کمک ميکند.
• درک ارتباط بين اجزاي مختلف يک زنجيره ارزش: اطلاعات حسابداري مديريت ميتواند تاثير فعاليتهاي واسطه يا تامينکننده را بر آنچه در نهايت مشتري براي يک محصول ميپردازد، نشان دهد.
• تشخيص گلوگاههاي فرايند در داخل يا خارج شرکت: حسابداري مديريت ميتواند نشان دهد چه اجزايي از فرايند کاري (ماشين يا انسان) محدودکننده کارايي سيستم بوده و باعث نارضايتي مشتري ميشود.
• شفاف کردن مسائل و تغيير درک افراد
• ايجاد انگيزه در مديران و کارکنان: اندازهگيري اجزا باعث مشخص شدن رفتارهاي مطلوب ميشود. افراد معمولا بهاين اندازهگيريها پاسخ ميدهند.
• تغيير گرايش و جهتها: معيارها که بهطور حتم از نوع ارزشيابي هستند، باعث تغيير سطوح گرايشها و تلاشها ميشود. مثلا، استاندارد زماني براي اجراي يک فعاليت، هدفي را مشخص ميکند که انتظار ميرود کارکنان، با تلاش معقول به آن د
ست پيدا کنند. در صورت موفقيت، آنها سطح تلاش خود را بازنگري ميکنند و در نتيجه، دفعه بعد عملکرد بهتري خواهند داشت.
• تغيير نسبتها: افراد تمايل دارند که موفقيت را به فعاليت خود نسبت دهند، اما شکستها را به عوامل محيطي مربوط کنند. تحقيقات نشان داده که اين نسبت دادن، ميتواند با ملاکهاي حسابداري مديريت تغيير کند و در نهايت رفتارها را نيز تغيير دهد.
مباحث اصلي حسابداري مديريت
تمامي جنبههاي حسابداري مديريت، عملا تحت تاثير چند مبحث اصلي قرار دارند. که عبارتند از:
الف- اطلاعات
نياز به اطلاعات معمولا نيروي محرکه حسابداري مديريت محسوب ميشود. اطلاعات حسابداري مديريت، غالبا دو منظور اصلي را تامين ميکند:
1. تسهيل تصميمگيري
2. اثر بر تصميمگيري
اطلاعات در اختيار تصميمگيرندگان قرار ميگيرند تا آنان را در انتخاب بهترين راهحل از ميان راهحلها ياري دهند. اين اطلاعات غالباً بر تصميم مديران نيز اثر ميگذارند. مثلا، بودجه سالانه يک واحد انتفاعي را مدنظر قرار دهيد. گرچه بودجه توسط حسابداري مديريت تهيه ميشود، اما در نهايت بايد توسط مديريت ارشد واحد انتفاعي موردتصويب قرار گيرد. علاوهبر اين، اطلاعات بودجه بر تصميمگيريهاي مديران نيز اثر مي?گذارد زيرا در پايان سال، مخارج واقعي با مبالغ بودجه شده مقايسه شده و هرگونه انحراف با اهميت مورد تجزيهوتحليل قرار ميگيرد.
ب-آثار رفتاري
واکنش مديران و کارکنان نسبت به اطلاعات حسابداري مديريت غالباً آثار با اهميتي را بر رويدادهاي واحدهاي انتفاعي بر جاي ميگذارد. مثلا واکنش مدير توليد نسبت به بودجه مصوب چگونه است؟ يا اطلاعات مربوط به اقلام بهاي تمامشده چگونه بر قيمتگذاري کالاها و خدمات تاثير ميگذارد؟ و يا... تمامي اين سوالات به تمايلات رفتاري افراد و محدوديت آنان در بهکارگيري اطلاعات مربوط است. هرچه درک حسابداران مديريت از رفتار کارکنان بهتر باشد، تهيه اطلاعات موردنياز براي آنان اثربخشتر خواهد بود.
پ- هزينهها و فوايد
اطلاعات را ميتوان نظير کالاها مدنظر قرار داد. اطلاعات را ميتوان نظير ساير کالاها تهيه يا خريداري کرد و بهکار گرفت. اطلاعات ميتواند کيفيت بالا يا پايي
ن داشته باشد، بموقع يا با تاخير ارائه شود و بالاخره مربوط يا نامربوط باشد. همانند ديگر کالاها و خدمات، تهيه اطلاعات هزينه دارد و فوايدي نيز بر آن متصور است. هزينه تهيه اطلاعات حسابداري مديريت در واحدهاي انتفاعي معمولاً شامل حقوق و مزاياي کارکنان حسابداري مديريت، هزينه خريد و عمليات کامپيوترها و هزينه صرفشده توسط استفادهکنندگان از اطلاعات براي مطالعه، درک و بهکارگيري اطلاعات است. فوايد اطلاعات نيز شامل برنامهريزي اثربخشتر، بهبود تصميمگيريها، کارايي بيشتر عمليات و رهبري و کنترل بهتر عمليات ميباشد.
نقش حسابداري مديريت در کسب اهداف سازماني
امروزه، سازمانها هدفهايي مختلف دارند و حتي ممکن است واجد ترکيبي از اهداف باشند، لذا نميتوان قواعدي جامع و يکنواخت را براي تمامي سازمانها تدوين کرد. اهدافي که بهطور مکرر موردتاکيد سازمانها قرار ميگيرند، عبارتند از:
• سطح قابل قبول سود (سودآوري)
• رشد
• خودکفايي مالي
• تنوع بازار
• خدمات اجتماعي
• رعايت مسئوليتهاي اجتماعي (حفظ محيط زيست)
صرفنظر از اينکه اهداف سازماني کدام يک از موارد بالا را دربر بگيرند، وظيفه مديريت، حصول اطمينان از دستيابي به اهداف تعيين شده است.
امروزه دستيابي غيرساخت يافته و نسنجيده به اهدافي که در برگيرنده تغيير در عناصر ساختاري، تکنولوژيک، اهداف و الگوهاي کارکردي هستند، سازمان را به علل مختلف دستخوش بحران و ايستايي خواهد کرد. مجموعه عوامل زير پيشبرد اهداف سازمان را براي مديريت امروزي صعب و دشوار کرده است:
1. سازمانها به مثابه سيستمي باز، در معرض تاثيرپذيري جدي از محيط پيراموني و دروني خود هستند. عوامل و عناصري همانند پيشرفت فزاينده تکنولوژي، تحولات اقتصادي، شبکههاي در هم تنيده و پيچيده بازرگاني، دشواريهاي پاسخگويي به نيازهاي بازار و گذار از مسير پرپيچ?و?خم رقابتها، قوانين و مقررات ناظر بر کارکرد پيشبرد اهداف سازمان را دشوارتر ساخته است.
2. سازمانهاي امروزي، با پديده تعارض و تضاد بي
ن اجزاي مختلف تشکيلدهنده کل سيستم، يعني زيرمجموعهها و زيرسيستمهاي خود روبهرو هستند. اين تعارض که در نتيجه عواملي نظير تعارض که در نتيجه عوامل نظير تفاوت در ادراک و شناخت، ايدهها و هنجارها، اهداف و ارزشها و نگرشهاي مديران، وابستگي بخشهاي مختلف فعاليت سازمان، ابهام در نقشها و مسئوليتها و نظاير آنها پديد ميآيد، خصيصهاي اجتناب?ناپذير بوده که بايد با تدبير مديريت اداره يا حل شود.
3. سازمان بهعنوان پديدهاي پويا، همواره در معرض تغيير هستند. رمز و راز برونرفت از مشکلات و دستيابي به اهداف سازمان در شرايط پيچيده و دشوار موجود، عبارت است از برنامه عقلايي مديريت که با اتکا به اطلاعات اطمينانبخش ميسر ميشود. در اين بين سيستم حسابداري مديريت يکي از روشهاي تامين اطلاعات است. حسابداري مديريت شاخهاي از حسابداري است که براي تامين نيازهاي مديران و مسئولان درونسازماني طرحريزي شده و اطلاعات متنوعي را در مورد مسائل مختلف مالي و عملياتي تهيه ميکند. ا
ين اطلاعات که در قالب گزارشهاي تفصيلي تهيه ميشوند، توسط مديريت و ديگر استفادهکنندگان، مورد تفسير، ترجمه و استفاده قرار ميگيرند. البته گفتني است که موفقيت حسابداري مديريت بستگي به اين دارد که با ارائه اطلاعات حسابداري، تصميمگيري مديران تا چه ميزان بهبود مييابد. بنابراين صرف ارائه اطلاعات نميتواند مديريت را در انجام وظايف خود ياري کند بلکه اطلاعات ارائه شده بايد داراي ويژگيهايي باشد (مث
لا: مربوط بودن، بموقع بودن، صحيح بودن، اهميت، قابلمقايسه بودن) که مديريت از آنها در فرايند تصميمگيري استفاده کند. در صورتي که حسابداري مديريت نتواند اطلاعات موردنياز مديريت را با کيفيت لازم ارائه دهد، بهنحوي که در تصميمگيري مديريت مؤثر باشد، سيستم يادشده جز تحميل هزينه به سازمان، اثري ديگر نخواهد داشت. بنابراين کيفيت
اطلاعات ارائه شده از اهميت شاياني برخوردار بوده و ميبايستي به آن توجهي خاص کرد.
هدف اساسي حسابداري مديريت، کمک به سازمان در کسب اهداف استراتژيک است. تحقق اين اهداف، نيازهاي مشتريان و ديگر سهامداران را برآورده ميسازد. در نتيجه، سازمان با نيل به اين اهداف، ميتواند جايگاه خود را يافته و خويش را از ديگر رقبا متمايز کند. براي راضي نگهداشتن مشتريان و رقابت با ديگر توليدکنندگان، بايد بهصورت همزمان بر سه عنصر کيفيت، هزينه و زمان، تاکيد ورزيد. اين سهعنصر مثلثي، استراتژيک را تشکيل ميدهند كه از يک سازمان به سازمان ديگر و يا از يك محصول تا محصول ديگر، فرق مي?کند (به شکل 1 توجه کنيد).
کيفيت: تجربه کلي مشتري از يک محصول است و شامل مشخصات فيزيکي (امکانات، انعطافپذيري)، خدماتدهي (خدمات پس از فروش و سطح عملکرد خدمات پس از فروش) ميشود.
هزينه: شامل منابع مصرفشده توسط توليدکنندگان و سازمانهاي حمايتکننده آنها از جمله عرضهکنندگان و فروشندگان است. هزينه توليد، کل هزينههاي توليد تا هزينههاي خدمات پس از فروش را دربر ميگيرد.
زمان: به مفهوم مدت زمان تحويل محصول موردتقاضاي مشتري
و يا زماني است که شرکت صرف ميكند تا بتواند محصولاتش را مطابق با خواستههاي مشتريان کرده و آن را به بازار عرضه کند.
شکل1: عناصر استراتژيك
بايد توجه داشت که حسابداري مديريت، هدف نيست بلکه وسيلهاي مهم براي به تحقق رساندن اهداف سازمان است. حسابداري مديريت به مديران کمک ميکند تا با جمعآوري و انتشار اطلاعات درباره عناصر استراتژيک، سازمان را در رسيدن به اهداف و مزيت
رقابتي کمک کنند. اطلاعاتي که ميتوان درباره عناصر استراتژيک جمعآوري کرد، عبارتند از:
در بعد کيفيت: اطلاعات حسابداري مديريت به مدير کمک ميکند که اهداف کيفيتي را از طريق اندازهگيري منابع صرفشده براي پيشگيري از نواقص احتمالي توليدات، هزينه بازسازي توليدات ناقص، هزينه تعميرات و نگهداري تجهيزات، فرصتهاي از دسترفته فروش بهدليل نبود کيفيت محصولات و سرمايهگذاري جديد براي افزايش کيفيت محصول را مشخص کند و بهتحليل تاثيرات هزينههاي کيفيت بر سود، برسد.
در بعد هزينه: حسابداري مديريت براي کمک به درک اصل ديگر استراتژيک يعني زمان با استفاده از معيارهاي اندازهگيري گزارشهايي مثل فرصتهاي از دسترفته فروش به علت تاخير در توليد، هزينههاي ناشي از تاخير مواد از جانب عرضهکنندگان، مقايسه فروش محصولات جديد در مقابل محصولات قديم و ميزان ظرفيتهاي در دسترس استفادهنشده بهدليل توليد محصولات جديد را تهيه ميکند.
در بعد زمان: اطلاعات موردنياز در اين حوزه عبارتند از: اطلاعات منابع صرفشده براي توليد محصولات طي يک دوره زماني، اندازهگيري منابع صرفشده براي اجراي ساير فعاليتها طي يک دوره زماني، تجزيهوتحليل عوامل موثر در بهاي تمامشده، تجزيهوتحليل سودآوري محصولات، تجزيهوتحليل ساختاري قيمت عرضهکنندگان و مقايسه قيمتهايشان با قيم
تهاي ساير رقيبان و زمان پاسخگويي به سفارشهاي مشتريان.
با توجه به تهيه اطلاعات موردنياز مديران در قالب گزارش?هاي مالي و عملياتي توسط سيستم حسابداري مديريت، مديران براي دستيابي به اهداف سازماني برنامهريزي کرده، تحقق برنامهها را کنترل کرده و در همه سطوح و عرصهها تصميمگيري ميکنند و از اين طريق بر استراتژي و فعاليتهاي روزانه افراد تاثير ميگذارند زيرا اطلاعات لازم براي اينکه مديريت بتواند بر استراتژي و فعاليت روزانه افراد تاثير بگذارد، از طريق سيستم حسابداري
مديريت جمعآوري، تجزيهوتحليل و تفسير و سپس در اختيار مديريت قرار ميگيرد. با توجه به مطالب بالا ميتوان رابطه برهمکنشي ميان حسابداري مديريت، استراتژي و فعاليتهاي روزانه را بهصورت شکل زير نمايش داد.
شکل2: رابطه برهمکنشي ميان حسابداري مديريت
در واقع ميتوان گفت که سيستم حسابداري مديريت، از طريق تهيه اطلاعات مناسب، به سازمان در زمينه کيفيت، هزينه و زمان در راستاي نيل به اهداف سازماني ياري ميدهد.
نتيجهگيري
با توسعه تکنولوژي در صنايع و ايجاد تغيير و تحول در سيستمهاي توليد، سازمانها چنان با پيچيدگي و تغييرات شديد روبهرو شدهاند که مديريت، بهتنهايي نميتواند نسبت به محيط خود در سازمان شناخت کافي داشته باشد. بههمين دليل، ضرورت دارد سيستمي بهوجود آيد که مديريت را در امر شناسايي مشکل، تعيين اهداف، شناسايي دقيق مسئله، تعريف راهحلهاي ممکن و ارزيابي اين راهحلها و انتخاب راهحلي بهينه و اجرا، کنترل و ارزيابي آن کمک کند. سيستم اطلاعاتي حسابداري مديريت در همين زمينه توسعه پيدا کرده است. بهنحوي که بخش مهمي از اطلاعات موردنياز مديريت را تامين ميکند. بنابراين، نقش حسابداري مديريت، عبارت است از تهيه و ارائه اطلاعات مرتبط و سودمند براي کمک به مديريت در برنامهريزي فعاليتها، اعمال کنترل مديريت و تصميمگيري عقلايي براي تحقق اهداف سازمان.
منابع:
1. اکباتاني، محمدعلي، «نقش بودجه جامع در نظام جديد مديريتي»، http://waccounting. blogfa.com/ post-71.aspx
2. رسولي، ولي?الله، (1377): «حسابداري ويژگيهاي کيفي اطلاعات حسابداري مديريت و نقش آن بر تصميمگيري مديريت»، پاياننامه کارشناسي ارشد، دانشگاه تهران.
3. شيم و سيگل، (1379): حسابداري مديريت، بختياري، پرويز، تهران: سازمان مديريت صنعتي.
4. ونگر، فس و نيس، (1372): اصول حسابداري (جلد اول)، تقوي مهدي، نيکنژاد، ايرج، تهران: موسسه کتاب پيشبرد.
5. شباهنگ، رضا، (1378): حسابداري مديريت، ويرايش2، تهران: سازمان حسابرسي، مرکز تحقيقات تخصصي حسابداري و صنعتي.