بخشی از مقاله

دورانديشي در انتخاب همسر


بخش اول : زنان كشتزار هستند
(( حضرت علي عليه السلام به برادرش عقيل فرمود ، زني را براي من در نظر بگير كه از برجستگان و شجاع زادگان عرب باشد تا او را همسر خود گردانم و از او داراي فرزندي دلاور و جنگجو شوم .
عقيل به حضرت گفت : با ام البنين كلابي ازدواج كن كه در تمام عرب ، دليرتر و شجاع تر از آباء و اجداد او نيست ))1
تا به حال با 9 ملاك مهم در انتخاب همسر آشنا شديد ، 5 ملاك مشترك بين زن و مرد بر اساس تشبيه همسر به لباس ، 2 ملاك مربوط به قواميت مرد كه بايستي مورد توجه خانمها قرار گيرد و 2 ملاك هم مربوط به مقوميت زن كه بايستي مورد توجه آقايان باشد.


همة اين ملاكهايي كه ذكر شد مربوط به روابط زن و شوهري بود و اين ملاكها جايگاه زن و مرد را در مقام همسري يكديگر ارزيابي مي كنند ، اما در اينجا مي خواهم وسعت نظر بيشتري پيدا كنيد و در زندگي ، كمي دورترها را ببينيد و افق ديدتان فقط چند سال اول زندگي نباشد بلكه به سالهاي بعد و به كل زندگي فكر كنيد .
به دليل اينكه در اغلب زندگي ها ، فرزندان نيز به جمع خانواده اضافه مي شوند و زن و شوهر از مقام همسري به جايگاه پدر و مادري ارتقا مي يابند ، بنا به همين اتفاق از شما مي خواهم كه يك وسعت نظر بيشتري را در انتخاب همسر داشته باشيد ، وسعت نظري كه به هنگام همسر گزيني ، تنها همسري براي خود نمي خواهيد انتخاب كنيد ، بلكه يك مربي و يك پرورش دهنده براي فرزندان آينده تان را مي خواهيد انتخاب كنيد .


اگر فرصت پيدا كرديد ، يك كتاب را حتماً بخوانيد ،(( نامه هاي بلوغ )) اثر مرحوم استاد علي صفائي حائري ، اين كتاب حاوي نامه هايي است كه مرحوم استاد صفائي براي هر يك از فرزندانش به هنگام رسيدن به سن بلوغ ، نامه اي را نوشته است ، با خواندن آن كتاب از اوج محبت و دغدغة يك پدر نسبت به آينده فرزندانش و از تلاش يك پدر دلسوز براي رشد ، تربيت ، و آگاهانيدن آنها با وسعت اطلاعاتي كه براي يك زندگي بهتر ارائه مي كند به وجد خواهيد آمد و تحت تأثير قرار مي گيريد .
اما نگاهي هم به مرداني بيندازيد كه وقتي راه مي روند تلوتلو مي خورند ، يا در كوچه و خيابان مزاحم اين و آن هستند ، يا به دنبال عيش و عشرت خود هستند ، يا براي رسيدن به پول حاضرند از هر راهي بروند و … اگر اينها بخواهند فرزندانشان را نصيحتي بكنند واقعاً چه مي توانند بگويند ، و بعد هم به تفاوت فرزندان اينها با فرزندان انسانهاي مؤمن و دلسوز توجه كنيد و ببينيد كه چقدر وجه تشابه مي بينيد .


همين مقايسه را نيز مي توان بين زنان بعمل آورد و آنها نيز بنا به انديشه ، اخلاق و رفتارشان ، فرزندان متفاوتي را پرورش مي دهند .
خداوند متعال قدرت زايش را در وجود زنان قرار داده است و بواسطه وجود زنان است كه جامعه انساني دوام مي يابد ، زنان حلقه واسط بين جوامع در زمانهاي مختلف هستند و اگر زنان نبودند ، بشر هم نبود ، پرورش جسماني فرزند در جسم مادر تنها بعد ظاهري و آشكار اين پديده شگرف است ، پرورش بعد روحي و رواني انسانها نيز تا حد زيادي ريشه در وجود مادران دارد ، از اينرو حضرت حق – جل و علا – زنان را تشبيه به كشتزار نموده است و اين هم به لحاظ پرورش جسمي فرزندان در رحم مادر است و هم به لحاظ پرورش روحي فرزندان در آغوش مادر .


كشتزار به مكاني مي گويند كه محل رشد و پرورش باشد و اين بواسطه فراهم بودن امكانات رشد از قبيل فضاي ريشه دهي و استقرار ، در اختيار داشتن مواد غذايي و … مي باشد و امكان اين كه بذر را تبديل به يك گياه نمايد را فراهم مي نمايد .
مهمترين مؤلفه يك كشتزار درجه حاصلخيزي آن است كه اين صفت در زمينهاي مختلف متفاوت است و بنا به همين صفت ، ما انواع كشتزارها داريم كه برخي در عاليترين درجه حاصلخيزي قرار دارند و برخي هم درجه حاصلخيزيشان بسيار پايين و حتي در حد صفر است .
يك قطعه زمين حاصلخيز و هوموس دار جنگلي يك كشتزار است ، يك قطعه زمين آبي زار معمولي هم يك كشتزار است و يك قطعه زمين كويري نيز كشتزار است . هركدام بسته به درجه استعداد و حاصلخيزي خود ، قابليت پرورش انواع خاصي از محصول با كميت و كيفيتهاي مختلفي را دارند ، در جنگلهاي سرسبز شمال و در زمينهاي حاصلخيز آن ، بهترين درختان و گياهان با بالاترين عملكرد و بهترين محصول به عمل مي آيد ، كوير نيز كشتزار است اما در آن چه مي رويد ؟ انواع خارها و علفهاي هرز و گياهان شور پسند و غير مثمر ، آن هم با فواصل زياد از هم ، زمين بيشتر لخت و عريان است و در آنجا حتي حيوانات نيز نفعي از وضعيت گياهي آنجا نمي برند .
زنان نيز همينطورند ، مثل انواع كشتزارها خوب و بد دارند ، يكي مثل زمينهاي جنگلي ، حاصلخيز و پر محصول است ، يكي درحد متوسط ، و يكي هم مثل بيابان خشك و كم علف و يكي هم مثل شوره زارهاي كوير ، خالي از هرگونه حيات .
از خديجه (سلام الله عليها) ، فاطمه (سلام الله عليها) زاده مي شود و از فاطمه (سلام الله عليها) ، حسنين (عليه السلام) و زينب(سلام الله عليها) ، و از مادري هرزه ، معاويه به عمل مي آيد كه هنوز پس از گذشت قرنها ، اثرات جنايت و خيانتهاي او بارز و هويداست .


نقش مردان در پرورش فرزندان بعداً بازگو خواهد شد اما زنان نقش مهمتر و والاتري در پرورش فرزندان دارند ، همچنانكه جسم فرزند در جسم مادر رشد مي كند و ريشه مي گيرد ، روح فرزند نيز از روح مادر آبشخور مي كند و خصوصيات روحي و رفتاري زيادي از فرزند ، ريشه در خصوصيات روحي مادر دارد ، از اينرو زمين طيب ، گياه پاك و سالم را مي دهد و زمين خبيث ، گياه ضعيف و پژمرده يا بيماري را به بار مي آورد .


از نتايج زندگي زناشويي ، تولد فرزندان است ، فرزنداني كه بايستي انسان يك عمر براي آنها زحمت بكشد و آنها را بزرگ كند ، اما قسمتي مهم از تربيت و پرورش فرزندان ، بر دوش مادر است ، از اينرو مادر ، نقش بسيار مهمي در چگونگي و كيفيت تعليم و تعلم فرزندان دارد ، انتخاب همسر در واقع انتخاب كشتزار هم هست ، كشتزاري براي پرورش فرزندان و معلمي براي آنها .


اگر زنان مي توانند ، بچه به دنيا بياورند نه بحثي در آن است و نه فضيلتي تام بر آن مترتب است ، مهمتر از آن ، اين است كه چگونه فرزندي را مي توانند پرورش دهند ، آيا همچون زمينهاي حاصلخيز ، گياهاني شاداب ، سالم و مقوي كه صدها استفاده مفيد دارند مي رويانند يا همچون كوير گياهاني خشن ، خشكيده ، بي فايده يا كم فايده پرورش مي دهند .


اگر در زمينهاي كويري ، درخت يا گياهان سرسبز مشاهده نمي شود ، نه بدين دليل است كه كسي بذر آن گياهان را در آنجا نكاشته است ، بلكه بدين خاطر است كه آن زمينها ، قدرت پرورش گياهان سرسبز و پر محصول را ندارند ، نه مواد غذايي اين زمينها زياد است كه بتوانند آنچنان گياهاني را تغذيه نمايند ، نه آب آن را دارند كه موجبات سرسبزي آنها را فراهم آورند . زنان نيز همينطورند ، آناني كه وجودشان همچون كوير خالي از صفات نيك و خصلتهاي پسنديده است هيچگاه نمي توانند فرزنداني سالم و مفيدي تحويل جامعه بدهند .


درجه حاصلخيزي زمين كميت و كيفيتي است كه جزء پذير و قابل اندازه گيري و تعيين مي باشد ، مي توان با استفاده از مؤلفه هاي آن ، ميزان و درجه حاصلخيزي يك زمين را تشخيص داد و يك زمين حاصلخيز را از غير حاصلخيز باز شناخت ، فاكتورهايي همچون ميزان مواد غذايي در خاك ، در صد هوموس ، ميزان موجودات زنده در خاك ، بافت و ساخت خاك و … تعيين كننده درجه حاصلخيزي خاك مي باشند ، در مورد زنان نيز مي توان درجه حاصلخيزي و توانايي پرورش فرزندان را برآورد كرد ، عواملي همچون علم و معرفت ، فضايل اخلاقي همچون محبت ،

صبر ، معنويت ، شجاعت ، سخاوت ، عفت و حياء و … موجب پرورش فرزنداني نيكو و عواملي همچون جهل و حماقت ، رذايل اخلاقي همچون بي مهري ، كم حوصلگي ، حسادت ، غيبت ، هرزگي ، يكدندگي ، كج خلقي و … موجب پرورش فرزنداني پژمرده و ضعيف و يا مضر به حال خود و جامعه است از اينرو بايستي خوب نگريست و تحقيق كرد و انديشيد كه اين زمين ، چگونه سرزميني است .


(( مردي 50 ساله صاحب 4 فرزند دختر و يك فرزند پسر هستم ، همسرم زني بداخلاق و بدخو ست ، بطوريكه بچه ها را عصبي كرده است ، كوچكترين اشتباه بچه ها ، موجب عصبانيت وي مي شود . بطوريكه دائم شروع به داد و فرياد مي كند ، او را نزد پزشك برده ام ، داروهاي آرام بخش برايش تجويز كرده است ، اما باز وضعيت چون سابق شده است مانده ايم چه كنيم ؟))
از مؤلفه هاي مهم حاصلخيزي خاك ، ميزان مواد غذايي آن است ، خاكي كه مواد غذايي كافي نداشته باشد ، نمي تواند باعث رشد گياهان شود و اغلب گياهان ، ضعيف مانده و به باردهي نمي رسند ، گياه براي رشد نياز به انرژي خاك دارد ، زنان نيز همين گونه اند زناني كه روان رنجورند ، عصبي هستند ، بي مهر و محبتند ، از فضايل اخلاقي تهي هستند ، اينها واقعاً چه دارند تا تحويل بچه هايشان دهند ؟ آنها حتي از لحاظ جسمي هم ممكن است نتوانند به فرزندانشان رسيدگي كنند ، چه برسد به نيازهاي روحي فرزندانشان .
از ديگر معيارهاي حاصلخيزي خاك ، سفتي يا سستي خاك است ، خاكهاي سفت به درد كشت و كار نمي خورند و گياهان به سختي مي توانند در آنها ريشه بدوانند ، هر چه خاك نرم تر باشد گياه بهتر مي تواند تنفس كند ، بهتر مي تواند ريشه هايش را گسترش دهد و شاداب تر و قويتر شود ، سستي يا سفتي خاك مثل اخلاق زن مي باشد ، اگر مادر خلق و خوي نرمي داشته باشد . بچه هاي خوش خلق و با استقامتي بار مي آورد و اگر خلق سخت ، خشن ، عبوس و گرفته اي داشته باشد بچه هاي پژمرده و ضعيف و ناتواني تحويل جامعه مي دهند كه اغلب هم ، غير مفيد از كار در مي آيند .


فاكتور ديگر حاصلخيزي خاك ، عمق خاك زراعي است ، برآورد مي كنند كه تا چه عمقي امكان ريشه دواني گياه در زمين فراهم است و تا چه حد امكان دسترسي مواد غذايي براي رشد گياه فراهم است ، هر چه عمق خاك زراعي بيشتر باشد ، خاك توان پرورش گياهان عظيم تري دارد ، اگر درختي دهها متر از زمين فراتر رفته ، به همان مقدار يا بيشتر هم در زمين فرو رفته ، اما اگر عمق خاك زراعي كم باشد نمي تواند گياهان عظيم الجثه اي را در خود پرورش دهد ، زنان نيز همينطورند ، عمق خاك زراعي مثل عمق سطح معرفت و شعور زنان است ، هر چه اين عمق بيشتر باشد فرزنداني بهتر مي توانند به بار آورند .


بعضي زمينها اصلاً قابل كشت نيستند ، مانند شوره زارهاي كويري ، سنگلاخها و صخره ها ، زمينهاي بسيار سخت ، زمينهاي مسموم و … اين قبيل زمينها را يا نمي توان حاصلخيز كرد يا با سختي فراواني مي توان اندكي آنها را قابل كشت نمود ، بعضي زنان نيز همينطورند ، زنهاي فاسد و هرزه گرد ، زنهاي خبيث و كينه اي ، نمام و بددل ، بي حيا و بدزبان و امثالهم را يا اصلاً نمي شود به صراط مستقيم آورد يا به سختي مي توان آنها را تغيير داد ، فرزنداني هم كه از آنها به عمل مي آيند نيز تا حد زيادي خصوصيات مادرشان را به ارث مي برند از اينرو بهتر است انسان اطراف اينگونه زنان نرود و خود را اسير آنان ننمايد .
با تمام اين تفاصيل ، درجه حاصلخيزي ، امري غير قابل تغيير نيست اما تغيير آن كار سخت و مشكلي است كه از توان و عهده همه بر نمي آيد ، اولاً : كاري است بسيار هزينه بر ، ثانياً : فرآيندي است زمان بر ، ساده ترين كار اين است كه انسان زمين حاصلخيزتري براي كشت و زرع بيابد . شخصيت زنان نيز قابل تغيير هست اما اين تغيير كار مشكلي است خصوصاً اينكه ما با يك موجود مختاري طرف هستيم كه اگر خود وي آمادگي پذيرش تغيير را نداشته باشد امکان تغيير تا حدزيادي غيرممکن است و اگر امادگي هم داشته باشد باز هم كار سخت و زمان بري است ، نتيجتاً بهتر است فرد بجاي اينكه يك شخصيت ناسالم و ضعيفي را بيابد و بخواهد آنرا اصلاح كند و به سامان برساند ، دنبال يك شخصيت سالم باشد .


جوانان به هنگام انتخاب همسر بايستي بسيار تأمل كنند ، آنها تنها همسري براي خويش انتخاب نمي كنند ، بلكه مادري براي فرزندان آينده خويش انتخاب مي كنند و اهميت اين موضوع انسان را وا مي دارد تا بيشتر درباره خصوصيات و خصلتهاي همسرش تحقيق و تأمل نمايد ، موضوع به قدر كافي مهم هست كه انسان را به فكر وادارد .
(( آيا براي شما مهم است كه همسرتان به كار بزرگ كردن فرزندانتان علاقمند باشد ؟ اگر جواب شما مثبت است احتمالاً بد نيست رابطه او را با خواهران و برادران جوانترش يا برادرزاده ها و خواهرزاده هايش و يا ساير بچه ها ببينيد ، آيا شما از گرايش همسرتان به نگهداري بچه ها راحت هستيد ؟ اگر قصد تشكيل خانواده داريد ، يافتن همسري كه به اين كار علاقمند باشند شما را در شرايط بهتري قرار مي دهد از اينرو در تصوير ذهني خود جايي را براي نوع همسري كه به پدري يا مادري كردن علاقمند است در نظر بگيريد ))3


فرزندان در دامان مادر پرورش مي يابند ، پس اوست كه ياد مي دهد با ديگران چطور برخورد كند ، چگونه صحبت نمايد ، چگونه رفتار نمايد ،مادر اولين معلم فرزند است پس يا درس محبت و معنويت مي دهد يا درس شرارت و هرزگي و يا درس بي خيالي و وقت گذراني ، اما هيچ معلمي بيش از آنچه كه مي داند و بلد هست نمي تواند بياموزاند ، پس اگر مي خواهيد فرزندان آينده تان ، درسهاي خوب زندگي را ياد بگيرند و به صفات نيك انساني متصف شوند ابتدا معلم خوبي كه مادرشان باشد را انتخاب كنيد .

بخش دوم : مردان ، بذر و زارع كشتزار هستند
(( مش غضنفر هم مثل خيلي از كشاورزان ديگر فكر مي كرد كشاورزي يعني قرار دادن بذر درخاک"
گر چه درتوليديک محصول خوب و عالي ، حاصلخيزي زمين معيار بسيار مهمي است و نمي توان از آن صرفنظر كرد ، اما عواملي ديگر نيز اهميت فراوان دارند ، اينكه چه چيزي به عمل مي آيد بستگي زيادي دارد به اينكه چه نوع بذري كشت مي شود وچه کسي کشت ميکند يعني هم بذر مهم است و هم زارع اهميت دارد .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید