بخشی از مقاله

تعريف حقوق اساسي :
حقوق اساسي رشته اي از حقوق عمومي داخلي است كه سازمان و شكل حكومت , وظايف و مسئوليتهاي قواي حاكم , حقوق و تكاليف افراد در برابر دولت و وظايف دولت در رعايت حقوق و آزاديهاي افراد ملت را مشخص مي سازد .
بنابراين اولا حوزه اجراي حقوق اساسي قلمرو كشور است و مستقيما نمي تواند از مرزهاي كشور فراتر رود .ثانيا : قواعد آن شكل نظام سياسي كشور و ترتيب تقسيم قدرت و كيفيت حفظ و رعايت حقوق و آزاديهاي اساسي را معين مي سازد .


ثالثا : همه ديگر رشته هاي حقوق اعم از عمومي و خصوصي در دامن حقوق اساسي وجود و توسعه پيدا مي كند .
موضوع حقوق اساسي
مباحث مربوط به جامعه , دولت و حكومت از قديمي ترين مباحث سياسي است كه قرنها توسط متفكرين و فلاسفه مطرح شده كه بررسي قواعد حاكم برروابط افراد و قدرت مسلط جامعه يكي از موضوعات مهم مباحث ياد شده بوده است كه از قرن هيجدهم به بعد بصورت حقوق اساسي ارائه شده بنابراين موضوع اين حقوق هم افراد هستند و هم دولت , دولت به معناي كلي و وسيع آن كه در ايران شامل قواي حاكم از رهبري , مجلس خبرگان , مجمع تشخيص مصلحت نظام , رياست جمهوري , مجلس شوراي اسلامي و شوراي نگهبان , قوه قضائيه و كل است در سرزمين ايران مي شود .


اهداف حقوق اساسي :
استقرار اصولي كه از خواستها و آمال و آرزوها و مذهب و اخلاق و تفكرات ملت سرچشمه مي گيرد . هر ملت بنابر اقتضاي سابقه تاريخي , اصول اعتقادي , مباني فكري , درجه تمدن و زمينه هاي مادي و معنوي و وضعيت ارتباط با ديگرملل و رسالتي كه براي خود قائل است خواهان تحقق و به ثمر رساندن انتظاراتي است كه مي تواند به عنوان هدف حقوق اساسي آن ملت جريان عملي و اجرائي پيدا كند .


منابع حقوق اساسي :
منابعي كه حقوق اساسي اغلب كشورها متكي به آن است و از آن الهام مي گيرد . قانون اساسي , قوانين عادي , عادات و رسوم , رويه قضائي فرامين رئيس كشور , نظرات علماي حقوق وبالاخره آئين نامه داخلي مجلس از جمله آنهاست : از ديگز منابع حقوق اساسي منابع خاصي نيز وجود دارد كه در نظام جمهوري اسلامي علاوه بر منابع ياد شده از آن بهره مي گيرند كه عبارتند از قرآن و سنت .


قانون اساسي :
قانون اساسي متشكل از مجموعه قواعد كلي است كه شكل حكومت را مشخص مي كند , قانون اساسي اشكال گوناگوني دارد . مي توان از قانون اساسي مدون و غير مدون , قانون اساسي با متن واحد يا متعدد , قانون اساسي با ارزش متفاوت متن و قانون اساسي متكي به مذهب نام برد . قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران از نوع مدون و با متن واحد و با ارزش متفاوت متن و متكي به مذهب مي باشد كه نوع و شكل حكومت , سازمان عالي قواي سه گانه كشور و ارتباط آنها با يكديگر و حقوق و آزاديهاي افراد را در مقابل دولت ( معناي عام كلمه ) مشخص مي نمايد .


حق است كه قانون اساسي محور اصلي نظام سياسي كشور و انتظام بخش همه شئون حكومت و تعيين كننده روابط اصلي قواي عاليه عمومي جامعه باشد . اجراي دقيق آن راههاي استبداد و خودكامگي را مسدود كند , آزادي , حرمت انساني و حقوق افراد را بواقع تضمين نمايد و عدالت اجتماعي و سياسي را برقرار سازد
متن حقوق اساسي بشر كوروش پادشاه باستاني ايران

كتبيه منشور آزادي كوروش
دعاي كوروش در حق سرزمين ايران : اهورا مزدا ، اين سرزمين را ، اين مرز و بوم را ، از كينه ، از دشمن ، از دروغ ، از خشكسالي حفظ كند .


در همايش سيزدهمين اجلاس سراسري اعضاء هيئت مديره هاي كانون هاي سراسر كشور ، زمستان1385 ، از طرف كانون محترم اصفهان ، ماكت كتيبه لوح منشور آزادي ( حقوق ) بشر ، پادشاه باستاني ايران ، به همراه صفحاتي از ترجمه لوح ، تقديم حضار گرديد . كه به جهت اهميت موضوع ، ذيلا تقديم مي گردد .
هر چند در روايات و معلومات اسلامي ، به نقل برخي از مفسرين ، مراد « از ذو القرنين » در قران مجيد ، به احتمالي ، شخص كوروش بوده است . لكن بدون شك ، نامبرده ، بزرگترين و برترين اعلاميه حقوق اساسي دوران باستان را اعلام و اجرا كرده است .


نويسنگان در اين كتاب ، ادغان دارند كه ، منشور آزادي كوروش ( در حدود ۲۵۴۳ سال قبل ) به مراتب از اعلاميه حقوق بشر انقلابيون فرانسه در قرن ۱۷ ميلادي و اعلاميه حقوق بشر قرن ۲۰ ميلادي سازمان ملل متحد ، برتر و معنويت بيشتري دارد .
منشور و اعلاميه كوروش ، در سال ۵۳۹ قبل از ميلاد ، بعد از تسخير و فتح شهر بابل صادر شده است . كوروش بعد از خاتمه زمستان در اولين روز بهار ، در بابل تاجگذاري كرد . شرح كامل تاج گذاري كوروش و حوادث آن دوران ، به صورت مفصل توسط « گزنفون » سردار و مرد جنگي و فيلسوف و مورخ يوناني ظبط و بيان شده است .


كوروش بعد از تاجگذاري ، در معبد مردوك خداي بزرگ بابل ، منشور آزادي نوع بشر را قرائت نمود .
متن سخنراني و كتبيه كوروش تا اين اواخر نامعلوم بود . تا اينكه اكتشافات در بين النهرين از ويرانه قديم شهر « اور » كتبيه اي بدست آمد و بعد از ترجمه معلوم شد ، همان متن منشور آزادي نوع بشر ، كوروش ميباشد .
اين كتيبه سنگي اينك در كتابخانه ملي انگلستان نگهداري ميشود ،
بدون ترديد ، از قديمترين و مهمترين اسناد حقوق بشر ، در تاريخ باستان مي باشد .
در اين كتبيه كوروش خود را معرفي نموده و اسم پدر ، جد اول ، دوم و سوم خويش را نام مي برد و اعلام مي دارد كه پادشاه ايران و پادشاه بابل و پادشاه جهات اربعه ( كشورهاي اطراف ايران ) مي باشد ، آنگاه در مقام بيان حقوق بشر و منشور آزادي خويش اعلام مي دارد :
ترجمه عين كتبيه :
اينك كه به ياري مزدا ، تاج سلطنت ايران و بابل و كشورهاي جهات اربعه را به سر گذاشته ام ، اعلام مي كنم :
كه تا روزي كه من زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد
دين و آيين و رسوم ملتهايي كه من پادشاه آنها هستم ، محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت كه حكام و زير دستان من ، دين و آئين و رسوم ملتهايي كه من پادشاه آنها هستم يا ملتهاي ديگر را مورد تحقير قرار بدهند يا به آنها توهين نمايند .
من از امروز كه تاج سلطنت را به سر نهاده ام ، تا روزي كه زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد ،هر گز سلطنت خود را بر هيچ ملت تحميل نخواهم كردو هر ملت آزاد است ، كه مرا به سلطنت خود قبول كند يا ننمايدو هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند ، من براي سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم كرد .


من تا روزي كه پادشاه ايران و بابل و كشورهاي جهات اربعه هستم ، نخواهم گذاشت ،كسي به ديگري ظلم كند و اگر شخصي مظلوم واقع شد ، من حق وي را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم كرد .
من تا روزي كه پادشاه هستم ، نخواهم گذاشت مال غير منقول يا منقول ديگري را به زور يا به نحو ديگر، بدون پرداخت بهاي آن و جلب رضايت صاحب مال ، تصرف نمايد.من تا روزي كه زنده هستم ، نخواهم گذاشت كه شخصي ، ديگري را به بيگاري بگيردو بدون پرداخت مزد ، وي را بكار وادارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید