بخشی از مقاله

سفال قرون 3 و 4 هجري
قرن 3 هجري شروع و تلاشهاي فرهنگي و اقتصادي در حيات جامعه است پس از دو قرن ساده زيستي و حذف تجمل گرايي و همگاني شدن امكانات جامعه ،زمينه هاي رشد  وتوسعه انديشه هاي انساني فراهم شده است به طوري كه شكوفايي اين فعاليت ها را در قرن 4 هجري مي توان ديد .


دانشمندان معلمان بويژه ايرانيان در اين قرن حاصل تفكرات فلسفي يونيان را در قالب تجربيات علمي و عملي در زمينه شناخت علوم و فنون به جهان عرضه كردند وبا ترجمه كتابهاي يوناني و سانسكريت و تدوين كتب عربي وفارسي زمينه پيشرفت و تسريع انديشه هاي آن دوره را به سوي شكوفايي فراهم نموده ، -0 آثار سفالي بيش از هر اثر باقيمانده اي منعكس كننده اين تحولات است زيرا سير تطور و تكامل انديشه ها از روي نوع تزئينات نوشته هاي كوفي روي سفالها و تجربيات انجام شده د رزمينه عقيه لعاب هاي مختلف و كشف لعابهاي جديد ورنگهاي مختلف مي توان ديد در پايان قرن 4 موفقيتهاي ارزنده اي در زمينه شناخت اكسيد فلزات و فرمول تركيبات آنها براي رنگ لعاب مورد نظر حاصل شده بود سفالگران باتكيه براين دانش و تجربه و ممارست در پخت سفال و كنترل حرارت و تغيير در شكل كوره ها توانستند تحولي عظيم و چشمگير در خلق ظروف سفالي با تزئينات بسيار چشم نواز وارزشمند به وجود آورند . 0-0 در طبقه بندي سفالهاي دروه اسلامي سفالي قرن 3و 4 را بنام سفالهاي ساماني شناسايي كرده وويژگيهاي فن و زيرين موسوم به لعاب گلي را به اين دوره نسبت داده اند . اين گروه ازسفالها بيشتر در شمال شرق ايران در مراكزي مانند نيشابور ، سمرقند و جرجان معمول بوده است فنون تزئين متداول در اين دوره چنين است .


الف – لعاب گلي : در اين نوع تزئين ظروف ساخته شده از گل را كه معمولا داراي خمير نخودي يا قرمز بوده است پس از خشك شدن در دو غابي از گل نخود رنگ فرو مي بردند . طوري كه داخل و خارج آن بطور يكنواخت با اين دوغاب پوشانده مي شد و پس از خشك شدن ظروف را به نقوش مورد نظر مي آراستند اين نقوش معمولا ساده بود و شامل يك جمله يا كلمه كوفي مي‌شد كه در كف داخلي يا برحاشيه لبه داخلي ظروف نوشته مي شده سپس ظروف را با لعاب شيشه اي پوشاندند و به كوره مي بردند . معمولا براي ظروف ساده يك رنگ از تركيب لعاب گلي كه سيليس هم به آن اضافه مي‌شده استفاده مي كردند كه اين كار در يك مرحله انجام مي شده در نهايت ظروف به رنگ شيري براق در مي آمد . ظروف مزين به لعاب گلي معمولا درچهار گروه مطالعه مي شود .


سفالينه با پوشش گلي و نقوش سياه روي زمينه سفيد : ( يكاني و كريمي ، 1364 ، ص 16) اين دسته از ظروف كه مهمترين مركز ساخت آنرا مي توان نيشابور دانست ، با پوشش گلي پوشانده شده و سپس با نقوش سياه رنگ يا قهوه اي تيره و لعاب شفاف مبدلي تزئين شده است ( شكل 3-9) زمينه اين ظروف كاملا شيري رنگ يا سفيد است كه در گوشه اي از لبه داخلي يا كف آن با كلمه يا جمله اي كوتاه تزئين شده است در اوايل قرن 4 تزئينات ديگري شامل نقطه چين هاي مرتب نقش پرندگان گلهاي مسبك به نوشته كوفي تزئين اضافه مي شود از ويژگيهاي كلي تزئينات اين نوع ظروف عدم تراكم نقش وايجاد فضاي خالي در زمينه است ( تصوير 3-9 تا 3-6 ) –0- در ظروف بزرگتر كه لازم بود نوشته كوفي طولاني باشد جملاتي نظير دعاي خير ، روايات ، ضرب المثل ،احاديث منسوب به حضرت محمد ص ) ، حضرت علي (ع) و كلام بزرگان اهل ادب براي تزئين بكار مي رفته است ( تصوير 7-9 و 8-9) در داخل بعضي كاسه ها يا لنگهاي بزرگ نقش آفتابه ديده مي شود كه بطرز بسيار زيبايي با نقش و نگار كه تقليدي از قلمزينهاي آثار فلزي است همراه شده است . در كاوشهاي علمي مشترك موزه مترو پوييتن ومركز باستان شناسي ايران كه گزارش آن در سال 1347 منتشر شده است در شهر قديم نيشابور نمونه هاي منحصر به فرد با نوشته هاي كوفي بدست آمده كه بنام ظروف كتيبه اي معروف است ظروف كتيبه دار مكشوفه از نيشابور را پژوهشگر ارجمند ، عبدالله قوچاني در سال 1364 در كتابي بنام كتيبه هاي سفال نيشابور معرفي كرده است كه درشناخت اوضاع سياسي – اقتصادي – مذهبي – واجتماعي اين دوره اهميت قابل توجهي دارد .

سفالينه با لعاب گلي و نقوش رنگارنگ روي زمينه سفيد ؟
سفالهاي رنگارنگ ونقوش رنگي روي لعاب گلي بويژه قرن 4 هجري است كه متعلق به دوراني است كه كيمياگران وتهيه كنندگان لعاب با رنگهاي مختلف و اكسيدهاي متنوع آشنا شده اند و به تبع علاقه به ترسيم نقوش در انسان ،گلها ،گياهان و حيوانات از رنگهاي ارغواني تيره سياه ، قهوه اي ،زرد و افرايي بصورت پوشش نازك روي زمينه ها و پوشش گلي استفاده كرده اند (تصوير 9-9 و 10-9 ) از نقوش متداول اين دوره مي توان نقش اسب سوار به تقليد از ظروف فلزي ساساني با تلفيقي از نقوش پرندگان مثل مرغ شاخوار  و پرنده مسبك ( نقطه نشان ) ونقش مايه هاي اسليمي و تكرار حروف خط كوفي نام برد كه در داخل كاسه ها ، بشقابها و پيمانه هاي كوچك آبخوري رسم شده است . 0-0 در ميان مراكز ساخت اين نوع ظروف نيشابور از اهميت بسيار برخوردار است و بطور كلي در شرق ايران و نيز در مازندران اين سفال متداول بوده و حتي بنام ظروف ساري نيز ناميده مي شده است . تعداد زيادي كوره هاي پخت اين نوع سفال  در جرجان كشف شده و محققان آنجا را مركز ساخت و اشاعه اين سفال مي دانند در مجموع اين نوع ظروف در جهان اسلام از ابداعات وابتكارات سفالگران ايراني محسوب مي شود و پرفسور ميكاهي استاد دانشگاه توكيو اين امور را تاكيد كرده است { پانوشت كياني 1357 ،ص 16 – 17}( تصوير 11-9 ، 12-9 ، 13-9)

سفالينه لعاب گلي با لعابهاي درخشان معروف به زرين فام اوليه :
اين نوع سفال پس از آنكه با پوشش گلي پوشانيده مي شد ،بامجموعه اي از لعابهاي تركيبي رنگين زينت مي يافت و پس از پخت درخشندگي خاص به حالت زرين فام يا خلايي داشت شكل اين ظروف معمولا كانيه ونقوش آنها گلهاي تزئيني همراه با نوشته هاي كوفي بود . وجه تمايز اين ظروف زرين فام با ظروف زرين فام قرن 6و7 در تكامل نقوش ونوع خط و تفكيك رنگ است در قرن 6و7 هجري به جاي خط كوفي از خط نسخ و فارسي دري وپرترهاي انساني و رنگ طلايي يك دست استفاده مي شود سفالينه زرين فام اوليه قرون سوم و چهارم بيشتر در نيشابور ،جرجان ، اصطخر و شوش بدست آمده ( تصوير 14-9 و شكل 4-9 و 5-9 )


سفالينه هاي لعاب گلي با نقوش سياه وروي زمينه ها زرد ، اين نوع سفالينه ها كه در نگاه اول زرد رنگ مي نمايد بصورت لكه هايي قسمت هاي مختلف ظروف را پوشانده است ودر واقع مي توان آنرا زمينه ساخت ظروف سفالي لعابدار معروف به تكنيك لعاب پاشيده دانست كه در جاي خود از آن بحث خواهد شد . تنوع رنگ لعاب در پايان قرن 3 و استفاده گسترده از اين روش براي تزئين ظروف و اشياي سفالي و بعد توليد كاشي براي تزئينات معماري همپا با پيشرفت ساير فنون و علوم ادامه دارد .


بطور كلي سفال لعاب گلي از سفالهاي مشخصه قرن اوليه اسلامي تا اواخر قرن 4 هجري است كه به ترتيب از نوع لعاب گلي شيري رنگ ساده و ساده با تزئين كم شروع شده و به تدريج كتيبه كوفي تمام سطح ظروف را پر مي كند و بعد ها لعاب گلي رنگارنگ سفال متداول قرن 4 مي گردد و پايان اين سده با سفال لعاب پاشيده ساده خاتمه يابد و قرن 5 با سفال نقش كنده و لعاب پاشيده آغاز مي گردد .

تاريخچه سفالگري
قدمت هنر سفالگري به 10000 سال ميرسد و به عقيده باستان شناسان بعد از سبد بافي كهنترين صنعت بشري به حساب مي آيد .


هزاران سال پيش در عصر نوسنگي ، زماني كه انسان توانست از ابزارهاي سنگي استفاده كند وبا فن سبد بافي لاشنائي يابد با اندود كردن بدنه خارجي سبدها وقرار گرفتن آنها دركنار آتش بطور اتفاقي به شناخت ظروف گلي و مزاياي آن دست يافت . دسترسي به چنين وسيله اي تحولي چشمگير در امر جمع آوري و نگهداري غذا پديد آورد و انسان در نقاط مختلف جهان با اختلاف زماني اندك ، به اين مرحله از تحول و خلاقيت قدم گذارد . نخستين سفالهاي دوران جمع آوري غذا يا عصر نوسنگي قديمترين ظروف گلي است كه تا كنون در افريقاي شرقي بدست آمده است اين ظروف اسكلت سبدي دارند ودرواقع سبدهاي گل اندودي است كه در كنار آتش  خشك شده است . فكراستفاده از پوسته اي داراي حجم احتمالا پس از ديدن پوست ميوه هاي خشك شده و حفره هاي سنگي و قطعات سنگي با سطح مقعر كه آب باران را در خود نگهداري مي نمود پديد آمده است.


قدر مسلم انسان با قرار دادن دستها كنار هم و استفاده از آنها براي نوشيدن
آب عملا به ايده ظرف و مظروف پي برده است .


فرضيه محققان تاريخ هنر مبني بر وجود حفره هاي ايجاد شده ( جاي پاي انسان  و حيوانات ) در حاشيه رودخانه هائي مانند نيل كه براثرطغيان آب رسوباتي از خود به جا مي گذارند . و پس از خشك شدن اين حفره ها به شكل ظرف از ماسه هاي اطراف جدا مي شوند نيز قابل توجه وشايد قابل قبولتر به نظر برسد تحقيقات علمي باستان شناسي در ايران قديمترين ظروف گلي حرارت ديده را به 8000 سال قبل ميلاد نسبت مي دهد . اين سفال را كه نمونه آن در غاري بنام كمربند واقع در نزديكي بهشتر بدست آمده است مي‌توان قديمترين نمونه سفال دست ساز ابتدائي در ايران دانست . اين سفال ضخيم ، كم پخت ،شكننده و خشن و قهوه اي رنگ است و در آن مقدار زيادي علف خرد شده بعنوان ماده چسبنده ( شاموت ) براي جلوگيري از ترك برداشتن به هنگام خشك شدن در آفتاب يا حرارت ديدن در كنار آتش بكار رفته است .


دركاوشهاي حاشيه كوير در تپه سنگ چخماق شاهرود ودر مراحل بعدي در لايه هاي عميق تپه سليك كاشان و مناطق اوليه تپه سراب نزديك كرمانشاه و لايه هاي عميق تپه گيان در نهاوند و تپه حاجي فيروز در آذربايجان غربي نيز سفال دوران غار ديده شده است .


كه غارنشينان در مراحل اوليه استقرار در دهكده هاي اوليه آنها را به اين مكان آورده اند . در ابتدا انسان بطور اتفاقي از خاك رس براي ساخت سفال استفاده كرد كه احتمالا اين امر بدليل وفور وسهولت دسترسي بدان بوده است ولي بعدها تجربه به وي آموخت كه بهترين خاك براي سفالگري همين خاك است .1

تاريخچه سفالگري در نيشابور
مجموعه سفالهاي نيشابور بسيار جالب است و نمونه هاي مختلفي از هنر سفالسازي ايران را در قرون سوم و چهارم وپس از آن شامل مي شود . قالبهائي كه ازاين كوره ها كشف گرديده ونشان مي دهد كه ظروف سفالين آن زمان را چگونه تزئين مي كرده اند . موضوع نقوش اين ظروف بسيار قابل توجه بوده واين مطلب را روشن مي نمايد كه اگر چه از بعضي جهات بسيار مختصر و كوزه گران نيشابور احتمالا از چيني ها اقتباسهائي كرده اند ولي بطور كلي هنر آنان دنباله هنر ساساني است .


در ميان ظروف شناخته شده از نيشابور ظرفي بي نظير بود كه در آرايش آن بازنمائي هاي پيكره اي داشت واز نظر سبك و رنگ بكار رفته در آن بسيار چشمگير بود رنگهائي چون سياه براي خطوط پيكره ها و سبز وزرد و خردلي روشن ، و انواع قهوه اي سير ، چهره ، پيكره ها اغلب شبيه پيكره هائي است كه روي سفالينه لعابي بين النهرين آمده است .


از نمونه هاي برجسته اين نوع سفالينه و جامي در تهران ( موزه باستان شناسي ) و جامي با پيكره ايستاده مي باشد .پيكره ها در مقابل پس زمينه اي ايستاده اند كه با تصاوير حيوانات ، گلها و نخلها و كتيبه ها پوشيده شده است . تعدادي از سفالينه هاي محلي نيشابور نيز وجود دارد كه از مشخصه هاي آن پرندگان بزرگ كاكل سبز با رنگ سياه واخرائي و حاشيه هائي از سفيد وسبز است .


در فاصله سالهاي 1381 – 1315 خورشيدي ، وهيات باستان شناسي موزه مترو پليتن امريكا در شهر نيشابور و حفرياتي انجام دادند و آثاري از دوران تمدن اسلامي بدست آوردند كه بيشترين اين سفالينه ها شامل سفالهاي لعابدار عاجي رنگ مزين به خطوط كوفي وهمچنين ظروف زرين فام و رنگارنگ بانقوش كنده و لعاب پاشيده با نقوش قالب زده وهمچنين ظروف يك رنگ بوده اند . ومعروفتر ازهمه ونوع سفالينه داراي نوشته قهوه اي كوفي تزييني است كه چگونگي ونحوه نگارش خطوط كوفي بر روي ظروف سفالين ، ذهن بسياري از پژوهشگران را به خود معطوف داشته است .

1
در فاصله سالهاي 1315-1318 خورشيدي كه هيات باستان شناشي موزه مترو پليتن در شهر كهنه نيشابور حفرياتي انجام دادند و توانستند آثاري از دوران تمدن اسلامي بدست آورند . بيشتر اين آثار را سفالينه هاي لعابدار عاجي رنگ مزمن به خطوط كوفي ورنگارنگ تشكيل مي داد كه امروزه زينت بخش موزه هاي ايران باستان و متروپليتن است و همچنين دراوايل اسفند ماه 1343 آقاي سيف الله كامبخش فرد در نيشابور حفرياتي در مورد مطالعه كوره هاي سفالپزي انجام داد . اين كاوشها در دو محل شهر كهنه نيشابور يكي  در شمال قريه ( خرمك ) و ديگري در اراضي ( لك لك آشيان ) چهار كوزه سفالپزي عصر سلجوقي حفاري و ساختمان آنها مشخص شد .1

حفاري در كوره هاي سفالپزي اول و دوم
حفاري در شمال قريه خرمك انجام شد . دو كوره اول و دوم با شكل خمره مانند خود كه سقف مشبك يافته اند در عدد انواع كورههاي قديمي وابتدائي بشمار مي روند . ولي بايد دانست كه همين دو كوره آثار بسيار زيبائي را در دوران سلجوقي قرن 5 بوجود آورده اند .


معمولا سفالينه ها گاه دوبار حرارت ديده اند يكي به هنگام پخت سفال ساده وديگر با لعاب و تزئينات آن دريچه سوخت كوره ها با يكديگر فاصله كمي دارند و سفالگر قادر بوده است بين آنها قرار گرفته و به هر دو سوخت برساند . كاه را از دريچه كوره شماره يك بدرون ميرخته ودر مرحله ديگر به كوره شماره دو ميدميده است و به همين ترتيب در يكيسفال را بسادگي پخته و عمل آورده است و در ديگري عمل تزئين و نقاشي ولعاب را به انجام ميرسانده است .
بهنگام حفاري و كوره شماره دوم كه كوچكتر است سفال ساده بيرون مي داد و در حاليكه اكثر سفالينه هاي لعابدار راما از كوره شماره اول كه بزرگتر است بيرون آورديم مرحله لعاب دادن و تزئين لازمه اش حرارت بيشتر كوره بوده است براي اينكه لعاب واقعا زيبا باشد بايد جلاي آن كاملا مساوي و لعابش مطلقا يكرنگ باشد رنگ پريدگي مربوط به كمي پخت است كه دراين صورت تغيير املاح بخوبي سير نمي باشد .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید