بخشی از مقاله

خاستگاه و زمان پيدايي تعزيه خواني

پيوند تعزيه با اسطوره و آيين
بحث و گفتگو درباره خاستگاه تعزيه و زمان پيدايي تعزيه خواني در جامعه ايران، دو موضوع بسيار مهم در تاريخ تعزيه پژوهي بوده است. پژوهشگراني كه در زمينه تعزيه و تعزيه خواني بررسي و تحقيق كرده اند در مورد اصل و منشأ و تاريخ پيدايي تعيه خواني نظرهايي گاه مشابه و گاه متفاوت با يكديگر ارائه داده اند. هيچ يك از تعزيه پژوهان نيز در پژوهش هاي خود در زمينه خاستگاه و پيدايي تعزيه خواني به يك نتيجه و نظر دقيق و قطعي نرسيده اند و همچنان راه جست و جو و تحقيق درباره اين مقوله گشوده مانده است.


در سرزمين هاي كهن جهان، بيشتر نمايش هاي كلاسيك رشته پيوندي با نمايش هاي آييني و ريشه در اسطوره ها، افسانه ها، عقايد و باورها و به طور كلي فرهنگ عامه مردم داشته اند. مثلاً، آيين نيايش و بزرگداشت ديونيسوس ، يا باكوس ، خداي تاكستان ها و باروري و شور و جذبه عارفانه، بن مايه نمايش هاي كلاسيك تراژدي و كمدي يوناني بوده اند. ترائوره (بي تا: 33) با اشاره به اين موضوع و استناد به عقيده برخي نويسندگان درباره شكل گرفتن تراژدي و كمدي هجو آميز يونان بر اساس آيين هاي سري ديونيسوسي و مراسمي كه به افتخار باكوس برپا مي شده است، مي نويسد: «نمايش هاي آتن، حتي پس از شناخته شدن به عنوان آثار ادبي و جدايي از مذهب، براي مدتي طولاني بخشي از مراسم جشن و سرور بوده اند».


ايرانيان شيعه نيزبه يقين در ساختن تعزيه و به نمايش درآوردن واقعه هاي كربلا و حديث مصائب سيدالشهدا به سنت نمايش هاي آييني ايرانيان قديم و شيوه اجراي مناسبك و آيين هاي نياكان خود و پاره اي از عناصر اسطوره اي و حماسي سازنده نمايش هاي آييني نظر داشته و از آنها بهره گرفته اند. يكي از نويسندگان مصري مي‌نويسد كه ايرانيان با پيش زمينه هنر تياتر كه در جامعه داشتند، توانستند از شهادت امام حسين (ع) و اصحابش درام هاي مذهبي بيافرينند، در صورتي كه عرب ها هيچ گاه به اين انديشه نيفتادند كه از اين وقايع بهره بگيرند، زيرا در ميانشان هنر نمايش، سنت نبود (ابوالنقه، 69:1367).


نمايش «مصايب ميترا» و «سوگ سياوش» در ايران به احتمال قوي خاستگاه يا اصلي ترين نمونه از آيين هاي زمينه ساز نمايش «مصايب امام حسين» و وقايع كربلا بوده و اين دو آيين در شكل گيري تعزيه خواني تأثير داشته اند.
ايرانياين مهرپرست به هنگام برگزاري مناسك آيين خود، واقعه «مصايب ميترا» را نيز به نمايش درآورده اند. در اين نمايش چند تن از نقش آفرينان صورتك هايي بر جهره خود مي زدند و روي سكويي كه پيروان آيين مهري براي نيايش هاي مذهبي ساخته بودند، مي رفتند و همراه نيايش، واقعه مصايب مهر را نشان مي دادند (رضواني: 167:1357).


در سال مرگ سياوش، مردم بخارا همراه آيين سوگواري سياوش شهادت او را نمايش مي دادند. در اين نمايش، شبيه سياوش را مي ساختند و در عماري يا محملي مي‌گذاشتند. اين عماري يا محمل كه چهار سويش باز بود روي دوش مي گرفتند و مويه كنان و سينه زنان در گذرگاه ها مي گرداندند.
برخي از پژوهشگران، عناصري از اساطير بين النهريني، آناتوليايي و مصري را نيز در شكل دادن به آيين نمايشي تعزيه مؤثر دانسته و اسطوره تموز، رب النوع جوان بين النهرين را يكي از نمونه هاي تأثيرگذار بر تعزيه ياد كرده اند (يار شاطر، 135:1367).


برخي ديگر مسايب حضرت مسيح و شخصيت هاي افسانه اي و تاريخي ديگر در فرهنگ و سنت هاي هند و اروپا و سامي را در شكل گيري آيين تعزيه خواني مؤثر مي‌دانند. (بيمن، 30:1979).
پايگاه تكوين تعزيه خواني
تعزيه خواني بيرون از حوزه مسجد و منبر و حيطه عمل و نفوذ دستگاه رسمي مذهب و دور از نظر و رأي جامعه روحانيت و در ميان توده مردم ديندار و متعصب كوچه و بازار تكوين يافت و شكل گرفت. در آغاز، بسياري از فقيهان سنت گرا با شبيه و تشبيه و تعزيه خواني مخالفت مي كردند و به لباس معصومان درآمدن و در نقش آنان ظاهر شدن و شبيه درآوردن هاي مذهبي را گناه و اهانت به ساحت مقدس ائمه اطهار مي دانستند.

اين گروه روحان معتقد بودند كه نبايد به قصد عزاداري براي سيدالشهداء و اهل بيت و ياران او، و برا انجام دادن هر كار ثواب يا مستحب به كاري ناشايست و حرام دست زد. مثلاً، حاج زين العابدين كرماني در رساله هفتاد مسأله، لازمه «شبيه به اهل بيت» را «علاوه بر جسارت و سوء ادب» به انبياء و اولياء، «تشبيه مردان به زنان» مي دانست و مي‌گفت اين كار «در شرع مذموم است» (ستاري، 32:1370 حاشيه).


پس از اينكه تعزيه خواني در جامعه ايران جا افتاد و علاقه توده مردم ديندار شيعه را به سوي خود كشانيد، روحانيان سنت گرا با مشاهده شور و هيجان مردم به حضور در مجالس تعزيه خواني، و دريافت شديد نمايش مصايب ائمه بر عامه مردم و نزديك كردن بيش از پيش مردم به مذهب و دستگاه مذهبي، دست از مخالفت با تعزيه خواني كشديند و رفته رفته به پذيرش آن تن در دادند و اجراي تعزيه را با رعايت شرايطي مجاز و مشروع دانستند.


سوگواري هاي شيعان بغداد در سده 4 ق را مي توان آغازي ترين شكل پيدايي نمايش مصايب حضرت سيدالشهداء، امام حسين (ع) به شمار آورد. بنابر گزارش هايي كه از جغرافي نويسان و تاريخ نويسان اسلامي درباره وقايع سال 352 ق در دست است، به دستور و تشويق معزالدوله ديلمي شيعيان در روز عاشورا با بستن بازارها و تعطيل كا و خريد و فروش گرد هم مي آمدند و در نمايشي حزن انگيز به سوگواري مي پرداختند. در اين روز خيمه هايي در بازارها برپا مي كردند و پلاس از خيمه ها و دكان هاي خود مي آويختند و زنان موي سر را پريشان و صورت هاي خود را سياه مي كردند و در كوچه ها راه مي افتادند و مويه كنان نوحه سرايي مي كردند و به سر و روي خود مي‌زدند (به نقل از فهيمي، 466:1357-467).


مهمتر از نمايش هاي سوگ شيعيان، اشاره ابن اثير در الكامل به واقعه اي نمايشي در وقايع سال 363 ق است. او مي نويسد مردم سني محله سوق الطعام بغداد گرد آمده بودند، گروهي از آنان زني را شبيه عايشه ساخته و بر شتري سوار كرده بودند و همراه دو تن شبيه طلحه و زبير با گروهي ديگر كه آنها را اصحاب علي بن ابي طالب مي‌ناميدند، جنگي به ظاهر در ميان خود ترتيب داده بودند. فقيه برگزاري اين نمايش را كه در واقع نمايش جنگ جمل بود، در مقام معارضه با شيعيان كرخ، كه به احتمال قوي شبيه واقعه كربلا را در عاشورا نمايش مي دادند، دانسته است (همان،468).


از اواخر دوره صفوي به اين سو عزاداري در روز عاشورا و به نمايش درآوردن واقعه روز كربلا صورت جدي تر و واقعي تر يافت. از آن پس شيعيان ايران در دسته هاي عزاداري عاشورا شبيه هايي از شخصيت هاي مقدس مذهبي و شهيدان كربلا را در محله‌ها و گذرها مي گرداندند. هر يك از اين شبيه ها، پياده يا سواره و روي ارابه يا چهار چرخه، شرح مصايب شهيدان و اهل بيت امام حسين (ع) را با سخناني منظوم مي‌خواندند. گاهي شبيه ها نيز بعضي از واقعه هاي كربلا را با حركت هايي م نمودند.

نويسنده سفرنامه تاريخ و جغرافياي امروز ايران كه در تاريخ 1739 م/1151 ق به زبان آلماني انتشار يافته است، به نقل از دو سياحت گر انگليسي و هلندي به نام هاي سالامون و ون گخ، به نمايش واقعه كربلا روي ارابه، در زان احتمالاً شاه سلطان حسين (ع) يا نادرشاه، اشاره مي كند و مي نويسد افرادي شرح زندگي و اعمال و جنگ ها و شهادت امام حسين (ع) را روي ارابه هايي در دسته هاي عزا نمايش مي دادند (ممنون،25: 1351).


رفته رفته، شبيه گرداني ها و نمايش ها بر روي وسايل رونده كه نشان دهنده مراحل اوليه شكل گيري شبيه سازي و شبيه خواني بوده است، تحول يافت و به صورت نمايش آئيني- مذهبي شبيه خواني يا تعزيه خواني ميداني و صحنه اي درآمد. به اين گونه كه وقايع كربلا و رخدادهاي مربوط به ان را شبيه خوانان در ميان ميدان ها، حسينيه ها، صحن مساجد و سكوي تكيه هاي شهرها و روستاها براي مردم نمايش مي دادند.


بنابراين با توجه به اين اسناد، تاريخ پيدايي شكل گيري آغازين و ابتدايي تظاهرات نمايشي مصايب امام در دوره بوئيان، سده چهارم قمري، و پيدايش تعزيه خواني به مفهوم نمايش كنوني در سال هاي پاياني دوره صفوي، يا اوايل دوره افشار، در سده دوازدهم قمري بوده است .
پيوند تعزيه با دين و مذهب
تعزيه در دوره حيات تاريخي اش، جدا از تعزيه هاي فرعي يا گوشه ها كه زمينه مذهبي نداشتند، پيوسته همبستگي خود را با مذهب عامه حفظ كرده و به صورت پاره اي از اندام مناسك عزاداري عامه مردم درآمد.


بي ترديد تعزيه خواني در پي پيوند با مراسم دسته گرداني هاي مذهبي در دهه اول محرم و دهه آخر صفر پديد آمد و با اين مراسم آميخت و همراه شد. تعزيه خوانان كه گروهي از عامه مردم بودند، داستان مصايب و آارم شخصيت هاي مذهبي و حماسه هاي قهرماني شهيدان كربلا را كه پيش از آن در مقتلنامه ها و سوگچامه ها روايت شده بودند

و از زبان مرثيه گويان و روضه خوانان و مداحان نقل مي شدند، همچون نقالان با بهره گيري از هنر بيان و حركت و تقليد به نمايش درآوردند. از اين زمان كه احتمالاً بايد اواخر دوره صفوي باشد، تعزيه خواني همچون نمايش آييني- مذهبي، در عرصه هنر ايران آشكار گرديد و همچنان كه «روح تراژدي متكامل يونان از زمان جنگ با ايرانيان رشد يافت» و بر اساس جنگ هاي يونان با ايرانيان بر روي صحنه آمد (كيندرمن، 1:1365/34)، روح تراژدي در ادبيات ايران نيز بر بنياد وقايع كربلا و نبرد اوليا با اشقيا و شهادت مظلومانه امام حسين (ع) در يك شكل نمايشي مأوا گرفت و نمايش يا «درام» مذهبي ايرانيان به صورت تعزيه جلوه گر شد.


چلكووسكي رابطه تعزيه هاي اصلي با مذهب، به خصوص با اصل شهادت، و وفادار ماندن تعزيه به اين رابطه را به درستي دريافته بود كه نوشت: «در روند تكاملي تعزيه، بازنمايي محاصره و كشتار در كربلا محور اصلي نمايش باقي مانده است. تعزيه هرگز ملازمه هاي مذهبي خود را از دست نداده است».
همو ميان دسته گرداني محرم و نمايش مصايب امام حسين (ع) با نماي شمايل مصايب مسيح در اروپاي قرون وسطي و مراسم هفته مصايب مسيح در برخي از سرزمين هاي مسيحي، شباهت هاي آشكاري مي يابد. او فرق ميان مراسم محرم و نمايش شمايل مصايب مسيح را در اين مي داند كه: در مراسم محرم تماشاچيان پابرجا مي ماندند، در حالي كه صحنه هاي نمايشي حركت مي كردند و در نمايش شمايل مصايب مسيح، صحنه هاي نمايشي پابرجا بودند و ناظران مغفرت جو حركت مي كردند (چلكووسكي، 6:1976-7).


نحوه نمايش مصايب مسيح به مردم اين چنين بود: مجموعه اي معمولاً در چهارده شمايل يا تصوير را كه حوادث پياپي مصايب مسيح را نشان مي دادند درون كليسا يا در فضايي باز مي گذاشتند. مردم براي دعا و توسط جويي و ميانجي طلبي به كليسا يا محل شمايل ها مي رفتند و از برابر شمايل ها مي گذشتند و آنها را زيارت مي كردند و از مسيح ياري مي طلبيدند (ليتل ، 2:1979/2006، ذي «منزلگاه هاي مصايب مسيح »).
مراسم هفته مصايب را كه هنوز هم در ميان مسيحيان برخي از سرزمين هاي مسيحي مانند گواتممالا برگزار مي شود (چلكووسكي، 7:1979) در هفته ميان يك شنبه مصايب مسيح و «يك شنبه نخل»، كه روز يك شنبه پيش از عيد پاك مسيحي است مي گيرند.سيپك در بخش «ادبيات عامه ايران» در تاريخ ادبيات، ويراسته يان ريپكا ميان نمايش‌هاي مصايب مسيح و تعزيه خواني تفاوت مي گذارد و مي نويسد: تعزيه هاي نقل و تفسيرهايي از سنت هاي اسلامي هستند كه به نظم درآمده اند، در صورتي كه نمايش هاي مصايب مسيح اروپاييان متن هايي هستند كه از كتاب مقدس يا دست كم از اناجيل كاذبه برگرفته شده اند. (ريپكا، 682:1968).

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید