بخشی از مقاله

حشرات

حشرات از قديمي ترين ساكنان كره زمين بوده و بيشتر از 300 ميليون سال است كه روي كره زمين سكونت دارند در صورتي كه از پيدايش انسان يك ميليون سال مي گذرد. اين زندگي طولاني موجب گرديده است كه حشرات خود را با عوامل نامساعد زميني سازش داده و در هر شرايطي به زندگي خود ادامه دهند. در حال حاضر، اين موجودات را مي توان جز در بعضي از نواحي خيلي سرد قطبي و نواحي خاصي از عمق اقيانوس ها، در ساير نواحي مانند مناطق خيلي گرم استوائي،

داخل جشمه هاي آبكرم، در عمق آبها، در كويرهاي بي آب و علف، در جلگه هاي سبز و خرم، در اعماق زمين، در ارتفاعات بالاي جو و در داخل معادن نفت مشاهده كرد.
حشرات از جهات مختلف يكي از دشمنان سرسخت و دائمي انسان محسوب شده و گروهي از آنها تمام فعاليتهاي حياتي و سلامتي انسان و حيوانات را تهديد مي نمايند. بيماريهاي مالاريا، تيفوس، طاعون، تب راجعه و بسياري ديگر از بيماريهاي انگلي و مسري در انسان و جانداران اهلي بوسيله حشرات انتقال مي يابند.


خسارت و تهديد حشرات مخصوصاً روي گياهان از موقع كاشت تا برداشت و همچنين روي محصولات انباري قابل توجه است. بدين ترتيب كه با تغذيه از قسمتهاي گياه مانند برگ، گل، ميوه، شاخه، تنه و ريشه موجب خسارت و يا مرگ آن مي شود. بعضي از حضرات با مكيدن شيره گياه باعث انتقال بيماريهاي ويروسي، باكتريائي، ميكوپلاسمائي، و قارچي شده و بدين وسيله موجب بروز اپيدمي ها و خسارت هائي روي گياهان مي گردند.


حشرات از فراوان ترين جانوران روي زمين هستند و سه چهارم تا چهار پنجم همه آنها را تشكيل مي دهند. تا كنون حدود يك ميليون گونه حشره شناخته شده كه در كشاورزي تقريباً هزار گونه از آنها به عنوان آفت ذكر گرديده است. بعضي تعداد گونه حشرات را در دنيا بالغ بر 20 ميليون گونه حدس مي زنند. البته بعضي از گونه ها از نظر انسان مفيد بوده مانند زنبور عسل و كرم ابريشم كه مورد پرورش هم قرار مي گيرد. در طبيعت هم تعداد زيادي حشرات مفيد وجود دارند كه از حشرات مضر و يا آفات تغذيه كرده و بصورت شكارگر (Predator) و يا انگل (parasite) موجب مرگ آنها مي شوند. امروزه محققين از اين دشمنان طبيعي آفات استفاده كرده و با حمايت و يا پرورش حشرات مفيد و رهاسازي آنها در طبيعت با آفات مبارزه بيولوژيك مي‌نمايند.


حشرات از شاخه بند پايان (Arthropodes) بوده و به دليل داشتن سر، قفسه سينه، شكم مجزا (Insects) و سه جفت پاي سينه اي (Hexapoda) از بند پايان متمايز مي‌گردند. تعداد حلقه ها يا بندهاي بدن حشرات مجموعاً 21 عدد است كه به ترتيب 6 حلقه سر، 3 حلقه قفسه سينه و 12 حلقه شكم را تشكيل مي دهد.
جلد بدن در حشرات به منزله اسكلت خارجي است و بدن را در برابر عوامل نامساعد طبيعي محفوظ نگه مي دارد، از خيس شدن در آب، خشك شدن در نتيجه تبخير زياد، حمله عوامل بيماريزا، صدمات و ضربات خارجي مصون مي دارد و به حشرات امكان زندگي در شرائط متفاوت محيط خارج را مي دهد.


جلد از دو طبقه كوتيكول و هيپورم تشكيل يافته، طبقه كوتيكول خود به سه لايه كوتيكول روئي، مياني و دروني تقسيم مي شود. هيپورم زير كوتيكول دروني قرار گرفته و محتوي رنگدانه هاي مختلف و غدد ترشحي جلدي است. سطح خارجي بدن حشرات داراي تزئينات مخصوصي مانند خار، مو، فلس، دندانه، برجستگي هاي كنگره اي و دكمه اي و يا به صورت شاخ است و گاهي اين برجستگي ها به رشته هاي عصبي مربوط بوده و زائدهاي حسي را به وجود مي آورند.
سر (Caput) و ضمائم آن


سر در حشرات به اشكال مختلف مثلثي، كروي، استوانه اي، بيضوي و قلبي ديده مي شود. كپسول سر به صورت قطعه واحدي است كه محتوي مغز و ماهيچه هاي شاخك و آرواره ها است.


قسمت هاي مختلف سر و محل استقرار آنها:
1- فرق سر (Vertex) در قسمت فوقاني سر
2- پشت سر (Occiput) بين سر و گردن
3- گلو (Galeas) قسمت تحتاني دهان و بعد از سر
4- گيجگاه (Geka) طرفين سر و زير چشم هاي مركب
5- گونه (Gena) طرفين سر و زير چشم هاي مركب
6- پيشاني (Front) بين دو چشم مركب و گونه ها
7- قطعه زير پيشاني (Clypeus) بعد از پيشاني


8- اعضاي حسي كه شامل يك جفت شاخك، يك جفت چشم مركب و 1-3 عدد چشم سياه است
9- قطعات دهان (Mouth prats)
10- گردن (Cervix) حد فاصل بين سر و قفسه سينه

شاخك ها (Antenna)
آنتن يا شاخك عضوي است حسي كه در تمام حشرات باستثناي حشرات راسته بي شاخكان و بعضي از لاروها در جلوي سر وجود دارد. شاخك ها دائماً در حركت هستدن و يكي از حساسترين اعضاي بدن و مجهز به ضمائم حسي مختلف نظير حس شنوائي، چشائي، بويائي و تماسي مي باشند و از تعدادي مفصل تشكيل يافته كه از نظر شكل و اندازه يكنواخت نمي باشند. هر شاخك مطابق شكل زير از سه قسمت اسكاپ (Scapus) پديسل (Pedicellus) و تاژك (Flagellum) تشكيل يافته است.


شكل شاخك در راسته ها و گروه هاي مختلف رده حشرات متفاوت است و يكي از راه هاي تشخيص حشرات از روي شكل شاخك و تعداد مفصل آنها مي باشد. سيزده نوع شاخك در حشرات ديده مي شود كه مطابق شكل زير شامل اشكال دوكي، نخي، تسبيحي، موئي، چماقي، سنجاقي، اره اي، زانوئي، ورقي، شانه اي، ميله اي، مودار و پرورش مي باشند.
قطعات دهاني
در حشرات قطعات دهاني شامل لب بالا (Labrum)، يك جفا آرواره (Mandible) يك جفت آرواره پائين (Maxilla) و لب پائين (Labium) است. اين قطعات بسته به رژيم غذائي و فيزيولوژي گونه هاي مختلف متفاوت بوده و به صورت تيپ هاي ساختماني گوناگون در آمده اند. اين تيپ ها شامل تيپ ساينده Chewing (راست بالان، سخت بالپوشان، لار و پروانه ها و غيره)، تيپ مكنده Siphoning (پروانه)، تيپ piercing(پشه ها)، تيپ ليسنده Spinging (مگس خانگي) و تيپ مختلط Chewing- Lapping (زنبور عسل) مي باشند.

 

قفس سينه (Thorax) و ضمائم آن
قفس سينه از جلو به گردن و از عقب به شكم اتصال دارد و از سه حلقه پيش قفس سينه (prothorax)، ميان قفس سينه (Mesothorax) و پيش قفس سينه (Metathorax) تشكيل يافته و در حشرات بالدار دومين و سومين حلقه قفس سينه مجهز به بال مي باشد.

پاها (Legs)
پاها از ضمائم قفس سينه و عضو اصلي حركت و راه رفتن حشرات است و بسته به شرائط زندگي حشره تغييرات ساختماني در آنها مشاهده مي شود. هر پا مطابق شكل زير از قسمت هلي مختلف تشكيل يافته است. تعداد پاهاي سينه اي در حشرات سه جفت (6 عدد مي باشد) و از اين جهت آنها را شش پايان (Hezapoda) مي نامند.


رشد قسمت هاي مختلف پا در حشرات يكسان نيوده و بر حسب محل زندگي و نوع فعاليت حشره متفاوت است و انواع عمده آنها شامل پاهاي دونده (سوسري ها)، پاهاي رونده (سوسك ها)، پاهاي كننده (آبدزدك ها)، پاهاي جهنده (ملخها)، پاهاي شكاري (شيخك) و پاهاي شناوري (سن هاي آبزي).

بال ها (Wings)
حشرات معمولاً داراي دو جفت بال هستند كه در طرفين حلقه دوم و سوم قفس سينه به بدن متصل مي باشند و رشد و ساختمان آنها بسته به محل زندگي و نوع حشره فعاليت متفاوت است. بالها به دو صورت غشائي و كيتيني مي باشند بالهاي غشائي شفاف و نرم و رگ بندي آنها

مشخص است و بالهاي كيتيني كه در راسته سحت بالپوشان وجود دارد در عمل پرواز دخالت نداشته و فقط براي حفاظت بالهاي زيرين بكار مي رود و جنس آنها كيتين و سخت و رگ بندي آنها نامشحص است. تزئينات بالها در حشرات مختلف متفاوت است، چنانكه بال پروانه ها مجهز به فلس هاي رنگارنگ و بال زنبورها شفاف و فاقد برگ بندي زياد و بر عكس در بال توريها رگ هاي

طولي و عرضي بال زياد مي باشد. گاهي بالها داراي موها و كركها و ريشك هائي هستند مانند بال تريپس ها. رگ هاي هر بال داراي اسامي مشخصي هستند كه در كنار شكل زير ذكر گرديده است.


شكم (Abdomen) و ضمائم آن
شكم سومين قسمت بدن حشره مي باشد و به اشكال استوانه اي، پهن، گرد و يا در طرفين كتابي ديده مي شود. تعداد حلقه هاي آن در حشرات مختلف متفاوت است، از 6 حلقع در حشرات پست تا 12 حلقه در بالدارها متغير است و شكم محتوي دستگاه گردش خون، لوله گوارشي، دستگاه عصبي و دستگاه تناسلي و دستگاه دفعي است. هر حلقه شكم از دو نيم حلقه پشتي و شكمي تشكيل يافته كه بوسيله قطعات پهلوئي به يكديگر متصل مي گردند و منافذ تنفسي در اين قطعات قرار دارند. حلقه هاي شكم معمولاً سخت و بندرت پوشيده از مو، كرك، فلس و تزئينات ديگر هستند. در حشرات كامل شكم مجهز به اعضاي تناسلي و جفتگيري است.


حلقه هاي شكم در بعضي از حشرات مجهز به پيوست هائي هستند. چنانچه در لارو يك روزه ها و بهاره ها هفت حلقه شكم مجهز به پيوست هاي تنفسي مي باشند. در لارو پروانه ها و بعضي از زنبودها استرنيت هاي شكم مجهز به تعدادي پاهاي دروغي بنام پاهاي شكمي هستند كه ساختمان مفصلي ندارند و بصورت بر آمدگي هائي مي‌باشند. انتهاي شكم در بعضي حشرات مجهز به يك جفت زائده بنام سرسي (Cerci) مي باشد.

دستگاه گوارش (Digestive system)
دستگاه گوارش در حشرات عبارت از لوله طويلي است كه از دهان شروع و به مخرج مي شود. اندازه و شكل آن بستگي به رژيم غذايي حشره دارد و در حشرات گياه خوار طويل و در حشرات گوشتخوار كوتاه مي باشد. بطور كلي لوله گوارشي از قسمت هاي حلق (Pharynx)، مري

(Oesophage)، چينه دان (Jabot)، معده اول (Gesire)، معده اصلي(Ventriculus) و بالاخره روده (Intestin) تشكيل يافته است. چينه دان به منزله انبار مواد غذايي بوده و معده اول در جشرات با قطعات دهاني ساينده رشد زياد كرده و سطح داخل داراي برجستگي هائي است كه از نظر خرد كردن مواد غذائي اهميت دارد. روده در طول خود از سه قسمت تشكيل شده است كه شامل

روده باريك، روده باريك، روده بزرگ و بالاخره روده راست يا ركتوم مي باشد. قسمت ركتوم در انتها به مخرج ختم مي شود. در محل اتصال روده باريك به معده لوله هاي فرعي و بن بست و معمولاً طويل وجود دارد بنام لوله هاي مالپيگي (Malpigi tubes) كه عمل آنها دفع مواد زائد خون مي باشد. حشرات از نظر غذائي به سه گروه گياه خوار (Phytophages)، گوشتخوار (Carnivores) و همه چيز خوار (Omnivores) تقسيم مي شوند و نوع ترشحات لوله گواررشي آنها بستگي كامل به رژيم غذائي مذكور دارد.

دستگاه گردش خون (Circulatory system)
در حشرات اكسيژن بدون دخالت خون به وسيله سيستم تراشه اي تنفس در اختيار سلول قرار مي گيرد. لذا دستگاه گردش خون ساده و حفره اي است و خون تحت فشار قلب در حفره عمومي (Haemocele) پخش شده و تمام سلولها و بافتها را فرا مي گيرد. اين حفره به وسيله دو پرده ماهيچه اي طولي به سه حفره عمومي پشتي، مياني و شكمي تقسيم مي شود. حفره پشتي محتوي رگ پشتي طولي است كه قسمت جلوئي آن به نام آئورت در ناحيه قفس سينه و قسمت عقبي آن در ناحيه شكم به قلب موسوم است. خون حشرات به رنگهاي مختلف قرمز، زرد، سبز يا آبي ديده مي شود و از دو قسمت پلاسما و سلولهاي خون تشكيل يافته است.

دستگاه تنفس (Respiratory system)
حشرات اكثراً هوازي هستند و داراي دستگاه تنفسي مخصوصي بنام تراشه (Trachea) مي باشند. اين دستگاه مركب از تعدادي لوله هاي منشعب است كه انشعابات انتهائي خيلي باريك بوده و بنام موي تراشه در تمام اعضاء و بافتها و حتي سلول ها امتداد پيدا مي كنند و بدين ترتيب مستقيماً اكسيژن هوا را بدون دخالت خون به سلول هاي بدن مي رسانند. رابطه لوله هاي

تنفسي با خارج بوسيله سوراخ هائي بنام استيگمات (Stigmate) برقرار مي گردد. استيگماتها در طرفين حلقه هاي قفس سينه و شكم قرار گرفته اند. در بعضي از حشرات مانند مگسها و زنبورها كه خاصيت پرواز زياد دارند، تراشه ها در بعضي قسمت ها انبساط پيدا كرده و كسيسه هاي هوائي را بوجود مي‌آورند.

دستگاه توليد مثل(Reoroductive system)
در حشرات توليد مثل بطريق دو جنسي (Bisexuee) است كه در آن اسپرمانوزئيد و اوول در افراد مجزا و بنام نر و ماده ساخته مي شود. توليد مثل در بعضي از حشرات بطريق دخترزائي (parthenogenese) و بدون دخالت جنس نر صورت مي گيرد. حشرات اكثراً تخم گذار بوده و تخم بلافاصله بعد از تشكيل از بدن ماده طرد شده و رشد آن در محيط خارج انجام مي گيرد. ضمناً در بعضي حشرات زنده زائي و در برخي تخم زنده زائي مشاهده مي شود.

دستگاه تناسلي نر
اين دستگاه بطور كلي شامل يك جفت بيضه، غده هاي ضميمه، مجاري تناسلي و آلت جفتگيري است. بيضه ها به تعداد يك جفت از مجموع لوله هاي كوتاه و متعدد بنام لوله اسپرم تشكيل شده كه تعداد و طرز قرار گرفتن آنها در حشرات مختلف متفاوت است. غده هاي ضميمه نيز معمولاً به تعداد يك جفت و به اشكال مختلف بوده و داراي ترشحات لزج و چسبنده مي باشند.
دستگاه تناسلي ماده


اين دستگاه بطور كلي از دو تخمدان، غده هاي ضميمه، كيسه ذخيره اسپرماتوزئيد و مجاري تناسلي و گاهي تخمريز بلند تشكيل شده است. هر تخمدان مجموعه اي از لوله هاي كوچك مخروطي است كه تعداد آنها معمولاً 4 يا 6 يا 8 عدد بوده ولي در بعضي از بال غشائيان و دو بالان به 100 تا 200 و در موريانه به 2000 تا 2400 عدد مي رسد و به عمس در بعضي حشرات مانند مگش تسه تسه كمتر از حد معمول و منحصر به يك تا دو عدد مي باشد.


دستگاه عصبي (Nervous system)
دستگاه عصبي در حشرات به صورت دو زنجير عصبي در قسمت شكمي بدن قرار دارد. اين دستگاه از عقده هاي عصبي متعدد تشكيل شده است كه به تعداد يك جفت در هر حلقه بوده و نهايتاً به زنجير عصبي شكمي متصل مي شوند. عصب و رشته هاي عصبي بنام Nerve ممكن است از اكسون هاي حساس يا محرك و يا هر دو نوع تشكيل شده باشد.


مغز (Brain) از سه عقده تشكيل شده كه به ترتيب مغز اول، مغز دوم و مغز سوم ناميده مي شوند و از آنها رشته هاي عصبي بينائي و شاخكي منشاء مي گيرند. علاوه بر دستگاه مركزي مزبور يك دستگاه عصبي سمپاتيك نيز وجود دارد كه بدو صورت سيستم سمپاتيك مري و سيستم سمپاتيك شكمي مشاهده مي شود. سيستم سمپاتيك مري با مغز در ارتباط بوده و اعمال غدد بزاقي، قلب، آئورت و قسمتي از لوله گوارشي را بعهده دارد. سيستم سمپاتيك شكمي با عقده هاي قفس سينه و شكم و دستگاه تنفسي در ارتباط مي باشد.


بزرگي مغز در حشرات بستگي به درجه رشد فكري و رواني آنها دارد. چنانكه حجم مغز در مورچه و در زنبور حجم بدن مي باشد. هر سلول عصبي يا نورون (Neurone) از يك قسمت اصلي بنام حجم جسم سلولي عصبي يا نوروسيت (Neurocyte) تشكيل شده كه داراي يك رشته بلند بنام نوريست يا اكسون (Axone) و انشعابات متعدد باريك و منشعب بنام بندريت (Dendrite) مي باشد.
اعضاء حسي
در حشرات اعضاء حسي از نظر تعداد و ساختمان فوق العاده متنوع مي باشد و مهمترين اعضاء حسي در حشرات به شرح زير است:

حس بينائي
رشد اين حس در گونه هاي مختلف حشرات متفاوت است. چنانچه در حشراتي كه در زير زمين و نقاط تاريك زندگي مي كنند اعضاء بينائي رشد كمي داشته و يا از بين رفته است و در بقيه حشرات اين اعضاء شامل چشم هاي مركب (Oculi) و چشم‌هاي ساده (Ocelli)مي باشد. چشم هاي مركب عضو اصلي بينائي در حشرات مي باشد كه در حشرات كامل به تعداد دو عدد در طرفين سر قرار دارد. چشم هاي مركب معمولاً به اشكال گرد، بيضوي و يا لوبيائي و اغلب همراه با يك يا سه عدد چشم ساده است. هر چشم مركب مجموعه اي از چند واحد بينائي بنام اماتيدي (Ommatidie) است. تعداد اوماتيدي در حشرات مختلف متفاوت است چنانچه در كرم شب تاب 2500، در مگس خانگي 4000 و در سوسك Dyctisus 9000 عدد در هر چشم مركب مي باشدو چشم هاي ساده بكلي نقاط شفافي در قسمت هاي جانبي و چشم هاي ساده معمولاً در لاروها ديده مي شود.

حس شنوائي
اعضاي حس شنوائي در حشرات مختلف متفاوت است. مثلاً در گونه هائي كه قادر به توليد صدا مي باشند اين اعضاء رشد فوق العاده داشته كه توليد صدا مخصوصاً از نظر جلب افراد نر و ماده و جفتگيري آنها اهميت زياد دارد. در پروانه ها موهاي ظريف سطح بدن از نظر حس شنوائي حائز اهميت مي باشند. كامل ترين دستگاه شنوائي عضو Tympanal است كه به منزله گوش حشرات به حساب مي آيد و در ملخ هاي شاخك كوتاه به صورت يك جفت حفره شفاف در طرفين اولين

مفصل شكم قرار دارد و در ملخ هاي شاخك بلند و سير سيرك به صورت پرده كوچك و سفيد رنگ در قاعده ساق پاهاي جلوئي ديده شده و در زنجره هاي خانواده Cicadidae در حلقه دوم سينه مشاهده مي گردد. عضو تيماپانال متشكل از يك پرده كوتيكولي نازك و شفاف به نام طبل و در زير آن اعضاء شنوائي به نام اسكولوپيدي (Scolopidi) قرار دارند.

تخم Egg
تخم معمولاً در حشرات به طريق دو جنسي و از آميزش گامتهاي نر و ماده كه ضمن جفتگيري نر و ماده به همديگر مي رسند تشكيل مي گردد. تخم حشرات از نظر شكل، رنگ و محل استقرار بسيار متنوع مي باشند و غالباً حشرات تخمهاي خود را در مجاورت محيطي كه مناسب تغذيه نوزا

د آنها باشد قرار مي دهند. تخمها ممكن است لخت و بدون پوشش باشند. بعضي از حشرات براي تخمگذاري داراي اندامهاي خاصي هستند (تخمريز Ovopositor) كه به كمك آنها تخمهاي خود را در داخل نسوج گياه، داخل خاك و يا داخل بدن ميزبانهاي خود قرار مي دهند. حشرات بطور كلي تخمگذارند و تخمها بلافاصله بعد از تلقيح گذارده مي شوند (تخمگذار Oviparous)، ولي در بعضي از حشرات رشد جنيني ممكن است در داخل شكم مادر صورت گيرد و بعد از پايان آن نوزاد بوسيله

مادر زائيد شود (زنده زا= Viviparous)، همچنين در بعضي از دو بالان و شپشك هاي نرم تن حالت حد وسط بين تخمگذار و زنده زائي وجود دارد كه به آن تخم زنده زائي = Ovoviviparous مي نامند. در اين طريق گرچه جنين در داخل تخم و قبل از خروج از بدن مادر شروع به رشد مي كند ولي تخم در داخل لدن حشره ماده باز نمي شود و عمل تفريخ بلافاصله قبل از تخمگذاري صورت مي گيرد. بالاخره در بعضي حشرات ممكن است رشد نوزاد، مدتي در شكم مادر صورت گيرد و بعد از پايان دوره لاروي از آن بيرون آيد كه به اين روش شفيره زا يا Pupiparous گفته مي شود.

اشكال لارو
در حشرات با دگرديسي كامل اشكال لاروي ثابت و طبقه بندي آنها مبتني بر خصوصيات مرفولوژيك و بيولوژيك مانند نوع ميزبان، طرز تغذيه، محيط زندگي، رفتار و غيره بوده و شامل اشكال زير است:
1-لارو كامپودئي فرم (Campodeiform)
لارو كاملاً متحرك و بدني كشيده دارد. در قسمت سر، آرواره ها و شاخكها رشد زياد نشان مي دهند. سه جفت پاهاي سينه اي نسبتاً بلند و مشخص هستند. مشخصه اصلي اين نوع لاروها وجود دو استطاله يا قلاب در آخرين حلقه شكم مي باشد. اين لازوها معمولاً گوشتخوار و بندرت نيز از قسمتهاي گياهي تغذيه مي نمايند.


2-لارو كارابئي فرم (Carabeiform)
اين لارو شباهت زيادي به لارو كامپودئي فرم دارد ولي فاقد استطاله انتهائي شكم است. رژيم غذائي لاروها گوشتخواري و گياه خواري است و در زير خاك يا زيرپوست درختان و يا داخل بقاياي گياهي و حيواني زندگي مي كنند.
3-لارو اسكارابئي فرم (Scarabaeiform)
اين لاروها معمولاً شكل استوانه اي و قوسي دارند. حلقه هاي بدن مشخص، سر كيتيني و معمولاً قهوه اي و داراي آرواره هاي قوي و شاخكهاي كوتاه و مشخص و سه جفت پاي صدري است. لاروها كم تحرك و معمولاً در خاك و يا داخل چوبهاي پوسيده زندگي مي كنند.
4- لاروي الاتري فرم (Elateriform)
اين لاروها عموماً مفتولي و كشيده هستند. حلقه ها در تمام طول بدن هم قطر و پهن مي باشند. شاخكها و پاهاي سينه اي خيلي كوتاه هستند. اين لاروها معمولاً گوشتخوار بوده و بدنشان گاهي از مو پوشيده شده و گاهي صاف مي باشد.


5-لارواورسي فرم (Eruciform)
بدن اين نوع لارو استوانه اي كشيده، سرد گرد و در طرفين داراي 6 چشم ساده جانبي(لارو پروانه ها) و يا يك چشم ساده (لارو زنبورها) و شاخكهاي كوتاه مي‌باشند. قطعات دهان از تيپ حلقه هاي شكم هستند. اين لاروها به رنگهاي متنوع و اغلب گياه خوار و بندرت گوشتخوار هستند و گونه هاي گياه خوار از آفات مهم گياهي مي‌باشند.
6- لارو ورمي فرم (Vermiform)
در اين لاروها پاها بكلي از بين رفته و رژيم غذائي آنها بطور كلي متغير و معمولاً در قسمت هاي داخل گياه از پارانشيم برگ و يا قسمتهاي تنه و شاخه و يا مواد پوسيده تغذيه مي كنند.
شفيره (Pupa)


در حشرات با دگرديسي كامل بعد از پايان مرحله لاروي ضمن آخرين تغيير جلد، لارو به شكل شفيره ظاهر مي گردد. مرحله شفيرگي در حقيقت مرحله از بين رفتن شكل لاروي و ظهور حشره كامل مي باشد از اين جهت اين مرحله همراه با تحولات سلولي شديد در داخل مي باشد و در ظاهر شفيره هيچ نوع فعاليتي ندارد. مدت شفيرگي بسته به حرارت و رطوبت و شرائط ديگر متفاوت مي باشد. در هر حال اين مدت ممكن است خيلي كوتاه 10-15 روز و يا گاهي چند ماه تا يكسال و يا بيشتر باشد. بعد از تشكيل حشره كامل جلد شفيره در قسمت سر و قفس سينه شكاف پيدا كرده و بطور مخصوصي باز شده و حشره كامل آزاد مي گردد

.
از نظر شكل خارجي، وجود يا عدم وجود پيوستهاي آزاد در سطح خارجي بدن شفيره، سه نوع شفيره آزاد، غير آزاد و مخفي ديده مي شود.

حشره كامل (Adult)
حشره كامل آخرين مرحله رشد و نمو است. حشره كامل اغلب داراي بال بوده و اعضاي بدن كاملاً مشخص و در حقيقت شكل اصلي حشره را دارد. در اين مرحله حشره زاد و ولد كرده و منتشر مي گردد. خروج حشره كامل از پيله ها و يا جلد شفيركي به طرق مختلف انجام مي گيرد.
گاهي به تشرح مواد حل كننده پيله ابريشمي يا جويدن پوشش مومي يا فشار كپسول سر و يا با استفاده از خارهاي جلوئي سر صورت مي گيرد. در مرحله حشره كامل هيچ گونه تغيير مورفولوژيكي مشاهده نمي گردد و تغيير جلدي نيز وجود ندارد.

دگرديسي (Metamorphosis)
در حشرات پس از پايان دوره نشو و نماي جنيني، نوزادي بنام لارو، نايادو يا پوره از تخم خارج مي شود كه فاقد قدرت تكثير بوده و داراي دو خصوصيت تغيير جلد (Ectysis) و ديگري دگرديسي يا استحاله (Metamorpho) مي باشد. تغيير جلد در دوره نشو و نماي بعد از جنيني در چندين نوبت و به فواصل معيني صورت مي گيرد. تغيير جلد در دو مرحله جدا شدن جلد كهنه و ترشح جلد تازه انجام مي شود، اين عمل انگيزه هورموني دارد و تحت تأثير هورمون هائي كه از غدد آندوكرين در مرحله پورگي يا لاروي ترشح مي شود صورت مي گيرد.
در حشرات با دگرديسي كامل بعد از هر تعويض جلد فقط حجم بدن افزايش مي يابد ولي در حشرات با دگرديسي تدريجي صفات حشره كامل در مرحله پورگي ديده مي‌شود. فاصله بين دو تغيير جلد در مرحله لاروي يا پورگي راسن (Instar) مي نامند. اما در مورد تعريف دگرديسي بايد متذكر گرديد كه نشو و نماي حشرات بندرت مستقيم و غالباً همراه با دگرگوني است كه اين دگرگوني و استحاله را متامورفوز (Metamorphosis) يا دگرديسي مي نامند. نوزادي كه از تخم

بيرون مي آيد بدون بال و معمولاً از نظر شكل و گاهي محيط زندگي با جانور كامل فرق دارد. در حشرات با دگرگوني كامل (Imago) را طي مي كند. لارو ضمن تغذيه و نشو و نماي خود چندين بار تغيير جلد نموده و افزايش حجم پيدا مي كند. در حشرات با دگرگوني ناقص (Incomplete)، هر تغيير جلد همراه با پيدايش تدريجي صفات ساختماني حشره كامل و مخصوصاً رشد بالها مي باشد و حشرات با دگرگوني كامل بهترين شكل لاروي به شكل حشره كامل در مرحله شفيرگي

انجام مي گيرد. بطور كلي دگرگوني يا دگرديسي در حشرات به چهار فرم زير شامل: بدون دگرديسي، دگرديسي تدريجي، دگرديسي ناقص و دگرديسي كامل طبقه بندي مي شود كه البته در بعضي كتب دگرديسي تدريجي و دگرديسي ناقص را در هم ادغام كرده را تحت عنوان دگرديسي ناقص مي نمايند.
1-بدون دگرديسي در گروه حشرات آمتابول (Ametabola) كه بنام حشرات بدوي و پست اطلاق مي گردند ديده مي شود و بين دو مرحله رشدي تخم و حشره كامل، مرحله لاروي مشحصي

وجود ندارد. در حشرات بدون دگرديسي مانند راسته هاي Thysanura، Collembola حشره جوان كه از تخم خارج مي شود، بجز در مورد اندازه و بعضي خصوصيات ظريف جلدي، شباهت زياد به حشره بالغ دارد. طرز تغذيه و عادات مختلف در حشرت بالغ و جوان كاملاً يكسان مي باشد و تنها تفاوت در اين است كه حشرات بالغ فقط قدرت تكثير و ايجاد نسل بعدي را داشته و حشرات جوان اين‌ آمادگي را ندارند.

 

2- دگرديسي تدريجي (Gradual metamorphosis)
اين نوع دگرديسي كه در حشرات گروه هترومتابول (Hetrometabola) مانند ملخ ها، سن ها، موريانه ها سوسري ها و غيره وجود دارد، بروز حشره كامل در مرحله لاروي بطور تدريجي و طي سنين مختلف بعد از هر تغيير جلد صورت مي گيرد. در اين حشرات لارو بنام پوره و مرحله لاروي تحت عنوان مرحله پورگي عنوان مي شود و پوره مجهز به بالهاي اوليه غلاف مانند مي باشد و در همان سنين اوليه كم و بيش داراي خصوصيات حشره كامل خود مي باشد بعلاوه رژيم غذايي و محيطزندگي پوره و حشره كامل يكسان است و به هر طريق سه مرحله مشخص زندگي را شامل تخم، پوره(با چندين سن پورگي) و حشره بالغ ايجاد مي نمايد.

 


3-دگرديسي ناقص (Incomplete Metamorphosis)
دگرديسي ناقص در گروه حشرات همي متابول (Hemimetabola) مانند يك روزه ها، بهاره ها و سنجاقك ها ديده مي شود. در اين حشرات پس از تفريخ تخم تغييرات بدني در مقايسه با دگرديسي تدريجي سريعتر صورت مي گيرد و حشره جوان كه هنوز بالغ نشده بنام ناياد (Naiad) مي باشد. ناياد علاوه بر چشم هاي ساده داراي چشم هاي مركب مانند حشره كامل خود است. تعداد و بندهاي شاخك ها و پنجه هاي آن زياد و نزديك به حشره كامل مي باشد و بالها نيز رشد تدريجي دارد. مرحله شفيرگي در اين حشرات كوتاه و از نظر ساختماني در حد فاصل ناياد و حشره كامل است.


4-دگرديسي كامل (complete Metamorphosis)
اين نوع دگرديسي در حشرات گروه متابول (Holometabola) مانند سخت بالاپوشان، پروانه ها، مگسها، زنبورها و غيره ديده مي شود. در اين گروه نوزادان هيچگونه شباهتي به افراد كامل ندارند و نشو و نماي بعد از جنين داراي وضع ثابتي از نظر ساختماني و شكل خارجي در مرحله لاروي است و خصوصيات ساختماني حشره كامل در مرجله مشخصي بنام شفيرگي ظاهر مي گردد و جاي خصوصيات لاروي را مي گيرد. بنابراين لارو در اين گروه از حشرات به مفهوم واقعي خود، بظاهر فاقد آثار و خصوصيات مرفولوژيك و فيزيولوژيك حشره كامل خود است و محيط زندگي و رژيم غذائي آن نيز غالباً متفاوت مي باشد.

رده بندي حشرات


بندپايان بزرگترين شاخه گروه حيواني هستند و حدود 80 درصد گونه هاي شناخته شده سلسله حيواني مربوط به اين شاخه است. نام Arthropoda يا بندپايان از دو كلمه يوناني Arthron به معناي بند و Pous به معناي پا كه انگليسي آن Jointed feet مي‌باشد مشتق گرديده است. شاخه بندپايان به رده هاي زيادي تقسيم مي شود كه مهمترين آنها رده حشرات (Insecta) يا شش پايان (Hexapoda) مي باشد. حشرات بيشترين تعداد گونه را در سلسله جانوري شامل مي شوند و بعبارت ديگر مي توان گفت كه تعداد حشرات شناخته شده شش برابر كل ديگر موجودات كره زمين است. در دنيا تا كنون بالغ بر يك ميليون گونه حشره شناخته شده و احتمالاً به همين تعداد هم هنوز گونه هاي ناشناخته وجود دارد كه بتدريج توسط حشره شناسان تشخيص و به علم حشرشناسي معرفي مي گردد. از بين يك ميليون گونه شناخته شده تعداد سخت بالپوشان در درجه اول و بعد از آن پروانه، زنبورها و مگس ها به ترتيب بالاترين تعداد را بخود اختصاص مي دهند.
براي شناسائي حشرات بايد به علن طبقه بندي يا Taxonomy آگاه بود. حشرات مانند حيوانات و گياهان به گروه هاي مختلف تقسيم شده اند تا شناسائي هر يك از آنها دچار اشكال نگردد.

6- راسته راست بالان Orthoptera


اين راسته شامل حشراتي از قبيل ملخ ها، سوسري ها و سيرسيرك ها هستند و داراي بدني كشيده مي باشند. در بعضي از گونه ها، بالها كوچك و يا وجود ندارند. تعداد بالها دو جفت كه بالهاي جلويي معمولاً كيتيني و بالهاي عقبي غشائي و بصورت بادبزن تا خورده و موقع استراحت در زير بالهاي جلوئي قرار مي گيرند. اندامهاي مولد صوت در بين حشرات اين راسته فراوان است و از اين جهت اين حشرات را موزيسين هاي دنياي حشرات مي نامند. توليد صدا فقط توسط افراد جهت جلب جنس مخالف براي جفتگيري بكار مي رود. اين حشرات اغلب داراي يك نسل در سال مي

باشند. تخم ها اغلب به صورت مجموعه اي در يك كپسول گذاشته مي شود. اين حشرات اغلب گياهخوار و از بين آنها ملخ ها از مهمترين آفات گياهان زراعي هستند و در موقع جمله خسارت آنها بسيار زياد است. سيرسيرك خانگي (Gryllus domesticus) و سيرسيرك صحرائي (Gryllus desertus) نيز از گونه هاي مهم اين راسته هستند.


اين حشرات داراي دگرديسي ناقص بوده و داراي 5 سن پورگي مي باشند. اغلب در سطح زمين يا روي گياهان زندگي مي كنند ولي بعضي از آنها در زيرزمين بسر مي‌برند. پاها از نوع دونده، شاخك ها غالباً بلند و در انتهاي شكم داراي يك جفت زائده به نام سرسي (Cerci) هستند. ماده ها مجهز به تخمريزند كه شكل و اندازه آن در گونه هاي مختلف متفاوت است. در مناطق معتدل سرد بيشتر گونه ها زمستان را به صورت تخم مي گذرانند. ملخ دريائي و ملخ مراكشي از جمله آفا

ت مهم گياهان زراعي هستند كه در فصل آفات غلات به تفصيل شرح داده خواهد شد. بعضي از مؤلفين سوسري مانندها را در راسته جداگانه اي بنام Dictyoptera طبقه بندي نموده‌اند ولي Borros Delong (1971) اين راسته را در راسته Orthoptera ادغام .و شرح مي دهند و مجموع گونه هاي شناخته شده هر دو راسته را 22500 گونه مي‌نويسند. آبدزدك ها، شيخك ها و چوبك مانندها نيز جزء اين راسته محسوب مي‌شوند.

راست بالان Orthoptera
در اين راسته عدة زيادي از مهمترين آفات نباتات زراعي قرار كرفته اند. خصوصيات مشترك آنها دارا بودن دو جفت بال است كه بالهاي جلويي چربي و نسبتاً ضخيم و باريك است و Tegmina ناميده مي شوند، در حاليكه بالهاي عقبي غشايي بوده و به Membrance موسوم است، بالهاي عقبي مانند بادبزن ژاپني زير بالهاي جلويي تا مي شوند. راست بالان قطعات دهاني جونده دارند. و اغلب گياهخوارند. معدودي نيز از حشرات و جانوران ديگر تغذيه مي كنند. اكثر گونه ها توليد صدا مي كنند. اين صدا بوسيله مالش بالها به هم و يا قسمتي از بالها باران پاها توليد مي شود. توليد صدا فقط توسط نرها صورت مي گيرد. اين حشرات داراي استحاله ناقص (Hemimetabola) هستند و

داراي پنج سن پورگي مي باشند. اغلب در سطح زمين يا روي نباتات زندگي مي كنند ولي بعضي از آنها در زير زمين زندگي مي كنند.پاها بيشتر از نوع دونده، شاخك ها غالباً بلند و در انتهاي شكم داراي يك جفت زائده به نام Cerci هستند. ماده ها مجهز به تخمريزند كه شكل و اندازه آن در گونه هاي مختلف متفاوت است. در مناطق معتدل سرد بيشتر گونه ها زمستان را به حالت تخم مي گذرانند.

hoptera يا راست بالان بر اساس طبقه بندي Imms(1975)
1- شاخك ها به اندازه يا طويل تر از طول بدن و داراي بندهاي فراوان، دستگاه Tympanal در صورتيكه وجود داشته باشد در ساق پاي جلويي قرار گرفته است Ensifera
شاخكها كوتاه و داراي كمتر از 30 بند، دستگاه Tympanal در صورتيكه وجود داشته باشد در قاعدع شكم قرار گرفته است.


Caelifera.… 9000000
2- پنجه ها حداقل در پاهاي مياني و عقبي چهار مفصلي است. Tettigonoidea
پنجه ها سه مفصلي است. (Grylloidea)… 8000000
3- بندهاي دوم و سوم نجه ها داراي لبه هاي بزرگ و متحرك، بالها در صورت وجود هنگام جمع شدن به صورت مارپيچ به هم پيچيده مي شود Schizodactylidea
پنجه ها و بالها مطابق شرح فوق نيست 400000
4-در بدن كشيده، بدون بال، چوبك مانند، يا شبيه برگ درختان، پاي عقبي كلفت نيست. .. .. .. .. Phasmodidae


بدن كشيده نيست، ران پاي عقبي ضخيم شده است. 5000000
5- پنجه ها به هم فشرده نيست 6000000
- پنجه ها به هم فشرده يا استوانه اي است. 7000000
6- حشرات نر در بالهاي جلويي معمولاً داراي وسيله توليد صدا، ساق پاي جلويي داراي عضو شنوايي Tympanal، ساق پاي جلويي و مياني فاقد خارهاي متحرك در سطح زيرين است.
Tettigonidae….


حشرات نر در بالهاي جلويي فاقد وسيله توليد صدا، ساق پاي جلويي فاقد عضو شنوايي و ساق پاهاي جلويي و مياني مجهز به خارهاي متحرك در سطح زيرين است.
Gryllacrididae
7- بالهاي جلويي حشرات نر داراي اندام توليد صدا، روي ساق پا عضو شنوايي Tympanal وجود دارد.
Prophalangopsidae
بالهاي جلويي افراد نر فاقد اندام توليد صدا و ساق پا فاقد عضو شنوايي است.
Stenopelmatidae…………….
8-پاهاي جلويي كننده با ساق نسبتاً كوتاه پهن، تخمريز از بين رفته است.
Gryllotalpidea………..


- پاهاي جلويي كننده نيست، ساق پا ساده و تخم ريز بلند Gryllidae………..
9- پنجه ها هميشه سه مفصلي، سخكها كمي بلند (Acrididae)
- پنجه ها يك يا دو مفصلي، شاخك كوتاه و كمتر از 12 بند Tridactybidae
10- پشت قفس سينه اول به سمت عقب كشيده شده و روي شكم را مي پوشاند، Empodicm ديده نمي شود . شاخك بلندتر از ران پاي جلويي. Tetrigidae
پشت قفس سينه اول عادي يا كمي توسعه يافته Empodium يا بالشتك ديده مي شود، شاخك كوتاهتر از ران پاي جلويي


11- بدن كشيده: چوبك مانند، معمولاً بدون بال، پاها طويل و نازك Proscopidae
- مطابق مشخصات بالا نيست
12- پاهاي عقبي با پاهاي مياني و جلويي چندان تفاوتي ندارند، ران پاها خيلي بزرگ نشده و در ماده ها شكم متورم، اندام توليد صدا در سطح پشتي، بند دوم شكمPneumoridae
13- پشت قفس سينه اول مسطح نيست، شاخك كوتاهتر از ران پاي جلويي، پشت سينه اول فشرده نيست. Eumastacidae
- فاقد خصوصيات ذكر شده در بالا Acrididae
14- حشرات كشيده، استوانه اي و بدون بال، پاهاي جلويي كننده، پاهاي عقبي بزرگ نشد اند.
Cylindrachetidae


- حشرات كوچك اندام يا فاقد خصوصات كلي ذكر شده، پاهاي جلويي عادي، پاهاي عقبي جهنده و ران نسبتاً ضخيم. Tridactylidae
شرح مختصري راجع به خانواده هاي هم:
1- خانواده Tetrigidae
حشرات اين خانواده داراي جثه كوچك، سر كوتاه، شاخك 9 تا 22 مفصلي و معمولاً 13 تا 15 مفصلي هستند، پيش كرده Pronotum خيلي طويل و تمام شكم را مي پوشاند.بالهاي رويي به

شكل صفحات كوچك بيضي شكل در كنار بدن قرار دارند و بالهاي زيرين طويل تر از بالهاي رويي و در زير پيش گرده مخفي است پنجه پاهاي جلويي و مياني دو مفصلي و پنجه هاي عقبي سه مفصلي است. گونه هاي اين خانواده بيشتر در نواحي گرم و مرطوب انتشار دارند از اين خانواده جنس Paratettix از ايران جمع آوري شده است.

2-خانواده ملخ هاي شاخك كوتاه Acrididae
طول شاخك در اين خانواده طويل تر از ران پاي جلويي و 8 تا 28 مفصلي، نخي شكل، شمشيري، سنجاقي يا برگي شكل است. پيش گرده كوتاه و شكم را نمي پوشاند. كارن هاي طرفين رشد كرده است. سطح داخلي ران پاي عقب در قاعده با برآمدگي غده اي شكل روي كارن مياني است. (Bunner’s organ) قرار دارد و انتهاي تخمريز معمولاً خميده و قلابي شكل است. گونه هاي متعددي از ملخ ها سطح انتشار وسيعي در دنيا دارند و تمام گونه ها گياهخوارند. بعضي از گونه ها از آفات مهم گياهان زراعي بشمار مي روند.


Bei- Beinko اين خانواده را به زير خانواده هايي به شرح زير تقسيم كرده است.
الف- (Catanto pinae) Cyrtacanthacridinae در حشرات زير خانواده پيشاني نسبت به فرق سرشيب دار يا عمودي، گودال فرق سر (Foveaola) معمولاً نامشخص، پيش گرده داراي كارن مياني و گاهي اين كارن برآمدگي و فرورفتگي هايي دارد. پيش سينه در حد فاصل دوران پاهاي جلويي برآمدگي مشخصي وجود دارد و گاهي اين برآمدگي كوچك است، سطح خارجي ران پاي

عقب داراي نقش و نگار پر مانند و شيارهاي باريك است. اين فالوس (قطعه كيتيني سطح پشتي فانوس در دستگاه جنسي نر معمولاً قوسي شكل است. گونه هاي اين زير خانواده انتشار وسيعي در دنيا و بخصوصي در كشورهاي گرمسير نظير اتيوپي دارند و از آفات مهم كشاورزي محسوب مي شوند. نظير گونه هاي جنس Schistocerca در قاره آسيا و آفريقا و گونه هاي جنس Melanoplus در قاره آمريكا. مهمترين گونه هاي اين زير خانواده به شرح زيرند:

1- ملخ ايتاليايي Calliptamus italicus L.
ملخ ايتاليايي كه در ايران به نام ملخ بومي نيز مشهور است، در تمام كشورهاي مديترانه اي و همچنين اروپاي مركزي يافت مي شود. در سالهايي كه جمعيت اين ملخ طغيان داشته باشد تمام پوشش گياهي و سرسبزي اطراف خود را مورد تغذيه قرار مي دهد و اگر گياهان مورد جمله جوان باشد كاملاً آنها را از بين مي برد.


طول حشره نر 16-25 ميليمتر و حشره ماده 20-36 ميليمتر است. رنگ آن متغير و از زرد تا قهوه اي متمايل به خاكستري يا قهوه اي سياه تغيير مي كند. رنگ اين ملخ گاهي يكنواخت است، ويل غالباً لكه هاي كوچك خاكستري يا قهوه اي روي آن وجود دارد. سطح پشت سينه اول هموار و داراي سه خط برجسته طولي مي باشد كه يكي از آنها در وسط و دو تاي ديگر در طرفين قرار دارد فاصله اين دو خط در عقب سينه كمي بيشتر از بالاي سينه است. گاهي در طول دو طرف جانبي يك نوار روشن وجود دارد، كه غالباً در طول بالهاي رويي نيز ادامه پيدا مي كند. در جهت عرض سينه اول

سه شيار باريك ديده مي شود كه سه خط طولي را قطع مي كند. در سينه اول بين پاهاي پيشين يك برآمدگي كوچك شبيه به غده بطور وضوح نمايان است. بالهايي زيري شفاف و در قسمت قاعده پشت گلي است. ران عقبي بسيار قوي و ضخيم است و در سطح داخلي آن كه قرمز رنگ است سه لكه نيره وجود دارد. ساق پاهاي عقبي برنگ پشت گلي مايل به قرمز است.


تخم هاي اين ملخ بطور 6 ميليمتر و شكل آنها استوانه اي كشيده و تا حدودي نيز خميده است كپسول تخم 35 ميليمتر طول و 6 ميليمتر عرض دارد. كپسول نيز استوانه اي خميده مي باشد. پوسته كپسول سخت و هر يك محتوي 25-30 عدد تخم مي‌باشد. پوره جوان 6 ميليمتر طول داشته و رنگ آن قهوه اي متمايل به خاكستري و يا سياه است شكم آن در قسمت داخلي زرد است و سه نوار طولي روي سينه اول دارد. پوره سن پنجم 13-30 ميليمتر طول دارد و از نظر رنگ مانند حشره كامل است.

مناطق انتشار
ملخ ايتاليايي تقريباً در تمام مناطقي كه ملخ مراكشي وجود دارد، شايع است با آنكه اين ملخ در بعضي از كشورهاي اروپايي و افريقايي شيوع دارد، ولي خسارت آن بيشتر در افرقايي شمالي، ايتاليا، مجارستان، شوروي و ايران مي باشد. ملخ ايتاليايي در ايران در نواحي جنوبي و غربي كشور مخصوصاً در همدان، كرمانشاه، ملاير، نهاوند، فارس، اطراف تهران، گيلان، مازندران، آذربايجان، خراسان و خوزستان انتشار دارد. از نظر اكولوژي، ملخ ايتاليائي زمينهاي خشك را كه داراي علف بسيار نباشد، بر جاهاي ديگر ترجيح مي دهند و به طور محسوس به علفهاي جنس درمنه (Artemisia) علاقمند است، زيرا اين علقها خوراك پوره هاي آن مي باشد.


گياهان جنس Salvia كه اغلب در كنار جاده ها، مزارع و اطراف دهات فراوات است، براي تغذيه اين ملخ مناسب است و در اين محلها نشو و نماي ملخ ايتاليايي بخوبي انجام مي شود. همچنين مراتع و علفزارهاي طبيعي نيز كه بواسطه كمي آب و چراي بسيار نيمه خشك مي شود براي نشو و نماي اين ملخ مساعد است.
طرز خسارت
ملخ ايتاليايي در استانهاي گيلان و مازندران و اطراف تهران، يكي از آفات مهم گياهان صيفي، غلات، علوفه و پنبه مي باشد و صدمات فراوان وارد مي سازد. در بعضي از استانهاي ديگر مانند سيستان و بلوچستان و كرمان با وجود آفت، ولي خسارت زيادي ببار نمي آورد.


زيست شناسي
حشرات كامل ملخ ايتاليايي در تابستان ظاهر مي گردند و ماده ها حدود 10-14 روز پس از آخرين پورگي شروع به تخمريزي مي نمايند كه مدت دو ماه نيز طول مي كشد. در اين مدت حشره ماده ممكن است 4-6 عدد كپسول تخم بگذارد. تخم ها تمام مدت پاييز و زمستان را به صورت دياپوز بسر مي برند و تا بهار سال بعد تفريخ نمي شوند. پنر و شولوف تحقيقاتي درباره رشد و نمو ملخ C.plestinesis انجام داده كه فيزيولوژي آن شبيه گونه C. Itadicas مي باشد و نتايج حاصله به شرخ زير است:


ملخ آسيايي Locusta migratoria L.
(Acrididae, Ort)
ملخ آسيايي كه به نام ملخ اروپايي (European Locust) نيز گفته مي شود، داراي زيرگونه هاي متفاوتي مي باشد كه در اروپا و ساير كشورهاي جهان بصورت فاز مهاجر باعث خسارت اما در كشورهاي مديترانه اي فقط فاز انفرادي آن شناخته شده است. فاز مهاجر اين ملخ بنام L.Migratoria migratoria و فاز انفرادي آن مربوط به تابستان سال 1325 بودخ كه ملخ مزبور از خاك روسيه به نواحي شمالي غربي درياي مازندران هجوم آورده و از آنجا به آستارا تا اردبيل و از طرف پايين نيز تا بندر انزلي پيشروي نموده است.
2-ملخ بربري C.barbarus (Costa)
در اين گونه سطح داخلي ساق پاي عقب به رنگ نارنجي مايل به قرمز مي باشد. Cerci در نرها به طرف نوك پهن شده و سطح زيرين آن دندانه دار است. طول بدن در نرها 7 و 13- 2 و 16 ميليمتر و در ماده ها 5 و 23- 5 و 28 ميليمتر مي باشد. گاهي به عنوان آفت در مزارع هندوانه گزارش شده است.
3-ملخ توراني C.Turanicus tarb
در اين گونه سطح داخلي راه پاي عقب به رنگ زرد يا خاكستري يكنواخت و فاقد لكه و نوارهاي روشن مي باشد. سطح پشتي ساق پاي عقب به رنگ زرد و سطح داخل آن به رنگ نارنجي روشن است. طول بدن در نرها 8و 23- 5 و 31 ميليمتر و در ماده ها 5و34- 2و 48 ميليمتر مي باشد. اين گونه از استانهاي شمال ايران گزارش شده است و به گندم و گاهي زراعت پنبه خسارت مي زند.

4-ملخ مصري Anacridium aegyptium
اين گونه بر خلاف ملخ صحرايي غالباً به صورن انفرادي و بيشتر در نواحي پر درخت جنگل و باغها ديده مي شود. اين گونه نسبتاً درشت و طول بدن حشره كامل 55 تا 65 ميليمتر مي رسد. رنگ عمومي بدن نخودي تيره است. خطوط طرفين پيش گرده مشخص است. بال رويي فرين به لكه

هاي كوچك تيره است. بال عقبي غشايي است. يك نوار عرضي دودي روي آن ديده مي شود كه به دو طرف بال نمي رسد. ران پاي عقبي و داراي سه لكه تيره رنگ مشخص مي باشد. ساق پاي عقبي متمايل له آبي است. اين گونه زمستان را به صورت حشره كامل يا پوره سن 4 يا 5 مي گذراند و گاهي به زراعت پنبه و صيفي خسارت وارد مي كند.


5. ملخ صحرايي يا ملخ دريايي Schistocerea gegeria
ملخ دريايي Schistocerca gregaria Forskal
Schistocere peregrina ol.
(Acrididae, ort.)
ملخ دريايي كه مضرترين انواع ملخهاست اصولاً بومي ايران نبوده وبه نام ملخ صحرايي (desert locust) گفته مي شود و چون معمولاً از روي خليج فارس پرواز نموده و خود را به ايران مي رساند بدين جهت ما در ايران به اين آفت ملخ دريايي مي گوييم. ملخ دريايي را انسان از قرنها قبل از ميلاد مسيح مي شناخته و در كتيبه هاي بسيار قديمي نيز به آن اشاره شده است. در ايران خسارت حاصله از هجوم اين ملخ از دير زمان مورد توجه بوده و آفت مزبور قحطي ها و ويراني هايي به بار آورده است.


-ملخ دريايي ميهمان ناخوانده اي است كه هرچند سال يكبار از كانون هاي دائمي خود كه شامل افريقا، عربستان سعودي، هندوستان و پاكستان است به مناطق جنوبي ايران حمله نموده و دامنه انتشار آن در بعضي از سالها تا مناطق شمالي بحر خزر كشيده مي شود. از نظر اقتصادي،

خسارت ملخ دريايي فوق العاده حائز اهميت است. دستجات پياده ملخ و بابدار آن هرچه سرسبزي در سر راه خود ببيند اعم از علوفه، غلات، صيفي جات، انواع درختان و نباتات جنگلي را از بين برده و حتي علقهاي هرز از دست اين آفت در امان نيستند. حمله ملخ دريايي، علاوه بر خسارت مستقيم، روي دامداري شديداً تأثير مي گذارد و ميزان گوشت و شير دامها بر اثر حمله آن به مراتع تقليل مي يابد. خسارت اين آفت در ايران به طور دقيق برآورد نشده، ولي يادآور مي گردد كه در آخرين حمله اين ملخ در سال 1340، سطح مبارزه عليه اين ملخ 000/2500 هكتار بوده است.


ملخ دريايي به دو شكل بيولوژيكي مختلف وجود دارد، كه نه تنها رفتار آنها بلكه شكل و رنگشان نيز در اين دو مرحله فرق دارد، اختلافات مزبور سابقاً موجب شده بود كه آنها را دو گونه مختلف بدانند، ولي در سال 1921 ميلادي اواروف (Uvarov) ملخ شناس روسي با تئوري فاز، ثابت نمود كه دو گونه مذكور، فقط يك گونه مي باشد و بعدها نيز ثابت گرديد كه ملخهاي مهاجر همان ملخهاي بومي بي ضرري هستند كه در شرايط خاصي رفتار آنها تغيير يافته با عنايت به اين مطلب، ملخ دريايي داراي دو فاز انفرادي (Solitary) و گله اي يا مهاجري (Migratory) است كه اسم علمي آن در فاز انفرادي Schistocerca gregaria. Flaventris و در فاز مهاجري Schistocerca gregaria ph. Gregaria F مي باشد.
شكل شناسي


طول بدن حشره بالغ ملخ دريايي در مرحله مهاجري از سر تا انتهاي شكم 58-72 ميلي متر و از سر تا انتهاي بالها 62-78 ميلي متر مي باشد. طول شاخها نيز به 15 ميليمتر مي رسد ملخ نر در هر حال كوچكتر از ملخ ماده است. پشت پرونوتوم يا سينه اول داراي دو قسمت مي باشد، قسمت جلويي باريكتر و داراي سه شيار عرضي است كه بفواصل تقريباً مساوي از يكديگر قرار گرفته اساو يك خط طولي سه شيار مزبور را در وسط قطع مي كند. اين خط در حالت مهاجري برجسته نيست و بزحمت ديده مي شود. ملخهايي كه در پاييز وارد ايران مي شوند، داراي رنگ قرمز مايل به قهوه اي هستند و پس از دو تا سه ماه پرواز، موقعي كه نزديك به بلوغ جنسي مي شوند، بتدريج لكه هاي

زرد روي بدنشان ظاهر مي گردد و در موقع تخمريزي زرد مي شوند. اين تغيير رنگ در ملخهاي نر كامل تر و واضح تر از ملخهاي ماده صورت مي گيرد. در نسل هاي بهاره و تابستانه در ايران ملخ هاي بالدار پشت گلي روشن هستند و بعد در اثر پرواز و بلوغ جنسي زرد ليمويي مي شوند. بالهاي رويي نسبتاً شفاف و داراي تعداد زيادي لكه هاي تيره مي باشد. ساق پاهاي عقب زرد رنگ و داراي خارهايي است كه در انتهاي آن سياه مي باشد. روي سطح زيري سينه اول بين قاعده دو پاي جلويي يك برآمدگي كوچك به خوبي نمايان است.(دواچي 1333).


كپسول تخم ملخ دريايي كه در خاك قرار دارد، تقريباً راست يا اندكي خميده و از دو قسمت تشكيل يافته است. قسمت پايين محتوي تخم و قسمت بالاي آن از ماده كف مانند به ارتفاع 30-40 ميليمتر و قطر 7 ميليمتر پر شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید