بخشی از مقاله

دیدنی های اصفهان

میدان امام
در محل این میدان (قبل از آنكه شهر اصفهان به پایتختى صفویه انتخاب شود) باغى وسیع به نام نقش ‏جهان وجود داشته است. در دوره شاه‏ عباس اول، آن باغ را تا حدود امروزى آن وسعت داده و در اطراف آن مشهورترین و عظیم‏ ترین بناهاى تاریخى اصفهان به وجود آمده است. مساحت این میدان حدود 85 هزار متر مربع مى‏باشد. در دوره شاه‏ عباس و جانشینان او این میدان محل بازى چوگان و رژه ارتش و چراغانى و محل نمایشهاى مختلف بوده است. دو دروازه‌ سنگی‌ چوگان‌ در شمال‌ و جنوب‌ این‌میدان‌ تعبیه‌ شده ‌است‌.طول این میدان از شمال به جنوب بالغ بر 500 متر و عرض آن در حدود 150 متر است. به عقیده عموم

سیاحان خارجى میدان شاه یكى از بزرگترین میدانهاى جهان است. میدان نقش جهان شاهد بسیارى از خاطرات تاریخى ایران درچهار قرن اخیر بوده است. خاطرات زندگى شاه عباس كبیر و جانشینان او تا آخر عهد صفویه بااین میدان بزرگ تاریخى به هم آمیخته است .

مسجد امام
این مسجد كه در ضلع جنوبى میدان امام قرار دارد در سال 1020 هجرى به فرمان شاه‏ عباس اول در بیست و چهارمین سال سلطنت وى شروع شده و تزئینات و الحاقات آن در دوره جانشینان او به اتمام رسیده است. معمار مهندس آن استاد على‏اكبر اصفهانى و ناظر ساختمان محب‏على بیك الله بوده‏ اند. این مسجد شاهكارهاى جاویدان از معمارى، كاشى‏كارى و نجّارى در قرن یازدهم هجرى است.از نكات‌ جالب‌ توجه‌ این‌ مسجد، انعكاس‌صوت‌ در مركز گنبد بزرگ‌ جنوبی‌ آن‌ است‌. ارتفاع‌ گنبد مسجد 52 متر و ارتفاع‌ مناره‌های‌ داخل‌ آن ‌48 متر وارتفاع‌ مناره‌های‌ سردر آن‌ در میدان‌ نقش‌ جهان 42 متر است‌. قطعات‌ بزرگ‌ سنگ‌های‌

مرمر یكپارچه‌ وسنگاب‌های‌ نفیس‌، از دیدنیهای‌ جالب‌ این‌ مسجد است‌. كتیبه سر در مسجد به خط ثلث غلیرضاى عباسى و مورخ به سال 1025 حاكى از آن است كه شاه عباس این مسجد را از مال خالص خود بنا كرده و ثواب آن را به روح جدا اعظم خود شاه طهماسب اهدا نموده است. در ذیل این كتیبه به خط ثلث محمد رضا امامى، كتیبه دیگرى نصب شده كه به موجب آن مقام معمارى و مهندسى معمار مسجد شاه استاد على اكبر اصفهان و ناظر ساختمان محب على بیكالله تجلیل شده است. مسجد شاه یكى از شاهكارهاى معمارى و كاشیكارى و حجارى ایران در قرن یازدهم هجرى است و آخرین سال تاریخى كه در مسجد

دیده مى‏شود سال 1077 هجرى یعنى آخرین سال سلطنت شاه عباس دوم و 1078 هجرى یعنى اولین سال سلطنت شاه سلیمان است و معلوم مى‏دارد كه اتمام تزیینات مسجد در دوره جانشینان شاه عباس كبیر یعنى شاه صفى و شاه عباس دوم و شاه سلیمان صورت گرفته است. كتیبه‏هاى مسجد شاهكار

خطاطان معروف عهد صفویه مانند علیرضا عباسى و عبدالباقى تبریزى و محمد رضا امامى است. تزیینات عمده این مسجد از كاشیهاى خشت هفت رنگ است. در مدرسه جنوب غربى مسجد قطعه سنگ ساده‏اى به شكل شاخص در محل معینى تعبیه شده است كه ظهر حقیقى اصفهان را در چهار فصل سال نشان مى‏دهد و محاسبه آن را شیخ بهائى دانشمند فقیه و ریاضیدان معروف عهد شاه عباس انجام داده است. از نكات جالب در مسجد شاه انعكاس صورت در مركز گنبد بزرگ جنوبى است ارتفاع گنبد عظیم مسجد شاه 52 متر و ارتفاع مناره‏هاى داخل آن 48 متر و ارتفاه مناره‏هاى سردر آن میدان نقش جهان 42 متر است. قطعات بزرگ سنگهاى مرمرى یكپارچه و سنگابهاى نفیس از دیدنیهاى جالب مسجد شاه است.


این مسجد كه ساختمان آن در سال 1020 هجرى قمرى آغاز و در سال 1025 به پایان رسید و براى تزیین آماده شد، از مهمترین مساجد عصر صفویه و در ضلع جنوبى میدان نقش جهان واقع است. تزیینات این مسجد كه از سال 1025، زمان سلطنت شاه عباس اول، آغاز شد تا زمان سلطنت دو تن از جانشینان او (صفى و عباس دوم) نیز ادامه یافت. معمار این بنا استاد على اكبر اصفهانى است كه نام او به عنوان مهندس و معمار در كتیبه سردرمسجد به خط ثلث آمده است.


كتیبه سر در با شكوه مسجد به خط علیرضا عباسى خوشنویس نامدار عصر صفویه است كه تاریخ آن سال 1025 ذكر شده است.
اسپرهاى طرفین در ورودى 8 لوحه با نوشته هایى مشكى بر زمینه فیزوه‏اى دارند كه در هر یك از این اسپرها 4 لوحه كار گذاشته شده. در جلو خان سردر مسجد نیز كتیبه هایى با عبارات و اشعارى وجود دارد. تخت سنگ بزرگى نیز در ضلع غربى جلوخان هست كه از نوشته‏ هاى آن تنها بسم الله الرحمن الرحیم به جا ماند. كتیبه نماى خارجى سردر، خط ثلث سفید بر زمینه كاشى خشت وجود دارد.


اشعارى به خط نستعلیق در اصلى مسجد را كه پوشش نقره و طلا دارد. زینت بخشیده است در این اشعار سال اتمام و نصب در 1038 تا 1052 ذكر شده است. اشعار فوق الذكر 16 بیت است كه هشت بیت آن بر یك لنگه و هشت بیت دیگر بر لنگه دیگر آن به طور برجسته نقش بسته است. این در، در ضلع جنوبى واقع است.


كتیبه‏ هاى داخل مسجد را خوشنویسانى چون عبدالباقى تبریزى، محمد صالح اصفهانى محمد رضا امامى و محمد غنى نوشته‏اند كه از آن جمله‏اند: كتیبه ایوان بزرگ مسجد و اطراف محوطه زیرگنبد به خط عبدالباقى تبریزى كتیبه بالاى محراب مرمرى به خط محمد صالح اصفهان، كتیبه‏هاى چهلستون شرقى گنبد جنوبى به خط محمد رضا امامى و كتیبه داخل ایوان شمالى مسجد به خط عبدالباقى تبریزى.

 

این مسجد عظیم داراى دو شبستان قرینه در اضلاع شرقى و غربى صحن است. یكى از این شبستانها (شبستان شرقى) بزرگتر اما ساده و بى تزیین است و دیگرى (شبستان غربى) كوچكتر است اما تزییناتى با كاشیهاى خشت هفت رنگ دارد و محراب آن نیز از زیباترین محرابهاى مساجد اصفهان است.

در دو زاویه جنوب غربى و جنوب شرقى دو مدرسه به طور قرینه قرار دارد كه مدرسه زاویه جنوب شرقى را كه حجره‏هایى نیز براى سكونت طلاب دارد، مدرسه ناصرى و مدرسه زاویه جنوب غربى را سلیمانیه مى‏نامند.

ارتفاع ایوان بزرگ جنوبى مسجد 33 متر است و دو مناره در طرفین آن قرار گرفته‏اند كه ارتفاع هر یك از آنها 48 متر است. این دو مناره با كاشى تزیین شده‏اند و نامهاى محمد و على به طور تكراراى به خط بنایى بر بدنه آنها نقش بسته است.

گنبد بزرگ مسجد تزئینات جالبى از كاشیكارى دارد و نیز دارى كتیبه‏اى به خط ثلث سفید بر زمینه كاشى خشت لاجوردى است.

‏مسجد شیخ‏ لطف الله
ین مسجد بى‏نظیر هم كه شاهكار دیگرى از معمارى و كاشى‏كارى قرن یازدهم هجرى است به فرمان شاه‏ عباس اول در مدت هیجده سال بنا شده و معمار و بناى مسجد استاد محمدرضا اصفهانى بوده است. تزئینات كاشى‏كارى آن در داخل از ازاره‏ ها به بالا همه از كاشى‏هاى معرّق پوشیده شده است. باستان

‏شناسان خارجى در مورد عظمت معمارى این مسجد گفته‏ اند: «به سختى مى‏توان این بنا را محصول دست بشر دانست». شیخ‌ لطف‌ الله ازعلمای‌ بزرگ‌ شیعه‌ در لبنان‌ امروزی‌ بود كه‌ به‌ دعوت‌ شاه‌ عباس‌ اول‌ در اصفهان‌ اقامت‌ گزید. این‌ مسجد به‌ منظور تجلیل‌ از مقام‌ او و برای‌ تدریس‌ و نمازگزاری‌ وی‌ احداث‌ شد.

مسجد شیخ لطف الله‏یكى از زیباترین آثار تاریخى اصفهان كه چشم هر تماشا كننده‏اى را خیره مى‏كند و نسبت به هنرمندانى كه در انجام آن دخیل بوده‏اند به اظهار تحسین و اعجاب وا مى‏دارد مسجد شیخ لطف الله است كه در ضلع شرقى میدان نقش جهان و مقابل عمارت عالى قاپو واقع شده و به واسطه كاشیكاریهاى معرق داخل و خارج گنبد و كتیبه‏هاى بسیار زیباى خط ثلث كه مقدارى از آنها به خط علیرضاى تبریزى عباسى است از زیبایى و ظرافت كمتر نظیر دارد. این مسجد كه شاهكارى از معمارى و كاشیكارى ایران در نیمه اول قرن یازدهم هجرى است به فرمان شاه عباس اول ساختمان آن شروع شده و سر در زیباى آن در سال 1012 هجرى به پایان رسیده است. سال اتمام بناى مسجد و تزیینات كاشیكارى آن و نام استاد سازنده آن در داخل محراب معرق نفیس مسجد به خط نستعلیق سفید بر زمینه كاشى لاجوردى به این ترتیب ذكر شده است

 

عمل فقیر حقیر محتاج به رحمت خدا محمد رضا بن استاد حسین بناى اصفهانى 1028

درباره وجه تسمیه مسجد شیخ لطف الله باید گفت كه شیخ لطف الله اصلاً كه از مردم میش از قراى جبل عامل یعنى جبل لبنان حالیه بوده است و خاندان او همه از فقهاى امامیه بوده‏ اند چنانكه پدر وجد وجد اعلاو پسرش همه به این عنوان اشتهار داشته ‏اند. به مناسبت سعى بى اندازه پادشاهان صفوى در ترویج احكام مذهب تشیع و تشویق و اكرام فقهاى آن، شیخ لطف الله میسى عاملى نیز مانند جمع كثیر دیگرى از علماى بحرین و جبل عامل در اوایل عمر از موطن خود به قصد ایران عازم شد و ابتدا در مشهد مقدس اقامت گزید و در آنجا پس از استقاضه از محضر علماى ارض اقدس از حمله ملا عبدالله شوشترى از جانب

شاه عباس بزرگ به خدمت آستانه رضوى برقرار گردید و تا تاریخ فتنه ازبكان و دست یافتن ایشان بر مشهد در آن شهر مقیم بود. سپس از شرایشان به قزوین پناه جست و در آنجابه كار تدریس مشغول شد، شاه عباس او را از قزوین به اصفهان آورد و در سال 1011 هجرى در جنب میدان نقش جهان مدرسه و مسجدى را كه هنوز هم به نام او شهرت دارد براى محل تدریس و اقامت و امامت وى پى نهاد و انجام این كار تا 1028 هجرى طول كشید و در حین اتمام همین ساختمان

بود كه شاه عباس در قسمت جنوبى میدان نقش جهان كه اكنون به نام میدان شاه شهره است طرح انشا جامع اعظم پادشاهى یعنى مسجد شاه را ریخت. بعد از آنكه مدرسه و مسجد شیخ لطف الله براى تدریس و نمازگزارى او مهیا گردید. این مرد جلیل محترم در آن مدرسه كه امروز وجود ندارد مقیم شد و در مسجدى كه براى معرفى آثار هنرى ایران خوشبختانه صحیح و سالم مانده و آرزمندیم قرنهاى دیگر نیز با مراقبت فرزندان ایران جاویدان بماند، به امامت و تدریس

مشغول گردید و شاه عباس براى وجه معاش او وظیفه‏اى معین و مقرر داشت. تاریخ وفات شیخ لطف الله را مولف كتاب مجمل التواریخ در سال 1032 یعنى در همان سالى كه بغداد به تصرف شاه عباس درآمده است مى‏نویسد. همچنین در عالم آراى عباسى تاریخ فوت او را مولف این كتاب در ذیل واقع سال 1032 آورده است و صریحاً مى‏گوید كه شیخ لطف الله میسى جبل عاملى در اوایل این سال و قبل از سفر دارالسلام بغداد كه هنوز ایات جلال در ییلاقات فیروزكوه بود در اصفهان مریض گشته به عالم بقا پیوست. یكى از شخصیتهاى بزرگ هنرى ایران كه نام او در مسجد شیخ لطف الله مخلد شده است علیرضاى تبریزى از

خوشنویسان بزرگ زمان شاه عباس كبیر است كه كتیبه سردر مسجد و دو كتیبه بزرگ كمربندى داخل گنبد به خط زیباى اوست علیرضا چون به خدمت شاه عباس در آمد خود را علیرضاى عباسى خواند. این خوشنویس استاد نخست در تبریز شاگرد ملامحمد حسین تبریزى و علاء الدین محمد بن محمد تبریزى معروف به علاء بیك بود و خط ثلث و نسخ را نیكو مى‏نوشت. پس از آنكه در زمان شاه محمد خدابنده پدر شاه عباس تركان عثمانى آن شهر را به تصرف آوردند، علیرضا از آنجا بیرون آمده و به قزوین پایتخت دولت صفوى رفت و در مسجد جامع آن شهر منزل گرفت و به كار كتابت مشغول شد و قسمتى از كتیبه‏هاى آن مسجد را با چند قرآن در آنجا تمام كرد. علیرضا روز پنجشنبه اول شوال سال 1001 هجرى به خدمت شاه عباس درآمد و در زمره ندیمان مخصوص وى داخل شد و شاه

جمعى از خوشنویسان مانند محمد رضا امامى و محمد صالح اصفهانى و عبدالباقى تبریزى را بدو سپرد تا زیردست او خط ثلث را بیاموزند. علیرضاى عباسى تا پایان عمر در زمره مقربان و ندیمان مخصوص شاه بود و در سفر و حضر در سلك مقربان شرف اختصاص داشت و به تفقدات و انعامات و نوازشهاى بى پایان شاهانه سرافراز و مفتخر و به لقب شاهنواز ملقب شد. محبت و علاقه شاه عباس به این مردهنرمند بدان پایه بود كه گاه پهلوى او مى‏نشست و شمعى به دست مى‏گرفت تا علیرضا در روشنایى آن كتابت كند

 

پروفسور ارتور اپهام پوپ‏ایرانشناس معاصر و مشهور امریكایى كه كتاب مشهود او تحت عنوان بررسى هنر ایران در شش جلد قطور تدوین شده و شهرت جهانى دارد راجع به عظمت صنعت معمارى و كاشیكارى مسجد شیخ لطف الله چنین نوشته است: مسجدى كه در سمت مشرق میدان شاه و مقابل ساختمان عالى قاپو قرار دارد یكى از شاهكارهاى بینظیر معمارى است كه در سراسر آسیا خود نمایى مى‏كند. این مسجد زیبا كه همچون جواهرى درخشان در تاریخ معمارى

ایرانیان مى‏درخشد مسجد شیخ لطف الله نام دارد. شاه عباس بزرگ این مسجد را به افتخار پدر زن خود شیخ لطف الله كه یكى از پیشوایان عالیقدر آن زمان بود بر روى خرابه‏هایى كه از بقایاى مسحد قدیمى بحار مانده بود بنا كرد. در حقیقت میدان بزرگى كه قصر باشكوه عالى قاپو در یك طرف آن قرار داشت به چنین گوهرى گرانبها در برابر خود احتیاج داشت و شاید همین نكته شاه عباس را برآن داشت تا با ساختن این بنا كه به سختى مى‏توان آن را محصول دست بشر

دانستا زیبایى میدان را به كمال رساند. در ساختمان این مسجد باردیگر استادى و مهارت هنرمندان ایرانى یك مسئله مشكل را حل كرده است بدین معنى كه چون مسجد در ضلع شرقى میدان واقع است و خواه و ناخواه در ورودى مسجد به سمت مشرق میدان خواهد بود. اگر بنا بود مسجد را نیز به همین جهت

مى‏ساختند كارجهتیابى از لحاظ قبله مختلف مى‏شد. در اینجا با ایجاد یك راهرو كه از ابتداى مدخل مسجد به سمت چپ و سپس به سمت راست مى‏چرخد بر این مشكل فائق آمده‏اند یعنى اگر چه ساختمان مسجد در مشرق است و از نماى خارجى آن چنین بر مى‏آید كه دیوار جبهه آن در جهت شمال به جنوب است لكن در همین محراب دیوار بنا شده كه به سوى قبله است و وقتى به عظمت این فكر پى مى‏بریم كه در بیرون مسجد اثرى از كژى و زاویه به چشم نمى‏خورد، اما به مجرد ورود ناچاریم قبول كنیم كه صحن نسبت به نماى خارجى پیچشى دارد در صورتى كه گنبد كوتاه این مسجد به علت مدور بودن جهت یا زاویه

مخالفى نشان نمى‏دهد. این گنبد یكى از زیباترین گنبدهاى اصفهان است كه از طرفى به خاطر عظمت و از طرف دیگر بر اثر تزییناتى كه از زمینه كرمى (Cafe ou lait) با نقش و نگارهایى به رنگ آبى سیر تشكیل مى‏شود نظر هر بیننده‏اى را به خود جلب مى ‏كند.

گنبد مسجد شیخ لطف الله یكى از چند گنبد یك پوششى زمان صفویه است كه با ارتفاع كم پوششى مناسبى براى صحن كوچك آن به شمار مى‏رود. از طرفى بلندى آن تا آن اندازه است كه بتواند در كنار میدان بزرگ خود نمایى كرده و بر آن فضا مسلط باشد. خمیدگى گنبد از نقطه برآمدگى بزرگ ناگهان به سمت داخل گراییده و راس گنبد را تشكیل داده است و این فشار زیاد را دیوارهاى قطور مسجد تحمل مى‏كند. )قطر دیوارها كه از پنجره‏هاى دیوار اندازه‏گیرى شده در حدود 70و1 سانتیمتر است دیوارهاى داخلى از یك هشت ضلعى شروع مى‏شود. این هشت ضلعیها هر یك به وسیله كاشیهاى طناب مانند فیروزه‏اى محصور شده و

خطوط بسیار زیبا كه از آثار علیرضا است مانند قابى هر یك از اضلاع هشتگانه را در میان مى‏گیرد این خطوط از كاشیهایى به رنگ سفید خیره كننده در میان كاشیهاى آبى تیره به كار رفته است و زاویه هایى كه از این هشت ضلع به وجود آیند پایه خمیدگى بزرگ را تشكیل مى‏دهند لكن انحناى تدریجى گنبد نقطه شروع انحنا و دایره بزرگ گنبد را از نظر پنهان مى‏كنند. خمیدگى گنبد را دیوارهاى بادبادك شكل زاویه دارى به اضلاع هشت گانه وصل مى‏كند. قسمت بعدى به سمت خمیدگى به اندازه‏اى عادى و یكنواخت بزرگ گرایش دارد سرتا سر این خمیدگى به اندازه‏اى عادى و یكنواخت است كه به ندرت احساس شده یا به

چشم مى‏آید. كاشیكارى پوشش داخلى گنبد از ابتدا تا انتها تقریباً به یك اندازه بود و تزیین گنبد را تشكیل مى‏دهد. دیوارهاى جانبى صحن مسجد با گل و بوته‏هاى متصل به هم به رنگ آبى در یك متن كرمیرنگ تزیین شده است. زاویه‏هاى فوقانى دیوارهاى جانبى از گل و بوته هایى كه طرح آن با سایر قسمتها تفاوت كلى دارد پوشیدئه شده و تنوع خاصى به تزیین كلى صحن بخشیده و در اولین نگاه نظر بیننده را جلب مى‏كند. زیبایى كاشیكارى این مسجد اعم از كاشیهاى معرق خود تنوعى است دلپذیر كاشى معرق ظریفترین نوع كاشى و متعلق به قرن هفدهم است. در حقیقت كاشى معرق نوع ظریفى از كاشى

هفت رنگ قرن پانزدهم و شانزدهم است. تزیینات سطح داخلى گنبد عبارت است از ستاره‏هاى بسیار بزرگ مكرر به رنگ زرد طلایى كه با طرح درهمى از پیچكهاى به هم پیچیده پوشیده شده. طرح و ترسیم این مسجد و نقشه قالیهاى اردبیلى منبع الهام مشتركى دارند. ضمناً شباهت بسیار نزدیك با تزیینات مسجد شاه دارد، كاشیكارى بقیه گنبد از طاق رومیهایى تشكیل شده كه هر یك شامل گل و بوته‏هاى زیبایى است. این گل بوته‏ها در پارچه بافى هم به كار رفته و هم اكنون نمونه هایى از آن وجود دارد. روشنایى داخل این مسجد نیز قابل توجه است. در اطراف گنبد به فواصل روشنایى داخل این مسجد نیز قابل

توجه است. در اطراف گنبد به فواصل منظم سوراخهایى در قطر گنبد تعبیه شده كه به وسیله پنجره‏هاى گچبرى از داخل و خارج مسدود مى‏شود. این گچبریها عباراتند از طرحهاى منظمى كه به نسبت مساوى فضاى خالى در میان آنها وجود دارد. مجموع نورهایى كه از این پنجره‏ها به داخل مى‏تابد زیبایى آسمانى و خیالپرورى به تزیینات كلى صحن مى‏بخشد. كوچكترین نقطه ضعفى در این بنا دیده نمى‏شود اندازه‏ها بسیار مناسب نقشه طرح بسیار قوى و زیبا به طور خلاصه توافقى است بین یك دنیا شور و هیجان و یك سكوت و آرامش با شكوه كه نماینده ذوق سرشار زیباشناسى بوده و منبعى جز ایمان مذهبى و الهام

آسمانى نمى‏تواند داشته باشد. كتیبه‏هاى زیبایى كه علیرضا بر داخل و خارج این مسجد نگاشته زیباترین خط زمان خود است نابغه‏اى كه این همه شكوه و جلال زیبایى و هنر را به این مسجد بخشیده كسى است كه سمت چپ و راست محراب را امضا نموده و خود رافقیر حقیر محتاج به رحمت خدا محمد رضا بن استاد حسین بناى اصفهانى معرفى كرده است و بعد از نام او تاریخ 1028 هجرى (1618 میلادى) دیده مى ‏شود

در ضلع شرقى میدان نقش جهان اصفهان، روبه روى كاخ عالى قاپو، مسجدى قرار دارد كه از زیباترین و چشمگیرترین آثار تاریخى اصفهان است. این بنا كه به مسجد شیخ لطف الله معروف است در زمان حكومت سلسله صفویه به منظور عبادت و تدریس شیخ لطف اله ساخته شد. شیخ لطف الله از علماى شیعى مذهب لبنان و فرزند شیخ عبدالكریم بوده است كه در زمان صفویه، به دلیل رسمیت یافتن مذهب تشیع به عنوان مذهب ایرانیان، همراه با بسیارى دیگر از

جمله شیخ بهائى به ایران مهاجرت كرد. این مرد روحانى به هنگام ورود مورد احترام واقع شد و در آغاز به مشهد مقدس رفته ضمن سكنى گزیدن در آن دیار به تبلیغ مذهب تشیع پرداخت. شیخ لطف اله همزمان با تصمیم شاه عباس براى پایتخت قرار دادن اصفهان به این شهر كوچ كرد. شاه عباس صفوى براى اینكه این

عالم به تدریس و تبلیغ و امامت مشغول شود دستور داد تا مسجد و مدرسه‏اى براى او بنا نهند. از این رو بناى این مسجد و مدرسه در سال 1011 هجرى قمرى آغاز شد و تا سال 1028 به دراز كشید. شیخ لطف الله پس از اتمام بناى مسجد و مدرسه به فعالیتهاى مذهبى پرداخت. مدرسه كه ذكر آن به میان آمد، امروزه وجود ندارد، اما مسجد آن همچنان با زیبایى تمام باقى است. شیخ لطف‏اله بر اساس مندرجات كتابهاى عالم آراى عباسى و مجمل التواریخ در سال 1032 هجرى قمرى بدرود حیات گفت.

مسجد شیخ لطف اله چند تفاوت اساسى به دیگر مساجد اصفهان دارد. این مسجد داراى صحن نیست و مناره نیز ندارد، حال آنكه مساجد باستانى دیگر معمولاً صحنى بزرگ و مناره یا مناره هایى نیز دارند. گنبد مسجد شیخ اله با گنبدهاى مساجد دیگر متفاوت است و دو پوش پیوسته است. این مسجد به خلاف مساجد دیگر وسعت چندانى ندارد و در حقیقت نمازخانه‏اى كوچك است.

از عجیب‏ترین هنرهاى به كار رفته در این مسجد كه زاییده ذوق و استعداد هنرمندان معمار ایرانى است، حل مشكل قبله در این مسجد است كه در شرق میدان واقع است. پوپ در این زمینه چنین نوشته است:

... چون مسجد در ضلع شرقى میدان واقع است و خواه ناخواه در ورودى مسجد به سمت شرق میدان خواهد بود، اگر بنا بود مسجد را نیز به همین جهت مى ‏ساختند، كار جهت یابى از لحاظ قبله مختل مى‏ شد. در اینجا با ایجاد یك راهرو كه از ابتداى مدخل مسجد به سمت چپ و سپس به سمت راست مى ‏چرخد، بر این مشكل فائق آمده ‏اند ؛ یعنى اگر چه ساختمان مسجد درمشرق است و از نماى خارجى آن چنین بر مى‏آید كه دیوار جبهه ان در جهت شمال به جنوب است لیكن در همین دیوار محراب بنا شده كه به سوى قبله است و وقتى به عظمت این فكر پى مى ‏بریم كه در بیرون مسجد اثرى از كجى و زاویه به چشم نمى ‏خورد اما به مجرد ورود ناچاریم قبول كنیم كه صحن نیست به نماى خارجى پیچش دارد در صورتى كه گنبد كوتاه مسجد به علت مدور بودن جهت با زاویه مخالفى نشان نمى ‏دهد.

البته باید خاطر نشان كرد كه دهلیز ورودى مسجد به این دلیل كه همانند زاویه‏ اى قائمه ساخته شده كمتر كسى به محض ورود انحراف مسجد را نسبت به ضلع میدان در مى ‏یابد.

بناى مسجد بر یك چهار ضلعى استوار است كه در قسمت بالاتر بنا به هشت ضلعى تبدیل شده در نهایت دایره وار به ساقه گنبد مى ‏پیوندد.

دیوارهاى مسجد شیخ لطف اله براى تحمل سنگینى و فشار گنبد قطور ساخته شده ‏اند و به طورى كه آن را از قسمت پنجره‏ها اندازه گرفته‏اند به یك متر و هفتاد سانتیمتر و در قسمتهاى اصلى به پیش از دو متر هم مى‏رسد. كف مسجد از سطح میدان بالاتر است. در ساختمان و تزئین اژدرهاى سردر و جلوخان و همچنین سكوهاى طرفین سردر، مرمرهاى بسیار خوب به كار رفته و بفیه قسمتهاى جلوخان و سر در با كاشیهاى خشتى الوان و معرق زینت یافته‏اند. در این تزئینات نقوش هندسى، گل و بوته، طاووس و همچنین كتیبه هایى به چشم مى‏خورد كه به خط خوش نسخ و نستعلیق نوشته شده‏اند. اطراف جناغ تاق با

كاشى پیچ فیروزه‏اى زینت یافته است. مقرنس كارى بى نظیرى از كاشیكارى معرق زیر جناغ تاق وجود دارد كه زیر آنها در وسط سردرپنجره‏اى مشبك از كاشى ساخته‏اند. سردر با نقوش و رنگهاى متنوعى تزئین شده‏است كه چشم را خیره مى‏كند. بالاى پنجره‏اى سر در مسجد دو كتیبه به خط نستعلیق وجود دارد كه یكى از آنهاچنین عبارتى را در بردارد: ((مایه محتشمى خدمت اولاد على است)) كتیبه بزرگ و اصلى واقع در سر در مسجد به خط علیرضا عباسى است كه ب

ا خط ثلث بر كاشیهاى معرق نوشته شده است. دو كتیبه بزرگ كه به صورت كمربندى درون گنبد موجودند نیز به خط همین استادند. علیرضا عباسى از هنرمندان بزرگ عهد صفویه است. او تبریزى بود و خطوط ثلث و نسخ را در محضر استادانى چون ملا محمد حسین و علاء الدین محمد بن محمد تبریزى آموخت. او هنگام تصرف تبریز به دست عثمانیان به قزوین آمد و هنگامى كه پایتخت از قزوین به اصفهان منتقل گردید او نیز همچون شیخ لطف اله به اصفهان آمد. او به

آموزش بسیارى از خطاطان آن زمان پرداخت. خط علیرضا عباسى را در بسیارى از كتیبه‏هاى موجود در بناهاى تاریخى شهرهایى چون مشهد، قزوین و اصفهان مى‏توان مشاهده كرد. از تاریخ مرگ این هنرمند اطلاع دقیقى در دست نیست.

نقوش و رنگهاى به كار رفته در كاشیكارى استادانه گنبد مسجد از زیباترین كاشیكاریهاى موجود در معمارى ایران است. نور درون مسجد از پنجره‏هاى مشبكى كه در جوانب گوناگون ساقه گنبد ساخته شده‏اند تامین مى‏شود. پرتوى كه از این پنجره‏ها به درون مسجد مى‏تابد، علاوه بر اینجاد روشنایى كافى، خود به خود نمایشگر فضاى روخانى بناست. ساقه گنبد با كاشیهایى آبى رنگ و نقوش گل و بوته و كتیبه‏اى از كاشیهاى معرق شامل چند سوره كوتاه از قرآن دارد، تزیین شده است. فاصله بین پنجره‏ها را نیز كتیبه هایى از كاشیهاى خداوند زینت بخشیده است كه به شیوه خط بنایى جلوه گرى مى ‏كند.

محراب مسجد زیباى شیخ لطف اله از شاهكارهاى بى نظیر هنر معمارى و از زیباترین محرابهایى است كه در مساجد دیگر اصفهان مى‏توان مشاهده كرد. این محراب با كاشیكارى معرق و مقرنسهاى بسیار دلپذیر تزیین شده است. درون محراب دو لوح وجود دارد كه عبارت »عمل فقیر حقیر محتاج برحمت خدا محمد رضا بن استاد حسین بناء اصفهان« را مى‏توان در آنها مشاهده كرد. در اطراف محراب كتیبه‏هاى دیگرى به خط علیرضا عباسى و خطاط دیگرى كه باقر نام داشته است، دیده مى‏شود. در این كتیبه‏ها روایاتى از پیامبر اكرم و امام ششم شیعیان امام جعفر صادق نقل شده است. اشعارى نیز بر كتیبه‏هاى ضلعهاى شرقى و غربى به چشم مى‏خورد كه احتمالاً سراینده آنها شیخ بهایى، عارف دانشمند و شاعر بزرگ دوره صفوى است.

همان طور كه گفته شد در ورودى مسجد به دهلیزى به صورت زاویه‏اى قائمه باز مى‏شود كه به دو در دیگر مى‏انجامد كه از دو مى‏توان وارد مسجد شد. یكى از این درها به طرف محراب و دیگرى به سوى شمال غرب مسجد قرار گرفته است. از همین دهلیز به شبستان زمستانى و همچنین به پشت بام نیز مى‏توان وارد شد.

پوپ در مورد این مسجد نوشته است:

... كوچكترین نقطه ضعفى در این بنا دیده نمى‏ شود، اندازه ‏ها بسیار مناسب، نقشه طرح بسیار قوى و زیبا و به طور خلاصه توافقى است بین یك دنیا شور و هیجان و یك سكوت و آرامش با شكوه كه نماینده ذوق سرشار زیباشناسى بوده و منبعى جز ایمان مذهبى و الهام آسمانى نمى ‏تواند داشته باشد.

مسجد جمعه
از آثار تاریخى بعد از ورود اسلام به ایران بوده كه در قرن چهارم هجرى بناگذارى شده و در دوره‏ هاى سلجوقیان، آل ‏مظفر و شاه‏ عباس اول بر ابعاد ان افزوده شده است، در جاى جاى مسجد، غیر از سبك هاى مختلف معمارى، انواع خطوط و نظم و نثر قابل ‏مشاهده است
این‌ مسجد مجموعه‌ای‌ از ساختمان‌ها و آثار هنری‌ دوره‌های‌ بعد از اسلام‌ در ایران‌است‌. بخش‌های‌ جالب‌ توجه‌ این‌ مسجد عبارتند از

صفه‌های‌ كوچك‌ سمت‌ راست‌ دالان‌ و رودی‌ همراه‌ با ستون‌های‌ مدور و گچ‌ بری‌های‌ زیبا كه‌ از آثار دوره ‌دیلمی‌ در قرن‌ چهارم‌ هجری‌ قمری‌ است - گنبد خواجه‌ نظام‌ الملك‌، وزیر ملكشاه‌ سلجوقی‌ كه‌ در سال‌های‌ 465 تا 485 ه. ق‌ ساخته‌ شده‌ است‌. چهل‌ستون‌ ضلع‌ غربی‌ این‌ گنبد در دوره‌ شاه‌ عباس‌ اول‌ به‌ ساختمان‌های‌ مسجد افزوده‌ شده‌ است‌ - چهل‌ ستون‌ كه‌ در سمت‌ چپ‌ دالان‌ ورودی‌ واقع‌ شده‌، از آثار دوره‌ پادشاهان‌ آل‌ مظفر است‌ - ساختمان‌ ایوان‌ جنوبی‌ مسجد از قرن‌ ششم‌ و تزئینات‌ داخل‌ و خارج‌ آن‌ از قرن‌ هشتم‌، نهم‌، دهم‌ و یازدهم‌هجری‌ قمری‌ است‌. دو مناره‌ این‌ ایوان‌ در عهد حسن‌ بیك‌ تركمان‌ افزوده‌ شده‌ و بانی‌ تعمیرات‌ و الحاقات‌ این‌مسجد «ابونصر حسن‌ عبادر» است - تزئینات‌ كاشی‌ كاری‌ اطراف‌ صحن‌ كه‌ از آثار دوره‌ حسن‌ بیك‌ تركمان‌ است‌ - ایوان‌ شرقی‌ مسجد باگچ‌ بری‌های‌ زیبا از آثار دوره‌ سلجوقی‌ است - صفه‌ عمر در شرق‌ این‌ ایوان‌ در دوره‌ قطب‌ الدین‌ محمود، شاه‌ آل‌ مظفر، به‌ وسیله‌ «مرتضی‌ بن‌ الحسن‌ العباسی‌الزینبی‌» ساخته‌ شده‌ است‌ - ایوان‌ غربی‌ مسجد با تزئینات‌ كاشی‌ كاری‌ از آثار قرن‌ ششم‌ هجری‌ است‌ كه‌ در دوره‌ شاه‌ سلطان‌ حسین‌ صفوی‌تعمیر و دوباره‌ تزئین‌ شده‌ است - ایوان‌ شمالی‌ مسجد، معروف‌ به‌ صفه‌ درویش‌ از قرن‌ ششم‌ و كتیبه‌ گچ‌ بری‌ داخل‌ آن‌ از دوره‌ شاه‌ سلیمان‌صفوی‌ است‌. چهل‌ ستون‌های‌ شمال‌ و شرقی‌ آن‌ از قسمت‌های‌ جالب‌ و دیدنی‌ این‌ بنای‌ عظیم‌ تاریخی‌ بشمارمی‌رود - اثر تاریخی‌ مسجد جمعه‌، گنبد تاج‌ الملك‌ است‌ كه‌ بانی‌ آن‌ «ابوالغنائم‌ تاج‌ الملك‌ خسرو فیروز شیرازی‌» یكی‌ از وزیران‌ ملكشاه‌ سلجوقی‌ است‌ كه‌ در سال‌ 481 ه.ق‌ ساخته‌ شده‌ است - ساختمان‌ حوض‌ وسط‌ مسجد نیز در زمان‌ سلطنت‌ شاه‌ محمد خدابنده‌ صفوی‌، به‌ وسیله‌ «یوسف‌ آقا» بنا شده‌ است

این بنا با عظمت خاموش و جدى واسرار آمیزش یكى از زیباترین آثار معمارى جهان است در اینجا تذكار چند نكته لازم است :

1- بعضى از بازدیدكنندگان ابنیه تاریخى اصفهان تصور كرده‏اند كه دو گنبد شمالى و جنوبى مسجد جمعه در اصل آتشكده بوده و بدیهى است این اشتباه از آنجا ناشى شده كه سبك ساختمان گنبدهاى نظام الملك و تاج الملك در جنوب و شمال مسجد جمعه از سبك معابد ایرانى در دوره ساسانیان اقتباس شده است.

در قرون اولیه اسلامى كه ایرانیان تدریجاً به دین اسلام گرویدند به فكر ساختن مساجد باشكوه افتادند وچون قرنها در ساختن ابنیه و عمارات مختلف سابقه داشتند مساجد را به سبك معمارى اصیل ایران ساختند و تزیین كردند، به این جهت از نظر سبك مشابهت زیاد بین مساجد اولیه و معابد دوره ساسانى موجود است و هین كیفیت در نظر اول تولید اشتباه مى‏نماید. كتیبه‏هاى داخل این گنبدها شامل آیات قرآنى و كتیبه‏هاى ساختمانى به نام پادشاهان و وزراى وقت است.

2- در آثار تاریخى موجود مسجد جمعه اصفهان غیر از سبك‏هاى مختلف معمارى انواع خطوط كوفى و ثلث و بنایى و نستعلیق راهم مى‏توان مطالعه نمود.

3- مسجد جمعه درهاى متعدد دارد ولى از همه آنها جالبتر در شمال شرقى مسجد و قدیمیترین سردر مسجد مورخ به سال 515 هجرى است و كتیبه كوفى سردر كه خوشبختانه قسمت بیشتر آن باقى مانده است از تعمیرات مسجد پس از حریقى كه به وسیله اسماعیلیه در آن صورت گرفته است حكایت مى‏كند وبعد سردر باشكوه دیگرى است كه در جنب گنبد تاج الملك واقع شده و از الحاقات دوره محمود شاه آل مظفر و مورخ به سال 768 هجرى است.


عالی ‏قاپو
ین قصر كه نمونه منحصر به فردى از معمارى كاخهاى عهد صفوى است، در اوایل قرن یازدهم هجرى به فرمان شاه‏ عباس اول ساخته شد و شاه صفوى سفراء و شخصیت هاى عالى‏قدر را در این كاخ به حضور مى‏پذیرفته است. این كاخ داراى 5 طبقه است كه هر طبقه تزئینات مخصوص دارد. در زمان شاه‏ عباس دوم به بناى اصلى افزوده شده و شاه و میهمانانش از تالار همین عمارت، مناظر و چوگان و چراغانى و آتش‏بازى و نمایش هاى میدانى را تماشا مى ‏كردند . این‌ قصر كه‌ «دولتخوانه‌ مباركه‌ نقش‌ جهان‌» و «قصر دولتخوانه‌» نام‌ داشت‌، نمونه‌منحصر به‌ فردی‌ از معماری‌ كاخ‌های‌ عهد صفوی‌ است‌. مینیاتورهای‌ هنرمندانه‌

رضاعباسی‌،نقاش‌ معروف‌ عهد شاه‌عباس‌، نقاشی‌های‌ گل‌ و بوته‌، شاخ‌ و برگ‌، اشكال‌ وحوش‌ و طیور و گچ‌ بری های‌ زیبای‌ آن‌ به‌ شكل‌ انواع‌ جام‌ و صراحی‌ در تاق‌ها و دیوارها تعبیه‌ شده‌ است . گچ‌بری های‌ اتاق‌ صوت‌ با هدف‌ آكوستیك ‌طراحی‌ و اجرا شده‌اند تا نغمه‌ها و صداها به‌ طور طبیعی‌ و دلنشین‌ شنیده‌ شوند

عالی قاپو به دو صورت تلفظ گردیده كه براى هر كدام وجه تسمیه‏ى است. آنچه بیشتر در مورد محاورات و مكاتبات متداول می باشد عالى قاپو است كه مركب از كلمه عالى و قاپوى تركى به معنى در می باشد یعنى باب عالى و مراد اینست همان طور كه در عثمانى باب عالى معمول بوده بین ایرانیان شیعه هم چنین

یابى وجود داشته كه مانند باب عالى عثمانیه ا مورد احترام بوده است و از این رو كلیه كسانى كه می خواستند وارد عالى قاپو شوند باید خم شده آستانه را بوسیده و داخل شوند و حتى شاه عباس هم هنگام دخول باین عمارت از اسب پیاده می شده است. گذشته از این عالى قاپو محل تحصن مقصران و گناهكاران بوده كه هر جانى و یا گناهكارى كه وارد درب عالى قاپو می گردید كسى نمی توانست او را از آنجا بیرون بیاورد مگر به امر شاه صفوى و خلاصه عالى قاپو همان احترامى را داشت كه باب عالى در عثمانى داشت. و اما عده ای كه آنرا على قاپو و على قاپو نوشته ‏اند معتقدند كه هنگامیكه شاه عباس كبیر درب نقره براى

بارگاه حضرت امیرالمومنین علیه السلام به نجف برد و نصب كرد درى را كه در پیش آنجا نصب شده بود براى تیمن و تبرك اصفهان آورد و در عالى قاپو نصب كرد و از این جهت آن را عالى قاپو و یا قاپى نامیده ند كه این در منسوب به حضرت على بن ابى طالب علیه السلام است و از این رو مورد احترام شاه و مردم بود و حتى تا چند سال پیش هم مردم در اطراف آنجا آش‏ ها مى ‏پختند و نذوراتى می كردند و بزنجیر جلو در مزبور رشته هائى بعنوان دخیل مى ‏بستند و همانطور كه گفته شد در زمان سلاطین صفویه جاى بست گناهنكاران بود. در هر حال از هر دو نام و وجه تسمیه چیزیكه استنباط می گردد نصب این دو رفتارى كه در

مقابل آت در می شده مربوط به یك امر سیاسى بوده كه همان استقلال صفویه در مقابل عثمانی ها باشد. و اما عمارت عالى قاپو بنیانش از زمان سلطنت سلاجقه است و در زمان صفویه داراى آن همه زیبائى و شكوه شده است و درب آنرا شاه عباس بزرگ از نجف اشرف آورده و از این جهت مورد احترام سلاطین صفویه و مردم بوده است و چون این كاخ در مقابل باب عالى عثمانى ‏ها قرار داشته فوق العاده در جهت عظمت و زیبائى آن همت مصروف داشته‏ اند. كاخ عالى قاپو سه طبقه و هر طبقه منقسم به دو طبقه اطاق است كه در واقع شش طبقه می شود و چون از بام طبقه آخر میتوان تمام مناظر شهر را دید خود بام را

هم یك طبقه حساب كرده‏ اند و می گویند عالى قاپو هفت طبقه است ارتفاع آن 48 متر و در 28 مترى داراى ایوان بزرگى است كه در میان ستون هاى آن حوض

مسى قرار دارد كه آب از آن فوران می كرده است. گچبرى و نقاشیهاى عالى اطاق‏ ها متعدد آن هر بیننده را خیره می كرده و اكثر گچبری ها بشكل بطرى و شیشه‏ هاى شراب است. این كاخ در غرب میدان شاه است كه عرصه آن 386 متر طول و 140 متر عرض است در مقابل عالى قاپو مسجد شیخ لطف الله در شرق میدان واقع شده است. شاردن فرانسوى كه سه مرتبه باصفهان مسافرت كرده و عمارت و كاخهاى دولتى را دیده گفته است

عالى قاپو بزرگترین كاخى است كه ممكن است در یك پایتخت وجود داشته باشد. پس می توان گفت كه این كاخ در زمان صفویه از بهترین كاخ ها دنیا محسوب می شده است و از این رو محتوى بر تمام مزایا و محاسن بوده و آنچه لازمه یك كاخ سلطنتى بوده در آن وجود داشته است.

براى اینكه وضع كاخ مزبور در پایان قرن سیزدهم هجرى معلوم گردد بهتر این است كه نظریه مورخان آن زمان را نقل كنیم. مولف نصف جهان فى تعریف الاصفهان چنین گفته است: اما عمارت عالى قاپو كه دروازه بزرگ عمارات دولتى برآن است و آن مثل سردرى بر آن واقع شده محل نظر مهندسان و تمام معماران ایران و غیره است و به وضعى ساخته شده كه مایه حیرت جمع گشته است. عمارت باین ارتفاع و باین قطر و باین پایه و این استحكام كه از وقت بناى آن تاكنون كه قریب سیصد سال، است با وجود تواتر شلیك توپ و تفنگ كه در آن میدان واقع است اصلا خللى و تزلزلى در اصول و بنیان آن راه نیافته مگر بعض فروع آن از كاشیكارى و غیره كه فى الجمله ریخته است. و مجملاً عمارت مذكور ارتفاعاً محتوى بر پنچ چشمه دارد كه همه آنها مشتمل بر حجرات و همه بالاى یكدیگر

است و محلهاى نیكو است و یك جهت آن با دیگرى چشمه‏ ها متفاوت است این عمارت را شاه عباس بزرگ بنا و تمام نموده و دروازه از صحن نجف اشرف تیمناً و تبركاً آورده ست و بر آن نصب كرده و تا حال دروازه عمارات است و بجا است و به همین سبب آنرا عالى قاپو نام نهاده است. سلاطین بعد از او پیش این دروازه را عمارت خروجى بطرف میدان طرح انداخته و ساخته‏ اند و دو طرف آنرا هم یمیناً، یساراً، دخولى و حجرات بنا كرده و بر بالاى همه آن تالارى به طرزى خوب و جهى مرغوب بنا و تمام نموده ‏اند با ستون هاى بلند و سقف مرتفع به استحكام استوار كرده كه بیننده را حیرت افزاید و در میان آن تالار حوضى ساخته‏ اند كه در زمان

پیش آب مینموده ‏اند و با استحكامى است كه اصلاً رطوبتى بسقف بناى زیر آن نشر نمی كرده و این تالار محل نشیمن پادشاه براى عرض لشكر بوده و از چند حجره میانى آن عمارتن رفیع راه ورود باین تالار است و چنان استادى در ساخت و اتصال این دو عمارت نموده‏ اند كه كسى گمان نمی كند اینها را در دو وقت ساخته و متصل نموده اند و چون بر بالاى این عمارت به طبقه آخرى روند تمام شهر بل اطراف آن نمایان و ناظر را حالت انبساط و فرح روى بنماید و در آن بالا هم یك مربعى محلى باز ساخته‏ اند كه چون بر آن روند نمایندگى زیاد و صفا بیشتر و كیفیت غریب‏تر باشد. مثل این عمارت و غرابت و نفاست آن كه در تمام ایران بلكه بسیارى از ممالك دیگر موجود نیست. میرزا علیخان نائینى روزنامه نویس ناصرالدین شاه قاجار در سال 1300 هجرى قمرى گزارشى كه راجع به تاریخ و جغرافیاى ایران در دو جلد تهیه كرده كه هنوز مخطوط و تا چند سال قبل در كتابخانه وزارت دارائى بود و به طوریكه در پیش اشاره شده آنچه راجع به اصفهان

نوشته عیناً با كتاب جغرافیاى اصفهان میرزا حسینخان تحویلدار كه به چاپ رسیده بعین منطق می باشد راجع به كاخ عالى قاپو چنین نوشته است. تالار و قصر عالى قاپو تا حال به نیكوئى و عظمت و ارتفاع آن عمارتى در ایران ساخته نشده پنج طبقه قصر مزبور بانضمام كلاه فرنگى عرشه آن 34 ذرع ارتفاع دارد هر كدام از طبقاتش و مشتمل برمكان هاى ملوكانه و اطاق هاى وسیع و طاق هاى رفیع و بیوتات زمستانه و تابستانه و جلو قصر از پایه روى زمین الى محاذى سقف

طبقه دوم قصر پایه و صحن تالار عظیم تالار فوقانى واقع شده چاه و منبع طبقه دوم قصر، من بعد از ظهر آن منبع حوض از مس یكپارچه است و غیر از مجراى دو سوراخ تنگ تنلبه ممر و مدخلى بجهت قصر و تالار ندارد كه با چرخ و دلو بتوان آب كشید. و دیگر درب بسیار عالى كه بدروازه دالان تحتانى قصر منصوب است از چوب زیاد با دوام و قوامى است معروف به چوب كلوذه كه جوزق درختى باشد از هر چوبى هست درب اول بقعه متبر كه حضرت امیرمومنان علیه السلام است كه سلاطین هندوستان در نجف اشرف برده بودند. وقتى شاه عباس صفوى درب نقره را برد و بجاى آن نصب نمود درب مزبور را جهت تیمن و تبرك به اصفهان آور

د و به دروازه دالان قصر و تالار برقرار فرمود، الان قصر منسوب به آن درب است و درب موسوم به على قاپو و قبله گاه خلایق است. وضع ساختمان عالى قاپو را مسترسایكس انگلیسى بطور اختصار چنین توصیف كرده: در طرف مشرف میدان شاه عالى قاپو یا عالى قاپو دروازه بزرگى قرار دارد كه آن مدخل قصر سلطنتى بوده است. این بنا عبارت از یك طاق نماى بزرگى است كه روى آن یك تالار بزرگ بر روى ستون هاى چوبى قرار گرفته و یكى از نمونه‏ هاى خاص معمارى عص

ر نوروز را رعام می دادند. شاردن میگوید این تالار زیباترین این تالارى است در نوع خود كه من در تمام دنیا دیده‏ ام و از همین عمارت بود كه شاه صفوى مسابقه‏ هاى چوگان بازى، اسب سوارى، و جنگ حیوانات وحشى، را در حضور هزاران رعایاى خود تماشا مى‏ كردند. جابرى انصارى در تاریخ اصفهان و رى اظهار نظر كرده كه اشتهار اینكه درب عالى قاپو را از نجف آورده ‏اند براى جلب افكار عمومى و احترام بدر بار صفوى بوده است و اگر نه آوردن درب از نجف اشرف محرز نیست. در تاریخچه ابنیه تاریخى اصفهان وضع گذشته و زمان تالیف 1335 ه.ش را تشریح كرده و چنین گفته: عالى قاپو - على قاپو - در میدان نقش جهان دوره تیموریان كه تبدیل به میدان شاه امروزى شده است عمارتى از زمان تیموریان باقى بود كه در زمان شاه اسماعیل صفوى تا اندازه ‏اى آباد و سپس بحالت خرابى در آمده وقتى كه شاه عباس اول صفوى پاى تخت را به اصفهان انتقال داد ابتدا در باغ بزرگى كه در طرف طوقچى بود منزل نمود و سپس كه میدان را مسطح و

مرتب كرد عمارت قدیمى را نیز براى سكونت خود و درباریان ساختمان نمود. و در دوران شاه صفى و شاه عباس دوم (1053) و شاه سلسمان و شاه سلطان حسین نیز تعمیراتى از آن به عمل آمده است. سیاحان و مورخین خارجى و داخلى شرح مفصلى نسبت به وضعیت و شكوه این كاخ نوشته ‏اند بخلاصه اینكه در آن تاریخ این قصر از تمام قصور سلاطین زیباتر و دلرباتر و جامع‏تر بوده است. این عمارت فعلاً داراى جلوخانى است كه در طرفین آن دو اطاق و از اره‏اش تماماً به ارتفاع یك متر و نیم از سنگ سیاه پوشیده و استوار شده و تمام بنا از آجرهاى تراش و یكنواخت ساختمان گردیده است و كسى حق نداشته سواره وارد شود. در جلو این جلوخان از قدیم زنجیر دانه درشت آهنى وجود داشت كه بحلقه‏ هاى طرفین باز و بسته میشد كه هر كس پناهنده میشد در امان سلطان بوده است. به فاصله چند متر در اصلى كاخ ببلندى 5 متر واقع است كه روى آنرا از فلز مطلا جدول كشى نموده‏ اند و در طرفین دو سكوى بزرگى به ابعاد 4 در 5.2 متر

از شش پارچه سنگ مرمر ظریف ساخته شده و بالاى در ورودى عبارت: انا مدینة العلم. و على بابها بر روى كاشى زمینه زرد نوشته شده است. آستانه این در سنگ مرمر مدورى است كه میگویند شاه عباس هر وقت سواره می آمد در اینجا پیاده می شد و پا روى آستانه نمی گذاشت و عبور می كرد. درباره وجه

تسمیه عالى قاپو بعضى را عقیده آنست كه این در را شاه عباس از نجف و بجاى در نقره‏ اى كه بدانجا برده آورده و از این جهت على قاپو نامیده می شود. عده دیگرى گویند به جهت اینكه در بلند و عالى است بنام عالى قاپو گفته‏ اند و یا در برابر باب العالى تركیه نام گذارده شده این در نیز داراى زنجیر مطلائى بوده كه حكم بست را داشته و الحال نیز قطعه از آن باقى است كه تا این اواخر مردم متوسل بآن شده نذوراتى مینمودند و مانند مقابر متبركه نیز پارچه ‏اى باین زنجیر مى ‏بستند. بالاى در ورودى پنجره مشبك چوبى از زمان قدیم باقى است. دهلیز عمارت ازاره ‏اش از سنگ هاى سیاه و بالاتر تماماً از نقاشی هاى زیبا گل و

بوته تزیین یافته ورودى آنرا گچ كشیده بودند كه این اواخر كم و بیش نثاشی ها را از زیر گچ بیرون آورده‏ اند. دو دهلیز ورودى و خروجى عمارت از مشرق به مغرب یا به عكس بطور عمود بر یكدیگر مانند صلیب ساخته شده كه در اصلى و سكوهاى سنگ مرمر طرفین واسطه بین آن دو است. در یكى از چادرهاى این كاخ طبقات مختلفه تعمیر و نقاشى كاخ را در گذشته بخوبى نشان مى ‏دهد در روى یكى از ورقه‏ هاى نقاشى، دیوار این عبارت خوانده میشود: گركند براه تو....

زانكه تقوى سر هم كرم است نا گرفتن درم بوجه حرام

بهتر از بذل كردن امیرالمومنین ...

كتبه الفقیر سید افضل مقصود على دورانى بتاریخ جمادى الاول 1032 و مخصوصاً نامى از شاه صفى و تاریخ آن برده است. این بنا در قدیم دو راه پلكان پیچ مانند داشته كه اكنون باقى است و شاه عباس راه وسیع‏ ترى براى ایاب و ذهاب خود و سفراء ساختمان نموده كه كف تمام آنها از كاشی هاى هفت رنگ عالى تزیین شده بوده است. این راه شامل 40 پلكان و دوراه دیگر داراى 17 پله می باشد و تا طبقه چهارم اطاق هاى متعدد و منقوش در اطراف دهلیز ببالار دارد كه مختص بدرباریان بوده است. شاه عباس كبیر بیشتر وقت خود را در این قصر بسر میب رد و پذیرائى ‏هاى و رسمى را نیز در همین جا اختصاص داده و از بالاى تالار سان قشون و پیشك هاى سفرا و چوگان بازى و یا عملیات ورزشى پهلوانان را تماشا می كرده. این ایوان بطول 28 و عرض 16 و ارتفاع 12 متر و از كف میدان تازیر سقف 24 متر می باشد كه فقط طرف غرب آن متصل بكاخ یا اطاق هاى مسكونى است ایوان داراى 18 ستون چوبى و بر روى پایه ‏هاى سنگى منشورى شكل قرار دارد. این ستون ها مانند ستون هاى عمارت چهلستون 16 ضلعى و 8 ضلعى و داراى نقاشى و آینه كارى بوده است كه در دوره قاجاریه از بین رفته و در

سال 1327 نیز براى تعمیر و جلوگیرى از نفوذ موریانه تخته‏ هاى روكوب آن برداشته شد. در وسط این ایوان حوض مستطیل شكلى بابعاد 4در6/5 متر است كه اطرافش از سنگ هاى مرمر و كف حوض از مس پوشیده شده و داراى سه فواره بوده است. در پاشویه این حوض قسمتى از سنگ مرمر مشبك و براى خروج آب هاى زیادى بوده كه در ناودان مطلاى طرفین تالار رو بطرف میدان شاه می ریخته است منبع آب این حوض را در دامنه كوه صفه می دانند كه از آنجا به عمارات سلطنتى دنباله رودخانه مانند آینه خانه و هفت دست و غیره می رسیده و سپس به این عمارت می آمده است. ولى از نوشتجات سیاحان و غیره مخصوصاً بنا به گفته شاردن چنین معلوم میشود كه در جنب این كاخ نیز چاهى بوده كه بوسیله چهار گاو با دم مخصوصى آب بطبقات مختلفه می رسیده است در بالاى این تالار اشعارى بشرح زیر موجود است كه چند فرد آن نوشته می شود:

كلب درگاه على فخر شهان - یا الله

حامى دین جان سلطان زمان - یا محمد

زانكه آب رحمتست خاك بهشت- یا على مدد

دست قدرت طینت گردون سرشت - یا الله

پایه ایوان كاخش بى حساب - یا محمد

باشد آن جائى كه سرزد آفتاب - یا محمد یا على

منتظم باشد از آن گردون ماب - یا الله

ران........ همچو........انتخاب - یا محمد

روز بادا امیرالمومنین - یا على

شاه دین شاه زمان سلطان حسین

یا الله........... این سلیمان بن سلیمان بارگاه

از اره دیوارها تماماً از نقاشی هاى بسیار زیبا و مصلا تزیین شده بود ه كه الان نیز مشاهده میشود در قسمت هاى بالا هم تصاویر متعدد ایرانى و اروپائى موجود است كه هر بیننده را مات و متحیر میسازد این نقاشی ها در دوران هر یك از سلاطین بطرز خاصى تعمیر و نقاشى شده و بعد در زیر گچ مستور گردیده روى بعضى صورت هاى موجوده را در سال 1328 از طرف باستانشناسى شیشه نصب نموده‏ اند كه از دستبرد و خرابكارى جهال محفوظ ماند ولى متاسفانه افراد مغرض و نادان از شكستن شیشه‏ ها و خرابى صورت هاى دریغ نداشته‏ اند. سقف این تالار از تخته چوب هاى مثلث الشكل و با رنگهاى عالى منقش تزیین گردیده است. اتاق شاه نشین بمساحت 9*8*7 متر و طول آن شش اطاق كوچكتر و منقش گوناگون كه هر یك دلپذیرتر از دیگرى است واقع شده و طول زمان و كچ كشى روى آنها كمترین تاثیرى و تغییرى و در نقاشى و آب و رنگ آنها نداده است. در شاه نشین اطاق از از اره ببالا همان نقاشى ‏هاى عالى و قلم معجزآساى نقاشان با ایمان صفوى كه با استادى علیرضا و امثالهم ساخته شده بقدى زنده با روح و متناسب است كه هر قدر نگاه كنى غیر ممكن است كه

دیده خسته و یا كسل شود. هر قسمتى از این اطاق ها و طاقچه‏ ها نوعى مخصوص و بقلم نقاشان ایرانى و اروپایى تزیین شده است. اطراف این ایوان در قدیم نرده و طارمی هاى چوبى مشبكى داشته است. چوب بست روى ایوان كه از الوارهاى قطور و چوب هاى عظیم با اصول معمارى و هندسى كلاف كشى شده و سقف ایوان و ستون ها را استوار داشته موجب حیرت و تعجب است. در سال 1334 بنابرتصمیم اداره كل باستان‏شناسى تعمیرات لازمه سقف و طرح‏ هاى اطراف بعمل آمده و شیروانى آهنى زده شده در طبقه پنجم عمارت اطاق ها و ایوانچه هائى است كه همه از نقاشی هاى بسیار زیبا و خوش آب و رنگ نقاشى شده

و چنانچه معروف است و مورخین نیز نوشته‏ اند از این طبقه ببالا مسكن حرامسراى شاهى بوده كه مسلط بر تالار و ایوان شاهى باشند و بتوانند عملیات و جشنها و پذیرائى ‏هاى شاهانه را مشاهده نمایند. در طبقه ششم كه وارد شوید بر حیرت و تعجب شما افزوده می شود زیرا اطاق هاى متعدد تو در تو و گچبری ها و نقاشی هاى حیرت‏ انگیز مختلف را خواهید دید كه هر قسمتى بطرز خاصى جلوه گر است از اره و بدنه بنوعى خاص نقاشى شده و در بالا گچبری هاى زیبائى مانند جاى ظروف و یا باشكال هندسى ساخته‏ اند. عده ‏اى را عقیده بر آنست كه در زمان شاه عباس حبس الصوت بوده كه وقتى نوازندگان دست از نواختن می كشدند مجدداً همان صدا و آواز بگوش می رسیده است و در كتب و نوشتجات نیز این اطاق ها را بسفره خانه و یا شرابخانه و یا چینى خانه نامیده

‏اند. طبقه هفتم عمارت یا سقف بام كه بارتفاع 48 متر از روى زمین می باشد مشرف بر تمام شهر اصفهان است و منظره بى نهایت عالى و جالب توجهى را در بیننده ایجاد می كند و بیشتر سیاحان و یا تماشاچیان آمدن به عالى قاپو را براى دیدن منظره شهر اصفهان و نقاشی هاى زیباى آن انتخاب می نمایند. از بالا

ى این كاخ آثار تاریخى اصفهان در مشرق مانند بناهاى دوره سلجوقى و مسجد سلطانى در جنوب و طرف مغرب كوه آتشكاه و مدرسه سلطانى و سایر بناهاى زیباى اصفهان را میتوان بخوبى مشاهده و عكس بردارى نمود. منظره میدان شاه و مسجد زیباى شیخ لطف الله روح تازه یا بهر بیننده و عاشق این ابنیه میدهد. در مغرب این كاخ عمارت شهربانى است كه گنبد آجرى توحید خانه یا گنبد طاوس دوره صفوى واقع شده این گنبد داخلش تزیینات آجرى زیبائى دارد كه در زمان صفویه قابل توجه بوده و اكنون زندان شهربانى است و عوامل آنرا گنبد شیر گویت می نمامند. این كاخ در زمان صفویه احترام خاصى داشته و تمام مردم درباره آن بچشم احترام و بزرگوارى نگاه میكردند و بتمام باغات و عمارات سلطنتى متصل بوده است. شاه عباس جشن نوروز سال 1006 ه1598 م را براى اولین مرت

به در اینجا بر پا نمود و بعد از او نیز هر یك از سلاطین در این قصر جشن هائى ترتیب داده و پذیرائی هاى شاهانه از بزرگان و سفراى خارجى نموده و بر شكوه و جلال این قصر افزوده‏ اند شاه عباس دوم و شاه سلیمان هر یك از پذیرائی هاى مفصلى در این كاخ نموده كه شرح تفضیلى آنها در تاریخ درج است. در زمان شاه سلطان حسین نیز این قصر تعمیر شده و در دوره افاغنه و اواخر قاجاریه خراب گردیده است. مطابق كتیبه سر در ورودى بر روى كاشى بسال 1274 هجرى در زمان ناصرالدین شاه قاجار تعمیر گریده و بعداً متروك مانده تا در دوره رضا شاه فقید تحت تعمیر درآمده و مدتى اداره شهردارى بوده و اكنون در تصرف وزارت

فرهنگ و اداره باستان‏شناسى محافظت می شود. در این پانزده سال اخیر كه نگارنده عهده دار قسمتى از امور باستان‏شناسى میباشم بعلت نبودن اعتبار نمایندگان محترم باستان‏شناسى موفق نشدند كنجكاوى بیشترى نسبت به نقاشی ها و یا تاریخ و كتیبه‏ هاى آن بنمایند علاوه بر این احتیاج كاملى بتعمیر و كلاف كشى اطراف و تعویض بعضى ستون هاى معوج آن دارد زیرا شكاف هاى گوناگون بر این بناى باستانى وارد گردیده و امید است بزودى تعمیرات شایانى از این بعمل آید.

مولف دانشمند گنجینه آثار تاریخى اصفهان راجع بوضع ساختمان عالى قاپو چنین نوشته است: تالار عمارت عالى قاپو از الحاقات دوره شاه عباس دوم است: به طبقه سوم عمارت عالى قاپو در دوره شاه عباس دوم تالارى با 18 ستون از چوب چنار اضافه شده است كه ستون هاى آن با آینه پوشش می شده و سقف آن با صفحات بزرگ نقاشى روى آلت هاى چوبى تزیین شده. با یك نظر بساختمان این تالار، الحاقى بوده آن بعمارت اصلى، واضح می شود. در وسط این تالار حوضى از، مرمر و مس قرار دارد كه داراى فواره هائى بوده و در مراسم مخصوص آب از آنها جستن می كرده شاردن سیاح فرانسوى كه در دوره سلطنت شاه عباس دوم و شاه سلیمان در اصفهان بوده و این عمارت را در سفرنامه خود توصیف كرده است صریحاً می نویسد كه آب را بوسیله ماشین هاى مخصوصى بالا می آوردند و بدیهى است آنچه را كه شاردن ماشین می نامد چیزى غیر از چرخ آبهاى معمولى منازل اصفهان، نمی تواند باشد: مولف اصولا توجه به ساختمان تالارها با حوض وجهش آب از فواره یا شیرهاى سنگى از اختصاصات بناهاى دوره شاه عباس ثانى است و این كیفیت در تالار چهلستون و تالار عمارت آئینه خانه كه در دوره سلطنت این پادشاه با تمام رسیده به خوبى مشاهده می شود. دیوارهاى تالار عمارت عالى قاپو بطوری كه عیان است داراى دو پوشش تزییناتى می باشد كه بر روى هم قرار گرفته‏ اند. پوشش زیرین تزیینات عهد شاه عباس دوم است و پوشش بعدى تزییناتى است كه بذوق و سلیقه شاه سلطان حسین در تالار این كاخ اضافه شده است. تزیینات نقاشى و اشعارى بخظ نستعلیق قرمز رنگ بر زمینه گچ سفید در زیرقشرى از گچ دیگر كه در اواخر عهد قاجاریه در پوشش عهد صفوى را مستور نموده بوده است آسیب زیاد دیده معذلك در بعضى قسمت ها تشخیص این تزیینات و بعضى خطوط در سنوات اخیر از زیر گچ خارج شده امكان‏پذیر شده است

 

كلمات و مصرعهائى از اشعار منقوش بر دیوار عمارت عالى قاپو كه از تعمیرات با اضافات دوره شاه سلطان حسین حكایت می كند و هنوز قابل خواندن است بشرح زیر می باشد.

یا الله (شهنشاه دین) یا محمد (داور دین پرور ایران زمین) یا على مدد

كلب درگاه على فخر شهان (یا الله) حامى دین نبى...(یا محمد) آنكه ز آب، رحمت و خاك بهشت (یا على مدد) دست قدرت طینت گردون سرشت (یا الله) پایه، ایوان قدرش بى حجاب (یا محمد) باشد آنجائیكه سر زد آفتاب (یا على مدد)، منتظم باشد از آن گردون مآب -یا الله.

ملت همچون آن جناب (یا محمد) - (یا على مدد) شاه دین شاه زمان سلطان حسین (یا الله) بن سلیمان این سلطان بارگاه. اشعار دین شاه زمان سلطان حسین (یا الله) بن سلیمان این سلطان بارگاه (اشعار محمد بیك فرصت راجع بساختمان ایوان عالى قاپو )بنقل از قصص الخاقانى، خطى در سال 1053 هجرى شاه عباس ثانى به میرزا تقى الدین محمد وزیر اعظم خود دستور داد معماران عالى قدر در عمارت عالى قاپو رو بطرف میدان نقش جهان تالارى بنا نمایند و روز پنجشنبه بیست و چهارم شهر ذى القعده سال 1053 بناى این تالار گذاشته شد و در عرض اندك مدتى با تمام رسید. شاعرى موسوم به محمدى بیك متخلص به (فرصت) كه تو پیچى سركارشاهى بود در تاریخ بناى تالار این اشعار را سروده است

اى معلا بناى عرش نظام وى فلك كرسى فرشته مقام

سر به سر عالم از تو گلشن شد از تو چشم زمانه روشن شد

گرچه فرزند مادر خاكى خلف خاندان افلاكى

تا زمین از تو یك نشان دارد سرفرازى برآسمان دارد

آسمان از بلندیت شده پست تا تو برخاستى سپهر نشست

گر فرو ریزد آسمان بر هم نشود خشتى از بناى تو كم

چل ستون تو چهلستون باشد كه مدامت نگاه بآن باشد

هر ستونى كه از تو پاى بجاست فلك پیر را بدست عصاست

هر ستون تو اى رفیع بناى شده راهى بعالم بالاى

طرحش از گرد نور ریخته ‏اند در گچ او ستاره بیخته‏اند

آسمان با مهى در افشانش كهنه فانوسى از شبستانش

بهر دیوان آن سپهر بنا زحل افكنده خشت بر بالا

حسن خورشید بام دیوارش من ندانم كه بوده معمارش

سقف او را چه جاى زیور بود قبه زر بسى مكرر بود

نصب كرد آخر اوستاد هنر مهر انور بجاى قبه زر

زده آن طارم فلك پایه آسمان را بسر گل سایه

سقف تالار آن رفیع بنا بر سر عرش گشته چتر گشا

تا فلك دیده سرفرازى او خوانده تكبیر جان درازى او

روى طاقش ز فیض یزدانى چون كریمان گشاده پیشانى

درو دیوارش از كرشمه نگار گل تصویر او همیشه بهار

بلبلان خمش بناله زار میسرایند بن در و دیوار

مرع تصویرش ازر نظاره كند گل گریبان رنگ پاره كند

نیست ممكن كه هیچ دانائى بخیال آورد چنین جائى

دم عیسى هواى منظر او لوح تقدیر تخته در او

بت چنین است نقش خاك درش در فردوس سینه چاك درش

دیده كى بیند از نظر سیرش دل گرفتار زلف زنجیرش

بارها خورده آسمان بلند بشر آستانه‏اش سوگند

كه برون از تلاش گفت و شنید كس چنین نقش بى قرینه ندید

هست در وصف او زبان مغرور شاه بیت است در جهان مشهور

الواحى از كاشى بر جبهه شرقى عمارت عالى قاپو از تعمیرات دوره ناصرالدین شاه قاجار حكایت می كند چهار جانب عمارت عالى قاپو در دوران پادشاهى شاه عباس اول و شاه عباس دوم با كاشی هاى خشتى خوش نقش تزیین شده بود كه توام به درها و پنجره‏ هاى نفیس آن منظره ‏اى بس جالب باین عمارت تاریخى می داده است و موجب نهایت تاسف است كه از آن همه در و پنجره فقط یك پنجره در طبقه سوم عمارت بر جاى مانده و بقیه آنها به تاراج رفته است. در دوره سلطنت ناصرالدین شاه قاجار كه مختصر توجهى نسبت به تعمیر بعضى بناهاى تاریخى اصفهان شده در عمارت عالى قاپو و هم ظاهراً كارهائى صورت گرفته كه بطور حتم تعویض طرح ‏هاى فوقانى عمارت یكى از آن جمله كارها است و به این مناسبت بجاى كاشى ‏هاى خشتى گل و برگ عهد صفویه بر جبهه بالاى سردر ورودى فعلى كاشی هاى دیگرى كه در بین آنها سه لوح خط نیز جاى داده شده قرار داده‏ اند. عبارت این سه لوح اشعارى است كه شاعرى بنام كفاش سروده ضمن تعمیرات سال 1274 هجرى قمرى بخط نستعلیق سفید و در هم بر زمینه لاجوردى بجاى كاشی هاى عهد صفویه نصب شده است.

عبارات و اشعار لوح وسط این كاشیكارى بشرح زیر است:

ناصرالدین شاه قاجار

در زمان ناصرالدین شاه قیصر پاسبان شد ز تعمیر على قاپى رشك جنان

باده دولت بجامش تا در آید آفتاب سكه شاهى بنامش تا بگردد آسمان

السلطان بن السلطان

لوح سمت راست:

دلا تاریخ تعمیر على قاپو است این انشاء كه شد از ناصرالدین شاه‏این نیكو بنا احیاء

لوح سمت بشرح زیر است:

تا على در عالم امكان ولى الله باد

صدر اعظم در پناه ناصرالدین شاه باد در فهرست ابنیه تاریخى و اماكن باستانى ایران نیز تایید گردیده كه عمارت عالى قاپو در سال 1274 هجرى قمرى تعمیر گردیده است و حاج میرزا حسن خان جابرى انصارى در كتاب آگهى شهان از كار جهان تاریخ تعمیر را سال 1272 نوشته است. در اشعارى كه كفاش اصفهانى براى تعمیر عالى قاپو در زمان ناصرالدین شاه سروده تاریخ تعمیر كه در شعر گفته شده با تاریخى كه در ذیل اشعار نوشته شده و نیز با تاریخ مرقوم در آگهى شهان از كار جهان مطابقتى ندارد. تاریخى كه صراحة در ذیل السلطان بن السلطان نوشته شده: 1274 میباشد و تاریخى كه از شعر ماده تاریخ كفاش بر میاید كه شد از ناصرالدین شاه این نیكو بنا احیا یك هزار و دویست و هشتاد و نه می باشد و اگر فرض كنیم كه لفظ كه عدد آن به حروف جمل 25 است جز تاریخ نباشد

می شود 1274 و با تاریخ تصریح شده در كتیبه مطابقت دارد و قسمت دوم درست بنظر می رسد و ممكن است گفت كه تاریخ مندرج در آگهى شهان از كار

جهان تاریخ شروع تعمیر بوده است. در هر حال در سال 1299ه.ق ممیزمالیه اصفهان عمارت عالى قاپو را جزء عهمارات نیمه خراب قلمداد كرده و در مجله ارمغان سال اول شماره 59 صفحه 986 مندرج می باشد. آنچه مسلیم است بعد از ناصرالدین شاه توجهى كه به عمعارت عالى قاپو نشده كه هیج حتى المقدور وقت درصدد خرابى و برداشتن آثار عتیقه آن بوده‏ اند و حتى آثار گذشتگان را محو می كرده ‏اند و از همین جهت بوده كه روى نقاشی ها را گچ می گرفتنه ‏اند. نگارنده بخاطر دارم پیش از طلوع سلسله پهلوى این عمارت گردشگر عمومى هر كسى به سلیقه خود می توانست در آنجا تصرفاتى كند و با یادگارى بنویسد و آنجا

محل آش پختن و دخیل بستن شده بود و در واقع خرابه و جغد نشین بود. ولى پس از طلوع سلسله پهلوى روز به روز موجبات تعمیر و حفط اینگونه عمارات با تصویب قانون عتیقات و تاسیس ادارات وابسته به آن فراهم گردید و اكنون این كاخ تاریخى و دیگر انبیه باستانى تقریباً بحال اول برگدانیده شده‏ اند. عمارت عالى قاپو اكنون مورد تعمیرات اساسى و تزیینى و مهاركشى آهنى بنا و اصلاح نقاشی هاى داخل ساختمان و تحدید كاشیكارى جبهه خارجى و پشت بغل هاى آن می باشد. كاخ مزبور در طى شماره 104 به ثبت تاریخى رسیده است

عمارت عالى قاپو از دو قسمت متمایز تشكیل شده است:

1- قسمت جلویى و مدخل عمارت

2 - ساختمان اصلى كاخ

1 - قسمت جلویى ساختمان از ساختمان اصلى جلوتر است و مدخل وسیع عمارت در همین بخش واقع است. مدخل داراى تاق جناغى است و در دو طبقه طرفین آن درها و تاقنماهاى كوچكترى وجود دارند. بالاى مدخل ایوانى هست كه از سه جهت باز است و تاق چوبى دارد. تاق ایوان بر 18 ستون تراشیده قرار گرفته است. در زمانهاى گذشته به هنگام ضرورت اطراف ایوان را باپرده مى‏ پوشانیده‏ اند. حوضى با لبه‏ هاى مرمرین در وسط ایوان قرار دارد كه فواره هایى دارد ؛ كف حوض را از مس ساخته‏اند. از نوشته‏هاى جهانگردانى چون تارونیه و شاردن چنین بر مى‏آید كه در گذشته دور، دیوار انتهاى ایوان و سطوح ستونها آینه كارى بوده است. بناى این ایوان یا به عبارت دیگر تالار بر اساس كتاب قصص الخاقانى در سال 1053 هجرى قمرى آغاز شده در مدتى بسیار اندك به اتمام رسیده است. مدخل به دهلیزى راه مى‏یابد كه به صورت شمالى - جنوبى ساخته شده. در پشت این دهلیز عمارت اصلى عالى قاپو قرار دارد كه در آن مقابل مدخل كه از آن نام بردیم قرار دارد.

2 - بناى اصلى عالى قاپو از شش طبقه تشكیل شده است. در طرفین در ورودى عمارت شش طبقه دو سكوى سنگى وجود دارد. كتبه‏ اى نیز در بالاى این در قرار دارد كه قسمتى از آن با گذشت زمان از بین رفته است. كرباسى كه پس از در ورودى قرار گرفته سقفى بلند به اندازه مدخل جلویى ساختمان دارد. در همین كرباس مقابل در ورودى عمارت اصلى درى دیگر با دو سكو در طرفین هست كه كرباس را به حیاط پشت ارتباط مى ‏دهد. بالاى این در پنجره‏اى مشبك قرار دارد كه از آن نور به داخل كرباس مى ‏تابد. اتاق هاى اطراف همین كرباس در حقیقت محل ادارات دولتى بوده است.

 

دو راه پله مارپیچ در دو گوشه طبقه اول راههاى ارتباطى را تشكیل مى‏دهند. بالاى طبقه اول چهار طبقه هست كه هر دو طبقه علاوه بر اتاقهایى كه دارند داراى تالار بزرگ هستند. نخستین تالار به وسیله درى بزرگ به ایوان بخش جلویى عمارت باز مى‏شود. بر در دیوار این تالار نقوشى زیبا و رنگارنگ وجود دارد كه اغلب از آثار رضا عباسى است.

 

طبقه ششم تالارى بزرگ دارد كه تماماً گچ كارى است. این تالار كه به اتاق صوت نیز شهرت دارد، بر اساس شناخت فیزیكى صوت و انعكاس آن به نحوى ساخته شده كه مثل یك استودیوى مجهز به ضبط صدا طنین‏هاى اضافى صدا را از بین مى ‏برده است و اصوات را به صورتى صاف به تمام قسمتهاى تالار مى‏رسانده است. دیوارهاى اتاقهاى اطراف نیز با نقاشیهاى زیبا تزیین شده‏اند.

با چند روش مختصر از سفرنامه پیترودولااله، جهانگرد ایتالیایى كه در سال 1617 میلادى، هنگام روى كاربودن سلسله صفویه به ایران سفر كرده به معرفى بیشتر عمارت عالى قاپو مى ‏پردازیم:

... اتاقهاى كوچك به اندازه‏اى از راههاى مختلف به یكدیگر مرتبط شده‏ اند كه به قرار گفته مستحفظ در عمارت پانصد در كوچك به وجود آمده است. زیبایى این عمارت بیشتر از آن ناشى است كه تمام دیوارها از صدر تا ذیل تذهیب و با مینیاتورهاى بسیار ظریف و الوان منقوش شده است و در بین طلاكاریها و رنگهاى مختلف در بعضى نقاط روى دیوار كنده كاریهایى شده كه واقعاً زیبایى خاصى دارد، مضافاً به اینكه دایوارها نمى‏دانم از گچ مخصوص با چه ماده دیگرى به وجود آمده كه علاوه بر یكپارچگى و صافى، درخشش و جلاى خاصى دارند و گویى از حریر سفیدند و روى آنها نه تنها خطوط سیاه كنده كارى شده بلكه برق طلا و رنگ لاجوردى و رنگهاى تند دیگرى كه به كار رفته فوق العاده جلب نظر مى ‏كند.

به اندازه ‏اى سقفها زیبباست كه باید از طرف ما ایتالیایی ها مورد تقلید قرار گیرد.

بعضى پنجره ‏ها نیز واقعاً شایسته تقلیدند. این پنجره‏ها غالباً در بالاى اتاق واقع شده‏اند زیرا فقط براى گرفتن نور از آنها استفاده مى‏ شود و به این ترتیب باز كردن آنها مورد لزوم نیست.

در داخل این عمارت، روى دیوارها به طور تك تك چهارچوبى وجود دارد كه داخل آن را نقاشى كرده ‏اند.

اینك كه با كل عمارت عالى قاپو آشنا شدیم، یادآورى این موضوع نیز خالى از فایده نیست كه از پشت بام آخرین طبقه آن مى ‏توان منظره عمومى شهر اصفهان را تماشا كرد.

كاخ چهل‏ستون
باغ چهل‏ستون كه بالغ بر 67 هزار متر مربع مساحت دارد، در دوره شاه‏ عباس اول احداث گردیده و در وسط آن عمارتى ساخته شده و در سلطنت شاه ‏عباس دوم در ساختمان موجود مركزى، تغییرات كلى صورت گرفته است اگرچه انعكاس ستون هاى بیست‏ گانه، تالار چهل‏ستون در حوض مقابل عمارت، مفهوم چهلستون را بیان مى‏كند ولى در حقیقت عدد چهل در ایران، كثرت و تعداد را مى‏رساند و وجه تسمیه عمارت مزبور به چهل ستون‏ به علت تعداد زیاد ستون هاى این كاخ مى‏باشد
قسمت‌های‌ جالب‌ و دیدنی‌ كاخ‌ چهل‌ ستون‌عبارتند از
شیرهای‌ سنگی‌ چهارگوشه‌ حوض‌ مركزی‌، تالار و ازاره‌های‌ مرمری‌ منقش‌ اطراف‌ آن - تزئینات‌ طلاكاری‌ سرسرای‌ پادشاهی‌ و اتاق‌های‌ طرفین‌ تالار آینه‌ و تابلوهای‌ نقاشی‌ تالار پادشاهی‌ كه‌ تصویرشاهان‌ صفوی‌ بر آن‌ نقش‌ بسته‌ است - تصویر شاه‌عباس‌ اول‌ با تاج‌ مخصوص‌ و مینیاتورهای‌ اتاق‌ گنجینه - سردر «مسجد قطبیه‌» و سردرهای‌ «زاویه‌ درِكوشك‌» و آثاری‌ از مسجد «درب‌ جوباره‌» و «مسجد آقاسی‌» كه‌ بردیوارهای‌ ضلع‌ غربی‌ و جنوبی‌ باغ‌ نصب‌ شده‌ است‌. تالار و ایوان‌ این‌ كاخ‌ در پنجمین‌ سال‌ سلطنت‌ شاه‌ عباس‌دوم‌ بناشده‌ است‌. انعكاس‌ ستون‌های‌ بیست‌گانه‌ تالارهای‌ چهل‌ ستون‌ در حوض‌ مقابل‌ عمارت‌، مفهوم‌ چهل‌ستون‌ را القاء می‌كنند

این كاخ در جنوب خیابان سپه كنونى واقع و 67000 متر مربع مساحت دارد. اغلب مورخان نوشته ‏اند كه كاخ مزبور قسمتى از باغ نقش جهان بوده و مقدارى از آن را شاه عباس بزرگ جدا كرده و در وسط آن عمارت كلاه فرنگى سبكى ساخته بوده و جشن و نوروز سال بیست و سوم جلوس خود را در آن محل بر پا داشته است.

سپس در زمان سلطنت شاه عباس دوم بر عمارات آن افزوده و كاخ چهلستون بنا گردید. و در تاریخ یك هزار و پنجاه و هفت هجرى پایان یافت و ماده تاریخ آن را مباركترین بناهاى دنیا گفتند.

برخى از مورخان گفته‏اند چهلستونى كه بدست شاه عباس دوم ایجاد گردید داراى چهل ستون بوده و در هنگام آتش سوزى كه در 21 رمضان سال هزار و یكصد و هیجده (1118) هجرى اتفاق افتاد از پنج ستونى هشت تائى فقط بیست ستون آن باقى مانده و در واقع قسمتى از عمارت و بیست ستون طرفین از جلو سوخته است و تاریخ آتش سوزى آنرا چنین سروده‏اند:

یكصد و هیجده زهجرت نبوى

گذشته بود كه آتش به چهلستون افتاد و تاریخ تعمیر آن‏را كه در زمان سلطنت شاه سلطان جسین صفوى اتفاق افتاده چنین سروده‏اند. مبارك باد تالار بلند ایوان جمجماهى كه سال 1118 ه.ق را میرساند.

این كاخ كه شامل چهلستون و باغ است عمارت چهلستون در وسط آن واقع شده و ساحتش دو هزار و یك صد و بیست متر مربع می باشد و یك شعبه از مادى فدا از وسط آن میگذرد محل بناى عمارت ساخته شده كه حكم دریاچه دارد. گویا بعنوان دولتخانه بنا شده بوده و لیكن چون چهلستون داشته بنام اخیر معروف شده است. كاخ چهلستون مشتمل بر ایوان بزرگ بطول 38 متر و عرض 17 متر و به ارتفاع 14 متر رو بطرف مشرق ساخته شده و هیجده ستون از چوب چنار و كاج دارد و شكل آن كثیرالاضلاع و 16 ضلعى و 8 صلعى مدور می باشد. چهارستون وسط بر روى چهارشیر سنگى قرار دارد و طورى حجارى شده دو شیر با یك سرنشان داده می شود و از دهان چهارشیر جلو آب جستن كرده وارد حوض مرمر وسط می شده است.

در ایوان دومى كه اندكى مرتفع‏تر است دو ستون چوبى با ارتفاع دوازده متر قرار گرفته كه با ستونهاى ایوان بزرگ بالغ بر بیست ستون میشود.

بالاى این ایوان دو كتیبه یكى از زمان شاه عباس دوم شامل این اشعار است:

بعهد شهنشاه عباس ثانى كه عهدش جوان كر دپیر جهان را

بنا كرد از فیض لطف الهى بنائى كه شد رشك نه سقف مینا

زیس رعتش بر سپهر كواكب نماید چو ریگ ته جو ثریا

كواكب چو گلهاى باغش نمایان مجره در او همچو جوئى است پیدا

كند سالها اندر آن كامرانى بود قرنها سجده گاه برایا

مبارك بود زانكه تاریخ آن شد مباركترین بناهاى دنیا

كتیبه دیگر از اول تا آخر ایوان در زمان سلطنت شاه سلطان حسین صفوى و بخط نستعلیق سفید محمد صالح نوشته شده كه شامل 28 فرد بوده و قسمتى از آن كه خوانده میشود چنین شروع میگردد:

بحمدالله كه باز از نو باقبال شهنشاهى مرصع شد زمین و آسمان از ماه تا ماهى

تجلى در گریبان طالع از جام جهان بین شد صفاى صبح عید و فیض انوار سحرگاهى

بحكم شاه دین سلطان حسین آن ماه مهر آئین كه صبح و شام عالم را كند خورشیدى و ماهى

سهیل صبح عید زندگانى خسرو عادل فروغ اختر روشن دلى خورشید آگاهى

ز شیر و پرچم سرپنجه تیغ جهانگردى بلند و پست عالم را گرفت از ماه تا ماهى

زبس در كفه میزان احسانش سبك گشته خجالت میكشد دائم طلا از چهره كاهى

شب و روز جهان را ریخت درهم مهر و مه یكجا كه ریزد طرح و رنگ این بناى آسمان جاهى

زهى عالى بنا كاندر بلندریهاى اوصافش قباى لفظ براندام معنى كرده كوتاهى

خدا زان بیستون گرداند خلق این آسمانها را كه بر پا باشد از این چهل ستون از ماه تا ماهى

چو شمع محفل خضر نبى زرین ستونهایش یدبیضا بكف با خضر و موسى كرده همراهى

برنگ چل تنان چلستون در ربع آن مسكون گرفته اربعین بهر دوام دولت شاهى

مرصع كارى سرو ستونهایش بآن ماند كه آیین كرده با دست دعا با عرش همراهى

چهل دیوند بر سر داده جا تخت سلیمان را ستونهاى مرصع پوش تالار شهنشاهى

بجز در آب و آئینه ندیده مثل و مانندش سكندر گرد عالم گشت همچون حرف افواهى

زهى نقاش صورت آف‏رین كلك نقاشى كشیده درین روشندلى تصویر آگاهى

زرنگ روحى و جسمى نموه ظاهر و باطن بهر معنى كه میجوئى و هر صورت كه میخواهى

ز آهنگ شبیه چارتارى هم نیم غافل دو گاهى میرساند گاه بر گوشم سحرگاهى

صفاى منبع فواره گوهرفشان آن كبوترهاى زرین بال انجم را كند چاهى

ضیاء چار دیوار مرصع كار مینایش بود تا صبح حش آئینه دار طلعت شاهى

اگر چه ماه اوج سلطنت دارد بهر شهرى مكان هاى همایونى و منزل هاى جمجماهى

ولیكن این همیون بارگاه آسام رفعت گرفت از كرسى اعلى خطاب عرش درگاهى

نگهدارش بود از چشم زخم دیده بدبین على مرتضى تعوید بازوى یداللهى

چو شد اتمام این عالى بنا زینت ده گردون بتاییدات یزدانى و توفقیات الهى

نجیب از نو بطاق آسمان بنوشت تاریخش مبارك باد تالار بلند ایوان جمجاهى

كتیبه محمد صالح

از قصیده مزبور كه بعضى از ابیات آن خوانده نمیشود معلوم میگردد كه نامیدن این كاخ به چهلستون براى شكون عدد چهل و داراى بیست ستون بوده كه در آب منعكس و جمعاً چهلستون میشده است.

این نكته از شعر:

برنگ چل تنان چل ستون در ربع آن مسكون گرفته اربعین بهر دوام دولت شاهى

و شعر:

چهل دیوند بر سر داده تخت سلیمان را ستونهاى مرصع پوش تالار شهنشاهى

كاملاً معلوم می گردد. از دو موضوع دیگر بسیار توصیف شده یكى فواره‏ها و دیگر تذهیب كارى ستونه و سقف.

این اشعار سروده نوالدین محمد نجیب كاشانى است كه ملك الشعراى دربار شاه سلطان حسین صفوى بوده و كتابى هم بنام كشیك خانه در (1109ه.ق( تالیف كرده است كه در كتابخانه سلطنتى كاخ گلستان دیده شده است.

در دو طرف شاه نشین چهلستون و ایوان مدخل سالون پادشاهى و در داخل تزیینات آئینه كارى دو طرف مقرنس سقف آن در دو لوح بخط نسخ مشكى بر زمینه گل و بوته دار مذهب بخط شمس الدین بن ملا محمد سعید جیلانى مورخ بسال (1119 ه.ق( این عبارات نوشته شده.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید