بخشی از مقاله

حقوق خانواده


مقدمه
انقلاب صنعتي را به واقع مي توان يكي از رخدادهاي مهم تاريخ حيات بشر بحساب اورد از آن بابت كه كمتر رويدادي را در جهان ميتوان ذكر كرد كه تا بدين حد در جوانب ابعاد حيات انسان اثر گذارده باشد.
شيوه زندگي و اصولاً طرز فكرها در رابطه با آن دگرگون گرديد، انديشه هائي جديد در رابطه با حيات نوين پديد آمدند كه دامنه آن به زودي در اقصي نقاط جهان گسترده شده و حتي كشورهاي غيرصنعتي را هم زير پوشش قرار دادند.
اخلاق كه تا آن روزگار بيشتر جنبة تعييني داشت بمرحله استنباطي رسيد و هر گروه و طرفدار مكتبي كوشيدند كه آن را بر اساس ديد و برداشت خود تبيين كنند. ارزشهاي گذشته بويژه در زمينه روابط زير سؤال قرار گرفتند و چه بسيار از آنها كه فاني شده و بجايش ارزشهاي ديگري پديد آمدند.
نهضت صنعتي عاملي بود كه در آن سرمايه داران كوشيدند براي دستيابي به كار بيشتر و مزدي كمتر زنان را از خانواده ها به بيرون كشند و به سوي كارخانه ها گسيل دارند و اين امر با فريب و حقه تحت عنوان دادن «حق آزادي» به زنان و تساوي حقوق آنها با مردان آنچنان فلاكت و بيچارگي براي اين طبقه بوجود آورد كه وصف ناشدني است و شما در دنياي غرب هرروزه صبحها بانواني خواب آلود را مي بينيد كه دست كودكان خواب آلود خود را گرفته و منتظر قطار يا اتوبوسي هستند كه بيايد و جگرگوشه‌شان را به پرورشگاه و مهد كودك ها بسپارد و خود آنها را هم به كارخانه و اين جدائي كه خود منشاء پيدايش عقده ها و نابسامانيها در سنين بعدي حيات كودكان است موجب پيدايش بزهكاري‌هائي است كه همه روزه تكرار ميشود.
بيان اينكه در دنياي امروز دذر رابطه با خانواده چه مسائلي مطرح است و چه شيوه هائي در برخورد با آن بچشم ميخورد بحثي است پردامنه كه موضوع تحقيق دانشمندان جامعه شناسي، حقوق، روانشناسي، تربيت و حتي علم سياست است.
ولي ما گمان داريم بسياري از آنچه كه مي بايست مورد بحث و بررسي قرار گيرد عالمانه و يا جاهلانه از ديد مسؤولان پوشيده مانده است.
عده اي هوسباز در قالب روشنفگرنمائي سعي كرده اند زنان را از كانون گرم خانواده بيرون بكشند و بصورت ابزار و وسيله در اختيار خود قرار دهند و گروهي هم كوركورانه به دعوت و نداي آنها پاسخ گفته و تيشه به ريشه خود ميزنند. حتي امروزه ما در مواردي مي بينيم كه خانواده وجود دارد، اما چه خانواده اي؟ در آن نه سر و ساماني است نه نظم و آرامشي نه تربيت و سكوني....
ما امروزه عملاً مي‌يابيم و شاهديم كه خانواده ها دچار نابساماني و درگيري هستند. در رابطه با خود و فرزند مسائل و دشواري هائي دارند:
-روابط‌شان سست و متزلزل است و از صفا و صميميت و در نتيجه آرامش و سكون واقعي خبري نيست.
-زن و شوهر ظاهراً در كنار يكديگرند ولي وضع حيات‌شان آنان را چون دو بيگانه در كنار هم قرار داده است.
-آمار طلاق سرسام آور است و زن و مرد باندك بهانه يا رشته حيات خانوادگي را از هم مي گسلند.
-فرزندان مهر و عطوفت لازم را از خانواده ها بدست نمي آورند و در نتيجه اغلب شان زودرنج و زودشكن و بي عاطفه اند.
-بعلت برخورداري نسل از تربيت صحيح بزهكاري كودكان رو به افزايش و تزايد است.
-فرزندان نامشروع رو به افزايشمند و وحدت ها و صميمت ها در حال تزلزل و سقوط. و اين فقط گوشه اي از وضع نابسامان اكثر خانواده هاي جهان امروز است.
خانواده هايي كه فداي مدعيان و روشنفكران و صاحبان مكاتب شده اند آنان كه ويرا اعتراف كردند در عرضه و ارائه طرز فكر خود عجله كرده اند و تحت عنوان آزادي زنان و تساوي حقوق كار به فساد و رسوائي كشانده اند.
انديشه روشنفكر مآبانه بسياري از پديد آورندگان مكاتب و غفلت آنها و غرورشان از آن جهت كه خود را دلسوزتر از خدا براي بشر ديده اند سبب ضايع شدن انسان و حيواني شدن زندگي آنها گرديد. موقعيت فطري و طبيعي انسانها ناديده گرفته شد و موجبات افزايش نابسامانيها از هر حيث فراهم گرديد.
ما معتقديم امروزه بيش از هر عصري ضروري است در باره خانواده ها بحثها و ارشادهائي صورت گيرد. نخست از آن بابت كه در هيچ عصر و دوره‌اي بشريت تا اين اندازه در رابطه با خانواده دچار سقوط و انحطاط نشده بود. ثانياً هيچگاه بدين اندازه انسانها از دست پخت فكري و فلسفي خود دچار سرخوردگي نشده بودند، و ثالثاً در هيچ عصري آواي تعاليم جانبخش اسلامي و معرفي اسلام بعنوان يك تز حياتبخش و انقلاب آفرين جا نيفتاده بود.
بشريت امروز چشم به سوي اسلام دارد و ميخواهد ببيند اسلام در اين رابطه چه ميگويد و براي نجات انسان از بدبختيها و بيچارگي هاي موجود چه تزي ارائه ميدهد.
اسلام خانواده را از مهمترين و اساسي ترين واحدهاي اجتماعي مي داند كه بناي آن بر الفت و همدلي و همدمي استوار و اين بنا محبوبترين بناها در پيشگاه خداوند است. روابط آن بر مودت و رحمت پايه گذاير شده و گرمي كانون خانواده مورد توجه عميق اسلام است.
اسلام زندگي خانوادگي را بر مبناي حقوق و مسؤوليت قرار ميدهد و در آن وظيفة هر يك از اعضاء معلوم و مشخص است در عين آنكه گذشت و فداكاري زوجين براي گرمي كانون و استواري آن اصلي است. اسلام قائل است اصلاحات از خانواده ها بايد شروع شوند (ابدء بما تعول) و زن و شوهر مسلمان بايد بناي حيات اجتماعي را در خانواده پي ريزي نمايند.

كاري كه ما انجام داده ايم

كاري كه ما در اين راه انجام داديم بررسي و مروري است ساده و كوتاه بر آنچه كه در نظام حيات اسلام در اين رابطه وجود دارد، مطالعه اي است در زمينه نظام حيات خانواده در اسلام بمقصد بيان واقعيت هائي كه در اين رابطه وجود دارد.
اساس انگيزه ما در اين راه ضرورت وجود بحثي جديد در زمينه خانواده بويژه در عصر پيروزي انقلاب اسلامي و تجديدنظر در برخي از گفته ها و يافته ها و بررسي جوانب و ابعادي مهم در اين رابطه است. ما تابع اسلاميم و بدنبال تعاليمي ميرويم كه خداي اسلام ان را براي ما مقرر و وضع كرده است.
نسل ما نسلي علاقمند و آگاه و يا لااقل دوستدار كسب آگاهي در زمينه مسائل اسلامي است. جوانان دوستدار ازدواج و تشكيل خانواده ميخواهند بدانند چه كنند كه عملشان مورد رضاي اسلام باشد و چه معيارهائي را در زمينه خانواده به كار گيرند كه به سعادت ‌شان بيانجامد.
ما در اين بحث سعي خواهيم داشت علل و عوامل تزلزل خانواده را جستجو كرده و حق و حقوق نقش‌هاي قضاوت را در خانواده را بيان كرده كه بر دانائي‌ها افزوده گردد و راه حلهاي عرضه شده گرهي از مشكلات موجود در اين زمينه را بگشايد.
ما ديدگاه اسلامي خود را در زمينه خانواده عرضه ميكنيم بدان اطمينان كه خداوند به مصالح بندگان آگاه تر و تعاليم اسلامي از سوي اوست كه دانائي حكيم و خالقي عالم به اسرار است. او كه نور هدايتش همه جا روشن كرده نمي پسندد كه خيري از انسان بيحساب رو به زوال گذارد و يا در سايه اجراي فرامينش چيزي از انسان دور گردد.
راهي را كه در پيش پاي ما نهاده راهي است كه انتهاي آن سعادت و نيكبختي است و راه حلهائي كه او براي رفع مشكلات ما عرضه كرده راه حلي خيرآفرين است.


بخش اول
تعاريف و بررسيها
تعريف خانواده
سازمان و اعضاي آن
وظايف و كاركرد آن
نقش و اهميت خانواده
ساخت خانواده
ضرورت وجودي خانواده

بررسيهاي برخي از روانشناسان اجتماعي نشان داده است كه امر خانواده در نزد برخي از حيوانات عالي هم رواج دارد ولي صورت عقلاني و پايدار آن در جامعه انساني ديده ميشود. مسأله ازدواج در زندگي انسانها نقطه عطفي مهم است كه صدها پيروزي و شكست، كاميابي و ناكامي انسان ها بدان مربوط ميشود.
حق ازدواج در همه مذاهب و مكاتب از حقوق زن و مرد بحساب مي آيد و در اسلام با خواست و تراضي طرفين و آزادي كامل زن و مرد صورت ميگيرد. بدنبال آن طبعاً حقوق و وظايفي براي طرفين و فرزنداني كه از آنها پديد مي‌آيند ايجاد ميشود.


خانواده بمفهوم محدود آن عبارتست از يك واحد اجتماعي، ناشي از ازدواج يك زن و يك مرد كه فرزندان پديد آمده از آنها را تكميل ميكنند. تعريف ديگري خانواده را شامل مجموعه اي از افراد ميداند كه با هدف و منافع مشترك زيرسقفي گرد هم مي آيند.


اسلام خانواده را گروهي متشكل از افراد، داراي شخصيت مدني، حقوقي و معنوي معرفي ميكند كه هسته اوليه آن را ازدواج مشروع زن و مردي تشكيل ميدهد و نكاح عقدي است كه بر اساس آن رابطه زوجيت بين زن و مرد برقرار شده و در پس آن طرفين داراي وظايف و حقوق ميشوند. ارتباط خويشاوندي در سايه نكاح پديد مي آيد و اعضاي آن داريا روابط قانوني، اخلاقي و عاطفي ميگردند.


اساس تشكيل آن اين است كه زن و مردي ميكوشند اراده خود را بر تأسيس آن و قبول تكاليفي كه شرع براي آنها معين كرده است محقق گردانند. بر اين اساس خانواده يك تأسيس حقوقي بحساب خواهد آمد كه اعضاي آن با رشته خوني به هم پيوند پيدا ميكنند.

وظايف و كاركرد آن
خانواده عهده دار وظايف مهم و فوق العاده اي است كه اهم آنها عبارتند از:
-ارضاء و اقناع سائقه جنسي بصورت مشروع و بر اساس ضوابط مورد تأييد.
-توليد نسل و ابقاي آن از طريق توليد مثل.


-پرورش نسل و مراقبت از آن بخاطر حفظش از خطرات گوناگون.
-صميميت و نزديكي شديد با اعضاء و همرنگي و همدلي و تعاون و تعاضد.
تكميل و تكامل زمينه امن و آسايش در يكديگر بگونه اي كه امكان عبادت خدا و موجبات رشد از هر حيث فراهم گردد.


نقش و اهميت خانواده
خانواده تنها نظام اجتماعي است كه در همه جوامع، از مذهبي و غيرمذهبي پذيرفته شده و توسعه يافته است. در جوامع مختلف داراي نقش، پايگاه و منزلت هاي گوناگون است. با اينكه هسته اي كوچك از اجتماع است در حيات اجتماعي مردم نقش و تأثيري فوق العاده دارد.
همه سنت ها، عقايد و آداب، ويژگي هاي فردي و اجتماعي از طريق خانواده به نسل جديد منتقل ميگردد.


جامعه متشكل از خانواده هاست، مختصات آن از طريق روابط خانوادگي قابل توصيف است. اثر وجودي مفيد و يا زيانبخش آن به جامعه هم ميرسد. ساخت و مشي آن در سكون يا اضطراب جامعه مؤثر است، انگيزه اعضايش در انگيزه هاي اجتماع تأثير ميگذارد. چگونگي مشي و سبك زندگي آن در اخلاق جامعه و در صحت يا بيماري آن نقشي مؤثر دارد.
از نظر ما تشكيل خانواده خدمتي است به زن و مردي كه براي حيات مشترك پيوندي برقرار كرده اند، و خدمتي است به اجتماع از نظر دور داشتن آن از عوامل فساد و لغزش احساس مسؤوليت، و به كودك كه نياز به مربي و معلمي صالح دارد، و به مكتب و مذهب كه تعاليم آن را از اين طريق حيات و تداوم پيدا ميكنند.


ضرورت وجودي خانواده
خانواده يك نهاد است و ضرورت وجودي آن عقلاً و شرعاً قابل اثبات است. بدون وجود آن حيات اجتماعي شكل و معنائي ندارد. بررسيها نشان داده اند تلاشهائي كه براي از بين بردن آن صورت گرفته امري بيهوده بوده و جامعه را دچار خطر و زيانهائي كرده است. وجود نسل ناشناخته و كودكاني كه دچار نارسائيها و كمبودهاي عاطفي هستند براي جوامع بشري آفتي بحساب مي آيد و با همه مراقبت هائي كه در حفظ آنها بعمل مي آيد بازهم وضعي عادي و روحيه‌اي متعادل ندارند.


دنياي امروزي معتقد است بايد به خانواده ارج نهاد و براي تشكيل آن بايد كمكهائي از طرف دولت و ملت صورت گيرد. اين اعتقاد در بسياري از نقاط جهان مورد توجه و عمل است و مسؤولان در اين زمينه اقدامات فوق العاده اي انجام ميدهند.


اسلام از روزگاران قديم در باره اهميت اين امر سخت گفته و رسول خدا (ص) فرموده است: ما بني في الاسلام بناء احب الي الله من التزويج (وسايل) هيچ بنائي در اسلام محبوبتر از بناي ازدواج در پيشگاه خداوند نيست.

فصل 1


خانواده از ديدي يك مؤسسه حقوقي است و روابط اعضاي آن بناچار بايد مبتني بر ضوابطي باشد. بررسي حقوق خانواده در پنج قسمت قابل ذكر است.
فصل دوم آن مربوط به حقوق اختصاصي زنان است.
فصل سوم آن مربوط به حقوق شوهر يا وظيفه زن است.
در قسمت چهارم سخن از حقوق فرزندان است.
در فصل پنجم سخن از حقوق والدين و اجداد است.

مقدمه


فوائد رعايت حقوق
حقوق مشترك
1-سكونت مشترك
2-مضاجعت و تمكين


3-ستر و لباس يكديگر
4-معاشرت نيكو
5-وحدت و انس
6-تكميل و تكامل
ضرورت رعايت حقوق
ضمانت اجراي حقوق

مقدمه:
نه تنها زندگي خانوادگي بلكه زندگي اجتماعي نياز به قواعد و ضوابطي دارد كه اعضاء مؤظف به تبعيت از آن ميباشند. اسلام براي تحكيم خانواده و بنفع هر يك از اعضاي آن حقوق و وظايف مخصوصي وضع كرده كه رعايت آن سبب نزديكي افراد بهم شده و درهم ريختگي ها و هرج و مرج ها را از بين مي برد.
اين حقوق از زماني است كه ازدواجي صورت ميگيرد و زن و مردي بر اساس قرارداد تصميم ميگرند تحت شرايطي مورد قبول با هم زندگي نمايند.
فوايد رعايت حقوق


رعايت حقوق براي زن و شوهر و فرزندان اين فوايد را دارد كه اولاً مرز مسؤوليت ها را نسبت بيكدبگر معين ميكند. طوري كه هر يك از اعضاء در مي يابند چه راه و روش و چه مشي مشخصي را بايد در پيش گيرند تا مورد توجه و عمل كرده به وظايف و تعهد باشند.


بر اثر آن نظم در خانواده برقرار مي شود و آزادي ها مهار شده و تحت ضابطه انديشه‌اي درمي آيد. ديگر كسي تن به بي بند و باري نمي دهد و هرج و مرج در محيط خانواده نخواهد بود. حيثيت هر كس در چارچوب آنچه برايش مطرح است شناخته شده و روي آن حساب خواهد شد.


رعايت حقوق در خانواده سبب پيدايش امنيت در آن ميشود، حدود توقعات اعضاي خانواده از يكديگر معلوم ميگردد، طرز رفتارها مشخص و در چارچوب ضابطه ها علني ميگردد. زن و شوهر مي توانند براي كار و زندگي خود برنامه ريزي كنند و وضع حال و آينده را پيش بيني نمايند.


و بالاخره رعايت حقوق باعث ايجاد عدالت در خانواده شده و هر يك از اعضاء بر اساس آن براي خود و ديگران مرزي قائل ميشوند و از آن حد و مرز تجاوز نكنند و اين مجموعه خود عامل و سبب رشد خانواده و در سطحي كلي تر سبب رشد جامعه انساني است.

سكونت مشترك:
اعضاي خانواده مادام كه در تعهد يكديگرند در يك خانه و در زير يك سقف زندگي ميكنند. و اين امر خود سبب پيدايش انس ها و الفت ها و موجب تداوم زندگي است. اين زندگي خانوادگي نيست كه مرد در ايران، زن در اروپا و فرزندان در جائي ديگر باشند. در چنين صورتي شوهر ديگر شوهر نيست، بلكه عامل و كارگزاري براي همسر و فرزندان است.
وضع بهمين گونه است در باره فرزندان. اين روا نيست كه پدر و مادري بهر علتي فرزند خود را از خود دور بدارند و مثلاً ببهانه تربيت بهتر يا علل و انگيزه‌هاي ديگر او را به پرورشگاه و يا مهد كودك بسپارند. در آنصورت ديگر چه پدري و چه مادري و چه فرزندي؟

ستر و لباس يكديگر:
تعبير قرآن از زن و شوهر اين است كه براي هم لباس و ساتر باشند (هن لباس لكم و انتم لباس لهن) و اين بنظر ما تعبيري بسيار ظريف و واجد نكته هائي بسيار مهم است. تفاسير اسلامي در اين رابطه تحليل هائي دارند كه اهم آنها عبارتند از:


-اينان لباس يكديگرند بدين معني كه حافظ يكديگر از آسيب ها و عوارض مختلفند.
-ساتر هم و پو.شنده عيوب و نواقص يكديگرند و سعي دارند عيب يكديگر را نزد بيگانه علني نسازند.
-مانع فجور و گناه يكديگرند و اجازه نمي دهند آلودگي و فجوري بريا يكديگر باشد.
-مايه آراستن و زيبائي و سبب سرووضع پيدا كردن يكديگر.


-وبالاخره مايه حفظ هم از حدت و شدت گرماي جنسي و غريزي يكديگرند.
معاشرت نيكو:
در روابط خانوادگي اصل بر اين است كه تصور شود همه خيرخواه يكديگرند و در طريق رشد و تكاملب هم گام برميدارند. از بدخواهي نسبت بهم و ديگر عيوب اخلاقي دور و مبرا هستند و بر اين اساس با حسن تلقي از امور با يكديگر برخورد دارند. عيب هم را ناديده ميگيرند و براي بزرگ كردن عيوب هم اقدامي ندارند.
وحدت انس:
بناي حيات خانوادگي بر انس و يكرنگي گذارده شده و از اين بابت هيچ واحد و ارگاني را مشابه آن نمي يابيم. حتي در ضرب المثل ها و كنايات و استعارات مربوط به وحدت ها و يگانگي ها بغير از جنبه هاي عقيدتي مسأله خانواده و اعضاي آنرا به عنوان نمونه ذكر ميكنند.


روايات متعددي در اسلام توصيه به اين امر دارند كه زن و شوهر موجبات رشد يكديگر را فراهم آورند و اين رشد هم در جنبه مادي است و هم در جنبه معنوي است، مثلاً برخي از احاديث اسلامي گويند زني كه موجبات تحصيل شوهرش را فراهم كند و سببي بسازد كه عالم گردد خداوند بهشت را بر او ارزاني دارد. و هم روايتي ديگر مي گويد زني كه موجبات حج و شركت شوهر را در جهاد فراهم آورد خود در اجر و پاداش آن شريك است (مكارم الاخلاق، بحارالانوار)


حقوق ديگري هم وجود دارند كه اگر نيكو نگريسته شوند در همين ابواب گرد هم مي آيند از جمله حفظ جوانب يكديگر، برخورد با صميميت، تلاش براي رفاه و سعادت هم، حفظ و تداوم انس بحدي كه روايات ما ميگويند مكروه است زن و شوهر بر يك سفره غذا نخورند. وفاداري بشروط ضمن عقد و حتي قولهائي كه صورت شرطي نداشته باشد. مثلاً اگر شوهر بهمسرش قول داده است همسر ديگري نگيرد بر او لازم است اين شرط را رعايت كند.


آنچه قابل ذكر است اين است كه اين حقوق بايد در مرز قرآن و سنت باشد و اسلام اجازه نمي دهد كه مسلماني بر حكم خدا پيشي گيرد و ضوابطي معين نمايد كه مخالف آن باشد. وجود سنت قرآن بر سر سفره عقد حاكي از اين موضوع است كه زن و شوهر خود را مكلف به اداي وظايفي در اين چارچوب ميدانند و بايد اين رعايت را همچنان ادامه بخشند. زن و شوهر مسلمان وظيفه دارند همه اعمال و رفتلر خود را با قرآن و سنت منطبق سازند نه تنها يك بعد و يك جنبه آن را.


فصل 2

دامنه حقوق زن
الف) نفقه: غرض از نفقه چيزي است كه فردي براي زندگي متعارف و متعادل خود بدان نياز دارد. و در اين بحث شامل انواع هزينه هائي است كه مرد در ازاي پيمان زناشوئي آن را براي زن بايد متحمل گردد.
نفقه شامل مواردي چون غذا، مسكن، لباس، اثاث البيت مورد نياز، حتي در فقه اسلامي هزينه آرايش است كه شوهر بر طبق ضوابطي بايد آن را بپردازد. اين پرداخت بر سااس نياز، شأن، و شرايط متعارف اجتماعي است. در زمينه نفقه زن مطالب و نكاتي است كه بايد بدان توجه شود:
اين وجوب از آغاز زندگي مشترك است تا زمان مرگ و حتي در مدت عده طلاق رجعي، خواه زن فقير باشد و خواه غني. اگر شوهر ورشكست شود حق زن مقدم بر اداي ديگر بدهي است. اگر شوهر نتواند به وضع متعارفي نفقه را بپردازد در صورت تمكن وظيفه جبران دارد. اگر چند روزي نفقه را ندهد و زن آن روزها را بگذراند بدهي شوهر از زن ساقط نخواهد شد.


شوهر وظيفه دارد لباس و مسكن مناسبي در اختيار زن بگذارد، غذات و لباسي براي زن تهيه كند كه از وضع او در خانه پدرش بهتر باشد. از نظر كلي وضع بايد بگونه اي باشد كه آسايش نسبي او را بگونه اي مشروع و قابل قبول فراهم سازد.
اگر در شؤون زندگي زن خدمتكار مطرح بوده شوهر بايد آن را عهده دار گردد و اين خود هشداري است براي مردان كه در انتخاب همسر مراقب باشند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید