بخشی از مقاله
رسانه ها
مدیریت دانش
درسالهاي اخير مديريت دانش، به يكموضوع مهم و حياتي مورد بحث در متون تجاري تبديل شده است. جوامع علمي و تجاري هر دو بر اين باروند كه سازمانهايي با قدرت دانش مي توانند برتريهاي بلند مدتخود را در عرصه هاي رقابتي حفظ كنند.
مديريت دانش شكل جديدي از بكارگيري مشترك كامپيوتر در سازمان است. مديريت دانش فرايندي است كه به سازمانها در شناسايي، انتخاب ، سازماندهي و توزيع دانش و تبديل اطلاعات مهم و تخصصي كه بخشي از حافظه سازمان هستند و عموما به صورت ساختار نيافته در سازمان قرار دارند، كمك مي كند. اين ساختار دهي به دانش باعث كارا و اثر بخش شدن فرايندهاي حل مساله، يادگيري پويا، برنامه ريزي استراتژيك و تصميم گيري مي شود. مديريت دانش بر شناسايي دانش و استخراج آن به روشي سيستماتيك تاكيد دارد.
برانگيختن خلاقيت سازماني و اختصاص دادن وقت مناسب براي آموزش دادن روشهاي تفكر خلاق به پرسنل سازمان يك مسئله حياتي است . براي ايجاد خلاقيت و محصولات جديد، مديريت بايد بين كارايي مديريت دانش، تعهد علميات هوشمند و عملكرد ابزارهاي فني يك تعادل پايدار برقرار نمايد. يك تركيب متناسب از منابع هوشمند مي تواند به مديران كمك كند تا مشكلات را بهتر پيش بيني نموده و تلاشهاي ابتكاري را هدايت نمايند و به كارايي بيشتر مديريت دانش ياري رسانند، ضمن آنكه بر دسترسي به اهداف سازماني تمركز داشته باشند.
از آنجا كه در كشور ما تقويت ظرفيتهاي تكنولوژيكي و عملياتي از موضوعات محوري در عرصه رقابت پذيري است، R&D يا واحد تحقيق و توسعه در بنگاه هاي اقتصاد يكي راه حل منطقي و عملي براي تقويت بنيه رقابت پذيري و ارتقاء سطح تكنولوژيكي و مديريتي مي باشد. رويكرد استقرار تحقيق و توسعه در بنگاه اقتصادي از اين مزيت برخوردار است كه با انجام تحقيق و مطالعه علمي در سطح بنگاه به كليه عوامل موثر در رقابت پذيري بصورت يكپارچه نگاه مي كند و مطلوبترين ارتباط بين بخشي را در بنگاه ايجادكرده و اطلاعات و دانش فني مورد لزوم را متناسب با يكديگر در اختيار بخشهاي مختلف قرار مي دهد و بدين ترتيب موجب ايجاد هم افزايي هر چه بيشتر در بنگاه مي شود.
در صورتيكه به دو مقوله مديريت دانش و تحقيق و توسعه دركنار هم، مرتبط و با هارموني مطلوب مورد توجه قرار گيرند با افزايش خلاقيت و نوآوري درسازمان، توان رقابتي دائمي و رو به بهبود مستمر حاصل شده و اين گونه ارتقاء در سطح بنگاه هاي اقتصادي توسعه پايدار كشور را به دنبال خواهد داشت.
نقش رسانه ها در ايجاد فرهنگ كارآفريني
توسعه فرهنگ كارآفريني ، شناسايي استعدادهاي كارآفرينانه و پاداش به كارآفرينان از عمده ترين كارهايي است كه هر سازمان براي كارآفرين شدن بايد انجام دهد . رشد و توسعه اقتصادي در يك نظام زماني ميسر خواهد بود كه افرادي در بين ساير آحاد جامعه با خطرپذيري، اقدام به نوآوري كرده و با اين اقدام روش ها و راه حل هاي جديد را جايگزين راه كارهاي ناكارآمد وكهن قبلي كند. كارآفرينان افرادي هستند كه تفاوت ايجاد مي كنند .در واقع آنها بطور خلاقانه فرصت هايي را براي كسب و كار ايجاد مي نمايند . كارآفريني تشخيص و
استفاده مطلوب از فرصت هاست كه براي استفاده از فرصت ها بايستي به شدت تلاش كرد. نوآوري از مشخصه هاي اساسي كارآفريني است كه منجر به توليد محصولات جديدتر و ارائه خدمات متنوع تر شده و به اين ترتيب قدرت انتخاب مردم افزايش يافته و زندگي مرفه تر مي شود .
زماني كه كارآفريني به عنوان يك شيوه زندگي توسط اكثريت افراد يك جامعه پذيرفته شود آن جامعه بسيار سريع توسعه مي يابد زيرا باعث اشتغال ،انتقال تكنولوژي، بهبود كيفيت زندگي،نوآوري و توليد رفاه و ثروت مي شود،به همين علت و با توجه به اهميت كليدي كارآفرينيدراقتصادهاي نوين ،كشورهاي مختلف مصمم هستند برنامه هاي مفصلي را براي بسط و گسترش فرهنگ كارآفريني در جامعه خود تدارك ببينند تا بتوانند همچنان مسير رشد و پويايي شان را ادامه دهند. اصلي ترين و مهمترين راه براي بسط و ترويج فرهنگ كارآفريني،رسانه ها مي باشند.
پيدايش فناوري پخش ماهوارهاي برنامه هاي تلويزيوني و پيدايش اينترنت بر اهميت درك مجاري ارتباطي فرا ملي افزوده است. پژوهش ها نشان مي دهد كه اين مجاري متفاوت،نقش هاي متفاوتي را در فرايند اشاعه نوآوري ها و ايجاد كارآفريني بازي ميكند.رسانه هاي جمعي به سرعت به مخاطبان وسيع دست پيدا مي كنند،اطلاعات را گسترش مي دهند و نگرش هاي ضعيف تر را تغيير مي دهند بدين ترتيب رسانه ها در ترويج فرهنگ نوآوري ، كارآفريني و بالطبع در فرايند توسعه پايدار در يك جامعه نقش كليدي دارند.
امروزه رسانه ها فكر،فرهنگ و هويت فرهنگي انسانهارا القا مي كنند به عبارت ديگر رسانه ها بيش از همه بر افكار عمومي و تغيير نگرش ها اثر مي گذارند كه با استفاده از رسانههاي جمعي ميتوان ايده و نگرشهاي غلط در جامعه را از ميان برد و ايده و نگرشهاي جديدمثلا نوآوري ،كارآفريني و تقديس ثروت را به جامعه القا كرد ،در واقع رسانه ها ابزار اصلي انتقال اطلاعات و ايده ها در سطح جوامع هستند كه مي توانند هر روز با خلق ايده و تفكري جديد به روند توسعه جامعه كمك كنند.
كارآفرينان بايستي همگام با تغييرات گام بردارند وكوشش كنند تا فرصت هاي ايجاد شده در جريان اين تغييرات را كشف و از آنها بهره برداري كنند كه از سوي ديگرهمگامي با تغييرات مستلزم ارتباطات قوي و بستر مناسب فرهنگي است كه به تغييرات بها ميدهد، بستريكه ميتوانددرصورت لزوم رهيافتها و عملكردهاي سنتي و قديمي را كنار گذاشته و رهيافت هاي نويني را بر گزيند و اين امر نيز بدون ابزار رسانه اي غير ممكن خواهد بود.
دريك جامعه كارآفرين،همه انسان ها فرصت هاي يكساني پيش روي خود دارند.در اين جامعه سرمايه يا زمين منشا توليد و ثروت نيست.در چنين جامعهاي افراد هوشمند،خلاق،صاحب انديشه وپرتلاش شانس بيشتري براي موفقيت دارند و صاحبان سرمايه كلان نميتوانند ثروت را در انحصار خود نگه دارند . تمام اين كارها در كنار هم يك زمينه مناسب براي بسط عدالت و توسعه درسطح جامعه است كه در اين بين نقش رسانه ها در گسترش چنين فرهنگي بسيار حائز اهميت است و توسعه بدون استفاده از رسانه هاي همگاني غير ممكن خواهد بود چراكه توسعه فرايندي است جامع و پويا كه با گذرزمان جهت گيري ها و استراتژي هاي آن دستخوش تحول گرديده و بايد دائما با تغييرات جامعه و نياز هاي آن هماهنگ شود.
امروزه در فرهنگ بسياري ازكشور ها، حتي در ميان قشر روشنفكر،كارآفرين بودن و توليد ثروت و حتي داشتن ثروت داراي قبح مي باشد بنابراين اين وظيفه خطير به عهده رسانه ها است كه با ساخت برنامههاي مناسب بايستي افكار عمومي جامعه را به سمت ايجاد كارآفريني سوق دهند و تولـيد ثروت (از راه درست و حاصل كار) و ثروتمند بودن را ارج نهند.
در مجموع رسانه ها در ترويج و فرهنگ نوآوري و كارآفريني و بالطبع در فرايند توسعه پايدار در يك جامعه نقش اساسي و كليدي دارند. درك ارزش ها و تكنيك هاي ايجاد ارتباطات و
دستيابي به فناوري اطلاعات مي تواند در خلق يك بخش پويا و كارآمد بسيار مهم باشد كه در همين راستا در برخي جوامع بصورت آگاهانه از رسانه ها سود ميجويند وروز به روز بر بهبود وضعيت وسطح آگاهي و ارتقاي فرهنگي جامعه خود مي افزايند و در برخي ديگر ناآگاهانه از رسانه هاي جمعي استفاده ميشود كه در اين سيستم تاثير رسانه ها بر جامعه ممكن است منشا مصرف زياد،ورود نامناسب هنجارهاي بيگانه و عوامل عقب ماندگي و حتي موجب كسب ثروت هاي نامشروع از طريق تبليغات سرمايه گذاري بدون ريسك پذير و وابسته و به نوعي دلالي گري را موجب مي شود.
نقش رسانه ها در ترویج فرهنگ نوآوری
امروزه رسانه ها در دنيا ، فكر، فرهنگ، رفتار و درحقيقت هويت فرهنگي انسان ها را القا كرده و تاثير قابل ملاحظهاي بر فرهنگ عمومي جوامع بر جاي ميگذارند. رسانه ها ميتوانند در تغيير الگو و سبك زندگي انسانها موثر باشند و همچنين در ارتقاي فرهنگ و معنويت در ميان انسان ها نقش داشته و آنها را خوشبخت تر كنند .
به عبارت ديگر رسانه ها بيش از همه بر افكـار عمومي ، تغيير نگرش ها ، باورها ، سنت ها و ايده ها اثر مي گذارند كه با استفاده از رسانه هاي جمعي مي توان عادات و نگرش هاي بعضا اشتباه ونادرست را در درون جامعه از ميان برد و يا اثرات آن را كمرنگ كرد و اين به خاطر اينست كه توده مردم پيرو رسانه هاي جمعي هستند و تاثير اين رسانه ها بر افراد مشهود مي باشد .
امروزه رسانه ها نيروهاي محرك در روند توسعه يك جامعه هستند كه مي توانند زير ساخت هاي فكري- فرهنگي مناسب از قبيل ايجاد كارگروهي،فرهنگ تفكر ، فرهنگ كار آفريني ، آينده نگري فرهنگ صادرات ، فرهنگ نظم و حسابگري و غيره را در جوامع رواج دهند .
بسياري از دانشمندان بر اين باورند كه نيل به توسعه و خلق جوامع مدرن و كارآمد، بدون استفاده از رسانه هاي همگاني غير ممكن خواهد بود چرا كه توسعه فرايندي است جامع و پويا كه با گذر زمان ، جهتگيري ها و استراتژي هاي آن دستخوش تحول گرديده و بايد دائما با تغييرات جامعه و نياز هاي آن هماهنگ شود.
در برخي جوامع بصورت آگاهانه از رسانه ها سود مي جويند و روز به روز بر بهبود وضعيت فرهنگي و توسعه جامعه خود مي افزايند و در برخي ديگر نا آگاهانه از رسانه هاي جمعي استفاده مي شود كه در اين سيستم ها تاثير رسانه ها بر جامعه ممكن است منشا ايجاد فرهنگ نامناسب ازقبيل كار فردي به جاي كار گروهي ، واردات به جاي صادرات و ورود نامناسب فرهنگ و هنجار هاي بيگانه و غيره شود كه اين عوامل سبب ضعف و عقب ماندگي جوامع مي گردد.
درعرصه عمومي اين رسـانه ها هستند كه مي توانند افكار ، عقايد ، نـگرش و نيازهاي اجتماعي را دسته بندي و تنظيم كنند و آنها را به سطوح بالاي جامعه انتقال دهند تا در نهايت بتوان اين مطالبات را در جهت هماهنگ با زير ساخت هاي فكري – فرهنگي و توسعه ي جامعه برطرف كرد . در واقع رسانه ها ابزار اصلي انتقال اطلاعات و ايده ها در سطح جوامع هستند كه مي توانند هرروز با خلق ايده و تفكري جديد و ترويج آن به روند توسعه جامعه كمك كنند .
درعصر كنوني رسانه ها به علت فوق تخصصي شدن اين توان را يافتهاند كه از حالت واسطه بودن خارج و خود به عنوان منشا تاثيرات بر افكار عمومي و فرهنگ جوامع ظاهر شوند بدين ترتيب مي توانند نقش عامل تسريع كننده را در روند توسعه بر عهده بگيرند و عملا در ترويج زير ساختهاي فكري – فرهنگي جامعه نقش بسيار مهمي داشته باشند چنانچه مثلا در زمينه رشد فرهنگي ، نقش رسانه ها پيوند زدن نوآوري ها به درخت كهنسال و بارور سنت هاست.
در مجموع اگر رسانههاي همگاني زيرساختهاي فكري – فرهنگي مناسب را در كشور خود تبليغ و ترويج نكنند به طور حتم فرهنگ ، افكار و عقايد بيگانگان جايگزين آنها خواهد شد لذا ضروري است تا رسانه هاي همگاني، فرهنگ خودي را به خوبي شناسايي و عناصري را كه از غناي فرهنگي لازم برخوردار هستند و باعث پيشرفت درروند توسعه مي شوند را ترويـج و تبليـغ كنند تا نقش بسزاي ارتباطات و رسانه بعنوان بازيگر اصلي عصر كنوني در تغيير عادات، نگرش ها و توسعه كشورها به خوبي نمايان شود .
نوآوری در برنامههای رسانه ملی راه مقابله با هجوم فرهنگی ماهوارهای است
گروه هنر: وظيفه ما در برابر هجوم فرهنگی ماهوارهها اين است كه در برنامههای رسانه ملی خلاقيت بهكار بريم. اگر نتوانيم خلاقيت و نوآوری داشته باشيم ميدان را به آن مهاجم خارجی دادهايم كه با تمام قوا به ميدان آمده است.
«عليرضا سبط احمدی» تهيهكننده سينما و تلويزيون در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) در مورد خلاقيت و نوآوری در برنامههای تلويزيونی گفت: رسانه مقولهای است كه با هدف اطلاعرسانی و در ارتباط مستقيم با مردم است. در بين رسانهها، رسانه ملی مهمترين وظيفه را در جامعه ما داراست زيرا تنها وسيلهای است كه میتواند با مردم به صورت زنده و از طريق تصوير و صدای همزمان ارتباط شفاف برقرار كند.
وی افزود: با توجه به اينكه امسال بنا به فرمايش مقام معظم رهبری سال نوآوری و شكوفايی ناميده شده است، هر برنامهسازی در رسانه موظف است كه اين مقوله را در امور كاری خود مدنظر قرار دهد.
وی ادامه داد: شكوفايی و نوآوری محدود به يك وجه خاص از يك كار نيست بلكه بايد در محتوا، نوع ساختار و حتی در تعيين بودجه برای انجام يك كار مورد توجه قرار گيرد تا نتيجه مورد نظر حاصل شود.
اين تهيهكننده در پاسخ به اين پرسش كه ميزان تأثير خلاقيت در نتيجه كار يك تهيهكننده يا برنامهساز به چه ميزان است، گفت: اگر يك تهيهكننده يا برنامهساز نسبت به قبل نتواند در كارهايش يك تغيير بديع و نو ايجاد كند مانند آب راكدی است كه نهايتاً فقط در حال چرخش حول يك محور ثابت است.
وی ادامه داد: ما برنامهسازان موظفيم از كوچكترين اتفاقات جامعه الهام گرفته و از آن به عنوان يك ايده برای ايجاد خلاقيت و نوآوری در كارمان استفاده كنيم.
وی اظهار كرد: برنامهسازی در رسانه مانند يك صفحه پازل است كه تهيهكننده در واقع مهمترين قطعه اين پازل به شمار میرود و میتواند تمامی ديگر قطعات پازل را سر و سامان دهد.
سبطاحمدی در مورد اين كه چگونه خلاقيت يك تهيهكننده میتواند در مجموعه كار اثرگذار باشد، گفت: اگر يك تهيهكننده خودش دارای خلاقيت باشد و همچنين اهل مطالعه، انديشه و تفكر نيز باشد به طور يقين ساير قطعات اين پازل نيز میتوانند به تبعيت از او انديشههای نو داشته باشند و از خلاقيت خود در راستای پيشرفت كار سود برند.
وی در مورد نتايج سوء نبود نوآوری در رسانه ملی گفت: ما با بيش از 1000 شبكه ماهوارهای مواجهيم كه همگان نيز به راحتی میتوانند به آنها دسترسی داشته باشند. اين شبكهها انواع و اقسام ابتكارات را به كار میبندند تا بتوانند مخاطب را جذب كنند.
وی افزود: برخی از اين شبكهها سياسی، اجتماعی، اقتصادی و برخی نيز فرهنگی است، ولی به جرأت میتوان گفت هدف عمده آنها در يك راستاست. آنها تمام توانايی و خلاقيت خود را به كار میبرند تا بتوانند فرهنگ يك جامعه ديگر را به تسخير خود در بياورند و از طريق تسخير اين فرهنگها تمامی اهداف خود را اعم از اقتصادی، تجاری، سياسی، اجتماعی و ... پياده كنند.
اين تهيهكننده ابراز كرد: وظيفه ما در اين مقوله اين است كه در مقابل اين هجوم خلاقيت به كار ببريم. اگر نتوانيم خلاقيت و نوآوری مناسب داشته باشيم ميدان را به آن مهاجم خارجی دادهايم كه با تمام قوا به ميدان آمده است.
وی ادامه داد: ما وقتی يك فيلم يا سريال يا حتی يك مسابقه فوتبال داخلی جذاب برای مردم پخش میكنيم، بخش اعظمی از مخاطبان ماهواره را كم كردهايم. بنابراين اين نكته برای ما يك سرنخی است تا بدانيم اگر به بيننده و مخاطب خود خوراك خوب بدهيم به سراغ آن مهاجم خارجی نخواهد رفت.
وی افزود: وظيفه ما اين است كه بهترين برنامهها را برای مردم بسازيم، با بهترين شكل و با بهترين كيفيت. اين میتواند خلاقيت و نوآوری باشد كه يك برنامهساز میتواند در زمينه كار حرفهای خود ارائه كند.
نوآوري و خلاقيت راز موفقيت يك رسانه
مطبوعات كشور از منظر كمي و كيفي با توجه به برآوردهاي تطبيقي با گذشته، مسير روبه رشدي را طي كرده و در كانون توجه كشورهاي جهان قرار گرفته است اما واقعيت اين است كه از نظر كيفي با وضعيت ايده آل هنوز فاصله دارد. علت ايجاد اين فاصله را بايد در كاستي ها و نارسايي ها در كيفيت محتوا، عدم تأمين ذائقه مخاطبان، خواست جامعه، چينش مطالب و مهمتر از تمام اين موارد، عدم فراگيري فرهنگ مطالعه در چرخه زندگي مردم، جست وجو كرد.